۸۵٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الهام بخش' به ' الهامبخش') |
جز (جایگزینی متن - ' آنها' به ' آنها') |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۹: | خط ۹: | ||
ظهور اجتماعی تصوف در سدۀ نخست هجری به صورت زهدی بود که سرمنشأ و نقطۀ آغازین آن را باید در حیات و سیرۀ پیامبر اکرم (ص) و اصحابِ خاص آن حضرت جستوجو کرد. | ظهور اجتماعی تصوف در سدۀ نخست هجری به صورت زهدی بود که سرمنشأ و نقطۀ آغازین آن را باید در حیات و سیرۀ پیامبر اکرم (ص) و اصحابِ خاص آن حضرت جستوجو کرد. | ||
برخی از صحابه، از جمله اصحاب صُفّه، و بهویژه [[سلمان فارسی]]، ابوذر غفاری، حذیفة بن یمان و ابودرداء در شمار زهّاد نخستین بودند. | برخی از صحابه، از جمله اصحاب صُفّه، و بهویژه [[سلمان فارسی]]، ابوذر غفاری، حذیفة بن یمان و ابودرداء در شمار زهّاد نخستین بودند. | ||
به شهادت تاریخ، یاد حقْ، اصحاب صفه را از توجه و تعلق خاطر به هر چیز دیگر دور ساخته بود و | به شهادت تاریخ، یاد حقْ، اصحاب صفه را از توجه و تعلق خاطر به هر چیز دیگر دور ساخته بود و آنها را از فرو افتادن در فتنهها مصون میداشت و سرمشق سالکان قرار میداد. | ||
اهل صفه از زندگی خانوادگی و لذتهای دنیوی روی گردانده بودند، چندانکه دارایی و کسب و کار آنان را از یاد خدا باز نمیداشت و تنها به چیزی شاد میشدند که به کار آخرتشان میآمد. آنان روزگارشان را به فراگیری و درک قرآن، و آموختن آن به دیگران میگذراندند.<ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۱، ص۳۳۷-۳۳۸، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۹ق</ref> | اهل صفه از زندگی خانوادگی و لذتهای دنیوی روی گردانده بودند، چندانکه دارایی و کسب و کار آنان را از یاد خدا باز نمیداشت و تنها به چیزی شاد میشدند که به کار آخرتشان میآمد. آنان روزگارشان را به فراگیری و درک قرآن، و آموختن آن به دیگران میگذراندند.<ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۱، ص۳۳۷-۳۳۸، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۹ق</ref> | ||
ابوذر حتی در دورۀ جاهلیت نیز موحّد و خداپرست بود و بر فقر، فروتنی، تواضع و صداقت بسیار تأکید میکرد. | ابوذر حتی در دورۀ جاهلیت نیز موحّد و خداپرست بود و بر فقر، فروتنی، تواضع و صداقت بسیار تأکید میکرد. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
مالک دینار (د ۱۳۱ق) معرفت الاهی را مهمترین چیزی میدانست که نفس باید به آن مشغول باشد و دوستی دنیا را مغایر با حلاوت ذکر به شمار میآورد و شرط رسیدن به درجۀ صدیقان را دوری از همسر میشمرد. علاوه بر آن، بر زهد و پارسایی اصرار بسیار میورزید و اهل خوف و بکاء بود، اما از عشق الاهی نیز سخن به میان آورده است.<ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۲، ص۳۵۹-۳۶۴، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.</ref> | مالک دینار (د ۱۳۱ق) معرفت الاهی را مهمترین چیزی میدانست که نفس باید به آن مشغول باشد و دوستی دنیا را مغایر با حلاوت ذکر به شمار میآورد و شرط رسیدن به درجۀ صدیقان را دوری از همسر میشمرد. علاوه بر آن، بر زهد و پارسایی اصرار بسیار میورزید و اهل خوف و بکاء بود، اما از عشق الاهی نیز سخن به میان آورده است.<ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۲، ص۳۵۹-۳۶۴، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.</ref> | ||
فرقد سبخی (د ۱۳۱ق) نیز اهل خوف بود و به شدت از حاکمان و اهل دنیا پرهیز میکرد و ایوب سختیانی (د ۱۳۱ق) همچون ملامتیانْ پارسایی خویش را پنهان میداشت<ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۳، ص۶، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۹ق. - ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۳، ص۴۵-۴۶، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.</ref> اما عبدالواحد بن زید، مهمترین و برجستهترین شاگرد مکتب حسن بصری بود. | فرقد سبخی (د ۱۳۱ق) نیز اهل خوف بود و به شدت از حاکمان و اهل دنیا پرهیز میکرد و ایوب سختیانی (د ۱۳۱ق) همچون ملامتیانْ پارسایی خویش را پنهان میداشت<ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۳، ص۶، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۹ق. - ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۳، ص۴۵-۴۶، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.</ref> اما عبدالواحد بن زید، مهمترین و برجستهترین شاگرد مکتب حسن بصری بود. | ||
او احتمالاً در اواخر حکومت | او احتمالاً در اواخر حکومت بنیامیه به شام هجرت کرد و در آنجا به نشر معارف عرفانی پرداخت و مریدان فراوانی تربیت کرد که مهمترین آنان، ابوسلیمان دارانی بود.<ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۶، ص۱۵۶، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۹ق. - خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۱۳۰، به کوشش محمدسرور مولایی، تهران، ۱۳۶۲ش. - ذهبی، محمد، ج۷، ص۱۷۸-۱۸۰، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق.</ref> | ||
مهمترین ویژگی او، تأکید بر «بکاء»، و برانگیختن شور و حال و وجد دیگران بود. | مهمترین ویژگی او، تأکید بر «بکاء»، و برانگیختن شور و حال و وجد دیگران بود. | ||
افزون بر آن، همچون بیشتر صوفیان سدۀ ۲ق، به زهد و ریاضت و شب زندهداری بسیار اهمیت میداد، چندانکه او را «کثیر الصوم و الصلاة» میخواندند. وی همچنین از جمله کسانی بود که واژۀ عشق را به معنای محبتِ میان بنده و پروردگار به کار میبرد.<ref>ابوطالب مکی، محمد، ج۲، ص۵۷، قوت القلوب، بیروت، دارصادر. - ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۶، ص۱۵۵-۱۶۵، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۹ق. - غزالی، محمد، ج۸، ص۹۴۸، احیاء علوم الدین، ترجمۀ مؤیدالدین محمد خوارزمی، به کوشش حسین خدیوجم، تهران، ۱۳۵۸ش. - روزبهان بقلی، عبهر العاشقین، ج۱، ص۹-۱۰، به کوشش هانری کربن و محمد معین، تهران، ۱۳۶۰ش.</ref> | افزون بر آن، همچون بیشتر صوفیان سدۀ ۲ق، به زهد و ریاضت و شب زندهداری بسیار اهمیت میداد، چندانکه او را «کثیر الصوم و الصلاة» میخواندند. وی همچنین از جمله کسانی بود که واژۀ عشق را به معنای محبتِ میان بنده و پروردگار به کار میبرد.<ref>ابوطالب مکی، محمد، ج۲، ص۵۷، قوت القلوب، بیروت، دارصادر. - ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۶، ص۱۵۵-۱۶۵، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۹ق. - غزالی، محمد، ج۸، ص۹۴۸، احیاء علوم الدین، ترجمۀ مؤیدالدین محمد خوارزمی، به کوشش حسین خدیوجم، تهران، ۱۳۵۸ش. - روزبهان بقلی، عبهر العاشقین، ج۱، ص۹-۱۰، به کوشش هانری کربن و محمد معین، تهران، ۱۳۶۰ش.</ref> | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
بایزید همچنین نخستین کسی بود که شطحیات را وارد زبان صوفیانه کرد. شطحیات و دریافتهای عرفانی او، وی را شخصیتی جذاب و نمادین ساخته است. | بایزید همچنین نخستین کسی بود که شطحیات را وارد زبان صوفیانه کرد. شطحیات و دریافتهای عرفانی او، وی را شخصیتی جذاب و نمادین ساخته است. | ||
عظمت شخصیت عرفانی او در طول تاریخ تصوف بسیاری از صوفیان دورههای بعد را مجذوب خود ساخت و الهامبخش بسیاری از نویسندگانِ صوفی بود. از جمله جنید او را در میانِ عارفان، همچون جبرئیل در میان فرشتگان شمرده است. | عظمت شخصیت عرفانی او در طول تاریخ تصوف بسیاری از صوفیان دورههای بعد را مجذوب خود ساخت و الهامبخش بسیاری از نویسندگانِ صوفی بود. از جمله جنید او را در میانِ عارفان، همچون جبرئیل در میان فرشتگان شمرده است. | ||
مشهورترین شطحیات او عباراتِ «لیس فی جبتی سوی الله» و «سبحانی ما اعظم شأنی» است که | مشهورترین شطحیات او عباراتِ «لیس فی جبتی سوی الله» و «سبحانی ما اعظم شأنی» است که آنها را در حال سکر بر زبان آورده است. این عبارات نشان از مرتبۀ فنا و مقام جمع دارد. | ||
در گفتههای او مبانی بسیاری از معارف و آموزههای عرفانی را میتوان یافت.<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۴، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۱۶۱-۱۶۳، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۵۴-۵۶، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش. - زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۳۵-۴۶، جستوجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.</ref> | در گفتههای او مبانی بسیاری از معارف و آموزههای عرفانی را میتوان یافت.<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۴، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۱۶۱-۱۶۳، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۵۴-۵۶، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش. - زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۳۵-۴۶، جستوجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.</ref> | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
=== نگارش آثار عرفانی === | === نگارش آثار عرفانی === | ||
علاوه بر آن، بهویژه در سدۀ ۴ق/۱۰م آثار مهم عرفانی پدید آمد که مهمترین | علاوه بر آن، بهویژه در سدۀ ۴ق/۱۰م آثار مهم عرفانی پدید آمد که مهمترین آنها عبارتاند از اللمع فی التصوف، تألیفِ ابونصر سراج طوسی (د ۳۷۸ق)؛ التعرف لمذهب اهل التصوف، از ابوبکر کلابادی (د ح۳۷۸ق)؛ و قوت القلوب فی معاملة المحبوب، از ابوطالب مکی (د ۳۸۰ق). | ||
ابونصر سراج به سبب نزدیکی با صوفیان نامدار، دریافتی نسبتاً کامل و کافی از زندگانی و گفتار و رفتار بزرگان تصوف داشت و کوشید تا همچون کلابادی ضمن بیان حقیقت تصوف، طریق صوفیان را از صوفینمایان باز شناساند و طریقت را در طول شریعت و ادامۀ آن معرفی کند. | ابونصر سراج به سبب نزدیکی با صوفیان نامدار، دریافتی نسبتاً کامل و کافی از زندگانی و گفتار و رفتار بزرگان تصوف داشت و کوشید تا همچون کلابادی ضمن بیان حقیقت تصوف، طریق صوفیان را از صوفینمایان باز شناساند و طریقت را در طول شریعت و ادامۀ آن معرفی کند. | ||
مکی نیز بر آن بود تا با نوشتن این کتاب در ضمن نگاهی صوفیانه به شعائر و عبادات اسلامی، به بیان اصطلاحات، معارف و حکمتهای عارفان پیش از خود بپردازد. | مکی نیز بر آن بود تا با نوشتن این کتاب در ضمن نگاهی صوفیانه به شعائر و عبادات اسلامی، به بیان اصطلاحات، معارف و حکمتهای عارفان پیش از خود بپردازد. | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
=== سلمی === | === سلمی === | ||
ابوعبدالرحمان سلمی، از پرکارترین نویسندگان صوفی این دوره، آثار متعددی به زبان عربی نگاشت. | ابوعبدالرحمان سلمی، از پرکارترین نویسندگان صوفی این دوره، آثار متعددی به زبان عربی نگاشت. | ||
از مهمترین | از مهمترین آنهاست: طبقات الصوفیة، که کهنترین و مفصلترین تذکرۀ عرفانی به عربی است و خواجه عبدالله انصاری (د ۴۸۱ق) بعدها این اثر را با همین عنوان به لهجۀ هراتی املا کرد و جامی (د ۸۹۸ ق) نیز در تألیفِ نفحات الانس از آن بهره گرفت<ref>جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۱-۲، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش. - حبیبی، عبدالحی، ج۱، ص۲۹-۳۰، مقدمه بر طبقات الصوفیۀ خواجه عبدالله انصاری، کابل، ۱۳۴۱ش.</ref> حقائق التفسیر، که تفسیری عرفانی و دربر دارندۀ مجموعهای از تفاسیر پیش از او ست و از این نظر دارای اهمیت بسیار است، از جملۀ این تفاسیر است: تفسیر منسوب به امام جعفر صادق (ع)، که به گفتۀ پل نویا، یکی از کهنترین شواهد قرائت استنباطی یا قرائت مبتنی بر تجربۀ درونی و معنوی قرآن است<ref> نویا، پل، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۵، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمۀ اسماعیل سعادت، تهران، ۱۳۷۳ش.</ref> تفسیر ابن عطاء اَدَمی (د ۳۰۹ق)، که مفصلترین تفاسیر این مجموعه است؛ تفسیر ابوالحسین نوری، که مختصرترین آنهاست؛ و تفسیر حسین بن منصور حلاج. | ||
از سلمی همچنین رسالههای متعددی دربارۀ احوال و مقامات، آداب و رسوم، اخلاق و حقایق، تاریخ صوفیه، فتوت و ملامت و ملامتیه باقیمانده است.<ref>پورجوادی، نصرالله، ج۱، ص۱۱-۱۵، مقدمه بر مجموعۀ آثار ابوعبدالرحمان سلمی، تهران، ۱۳۶۹ش.</ref> | از سلمی همچنین رسالههای متعددی دربارۀ احوال و مقامات، آداب و رسوم، اخلاق و حقایق، تاریخ صوفیه، فتوت و ملامت و ملامتیه باقیمانده است.<ref>پورجوادی، نصرالله، ج۱، ص۱۱-۱۵، مقدمه بر مجموعۀ آثار ابوعبدالرحمان سلمی، تهران، ۱۳۶۹ش.</ref> | ||
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۶: | ||
دیگر اثر مهم قشیری، تفسیر عرفانی لطائف الاشارات است. | دیگر اثر مهم قشیری، تفسیر عرفانی لطائف الاشارات است. | ||
نویسنـده در ایـن کتـاب ــ که برخی آن را پس از تفسیر سهل بن عبدالله تستری و حقائق التفسیر سلمی کهنترین تفسیر صوفیانه دانستهاند ــ بـه طریق اشاری قرآن را تفسیر کرده است. | نویسنـده در ایـن کتـاب ــ که برخی آن را پس از تفسیر سهل بن عبدالله تستری و حقائق التفسیر سلمی کهنترین تفسیر صوفیانه دانستهاند ــ بـه طریق اشاری قرآن را تفسیر کرده است. | ||
او نیز مانند ابن عطاء ادمی بر آن باور است که فهم باطن قرآن، مخصوص برگزیدگانِ بارگاه الاهی است که باطن | او نیز مانند ابن عطاء ادمی بر آن باور است که فهم باطن قرآن، مخصوص برگزیدگانِ بارگاه الاهی است که باطن آنها با انواع ریاضتها و مجاهدتها تصفیه شده، و با عنایت الاهی توانایی تأویل و فهم باطن و اشارات کتاب الاهی را یافتهاند.<ref>رضایتی کیشه خاله، محرم، ج۱، ص۸-۹، تحقیق در رسالۀ قشیریه، تهران، ۱۳۸۴ش.</ref> | ||
کشف المحجوب علی بن عثمان هجویری (د ۴۶۵ق)، گرچه از لحاظ تاریخی دومین اثر عرفانی ــ پس از شرح التعرف ــ به فارسی است، اما از نظر اهمیت موضوع و محتوا، و گستره و استقلال مطالب، سبک نگارش و نثر ادبی ــ چنانکه داراشکوه نیز اشاره کرده است ــ مهمترین و نخستین اثر عرفانی فارسی بهشمار میرود.<ref>داراشکوه، محمد، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۵، سفینة الاولیاء، کانپور، ۱۹۰۰م.</ref> | کشف المحجوب علی بن عثمان هجویری (د ۴۶۵ق)، گرچه از لحاظ تاریخی دومین اثر عرفانی ــ پس از شرح التعرف ــ به فارسی است، اما از نظر اهمیت موضوع و محتوا، و گستره و استقلال مطالب، سبک نگارش و نثر ادبی ــ چنانکه داراشکوه نیز اشاره کرده است ــ مهمترین و نخستین اثر عرفانی فارسی بهشمار میرود.<ref>داراشکوه، محمد، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۵، سفینة الاولیاء، کانپور، ۱۹۰۰م.</ref> | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۰۲: | ||
== خواجه عبدالله انصاری == | == خواجه عبدالله انصاری == | ||
در این سده، نثر صوفیانۀ فارسی ــ بهویـژه نثر مسجع ــ با آثار خواجه عبدالله انصاری تحولی شگرف یافت. | در این سده، نثر صوفیانۀ فارسی ــ بهویـژه نثر مسجع ــ با آثار خواجه عبدالله انصاری تحولی شگرف یافت. | ||
مناجاتهای او که برخی از | مناجاتهای او که برخی از آنها به «الاهی نامه» نیز شهرت یافتهاند، از کهنترین و مهمترین متون عرفانی فارسی بهشمار میروند و شامل دعاها و سخنان وجدآمیز عرفانی در قالب نثری مسجع و موزوناند و از اینرو، از نظر عرفانی و ادبی بسیار ارزشمندند. | ||
وی نخستین نویسندۀ صوفی است که معانی بلندِ عرفانی را در قالبِ نثر مسجع بیان کرد و سبک او در سجعپردازی، بیشتر به شیوۀ کلمات قصار و نزدیک به شعر است. | وی نخستین نویسندۀ صوفی است که معانی بلندِ عرفانی را در قالبِ نثر مسجع بیان کرد و سبک او در سجعپردازی، بیشتر به شیوۀ کلمات قصار و نزدیک به شعر است. | ||
این شیوۀ نگارش، یا بـه تعبیری بهتر امـلای خـواجه، تأثیر بسیـاری بر متـون ادبـی ـ عرفانی سدههای بعد بر جای نهاد.<ref>خطیبی، حسین، ج۱، ص۱۸۳، فن نثر در ادب پارسی، تهران، ۱۳۶۶ش. - خطیبی، حسین، ج۱، ص۱۸۶، فن نثر در ادب پارسی، تهران، ۱۳۶۶ش. - خطیبی، حسین، ج۱، ص۵۶۹-۵۷۰، فن نثر در ادب پارسی، تهران، ۱۳۶۶ش. - صفا، ذبیحالله، ج۲، ص۸۸۲-۸۸۳، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۶۳ش. - صفا، ذبیحالله، ج۲، ص۸۸۶-۸۸۷، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.</ref> | این شیوۀ نگارش، یا بـه تعبیری بهتر امـلای خـواجه، تأثیر بسیـاری بر متـون ادبـی ـ عرفانی سدههای بعد بر جای نهاد.<ref>خطیبی، حسین، ج۱، ص۱۸۳، فن نثر در ادب پارسی، تهران، ۱۳۶۶ش. - خطیبی، حسین، ج۱، ص۱۸۶، فن نثر در ادب پارسی، تهران، ۱۳۶۶ش. - خطیبی، حسین، ج۱، ص۵۶۹-۵۷۰، فن نثر در ادب پارسی، تهران، ۱۳۶۶ش. - صفا، ذبیحالله، ج۲، ص۸۸۲-۸۸۳، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۶۳ش. - صفا، ذبیحالله، ج۲، ص۸۸۶-۸۸۷، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.</ref> | ||
خط ۲۵۷: | خط ۲۵۷: | ||
== رشد نظام خانقاهی == | == رشد نظام خانقاهی == | ||
از دیگـر ویژگیهـای بارز این دوره، رشـد و توسعـۀ خانقاههاست. | از دیگـر ویژگیهـای بارز این دوره، رشـد و توسعـۀ خانقاههاست. | ||
پیش از این، خواجه نظام الملک طوسی و به تبعیت از وی، خلفا و شاهزادگان و اعیان و اشراف به ساختن خانقاهها اقدام نموده بودند و در این دوران خلفای متأخر عباسی نیز پس از ساختن خانقاهها و تأمین هزینههای | پیش از این، خواجه نظام الملک طوسی و به تبعیت از وی، خلفا و شاهزادگان و اعیان و اشراف به ساختن خانقاهها اقدام نموده بودند و در این دوران خلفای متأخر عباسی نیز پس از ساختن خانقاهها و تأمین هزینههای آنها، مشایخ طریقت را به سمت شیخ الشیوخی و سرپرستی رباطهای دولتی برگزیدند.<ref>زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۴۵-۴۶، تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن، ترجمۀ مجدالدین کیوانی، تهران، ۱۳۸۳ش.</ref> | ||
رفتهرفته آیینها و مراسم خانقاهی گسترش یافت و خانقاهها به سازمانهای رسمی و اجتماعی تبدیل شدند که در آنجا علاوه بر انجام امور خانقاهی، به موازات مدارس علوم دینی و حوزههای درس خصوصی، به عنوان مراکز تعلیمی به آموزش علوم اسلامی، بحث و مناظره در مسائل معنوی، وعظ و ارشاد و تألیف و تصنیف کتب میپرداختند.<ref>کیانی، محسن، ج۱، ص۱۲۶-۱۲۷، تاریخ خانقاه در ایران، تهران، ۱۳۸۰ش. - کیانی، محسن، ج۱، ص۳۶۹-۳۸۳، تاریخ خانقاه در ایران، تهران، ۱۳۸۰ش.</ref> | رفتهرفته آیینها و مراسم خانقاهی گسترش یافت و خانقاهها به سازمانهای رسمی و اجتماعی تبدیل شدند که در آنجا علاوه بر انجام امور خانقاهی، به موازات مدارس علوم دینی و حوزههای درس خصوصی، به عنوان مراکز تعلیمی به آموزش علوم اسلامی، بحث و مناظره در مسائل معنوی، وعظ و ارشاد و تألیف و تصنیف کتب میپرداختند.<ref>کیانی، محسن، ج۱، ص۱۲۶-۱۲۷، تاریخ خانقاه در ایران، تهران، ۱۳۸۰ش. - کیانی، محسن، ج۱، ص۳۶۹-۳۸۳، تاریخ خانقاه در ایران، تهران، ۱۳۸۰ش.</ref> | ||
در این دوره همچنین خانقاههایی برای زنان صوفی به وجود آمد که سرپرستی | در این دوره همچنین خانقاههایی برای زنان صوفی به وجود آمد که سرپرستی آنها بر عهدۀ خود زنان بود و از جملۀ مشهورترین آنها میتوان به رباط فاطمۀ رازیه در بغداد، و رباط بغدادیه در قاهره به سرپرستی زینب بنت ابوالبرکات اشاره کرد. | ||
== کثرت مشایخ صوفیه == | == کثرت مشایخ صوفیه == | ||
خط ۲۶۸: | خط ۲۶۸: | ||
ظهور این مشایخ بزرگ، در کنار آشتی طریقت و شریعت، حمایت حاکمان و امرا از صوفیه، و رشد و توسعۀ خانقاهها، موجب اقبال روزافزون عامه به تصوف و ظهور نخستین طریقههای صوفیانه در این دوره گردید. | ظهور این مشایخ بزرگ، در کنار آشتی طریقت و شریعت، حمایت حاکمان و امرا از صوفیه، و رشد و توسعۀ خانقاهها، موجب اقبال روزافزون عامه به تصوف و ظهور نخستین طریقههای صوفیانه در این دوره گردید. | ||
تأسیس طریقهها به یک معنا پیروزی تصوف در مبارزۀ سرسختانۀ آن برای به رسمیت شناخته شدن در جامعۀ اسلامی بود. | تأسیس طریقهها به یک معنا پیروزی تصوف در مبارزۀ سرسختانۀ آن برای به رسمیت شناخته شدن در جامعۀ اسلامی بود. | ||
البته مدتها پیش از شکلگیری این طریقهها، در آثار صوفیانی چون هجویری از چندین طریقۀ تصوف نام برده شده است، اما پیدایش این طریقهها در اصل به اختلافات اعتقادی | البته مدتها پیش از شکلگیری این طریقهها، در آثار صوفیانی چون هجویری از چندین طریقۀ تصوف نام برده شده است، اما پیدایش این طریقهها در اصل به اختلافات اعتقادی آنها باز میگشت و نه تفاوت در نحوۀ عبادات و اجرای مناسک.<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۲۶۷-۳۸۹، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش.</ref> | ||
به علاوه، این طریقههای اولیه عموماً فاقد ساختاری منسجم، نظام آیینی و سلوکی روشن و سلسله مراتب خاص خود بودند. | به علاوه، این طریقههای اولیه عموماً فاقد ساختاری منسجم، نظام آیینی و سلوکی روشن و سلسله مراتب خاص خود بودند. | ||
خط ۲۸۵: | خط ۲۸۵: | ||
در اثر رخدادهای سدۀ ۶ق عناصر صوفیانه به اشکال مختلف در ادبیات راه یافت و حضور آشکار خود را طی قرون متمادی حفظ نمود.<ref>برتلس، یوگنی ادواردویچ، ج۱، ص۵۱، تصوف و ادبیات تصوف، ترجمۀ سیروس ایزدی، تهران، ۱۳۵۶ش.</ref> | در اثر رخدادهای سدۀ ۶ق عناصر صوفیانه به اشکال مختلف در ادبیات راه یافت و حضور آشکار خود را طی قرون متمادی حفظ نمود.<ref>برتلس، یوگنی ادواردویچ، ج۱، ص۵۱، تصوف و ادبیات تصوف، ترجمۀ سیروس ایزدی، تهران، ۱۳۵۶ش.</ref> | ||
در حقیقت صوفیۀ این عهد با توجه خاصی که به تربیت سالکان و ارشاد عامۀ مردم داشتند، شعر و نثر فارسی را از محافل درباری بیرون آوردند و آن را برای بیان مقاصد عالی عرفانی ـ اخلاقی و تربیتی به کار گرفتند و به این ترتیب، در میان عامه انتشار دادند.<ref>صفا، ذبیحالله، ج۲، ص۳۶۹، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.</ref> | در حقیقت صوفیۀ این عهد با توجه خاصی که به تربیت سالکان و ارشاد عامۀ مردم داشتند، شعر و نثر فارسی را از محافل درباری بیرون آوردند و آن را برای بیان مقاصد عالی عرفانی ـ اخلاقی و تربیتی به کار گرفتند و به این ترتیب، در میان عامه انتشار دادند.<ref>صفا، ذبیحالله، ج۲، ص۳۶۹، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.</ref> | ||
علاوه بر این، از آنجا که بنای کار اهل تصوف بر ذوق و حال بود، شعر و نثر را با لطف و صفایی خاص همراه کردند و به | علاوه بر این، از آنجا که بنای کار اهل تصوف بر ذوق و حال بود، شعر و نثر را با لطف و صفایی خاص همراه کردند و به آنها مایههای جدیدی از تفکر بخشیدند. | ||
با آنکه غالب آثار منثور عرفانی این دوره با به کارگیری زبان سادۀ فارسی نوشته شدهاند، اما نثر صوفیه در | با آنکه غالب آثار منثور عرفانی این دوره با به کارگیری زبان سادۀ فارسی نوشته شدهاند، اما نثر صوفیه در آنها گاه مانند شعر آکنده از مضامین عاشقانه و شور و جذبه است. | ||
عبهر العاشقین روزبهان بقلی شیرازی و تمهیدات عین القضات همدانی آثاری از این دستاند. | عبهر العاشقین روزبهان بقلی شیرازی و تمهیدات عین القضات همدانی آثاری از این دستاند. | ||
هر چند پیش از این نمونههایی از شعر تعلیمی در قطعات و رباعیات منقول از ابوسعید ابوالخیر و آثار خواجه عبدالله انصاری وجود داشت، اما عالیترین و قویترین مظاهر شعر تعلیمی در حدیقۀ سنایی و بعد از آن در مثنویهای عطار و مولوی ــ که به پیروی از حدیقه سروده شدهاند ــ شکل گرفت.<ref>برتلس، یوگنی ادواردویچ، ج۱، ص۹۴، تصوف و ادبیات تصوف، ترجمۀ سیروس ایزدی، تهران، ۱۳۵۶ش. - زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۳۰، ارزش میراث صوفیه، تهران، ۱۳۷۸ش. - زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۴۴، ارزش میراث صوفیه، تهران، ۱۳۷۸ش.</ref> | هر چند پیش از این نمونههایی از شعر تعلیمی در قطعات و رباعیات منقول از ابوسعید ابوالخیر و آثار خواجه عبدالله انصاری وجود داشت، اما عالیترین و قویترین مظاهر شعر تعلیمی در حدیقۀ سنایی و بعد از آن در مثنویهای عطار و مولوی ــ که به پیروی از حدیقه سروده شدهاند ــ شکل گرفت.<ref>برتلس، یوگنی ادواردویچ، ج۱، ص۹۴، تصوف و ادبیات تصوف، ترجمۀ سیروس ایزدی، تهران، ۱۳۵۶ش. - زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۳۰، ارزش میراث صوفیه، تهران، ۱۳۷۸ش. - زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۴۴، ارزش میراث صوفیه، تهران، ۱۳۷۸ش.</ref> | ||
=پانویس= | == پانویس == | ||
{{پانویس | {{پانویس}} | ||
=منابع= | =منابع= | ||
خط ۴۴۳: | خط ۴۴۳: | ||
(۷۳) جوینی، محمد، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۳۸۲ش. | (۷۳) جوینی، محمد، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۳۸۲ش. | ||
(۷۴) جهانگیری، محسن، | (۷۴) جهانگیری، محسن، محییالدینابنعربی چهرۀ برجستۀ عرفان اسلامی، تهران، ۱۳۷۵ش. | ||
(۷۵) چیتیک، ویلیام، مقدمه بر نقد النصوص عبدالرحمان جامی، تهران، ۱۳۷۰ش. | (۷۵) چیتیک، ویلیام، مقدمه بر نقد النصوص عبدالرحمان جامی، تهران، ۱۳۷۰ش. | ||
خط ۵۲۰: | خط ۵۲۰: | ||
[[رده:تصوف]] | [[رده:تصوف]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] |