مشاهیر تصوف: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۰٬۱۷۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ آوریل ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:
اما مهم‌ترین و مشهورترین اثر در این‌باره، کتاب عقلاء المجانینِ ابوالقاسم نیشابوری (د ۴۰۶ق) است و پس از او، بسیاری از بزرگانِ علم و عرفان، از جمله ابن ‌جوزی، عطار، ابن‌ عربی و ابن‌ خلدون، به این موضوع پرداختند. [۹۶][۹۷][۹۸][۹۹][۱۰۰][۱۰۱][۱۰۲][۱۰۳]
اما مهم‌ترین و مشهورترین اثر در این‌باره، کتاب عقلاء المجانینِ ابوالقاسم نیشابوری (د ۴۰۶ق) است و پس از او، بسیاری از بزرگانِ علم و عرفان، از جمله ابن ‌جوزی، عطار، ابن‌ عربی و ابن‌ خلدون، به این موضوع پرداختند. [۹۶][۹۷][۹۸][۹۹][۱۰۰][۱۰۱][۱۰۲][۱۰۳]
<references />
<references />
سده‌های چهارم و پنجم
[ویرایش]
از اواخر سدۀ ۴ق به بعد، مکتب عرفانی خراسان به تدریج بر مکتب عرفانی بغداد سایه افکند و سرزمین خراسان، به‌ویژه نیشابور تا اوایل سدۀ ۷ق مرکزیت یافت و به پای‌گاه اصلی عرفان اسلامی بدل شد.
← نگارش آثار عرفانی
این دوره را می‌توان اوج شکوفایی تصوف دانست که در آن عارفان بزرگی ظهور کردند، آثار عرفانی بسیاری نوشته شد و تصوف گسترشی بیش از پیش یافت.
←← سلمی
ابوعبدالرحمان سلمی، از پرکارترین نویسندگان صوفی این دوره، آثار متعددی به زبان عربی نگاشت.
از مهم‌ترین آن‌هاست: طبقات الصوفیة، که کهن‌ترین و مفصل‌ترین تذکرۀ عرفانی به عربی است و خواجه عبدالله انصاری (د ۴۸۱ق) بعدها این اثر را با همین عنوان به لهجۀ هراتی املا کرد و جامی (د ۸۹۸ ق) نیز در تألیفِ نفحات الانس از آن بهره گرفت [۱۰۴][۱۰۵] حقائق التفسیر، که تفسیری عرفانی و دربر دارندۀ مجموعه‌ای از تفاسیر پیش از او ست و از این نظر دارای اهمیت بسیار است، از جملۀ این تفاسیر است: تفسیر منسوب به امام جعفر صادق (ع)، که به گفتۀ پل نویا، یکی از کهن‌ترین شواهد قرائت استنباطی یا قرائت مبتنی بر تجربۀ درونی و معنوی قرآن است [۱۰۶] تفسیر ابن عطاء اَدَمی (د ۳۰۹ق)، که مفصل‌ترین تفاسیر این مجموعه است؛ تفسیر ابوالحسین نوری، که مختصرترین آن‌هاست؛ و تفسیر حسین بن منصور حلاج.
از سلمی همچنین رساله‌های متعددی دربارۀ احوال و مقامات، آداب و رسوم، اخلاق و حقایق، تاریخ صوفیه، فتوت و ملامت و ملامتیه باقی‌مانده است. [۱۰۷]
←← ابونعیم اصفهانی
در این سده ابونعیم اصفهانی (د ۴۳۰ق) نیز دائرة المعارف بزرگی، با عنوانِ حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء به عربی، در شرح احوال و افکار زهّاد و صوفیان تا زمان خویش نوشت.
←← مستملی بخاری
شرح التعرف لمذهب التصوف، از ابوابراهیم اسماعیل بن محمد مستملی بخاری (د ۴۳۴ق) نیز از آثار عرفانی نسبتاً مفصل این دوره، اولین اثر عرفانی به فارسی، و نخستین و مهم‌ترین شرح بر کتاب التعرف لمذهب اهل التصوف است. [۱۰۸][۱۰۹]
←← ابوالقاسم قشیری
رسالۀ قشیریه، تألیف ابوالقاسم قشیری (د ۴۶۵ق)، از نویسندگان پرآوازه و پر تألیف صوفیه، نیز از مهم‌ترین منابع تصوف به‌شمار می‌رود و می‌توان آن را ادامۀ کوشش‌های ابونصر سـراج و ابوطالب مکی دانست.
قشیری در تدوین این اثر ــ که از مراجع مهم غزالی، و از منابع مورد استفادۀ او در تأملات معنوی و سلوک عرفانی‌اش بوده است ــ به دنبال دفاع از توحید صوفیانه، پیوند میان طریقت و شریعت، و نفی بدعت و فساد بوده است. [۱۱۰]
دیگر اثر مهم قشیری، تفسیر عرفانی لطائف الاشارات است.
نویسنـده در ایـن کتـاب ــ که برخی آن را پس از تفسیر سهل بن عبدالله تستری و حقائق التفسیر سلمی کهن‌ترین تفسیر صوفیانه دانسته‌اند ــ بـه طریق اشاری قرآن را تفسیر کرده است.
او نیز مانند ابن عطاء ادمی بر آن باور است که فهم باطن قرآن، مخصوص برگزیدگانِ بارگاه الاهی است که باطن آن‌ها با انواع ریاضت‌ها و مجاهدت‌ها تصفیه شده، و با عنایت الاهی توانایی تأویل و فهم باطن و اشارات کتاب الاهی را یافته‌اند. [۱۱۱]
کشف المحجوب علی بن عثمان هجویری (د ۴۶۵ق)، گرچه از لحاظ تاریخی دومین اثر عرفانی ــ پس از شرح التعرف ــ به فارسی است، اما از نظر اهمیت موضوع و محتوا، و گستره و استقلال مطالب، سبک نگارش و نثر ادبی ــ چنان‌که داراشکوه نیز اشاره کرده است ــ مهم‌ترین و نخستین اثر عرفانی فارسی به‌شمار می‌رود. [۱۱۲]
← خواجه عبدالله انصاری
در این سده، نثر صوفیانۀ فارسی ــ به‌ویـژه نثر مسجع ــ با آثار خواجه عبدالله انصاری تحولی شگرف یافت.
مناجات‌های او که برخی از آن‌ها به «الاهی نامه» نیز شهرت یافته‌اند، از کهن‌ترین و مهم‌ترین متون عرفانی فارسی به‌شمار می‌روند و شامل دعاها و سخنان وجدآمیز عرفانی در قالب نثری مسجع و موزون‌اند و از این‌رو، از نظر عرفانی و ادبی بسیار ارزشمندند.
وی نخستین نویسندۀ صوفی است که معانی بلندِ عرفانی را در قالبِ نثر مسجع بیان کرد و سبک او در سجع‌پردازی، بیشتر به شیوۀ کلمات قصار و نزدیک به شعر است.
این شیوۀ نگارش، یا بـه تعبیری بهتر امـلای خـواجه، تأثیر بسیـاری بر متـون ادبـی ـ عرفانی سده‌های بعد بر جای نهاد. [۱۱۳][۱۱۴][۱۱۵][۱۱۶][۱۱۷]
طبقات الصوفیۀ خواجه نیز دیگر اثر مهم او به فارسی است که بجز تقریر طبقات الصوفیۀ سلمی، دربر دارندۀ شرح حال و سخنان برخی دیگر از مشایخ و نیز اذواق و مواجید خود او ست. [۱۱۸][۱۱۹]
مهم‌ترین اثر خواجه عبدالله انصاری به عربی کتاب منازل السائرین است که در آن مقاماتِ صدگانۀ اهل سلوک را شرح داده است.
او پیش از این، رسالۀ صد میدان را به فارسی در همین موضوع نوشته بود، اما تفاوت برخی مطالب و ترتیب مقامات در این دو رساله، و همچنین پختگی و اهمیت بیش‌تر منازل السائرین سبب شده است که برخی صد میدان را طرح مقدماتی منازل السائرین بدانند. [۱۲۰]
← خرقانی و ابوالخیر
در این دوره، دو صوفی بلندآوازه، یعنی ابوالحسن خرقانی (د ۴۲۵ق) و ابوسعید ابوالخیر (د ۴۴۰ق) پا به عرصۀ هستی نهادند که به‌رغم رابطۀ نزدیک و ارادتشان به یکدیگر، دارای دو مشرب کاملاً متفاوت بودند.
ابوالحسن خرقانی از عارفانِ اهل هیبت، و مردی امّی و درس ناخوانده بود، اما در عصر خود ــ و شایـد در همـۀ دوره‌های بعد ــ جای‌گاهی رفیع داشت. [۱۲۱][۱۲۲]
با آن‌که برخی او را از شاگردان ابوالعباس قصاب آملی شمرده‌اند، اما او خود کسی را شیخ خویش نخواند و از این‌رو، برخی سلوک او را به طریق باطنی و «اویسی»، و با استمداد از روحانیت بایزید بسطامی دانسته‌اند. [۱۲۳][۱۲۴][۱۲۵][۱۲۶]
اما ابوسعید‌ ابوالخیر، از عالمان دینی زمان خود و عارفی اهل وجد، انس و فراست بود و بر خلاف شیوۀ معمول زمان خود، بر منبر به جای تفسیر و ذکر اخبار، شعر و دو بیتی می‌خواند و بیش از همه، بر وجد و سماع تأکید می‌کرد و بی‌محابا از عشق الاهی سخن می‌گفت و معتقد بود که عشق شبکه‌ای از شبکه‌های حق است که در آن، بنده از همه چیز خود جدا و به حق وابسته می‌شود. [۱۲۷][۱۲۸][۱۲۹]
← رعایت ظواهر شرع
گروهی از صوفیان این دوره از جمله ابواسحاق کازرونی، ابن باکویه، ابوالقاسم قشیری و خواجه عبدالله انصاری گرایش‌های شریعت محورانه داشتند و بر رعایت ظواهر شرع تأکید می‌کردند.
اصرار ابواسحاق کازرونی (د ۴۳۶ق) بر جهاد با کفار، و نزاع و دشمنی‌اش با زردشتیان کازرون، سبب شد که او را «شیخ غازی» بنامند. [۱۳۰]
ابن باکویه یا باکویی (د ۴۲۸ق) نیز با آن‌که پیر خانقاه سلمی در نیشابور بود، اما با سماع مخالفت می‌ورزید و سماع ابوسعید ابوالخیر را انکار می‌کرد. [۱۳۱][۱۳۲]
← ستودن ابلیس
برخی از صوفیان سده‌های ۴ و ۵ق نیز هم‌چون حلاج، ابلیس را می‌ستودند.
از جمله، ابوالعباس قصاب آملی برآن بود که ابلیس کشتۀ خداوند است و کشتۀ خداوند را سنگ انداختن، از جوان‌مردی نیست. [۱۳۳]
ابوالقاسم کُرگانی (د ۴۶۵ق) نیز عصیان ابلیس را از فرط محبت و غیرت می‌دانست و او را «خواجۀ خواجگان» و «سرور مهجوران» می‌خواند. [۱۳۴]
شیخ فتحه و شیخ برکۀ همدانی نیز از مدافعان ابلیس بودند و او را به عنوان غیرتمندترین عاشق و شیفتۀ درگاه احدیت، تکریم می‌کردند.
شیخ برکه بر آن بود که عاشقی و مهجوری ابلیس از معشوق ازل است. [۱۳۵]
← آثار عرفانی فارسی
چنان‌که پیش‌تر اشاره شد، در سدۀ ۵ق تصوف وارد قلمرو زبان و ادب فارسی شد و از این دوره به بعد آثار عرفانی فارسی متعددی پدید آمد که البته در حوزۀ نظم بیش‌تر در قالب رباعیات و دو بیتی‌های عرفانی ظهور یافت و از آن جمله می‌توان به دو بیتی‌های بابا طاهر و رباعیاتِ منسوب به ابوسعید ابوالخیر اشاره کرد. [۱۳۶]
← تمثیلات عرفانی
ظهور و کاربرد زبان و تمثیلات عرفانی، و تألیف تفسیرهای عرفانی اشاری نیز از دیگر ویژگی‌های این دوره است.
هم‌چنین این دوره را می‌توان زمان ظهور رسمی خانقاه، به عنوان محلی خاص برای زندگی جمعی درویشان و صوفیان، و رواج نظام خانقاهی به معنی خاص آن دانست. [۱۳۷]
به‌رغم تقابل همیشگی متشرعان و متکلمان با صوفیان ــ که در سدۀ ۵ ق/۱۱م به اوج خود رسیده بود ــ در این سده متکلم و فقیه مشهور امام محمد غزالی (د ۵۰۵ق) به تصوف روی آورد و دائرة المعارف بزرگ و ارزشمندی با عنوانِ احیاء علوم‌الدین دربارۀ علوم دینی، به‌ویژه عرفان نوشت. او با این کوشش خود، وجهه‌ای پذیرفتنی به تصوف بخشید و از آن در برابر اعتراضات اهل شریعت دفاع کرد. [۱۳۸]
سده‌های ششم و هفتم
[ویرایش]
اواخـر سـدۀ ۵، سراسر سـدۀ ۶ و سدۀ ۷ق از مهم‌ترین دوره‌های تاریخ تصوف است.
ظهور بسیاری از مشایخ بزرگ صوفیه، پایه‌گذاری کهن‌ترین طریقه‌های سازمان‌یافته، شکل‌گیری برخی آیین‌ها هم‌چون خرقه‌پوشی و سند اجازۀ سلسله، رشد و توسعه و نظام‌مند شدن خانقاه‌ها به عنوان نهادهای رسمی اجتماعی، و تأثیر تصوف در تحول ادبیات فارسی، از مشخصات بارز این دوره است. [۱۳۹][۱۴۰][۱۴۱]
← اوضاع اجتماعی
در این دوره بر اثر تاخت‌و‌تاز قبایل ترک، نابسامانی‌هایی به وجود آمد که چیرگی‌های پی‌در‌پی آنان در وضع اجتماعی جامعۀ اسلامی پدید آورد.
در سدۀ ۶ق، ایران، ماوراءالنهر، شام، آسیای صغیر، روم و قفقاز در دست سلجوقیان، و مولتان، پنجاب و سند در دست غزنویان بود.
هم‌چنین خوارزمشاهیان و غوریان و قراختاییان هر کدام در قلمروهای خاص خود حکومت می‌کردند، اما در عراق خلفای عباسی دیگر قدرت سابق را نداشتند. [۱۴۲][۱۴۳][۱۴۴]
با این همه، در این هنگام صوفیه از جای‌گاه مطلوبی برخوردار بودند، زیرا بسیاری از امرا، وزرا و سلاطین این عهد با ابراز ارادت به مشایخ صوفیه، از آنان حمایت می‌کردند.
برای نمونه، برخی خلفای عباسی ‌چون مستنصر، مستنجد و ناصر و نیز طغرل سلجـوقـی و برخـی وزیـران ماننـد نظام الملک طـوسـی ــ که‌ خانقاه‌های بسیاری بنا کرد ــ توجه خاصی به صوفیه داشتند.
نفوذ متصوفه چندان بود که ناصر خلیفه، شیخ شهاب‌الدین ابوحفص سهروردی، صاحب عوارف المعارف را از سوی خود به سفارت فرستاد. [۱۴۵]
در غرب جهان اسلام نیز حاکمانی چون صلاح‌الدین ایوبی و فرزندانش که مذهب شافعی را بر تشیع برگزیده بودند، به امور صوفیه و ساختن خانقا‌ه‌ها اهتمام نمودند. [۱۴۶]
← پای‌بندی به شریعت
در این دوره، مبالغه در باورهای دینی سخت رواج داشت و به‌رغـم مخالفت شدید کسانـی چون ابن جوزی ــ که در تلبیس ابلیس خود به شدت به نقد صوفیان پرداخت ــ تصوف با فضای دین رسمی هماهنگ گردید و خود را در چارچوب شریعت شناساند.
البته پیش از این نیز کسانی هم‌چون قشیری با دفاع از حق تصوف در داشتن جای‌گاهی مشروع در جامعه، و غزالی با پاسخ‌گویی به اعتراض‌های وارده بر تصوف و دفع شبهه از حریم آن، به این جریان صورت مقبولی در جامعۀ مسلمانان بخشیده، و زمینه را برای رونق و رواج آن فراهم کرده بودند.
در این میان، روی آوردن غزالی به تصوف بی‌گمان تأثیری مسلم بر آشتی شریعت و تصوف داشت و این توفیقی بود که بدون آن، طریقه‌های صوفیه‌ای که تقریباً نیم قرن پس از مرگ غزالی به وجود آمدند، مجالی برای فعالیت‌های خود نمی‌یافتند.
در واقع، پس از کاهش تقابل متصوفه و شریعت‌مداران، از یک سو آثاری چون فتوح الغیب، آداب المریدین و عوارف المعـارف به وجـود آمدنـد کـه بر جمع میان طریقت و شریعت ــ که از پیش در احیاء العلوم و کیمیای سعادت غزالی به آن پرداخته شده بود ــ تأکید داشتند [۱۴۷] و از سوی دیگر، برخی از مشایخ بزرگ چون عبدالقادر گیلانی (د۵۶۲ق)، شهاب‌الدین ابوحفص سهروردی (د ۶۳۲ق) و نجم‌الدین کبری (د ۶۱۸ق) به ظهور رسیدند که هر یک مریدان بسیاری در خانقاه‌های خود پرورش دادند.
این مشایخ به پای‌بندی به شریعت شهره بودند، چندان‌که نجم‌الدین کبری و عبدالقادر گیلانی را به واسطۀ دانش فقهی و متابعت از شریعت، «امام در فقه» می‌خواندند و دربارۀ شهاب‌الدین ابوحفص سهروردی می‌گفتند که «نور متابعت نبی در جبین او چیز دیگری است». [۱۴۸][۱۴۹][۱۵۰]
← رشد نظام خانقاهی
از دیگـر ویژگی‌هـای بارز این دوره، ‌ رشـد و توسعـۀ خانقاه‌هاست.
پیش از این، خواجه‌ نظام الملک طوسی و به تبعیت از وی، خلفا و شاه‌زادگان و اعیان و اشراف به ساختن خانقاه‌ها اقدام نموده بودند و در این دوران خلفای متأخر عباسی نیز پس از ساختن خانقاه‌ها و تأمین هزینه‌های آن‌ها، مشایخ طریقت را به سمت شیخ الشیوخی و سرپرستی رباط‌های دولتی بر‌گزیدند. [۱۵۱]
رفته‌رفته آیین‌ها و مراسم خانقاهی گسترش یافت و خانقاه‌ها به سازمان‌های رسمی و اجتماعی تبدیل شدند که در آن‌جا علاوه بر انجام امور خانقاهی، به موازات مدارس علوم دینی و حوزه‌های درس خصوصی، به عنوان مراکز تعلیمی به آموزش علوم اسلامی، بحث و مناظره در مسائل معنوی، وعظ و ارشاد و تألیف و تصنیف کتب می‌پرداختند. [۱۵۲][۱۵۳]
در این دوره همچنین خانقاه‌هایی برای زنان صوفی به وجود آمد که سرپرستی آن‌ها بر عهدۀ خود زنان بود و از جملۀ مشهورترین آن‌ها می‌توان به رباط فاطمۀ رازیه در بغداد، و رباط بغدادیه در قاهره به سرپرستی زینب بنت ابوالبرکات اشاره کرد.
← کثرت مشایخ صوفیه
این دوره از نظر کثرت مشایخ بزرگ صوفیه نیز دارای اهمیت است.
مشایخی چون ابوالنجیب سهروردی، شهاب‌الدین ابوحفص سهروردی، مؤسس طریقۀ سهروردیه، نجم‌الدین کبری، بنیان‌گذار طریقۀ کبرویه و مشهور به شیخ ولی تراش که شاگردان نام‌داری چون مجدالدین بغدادی، سعدالدین حمویه، سیف‌الدین باخرزی و رضی‌الدین علی لالا را پرورد، نیز عبدالقادر گیلانی، پایه‌گذار طریقۀ قادریه ، خواجه ابویعقوب یوسف همدانی، مؤسس طریقۀ خواجگان، و روزبهان بقلی شیرازی، بنیان‌گذار طریقۀ روزبهانیه به ظهور رسیدند.
← تأسیس طریقه‌ها
ظهور این مشایخ بزرگ، در کنار آشتی طریقت و شریعت، حمایت حاکمان و امرا از صوفیه، و رشد و توسعۀ خانقاه‌ها، موجب اقبال روزافزون عامه به تصوف و ظهور نخستین طریقه‌های صوفیانه در این دوره گردید.
تأسیس طریقه‌ها به یک معنا پیروزی تصوف در مبارزۀ سرسختانۀ آن برای به رسمیت شناخته شدن در جامعۀ اسلامی بود.
البته مدت‌ها پیش از شکل‌گیری این طریقه‌ها، در آثار صوفیانی چون هجویری از چندین طریقۀ تصوف نام برده شده است، اما پیدایش این طریقه‌ها در اصل به اختلافات اعتقادی آن‌ها باز می‌گشت و نه تفاوت در نحوۀ عبادات و اجرای مناسک. [۱۵۴]
به علاوه، این طریقه‌های اولیه عموماً فاقد ساختاری منسجم، نظام‌ آیینی و سلوکی روشن و سلسله مراتب خاص خود بودند.
← تشکیلات شبکه‌ای
از سدۀ ۶ق به بعد، تجمعات صوفیه در قالب مجموعه‌هایی که به شیخ معینی نسبت داده می‌شد، شکل گرفت که از نظام دقیق و مسلک جداگانه‌ای پیروی می‌کرد و زندگی اجتماعی را در خانقاه‌ها برپا می‌نمود.
در این خانقاه‌ها، مجالس مختلف تحت‌نظر شیخی که در تلقین ذکر، معارف صوفیه و سلوک طریقت صلاحیت داشت، برگذار می‌شد.
طریقه‌های صوفیه نه فقط در آداب ذکر و شیوۀ سلوک، بلکه در میزان اهمیت به شریعت نیز با هم متفاوت بودند و بر رعایت لوازم و قواعد شریعت تأکید یکسانی نداشتند.
این طریقه‌ها چندی بعد به صورت شبکه‌ای از تشکیلات صوفیانه درآمدند که در سراسر دنیای اسلام گسترش یافتند.
نظام این طریقه‌ها در طی تحول خود، هم از علوم اسلامی و هم از جریان کلی اعتقادی و آیینی در جوامع اسلامی تأثیر پذیرفت، چنان که شعائر دینی کمابیش با همان دقتی که در مساجد انجام می‌گرفت، در خانقاه‌ها اجرا می‌شد و مشایخ صوفی، درست مانند محدثان سنتی در مدارس دینی، تنها هنگامی که از اساتید خود اجازۀ رسمی و خرقۀ ارشاد می‌گرفتند، صلاحیت هدایت مریدان را داشتند. [۱۵۵][۱۵۶]
← مهم‌ترین طریقه‌ها
مهم‌ترین طریقه‌هایی که در اواخر سدۀ ۶ و سدۀ ۷ق شکل گرفتند، سهروردیه، کبرویه، قادریه، رفاعیه، خواجگان، چشتیه و مولویه بودند. علاوه بر این، طریقه‌های کوچک‌تر دیگری چون روزبهانیه در فارس و یَسَویه در آسیای مرکزی و قفقاز، و بکتاشیه در آناتولی نیز پدید آمدند.
← ادبیات عرفانی فارسی
نفوذ تصوف در ادبیات فارسی نیز از دیگر ویژگی‌های این دوره است.
در اثر رخدادهای سدۀ ۶ق عناصر صوفیانه به اشکال مختلف در ادبیات راه یافت و حضور آشکار خود را طی قرون متمادی حفظ نمود. [۱۵۷]
در حقیقت صوفیۀ این عهد با توجه خاصی که به تربیت سالکان و ارشاد عامۀ مردم داشتند، شعر و نثر فارسی را از محافل درباری بیرون آوردند و آن را برای بیان مقاصد عالی عرفانی ـ اخلاقی و تربیتی به کار گرفتند و به این ترتیب، در میان عامه انتشار دادند. [۱۵۸]
علاوه بر این، از آن‌جا که بنای کار اهل تصوف بر ذوق و حال بود، شعر و نثر را با لطف و صفایی خاص همراه کردند و به آن‌ها مایه‌های جدیدی از تفکر بخشیدند.
با آن‌که غالب آثار منثور عرفانی این دوره با به کارگیری زبان سادۀ فارسی نوشته شده‌اند، اما نثر صوفیه در آن‌ها گاه مانند شعر آکنده از مضامین عاشقانه و شور و جذبه است.
عبهر العاشقین روزبهان بقلی شیرازی و تمهیدات عین القضات همدانی آثاری از این دست‌اند.
هر چند پیش از این نمونه‌هایی از شعر تعلیمی در قطعات و رباعیات منقول از ابوسعید ابوالخیر و آثار خواجه عبدالله انصاری وجود داشت، اما عالی‌ترین و قوی‌ترین مظاهر شعر تعلیمی در حدیقۀ سنایی و بعد از آن در مثنوی‌های عطار و مولوی ــ که به پیروی از حدیقه سروده شده‌اند ــ شکل گرفت. [۱۵۹][۱۶۰][۱۶۱]
= منابع=
(۱) ابوطالب مکی، محمد، قوت القلوب، بیروت، دارصادر.
(۲) ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.
(۳) بدوی، عبدالرحمان، تاریخ التصوف الاسلامی، کویت، ۱۹۷۸م.
(۴) بدوی، عبدالرحمان، شهیدة العشق الالهی: رابعة العدویه، کویت، ۱۹۷۸م.
(۵) پورنامداریان، تقی، دیدار با سیمرغ، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۶) جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۷) خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، به کوشش محمدسرور مولایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۸) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق.
(۹) روزبهان بقلی، عبهر العاشقین، به کوشش هانری کربن و محمد معین، تهران، ۱۳۶۰ش.
(۱۰) سلمی، محمد، طبقات الصوفیة، به کوشش نورالدین شریبه، حلب، ۱۴۰۶ق.
(۱۱) طبری، تاریخ طبری.
(۱۲) غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ترجمۀ مؤیدالدین محمد خوارزمی، به کوشش حسین خدیوجم، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۱۳) قشیری، عبدالکریم، الرسالة القشیریة، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
(۱۴) میرعابدینی، ابوطالب، ابراهیم ادهم، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۱۵) نویا، پل، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمۀ اسماعیل سعادت، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۱۶) هجویری، علی، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۱۷) یعقوبی، تاریخ، بیروت، ۱۹۵۶م.
(۱۸) ابن جوزی، عبدالرحمان، صفةالصفوة، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۹-۱۳۹۲ق.
(۱۹) ابن خلدون، عبدالرحمان، مقدمة، به کوشش عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
(۲۰) ابن خیر اشبیلی، محمد، فهرسة، به کوشش فرانسیس کودرا، مادرید، ۱۸۹۳م.
(۲۱) ابن عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیة، بیروت، دارصادر.
(۲۲) ابوسعد خرگوشی، عبدالملک، تهذیب الاسرار، به کوشش محمدعلی، بیروت، ۲۰۰۶م.
(۲۳) بشیردار، نخستین صوفیان (ادامه)، ترجمۀ نصرالله پورجوادی، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م م شریف، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۲۴) پورجوادی، نصرالله، مقدمه بر مجموعۀ آثار ابوعبدالرحمان سلمی، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۲۵) جاحظ، عمرو، البیان ‌و التبیین، به‌کوشش فوزی عطوی، بیروت، الشرکة اللبنانیة للکتاب.
(۲۶) حبیبی، عبدالحی، مقدمه بر طبقات الصوفیۀ خواجه عبدالله انصاری، کابل، ۱۳۴۱ش.
(۲۷) خطیبی، حسین، فن نثر در ادب پارسی، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۲۸) داراشکوه، محمد، سفینة الاولیاء، کانپور، ۱۹۰۰م.
(۲۹) رادمهر، فـریدالدین، ‌تحقیقـی در زندگی و افکـار و آثار جنید بغـدادی، تهـران، ۱۳۸۰ش.
(۳۰) رضایتی کیشه خاله، محرم، تحقیق در رسالۀ قشیریه، تهران، ۱۳۸۴ش.
(۳۱) روشن، محمد، مقدمه بر شرح التعرف مستملی بخاری، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۳۲) زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران، ۱۳۵۳ش.
(۳۳) زرین‌کوب، عبدالحسین، جست‌وجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۳۴) زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۳۵) زرین‌کوب، عبدالحسین، تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن، ترجمۀ مجدالدین کیوانی، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۳۶) زرین‌کوب، عبدالحسین، جست‌وجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۳۷) زرین‌کوب، عبدالحسین، دنبالۀ جست و جو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۳۸) سراج طوسی، عبدالله، اللمع فی التصوف، به کوشش ر ا نیکلسن، لیدن، ۱۹۱۴م.
(۳۹) سرور، طه عبدالباقی، حلاج شهید تصوف اسلامی، ترجمۀ حسین درایه، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۴۰) سهروردی، عمر، عوارف المعارف، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۴۱) صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۴۱) صفـا، ذبیح‌الله، تاریـخ ادبیـات در ایران، ‌ تهران، ۱۳۷۲ش.
(۴۲) عطار نیشابوری، فریدالدین، الاهی نامه، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۴۰م.
(۴۳) عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش.
(۴۴) عطار نیشابوری، فریدالدین، منطق الطیر، به کوشش صادق گوهرین، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۴۵) عفیفی، ابوالعلاء، الملامتیة و الصوفیة و اهل الفتوة، مصر، ۱۹۴۵م.
(۴۶) عفیفی، ابوالعلاء، ابن عربی، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش میان محمد شریف، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۴۷) عین القضات همدانی، نامه‌ها، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۴۸) کیانی، محسن، تاریخ خانقاه در ایران، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۴۹) کیانی، محسن، تاریخ خانقاه در ایران، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۵۰) گولپینارلی، عبدالباقی، ملامت و ملامتیان، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۵۱) محمد بن منور، اسرارالتوحید، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۵۲) محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۵۳) مولایی، محمد سرور، مقدمه بر طبقات الصوفیۀ خواجه عبدالله انصاری، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۵۴) میبدی، احمد، کشف الاسرار و عدةالابرار، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۵۵) میسن، ه‌ و، حلاج، ترجمۀ مجدالدین کیوانی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۵۶) نیشابوری، ابوالقاسم، عقلاءالمجانین، قاهره، ۱۹۸۹م.
(۵۷) آشتیانی، جلال‌الدین، شرح مقدمۀ قیصری بر فصوص الحکم، تهران، ۱۳۶۵ش.
(۵۸) آملی، حیدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، به کوشش هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۵۹) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۶۰) ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، بیروت، ۱۹۷۹م.
(۶۱) ابن بطوطه، رحلة، به کوشش محمد عبدالمنعم، بیروت، ۱۴۰۷ق.
(۶۲) ابن واصل، محمد، مفرج الکروب، به کوشش حسنین محمدربیع، قاهره، ۱۹۷۲م.
(۶۳) اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمۀ محمود میرآفتاب، تهران، ۱۳۵۱ش.
(۶۴) افشار، ایرج، مقدمه بر اوراد الاحباب.
(۶۵) افلاکی، احمد، مناقب العارفین، به کوشش تحسین یازیجی، آنکارا، ۱۹۵۹م.
(۶۶) اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول و اوایل ایام تیموری، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۶۷) اقبال آشتیانی عباس و باقر عاقلی، تاریخ ایران پس از اسلام، از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه و دورۀ پهلوی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۶۸) باخرزی، یحیی، اوراد الاحباب، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۶۹) برتلس، یوگنی ادواردویچ، تصوف و ادبیات تصوف، ترجمۀ سیروس ایزدی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۷۰) بیدارفر، محسن، مقدمه بر شرح منازل السائرین عبدالرزاق کاشی، قم، ۱۳۷۲ش.
(۷۱) تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، لاهور، ۱۹۷۲م.
(۷۲) جعفری، جعفر، تاریخ یزد، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۳ش.
(۷۳) جوینی، محمد، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۷۴) جهانگیری، محسن، محیی‌الدین ابن عربی چهرۀ برجستۀ عرفان اسلامی، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۷۵) چیتیک، ویلیام، مقدمه بر نقد النصوص عبدالرحمان جامی، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۷۶) حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۷۷) خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
(۷۸) رشیدالدین فضل‌الله، تاریخ مبارک غازانی، به کوشش کارل یان، هارتفرد، ۱۳۵۸ق/۱۹۴۰م.
(۷۹) رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ، به کوشش بهمن کریمی، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۸۰) رشیدالدین فضل‌الله، مکاتبات رشیدی، به کوشش محمد شفیع، لاهور، ۱۳۶۴ق.
(۸۱) ریاحی، محمدامین، مقدمه بر مرصاد العباد.
(۸۲) ریاض، محمد، احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، اسلام‌آباد، ۱۳۷۰ش.
(۸۳) ریجون، لوید، عزیز نسفی، ترجمۀ مجدالدین کیوانی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۸۴) سایکس، پرسی، تاریخ ایران، ترجمۀ محمدتقی فخرداعی گیلانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۸۵) شعرانی، عبدالوهاب، الیواقیت و الجواهر، به کوشش عباس بن عبدالسلام، قاهره، ۱۳۵۱ق.
(۸۶) شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، ۱۳۶۵ش.
(۸۷) شیبی، کامل مصطفی، الصلة بین التصوف و التشیع، قاهره، ۱۹۶۹م.
(۸۸) شیبی، کامل مصطفی، الفکر الشیعـی و النزعات الصوفیـة، بغداد، ۱۳۶۸ق.
(۸۹) عبدالرزاق کاشی، اصطلاحات الصوفیة، به‌کوشش عبدالعـال ‌شاهین، قاهره، ۱۴۱۳ق.
(۹۰) علاءالدوله سمنانی، چهل مجلس، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۹۱) علاءالدوله سمنانی، العروة لاهل الخلوة و الجلوة، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۹۲) علاءالدوله سمنانی، مکتوبات، مصنفات فارسی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۹۳) غنیمی تفتازانی، ابوالوفا، الطریقة الاکبریة، الکتاب التذکاری (هم‌ ‌).
(۹۴) فروزانفر، بدیع‌الزمان، رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولانا جلال‌الدین محمد، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۹۵) فروزانفر، بدیع‌الزمان، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۹۶) قیصری، داوود، رسائل قیصری، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۹۷) کاشفی، علی، رشحات عین الحیات، به کوشش علی‌اصغر معینیان، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۹۸) الکتاب التذکاری محیی‌الدین بن عربی، به کوشش ابراهیم بیومی مدکور، قاهره، ۱۳۸۹ق.
(۹۹) کربلایی، حافظ حسین، روضات الجنان، به کوشش جعفر سلطان القرائی، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۱۰۰) کربن، هانری، مقدمه بر جامع الاسرار و منبع الانوار حیدر آملی، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۱۰۱) مایل هروی، نجیب، مقدمه بر المصباح فی التصوف سعدالدین حمویه، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۰۲) مقریزی، احمد، الخطط، به کوشش محمد زینهر و مدیحه شرقاوی، قاهره، ۱۹۹۸م.
(۱۰۳) مناقب، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۴۷ش.
(۱۰۴) مناوی، محمد عبدالرئوف، الکواکب الدریة، به کوشش محمد ادیب جادر، بیروت، ۱۹۹۹م.
(۱۰۵) نجم‌الدین‌ رازی، مرصاد العباد، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۵ش.
(۱۰۶) نسفی، عزیزالدین، کشف الحقایق، به کوشش احمد مهدوی دامغانی، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۱۰۷) نصر، سیدحسین، سه حکیم مسلمان، ترجمۀ احمد آرام، تهران، ۱۳۵۴ش.
(۱۰۸) نظامی، خلیق احمد، تاریخ مشایخ چشت، کراچی، ۱۹۷۵م.
(۱۰۹) نفیسی، سعید، سرچشمۀ تصوف در ایران، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۱۱۰) یافعی، عبدالله، مرآة الجنان، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
(۱۱۱) یحیی، عثمان اسماعیل، مؤلفات ابن عربی، تاریخ‌ها و تصنیف‌ها، دارالصابونی/ دارالهدایة، ۱۴۱۳ق.


=پانویس=
=پانویس=
confirmed
۸٬۰۶۲

ویرایش