محمد متولی شعراوی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۱۸۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{Mbox
| type  = notice
| class = ambox-In_use
| image = [[File:Ambox clock.svg|48px|alt=|link=]]
| css = margin: 1px
| text  = این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|[[راهنما:بخجعفر طیار‎‏ ش|بخش]]|{{#switch:{{NAMESPACE}}
| {{ns:0}}      = مقاله
| بحث          = [[راهنما:صفحه بحث|صفحه بحث]]
| رده‌بندی      = [[ویکی‌پدیا:رده‌بندی|رده]]
| راهنما          = [[راهنما:فهرست|فهرست]]
| درگاه        = [[ویکی‌پدیا:درگاه|درگاه]]
| الگو      = [[ویکی‌پدیا:فضای نام الگو|الگو]]
| کاربر          = [[ویکی‌پدیا:صفحه‌های کاربری|صفحه کاربری]]
| بحث کاربر      = [[ویکی‌پدیا:صفحه‌های کاربری|صفحه بحث کاربری]]
| ویکی‌پدیا      = [[ویکی‌پدیا:فضای نام ویکی‌پدیا|صفحه ویکی‌پدیا]]
| بحث ویکی‌پدیا = [[ویکی‌پدیا:فضای نام ویکی‌پدیا|صفحه بحث ویکی‌پدیا]]
}}}} هم‌اکنون  برای {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|{{{2|مدتی کوتاه}}}|{{{1|مدتی کوتاه}}}}} '''تحت ویرایش عمده''' است. این برچسب برای جلوگیری از [[راهنما:تعارض ویرایشی|تعارض ویرایشی]] اینجا گذاشته شده‌است، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده می‌شود ویرایشی در این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|بخش|صفحه}} انجام ندهید.<br>
<small>{{#if:{{{زمان|}}}|این پیام در {{{زمان|}}} اضافه شده است.|}} این صفحه آخرین‌بار در {{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}} ({{کوچک}}ساعت هماهنگ جهانی{{پایان کوچک}}) ({{Time ago|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}) تغییر یافته‌است؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر [{{fullurl:{{FULLPAGENAME}}|action=history}} ویرایش نشده است]، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین می‌کنید.</small>
<includeonly>{{#ifeq:{{{category}}}|no||{{#switch:{{NAMESPACE}}
| کاربر
| بحث کاربر = <!-- no category -->
| [[رده:صفحه‌های سخت در دست ویرایش]]}}}}</includeonly>
}}<noinclude>
</noinclude>


<div class="wikiInfo">[[پرونده:محمد متولی الشعراوی.jpg|جایگزین= محمد متولی الشعراوی|بندانگشتی|محمد متولی الشعراوی]]
<div class="wikiInfo">[[پرونده:محمد متولی الشعراوی.jpg|جایگزین= محمد متولی الشعراوی|بندانگشتی|محمد متولی الشعراوی]]
خط ۴۴: خط ۱۹:
|}
|}
</div>
</div>
'''محمد متولی الشعراوی''' (1329 - 1419 ق) عالم دینی و وزیر سابق اوقاف مصر است . او را یکی از مشهورترین مفسران معانی قرآن کریم در عصر جدید می دانند . در جایی که او بر روی تفسیر قرآن کریم به روش های ساده و محاوره ای کار می کرد، که باعث شد تا بتواند به بخش بزرگتری از مسلمانان در سراسر جهان عرب دسترسی پیدا کند ، برخی او را امام وعاظ می نامیدند.
'''محمد متولی الشعراوی''' (1329 - 1419 ق) عالم دینی و وزیر سابق اوقاف [[مصر]] است. او را یکی از مشهورترین مفسران معانی [[قرآن کریم]] در عصر جدید می‌دانند. در جایی که او بر روی [[تفسیر قرآن کریم]] به روش‌های ساده و محاوره‌ای کار می‌کرد که باعث شد تا بتواند به بخش بزرگتری از [[مسلمانان]] در سراسر جهان عرب دسترسی پیدا کند برخی او را امام وعاظ می‌نامیدند.
   
   
=زندگی‌نامه=
=زندگی‌نامه=
محمد هوبرت شد در به دنیا آوریل 15 در 1911 در روستای Dkados مرکز میت غمر ، دقهلیه در مصر ، و صرفه جویی قرآن در یازدهم خود سن. در سال 1922 به مؤسسه زاغازیگ ابتدایی ازهر پیوست و از کودکی نبوگا را برای حفظ مو و حکم کلام و قضاوت نشان داد و سپس در سال 1923 گواهینامه ابتدایی ازهر را گرفت و وارد مؤسسه متوسطه ازهاری شد و علاقه به آن افزایش یافت . شعر و ادب و به ویژه در میان همکارانش از فجتارو رئیس اتحادیه دانشجویان و رئیس کانون نویسندگان زاغازیگ استقبال کرد و در آن زمان دکتر محمد عبدالمنعم خفاقی و شاعر طاهر را در کنار وی داشت. ابو فشا.و پروفسور خالد محمد خالد، دکتر احمد هیکل و دکتر حسن گاد ، و آنچه را که می نوشتند به او نشان می دادند. این نقطه عطفی در زندگی شیخ الشعراوی بود، زمانی که پدرش می خواست در الازهر الشریف قاهره به او ملحق شود و شیخ الشعراوی دوست داشت در کنار برادرانش بماند تا زمین را زراعت کند، اما اصرار پدر او را وادار کرد تا او را به قاهره ببرد ، مخارج را بپردازد و محل را برای اسکان آماده کند.
'''محمد متولی الشعراوی''' در 15 آوریل 1911 در روستای دقادوس در مصر به دنیا آمد و در یازده سالگی قرآن را حفظ کرد. در سال 1922 به مؤسسه زقازیق ابتدایی رفت و سپس در سال 1923 مدرک ابتدایی الأزهری را گرفت و وارد مؤسسه متوسطه الأزهری شد و علاقه‌اش به آنجا افزایش یافت. به شعر و ادبیات علاقه زیاد داشت. و در آن زمان دکتر محمد عبدالمنعم خفاقی و شاعر طاهر را در کنار وی داشت.  
فقط شرط کرده است که پدرش مقداری کتاب در میراث و زبان و علوم قرآنی و تفاسیر و کتب احادیث شریف نبوی به عنوان نوعی عجز از او بخرد تا اینکه پدرش از بازگشت او به روستا راضی شود. اما پدرش در این ترفند هوشیار بود و هرچه از او خواسته بود خرید و به او گفت: پسرم می‌دانم که همه این کتاب‌ها برای تو تجویز نشده است، اما ترجیح دادم آن‌ها را بخرم تا برایت تهیه کنم. شما می توانید از دانش استفاده کنید. این چیزی است که شیخ الشعراوی در دیدار خود با روزنامه نگار طارق حبیب گفت.
و پروفسور خالد محمد خالد، دکتر احمد هیکل و دکتر حسن گاد، آنچه را که می‌نوشتند به او نشان می‌دادند. این نقطه عطفی در زندگی شیخ الشعراوی بود، زمانی که پدرش می‌خواست در [[الازهر الشریف]] [[قاهره]] به او ملحق شود و شیخ الشعراوی دوست داشت در کنار برادرانش بماند تا زمین را زراعت کند، اما اصرار پدر او را وادار کرد تا او را به قاهره ببرد، مخارجی را بپردازد و محل را برای اسکان آماده کند. او فقط شرط کرده است که پدرش مقداری کتاب در میراث و زبان و [[علوم قرآنی]] و تفاسیر و کتب احادیث شریف نبوی به عنوانی از او بخرد تا اینکه پدرش از بازگشت او به روستا راضی شود. اما پدرش در این ترفند هوشیار بود و هرچه از او خواسته بود خرید و به او گفت: پسرم می‌دانم که همه این کتاب‌ها برای تو تجویز نشده است، اما ترجیح دادم آنها را بخرم تا برایت تهیه کنم. شما می‌توانید از دانش استفاده کنید. این چیزی است که شیخ الشعراوی در دیدار خود با روزنامه نگار طارق حبیب بیان داشت.
الشعراوی در سال 1937 میلادی به دانشکده زبان عربی پیوست و مشغول نهضت ملی و جنبش الازهر شد و جنبش مقاومت در برابر اشغالگران انگلیسی در سال 1919 میلادی از الازهر الشریف و از الازهر آغاز شد. - ازهر، نشریاتی منتشر شد که نارضایتی مصری ها را از انگلیسی های اشغالگر بیان می کرد. مؤسسه زاغازیگ دور از قلعه الازهر در قاهره نبود ، به سوی همکاران و راهروهای عرصه های الازهر می رفت و سخنرانی می کرد که بیش از یک بار دستگیر شد و در آن زمان رئیس جمهور بود. اتحادیه دانشجویان در سال 1934.
الشعراوی در سال 1937 میلادی به دانشکده [[زبان عربی]] رفت و مشغول نهضت ملی و جنبش الازهر شد و جنبش مقاومت در برابر اشغالگران انگلیسی در سال 1919 میلادی از الازهر الشریف و از الازهر آغاز شد. - ازهر، نشریاتی منتشر شد که نارضایتی مصری‌ها را از انگلیسی‌های اشغالگر بیان می‌کرد. او در مؤسسه زاقازیق دور از قلعه الازهر که در قاهره نبود، می‌رفت و سخنرانی می‌کرد که چند بار دستگیر شد و در آن زمان رئیس‌جمهور بود.
=خانواده شراوی=
== ازدواج ==
محمد متولی الشعراوی در دوران دبیرستان بر اساس میل پدرش ازدواج کرد که همسرش را برای او انتخاب کرد و شیخ با انتخاب او موافقت کرد که دارای سه پسر و دو دختر باشد که پسران: سامی، عبدالرحیم هستند. و احمد و دو دختر فاطمه و صلحه. شيخ اولين عوامل موفقيت ازدواج را انتخاب، پذيرش طرفين و محبت ميان آنها مي دانست.
محمد متولی الشعراوی در دوران دبیرستان بر اساس میل پدرش که همسرش را برای او انتخاب کرده بود شیخ با انتخاب او موافقت کرد و ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه پسر و دو دختر شد.
=فعالیت‌ها=
=فعالیت‌ها=
او در سال 1940 فارغ التحصیل شد و در سال 1943 دیپلم بین المللی را با مجوز تدریس دریافت کرد . پس از فارغ التحصیلی، العین شراوی به موسسه مذهبی در منصوب شد طنطا ، و سپس به موسسه مذهبی در نقل مکان کرد زقازیق و سپس موسسه مذهبی در اسکندریه. پس از یک دوره طولانی از تجربه، شیخ شعراوی به کار در نقل مکان کرد عربستان سعودی در 1950 به کار به عنوان استاد شریعت در دانشگاه ام القری .
او در سال 1940 فارغ‌التحصیل شد و در سال 1943 دیپلم بین‌المللی را با مجوز تدریس دریافت کرد. پس از فارغ‌التحصیلی، به موسسه مذهبی در طنطا منصوب شد، و سپس به موسسه مذهبی دیگری به نام زقازیق
شیخ الشعراوی ناگزیر به تدریس مبحث عقاید شد، گرچه در ابتدا در زبان تخصص داشت و این خود دشواری بزرگی را ایجاد می کند، اما شیخ الشعراوی توانست برتری خود را در تدریس این درس تا حد زیادی ثابت کند که مورد قدردانی و قدردانی همه در سال 1963 بین جمال عبدالناصر رئیس جمهور و ملک سعود اختلافی در گرفت. در نتیجه، رئیس جمهور جمال عبدالناصر مانع شیخ شعراوی از بازگشت به عربستان سعودی دوباره ،  و در قاهره به عنوان مدیر دفتر منصوب شد شیخ الازهر الشریف، شیخ حسن مامون . سپس شیخ الشعراوی به الجزایر سفر کردرئیس هیئت الازهر آنجا بود و حدود هفت سال در الجزایر ماند و به تدریس پرداخت و در زمانی که در الجزایر بود، عقب‌نشینی در ژوئن 1967 رخ داد و الشعراوی به‌خاطر سخت‌ترین شکست‌های نظامی که مصر متحمل شد، سجده کرد. در برنامه‌ای از الف تا ض این را «در حرف تا» با گفتن اینکه « مصر تا زمانی که در آغوش کمونیسم بود پیروز نشد، بنابراین مصری‌ها مجذوب مذهب خود نشدند » را توجیه کرد . وقتی شیخ الشعراوی به قاهره بازگشت. و مدتی به عنوان مدیر اوقاف فرمانداری غربیه منصوب شد، سپس کارگزار دعوت و اندیشه و سپس کارگزار الازهر شد و دوباره به عربستان بازگشت و در دانشگاه ملک عبدالعزیز به تدریس پرداخت .
نقل مکان کرد و سپس به موسسه مذهبی در اسکندریه رفت. پس از یک دوره طولانی از تجربه، شیخ شعراوی جهت کار در 1950 به [[عربستان سعودی]] به‌عنوان استاد شریعت در دانشگاه ام القری رفت.
در نوامبر 1976، آقای ممدوح سالم ، نخست وزیر وقت ، اعضای کابینه خود را انتخاب کرد و شیخ الشعراوی را به سمت وزارت اوقاف و امور الازهر منصوب کرد. شراوی تا اکتبر 1978 در وزارت باقی ماند .
شیخ الشعراوی ناگزیر به تدریس مبحث عقاید شد، شیخ الشعراوی توانست برتری خود را در تدریس این درس تا حد زیادی ثابت کند که مورد قدردانی همه در سال 1963 قرار گرفت.<br> سپس شیخ الشعراوی به الجزایر سفر کردرئیس هیئت الازهر آنجا بود و حدود هفت سال در الجزایر ماند و به تدریس پرداخت. وقتی شیخ الشعراوی به قاهره بازگشت مدتی به عنوان مدیر اوقاف فرمانداری غربیه منصوب شد، سپس کارگزار دعوت و اندیشه و سپس کارگزار الازهر شد و دوباره به عربستان بازگشت و در دانشگاه ملک عبدالعزیز به تدریس پرداخت.
در نوامبر 1976، آقای ممدوح سالم، نخست‌وزیر وقت، اعضای کابینه خود را انتخاب کرد و شیخ الشعراوی را به سمت وزارت اوقاف و امور الازهر منصوب کرد. وی تا اکتبر 1978 در وزارت باقی ماند.
او اولین کسی بود که تصمیم وزیری برای تأسیس اولین بانک اسلامی در مصر که بانک فیصل است صادر کرد، زیرا این یکی از اختیارات وزیر اقتصاد یا دارایی (دکتر حامد السایه در این دوره) است. او را تفویض کرد و مجلس خلق آن را تصویب کرد.
او اولین کسی بود که تصمیم وزیری برای تأسیس اولین بانک اسلامی در مصر که بانک فیصل است صادر کرد، زیرا این یکی از اختیارات وزیر اقتصاد یا دارایی (دکتر حامد السایه در این دوره) است. او را تفویض کرد و مجلس خلق آن را تصویب کرد.
در سال 1987 به عنوان عضو فرهنگستان زبان عربی (آکادمی الخالدین) انتخاب شد.
در سال 1987 به عنوان عضو فرهنگستان زبان عربی انتخاب شد.
=مسولیت‌ها=
=مسولیت‌ها=
• او به عنوان معلم در مؤسسه طنتا ازهاری منصوب شد و در آنجا مشغول به کار شد، سپس به مؤسسه اسکندریه و سپس مؤسسه زاغازیگ منتقل شد.
• او به عنوان معلم در مؤسسه طنطا ازهاری منصوب شد و در آنجا مشغول به کار شد، سپس به مؤسسه اسکندریه و سپس مؤسسه زاقازیق منتقل شد.
• در سال 1950 برای کار در عربستان سعودی اعزام شد. او به عنوان معلم در دانشکده شریعت، دانشگاه ملک عبدالعزیز در جده کار می کرد.
• در سال 1950 برای کار در عربستان سعودی اعزام شد. او به عنوان معلم در دانشکده شریعت، دانشگاه ملک عبدالعزیز در جده کار می‌کرد.
• وی در سال 1960 به عنوان کارگزار مؤسسه طنتا ازهاری منصوب شد.
• وی در سال 1960 به عنوان کارگزار مؤسسه طنتا ازهاری منصوب شد.
• منصوب به مدیر دعوت اسلامی وزارت اوقاف در سال 1961م.
• منصوب به مدیر دعوت اسلامی وزارت اوقاف در سال 1961م.
• وی در سال 1962 به عنوان ناظر علوم عربی در ازهر مقدس استخدام شد.
• وی در سال 1962 به عنوان ناظر علوم عربی در الازهر مقدس استخدام شد.
• وی در سال 1964 میلادی به عنوان مدیر دفتر امام اعظم شیخ الازهر حسن مامون منصوب شد.
• وی در سال 1964 میلادی به عنوان مدیر دفتر امام اعظم شیخ الازهر حسن مامون منصوب شد.
• در سال 1966 به ریاست هیئت الازهر در الجزایر منصوب شد.
• در سال 1966 به ریاست هیئت الازهر در الجزایر منصوب شد.
خط ۷۳: خط ۴۹:
• شیخ الازهر و چندین سمت در تعدادی از کشورهای اسلامی به او پیشنهاد شد، اما او نپذیرفت و تصمیم گرفت خود را وقف دعوت اسلامی کند.
• شیخ الازهر و چندین سمت در تعدادی از کشورهای اسلامی به او پیشنهاد شد، اما او نپذیرفت و تصمیم گرفت خود را وقف دعوت اسلامی کند.
=پاسخ به مستشرقان=  
=پاسخ به مستشرقان=  
شیخ الشعراوی دیدگاه مستشرقانی را که قرآن کریم را به کذب آیات ناسازگار متهم می کردند، ناشی از ضعف زبانی آنان دانسته و هر بار با شرح سوره های قرآن، اتهامات آنان را رد و اصلاح می کرد. یک
شیخ الشعراوی دیدگاه مستشرقانی را که قرآن کریم را به کذب آیات ناسازگار متهم می‌کردند، ناشی از ضعف زبانی آنان دانسته و هر بار با شرح سوره‌های قرآن، اتهامات آنان را رد و اصلاح می‌کرد.  
آیات نظر مستشرقان پاسخ شیخ الشعراوی
(اگر ببینم شما منافقان به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتید و خدا می داند که شما فرستاده او هستید و خداوند شهادت می دهد که منافقان دروغ می گویند) سوره منافق ، آیه 1.
آیه دارای تناقض است، زیرا آیه می گوید منافقان شهادت می دهند که محمد رسول الله است و در عین حال خداوند شهادت می دهد که آنها دروغ می گویند. الشعراوی پاسخ داد که خداوند در گفتار آنان مبنی بر اینکه محمد رسول الله است با آنان موافق بود، اما آنان را در گفتار « شاهد می دهیم » دروغ می دانستند ، زیرا شهادت باید با زبان در دل باشد. شهادت خدا پاسخی بود به شهادت منافقان برای اثبات فریب آنان به رسول. و بین اقوال و اقوال فرق بگذارد که شهادت یک چیز است و گفتن آنها که تو رسول خدا هستی چیز دیگر.


(در آن روز از هیچ انسی و جنی درباره گناهش سؤال نمی شود) سوره الرحمن - آیه 39
== استعداد شعری ==
(آنها را متوقف کنید که بازخواست می شوند) سوره صافات، آیه 24.
شیخ الشعراوی زبان عربی را دوست می‌داشت و به شیوایی با سادگی در سبک و زیبایی در بیان شهرت داشت و شیخ سابقه‌ای طولانی در شعر داشت و شیخ با کلمات رسا و قوی از شعر در تفسیر آن بزرگوار نیز استفاده می‌کرد. قرآن و تبیین معانی آیات.
آیات تعارض دارند، چنانکه آیه اول می گوید از بندگان درباره اعمالشان بین آنها سؤال نمی شود و آیه دوم می گوید از آنها سؤال می شود. الشعراوی پاسخ داد: سؤال بر دو قسم است: سؤال هوش و تحقیق که سؤالی است که در آیه اول رد شده است زیرا خداوند اعمال آنها را از آنها می داند و سؤال مؤاخذه و تصدیق کار به گونه ای که استاد می پرسد. دانش آموز که نوع سؤال در بیت دوم است.
او در شعری با عنوان سیر نور می‌گوید:
أریحی السماح والإیثـار لک إرث یا طیبة الأنوار
وجلال الجمال فیـک عریق لا حرمنا ما فیه من أسـرار
تجتلی عندک البصائر معنى فوق طوق العیون والأبصار


==استعداد شعری==
=== شعر و معانی ابیات ===  
شیخ الشعراوی زبان عربی را دوست می داشت و به شیوایی با سادگی در سبک و زیبایی در بیان شهرت داشت و شیخ سابقه ای طولانی در شعر داشت و شیخ با کلمات رسا و قوی از شعر در تفسیر آن بزرگوار نیز استفاده می کرد. قرآن و تبیین معانی آیات.
او در شعری با عنوان سیر نور می گوید:
بخشش و نوع دوستی را برطرف کنید تو میراثی ای خیر نور
و زیبایی تو کهن است ما را از اسرار آن محروم نکنید
بینش به شما معنا می دهد بالای یقه چشم و بینایی
===شعر و معانی ابیات===  
   
   
شیخ الشعراوی در خاطرات خود که توسط روزنامه الاهرام منتشر شده است از رقابت اعضای انجمن ادبی در تبدیل معانی آیات به شعر می گوید . از جمله مواردی بود که اصحاب شیخ الشعراوی بیش از همه مورد تحسین قرار می‌دادند، تا جایی که با هزینه آنها چاپ و توزیع می‌شد. امام وعاظ می فرمایند و در میان ابیات شعری که به آن افتخار می کند آنچه را که در آن زمان در مورد معنای رزق و دید مردم گفتم. من گفته بودم:
شیخ الشعراوی در خاطرات خود که توسط روزنامه الاهرام منتشر شده است از رقابت اعضای انجمن ادبی در تبدیل معانی آیات به شعر می‌گوید. از جمله مواردی بود که اصحاب شیخ الشعراوی بیش از همه مورد تحسین قرار می‌دادند، تا جایی که با هزینه آنها چاپ و توزیع می‌شد. امام وعاظ می‌فرمایند و در میان ابیات شعری که به آن افتخار می‌کند آنچه را که در آن زمان در مورد معنای رزق و دید مردم گفتم. من گفته بودم:
دلایل رزق و روزی را بررسی کنید
 
شما در مورد آن نمی دانید
تحرى إلى الرزق أسبابه
و معیشت تو آدرس تو را می داند
 
و چون شیخ که تفسیر این آیات را به ما می آموخت، این آیات را شنید، به من گفت: ای پسر، این داستانی دارد که ما در ادبیات داریم. از او پرسيدم: ماجرا چيست؟گفت: داستان شخصي به نام عروة بن عثينه. او در مدینه شاعر بود و اوضاع او را تنگ کرد، پس به یاد دوستی خود با هشام بن عبدالملک افتاد . روزهایی که قبل از خلیفه شدن امیر شهر بود. پس به شام رفت تا حال خود را به او عرضه کند تا از اندوهش آسوده شود. چون به او رسید، هشام را معذور کرد و داخل شد. پس هشام از او پرسید: حالت چطور است ای عروة؟ فرد: به خدا قسم اوضاع مرا تنگ کرده است. هشام به من گفت: مگر تو نیستی که گفتی:
فإنـک تجـهل عنـوانه
از خلقت خود آموخته ام و چه درخشندگی دارد آنچه روزی من است به من می رسد
 
هشام در ادامه پرسید: چه شد که به سوریه آمدی و از من پرسیدی؟ پس عروة خجالت کشید که به هشام گفت: خداوند از جانب من به تو جزای خیر بدهد یا امیرالمؤمنین. بعد اومد بیرون. پس از آن، هشام با خود قهر کرد، زیرا او یک سوراخ دکمه دل شکسته را پس داد. و مسئول خزانه های بیت المال حلقه هدایای بزرگی خواست و آن را بر شتران حمل کردند. توسط نگهبانان برای گرفتن یک حلقه در جاده انجام شد. و هرگاه به مرحله ای رسیدند به آنها گفته می شود: او اینجا بود و رفت. این کار با تمام مراحل تکرار شد تا اینکه نگهبانان به شهر رسیدند. ناخدای کاروان در زد و سوراخ دکمه ای را برای او باز کرد. و به او گفت: من فرستاده امیرالمؤمنین هشام هستم. عروة پاسخ داد: براي رسول اميرالمؤمنين (عليه السلام) چه كنم، در حالي كه او مرا طرد كرد و آنچه تو مي دانستي با من كرد؟ و سروان گارد گفت: صبر کن برادرم. امیر مؤمناناو می خواست هدایای گرانبهایی را به شما هدیه دهد و می ترسید که با آنها تنها بیرون بروید. دزدها شما را تعقیب می کنند و او به شما اجازه می دهد که به شهر برگردید و با ما برای شما هدایایی بفرستد. عروة پاسخ داد: قبول می کنم، ولی به امیرالمؤمنین بگو، خانه ای گفتم و دیگری را فراموش کردم. سروان نگهبان از او پرسید: چیست؟ عروه گفت:
ورزقـک یعرف عنوانک
من به دنبال او هستم، یعنی شما از او بپرسید و اگر بنشینی برای من مهم نیست
و چون شیخ که تفسیر این آیات را به ما می‌آموخت، این آیات را شنید، به من گفت: ای پسر، این داستانی دارد که ما در ادبیات داریم. از او پرسیدم: ماجرا چیست؟ گفت: داستان شخصی به نام عروة بن عثینه. او در مدینه شاعر بود و اوضاع او را تنگ کرد، پس به یاد دوستی خود با هشام بن عبدالملک افتاد. روزهایی که قبل از خلیفه شدن امیر شهر بود. پس به شام رفت تا حال خود را به او عرضه کند تا از اندوهش آسوده شود. چون به او رسید، هشام را معذور کرد و داخل شد. پس هشام از او پرسید: حالت چطور است ای عروة؟ فرد: به خدا قسم اوضاع مرا تنگ کرده است. هشام به من گفت: مگر تو نیستی که گفتی:
این نشان می دهد - آنچه امام وعاظ می افزایند - بر اشتیاق اساتید ما برای شکوفا شدن استعداد هر انسانی و تامین سوخت تعالی برای او.
 
=مواضع=
لقد علمت وما الإشراق من خلقی أن الذی هـو رزقی سوف یأتینی
هشام در ادامه پرسید: چه شد که به سوریه آمدی و از من پرسیدی؟ پس عروة خجالت کشید که به هشام گفت: خداوند از جانب من به تو جزای خیر بدهد یا امیرالمؤمنین. بعد اومد بیرون. پس از آن، هشام با خود قهر کرد، زیرا او یک سوراخ دکمه دل شکسته را پس داد. و مسئول خزانه‌های بیت‌المال حلقه هدایای بزرگی خواست و آن را بر شتران حمل کردند. توسط نگهبانان برای گرفتن یک حلقه در جاده انجام شد. و هرگاه به مرحله ای رسیدند به آنها گفته می‌شود: او اینجا بود و رفت. این کار با تمام مراحل تکرار شد تا اینکه نگهبانان به شهر رسیدند. ناخدای کاروان در زد و سوراخ دکمه ای را برای او باز کرد. و به او گفت: من فرستاده امیرالمؤمنین هشام هستم. عروة پاسخ داد: برای رسول امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) چه کنم، در حالی که او مرا طرد کرد و آنچه تو مى‌دانستی با من کرد؟ و سروان گارد گفت: صبر کن برادرم. امیر مؤمناناو می‌خواست هدایای گرانبهایی را به شما هدیه دهد و می‌ترسید که با آنها تنها بیرون بروید. دزدها شما را تعقیب می‌کنند و او به شما اجازه می‌دهد که به شهر برگردید و با ما برای شما هدایایی بفرستد. عروة پاسخ داد: قبول می‌کنم، ولی به امیرالمؤمنین بگو، خانه‌ای گفتم و دیگری را فراموش کردم. سروان نگهبان از او پرسید: چیست؟ عروه گفت:
 
أسعى له فیعنینی تطلبه ولو قعدت أتانی لا یعنینی
این نشان می‌دهد - آنچه امام وعاظ می‌افزایند - بر اشتیاق اساتید ما برای شکوفا شدن استعداد هر انسانی و تامین سوخت تعالی برای او.
 
=حرم ابراهیم=
   
   
الشعراوی در خاطرات خود حقایق مختلفی را نقل می کند که پیوند بین آنها ابیاتی از شعر است که از او پرسیدم و در مناسبت های مختلف گفتم. و از هر مناسبتی، طبق عادت، با عبرت بیرون آمد، از جمله مواضع میهنی.
در سال 1954 ایده ای مطرح شد که حرم ابراهیم را از جای خود جابجا کنند و آن را پس بگیرند تا راهی را که دو فرقه تنگ کرده بودند و مانع حرکت طواف شده بود و روزی می‌شد باز کنند. قرار شده تا ملک سعود حرم را جابجا کند. در آن زمان شیخ الشعراوی به عنوان استاد در مدرسه شرعیه مکه مکرمه مشغول به کار بود و این موضوع را شنید و این موضوع را خلاف شرع دانست، لذا شروع به حرکت کرد و تماس گرفت. عده‌ای از علمای سعودی و مصری در مأموریت بودند، اما به او خبر دادند که کار تمام شده و بنای جدید ساخته شده است، لذا تلگرافی از پنج صفحه برای ملک سعود فرستاد و در آن موضوع را از نظر فقهی و فقهی مطرح کرد. تاریخ، و شیخ در استدلال خود چنین استنباط کرد که کسانی که به عمل رسول اکرم اعتراض کردند، طرف حق هستند، زیرا او رسول و قانونگذار است و آنچه را که هیچ کس ندارد، دارد و می‌تواند کارهای جدید و بی سابقه انجام دهد. او مقام عمر بن الخطاب را نیز استنباط کرده است .که پس از جابجایی حرم در اثر سیلابی که در زمان حکومتش رخ داد، مکان آن را تغییر نداد و در زمان رسول خدا (ص) به جای خود بازگرداند. بعد از اینکه تلگراف به ملک سعود رسید، علما جمع شدند و از آنها خواستند تلگراف شراوی را مطالعه کنند و با همه آنچه در تلگراف ذکر شده بود موافقت کردند، پادشاه تصمیم به عدم انتقال حرم صادر کرد و شاه دستور داد تلگراف الشراوی مطالعه شود. پیشنهادهایی برای گسترش جاده، جایی که شیخ پیشنهاد کرد که سنگ را در یک گنبد کوچک شیشه ای نشکن، به جای حرم قدیمی، که یک ساختمان بزرگ بود که دو جامعه را باریک می‌کرد، قرار دهند.
شیخ می گوید: ماجرای پل عباس را به یاد دارمکه به روی دانش آموزانی از نژاد ملت گشوده شد و خود را به آبهای نیل انداختند شاهد میهن پرستی جاودانه فرزندان مصر است. اتفاقاً دانشگاه می خواست برای شهدای سانحه یادواره برگزار کند که دولت نپذیرفت. ابراهیم نورالدین، رئیس کمیته هیئت در زاغازیگ، با محمود ثابت، رئیس دانشگاه مصر موافقت کرد که مراسم یادبود در هر شهری از مناطق برگزار شود. مهم نیست که در قاهره برگزار شود. اما از آنجایی که دولت به وضوح اصرار داشت که از برگزاری مراسم یادبود خودداری کند، این وضعیت باید دور زده می شد. قهرمان این کلاهبرداری، حمدی المرگاوی، یکی از اعضای کمیته هیئت در زاغازیگ بود که مدعی مرگ مادربزرگ خود شد و زنان شروع به گریه و فریاد کردند. غروب غرفه عزاداری برپا کرد و صدها نفر در آن جمع شدند و حکومت در نگاه اول فکر کرد که واقعاً یک تشییع جنازه است. اما پس از آن که تعداد زیادی از مردم پس از آن هجوم آوردند، به حقیقت ماجرا پی بردم. بعد از اینکه او از کنترل اوضاع فرار کرد و هرگونه پاسخی به هواداران به معنای برخورد با آنها بود. بنابراین دولت اجازه داد که بازی در تنگنای خود بگذرد. اما با تعداد کلمات دریافتی تداخل داشت، به طوری که از پنج دقیقه برای هر نفر تجاوز نمی کرد.
جوانی مرد تا ملتش زنده شود
و قبری که پرچمش را پهن کند
روح خود را به مرگ و مکان را به پیشکش آزادی خود و رود استقلال داد
برای اولین بار، حضار در مراسم یادبود کف زدند. و از صاحبان سخنان پس از من در مدتی که برایشان مقرر شده است چشم پوشی کن. برای تقدیم شعری که برای ادای احترام به شهدای صالح آماده کردم که در ابتدا گفتم:
ندایی به پسرم، ندای میهن پرستانه یاد و خاطره خون شهدا برای جوانان است
آیا آنها از قربانیان و قربانیان فرود آمده اند؟ آنها در مصر مبتلا شده اند
جوانان صالح جدا نشدند..و رهبری کردند پیام او و در اینجا پاسخ داده شده است
او جواب نداد، خساست نکرد و خواست و کفی که با نیزه تکان نخورد
و جانش را به حق مهریه داد از خون ریخته شده اش، رنگدانه ظاهر شد
او ترجیح داد شهید مصر بمیرد زنده باد مصر، مرکزش با شکوه است
شیخ به دلیل توهین سادات به شیخ مهلوی استعفا داد و شیخ تلگرافی به رئیس جمهور فرستاد و گفت: الازهر الشریف سگ را بیرون نمی آورد، بلکه شیوخ فاضل و علمای برجسته را بیرون می آورد. "
=حرم ابراهیم=
   
   
در سال 1954 ایده ای مطرح شد که حرم ابراهیم را از جای خود جابجا کنند و آن را پس بگیرند تا راهی را که دو فرقه تنگ کرده بودند و مانع حرکت طواف شده بود و روزی می شد باز کنند. قرار شده تا ملک سعود حرم را جابجا کند. در آن زمان شیخ الشعراوی به عنوان استاد در مدرسه شرعیه مکه مکرمه مشغول به کار بود و این موضوع را شنید و این موضوع را خلاف شرع دانست، لذا شروع به حرکت کرد و تماس گرفت. عده ای از علمای سعودی و مصری در مأموریت بودند، اما به او خبر دادند که کار تمام شده و بنای جدید ساخته شده است، لذا تلگرافی از پنج صفحه برای ملک سعود فرستاد و در آن موضوع را از نظر فقهی و فقهی مطرح کرد. تاریخ، و شیخ در استدلال خود چنین استنباط کرد که کسانی که به عمل رسول اکرم اعتراض کردند، طرف حق هستند، زیرا او رسول و قانونگذار است و آنچه را که هیچ کس ندارد، دارد و می تواند کارهای جدید و بی سابقه انجام دهد. او مقام عمر بن الخطاب را نیز استنباط کرده است .که پس از جابجایی حرم در اثر سیلابی که در زمان حکومتش رخ داد، مکان آن را تغییر نداد و در زمان رسول خدا (ص) به جای خود بازگرداند. بعد از اینکه تلگراف به ملک سعود رسید، علما جمع شدند و از آنها خواستند تلگراف شراوی را مطالعه کنند و با همه آنچه در تلگراف ذکر شده بود موافقت کردند، پادشاه تصمیم به عدم انتقال حرم صادر کرد و شاه دستور داد تلگراف الشراوی مطالعه شود. پیشنهادهایی برای گسترش جاده، جایی که شیخ پیشنهاد کرد که سنگ را در یک گنبد کوچک شیشه ای نشکن، به جای حرم قدیمی، که یک ساختمان بزرگ بود که دو جامعه را باریک می کرد، قرار دهند.
=اندیشه‌های او در تفسیر قرآن=  
=اندیشه‌های او در تفسیر قرآن=  


اولین حضور شیخ محمد متولی الشعراوی در تلویزیون مصر در سال 1973 میلادی. در برنامه «نور روی نور» با اجرای احمد فرج . مقدمه ای بر تفسیر، سپس به تفسیر سوره فاتحه پرداخت و در پایان سوره ممتحنه و ابتدای سوره صف به پایان رسید و مرگش مانع از تبیین کل قرآن شد . ذكر شده كه وي صوتي دارد كه حاوي تعبير جز عما (قسمت سي ام) است.
اولین حضور شیخ محمد متولی الشعراوی در تلویزیون مصر در سال 1973 میلادی. در برنامه «نور روی نور» با اجرای احمد فرج. مقدمه‌ای بر تفسیر، سپس به تفسیر سوره فاتحه پرداخت و در پایان سوره ممتحنه و ابتدای سوره صف به پایان رسید و مرگش مانع از تبیین کل قرآن شد. ذکر شده که وی صوتی دارد که حاوی تعبیر جز عما (قسمت سی ام) است.
محمد متولی الشعراوی در توضیح روش تفسیری خود می گوید: اندیشه من در مورد قرآن به معنای تفسیر قرآن نیست. بلکه هدایای نابی هستند. در یک آیه یا چند آیه به دل مؤمن می آید. و اگر قرآن قابل تفسیر بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اولین کسی بود که آن را توضیح می داد . چون پایین آمد و به وجد آمد و رسید و دانست و کار کرد. و معجزات او ظاهر شد. اما رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به این بسنده کرد که میزان نیاز به عبادت را برای مردم روشن کند که احکام فریضه در قرآن کریم را برای آنها روشن کرد. "انجام و انجام نده...".
محمد متولی الشعراوی در توضیح روش تفسیری خود می‌گوید: اندیشه من در مورد قرآن به معنای تفسیر قرآن نیست. بلکه هدایای نابی هستند. در یک آیه یا چند آیه به دل مؤمن می‌آید. و اگر قرآن قابل تفسیر بود، [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و سلم اولین کسی بود که آن را توضیح می‌داد. چون پایین آمد و به وجد آمد و رسید و دانست و کار کرد. و معجزات او ظاهر شد. اما رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به این بسنده کرد که میزان نیاز به عبادت را برای مردم روشن کند که احکام فریضه در قرآن کریم را برای آنها روشن کرد. "انجام و انجام نده...".
وی در تفسیر خود بر عناصر متعددی تکیه کرده است که مهمترین آنها عبارتند از:
وی در تفسیر خود بر عناصر متعددی تکیه کرده است که مهمترین آنها عبارتند از:
1. زبان به عنوان نقطه شروع برای فهم متن قرآن
 
2. تلاشی برای آشکار ساختن فصاحت قرآن و راز تشکیلات آن
# اللغة کمنطلق لفهم النص القرآنی
3. اصلاحات اجتماعی
# محاولة الکشف عن فصاحة القرآن وسر نظمه
4. پاسخ به شبهات خاورشناسان
# الإصلاح الاجتماعی
5. گاهی اوقات تجربیات شخصی خود را از زندگی واقعی ذکر می کند
# رد شبهات المستشرقین
6. ازدواج عمق و سادگی از طریق گویش عامیانه مصری
# یذکر أحیانا تجاربه الشخصیة من واقع الحیاة
7. یک ضرب المثل و یک تصویر خوب
# المزاوجة بین العمق والبساطة وذلک من خلال اللهجة المصریة الدارجة
8. انحراف موضوعی
# ضرب المثل وحسن تصویره
9. خود عارف
# الاستطراد الموضوعی
10. روش منطقی دیالکتیکی
# النفس الصوفی
11. در آخرين قسمت‌هاي تعبير، به دليل بيماري، كوتاهي را ترجيح داد تا بتواند انديشه‌هاي خود را تكميل كند، سپس بازگشت و در صفحه‌هاي تلويزيون از مخفف‌اش عذرخواهي كرد و براي اختصار در اين معاني از خداوند طلب مغفرت كرد. تا به یاری خدا تفسیر کتاب خدا را در زندگی خود تمام کند و به خاطر آن مورد مؤاخذه قرار گرفت و به او گفته شد که بمیرد او مدت دارد و روزی شما از جانب خدا مدت دارد .
# الأسلوب المنطقی الجدلی
 
=در رسانه=
=در رسانه=
   
   
داستان زندگی او در یک مجموعه تلویزیونی با عنوان امام واعظان در سال 2003 با بازی حسن یوسف و عفاف شعیب تصویربرداری شد .
داستان زندگی او در یک مجموعه تلویزیونی با عنوان امام واعظان در سال 2003 با بازی حسن یوسف و عفاف شعیب تصویربرداری شد.
این اثر به بررسی زندگینامه شیخ محمد متولی الشعراوی از بدو تولد در دقادوس، حفظ قرآن کریم در کتاب روستا و نبوغ او، پیوستن به مؤسسه مذهبی و تعالی در آن، سپس پیوستن به الازهر الشریف و سفر به عربستان و سپس بازگشت و انتصاب وی به عنوان مدیر دفتر شیخ الازهر و شهرت وی در جهان به عنوان مبلغ اسلامی از طریق اندیشه های او در تفسیر قرآن و سپس وزارت اوقاف را بر عهده گرفت. . رویدادها تا پایان قسمت ها با مرگ دانشمند ارجمند ادامه دارد.
این اثر به بررسی زندگی‌نامه شیخ محمد متولی الشعراوی از بدو تولد در دقادوس، حفظ قرآن کریم در کتاب روستا و نبوغ او، پیوستن به مؤسسه مذهبی و تعالی در آن، سپس پیوستن به الازهر الشریف و سفر به عربستان و سپس بازگشت و انتصاب وی به عنوان مدیر دفتر شیخ الازهر و شهرت وی در جهان به عنوان مبلغ اسلامی از طریق اندیشه‌های او در تفسیر قرآن و سپس وزارت اوقاف را بر عهده گرفت. . رویدادها تا پایان قسمت‌ها با مرگ دانشمند ارجمند ادامه دارد.
=کتاب‌ها=
=کتاب‌ها=
شیخ الشعراوی کتابهای متعددی دارد که تعدادی از علاقه مندان او جمع آوری و برای چاپ آماده کرده اند.
شیخ الشعراوی کتاب‌های متعددی دارد که تعدادی از علاقه‌مندان او جمع‌آوری و برای چاپ آماده کرده‌اند.
• اندیشه های شعراوی
 
• تیم تفسیر قرآن
* خواطر الشعراوی
• اندیشه های قرآنی
* المنتخب فی تفسیر القرآن الکریم
• اعجاز قرآن
* خواطر قرآنیة
• از کوه یخ قرآن
* معجزة القرآن
• تفسیر قرآن
* من فیض القرآن
• اسراء و معراج
* نظرات فی القرآن
• شواهد فیزیکی برای وجود خدا
* الإسراء والمعراج
• اسلام و اندیشه معاصر
* الأدلة المادیة على وجود الله
• انسان کامل محمد صلی الله علیه و آله و سلم
* الإسلام والفکر المعاصر
• احادیث قدسی
* الإنسان الکامل محمد صلى الله علیه وسلم
• آیات کیهانی و شواهد آنها بر وجود خداوند متعال
* الأحادیث القدسیة
• قیامت و ترازو و جزا
* الآیات الکونیة ودلالتها على وجود الله تعالى
• توبه
* البعث والمیزان والجزاء
• بهشت وعده حقیقت است
* التوبة
• جهاد در اسلام
* الجنة وعد الصدق
• چراغ هایی در مورد بزرگترین نام خدا • حج اکبر - حکم اسرار عبادت
* الجهاد فی الإسلام
• حج قبول شده
* أضواء حول اسم الله الأعظم
• حسادت
* الحج الأکبر - حکم أسرار عبادات
• قلعه
* الحج المبرور
• زندگی و مرگ
* الحسد
• خوب و بد
* الحصن الحصین
• شعبده بازي
* الحیاة والموت
• جادو و حسادت
* الخیر والشر
• زندگی نامه پیامبر
* السحر
• شورا و تشریع در اسلام
* السحر والحسد
• شیطان و انسان
* السیرة النبویة
• نماز و ارکان اسلام
* الشورى والتشریع فی الإسلام
• راه الی الله
* الشیطان والإنسان
• بی عدالتی و ظالم
* الصلاة وأرکان الإسلام
• معجزه بزرگ
* الطریق إلى الله
• نام های خدا
* الظلم والظالمون
• سوالات انتقادی و پاسخ های صریح • فتواها
* المعجزة الکبرى
• فضیلت و رذیلت
* أسماء الله الحسنى
• تسهیل فقه اسلامی و ادله حقوقی آن
* أسئلة حرجة وأجوبة صریحة
• سرنوشت و سرنوشت
* الفتاوى
• خدا و روح انسان
* الفضیلة والرذیلة
• زن در قرآن کریم
* الفقه الإسلامی المیسر وأدلته الشرعیة
• زن همانطور که خدا او را خواسته است
* القضاء والقدر
• نکات طلایی برای زنان مدرن
* الله والنفس البشریة
• اسلام و زن، آموزه و رویکرد
* المرأة فی القرآن الکریم
فقه زنان مسلمان
* المرأة کما أرادها الله
• هجوم حجاب
* النصائح الذهبیة للمرأة العصریة
• دستورات
* الإسلام والمرأة، عقیدة ومنهج
• نفی شفاعت
* فقه المرأة المسلمة
• احکام نماز
* الغارة على الحجاب
• شما بپرسید و اسلام پاسخ دهد
* الوصایا
• دیده نشده • بین فضیلت و رذیلت
* إنکار الشفاعة
• بیان جمع در عبادات و احکام
* أحکام الصلاة
• مسلمانان میلاد بهترین رسولان را تبریک می گویند
* أنت تسأل والإسلام یجیب
• دشمنی شیطان با انسان
* الغیب
عذاب آتش و وحشت روز قیامت
* بین الفضیلة والرذیلة
• بر سر سفره اندیشه اسلامی
* جامع البیان فی العبادات والأحکام
• داستان های پیامبران
* حفاوة المسلمین بمیلاد خیر المرسلین
• مسائل معاصر
* عداوة الشیطان للإنسان
لبیک یا الله لبیک
* عذاب النار وأهوال یوم القیامة
• آخر دنیا
* على مائدة الفکر الإسلامی
• این دین ماست
* قصص الأنبیاء
• این اسلام است
* قضایا العصر
• دستورات پیامبر
* لبیک اللهم لبیک
• روز قیامت
* نهایة العالم
• اعتقاد مسلمانان
* هذا دیننا
• اسرار بسم الله الرحمن الرحیم
* هذا هو الإسلام
دیگر
* وصایا الرسول
• شیخ الشعراوی و فتاوای عصر محمود فوزی
* یوم القیامة
• شیخ الشعراوی و مسائل مغشوش اسلامی به دنبال راه حل - محمود فوزی
* عقیدة المسلم
• شیخ الشعراوی و از تو درباره دنیا و آخرت می پرسند - محمود فوزی
* أسرار بسم الله الرحمن الرحیم
• صد پرسش و پاسخ در فقه اسلامی - محمد متولی الشعراوی - عبدالقادر احمد عطا
 
• راوی الشعراوی - محمد زاید است
== جوایز دریافت شده ==  
• شراوی بین سیاست و دین - صنعا السعید
==جوایز دریافت شده==  
• امام الشعراوی قبل از انتصاب به عنوان وزیر اوقاف و امور الازهر به مناسبت رسیدن به سن بازنشستگی در 25 فروردین 1355 نشان درجه یک به وی اعطا شد.
• امام الشعراوی قبل از انتصاب به عنوان وزیر اوقاف و امور الازهر به مناسبت رسیدن به سن بازنشستگی در 25 فروردین 1355 نشان درجه یک به وی اعطا شد.
• وی در سالهای 1983 و 1988 نشان درجه یک جمهوری و مدال روز واعظ را دریافت کرد.
• وی در سال‌های 1983 و 1988 نشان درجه یک جمهوری و مدال روز واعظ را دریافت کرد.
• وی دکترای افتخاری ادبیات را از دانشگاه منصوره و منوفیه دریافت کرد
• وی دکترای افتخاری ادبیات را از دانشگاه منصوره و منوفیه دریافت کرد
• اتحادیه جهانی مسلمین در مکه او را به عنوان عضوی از هیئت مؤسس کنفرانس اعجاز علمی در قرآن کریم و سنت نبوی که توسط اتحادیه سازماندهی می‌شود، برگزید و به وی سپرد تا داورانی را که به نظر او در زمینه‌های مختلف حقوقی می‌داند معرفی کند. و رشته های علمی برای ارزیابی تحقیقات ارائه شده به کنفرانس.
• اتحادیه جهانی مسلمین در مکه او را به عنوان عضوی از هیئت مؤسس کنفرانس اعجاز علمی در قرآن کریم و سنت نبوی که توسط اتحادیه سازماندهی می‌شود برگزید و به وی سپرد تا داورانی را که به نظر او در زمینه‌های مختلف حقوقی می‌داند معرفی کند. و رشته‌های علمی برای ارزیابی تحقیقات ارائه شده به کنفرانس.
• فرمانداری دکاهلیه او را به شخصیت جشنواره فرهنگی سال 1989 تبدیل کرد که هر ساله برای تجلیل از یکی از فرزندان برجسته خود برگزار می کند. در سطح بین المللی و جوایز مالی هنگفتی به او اختصاص یافت.
• فرمانداری دکاهلیه او را به شخصیت جشنواره فرهنگی سال 1989 تبدیل کرد که هر ساله برای تجلیل از یکی از فرزندان برجسته خود برگزار می‌کند. در سطح بین‌المللی و جوایز مالی هنگفتی به او اختصاص یافت.
• جایزه بین المللی قرآن کریم دبی در اولین جلسه خود در سال 1418 هجری قمری مطابق با سال 1998 میلادی او را به عنوان شخصیت اسلامی سال برگزید.
• جایزه بین‌المللی قرآن کریم دبی در اولین جلسه خود در سال 1418 هجری قمری مطابق با سال 1998 میلادی او را به عنوان شخصیت اسلامی سال برگزید.
[[رده: اسلام شناسان]]
== منابع ==
[[رده: مفسران قرآن کریم]]
محمد الجوادی، "الأزهر الشریف والإصلاح الاجتماعی والمجتمعی"، طبعة 2015، 191 صفحة، دار الکلمة للنشر والتوزیع.
 
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان اهل سنت]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۵

ویرایش