confirmed
۸٬۰۶۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
او علم شریعت و فقه شافعی، اصول فقه و علوم عقلی، تفسیر، حدیث، [[تصوف|صوفی گری]]، حقایق و علوم دیگر را نزد علمای تریم و غیر ایشان آموخت. از جمله اساتید او عبارتند از: | او علم شریعت و فقه شافعی، اصول فقه و علوم عقلی، تفسیر، حدیث، [[تصوف|صوفی گری]]، حقایق و علوم دیگر را نزد علمای تریم و غیر ایشان آموخت. از جمله اساتید او عبارتند از: | ||
پدرش علی بن محمد صاحب مرباط | |||
عمویش علوی بن محمد صاحب مرباط | |||
عبدالله بن عبدالرحمن باعبید | |||
أحمد بن محمد باعیسى | أحمد بن محمد باعیسى | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
علی بن أحمد بامروان | علی بن أحمد بامروان | ||
محمد بن أحمد بن | محمد بن أحمد بن أبیالحب | ||
سالم بن فضل | سالم بن فضل | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
علی بن محمد بن جدید | علی بن محمد بن جدید | ||
محمد بن | محمد بن علیالخطیب | ||
سفیان بن | سفیان بن عبدالله الیمنی | ||
=شاگردان= | =شاگردان= | ||
برجسته ترین افرادی که سیره و روش علمی معنوی را در مکتب فقیه مقدم پیش گرفتند، فرزندانش و تعدادی از اساتید بودند که از جمله ایشان عبارتند از: | |||
عبدالله القديم بن محمد باعباد | |||
عبدالرحمن بن محمد باعباد | |||
عبدالله بن إبراهيم باقشير | |||
سعيد بن عمر بالحاف | سعيد بن عمر بالحاف | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
أحمد بن محمد الخطيب | أحمد بن محمد الخطيب | ||
سعد بن | سعد بن عبدالله أكدر | ||
=تصوف= | =تصوف= | ||
فعالیت صوفیان در | فعالیت صوفیان در سدههای ۵ و ۶ میلادی به رهبری [[شیخ عبدالقادر گیلانی]] در [[شام]] و شیخ ابی مدین شعیب تلمسانی در [[مغرب]] که هر کدام پیروان و مبلغانی داشتند به اوج خود رسید. | ||
به گفته منابع، علمای حضرموت در قرن ششم | آنگونه که نقل شده است وقتی اخبار فقیه مقدم و مقام علمی و عملی او توسط مسافران به خارج از کشور به شیخ ابی مدین تلمسانی (شیخ طریقه صوفیه در [[مراکش]] یا مغرب) رسید، شیخ ابی مدین یکی از شاگردان ارشد خود به نام عبدالرحمان الحضرمی را به سوی او گسیل داشت و به او دستور داد که از مراکش به مکه و از مکه به حضرموت برود و فقیه مقدم را دعوت کند و به او بگوید: «ما در مغرب دوستانی داریم، به سمت آنها بیا و بر توان و جایگاه علمی و معنوی ایشان را داوری کن و بر آنها که صلاحیت دارند خرقه بپوشان». ((خرقه پوشیدن و خرقه پوشاندن از شعارها و علامتهای صوفیه است.)) | ||
هنگامی که عبدالرحمان الحضرمی وارد تریم شد، فقیه مقدم را نزد استادش بامروان یافت، و به او گفت که برای چه آمده است و او را نسبت به درخواست استادش آگاه کرد، فقیه مقدم مایل شد که به آنجا برود و به سلک ایشان بپیوندد؛ زیرا صوفیگری و حالت فقر به سوی الله را برای خود مناسبتر دید، بنابراین خرقه تصوف پوشید و عبدالله مغربی او را به نمایندگی از شیخ ابی مدین داوری کرد و از او عهد گرفت و موضع خود را بر همه اعلام کرد. | |||
این تحول یک اتفاق جدی بود تا جایی که برخی از اساتیدش که او را برای رهبری فقه جامعه نامزد کرده بودند بر او غضب کردند و با او قطع رابطه نمودند. از جمله اساتید او که خشمگین شد شیخ علی بامروان بود که به او گفت: «نور تو رفت در حالی که امید داشتیم که مانند ابن فورک باشی ولی تو راه صوفی گری و فقر را انتخاب کردی در حالی که جایگاه بالا و رفیعی داشتی.» | |||
او به شیخ خود پاسخ داد: «فقر فخر من است و به آن افتخار می کنم و با آن بر نفس و بر شیطان پیروز خواهم شد. و من با اعتراض و ناراحتی از نزد شما خارج نمیشم و شما را با با هیچ کس عوض نمیکنم.» و آن اولین اقدام صوفیانه ای بود که فقیه مقدم اعلام کرد. | |||
به گفته منابع، علمای حضرموت در قرن ششم در رقابت و اشتغال در علوم حدیث و فقه بودند و فقیه مقدم به این علوم علم تصوف و حقایق را افزود و در واقع اولویت بندی کرد و یادگیری طریقه اهل تصوف را بعد از آموزش فقه به شیوه شیخ شعیب ابی مدین تلمسانی مراکشی قرار داد. | |||
اما در نهایت طریقه فقیه مقدم با دو طریقه فقهی و صوفی متداول فرق داشت. او دو طریقه را با هم جمع کرد | |||
با این حال، ماهیت تربیتی که فقهای معرفی شده بر اساس آن بزرگ شده اند، معارف او را به توصیف ویژه ای تبدیل کرد و دو راه را ترکیب کرد: روش پدران و پدران بزرگش که سریالی به محمد پیامبر اسلام و روش مراکشی شیخ ابی مدین است و برنامه درسی عملی و مدرسه رفتاری در زندگی مرتبط با پدر و اجداد درستکار و پیوند مربوط به رسول خدا را تأسیس کرد . او به سرعت نفوذ فقهای ارائه شده بر میهن خود رسید که با عتصاف او مردم هدرموت نه چندان دور، با اینکه تنها با فقه و حدیث کار می کردند و پیش از این روش های فقهی را نمی دانستند. | |||
=شکستن شمشیر= | =شکستن شمشیر= |