|
|
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| <div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
| |
| [[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
| |
| <br>
| |
| '''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
| |
|
| |
|
| '''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
| | {{جعبه اطلاعات شخصیت |
| <br>
| | | عنوان = محمود خلیل |
| ''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛
| | | تصویر = محمود خلیل.jpg |
| | | نام = محمود خلیل احمد محسن |
| | | نامهای دیگر = |
| | | سال تولد = 1956 م |
| | | تاریخ تولد = |
| | | محل تولد = [[فلسطین]] |
| | | سال درگذشت = |
| | | تاریخ درگذشت = |
| | | محل درگذشت = |
| | | استادان = |
| | | شاگردان = |
| | | دین = [[اسلام]] |
| | | مذهب = [[اهلسنت]] |
| | | آثار = |
| | | فعالیتها = {{فهرست جعبه افقی |همکاری با [[اخوانالمسلمین]]|}} |
| | | وبگاه = |
| | }} |
|
| |
|
| <noinclude>
| | '''محمود خلیل احمد محسن''' در تاریخ 10/1/1928 میلادی در قصبه المجدل [[عسقلان]] [[فلسطین]] به دنیا آمد و در شهر المجدل تحصیل کرد در سال 1945 میلادی ازدواج کرد و حدود یک سال بعد خداوند به او دختری عطا کرد، بعد از گذشت ماهها تحصیل در مدرسه چون متاهل بود و امرار معاش برایش سخت بود به تجارت که پیشه پدرش بود پرداخت. تا اینکه در سال 1978 به فکر یک پروژه اسلامی بی سابقه در رفح افتادم که ساخت یک کتابخانه اسلامی است. شروع به ترک تدریجی تجارت کرد و شروع به ساخت و توسعه این کتابخانه کرد. ایشان برای خرید کتاب به [[بیتالمقدس]] و [[الخلیل]] میرفت و پسرش نیز از [[مصر]] کتاب میآورد، اینچنین کتابخانه شروع به کار کرد و توسعه یافت و حضور گسترده مردم به چشم میخورد،؛ زیرا بسیاری از برادران از این کتابخانه، کتاب میخریدند تا زمانی که کتابخانه دانشگاه افتتاح شد و جامعه اسلامی [[غزه]] یک کتابخانه بزرگ و جامع تأسیس کرد و به چراغ راه [[نوارغزه]] تبدیل شد. |
| </div>
| |
| <div class="wikiInfo">[[پرونده:محمود خلیل.jpg|جایگزین=محمود خلیل|بندانگشتی|محمود خلیل]]
| |
| {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام
| |
|
| |
|
| !نام
| | == لبیک به ندای اخوان == |
| |محمود خلیل
| | او به ندای جنبش [[اخوانالمسلمین]] لبیک گفت. و نقش بزرگی که مجاهدین اخوان در جنگ [[فلسطین]] داشتند را نگاه و بررسی کرد و از این رو این دعوت را تحسین کرد. وی از ورود خود به [[اخوانالمسلمین|اخوان]] اینگونه میگوید: در سال 1951 میلادی خلاء فکری وجود داشت که در آن زمان [[کمونیسم]] مردم را کنترل میکرد و با ورود ارتش [[مصر]] به [[غزه]]، مبلغان [[اخوانالمسلمین]] وارد [[نوار غزه]] شدند و شروع به فعالیت کردند. شروع فراخوان اخوانالمسلمین در [[فلسطین]]، تقریباً در سال 1952 میلادی که به دست شیخ ''اسماعیل مصری'' صورت گرفت. |
| |-
| |
| |زاده
| |
| |1956 م / [[فلسطین]]
| |
| |-
| |
| |درگذشت
| |
| |1443 قمری/ [[اردن]]
| |
| |-
| |
| |دین و مذهب
| |
| |[[اسلام]]، [[تسنن]]
| |
| |- | |
| |فعالیتها
| |
| |همکاری با [[اخوانالمسلمین]]
| |
| |}
| |
| </div>
| |
| '''محمود خلیل احمد محسن''' در تاریخ 10/1/1928 میلادی در قصبه المجدل [[عسقلان]] [[فلسطین]] به دنیا آمد و در شهر المجدل تحصیل کرد در سال 1945 میلادی ازدواج کرد و حدود یک سال بعد خداوند به او دختری عطا کرد، بعد از گذشت ماهها تحصیل در مدرسه چون متاهل بود و امرار معاش برایش سخت بود به تجارت که پیشه پدرش بود پرداخت. تا اینکه در سال 1978 به فکر یک پروژه اسلامی بی سابقه در رفح افتادم که ساخت یک کتابخانه اسلامی است. شروع به ترک تدریجی تجارت کرد و شروع به ساخت و توسعه این کتابخانه کرد. ایشان برای خرید کتاب به [[بیتالمقدس]] و [[الخلیل]] میرفت و پسرش نیز از [[مصر]] کتاب میآورد، اینچنین کتابخانه شروع به کار کرد و توسعه یافت و حضور گسترده مردم به چشم میخورد،؛ زیرا بسیاری از برادران از این کتابخانه، کتاب میخریدند تا زمانی که کتابخانه دانشگاه افتتاح شد و جامعه اسلامی [[غزه]] یک کتابخانه بزرگ و جامع تأسیس کرد و به چراغ راه [[نوارغزه]] تبدیل شد.<br>
| |
|
| |
|
| =لبیک به ندای اخوان=
| | سپس میافزاید: در ابتدای فراخوان، پیوستن هر فردی به اخوانالمسلمین سخت بود، بنابراین فرآیند تشکیلات پس از بررسی دقیق و جلسات متعدد و زمان طولانی تا انتخاب وی در صفوف این گروه صورت میگیرد و این دلیل محرمانه بودن و استحکام سازمان آن است. وی میافزاید: شیخ [[احمد یاسین]]، شیخ عبدالفتاح دخان، شیخ ابراهیم الیزوری، شیخ محمد النجار، شیخ حماد الحسنات و دیگران در خانه شیخ حسین به طور بسیار مخفیانه به بررسی امور گروه میپرداختند. شیخ حسین در آن زمان مرجع بزرگ دینی و فقهی بود. وی ادامه میدهد: در ابتدا خطبه و درس، ابزار غالب ارتباطات سازمانی، تعلیم و تربیت و تعلیمات دینی اخوان بود و پس از آن برادران ما چند بروشور خلاصه کوچک (فقط 20 یا 30 صفحه) به ما میدادند تا خواندن و درک آنها برای همه آسانتر بود. سپس کم کم پیشرفت کرد تا اینکه کتابها گسترش یافت و در دسترس همه قرار گرفت. |
| او به ندای جنبش [[اخوانالمسلمین]] لبیک گفت. و نقش بزرگی که مجاهدین اخوان در جنگ [[فلسطین]] داشتند را نگاه و بررسی کرد و از این رو این دعوت را تحسین کرد. وی از ورود خود به [[اخوانالمسلمین|اخوان]] اینگونه میگوید: در سال 1951 میلادی خلاء فکری وجود داشت که در آن زمان [[کمونیسم]] مردم را کنترل میکرد و با ورود ارتش [[مصر]] به [[غزه]]، مبلغان [[اخوانالمسلمین]] وارد [[نوار غزه]] شدند و شروع به فعالیت کردند. سلولهای اخوان در نوار را تشکیل میدهند که خانوادهها و سلولهای مخفی هستند و با شروع فراخوان اخوانالمسلمین در فلسطین، تقریباً در سال 1952 به دست شیخ اسماعیل المصری از شهر اسماعیلیه کیست که از ما سبقت گرفته است، اما کیست که به اسلام خدمت کرد و به دعوت بیشتر خدمت کرد و آغاز در نهان و به نام [[اسلام]] و دعوت به آن بود، نه به نام یک گروه سازمان یافته، اخوان المسلمین. سپس می افزاید: در ابتدای فراخوان، پیوستن هر فردی به اخوان المسلمین سخت بود، بنابراین فرآیند تشکیلات پس از بررسی دقیق و جلسات متعدد و زمان طولانی تا انتخاب وی در صفوف این گروه صورت می گیرد و این دلیل محرمانه بودن و استحکام سازمان آن است. وی می افزاید: شیخ [[احمد یاسین]]، شیخ عبدالفتاح دخان، شیخ ابراهیم الیزوری، شیخ محمد النجار، شیخ حماد الحسنات و دیگران در خانه شیخ حسین بزرگ به طور بسیار مخفیانه به بررسی امور گروه می پرداختند. المصری مسلمین وقتی غریبه ای به دیدار شیخ می آمد ما در مقابل ایشان هیچ موضوعی را که مربوط به اخوان بود ذکر نکردیم صبر کردیم تا ایشان رفت، شیخ حسین در آن زمان مرجع بزرگ دینی و فقیهی بود. وی ادامه می دهد: در ابتدا خطبه و درس ابزار غالب ارتباطات سازمانی، تعلیم و تربیت و تعلیمات دینی اخوان بود و پس از آن برادران ما چند بروشور خلاصه کوچک (فقط 20 یا 30 صفحه) به ما می دادند تا خواندن و درک آنها برای همه آسانتر بود.سپس کم کم پیشرفت کرد تا اینکه کتابها گسترش یافت و در دسترس همه قرار گرفت.
| |
|
| |
|
| =اخوت بعد از سختی= | | == اخوان بعد از سختی == |
| وی در تشریح این وضعیت می گوید: اخوان به وضوح کوچک شده و اکثریت کار تشکیلاتی اخوان پس از ضربات دردناک و دردناکی که به آنها وارد شد متوقف شده است، کار در آن زمان بسیار مخفی بود و فقط کسی بود که ایمانش قوی بود. و ایمانش محکم شد و الحمدلله من در این امتحان مقاومت کردم و به یاری خدا موفق شدم و همه فعالیتها به نام اسلام و به نام شیوخ مسلمان بدون ذکر اخوان انجام شد و اخوان در این امر ادامه داد. دولت تا بعد از شکست سال 1967 که شروع به اتحاد کردند و برخی از آنها دوباره گرد هم آمدند و جلساتی برگزار کردند. ابتدا شیخ عیسی النشر برگزیده شد زیرا از من داناتر و در این کار تواناتر است.<br> | | وی در تشریح این وضعیت میگوید: اخوان به وضوح کوچک شده و اکثریت کار تشکیلاتی اخوان پس از ضربات دردناکی که به آنها وارد شد متوقف شده بود، کار در آن زمان بسیار مخفی بود و فقط کسی میتوانست که ایمانش قوی بود. تا بعد از شکست دولت در سال 1967 میلادی شروع به اتحاد کردند و برخی از آنها دوباره گرد هم آمدند و جلساتی برگزار کردند. ابتدا شیخ عیسی النشر برگزیده شد زیرا از من داناتر و در این کار تواناتر بود. |
| او از برادرانش یاد می کند و می گوید: در سال 1952 در مصر کودتایی در رأس یکی از اخوان المسلمین به نام رهبر مجاهد عبدالمنعم عبدالرئوف روی داد، او فرمانده گردان فلسطینی در ارتش مخفی ارتش بود. اخوت در آن زمان که در سال 1948 وارد فلسطین شد. ملک فاروق از تاج و تخت سرنگون شد و به یاد دارم که از جمله کارهایی که در یکی از خطبه های خود انجام می داد این بود که قرآن را در یک دست و اسلحه در دیگری بود و گفت: فلسطین جز با این و این آزاد نمی شود. که در ارتش مخفی اخوان شرکت داشت و در آن مقام بالایی داشت. | | او از برادرانش یاد میکند و میگوید: در سال 1952میلادی در [[مصر]] کودتایی که در رأس آن یکی از [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] به نام رهبر مجاهد عبدالمنعم عبدالرئوف روی داد، او فرمانده گردان فلسطینی در ارتش مخفی ارتش بود. اخوان در آن زمان در سال 1948 میلادی وارد [[فلسطین]] شد. ملک فاروق از تاج و تخت سرنگون شد و به یاد دارم که از جمله کارهایی که در یکی از خطبههای خود انجام میداد این بود که قرآن را در یک دست و اسلحه در دیگری بود و گفت: فلسطین جز با این و این آزاد نمیشود. |
|
| |
|
| = منبع = | | == منابع == |
| *ر.ک: مدخل محمود خليل محسن در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | | * ر. ک: مدخل محمود خليل محسن در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. |
|
| |
|
| [[رده: شخصیت های اخوان المسلمین]] | | [[رده:اخوان المسلمین]] |
| [[رده: شخصیت های جهان اسلام]] | | [[رده:اعضای اخوان المسلمین]] |
| [[رده: اخوان المسلمین]]
| | [[رده:مصر]] |
| [[رده: شخصیت ها]]
| |
| [[رده: مصر]] | |