مصعب بن عمیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اکتبر ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '[[ماه محرم الحرام' به '[[محرم الحرام'
جز (جایگزینی متن - '[[ماه محرم الحرام' به '[[محرم الحرام')
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۸: خط ۱۸:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''مُصعَب بن عُمَیر بن هاشم بن عبدمناف بن عبدالدار قُصی'''، از نخبگان [[صحابه]] و از نيكان و پيشتازان در پذيرش [[اسلام]] بود. وی، هنگامی كه [[حضرت محمد (ص)|پيامبر(صلی الله علیه)]] در خانه [[اَرقَم]] بود اسلام آورد و آن را از مادر و خويشان خود كتمان می‌نمود. مصعب پنهانی با پيامبر(صلی الله علیه) رفت و آمد داشت تا اين كه عثمان بن طلحه عَبْدَری او را ديد كه [[نماز]] می‌خواند. آن را به مادر و بستگانش گزارش داد. آنان مصعب را گرفته و حبس كردند تا اين كه به [[حبشه]] [[هجرت]] كرد و پس از بازگشت از حبشه به [[مدينه]] هجرت كرد تا به مردم [[قرآن]] بياموزد و با آنان نماز بخواند.  
'''مُصعَب بن عُمَیر بن هاشم بن عبدمناف بن عبدالدار قُصی'''، از نخبگان [[صحابه]] و از نيكان و پيشتازان در پذيرش [[اسلام]] بود. وی، هنگامی كه [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پيامبر(صلی الله علیه)]] در خانه [[اَرقَم]] بود اسلام آورد و آن را از مادر و خويشان خود كتمان می‌نمود. مصعب پنهانی با پيامبر(صلی الله علیه) رفت و آمد داشت تا اين كه عثمان بن طلحه عَبْدَری او را ديد كه [[نماز]] می‌خواند. آن را به مادر و بستگانش گزارش داد. آنان مصعب را گرفته و حبس كردند تا اين كه به [[حبشه]] [[هجرت]] كرد و پس از بازگشت از حبشه به [[مدينه]] هجرت كرد تا به مردم [[قرآن]] بياموزد و با آنان نماز بخواند.  


== خاندان مُصعَب بن عُمَیر ==
== خاندان مُصعَب بن عُمَیر ==
خط ۲۴: خط ۲۴:


== آشکار شدن ایمان مصعب ==
== آشکار شدن ایمان مصعب ==
مصعب به خوبی می‌دانست اگر ایمان خود را آشکار سازد، افراد بسیاری به ویژه خانواده‌اش با وی مخالفت خواهند کرد و حتی او را از پیوستن به یاران [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا (صلی الله علیه)]] و رسیدن به خدمت آن حضرت باز می‌دارند. از این روی می‌کوشید کسی از ایمان او به پیامبر اسلام با خبر نشود.  
مصعب به خوبی می‌دانست اگر ایمان خود را آشکار سازد، افراد بسیاری به ویژه خانواده‌اش با وی مخالفت خواهند کرد و حتی او را از پیوستن به یاران [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلی الله علیه)]] و رسیدن به خدمت آن حضرت باز می‌دارند. از این روی می‌کوشید کسی از ایمان او به پیامبر اسلام با خبر نشود.  
همیشه مراقب بود کسی از رفتن او به خانه [[ارقم]] یا دیدارهایش با رسول خدا (صلی الله علیه) و ادای [[عبادت]]<nowiki/>‌هایش آگاه نشود. با این حال روزی یکی از بستگانش به نام «عثمان بن طلحه» وی را در حال [[نماز]] خواندن دید. این خبر به سرعت در سرتاسر [[مکه]] پیچید و مردم از شنیدن این خبر بسیار در شگفت شدند. بستگان او به ویژه مادرش نیز سخت برآشفتند و به کارش اعتراض کردند.  
همیشه مراقب بود کسی از رفتن او به خانه [[ارقم]] یا دیدارهایش با رسول خدا (صلی الله علیه) و ادای [[عبادت]]<nowiki/>‌هایش آگاه نشود. با این حال روزی یکی از بستگانش به نام «عثمان بن طلحه» وی را در حال [[نماز]] خواندن دید. این خبر به سرعت در سرتاسر [[مکه]] پیچید و مردم از شنیدن این خبر بسیار در شگفت شدند. بستگان او به ویژه مادرش نیز سخت برآشفتند و به کارش اعتراض کردند.  
مصعب با اینکه از فاش شدن رازش ناراحت بود، پس از بررسی جنبه‌های کار به این نتیجه رسید که باید بدون هیچ گونه هراس با شجاعت از ایمان خویش دفاع کند. بنابراین پس از آن روبه رو شدن با اعتراض خویشاوندان، به ویژه مادرش، با کمال شجاعت خطاب به آنان آیه‌هایی را از [[قرآن]] تلاوت کرد. مادر مصعب پس از شنیدن آیه‌های قرآن خواست وی را خاموش کند، ولی خود او نیز از سخنان پسرش متأثر شد و نتوانست این کار را انجام دهد. با وجود این تصمیم گرفت وی را برای کنار گذاشتن خدایش به گونه‌ای دیگر گوشمالی دهد. می‌گویند مادر مصعب او را در یکی از اتاق‌های خانه‌اش زندانی کرد تا از ارتباط او با پیامبر خدا و پیروانش جلوگیری کند.
مصعب با اینکه از فاش شدن رازش ناراحت بود، پس از بررسی جنبه‌های کار به این نتیجه رسید که باید بدون هیچ گونه هراس با شجاعت از ایمان خویش دفاع کند. بنابراین پس از آن روبه رو شدن با اعتراض خویشاوندان، به ویژه مادرش، با کمال شجاعت خطاب به آنان آیه‌هایی را از [[قرآن]] تلاوت کرد. مادر مصعب پس از شنیدن آیه‌های قرآن خواست وی را خاموش کند، ولی خود او نیز از سخنان پسرش متأثر شد و نتوانست این کار را انجام دهد. با وجود این تصمیم گرفت وی را برای کنار گذاشتن خدایش به گونه‌ای دیگر گوشمالی دهد. می‌گویند مادر مصعب او را در یکی از اتاق‌های خانه‌اش زندانی کرد تا از ارتباط او با پیامبر خدا و پیروانش جلوگیری کند.
خط ۴۲: خط ۴۲:
== زندانی کردن مصعب ==
== زندانی کردن مصعب ==
خبر پیوستن مصعب به رسول خدا (صلی الله علیه) در شهر پیچید و اعتراض اشراف قریش را برانگیخت.  
خبر پیوستن مصعب به رسول خدا (صلی الله علیه) در شهر پیچید و اعتراض اشراف قریش را برانگیخت.  
از سوی دیگر، خانواده مصعب، به ویژه پدر و مادرش، این کار وی را برای خود ننگ می‌دانستند. از این رو تصمیم گرفتند فرزندشان را از راهی که در پیش گرفته است، نگه دارند. آنان پس از مشورت بسیار به این نتیجه رسیدند که مصعب را در خانه زندانی کنند او را از غذا و آب محروم سازند، تا او از دین تازه محمد دست بردارد. چیزی نگذشت که مصعب بر اثر سخت‌گیری خانواده و ندادن غذا و آب به وی تغییر کرد. او دیگر آن خوش پوش و خوش سیمای مکه نبود. ولی هر چه بر وی سخت‌گیری کردند، از دین دست برنداشت و همچنان به رسول خدا (صلی الله علیه) و آیین اسلام وفادار ماند. پدر و مادر مصعب به او وعده می‌دادند اگر از پیروی [[حضرت محمد (ص)|محمد (صلی الله علیه)]] دست بردارد، بهترین امکانات را در اختیارش می‌گذارند، ولی او هر روز، مصمم‌تر از روز گذشته بر ایمانش پافشاری می‌کرد و هیچ یک از پیشنهادهای آنان را نمی‌پذیرفت.
از سوی دیگر، خانواده مصعب، به ویژه پدر و مادرش، این کار وی را برای خود ننگ می‌دانستند. از این رو تصمیم گرفتند فرزندشان را از راهی که در پیش گرفته است، نگه دارند. آنان پس از مشورت بسیار به این نتیجه رسیدند که مصعب را در خانه زندانی کنند او را از غذا و آب محروم سازند، تا او از دین تازه محمد دست بردارد. چیزی نگذشت که مصعب بر اثر سخت‌گیری خانواده و ندادن غذا و آب به وی تغییر کرد. او دیگر آن خوش پوش و خوش سیمای مکه نبود. ولی هر چه بر وی سخت‌گیری کردند، از دین دست برنداشت و همچنان به رسول خدا (صلی الله علیه) و آیین اسلام وفادار ماند. پدر و مادر مصعب به او وعده می‌دادند اگر از پیروی [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|محمد (صلی الله علیه)]] دست بردارد، بهترین امکانات را در اختیارش می‌گذارند، ولی او هر روز، مصمم‌تر از روز گذشته بر ایمانش پافشاری می‌کرد و هیچ یک از پیشنهادهای آنان را نمی‌پذیرفت.


== هجرت مصعب به حبشه ==
== هجرت مصعب به حبشه ==
خط ۵۷: خط ۵۷:


== مصعب در شعب ابی طالب ==
== مصعب در شعب ابی طالب ==
سرانجام زمانی فرا رسید که سران قریش از مراجعه به ابوطالب برای جلوگیری از اعمال [[حضرت محمد (ص)|حضرت رسول(صلی الله علیه)]] نتیجه نگرفتند و در بازگرداندن مهاجران حبشه ناکام ماندند. از سوی دیگر می‌دیدند افراد معتبر و مهم به اسلام روی می‌آورند و پیروان اسلام از قبایل گوناگون در حال افزایش اند. ناگزیر بر آن شدند تا اهرم فشار جدیدی را بیازمایند. بدین ترتیب که بر خاندان [[بنی‌هاشم|بنی‌هاشم]] و [[بنی مطلب]] از نظر اجتماعی و اقتصادی فشار آورند تا از حمایت رسول خدا (صلی الله علیه) دست بردارند و او را تسلیم کنند. با این ارزیابی، پیمان نامه‌ای نوشتند که بنابر آن از بنی‌هاشم زن نگیرند و به آنان زن ندهند و چیزی به آنان نفروشند یا از ایشان چیزی نخرند. از آن‌جا که امرار معاش مردم مکه تنها از راه تجارت بود، و گردش اقتصاد و تجارت در دست قریش بود، تحریم هر کس یا هر گروه از سوی آنان، محرومیت کامل او به شمار می‌آمد. از این روی آنان این حربه را بسیار مؤثر می‌دانستند و انتظار می‌رفت به زودی بنی‌هاشم را به زانو درآورند تا بدین ترتیب، مسلمانان در محاصره کامل قرار گرفته، شعله‌های فروزان انقلاب به خاموشی گراید. در پی امضای این پیمان، [[ابوطالب]]، یگانه حامی پیامبر، از عموم خویشاوندان دعوت کرد و یاری پیامبر را بر دوش آنان نهاد. او دستور داد عموم فامیل از داخل مکه به دره‌ای که میان کوه‌های شهر و کنار [[مسجدالحرام]] قرار داشت و به [[شعب ابی طالب]] معروف بود، منتقل شده، آنجا سکنی گزینند.  
سرانجام زمانی فرا رسید که سران قریش از مراجعه به ابوطالب برای جلوگیری از اعمال [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|حضرت رسول(صلی الله علیه)]] نتیجه نگرفتند و در بازگرداندن مهاجران حبشه ناکام ماندند. از سوی دیگر می‌دیدند افراد معتبر و مهم به اسلام روی می‌آورند و پیروان اسلام از قبایل گوناگون در حال افزایش اند. ناگزیر بر آن شدند تا اهرم فشار جدیدی را بیازمایند. بدین ترتیب که بر خاندان [[بنی‌هاشم|بنی‌هاشم]] و [[بنی مطلب]] از نظر اجتماعی و اقتصادی فشار آورند تا از حمایت رسول خدا (صلی الله علیه) دست بردارند و او را تسلیم کنند. با این ارزیابی، پیمان نامه‌ای نوشتند که بنابر آن از بنی‌هاشم زن نگیرند و به آنان زن ندهند و چیزی به آنان نفروشند یا از ایشان چیزی نخرند. از آن‌جا که امرار معاش مردم مکه تنها از راه تجارت بود، و گردش اقتصاد و تجارت در دست قریش بود، تحریم هر کس یا هر گروه از سوی آنان، محرومیت کامل او به شمار می‌آمد. از این روی آنان این حربه را بسیار مؤثر می‌دانستند و انتظار می‌رفت به زودی بنی‌هاشم را به زانو درآورند تا بدین ترتیب، مسلمانان در محاصره کامل قرار گرفته، شعله‌های فروزان انقلاب به خاموشی گراید. در پی امضای این پیمان، [[ابوطالب]]، یگانه حامی پیامبر، از عموم خویشاوندان دعوت کرد و یاری پیامبر را بر دوش آنان نهاد. او دستور داد عموم فامیل از داخل مکه به دره‌ای که میان کوه‌های شهر و کنار [[مسجدالحرام]] قرار داشت و به [[شعب ابی طالب]] معروف بود، منتقل شده، آنجا سکنی گزینند.  


این محاصره سه سال تمام طول کشید. فشار و سخت‌گیری به حدی بود که ناله جگرخراش فرزندان بنی‌هاشم، به گوش سنگ دلان مکه می‌رسید. مصعب بن عمیر نیز از جمله کسانی بود که در این محاصره حضور داشت. او نیز در این میان بار سنگین گرسنگی و مشکلات را به دوش داشت؛ با این تفاوت که او پیش از این بهترین موقعیت را داشت و به زندگی سخت و دشوار و گرسنگی شدید خو نگرفته بود. اما ایمان راسخ مصعب پایدارتر از آن بود که چنین مشکلاتی ناامید شود و از آنچه با آگاهی کامل پذیرفته است، دست بردارد. او تا پایان راه، استقامت کرد و حاضر بود تا پای جان از عقیده خویش دفاع کند. هر چند سال‌های محاصره بر مصعب بن عمیر بسیار دشوار و ناگوار بود، او مانند دژی استوار، پایدار ماند و همه موانع و سختی‌ها را به جان و دل خرید و زیر بار فشار بیش از حد، سر تسلیم فرود نیاورد. او به منزله یاری فداکار، همیشه و در همه حال کنار رسول خدا (صلی الله علیه) باقی ماند و وفاداری خود را به اسلام نشان داد.
این محاصره سه سال تمام طول کشید. فشار و سخت‌گیری به حدی بود که ناله جگرخراش فرزندان بنی‌هاشم، به گوش سنگ دلان مکه می‌رسید. مصعب بن عمیر نیز از جمله کسانی بود که در این محاصره حضور داشت. او نیز در این میان بار سنگین گرسنگی و مشکلات را به دوش داشت؛ با این تفاوت که او پیش از این بهترین موقعیت را داشت و به زندگی سخت و دشوار و گرسنگی شدید خو نگرفته بود. اما ایمان راسخ مصعب پایدارتر از آن بود که چنین مشکلاتی ناامید شود و از آنچه با آگاهی کامل پذیرفته است، دست بردارد. او تا پایان راه، استقامت کرد و حاضر بود تا پای جان از عقیده خویش دفاع کند. هر چند سال‌های محاصره بر مصعب بن عمیر بسیار دشوار و ناگوار بود، او مانند دژی استوار، پایدار ماند و همه موانع و سختی‌ها را به جان و دل خرید و زیر بار فشار بیش از حد، سر تسلیم فرود نیاورد. او به منزله یاری فداکار، همیشه و در همه حال کنار رسول خدا (صلی الله علیه) باقی ماند و وفاداری خود را به اسلام نشان داد.
خط ۸۷: خط ۸۷:
# در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنش کننده‌ای هراس به دل راه ندهند.  
# در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنش کننده‌ای هراس به دل راه ندهند.  


اوضاع یثرب و پیشرفت اسلام را در آنجا به رسول خدا (صلی الله علیه) گزارش کرد. پیامبر از شنیدن موفقیت‌های مصعب در دعوت مردم به اسلام خشنود شد. مصعب [[ذی الحجه|ماه ذی حجه]]، [[ماه محرم الحرام|ماه محرم]] و [[ماه صفر]] را در مکه ماند و در نخستین روز از [[ماه ربیع الاول]]، دوازده روز پیش از پیامبر، به مدینه هجرت کرد<ref>همان، ص 83.</ref>.
اوضاع یثرب و پیشرفت اسلام را در آنجا به رسول خدا (صلی الله علیه) گزارش کرد. پیامبر از شنیدن موفقیت‌های مصعب در دعوت مردم به اسلام خشنود شد. مصعب [[ذی الحجه|ماه ذی حجه]]، [[محرم الحرام|ماه محرم]] و [[ماه صفر]] را در مکه ماند و در نخستین روز از [[ماه ربیع الاول]]، دوازده روز پیش از پیامبر، به مدینه هجرت کرد<ref>همان، ص 83.</ref>.


== دیدار دوباره مصعب با مادر ==
== دیدار دوباره مصعب با مادر ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش