مسیحیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸۰: خط ۱۸۰:


بسیاری از پروتستانها عشای ربانی را بسیار مهم می شمارند، به طوری که می گویند برای اجرای درست و کامل آن مراسم ، باید کاملا آماده شد و به همین دلیل ، آن را تنها در برخی از مناسبتها برگزار می کنند و بسیاری از ایشان سالی چهار بار یا ماهی یک بار مراسم عشای ربانی را برپا می کنند. ارتدوکس مراسم عشای ربانی را در روزهای یکشنبه و اعیاد برگزار می کنند، ولی کاتولیکا می گویند عشای ربانی قلب عبادات روزانه است و به همین دلیل ، آن مراسم را هر روز برپا می دارند.<ref>آشنایی با ادیان بزرگ، توفیقی، حسین</ref>
بسیاری از پروتستانها عشای ربانی را بسیار مهم می شمارند، به طوری که می گویند برای اجرای درست و کامل آن مراسم ، باید کاملا آماده شد و به همین دلیل ، آن را تنها در برخی از مناسبتها برگزار می کنند و بسیاری از ایشان سالی چهار بار یا ماهی یک بار مراسم عشای ربانی را برپا می کنند. ارتدوکس مراسم عشای ربانی را در روزهای یکشنبه و اعیاد برگزار می کنند، ولی کاتولیکا می گویند عشای ربانی قلب عبادات روزانه است و به همین دلیل ، آن مراسم را هر روز برپا می دارند.<ref>آشنایی با ادیان بزرگ، توفیقی، حسین</ref>
=مقایسه ی خداشناسی اسلام و مسیحیت=
سه دین بزرگ الهی، یعنی [[یهودیت]] و مسیحیت و [[اسلام]] به دلیل انتسابشان به حضرت ابراهیم(ع) ادیان ابراهیمی خوانده می شوند. پیروان این ادیان خدای ابراهیم را می پرستند و او را خالق خود و جهان می دانند؛ بنابراین می توان گفت خدای هر سه دین یکی است و اسامی مختلفی که برای خدا مطرح می کنند اشاره به یک وجود دارند؛ هر چند ممکن است در برخی تعابیر و یا صفات یا بیان مربوط به مسائل خداشناسی با هم اختلاف داشته باشند، چنان که فرقه های مختلف هر یک از ادیان نیز کم و بیش اختلافاتی با هم دارند.
«الله» معروف ترین نام خدا در فرهنگ اسلام و قرآن است و چنین تعریف می شود: «ذات مستجمع جمیع صفات کمالی». <ref>محمد تقی مصباح یزدی، مجموعه معارف قرآن (خداشناسی)، ص ۲۵؛ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۲۷</ref>
در اسلام نیز بر نامحدود بودن خدا و ناتوانی عقل از درک کامل ذات او، و بر خداشناسی تنزیهی تأکید می شود. در آیات متعددی از قرآن، خدا از توصیف بندگان منزه شده است. <ref>سوره های انبیاء: ۲۲، مومنون: ۹۱، صافات: ۱۵۹ و ۱۸۰ و انعام: ۱۰۰</ref>
صفات الهی در کتب مسلمانان تقسیم بندی های مختلفی دارد: برخی از صفات [[خدا]] مربوط به ذات او هستند (مانند علم، قدرت و حیات)؛ و برخی دیگرمربوط به فعل او، (هم چون خالقیت و رازقیت). در یک تقسیم بندی دیگر صفات خدا به ثبوتیه (صفات جلال و لایق به ذات او) و سلبیه (صفاتی که لایق به ذات او نیستند مانند جهل و محدودیت) تقسیم می شوند.
در مسیحیت دو صفت «تشخص خدا» و «نیکو بودن خدا» برجسته شده است. اگر «شخصوار» بودن خدا در مقابل «شیءوار» بودن اوست، یعنی خدایی که بتوان با او صحبت کرد و به او عشق ورزید و او نیز جواب می دهد و محبت می کند و حافظ و مراقب است، باید گفت خدای اسلام هم یک خدای «شخص وار» است. هرچند چنین عنوانی در هیچ متن اسلامی و حتی نوشته های عالمان مسلمان دیده نمی شود. سراسر آیات قرآن و سخنان بزرگان اسلام گویای «شخص وار»بودن خداوندند و با خدا به منزله ی یک «شخص» و نه یک «شیء» صحبت می شود:
پروردگارتان گوید: مرا بخوانید تا اجابت کنم شمار را. <ref>سوره ی غافر، آیه ی ۶۰</ref>
هرگاه بندگانم درباره ی من از تو پرسش کنند، (بگو) : من نزدیکم و دعای دعا کننده را هرگاه مرا بخواند اجابت نمایم. <ref>سوره ی بقره، آیه ی ۱۸۶</ref>
به راستی که انسان را آفریده ایم و می دانیم که نفسش به او چه وسوسه می کند؛ و ما از رگ جان به او نزدیک تریم. <ref>سوره ی ق، آیه ی ۱۶</ref>
نکته ای که در این جا ذکرش لازم به نظر می رسد این است که نباید از «شخصوار» بودن خدا معنای «انسانوار» بودن برداشت شود؛ زیرا در هر دو دین اسلام و مسیحیت بر «تغییرناپذیری» خدا تأکید شده است. پس هرگاه از صفاتی هم چون «شخصواربودن» و حتی صفاتی هم چون «شادمانی»، «غضب»، «احساسات» و... سخن به میان می رود، آنان را به گونه ای باید معنا نمود که مناسب با ساحت قدس ربانی او باشد.
در [[قرآن]] «نیکویی خدا» و «خیرخواه بودن» او با دو صفت «رحمان» و «رحیم» که در آغاز هر سوره به آنها اشاره شده است، پر رنگ شده، و علاوه بر آن، بارها خداوند خود را به صفاتی چون رئوف <ref>سوره ی بقره، آیه ی ۲۷</ref> و لطیف <ref>سوره ی انعام، آیه ی ۲۷</ref>، خوانده است. خدا گناهکارانی را که به سوی او باز می گردند دوست دارد و با آغوش باز آنان را پذیرا می شود.
=دو تفاوت اساسی در خداشناسی اسلام و مسیحیت=
۱. در باب اسما و صفات الهی مسیحی، صفت «ابوت» یا «پدر بودن» به خدا نسبت داده می شود که در اسلام به شدت از اتصاف خدا به این صفت نهی شده است.
«پدر بودن» در عهد جدید دو کاربرد دارد: گاه خدا پدر همه ی مردم یا همه ی مسیحیان شمرده شده است <ref>انجیل متی، ۶: ۹</ref> و گاه پدر بودن خدا ویژه ی حضرت عیسی (ع) است. <ref>نامه ی اول انجیل یوحنّا، ۴: ۹</ref>در کاربرد اول پدر بودن خدا صرفاً یک معنای تشریفی مجازی است و دلالت بر دوستی خدا نسبت به بندگان و اطاعت بندگان نسبت به خدا دارد: این مطلب از مطالعه ی کتاب مقدس نیز برداشت می شود. <ref>ر. ک: انجیل یوحنّا، ۸: ۲۷ ـ ۴۳</ref>
اما در کاربرد دوم به نظر می رسد که پدر بودن خدا برای شخص حضرت عیسی(ع) به یک معنا نیست. در اناجیل هم نوا (متی، مرقس، لوقا) پسر خدا بودن عیسی و پدر بودن خدا به همان معنای مجازی است، اما در بخش دیگر عهد جدید که مروّج الهیات «عیسی خدایی» است، خدا حقیقتاً به صفت «پدر بودن» و عیسی حقیقتاً به صفت «پسر بودن» و «هم ذاتی» با خدا متصف می گردد. <ref> انجیل یوحنّا، ۱۰: ۱۴، ۱۹ و ۳۱</ref>
در قرآن مجید «پدر بودن» خدا در هر دو معنا رد شده است و این کتاب به کار بردن آن را مجاز نمی داند:
یهود و نصاری گفتند ما پسران خدا و دوستان او هستیم. بگو: پس چرا به خاطر گناهانتان شما را عذاب می کند؟ بلکه شما بشری هستید هم چون دیگر کسانی که خلق کرده است. <ref>سوره ی مائده، آیه ی ۱۸</ref>
در این آیه معلوم است که یهود و نصاری به معنای تشریفی خود را «پسر خدا» می خوانند و عطف کلمه ی «دوستان» این امر را به خوبی نشان می دهد، با این حال قرآن این نوع سخن گویی را رد می کند و می گوید: شما مخلوق خدایید و مخلوق نباید خدا را پدر خود بخواند و رابطه ی خدا با مخلوقات رابطه ی پدر و فرزندی نیست.
و اگر به صورت تشریفی و مجازی، خدا را نباید «پدر» نامید، پدر خواندن خدا به صورت حقیقی و واقعی به طریق اولی محکوم و مردود می گردد؛ و لذا در قرآن «پسر خواندن عیسی»، «کفر» شمرده شده است. <ref>توبه، ۹: ۳۰</ref>
۲. تفاوت دوم در توحید است که در مسیحیت در کنار آن «تثلیث» مطرح است و سعی در جمع کردن بین این دو آموزه دارند، اما به نظر می رسد که هیچ بیانی از تثلیث مورد قبول قرآن نباشد.<ref>عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۸</ref>


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۲ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۴۴


مسیحیت
ادیان الهی مسیحیت
مقرها پاپ، قسطنطنیه، اسکندریه، انطاکیه، اورشلیم و دیگر
متون کتاب مقدس
نواحی جغرافیایی غالب در قاره آمریکا، مسیحیت در اروپا و امپراتوری روم، جنوب صحرای آفریقا
بنیانگذار عیسی از دیدگاه مسیحیان
پیرو بیش از ۲٫۴ میلیارد
نام های دیگر مرید، پیرو مسیح، ناصریان، راه (The Way)
الهیات خدا / پدر پسر روح‌القُدُس / غسل تعمید کاتولیسیزم تاریخ الهیات تثلیث

مسیحیت یک آیین ابراهیمی و یکتاپرستی است که بر اساس زندگی و آموزه‌های عیسی مسیح استوار است. این دین تا سال ۲۰۱۷ با جمعیت تقریبی ۲٫۵ میلیارد نفر، بیشترین پیرو را در سرتاسر جهان دارد.

آیین مسیحیت یک آیین یکتاپرستانه است که بر آموزه‌ها و سخنان عیسی ناصری (مسیح) استوار گشته است. آموزه‌هایی چون تثلیث، مرگ مسیح به عنوان کفارهٔ گناهان، تعمید آب و روح القدس از باورهای بنیادین این آیین هستند. مسیحیت با داشتن ۲٫۲ میلیارد پیرو بزرگترین دین جهان از دید شمار پیروان است.

مسیحیت ابتدایی

تعدادی از مذاهب در طول قرون دوم و سوم میلادی در سراسر امپراتوری روم، پیروانی را برای خود جلی کرده‌اند. مراسم نیایش ایزیس و میتراها طرفداران زیادی داشت اما مسیحیان غالباً توسط امپراتوران رومی مورد شکنجه شدیدی قرار می‌گرفتند. امپراتوری روم در مقابل ادیانی که با مذاهب رسمی و خدایان رومی در جنگ نبودند یا تقدیس امپراتور را به زیر سؤال نمی‌برند، با آزاداندیشی و تحمل برخورد می‌کرد.

اعتقادات مسیحیان، از جمله اعتقاد آنان به رستاخیز پس از مرگ که ریشه در رستاخیز عیسی مسیح پس از مصلوب شدنش داشت و همچنین شهامت عده ای از مسیحیان در مقابل شکنجه و کشته شدن توسط حکومت روم، افراد و بینندگان بیشتری را به خود جذب می کرد. در نهایت به رغم تمام این محدودیت ها و سرکوب ها، سرانجام پس از 4 قرن که گاهی شکنجه و تعقیب مسیحیان اوج گرفته و گاهی کاهش می یافت، مسیحیت در حدود سال 500 میلادی به عنوان دین رسمی این امپراتوری پذیرفته شد.

یازده حواری مسیح، پس از خیانت یهودا اسخریوطی و مصلوب شدن عیسی مسیح و رستاخیز عیسی مسیح پس از سه روز، یک شخص دیگر به نام ماتیاس[۱] را به جای یهودا اسخریوطی که خود را حلق آویز کرده و خودکشی کرده بود، انتخاب کردند و به این ترتیب مجدداً 12 نفر شدند. [۲]

معرفی حضرت عیسی

مسیحیان، حضرت عیسی (ع) را Christian به معنای مسیح و یونانی زبانان Christos می‌خوانند.اناجیل موجود بر آن‌اند که مادر حضرت عیسی (ع) باکره بوده و فرزند خویش را به گونه‌ای غیر طبیعی به دنیا آورده است؛ اما با این حال، او را فرزند یوسف نجار می‌دانند. عیسی (ع)در بیت اللحم زاده شد و در ناصریه پرورش یافت. تولد او را چهار تا هشت سال پیش از مبدا تاریخ میلادی احتمال داده‌اند. در سی سالگی به دست حضرت یحیی (ع) غسل تعمید یافت و همانند او به موعظه و تذکیر و تعلیم خلق پرداخت. حضرت عیسی (ع) ، دوازده حواری یا رسول داشت که تعالیم او را میان مردمان می‌گستراندند . [۳]

چون عیسی (ع) به تبلیغ دین خویش همت گماشت، رهبران یهود نخست با او مخالفتی نکردند؛ اما آن گاه که دریافتند تعالیم او سلطه آنان را بر نمی‌تابد و مردمان را آگاه و هوشیار می‌سازد، راه ناسازگاری و دشمنی در پیش گرفتند و سرانجام شورای عالی یهود در اورشلیم ، عیسی (ع) را به مرگ محکوم کرد. مسیحیان معتقدند که حضرت عیسی (ع) همراه دو تن دیگر به صلیب کشیده شده و جان باخته است؛ اما پس از سه روز در پیش چشم مادرش مریم (س) و حواریون از مرقد خویش بیرون آمده و به آسمان‌ها رفته است و در آخر الزمان ، باری دیگر برمی گردد و بشر را نجات می‌دهد . [۴]

به رسمیت شناختن دین مسیح

تا زمانی که مسیحیت فرقه‌ای یهودی به شمار می‌رفت، دولت روم توجهی به آن نداشت و مسیحیان در عقیده خویش آزاد بودند. با گسترش دین مسیح و آشکار شدن آن به صورت دینی جدید با سخنانی نو، دولت روم برآشفت و مسیحیت را غیر قانونی خواند و بر مسیحیان سخت گرفت. سرانجام، قسطنطنین کبیر Constantine the Great در سال ۳۱۳ م. به مسیحیت گروید و با فرمانی، آزادی این آیین را اعلام کرد و بدین سان، مسیحیت کیش رسمی دولت روم شد. در این هنگام، اختلافات کلامی میان بزرگان مسیحیت رخ نمود. آریوس (۳۳۶- ۲۵۶ م.) حضرت مسیح را مخلوق دانست و مغضوب کلیسا گشت. قسطنطنین برای حل اختلافات، نمایندگانی را از مسیحیان جهان گرد آورد و به سال ۳۲۵ م. شورایی را سامان داد که آن را « شورای نیقیه » می‌خوانند. این شورا، تثلیث را به عنوان اعتقاد رسمی مسیحیت معتبر شمرد و اناجیل چهارگانه را به رسمیت شناخت. از آن پس، شوراهای دیگری نیز بر پا شد که مصوبات آنها را «قانون شرع» می‌گویند . [۵]

کتاب مقدس مسیحیان

کتاب مقدس دارای دو بخش است:

عهد قدیم یا تورات و عهد جدید یا انجیل . بخش دوم تنها نزد مسیحیان مقدس است. عهد جدید شامل چهار انجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا و نیز اعمال رسولان و نامه‌های پولس حواری است. کلمه «انجیل»، یونانی و به معنای بشارت است. محتوای اناجیل، زندگی نامه و بیانات اخلاقی و پندهای حضرت عیسی علیه‌السّلام است. جز اناجیل چهارگانه، اناجیل دیگری نیز میان مسیحیان رواج داشته‌اند؛ اما کلیسای مسیحی همه را جز چند انجیل یاد شده، بی اعتبار شمرد و از رواج انداخت . [۶]

در عهد جدید خبری از احکام شرعی نیست و مسیحیان در این باره به همان که در عهد قدیم آمده است، پای بندند. از اناجیلی که به دست کلیسا از اعتبار افتاد، انجیل برنابا (م. ۶۱. م) است. محتوای این انجیل با دیگر اناجیل متفاوت است و عیسی علیه‌السّلام را پسر خدا نمی‌داند و جنبه الوهی وی را نفی می‌کند و بر آن است که عیسی علیه‌السّلام را به صلیب نیاویختند؛ بلکه مردی یهودی را دار زدند و مردم گمان بردند که او عیسی فرزند مریم است . [۷]

فرقه های در مسیحیت

مسیحیت به سه فرقه بزرگ کاتولیک ، ارتدکس و پروتستان انشعاب یافته است.مهمترین عامل انشعاب در دین مسیحیت اختلافات سیاسی روم و بیزانس است. عامل دوم سختگیری کلیسای کاتولیک، وجود مقررات دست و پا گیر و رنجبار و طلب کردن پول به هر بهانه‌ای است.

ارتدکس

تشکیل کلیسای ارتدکس و جدایی آن از کلیسای کاتولیک روم، نخستین انشعاب مهم در مسیحیت بود.(۱۰۵۴ م.) ارتدکس‌ها به بارداری بی شائبه حضرت مریم (ع) و مصون بودن مقامات والای کلیسایی از خطا و اشتباه معتقد نیستند. کشیش‌های ارتدکس ازدواج را برای خود روا می‌دانند و عبادات شفاهی را به زبان رایج مردم انجام می‌دهند .

از قرن ۱۶ م. به بعد، انقلاب‌های دینی متعددی برای اصلاح مذهب کاتولیک به راه افتاد. سختگیری کلیسای کاتولیک، وجود مقررات دست و پا گیر و طلب کردن پول به هر بهانه‌ای و زیر فشار نهادن مؤمنان مسیحی قرون وسطی ، گروهی از روشنفکران کلیسای روم را به اعتراض واداشت. این حرکت اعتراض آمیز، نهضت پروتستان نام گرفت. مارتین لوتر (۱۴۸۳- ۱۵۴۶ م.) از رهبران این نهضت بود. پس از وی جان کالون (۱۵۰۹- ۱۵۶۴ م.) به اصلاح مذهب کاتولیک همت گمارد. این رهبران اصلاح طلب پیروانی یافتند و بدین سان، مذهب پروتستان پدید آمد. پروتستان نیز اندک اندک انشعاب‌هایی یافت؛ اما همه فرقه‌های مذهب پروتستان در مخالفت با قدرت الهی پاپ با یکدیگر اتفاق نظر دارند.[۸]

پروتستان

پروتستان‌ها معتقدند که مؤمنین در ارتباط با خدا نیازمند کشیش نیستند، مقام کشیشی، همگانی است و کشیشان می‌توانند ازدواج کنند. همچنین، اعتراف به گناه را واجب نمی‌شمارند و به برزخ و دوشیزگی حضرت مریم (ع) اعتقاد ندارند. پیروان این مذهب، بیش تر در آلمان ، کشورهای اسکاندیناوی و آمریکا ساکن‌اند . [۹]

هفت آیین مقدس مسیحیت

به عقیده مسیحیان ، مسیح که از مردگان برخاست ، در جامعه مسیحی زیست می کند و همراه آن است . همچنین وی پیوسته همان کارهایی را انجام می دهد که در طول حیات خود در فلسطین انجام میداد؛ مانند: تعلیم ، دعا، خدمت ، شفا دادن بیماران ، غذا دادن به گرسنگان ، عفو بدکاران و تحمل رنج و مرگ . کارهای غیر آشکار مسیح در زندگی کلیسایی به وسیله آیینها آشکار می شود؛ به دیگر سخن ، هنگامی که یک مسیحی در مراسم مربوط به یکی از آیینها شرکت می کند، ایمان دارد که با این عمل به ملاقات مسیح که از مرگ برخاسته و فیض خدای نجات بخش ‍ را به وی بخشیده است ، میرود.

تقریبا همه مسیحیان اتفاق نظر دارند که دو آیین اصلی عبارتند از تعمید و عشای ربانی . مسیحیان کاتولیک و ارتدوکس پنج آیین دیگر بر اینها می افزایند و مجموع آیینها را به هفت می رسانند. فرقه های پروتستان در تعداد آیینها اختلاف دارند، ولی اکثریت قاطع آنان دو آیین اول یعنی تعمید و عشای ربانی را قبول دارند. برخی کلیساهای پروتستان ، مانند کویکرها و سپاه نجات هیچ یک از آیینها را نمی پذیرند.

تعمید

نخستین و اصلی ترین آیین که برای همه ضرورت دارد، تعمید است . انسان با تعمید به جامعه مسیحیت وارد می شود و رسالت دائمی کلیسا را بر عهده می گیرد. این رسالت عبارت است از گواهی دادن به کارهای نجات بخش خدا به وسیله عیسی . به عقیده هر مسیحی ، تعمید وسیله ای است که خدا با آن همه آثار زندگی و مرگ عیسی را عطا می کند. هر مسیحی فقط یک بار، هنگام ورود به جامعه مسیحیت ، تعمید می پذیرد.

تعمید اصولا با گونه ای از شستشو انجام می گیرد. در برخی کلیساها رسم است که با ریختن آب بر سر شخص ، وی را تعمید می دهند. در بعضی کلیساهای دیگر رسم است که شخص برای تعمید به زیر آب می رود و بیرون می آید. کلیساهایی نیز تعمید شونده را به آبهای طبیعت ، مانند نهرها و دریاچه ها، می برند. هنگام تعمید، کشیش این عبارت را که از آخر انجیل متی اقتباس شده است ، می خواند: ((تو را به نام پدر، پسر و روح القدس تعمید می دهم .)) برخی کلیساهای پروتستان تنها به نام عیسی تعمید می دهند.

عید پاک مهمترین جشن دینی مسیحیان است که به مناسبت پیروزی حضرت عیسی مسیح (ع ) بر مرگ و برخاستن وی از مردگان ، در سومین روز تصلیب وی نزد مسیحیان برگزار می شود. واژه فرانسوی ((پاک )) Paques همان کلمه عبری ((پسح )) است که از طریق یونانی و لاتینی به فرانسوی رفته و به مرور زمان به این شکل در آمده است . به گفته انجیلها، به صلیب رفتن و رستاخیز حضرت عیسی (ع ) در ایام عید فصح یهود بوده است .

عید پاک نخستین یکشنبه پس از نخستین بدر شدن ماه پس از اعتدال ربیعی است و روی این حساب ، وقوع آن از 2 فروردین تا 5 اردیبهشت (22 مارس تا 25 آوریل ) امکان دارد. عید فصح یهود (یاد بود نجات بنی اسرائیل از دست فرعونیان ) که در طی یک هفته از 16 تا 21 (و در خارج فلسطین تا 22) نیسان عبری برگزار می شود، در برخی از سالها با عید پاک مسیحیان مصادف می شود.

برخی از مراسم مسیحیان در عید پاک عبارت است از: شب زنده داری ، تلاوت کتب مقدسه ، مناجات و دعا، برگزاری مراسم عشای ربانی ، جستجوی نمایشی جسد عیسی (ع ) و اعلام رستاخیز وی ، جشن و چراغانی ، اهدای تخم مرغ رنگین و...

قبل و بعد از عید پاک نیز مراسم عبادی مفصلی دارند که برای آشنایی با گوشه ای از آنها باید در زمان مناسب به برخی کشورهای مسیحی مانند ایتالیا مسافرت کرد و از نزدیک آنها را دید؛ و گرنه که از این مراسم در کتابها داده می شود و حتی فیلمهای آن به شدت غلط انداز است . به هر حال مراسم عید پاک به مراتب از جشنهای کریسمس و اول ژانویه دینی تر است و جنبه عبادی بیشتری دارد و به ترتیب زیر انجام می شود:

1. هنگام غروب پنجشنبه ، یاد بود شام آخر عیسی برگزار می شود.

2. حدود ظهر جمعه ، مسیحیان خاطره مرگ عیسی بر صلیب را گرامی می دارند.

3. بین غرب شنبه و صبح یکشنبه ، به مناسب رستاخیز عیسی و بازگشت به زندگی تازه جشن عید پاک بر پا می شود. مهمترین این یادبودها جشن عید پاک است که قبلا در غروب شنبه آغاز می شد و در شب ادامه می یافت و خاتمه آن هنگام سپیده دم یکشنبه بود که به گفته اناجیل ، زمان برخاستن مسیح از مردگان بوده است .این در عصر ما مختصر شده و فقط دو تا چهار ساعت طول می کشد. در این مراسم ، تازه مسیحیان پیوستن خود به جامعه مسیحیت را اعلام می کنند و تعمید می گیرند. اعضای قدیمی نیز ایمان خود را، با تعهد به زندگی مسیحی راستین ، تجدید می کنند.

تایید (یا تثبیت ایمان )

نیمه دوم از سلوک و پیشرفت در زندگی مسیحی تایید نامیده می شود، که آیین دوم از آیینهای هفتگانه است .در نیمه اول (یعنی تعمید) بر نجات از گناه تاکید می شود و طی آن ، خدا با فرد گناهکار آشتی می کند و وی را به زندگی بر اساس ایمان و اطاعت فرا می خواند. ولی در نیمه دوم (یعنی تایید) بر جنبه مثبت ادای شهادت به آنچه خدا به وسیله ای عیسی برای بشریت محقق ساخته است و نیز بر کمک خواستن از روح القدوس برای انجام این وظیفه تاکید می شود؛ زیرا نجات در بخشیدن گناهان منحصر نیست ، بلکه شامل پیگیری رسالت عیسی برای تغییر جهان طبق اراده نیز می شود. تایید به انسان برای تحمل و انجام مسوولیت در جامعه به گونه ای که شایسته یک مسیحی حقیقی است ، نیرو می بخشد.

تایید را اسقف یا جانشین او عطا می کند و اساس آن مسح کردن داوطلب تایید با روغن است ، همراه این عبارت : ((روح القدوس را بپذیر، تا بتوانی به مسیح شهادت دهی .)) در کلیساهای مختلف ممکن است این عبارت اندکی تفاوت لفظی پیدا کند، ولی اصل معنا باقی می ماند.

اگر کسی که به کلیسا می پیوند بالغ باشد، تعمید و تایید را همزمان و به عنوان دو نیمه یک آیین می پذیرد. هرگاه وی در کودکی تعمید یافته باشد، تایید تا زمان بلوغ ، یعنی یک بین 13 تا 16 سالگی ، به تاخیر می افتد. تبرخی کلیساهای پروتستان کودکان را تعمید نمی دهند و می گویند قبل از تعمید، شخص باید از روی آگاهی به پیروی از عیسی متعهد شده باشد.

ازدواج مسیحی

مسیحیان ازدواج عبارت را یک امر نمی دانند؛ زیرا ازدواج نشانه محبت خدا به بشریت است . ازدواج عبارت از یکی شدن محبت دو شخص که با یکدیگر برای زندگی مشترک ، همراه با امانت داری متقابل و همکاری ، متعهد می شوند و برای تولید مثل و تربیت فرزندان و رشد آنان در فضای ایمان و محبت به خدا می کوشند. از این رو، مسیحیان ازدواج را همچون رمز و نشانه ای بشری برای شیوه رفتار خدا با انسان به شمار می آورند، همان خدای پاک که انسانها را دوست دارد، به امور آنان اهتمام می ورزد و به وعده های خود به آنان پایبند است . مسیحیان هنگام ازدواج متعهد می شوند که یکی شدن مرد و زن را نشانه آشکاری برای محبت خدا به بشر و محبت مسیح با شاگردانش قرار دهند. به همین علت ، مسیحیان ازدواج را التزام و تعهد در طول زندگی می شمارند و با طلاق و تجدید فراش در زمان حیات همسر مخالفند.

دستگذاری ، یا درجات مقدس روحانیت

با آیین دستگذاری ، انسان خود را وقف خدمت به جامعه مسیحیت و در نتیجه ، وقف خدمت به همه بشریت می کند. درجات اصلی روحانیت سه است :

1. اسقف :

وی نماینده مسیح در قلمرو معینی است که قلمرو اسقف خوانده می شود و به نیابت از او تعلیم می دهد، رهبری مراسم عبادی را به عهده می گیرد و خدمت می کند.

2. کشیش :

وی معاون اسقف است و به او در سه وظیفه یاد شده ، در محدوده یک گروه ، کمک می کند.

3. شماس :

وی کلام خدا را تبلیغ می کند و به مساعدت بینوایان ، سالخوردگان ، بیماران و افراد در حال احتضار می پردازد. سایر القاب کلیسایی ، مانند پاپ ، پاتریک ، سراسقف ، کاردینال ، ارشمندریت ، موسیو و غیره نشان دهنده وظائف معینی است و ربطی به آیینهای هفتگانه ندارد.

اعتراف

مسیحیان در آیین اعتراف از طریق توبه یا آشتی بخشایش الهی را دریافت می کنند؛ زیرا ایشان نیز، مانند مسلمانان و یهودیان ، معتقدند که توبه موجب بخشایش الهی می شود. مسیحیان خداوند این مغفرت را که همواره در دسترس بشر است ، از طریق کارهای نجات بخش عیسی در طول زندگی وی ، برای همگان فراهم کرده است . از آنجا که گناه تنها بی حرمتی به خدا نیست ، بلکه نتایج و پیامدهایی وضعی نیز در سطح جامعه دارد، مسیحیان نشانه بخشایش ‍ را در سطح جامعه کلیسایی دریافت می کنند. آیین توبه در طول تاریخ مسیحیت اشکال مختلفی به خود دیده است . در قرون نخست تاریخ کلیسا، توبه به صورت علنی انجام می گرفت . در قرون بعدی ، اعتراف فردی به گناه پا گرفت و مرسوم شد.

تدهین (مالیدن روغن مقدس به بیماران )

اگر گناه بیماری روح است و موجب سست شدن ارتباط انسان با خدا می شود، بیماری جسمی نیز مشکلی بشری است که حیات زمینی را تهدید می کند. در هر دو حال ، مسیحیان برای شنیدن پیام رهایی بخش ‍ خدا آماده می شوند؛ زیرا معتقدند که خدا مسیح را برای عیادت بیماران ، شفا دادن ایشان و آماده کردن آنان در لحظات جان دادن فرستاده است . آیین تدهین بیماران نشان دهنده وجود خدا و محبت اوست و به یاد می آورد که خدا انسانهایی را که به وسیله بیماری مورد امتحان قرار گرفته اند، فراموش نمی کند. به دیگر سخن ، هدف از این آیین آن است که با احساس جانکاه تنهایی و بی کسی بیماران مقابله نماید، مخصوصا در مواردی که جسم فرسوده شده و جان اندک اندک از تن می رود و مرگ فرا می رسد. مسح کردن بیماران با روغن مقدس مسلم می سازد که آنان تنها نیستند، بلکه مسیح با ایشان است و آنان را به سوی خدا رهنمون می شود. همچنین گروهی از برادران ایمانی با او هستند و برای او دعا می کنند.

عشای ربانی

عشای ربانی در دید فرد مسیحی ، تنها یکی از آیینهای هفتگانه نیست ، بلکه این عمل یکی از مسائل اساسی ایمان و شعائر عبادی مسیحیت است و در عین حال یادبود و بازسازی شام آخر عیسی با شاگردان در شب قبل از مرگ اوست . عیسی در آن عمل ، نان و شراب را به عنوان گوشت و خون خود به شاگردان داد تا آنها را بخورند و بنوشند. مسیحیان هنگامی که در این مراسم شرکت می کنند، باور دارند که مسیح با جسم خود نزد آنان حاضر می شود. همچنین باور دارند همان طور که عهد خدا با قوم یهود توسط خون قربانیها بر کوه سینا استوار گردید، به همان ترتیب ، عهد جدیدی بین خدا و بشریت به وسیله خون عیسی مسیح محکم و استوار شد. هر یک از کلیساهای مسیحی در شعائر و آیینهای برگزاری عشای ربانی ابتکاراتی پدید آورده است ؛ ولی دو عنصر اساسی در همه مراسم ثابت است :

1. خواندن دو یا سه مقطع از کتاب مقدس .

2. خوردن قربانی مقدس . هنگام تبرک نان و شراب ، پیشوای مراسم سخنان عیسی در شام آخر را تلاوت می کند. در کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس جز اسقف یا جانشین او یعنی کشیش ، کسی نمی تواند پیشوای مراسم باشد و علاوه بر خواندن کتاب مقدس و خوردن قربانی ، همخوانی و دعای توسل و شکر، همراه با موعظه (که معمولا بر محور مقاطع تلاوت شده و تطبیق دادن آن با زندگی روزمره مسیحیان دور می زند) و مصافحه نیز انجام می شود.

بسیاری از پروتستانها عشای ربانی را بسیار مهم می شمارند، به طوری که می گویند برای اجرای درست و کامل آن مراسم ، باید کاملا آماده شد و به همین دلیل ، آن را تنها در برخی از مناسبتها برگزار می کنند و بسیاری از ایشان سالی چهار بار یا ماهی یک بار مراسم عشای ربانی را برپا می کنند. ارتدوکس مراسم عشای ربانی را در روزهای یکشنبه و اعیاد برگزار می کنند، ولی کاتولیکا می گویند عشای ربانی قلب عبادات روزانه است و به همین دلیل ، آن مراسم را هر روز برپا می دارند.[۱۰]

مقایسه ی خداشناسی اسلام و مسیحیت

سه دین بزرگ الهی، یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام به دلیل انتسابشان به حضرت ابراهیم(ع) ادیان ابراهیمی خوانده می شوند. پیروان این ادیان خدای ابراهیم را می پرستند و او را خالق خود و جهان می دانند؛ بنابراین می توان گفت خدای هر سه دین یکی است و اسامی مختلفی که برای خدا مطرح می کنند اشاره به یک وجود دارند؛ هر چند ممکن است در برخی تعابیر و یا صفات یا بیان مربوط به مسائل خداشناسی با هم اختلاف داشته باشند، چنان که فرقه های مختلف هر یک از ادیان نیز کم و بیش اختلافاتی با هم دارند.

«الله» معروف ترین نام خدا در فرهنگ اسلام و قرآن است و چنین تعریف می شود: «ذات مستجمع جمیع صفات کمالی». [۱۱]

در اسلام نیز بر نامحدود بودن خدا و ناتوانی عقل از درک کامل ذات او، و بر خداشناسی تنزیهی تأکید می شود. در آیات متعددی از قرآن، خدا از توصیف بندگان منزه شده است. [۱۲]

صفات الهی در کتب مسلمانان تقسیم بندی های مختلفی دارد: برخی از صفات خدا مربوط به ذات او هستند (مانند علم، قدرت و حیات)؛ و برخی دیگرمربوط به فعل او، (هم چون خالقیت و رازقیت). در یک تقسیم بندی دیگر صفات خدا به ثبوتیه (صفات جلال و لایق به ذات او) و سلبیه (صفاتی که لایق به ذات او نیستند مانند جهل و محدودیت) تقسیم می شوند.

در مسیحیت دو صفت «تشخص خدا» و «نیکو بودن خدا» برجسته شده است. اگر «شخصوار» بودن خدا در مقابل «شیءوار» بودن اوست، یعنی خدایی که بتوان با او صحبت کرد و به او عشق ورزید و او نیز جواب می دهد و محبت می کند و حافظ و مراقب است، باید گفت خدای اسلام هم یک خدای «شخص وار» است. هرچند چنین عنوانی در هیچ متن اسلامی و حتی نوشته های عالمان مسلمان دیده نمی شود. سراسر آیات قرآن و سخنان بزرگان اسلام گویای «شخص وار»بودن خداوندند و با خدا به منزله ی یک «شخص» و نه یک «شیء» صحبت می شود:

پروردگارتان گوید: مرا بخوانید تا اجابت کنم شمار را. [۱۳]

هرگاه بندگانم درباره ی من از تو پرسش کنند، (بگو) : من نزدیکم و دعای دعا کننده را هرگاه مرا بخواند اجابت نمایم. [۱۴]

به راستی که انسان را آفریده ایم و می دانیم که نفسش به او چه وسوسه می کند؛ و ما از رگ جان به او نزدیک تریم. [۱۵]

نکته ای که در این جا ذکرش لازم به نظر می رسد این است که نباید از «شخصوار» بودن خدا معنای «انسانوار» بودن برداشت شود؛ زیرا در هر دو دین اسلام و مسیحیت بر «تغییرناپذیری» خدا تأکید شده است. پس هرگاه از صفاتی هم چون «شخصواربودن» و حتی صفاتی هم چون «شادمانی»، «غضب»، «احساسات» و... سخن به میان می رود، آنان را به گونه ای باید معنا نمود که مناسب با ساحت قدس ربانی او باشد.

در قرآن «نیکویی خدا» و «خیرخواه بودن» او با دو صفت «رحمان» و «رحیم» که در آغاز هر سوره به آنها اشاره شده است، پر رنگ شده، و علاوه بر آن، بارها خداوند خود را به صفاتی چون رئوف [۱۶] و لطیف [۱۷]، خوانده است. خدا گناهکارانی را که به سوی او باز می گردند دوست دارد و با آغوش باز آنان را پذیرا می شود.

دو تفاوت اساسی در خداشناسی اسلام و مسیحیت

۱. در باب اسما و صفات الهی مسیحی، صفت «ابوت» یا «پدر بودن» به خدا نسبت داده می شود که در اسلام به شدت از اتصاف خدا به این صفت نهی شده است.

«پدر بودن» در عهد جدید دو کاربرد دارد: گاه خدا پدر همه ی مردم یا همه ی مسیحیان شمرده شده است [۱۸] و گاه پدر بودن خدا ویژه ی حضرت عیسی (ع) است. [۱۹]در کاربرد اول پدر بودن خدا صرفاً یک معنای تشریفی مجازی است و دلالت بر دوستی خدا نسبت به بندگان و اطاعت بندگان نسبت به خدا دارد: این مطلب از مطالعه ی کتاب مقدس نیز برداشت می شود. [۲۰]

اما در کاربرد دوم به نظر می رسد که پدر بودن خدا برای شخص حضرت عیسی(ع) به یک معنا نیست. در اناجیل هم نوا (متی، مرقس، لوقا) پسر خدا بودن عیسی و پدر بودن خدا به همان معنای مجازی است، اما در بخش دیگر عهد جدید که مروّج الهیات «عیسی خدایی» است، خدا حقیقتاً به صفت «پدر بودن» و عیسی حقیقتاً به صفت «پسر بودن» و «هم ذاتی» با خدا متصف می گردد. [۲۱]

در قرآن مجید «پدر بودن» خدا در هر دو معنا رد شده است و این کتاب به کار بردن آن را مجاز نمی داند:

یهود و نصاری گفتند ما پسران خدا و دوستان او هستیم. بگو: پس چرا به خاطر گناهانتان شما را عذاب می کند؟ بلکه شما بشری هستید هم چون دیگر کسانی که خلق کرده است. [۲۲]

در این آیه معلوم است که یهود و نصاری به معنای تشریفی خود را «پسر خدا» می خوانند و عطف کلمه ی «دوستان» این امر را به خوبی نشان می دهد، با این حال قرآن این نوع سخن گویی را رد می کند و می گوید: شما مخلوق خدایید و مخلوق نباید خدا را پدر خود بخواند و رابطه ی خدا با مخلوقات رابطه ی پدر و فرزندی نیست.

و اگر به صورت تشریفی و مجازی، خدا را نباید «پدر» نامید، پدر خواندن خدا به صورت حقیقی و واقعی به طریق اولی محکوم و مردود می گردد؛ و لذا در قرآن «پسر خواندن عیسی»، «کفر» شمرده شده است. [۲۳]

۲. تفاوت دوم در توحید است که در مسیحیت در کنار آن «تثلیث» مطرح است و سعی در جمع کردن بین این دو آموزه دارند، اما به نظر می رسد که هیچ بیانی از تثلیث مورد قبول قرآن نباشد.[۲۴]


پانویس

  1. عهدجدید، اعمال رسولان، باب ۱، آیه ۱۸ الی ۲۶
  2. عهدجدید، انجیل متی، باب 27، آیۀ 5
  3. ادیان زنده جهان، ص۳۲۸
  4. خلاصة الادیان، ص۱۶۰
  5. فرهنگ شیعه،ج۱، ص۲۵۸
  6. آشنایی با تاریخ ادیان، ص۱۵۵
  7. آشنایی با تاریخ ادیان، ص۱۵۵
  8. خلاصة الادیان، ص۱۸۰.
  9. آشنایی با تاریخ ادیان، ص۱۶۰
  10. آشنایی با ادیان بزرگ، توفیقی، حسین
  11. محمد تقی مصباح یزدی، مجموعه معارف قرآن (خداشناسی)، ص ۲۵؛ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۲۷
  12. سوره های انبیاء: ۲۲، مومنون: ۹۱، صافات: ۱۵۹ و ۱۸۰ و انعام: ۱۰۰
  13. سوره ی غافر، آیه ی ۶۰
  14. سوره ی بقره، آیه ی ۱۸۶
  15. سوره ی ق، آیه ی ۱۶
  16. سوره ی بقره، آیه ی ۲۷
  17. سوره ی انعام، آیه ی ۲۷
  18. انجیل متی، ۶: ۹
  19. نامه ی اول انجیل یوحنّا، ۴: ۹
  20. ر. ک: انجیل یوحنّا، ۸: ۲۷ ـ ۴۳
  21. انجیل یوحنّا، ۱۰: ۱۴، ۱۹ و ۳۱
  22. سوره ی مائده، آیه ی ۱۸
  23. توبه، ۹: ۳۰
  24. عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۸