confirmed، مدیران
۳۳٬۴۶۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) برچسب: واگردانی دستی |
||
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
مصطفی الحسنی السباعی در در شهر حمص سوریه به دنیا آمد. پدرش، شیخ الحسنی، فردی عالم و مجاهد بود که در [[مسجد جامع]] شهر حمص خطبه میخواند. سباعی میگوید: «پدرم از سنین کودکی مرا به حلقههای درس و مباحث دینی میبرد و پیوسته به تحصیل [[علوم اسلامی|علوم دینی]] تشویق میکرد. او در جریان اعتصاب عمومی سوریه علیه اشغال فرانسویان، کمیتهی جمعآوری کمکها را در شهر حمص بر پا کرد و با جمع آوری اعانات به کارگران متضرر کمک میکرد. پدرم دارای روحی بزرگ بود، چون از زندانی شدن من در [[جمهوری عربی مصر|مصر]] و انتقالم به پادگان صرفند در [[فلسطین]] (اوایل [[جنگ جهانی دوم]]) آگاه شد، گفته بود: زندان برای مردان عار نیست...». | مصطفی الحسنی السباعی در در شهر حمص سوریه به دنیا آمد. پدرش، شیخ الحسنی، فردی عالم و مجاهد بود که در [[مسجد جامع]] شهر حمص خطبه میخواند. سباعی میگوید: «پدرم از سنین کودکی مرا به حلقههای درس و مباحث دینی میبرد و پیوسته به تحصیل [[علوم اسلامی|علوم دینی]] تشویق میکرد. او در جریان اعتصاب عمومی سوریه علیه اشغال فرانسویان، کمیتهی جمعآوری کمکها را در شهر حمص بر پا کرد و با جمع آوری اعانات به کارگران متضرر کمک میکرد. پدرم دارای روحی بزرگ بود، چون از زندانی شدن من در [[جمهوری عربی مصر|مصر]] و انتقالم به پادگان صرفند در [[فلسطین]] (اوایل [[جنگ جهانی دوم]]) آگاه شد، گفته بود: زندان برای مردان عار نیست...». | ||
سباعی با کمک پدرش در سن کودکی [[قرآن]] را حفظ کرد. وی دوران ابتدایی را در مدرسه سعودیه گذراند و در سال ۱۹۳۰ از تحصیل در دورهی متوسطه فراغت یافت. او برخی مواقع به جای پدرش در [[مسجد جامع]] شهر به موعظه میپرداخت و خطر مدارس تبشیری و برنامههای استعماری را در سوریه گوشزد میکرد. | سباعی با کمک پدرش در سن کودکی [[قرآن]] را حفظ کرد. وی دوران ابتدایی را در مدرسه سعودیه گذراند و در سال ۱۹۳۰ از تحصیل در دورهی متوسطه فراغت یافت. او برخی مواقع به جای پدرش در [[مسجد جامع]] شهر به موعظه میپرداخت و خطر مدارس تبشیری و برنامههای [[استعمار|استعماری]] را در سوریه گوشزد میکرد. | ||
او در شهر حعمص منتسب به جمعیت الرابطه الدینیه بود. این جمعیت را علمای دینی از جمله شیخ محمود جُنید تاسیس کرده بودند. پس از آن با جمعیت شباب محمد همکاری میکرد که هدف این جمعیت مبارزه با [[استعمار]] و به ویژه برنامههای استعماری آنها در مدارس تبشیری بود. وی در جنبش آزادی سوریه علیه [[فرانسه]] هم شرکت جست و در سال ۱۹۳۱ به اتهام توزیع اعلامی علیه فرانسه، بازداشت شد. | او در شهر حعمص منتسب به جمعیت الرابطه الدینیه بود. این جمعیت را علمای دینی از جمله شیخ محمود جُنید تاسیس کرده بودند. پس از آن با جمعیت شباب محمد همکاری میکرد که هدف این جمعیت مبارزه با [[استعمار]] و به ویژه برنامههای استعماری آنها در مدارس تبشیری بود. وی در جنبش آزادی سوریه علیه [[فرانسه]] هم شرکت جست و در سال ۱۹۳۱ به اتهام توزیع اعلامی علیه فرانسه، بازداشت شد. | ||
تأثیر عمیق شخصیت دینی و فکری [[حسن البنا|حسن البناء]]، بذر رهبری را در وجود وی بر جا نهاد. جهتگیری [[ایدئولوژی|ایدئولوژیک]] او به حسن البناء بسیار نزدیک بود و ریشههای روشنفکرانهی مصری سباعی به [[الأزهر|دانشگاه الازهر]] و دوستیش با حسن البناء باز میگشت. او | تأثیر عمیق شخصیت دینی و فکری [[حسن البنا|حسن البناء]]، بذر رهبری را در وجود وی بر جا نهاد. جهتگیری [[ایدئولوژی|ایدئولوژیک]] او به حسن البناء بسیار نزدیک بود و ریشههای روشنفکرانهی مصری سباعی به [[الأزهر|دانشگاه الازهر]] و دوستیش با حسن البناء باز میگشت. او درباره حسن البناء گفته است: «[[قسم|سوگند]] به خدا که انسانی فداکارتر، صادقتر، سخاوتمندتر و تأثیر گذارتر از البناء ندیدم» همچنین امام بنا از وی خواسته بود در مصر بماند و جانشین او در اخوانالمسلملین باشد. | ||
== دیدگاهها == | == دیدگاهها == | ||
=== اصلاحات سیاسی اجتماعی === | === اصلاحات سیاسی اجتماعی === | ||
سباعی اصلاح وضع جوامع اسلامی در | سباعی اصلاح وضع جوامع اسلامی در همه زمینهها را رسالت خود و به طور کلی دعوت و جنبش اسلامی میدانست. از همین رو [[اخوان المسلمین|اخوانالمسلمین]] را حزبی سیاسی - به معنای مصطلح حزب - نمیدانست، بلکه: | ||
«اخوان المسلمین، دعوت به سوی [[اسلام]] است. رسالتی است که هدف آن آزادی مردم، نیروبخشیدن به آنها و اعتلای تمدن اسلام است. از این حیث سیاست با حرکت سیاسی جزئی از ابزار آنها است ... از نظر اخوان، [[اسلام]] [[دین]] و سیاست، [[عبادت]] و قیادت است، و کتاب و شمشیر است، نظامی کامل است که تمام جوانب حیات را در مدنظر دارد...<ref>عدنان محمد زرزور، پیشین، ص 164</ref>». | «اخوان المسلمین، دعوت به سوی [[اسلام]] است. رسالتی است که هدف آن آزادی مردم، نیروبخشیدن به آنها و اعتلای تمدن اسلام است. از این حیث سیاست با حرکت سیاسی جزئی از ابزار آنها است ... از نظر اخوان، [[اسلام]] [[دین]] و سیاست، [[عبادت]] و قیادت است، و کتاب و شمشیر است، نظامی کامل است که تمام جوانب حیات را در مدنظر دارد...<ref>عدنان محمد زرزور، پیشین، ص 164</ref>». | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
# پرداختن به وضع تفریحی مردم و تأسیس باشگاههای ورزشی و تقویت روح جوانمردی در مردم<ref>محمد المجذوب، پیشین، ص 286.</ref>. | # پرداختن به وضع تفریحی مردم و تأسیس باشگاههای ورزشی و تقویت روح جوانمردی در مردم<ref>محمد المجذوب، پیشین، ص 286.</ref>. | ||
ایشان در حوزه سیاست؛ اصلاحات خاصی را مطرح میکند و | ایشان در حوزه سیاست؛ اصلاحات خاصی را مطرح میکند و مهمترین اقدام در این زمینه را دعوت برای برپایی یک حکومت صالح میداند که با انحرافات مبارزه کند. حکومت صالح از نظر وی میتواند یک نظام جمهوری باشد، وی تأکید میکند که دعوت برای حکومت، صرفاً جنبه اصلاحی و تدریجی دارد و رسیدن به حکومت از طریق [[کودتا]] و ابزارهای نظامی و خشن را نه تنها توصیه نمیکند بلکه از [[اخوان المسلمین|اخوانالمسلمین]] میخواهد که در مقابل کسانی که دست به کودتا و توطئه میزنند، ایستادگی کنند. این مسئله، دیدگاه سباعی را در خصوص وفاداری او به آزادی، [[دموکراسی]] و نظام پارلمانی نشان میدهد<ref>مصطفی السباعی، هکذا علمتنی الحیاه (خواطر و افکار؛ القسم الثانی: السیاسی) ، دمشق: دار الدعوه، ط1، 1383ق/ 1962م، فقرات، 20، 19، 18، 17، 13 و 12.</ref>. سباعی که خود شاهد [[کودتای ادیب شیشكلی]] علیه دولت بود، از این عمل بسیار به ستوه آمد. او در عین حال تأکید میکند که در رویارویی با دشمن خارجی و مبارزه با استعمار، استفاده از سلاح و نیروی زور لازم است و اگر طرفداران و یاران استعمار، به واسطهی ظلم و استبداد، حامی استعمار شدند مبارزه با آنها نیز لازم و ضروری است. | ||
=== مساله زن === | === مساله زن === | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
دکتر کوشید با دلایلی که چندان تفاوتی با دلایل [[رشید رضا]] ندارد، اصول و فرق میان زن و مرد را تجزیه و تحلیل کند. وی پذیرفت در زمینه احوال شخصیه و حقوق سیاسی و اجتماعی، نیاز به اصلاح هست<ref>المرأة بین الفقه و القانون، ص9 ـ 57</ref>. سباعی به قانون [[لبنان]] ایراد میگیرد که چرا میگوید زن استقلال مالی نداشته، باید از شوهر اجازه بگیرد! حال آنکه اسلام چهارده قرن پیش مالکیت زن را پذیرفته است<ref>المرأة فی التشریع اللبنانی، سعاد مقبل، مجله مواقف، ش 73 ـ 74، 1993 ـ 1994، ص248 ـ 259.</ref>. | دکتر کوشید با دلایلی که چندان تفاوتی با دلایل [[رشید رضا]] ندارد، اصول و فرق میان زن و مرد را تجزیه و تحلیل کند. وی پذیرفت در زمینه احوال شخصیه و حقوق سیاسی و اجتماعی، نیاز به اصلاح هست<ref>المرأة بین الفقه و القانون، ص9 ـ 57</ref>. سباعی به قانون [[لبنان]] ایراد میگیرد که چرا میگوید زن استقلال مالی نداشته، باید از شوهر اجازه بگیرد! حال آنکه اسلام چهارده قرن پیش مالکیت زن را پذیرفته است<ref>المرأة فی التشریع اللبنانی، سعاد مقبل، مجله مواقف، ش 73 ـ 74، 1993 ـ 1994، ص248 ـ 259.</ref>. | ||
مسأله معناداری که در عقیده سباعی در مورد | مسأله معناداری که در عقیده سباعی در مورد چند همسری هست و قانون 1953 [[سوریه]] شرط کرده، توان مرد بر دادن نفقه به همسر دوم است. سخن دیگر شیخ در موارد ضروری تعدد زوجات است که میان شریعتهای مختلف مقایسه کرده و برای تأیید نظر خود، داستانهای رشید رضا و دیگران را آورده و از نظریات [[شیخ محمد ابوزهره]] کمک گرفته است. وی قانون [[تونس|کشور تونس]]، که چندهمسری را تحریم کرده، نیز قانون [[پاکستان]] را که در آن وقت، شروط بسیاری برای این کار وضع کرده بود، تقبیح میکند. | ||
سباعی به دلایلی که رشید رضا آورده، یعنی برتری و توان جنسی مرد تصریح نمیکند، بلکه نص [[قرآن]] و عرف مسلمانان را دلیل چند همسری میداند. وی شخصا بر تک همسری تأکید دارد، گو اینکه [[شریعت]] و وضع اجتماع چندهمسری را روا میداند<ref>المرأة بین الفقه و القانون، ص71 ـ 121</ref>. در مورد حقوق سیاسی زن، شیخ سباعی فعالیت سیاسی زن را نمیپسندد، ولی مانعی در راه حق وی برای انتخاب و رأی نمیبیند، و عضویت پارلمان و منصب ریاست دولت را حق زن نمیداند<ref>المرأة بین الفقه و القانون، ص151 ـ 163</ref>. سباعی خوش ندارد زن، کاری جز شوهرداری و وظیفه مادری داشته باشد<ref>المرأة بین الفقه و القانون، ص170 ـ 184.</ref>. وی سخن خود را درباره کار کردن زن با آیه پنجاه [[سوره مائده]] که مورد استدلال بیشتر [[اسلامگرایی|اسلامگرایان]] در دهه شصت و هفتاد بود، به پایان میبرد: {{متن قرآن |أفحُکْم الجاهلیة یبغون و مَن أحسنُ مِن اللّه حُکما |سوره = مائده |آیه = 50 }} آیا خواهان حکم [[جاهلیت]] اند؟! و داوری چه کسی از خدا بهتر است؟». شیخ سباعی معتقد است: از آن رو که میان حکم جاهلیت و اسلام، یکی را باید برگزید، لازمه حکم اسلام عدم اختلاط مرد و زن است، مگر برای فراگیری دانش و [[نماز جماعت]] و بسیج عمومی. جز این موارد، گمراهی به اسم آزادی است و پس از آنکه اسلام، به زن آزادی داده، چیزی در [[جهان اسلام|کشورهای اسلامی]] به نام آزاد کردن زنان وجود ندارد، بلکه این مشکل غربیان است<ref>المرأة بین الفقه و القانون، ص199</ref>. | سباعی به دلایلی که رشید رضا آورده، یعنی برتری و توان جنسی مرد تصریح نمیکند، بلکه نص [[قرآن]] و عرف مسلمانان را دلیل چند همسری میداند. وی شخصا بر تک همسری تأکید دارد، گو اینکه [[شریعت]] و وضع اجتماع چندهمسری را روا میداند<ref>المرأة بین الفقه و القانون، ص71 ـ 121</ref>. در مورد حقوق سیاسی زن، شیخ سباعی فعالیت سیاسی زن را نمیپسندد، ولی مانعی در راه حق وی برای انتخاب و رأی نمیبیند، و عضویت پارلمان و منصب ریاست دولت را حق زن نمیداند<ref>المرأة بین الفقه و القانون، ص151 ـ 163</ref>. سباعی خوش ندارد زن، کاری جز شوهرداری و وظیفه مادری داشته باشد<ref>المرأة بین الفقه و القانون، ص170 ـ 184.</ref>. وی سخن خود را درباره کار کردن زن با آیه پنجاه [[سوره مائده]] که مورد استدلال بیشتر [[اسلامگرایی|اسلامگرایان]] در دهه شصت و هفتاد بود، به پایان میبرد: {{متن قرآن |أفحُکْم الجاهلیة یبغون و مَن أحسنُ مِن اللّه حُکما |سوره = مائده |آیه = 50 }} آیا خواهان حکم [[جاهلیت]] اند؟! و داوری چه کسی از خدا بهتر است؟». شیخ سباعی معتقد است: از آن رو که میان حکم جاهلیت و اسلام، یکی را باید برگزید، لازمه حکم اسلام عدم اختلاط مرد و زن است، مگر برای فراگیری دانش و [[نماز جماعت]] و بسیج عمومی. جز این موارد، گمراهی به اسم آزادی است و پس از آنکه اسلام، به زن آزادی داده، چیزی در [[جهان اسلام|کشورهای اسلامی]] به نام آزاد کردن زنان وجود ندارد، بلکه این مشکل غربیان است<ref>المرأة بین الفقه و القانون، ص199</ref>. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
== فعالیتها == | == فعالیتها == | ||
سباعی که قبل از ورود به [[جمهوری عربی مصر|مصر]] با [[مجله الفتح]] آشنا شده بود، با ورود به مصر به دفتر این مجله رفت و نوشتن را در آنجا آغاز کرد. او میگوید: « با آشنایی با | سباعی که قبل از ورود به [[جمهوری عربی مصر|مصر]] با [[مجله الفتح]] آشنا شده بود، با ورود به مصر به دفتر این مجله رفت و نوشتن را در آنجا آغاز کرد. او میگوید: « با آشنایی با نشریه، الفتح گویا به چیزی ارزشمند دست یافتم» دکتر مصطفی سباعی نسبت به قانونِ « احوال شخصیه طوائف» که از سوی دولت [[فرانسه]] تنظیم و در [[سوریه]] اجرا شد، شدیداً اعتراض کرد. | ||
وی | وی همچنین نسبت به اقدامات [[آتاتورک]] در محو دین اسلام و قومیت عرب و مهمتر از آن به مرثیهها و بزرگداشتهای و از سوی مجلات و نشریات سوری و مصری شدیداً انتقاد کرد. مصطفی سباعی در سال ۱۹۳۴ به دنبال مبارزه علیه [[استعمار]] [[بریتانیا]] در مصر به زندان افتاد ولی با وساطت علمای [[الأزهر|الازهر]] به ویژه [[شیخ محمد مصطفی المراغی]] آزاد شد. البته پس از این دکتر سباعی با وساطت شیخ مراغی از پادگان صرفند در [[فلسطین]] آزاد شد، انگلیسیها او را به نیروهای فرانسوی در [[شام (شامات)|شام]] تحویل دادند و نیروهای فرانسوی به جای آنکه او را آزاد کنند، او را به مدت دو سال و نیم در بازداشت نگه داشتند. | ||
مهمترین دغدغه دکتر سباعی اشغال فلسطین و حضور استعمار در سرزمینهای اسلامی بود، از نظر او امروزه [[رژیم صهیونیستی|اسرائیل]] نه تنها از طریق نظامی بلکه، از طریق فکری به مبارزه با [[امت اسلامی]] برخاسته است. او فلسطین را مسئله اول وطنی، قومی و عربی میدانست. | مهمترین دغدغه دکتر سباعی اشغال فلسطین و حضور استعمار در سرزمینهای اسلامی بود، از نظر او امروزه [[رژیم صهیونیستی|اسرائیل]] نه تنها از طریق نظامی بلکه، از طریق فکری به مبارزه با [[امت اسلامی]] برخاسته است. او فلسطین را مسئله اول وطنی، قومی و عربی میدانست. | ||
مصطفی الحسنی السباعی در سال ۱۹۴۱ رسماً شعبه [[اخوان المسلمین|اخوانالمسلمین]] را در شهر حمص تأسیس کرد و در پی وحدت گروههای مختلف شباب المسلمین، شباب محمد و… بر آمد. از همینرو در اجتماعی که با حضور همه گروهها در سال ۱۹۴۴ در شهر حلب تشکیل داد، ادغام همه گروهها را در جماعت اخوانالمسلمین خواستار شد. دکتر سباعی از سال ۱۹۴۵ به بعد اخوانالمسلمین سوریه را با همکاری اخوانالمسلمین مصر رهبری کرد. در پی این امر، جمعیت در تمام شهرهای سوریه دارای شعبه شد و سباعی نیز از شهر حمص به شهر [[دمشق]] نقل مکان داد. | مصطفی الحسنی السباعی در سال ۱۹۴۱ رسماً شعبه [[اخوان المسلمین|اخوانالمسلمین]] را در شهر حمص تأسیس کرد و در پی [[وحدت اسلامی|وحدت]] گروههای مختلف شباب المسلمین، شباب محمد و… بر آمد. از همینرو در اجتماعی که با حضور همه گروهها در سال ۱۹۴۴ در شهر حلب تشکیل داد، ادغام همه گروهها را در جماعت اخوانالمسلمین خواستار شد. دکتر سباعی از سال ۱۹۴۵ به بعد اخوانالمسلمین سوریه را با همکاری اخوانالمسلمین مصر رهبری کرد. در پی این امر، جمعیت در تمام شهرهای سوریه دارای شعبه شد و سباعی نیز از شهر حمص به شهر [[دمشق]] نقل مکان داد. | ||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[اخوان المسلمین|اخوانالمسلمین]] | |||
* [[فلسطین]] | |||
* [[سوسیالیسم]] | |||
== پانویس == | == پانویس == |