محمد کوهستانی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲
جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵[[رده: ' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:')
جز (تمیزکاری)
خط ۶۰: خط ۶۰:
<br>
<br>
=حکمت‌هایی از آیت‌الله محمد کوهستانی=
=حکمت‌هایی از آیت‌الله محمد کوهستانی=
==مخفی بر فرشتگان==
== مخفی بر فرشتگان ==
حجت الاسلام دارایی نقل می‌کند: روزی خدمت آقا جان کوهستانی رسیدم و عرض کردم این جمله که در دعای کمیل دارد: « وکنت انت الرقیب علی من ورائهم والشاهد لما خفی عنهم ...؛ تو گواه و شاهد بر منی، از آن چه که بر فرشتگان هم مخفی است.» آن چه چیزی است که بر فرشتگان هم مخفی است؟ معظم له فرمود: خطورات قلبی است.  
حجت الاسلام دارایی نقل می‌کند: روزی خدمت آقا جان کوهستانی رسیدم و عرض کردم این جمله که در دعای کمیل دارد: «وکنت انت الرقیب علی من ورائهم والشاهد لما خفی عنهم ... ؛ تو گواه و شاهد بر منی، از آن چه که بر فرشتگان هم مخفی است.» آن چه چیزی است که بر فرشتگان هم مخفی است؟ معظم له فرمود: خطورات قلبی است.  
<br>
<br>
==عالم مرگ و قبر==
== عالم مرگ و قبر ==
معظم له در مورد مرگ و حال انسان در تشییع جنازه چنین می‌فرمود:
معظم له در مورد مرگ و حال انسان در تشییع جنازه چنین می‌فرمود:
<br>
<br>
«دامادی انسان آن روزی است که انسان را پس از شست‌شو و غسل آن هم با سدر و کافور و پوشاندن لباس سفید ( کفن) روی دست می‌گیرند و از هر طرف صدا می‌زنند «لا اله الا الله» اگر آن روز خدای بزرگ به من اجازه دهد سر از تابوت بیرون می‌آورم و خطاب به مردم می‌گویم: مردم قدر «لا اله الا الله» را بدانید، ولی حیف که خدا چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد.»<ref>[http://emamraoof.com/ برگرفته شده از مقاله زندگی‌نامه آیت‌الله حاج شیخ محمد کوهستانی]</ref>
«دامادی انسان آن روزی است که انسان را پس از شست‌شو و غسل آن هم با سدر و کافور و پوشاندن لباس سفید (کفن) روی دست می‌گیرند و از هر طرف صدا می‌زنند «لا اله الا الله» اگر آن روز خدای بزرگ به من اجازه دهد سر از تابوت بیرون می‌آورم و خطاب به مردم می‌گویم: مردم قدر «لا اله الا الله» را بدانید، ولی حیف که خدا چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد.»<ref>[http://emamraoof.com/ برگرفته شده از مقاله زندگی‌نامه آیت‌الله حاج شیخ محمد کوهستانی]</ref>
<br>
<br>
چون در آن مجلس ایشان بسیار از مردن و زندگی پس از مرگ تعریف کرده بود، فرزند ارجمندشان ـ حجت الاسلام اسماعیل کوهستانی ـ گفت: آقا جان! این گونه که شما از مرگ ستایش می‌کنید، پس مردم باید تقاضای مرگ نمایند و هر چه زودتر از این عالم به آن عالم رهسپار گردند. آقا فرمود:
چون در آن مجلس ایشان بسیار از مردن و زندگی پس از مرگ تعریف کرده بود، فرزند ارجمندشان ـ حجت الاسلام اسماعیل کوهستانی ـ گفت: آقا جان! این گونه که شما از مرگ ستایش می‌کنید، پس مردم باید تقاضای مرگ نمایند و هر چه زودتر از این عالم به آن عالم رهسپار گردند. آقا فرمود:
خط ۷۶: خط ۷۶:
البته ایشان می‌فرمودند، برای مؤمنان بشیر و مبشّرند ـ و سپس رو به طلبه‌ها کردند و فرمودند: «آیا شما دعای «رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّا وَ بِالْإِسْلامِ دِینا» را از حفظ‌ید و بعد از هر نماز می‌خوانید یا نه؟»
البته ایشان می‌فرمودند، برای مؤمنان بشیر و مبشّرند ـ و سپس رو به طلبه‌ها کردند و فرمودند: «آیا شما دعای «رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّا وَ بِالْإِسْلامِ دِینا» را از حفظ‌ید و بعد از هر نماز می‌خوانید یا نه؟»
<br>
<br>
در پاسخ گفتیم، نه! نمی‌دانیم در کجا است.آن گاه معظم‌له فرمودند: «این دعا در اعمال و تعقیبات مشترکه نماز در اوایل مفاتیح الجنان آقا شیخ عباس قمی است؛ شما آن دعا را ـ که متضمن اقرار به توحید و امامت و وحی و نوبت است ـ حفظ کرده و پس از هر نماز بخوانید، وقتی زبان شما به آن کلمات عادت پیدا کرد و هنگامی که شما را در قبر گذاشته و همه برگشتند و در حالت تنهایی قرار گرفتید چون عادت به آن دعا دارید شروع می‌کنید به خواندن آن دعا. این جا است که آن دو ملک برای سؤال قبر نزد شما می‌آیند و می‌بینید شما مشغول خواندن همان چیزی هستید که آنها می‌خواستند از شما بپرسند.
در پاسخ گفتیم، نه! نمی‌دانیم در کجا است. آن گاه معظم‌له فرمودند: «این دعا در اعمال و تعقیبات مشترکه نماز در اوایل مفاتیح الجنان آقا شیخ عباس قمی است؛ شما آن دعا را ـ که متضمن اقرار به توحید و امامت و وحی و نوبت است ـ حفظ کرده و پس از هر نماز بخوانید، وقتی زبان شما به آن کلمات عادت پیدا کرد و هنگامی که شما را در قبر گذاشته و همه برگشتند و در حالت تنهایی قرار گرفتید چون عادت به آن دعا دارید شروع می‌کنید به خواندن آن دعا. این جا است که آن دو ملک برای سؤال قبر نزد شما می‌آیند و می‌بینید شما مشغول خواندن همان چیزی هستید که آنها می‌خواستند از شما بپرسند.
<br>
<br>
در این حال است که یکی از آن دو ملک می‌گوید: از این شخص بپرسیم! دیگری می‌گوید چه بپرسیم او که قبل از پرسش دارد می‌خواند. در نتیجه تصمیم بر سؤال می‌گیرند و می‌گویند من ربک؟ من نبیک؟
در این حال است که یکی از آن دو ملک می‌گوید: از این شخص بپرسیم! دیگری می‌گوید چه بپرسیم او که قبل از پرسش دارد می‌خواند. در نتیجه تصمیم بر سؤال می‌گیرند و می‌گویند من ربک؟ من نبیک؟
شما در آن حال سربلند کرده و به آنها می‌گویید، مگر نمی‌شنوید که من دارم می‌خوانم: «رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّا وَ بِالْإِسْلامِ دِینا» دیگر این چه سؤالی است که از من می‌کنید. آن دو ملک خوشحال می‌شوند و قبر تو باغی از باغ‌های بهشت می‌گردد.»
شما در آن حال سربلند کرده و به آنها می‌گویید، مگر نمی‌شنوید که من دارم می‌خوانم: «رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّا وَ بِالْإِسْلامِ دِینا» دیگر این چه سؤالی است که از من می‌کنید. آن دو ملک خوشحال می‌شوند و قبر تو باغی از باغ‌های بهشت می‌گردد.»
<br>
<br>
==عمل، بهترین وسیله نجات==
== عمل، بهترین وسیله نجات ==
شخصی به آقا جان گفت: چه کار کنیم؟ مرگ خیلی سخت است، خدا چگونه می‌خواهد با ما معامله کند. معظم له در جوابش فرمود: «اگر عمل داشته باشی چیزی نیست، مثل این است که پیراهن کثیف را از تنت بیرون کنی و پیراهن تمیز بپوشی!»
شخصی به آقا جان گفت: چه کار کنیم؟ مرگ خیلی سخت است، خدا چگونه می‌خواهد با ما معامله کند. معظم له در جوابش فرمود: «اگر عمل داشته باشی چیزی نیست، مثل این است که پیراهن کثیف را از تنت بیرون کنی و پیراهن تمیز بپوشی!»
<br>
<br>
==دعای باقی ماندن در خط اسلام==
== دعای باقی ماندن در خط اسلام ==
روزی خطیب بزرگ مرحوم شیخ [[محمد تقی فلسفی]] به محضر ایشان رسید و به ایشان عرض کرد که ما تا الان در خط اسلام بودیم، دعا بفرمایید از این به بعد هم در خط اسلام باقی بمانیم. معظم له در پاسخ وی با کمال تواضع و فروتنی فرمود:
روزی خطیب بزرگ مرحوم شیخ [[محمد تقی فلسفی]] به محضر ایشان رسید و به ایشان عرض کرد که ما تا الان در خط اسلام بودیم، دعا بفرمایید از این به بعد هم در خط اسلام باقی بمانیم. معظم له در پاسخ وی با کمال تواضع و فروتنی فرمود:
همیشه دعای من این است که:
همیشه دعای من این است که:
خط ۹۰: خط ۹۰:
«رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»: «پروردگارا، پس از آن که ما را هدایت کردی، دل‌هایمان را دست‌خوش انحراف مگردان و از جانب خود، رحمتی بر ما ارزانی دار که تو بخشایش‌گری.»
«رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»: «پروردگارا، پس از آن که ما را هدایت کردی، دل‌هایمان را دست‌خوش انحراف مگردان و از جانب خود، رحمتی بر ما ارزانی دار که تو بخشایش‌گری.»
<br>
<br>
==گدایی و تضرع به درگاه خداوند==
== گدایی و تضرع به درگاه خداوند ==
در مورد این که انسان باید از خداوند بخواهد که او را نجات دهد، می‌فرمود: «گدایی، گدایی را آدم باید خودش بخواهد؛ گدایی من به درد دیگران نمی‌خورد.»
در مورد این که انسان باید از خداوند بخواهد که او را نجات دهد، می‌فرمود: «گدایی، گدایی را آدم باید خودش بخواهد؛ گدایی من به درد دیگران نمی‌خورد.»
<br>
<br>
==تداوم ذکر و اثر آن در هنگام مرگ==
== تداوم ذکر و اثر آن در هنگام مرگ ==
ایشان در مورد تداوم ذکر و اثر آن در هنگام مرگ می‌فرمودند: «انسان باید عادت به ذکری داشته باشد که در مواقع حساس مرگ و انتقال از این عالم بتواند طبق عادت همیشگی آن ذکر را بگوید.»
ایشان در مورد تداوم ذکر و اثر آن در هنگام مرگ می‌فرمودند: «انسان باید عادت به ذکری داشته باشد که در مواقع حساس مرگ و انتقال از این عالم بتواند طبق عادت همیشگی آن ذکر را بگوید.»
<br>
<br>
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
ایشان همچنین در باب ارزش کلمه طیبه لا اله الا الله فرمودند: «فردای قیامت مردم دوست دارند به دنیا برگردند و یک «لا اله الا الله» بگویند و بمیرند.»
ایشان همچنین در باب ارزش کلمه طیبه لا اله الا الله فرمودند: «فردای قیامت مردم دوست دارند به دنیا برگردند و یک «لا اله الا الله» بگویند و بمیرند.»
<br>
<br>
==نفس را کنترل کن==
== نفس را کنترل کن ==
حجت السلام معلمی ـ از فضلای حوزه علمیه مشهد ـ نقل کرد: زمانی که در حوزه کوهستان مشغول تحصیل بودم، روزی با دو سه نفر از طلاب جهت عیادت آقاجان که در اندرونی، به خاطر کسالت بستری بودند و نمی‌توانستند بیرون تشریف بیاورند خدمتشان شرفیاب شدیم. وی در ضمن سخنان پندآموز خویش، درباره دنیا و بی‌ارزشی آن فرمودند: «شما وضع مرا که نگاه می‌کنید شاید گمان کنید، این شیخ چیزی نمی‌فهمد و خیلی آدم ساده‌ای است و حال آن که امکانات رفاهی هر طور که بخواهم برایم آماده است، اما من نمی‌خواهم، چرا که نفس را هر طور عادت بدهید همان گونه پرورش می‌یابد اگر توانستید کنترل کنید همان جا می‌ایستد ولی اگر نفس را آزاد گذاشتید چموش می‌شود و دیگر نمی‌شود او را کنترل کرد.
حجت السلام معلمی ـ از فضلای حوزه علمیه مشهد ـ نقل کرد: زمانی که در حوزه کوهستان مشغول تحصیل بودم، روزی با دو سه نفر از طلاب جهت عیادت آقاجان که در اندرونی، به خاطر کسالت بستری بودند و نمی‌توانستند بیرون تشریف بیاورند خدمتشان شرفیاب شدیم. وی در ضمن سخنان پندآموز خویش، درباره دنیا و بی‌ارزشی آن فرمودند: «شما وضع مرا که نگاه می‌کنید شاید گمان کنید، این شیخ چیزی نمی‌فهمد و خیلی آدم ساده‌ای است و حال آن که امکانات رفاهی هر طور که بخواهم برایم آماده است، اما من نمی‌خواهم، چرا که نفس را هر طور عادت بدهید همان گونه پرورش می‌یابد اگر توانستید کنترل کنید همان جا می‌ایستد ولی اگر نفس را آزاد گذاشتید چموش می‌شود و دیگر نمی‌شود او را کنترل کرد.
<br>
<br>
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
پس همین جا نفس را کنترل می‌کنیم تا کِش پیدا نکند، شما باید متوجه باشید که اگر در زندگی نفس را کنترل نکنید گرفتار می‌شوید و تا آخر عمر باید مشغول این کارها باشید».
پس همین جا نفس را کنترل می‌کنیم تا کِش پیدا نکند، شما باید متوجه باشید که اگر در زندگی نفس را کنترل نکنید گرفتار می‌شوید و تا آخر عمر باید مشغول این کارها باشید».
<br>
<br>
==به یاد ساعت مرگ بودن==
== به یاد ساعت مرگ بودن ==
آیت‌الله کوهستانی می‌فرمودند: «همین قدر بدان ما ساعتی را در پیش داریم که در آن ساعت ماییم و مأمورهای بی‌نظر خدا، برای آن ساعت فکری بکن؛ سپس این رباعی منسوب به [[امام علی|حضرت علی علیه‌السلام]] را می‌خواندند:
آیت‌الله کوهستانی می‌فرمودند: «همین قدر بدان ما ساعتی را در پیش داریم که در آن ساعت ماییم و مأمورهای بی‌نظر خدا، برای آن ساعت فکری بکن؛ سپس این رباعی منسوب به [[امام علی|حضرت علی علیه‌السلام]] را می‌خواندند:
<br>
<br>
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
اگر آن را با خیر و خوبی ساخته باشد جای خوبی دارد و اگر با شر ساخته باشد جای گاه پرفقر و نیازی خواهد داشت.»
اگر آن را با خیر و خوبی ساخته باشد جای خوبی دارد و اگر با شر ساخته باشد جای گاه پرفقر و نیازی خواهد داشت.»
<br>
<br>
==اثر سخنان بیهوده==
== اثر سخنان بیهوده ==
آقا زاده ایشان می‌گوید: روزی راجع به غذای حرام از آقا سؤال کردم و عرض کردم نظر شما چه طور است و غذای حرام چه قدر در روح انسان تأثیر دارد؟ آقا به مناسبتی در بین فرمایشات خود فرمود: حرف‌های بیهوده و لغو تأثیری زیاد در روح دارد و روح را می‌میراند. سپس درباره تأثیر منفی سخنان بیهوده در روان آدمی‌ فرمود: من حرف‌های بیهوده را کمتر از غذای حرام نمی‌دانم.
آقا زاده ایشان می‌گوید: روزی راجع به غذای حرام از آقا سؤال کردم و عرض کردم نظر شما چه طور است و غذای حرام چه قدر در روح انسان تأثیر دارد؟ آقا به مناسبتی در بین فرمایشات خود فرمود: حرف‌های بیهوده و لغو تأثیری زیاد در روح دارد و روح را می‌میراند. سپس درباره تأثیر منفی سخنان بیهوده در روان آدمی‌ فرمود: من حرف‌های بیهوده را کمتر از غذای حرام نمی‌دانم.
<br>
<br>
==پرهیز از مال صغیر، مال میت، مال وقفی==
== پرهیز از مال صغیر، مال میت، مال وقفی ==
یکی از شاگردان ایشان در‌این‌باره می‌گوید:
یکی از شاگردان ایشان در‌این‌باره می‌گوید:
<br>
<br>
آقا جان سفارش می‌کرد که زیر بار سه چیز نروید : مال صغیر، مال میت و مال وقف و می‌فرمود: این وقف دست من نبود ابتدا در اختیار پدرم قرار داشت و تولیت آن پس از ایشان قهراً به من رسید، که ناچار شدم آن را به عهده بگیرم در غیر این صورت زیر بارش نمی‌رفتم.  
آقا جان سفارش می‌کرد که زیر بار سه چیز نروید: مال صغیر، مال میت و مال وقف و می‌فرمود: این وقف دست من نبود ابتدا در اختیار پدرم قرار داشت و تولیت آن پس از ایشان قهراً به من رسید، که ناچار شدم آن را به عهده بگیرم در غیر این صورت زیر بارش نمی‌رفتم.  
<br>
<br>
روزی شخصی به خدمت معظم له رسید تا او را برای اقامه نماز میت به روستای مجاور کوهستان ببرد. او با خود اسبی داشت که آن را برای آقا آورده بود تا سوارش شود. ایشان از وی پرسید: اسب مال کیست؟ او گفت: مال فلانی است، آقاجان فرمود: زنده است یا مرده ؟ شخص جواب داد : فوت کرده است. ایشان پرسید: بچه صغیر هم دارد؟ گفت: یک بچه صغیر دارد، وقتی متوجه شد صغیر هم در آن اسب سهم دارد، فرمود: من نمی‌توانم سوار این اسب شوم و با پای پیاده به طرف آن روستا حرکت کرد.<ref>[http://varesoon.ir/ برگرفته شده از مقاله بزرگان علماء شیعه]</ref>
روزی شخصی به خدمت معظم له رسید تا او را برای اقامه نماز میت به روستای مجاور کوهستان ببرد. او با خود اسبی داشت که آن را برای آقا آورده بود تا سوارش شود. ایشان از وی پرسید: اسب مال کیست؟ او گفت: مال فلانی است، آقاجان فرمود: زنده است یا مرده؟ شخص جواب داد: فوت کرده است. ایشان پرسید: بچه صغیر هم دارد؟ گفت: یک بچه صغیر دارد، وقتی متوجه شد صغیر هم در آن اسب سهم دارد، فرمود: من نمی‌توانم سوار این اسب شوم و با پای پیاده به طرف آن روستا حرکت کرد.<ref>[http://varesoon.ir/ برگرفته شده از مقاله بزرگان علماء شیعه]</ref>
<br>
<br>
==چقدر زود مجذوب شدی==
== چقدر زود مجذوب شدی ==
می‌فرمود: زمانی که در [[مشهد]] مشغول تحصیل بودم به خاطر فرا رسیدن سال نو میوه‌های بسیار تازه و رنگارنگ در بازار آمده بود. روزی از بازار می‌گذشتم وقتی چشمم به آن میوه‌های تازه و مرغوب افتاد مجذوب شدم، به حدی که نتوانستم بدون خریدن میوه از آن بگذرم. یک کیلو سیب خریدم چند عدد را در بین راه به دوستان تعارف کردم و مقداری را نیز به مدرسه آوردم ؛ وقتی به مدرسه رسیدم با خود گفتم، شیخ محمد حیف نبود، چه قدر زود مجذوب این زرق و برق شدی! چه قدر زود دست و پایت را گم کردی!.<br>
می‌فرمود: زمانی که در [[مشهد]] مشغول تحصیل بودم به خاطر فرا رسیدن سال نو میوه‌های بسیار تازه و رنگارنگ در بازار آمده بود. روزی از بازار می‌گذشتم وقتی چشمم به آن میوه‌های تازه و مرغوب افتاد مجذوب شدم، به حدی که نتوانستم بدون خریدن میوه از آن بگذرم. یک کیلو سیب خریدم چند عدد را در بین راه به دوستان تعارف کردم و مقداری را نیز به مدرسه آوردم؛ وقتی به مدرسه رسیدم با خود گفتم، شیخ محمد حیف نبود، چه قدر زود مجذوب این زرق و برق شدی! چه قدر زود دست و پایت را گم کردی!.<br>
==امر بمعروف عملی نه زبانی==
== امر بمعروف عملی نه زبانی ==
از سفارش‌های معظم له به طلاب این بود: مردم را با اعمالتان امر به معروف و نهی از منکر کنید و آنها را هدایت نمایید؛ در روز قیامت اگر عوام گناه بکند آهسته به او می‌گویند چرا گناه کردی؟ ولی به شما با تندی می‌گویند چرا گناه کردی؟  
از سفارش‌های معظم له به طلاب این بود: مردم را با اعمالتان امر به معروف و نهی از منکر کنید و آنها را هدایت نمایید؛ در روز قیامت اگر عوام گناه بکند آهسته به او می‌گویند چرا گناه کردی؟ ولی به شما با تندی می‌گویند چرا گناه کردی؟  
<br>
<br>
==برای منبر قیمت نگذار==
== برای منبر قیمت نگذار ==
حجت الاسلام سید خلیل حسینی رکاوندی می‌گوید: آیت‌الله کوهستانی به من سفارش نمود که اگر دعوت منبری را قبول کردی برای منبر قیمت تعیین نکن، زیرا هر کس گذاشت مزد خود را گرفته و دیگر در آخرت مزد ندارد.  
حجت الاسلام سید خلیل حسینی رکاوندی می‌گوید: آیت‌الله کوهستانی به من سفارش نمود که اگر دعوت منبری را قبول کردی برای منبر قیمت تعیین نکن، زیرا هر کس گذاشت مزد خود را گرفته و دیگر در آخرت مزد ندارد.  
<br>
<br>
==شرط دیدار با امام زمان(عج)==
== شرط دیدار با امام زمان(عج) ==
از ایشان پرسیدم: شما خدمت امام زمان علیه السلام رسیدی؟ آیا با او ملاقات کردی؟ آقا جان فرمود: اگر ما خوب باشیم، [[امام زمان(عج)]] خودش به سراغ ما خواهد آمد.
از ایشان پرسیدم: شما خدمت امام زمان علیه السلام رسیدی؟ آیا با او ملاقات کردی؟ آقا جان فرمود: اگر ما خوب باشیم، [[امام زمان(عج)]] خودش به سراغ ما خواهد آمد.
<br>
<br>
==این احکام معجزه است==
== این احکام معجزه است ==
فرزند ایشان از قول پدر چنین نقل می‌کند: اگر فهم من به این اندازه بود و زمان رسول خدا صلی الله وعلیه و آله و سلم را درک می‌کردم بدون درخواست معجزه تسلیم می‌شدم. عرض کردم چرا؟ فرمود: ببین اسلام برای همه چیز حکم دارد، در ریزترین مسائل حتی برای قضای حاجت دستور داد، اصلاً معجزه نمی‌خواستم این احکام خودش معجزه است.  
فرزند ایشان از قول پدر چنین نقل می‌کند: اگر فهم من به این اندازه بود و زمان رسول خدا صلی الله وعلیه و آله و سلم را درک می‌کردم بدون درخواست معجزه تسلیم می‌شدم. عرض کردم چرا؟ فرمود: ببین اسلام برای همه چیز حکم دارد، در ریزترین مسائل حتی برای قضای حاجت دستور داد، اصلاً معجزه نمی‌خواستم این احکام خودش معجزه است.  
<br>
<br>
==اثر بی‌اعتنایی به زیارت خانه خدا==
== اثر بی‌اعتنایی به زیارت خانه خدا ==
حاج نصرت قاجار نقل می‌کند: روزی شخصی خدمت ایشان رسید و دست آقا را بوسید و عرض کرد: آقا از رشت خدمت شما رسیدم، خواستم شما را زیارت کنم. آقا جان پس از احوال پرسی پرسید: شما مکه مشرف شدید؟ گفت: خیر. آقا فرمود: هیچ گناهی در اسلام انسان را از دین اسلام خارج نمی‌کند، مگر کسی که استطاعت داشته باشد و مکه نرود، این است که من زیاد مایلم آقایان بدانند و متوجه خود باشند.
حاج نصرت قاجار نقل می‌کند: روزی شخصی خدمت ایشان رسید و دست آقا را بوسید و عرض کرد: آقا از رشت خدمت شما رسیدم، خواستم شما را زیارت کنم. آقا جان پس از احوال پرسی پرسید: شما مکه مشرف شدید؟ گفت: خیر. آقا فرمود: هیچ گناهی در اسلام انسان را از دین اسلام خارج نمی‌کند، مگر کسی که استطاعت داشته باشد و مکه نرود، این است که من زیاد مایلم آقایان بدانند و متوجه خود باشند.
<br>
<br>
خط ۱۶۷: خط ۱۶۷:
از [[علامه طباطبایی]] رحمة‌الله صاحب [[تفسیر المیزان]] نیز نقل است که فرمودند: «از وقتی که آقای کوهستانی را در منزل [[آیت اللّه میلانی|آیت‌اللّه میلانی]] دیدم هیچ شبی نشد که ایشان را فراموش کنم».
از [[علامه طباطبایی]] رحمة‌الله صاحب [[تفسیر المیزان]] نیز نقل است که فرمودند: «از وقتی که آقای کوهستانی را در منزل [[آیت اللّه میلانی|آیت‌اللّه میلانی]] دیدم هیچ شبی نشد که ایشان را فراموش کنم».
<br>
<br>
آیت‌الله [[محمد فاضل استرآبادی]] داماد آیت‌الله کوهستانی درباره سبک زندگی ایشان فرمودند: « مرحوم آیت‌اللّه کوهستانی در زهد‌ورزی شهره بود؛ حتی در منزل هیچ وقت از لباس‌های قیمتی استفاده نمی‌کرد و پیراهن، عبا، قبا، عمامه، شلوار و جوراب او، همگی از جنس کرباس بود، و فقط از پنبه‌ای که در مزرعه پدری کشت می‌شد و به ایشان ارث رسیده بود استفاده می‌کردند.
آیت‌الله [[محمد فاضل استرآبادی]] داماد آیت‌الله کوهستانی درباره سبک زندگی ایشان فرمودند: «مرحوم آیت‌اللّه کوهستانی در زهد‌ورزی شهره بود؛ حتی در منزل هیچ وقت از لباس‌های قیمتی استفاده نمی‌کرد و پیراهن، عبا، قبا، عمامه، شلوار و جوراب او، همگی از جنس کرباس بود، و فقط از پنبه‌ای که در مزرعه پدری کشت می‌شد و به ایشان ارث رسیده بود استفاده می‌کردند.
<br>
<br>
ایشان هم چنین به نماز اول وقت بسیار اهمیت می‌داد و اهل تهجد و سحرخیزی بود. آن مرد بزرگ اهل مراقبت نفس و در برابر مادر بزرگوارش بسیار فروتن بود. به صله رحم بسیار توجه می‌کرد و در مهمان نوازی و حق شناسی از استادان خود یگانه روزگار به شمار می‌آمد.
ایشان هم چنین به نماز اول وقت بسیار اهمیت می‌داد و اهل تهجد و سحرخیزی بود. آن مرد بزرگ اهل مراقبت نفس و در برابر مادر بزرگوارش بسیار فروتن بود. به صله رحم بسیار توجه می‌کرد و در مهمان نوازی و حق شناسی از استادان خود یگانه روزگار به شمار می‌آمد.
خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:


=عروج ملکوتی=
=عروج ملکوتی=
آیة‌الله کوهستانی در اواخر زندگی پربار خود به بیماری برونشیت و تنگی نفس مبتلا گردید که این کسالت در سال 1391 هـ . ق به صورت حادّ در آمد. لذا در هشتم شوال همین سال به منظور توسل به [[حضرت فاطمه معصومه]] ـ سلام الله علیها ـ به [[قم]] عزیمت نمود و در بیمارستان آیة‌الله گلپایگانی این شهر بستری گردید. با تلاش آیت‌الله العظمی گلپایگانی از پزشکان متخصص تهران دعوت شد تا برای مداوای آیت‌الله کوهستانی به قم بیایند.
آیة‌الله کوهستانی در اواخر زندگی پربار خود به بیماری برونشیت و تنگی نفس مبتلا گردید که این کسالت در سال 1391 هـ. ق به صورت حادّ در آمد. لذا در هشتم شوال همین سال به منظور توسل به [[حضرت فاطمه معصومه]] ـ سلام الله علیها ـ به [[قم]] عزیمت نمود و در بیمارستان آیة‌الله گلپایگانی این شهر بستری گردید. با تلاش آیت‌الله العظمی گلپایگانی از پزشکان متخصص تهران دعوت شد تا برای مداوای آیت‌الله کوهستانی به قم بیایند.
<br>
<br>
آیت‌الله العظمی گلپایگانی چند بار به عیادت آیت‌الله کوهستانی رفت. در این ایام جمع کثیری از علما، مراجع، مدرسین و طلاب قم به ملاقات این فقیه زاهد رفتند و جویای احوال او شدند.
آیت‌الله العظمی گلپایگانی چند بار به عیادت آیت‌الله کوهستانی رفت. در این ایام جمع کثیری از علما، مراجع، مدرسین و طلاب قم به ملاقات این فقیه زاهد رفتند و جویای احوال او شدند.
خط ۱۷۹: خط ۱۷۹:
خوشبختانه با تلاش پزشکان حاذق و توجه و سفارش مؤکد آیت‌الله گلپایگانی حال ایشان مساعد گردید و رو به بهبودی نهاد و رهسپار [[مازندران]] گردید امّا چون محل اقامت او در کوهستان به لحاظ امکانات و شرایط مناسب نبود، با نظر جمعی از پزشکان به مدت یک هفته در بیمارستان زارع شهرستان ساری بستری شد و کسالت ایشان شدت یافت.
خوشبختانه با تلاش پزشکان حاذق و توجه و سفارش مؤکد آیت‌الله گلپایگانی حال ایشان مساعد گردید و رو به بهبودی نهاد و رهسپار [[مازندران]] گردید امّا چون محل اقامت او در کوهستان به لحاظ امکانات و شرایط مناسب نبود، با نظر جمعی از پزشکان به مدت یک هفته در بیمارستان زارع شهرستان ساری بستری شد و کسالت ایشان شدت یافت.
<br>
<br>
آیت‌الله کوهستانی در ساعت 1 بامداد جمعه، 8/2/1351 مطابق با 13 ربیع الاول سال 1392 هـ . ق ندای حق را لبیک گفت و به لقای محبوب شتافت. پس از تشییع جنازه با شکوه در شهرستان بهشهر و شهرهای بین راه بهشهر ـ مشهد و نیز تشییع باشکوه در مشهد پیکر پاک او بنابر وصیتش در جوار مرقد مطهر امام رضا ـ علیه السلام ـ در رواق دار السیادة به خاک سپرده شد.<ref>فیض عرشی، ص 290 ـ 292|فیض عرشی، ص 290 ـ 292</ref>
آیت‌الله کوهستانی در ساعت 1 بامداد جمعه، 8/2/1351 مطابق با 13 ربیع الاول سال 1392 هـ. ق ندای حق را لبیک گفت و به لقای محبوب شتافت. پس از تشییع جنازه با شکوه در شهرستان بهشهر و شهرهای بین راه بهشهر ـ مشهد و نیز تشییع باشکوه در مشهد پیکر پاک او بنابر وصیتش در جوار مرقد مطهر امام رضا ـ علیه السلام ـ در رواق دار السیادة به خاک سپرده شد.<ref>فیض عرشی، ص 290 ـ 292|فیض عرشی، ص 290 ـ 292</ref>
<br>
<br>


خط ۱۸۶: خط ۱۸۶:


[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان]]
[[رده: عالمان شیعه]]
[[رده:عالمان شیعه]]
۴٬۹۳۳

ویرایش