مسلمانان آمریکا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اینگونه' به 'این‌گونه'
جز (جایگزینی متن - 'می گویند' به 'می‌گویند')
جز (جایگزینی متن - 'اینگونه' به 'این‌گونه')
خط ۳۸: خط ۳۸:
<big>اینکه افراد از مذهب، سن و میزان درآمد یکدیگر پرسش نمی‌کنند، یک فرهنگ است یا یک قانون؟</big>
<big>اینکه افراد از مذهب، سن و میزان درآمد یکدیگر پرسش نمی‌کنند، یک فرهنگ است یا یک قانون؟</big>


هم فرهنگ است و هم قانون؛ قانون به این معنا که اگر کسی غیر از این رفتار کند و بخواهد به کسی اهانتی کند یا آزادی مذهبی کسی را مورد هجمه قرار گیرد از نظر اعتقادی و بدنی می تواند به پلیس شکایت کند، پلیس بلافاصله حاضر می شود و مساله را بررسی می کند؛ فرهنگ هم هست یعنی در طول قرن ها این فرهنگ به شکل انباشتی تجمیع شده تا به اینجا رسیده که یک نفرِ غربی اینگونه رفتار می کند که به کسی تعرضی نمی کند، نکته جالبی که باید بگویم این است که من در طول یک سالی که در آمریکا زندگی کردم، یک نگاه آلوده به کسی ندیدم، یک نگاهی که یک پسر جوان بخواهد به یک دختر جوان داشته باشد، ندیدم، در حقیقت نگاه آلوده نیست، این نوع نگاه ها اولاً غیر قانونی است یعنی اگر پسری به دختری خیره شود، آن دختر می تواند به پلیس شکایت کند و هم فرهنگ است؛ یعنی افراد شخصاً این کار را انجام نمی‌دهد و این مساله به شکایت نمی‌رسد.
هم فرهنگ است و هم قانون؛ قانون به این معنا که اگر کسی غیر از این رفتار کند و بخواهد به کسی اهانتی کند یا آزادی مذهبی کسی را مورد هجمه قرار گیرد از نظر اعتقادی و بدنی می تواند به پلیس شکایت کند، پلیس بلافاصله حاضر می شود و مساله را بررسی می کند؛ فرهنگ هم هست یعنی در طول قرن ها این فرهنگ به شکل انباشتی تجمیع شده تا به اینجا رسیده که یک نفرِ غربی این‌گونه رفتار می کند که به کسی تعرضی نمی کند، نکته جالبی که باید بگویم این است که من در طول یک سالی که در آمریکا زندگی کردم، یک نگاه آلوده به کسی ندیدم، یک نگاهی که یک پسر جوان بخواهد به یک دختر جوان داشته باشد، ندیدم، در حقیقت نگاه آلوده نیست، این نوع نگاه ها اولاً غیر قانونی است یعنی اگر پسری به دختری خیره شود، آن دختر می تواند به پلیس شکایت کند و هم فرهنگ است؛ یعنی افراد شخصاً این کار را انجام نمی‌دهد و این مساله به شکایت نمی‌رسد.


سمیناری به نام MESA راجع به خاورمیانه در بوستون بود، من در آن سمینار شرکت کردم، در خیابان های بوستون که قدم می زدم به کلیسایی برخورد کردم که بخشی از انجیل را روی یک بیلبوردی بالای سر کلیسا زده بود که همسایه خود را همانند خود دوست بدارید، جالب بود که در پرانتز نوشته بود "همسایه مسلمان خود را” یعنی اگر همسایه شما مسلمان هم هست همانند خودتان باید او را دوست بدارید.
سمیناری به نام MESA راجع به خاورمیانه در بوستون بود، من در آن سمینار شرکت کردم، در خیابان های بوستون که قدم می زدم به کلیسایی برخورد کردم که بخشی از انجیل را روی یک بیلبوردی بالای سر کلیسا زده بود که همسایه خود را همانند خود دوست بدارید، جالب بود که در پرانتز نوشته بود "همسایه مسلمان خود را” یعنی اگر همسایه شما مسلمان هم هست همانند خودتان باید او را دوست بدارید.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش