مقداد: تفاوت میان نسخه‌ها

۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ مارس ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:


پیامبر خدا (صلی الله علیه) در مدینه میان او و جبّار بن صخر عقد برادری بست و ضباعه دختر زبیر بن عبدالمطلب (دختر عموی خود را) به ازدواج او در آورد.
پیامبر خدا (صلی الله علیه) در مدینه میان او و جبّار بن صخر عقد برادری بست و ضباعه دختر زبیر بن عبدالمطلب (دختر عموی خود را) به ازدواج او در آورد.
او پسر و دختری به نام عبداللَّه و کریمه به دنیا آورد، عبداللَّه در [[جنگ جمل]] در لشکر [[عایشه]] بود و به قتل رسید. و چون امیرمؤمنان (علیه‌السلام) بر کشته ‏اش عبور کرد فرمود: «بئس ابن الأخت أنت؛ تو بد خواهرزاده ‏ای بودی<ref>طبقات الكبری, ج 8, ص 46</ref>
او پسر و دختری به نام عبداللَّه و کریمه به دنیا آورد، عبداللَّه در [[جنگ جمل]] در لشکر [[عایشه]] بود و به قتل رسید. و چون امیرمؤمنان (علیه‌السلام) بر کشته ‏اش عبور کرد فرمود: «بئس ابن الأخت أنت؛ تو بد خواهرزاده ‏ای بودی<ref>طبقات الكبری, ج 8, ص 46</ref>


مقداد از [[خلفای اربعه|ارکان اربعه]]<ref>طبقات, ج 1, ص 81</ref> است که پس از رحلت پیامبر خدا (صلی الله علیه) در صراط مستقیم باقی ماند و هرگز به انحراف نرفت و از اصحاب باوفا و یاران مخلص [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام)]] گردید <ref>رجال طوسی ,ص 57, ش 1</ref> و تا عصر [[عثمان]] که زنده بود در خلافت بلافصل آن حضرت تلاش بی‏ وقفه می‏نمود و در ماجرای خلافت [[ابوبكر|ابوبکر]] در [[سقیفه]] و خلافت عمر و عثمان صریحاً به مخالفت برخاست و از ولایت [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیه‌السلام)]] دفاع نمود.
مقداد از [[خلفای اربعه|ارکان اربعه]]<ref>طبقات, ج 1, ص 81</ref> است که پس از رحلت پیامبر خدا (صلی الله علیه) در صراط مستقیم باقی ماند و هرگز به انحراف نرفت و از اصحاب باوفا و یاران مخلص [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام)]] گردید <ref>رجال طوسی ,ص 57, ش 1</ref> و تا عصر [[عثمان]] که زنده بود در خلافت بلافصل آن حضرت تلاش بی‏ وقفه می‏نمود و در ماجرای خلافت [[ابوبكر|ابوبکر]] در [[سقیفه]] و خلافت عمر و عثمان صریحاً به مخالفت برخاست و از ولایت [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیه‌السلام)]] دفاع نمود.


== ملحق شدن مقداد به صف مسلمین ==
== ملحق شدن مقداد به صف مسلمین ==
مقداد در همان اوائل [[بعثت]] به زیر پرچم [[اسلام]] در آمد و در تمام سختی‌ها و شکنجه‌های مشرکین [[قریش]]، در کنار پیامبر(صلی الله علیه) و دیگر مسلمانان بود. مورخین او را از سابقین به اسلام می‌دانند؛ اما درباره‌ی کیفیت اسلام او بحث مفصلی نشده است. از "ابن مسعود" نقل شده است که نخستین کسانی که اسلام خود را ظاهر کردند، هفت نفرند که مقداد جزء آنهاست. <ref> ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن محمد؛ أسدالغابه، تحقیق محمدابراهیم البنا، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1970م. ، ج5،ص253</ref>
مقداد در همان اوائل [[بعثت]] به زیر پرچم [[اسلام]] در آمد و در تمام سختی‌ها و شکنجه‌های مشرکین [[قریش]]، در کنار پیامبر(صلی الله علیه) و دیگر مسلمانان بود. مورخین او را از سابقین به اسلام می‌دانند؛ اما درباره‌ی کیفیت اسلام او بحث مفصلی نشده است. از "ابن مسعود" نقل شده است که نخستین کسانی که اسلام خود را ظاهر کردند، هفت نفرند که مقداد جزء آن‌هاست<ref> ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن محمد؛ أسدالغابه، تحقیق محمدابراهیم البنا، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1970م. ، ج5،ص253</ref>.


وی در سال اول هجری در ماه شوال در [[سریه]] [[ابوعبیده]] به مسلمانان پیوست. در این سریه پیامبر، [[ابوعبیده بن حارث]] را به سوی سپاه [[قریش]] که به قصد مدینه رهسپار شده بودند، فرستاد و آنها در کنار <big>چاه احیا</big> در راه مدینه اردوگاه زدند. از طرف دیگر علی و <big>عتبه بن غزوان</big> که در صف قریش بودند، فرصت را غنیمت شمرده و از سپاه کفر جدا شدند و به لشگر اسلام پیوستند. بدین ترتیب مقداد به همراه مسلمانان به مدینه مهاجرت کرد. <ref>ابن هشام، ابومحمدعبدالملک؛ سیره نبوی، بیروت، دارالمعرفه، 1425، ج2، ص524</ref>
وی در سال اول هجری در ماه شوال در [[سریه]] [[ابوعبیده]] به مسلمانان پیوست. در این سریه پیامبر، [[ابوعبیده بن حارث]] را به سوی سپاه [[قریش]] که به قصد مدینه رهسپار شده بودند، فرستاد و آنها در کنار <big>چاه احیا</big> در راه مدینه اردوگاه زدند. از طرف دیگر علی و <big>عتبه بن غزوان</big> که در صف قریش بودند، فرصت را غنیمت شمرده و از سپاه کفر جدا شدند و به لشگر اسلام پیوستند. بدین ترتیب مقداد به همراه مسلمانان به مدینه مهاجرت کرد<ref>ابن هشام، ابومحمدعبدالملک؛ سیره نبوی، بیروت، دارالمعرفه، 1425، ج2، ص524</ref>.


موضوعی که مهاجرت مقداد به مدینه را در همان اوائل هجرت تأیید می‌کند این است که پیامبر(صلی الله علیه) در جریان اجرای عقد اخوت میان انصار و مهاجرین، بین مقداد و <big>جبار بن صخر</big> عقد اخوت جاری کرد و اجرای عقد اخوت در سال اول هجری رخ داده است. <ref> ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410، چاپ اول، ج3،ص120</ref>
موضوعی که مهاجرت مقداد به مدینه را در همان اوائل هجرت تأیید می‌کند این است که پیامبر(صلی الله علیه) در جریان اجرای عقد اخوت میان انصار و مهاجرین، بین مقداد و <big>جبار بن صخر</big> عقد اخوت جاری کرد و اجرای عقد اخوت در سال اول هجری رخ داده است <ref>ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410، چاپ اول، ج3،ص120</ref>.


== مقداد در روز غدیر ==
== مقداد در روز غدیر ==
خط ۴۹: خط ۴۹:
[[علی بن ابی طالب|امیر مؤمنان علی(علیه‌السلام)]] خود، ماجرا را این‌گونه توضیح میدهند:
[[علی بن ابی طالب|امیر مؤمنان علی(علیه‌السلام)]] خود، ماجرا را این‌گونه توضیح میدهند:


فقال النبی(صلی الله علیه): قُمْ یا سلمان، قم یا مقداد، قم یا جندب، قم یا عمّار... فبایعوا لأخی علی(علیه‌السلام) و سلّموا علیه بامرة المؤمنین، فقاموا باجمعهم فبایعوا لی وسلّموا علیّ بِإِمْرَة المؤمنین. <ref>الهدایة الكبری، حسین بن همدان الخصیبی، مؤسسة ‌البلاغ، بیروت، لبنان، ١٩٩١ م، ص١٠٢</ref>
فقال النبی(صلی الله علیه): قُمْ یا سلمان، قم یا مقداد، قم یا جندب، قم یا عمّار... فبایعوا لأخی علی(علیه‌السلام) و سلّموا علیه بامرة المؤمنین، فقاموا باجمعهم فبایعوا لی وسلّموا علیّ بِإِمْرَة المؤمنین<ref>الهدایة الكبری، حسین بن همدان الخصیبی، مؤسسة ‌البلاغ، بیروت، لبنان، ١٩٩١ م، ص١٠٢</ref>.


پیامبر(صلی الله علیه) فرمود: به پا خیزید [[سلمان]]، مقداد، [[جندب]] و [[عمار]]! ... با علی، برادرم بیعت کنید و بر او به عنوان [[امیرمؤمنان]] سلام کنید. آنان همگی برخاستند و بر من، به عنوان «امیرمؤمنان» سلام کردند.
پیامبر(صلی الله علیه) فرمود: به پا خیزید [[سلمان]]، مقداد، [[جندب]] و [[عمار]]! ... با علی، برادرم بیعت کنید و بر او به عنوان [[امیرمؤمنان]] سلام کنید. آنان همگی برخاستند و بر من، به عنوان «امیرمؤمنان» سلام کردند.
خط ۵۶: خط ۵۶:
مقداد، به جهت عظمت و والایی شأنی که داشته جزو چهار نفری است که بهشت مشتاق دیدار آنها است.
مقداد، به جهت عظمت و والایی شأنی که داشته جزو چهار نفری است که بهشت مشتاق دیدار آنها است.


عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ الْمَدَائِنِیِّ، عَنْ عِیسَی بْنِ حَمْزَةَ قَالَ: قُلْتُ لأَبِی عَبْدِاللهِ(علیه‌السلام): الْحَدِیثُ الَّذِی جَاءَ فِی اْلأَرْبَعَةِ. قَالَ: وَ مَا هُوَ؟ قُلْتُ: اْلأَرْبَعَةُ الَّتِی اشْتَاقَتْ إِلَیْهِمُ الْجَنَّةُ؟ قَالَ: نَعَمْ مِنْهُمْ سَلْمَانُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ. <ref>الاختصاص، محمد بن نعمان المفید، علی اكبر الغفاری، جماعة المدرسین، بی‌تا، ص١١</ref>
عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ الْمَدَائِنِیِّ، عَنْ عِیسَی بْنِ حَمْزَةَ قَالَ: قُلْتُ لأَبِی عَبْدِاللهِ(علیه‌السلام): الْحَدِیثُ الَّذِی جَاءَ فِی اْلأَرْبَعَةِ. قَالَ: وَ مَا هُوَ؟ قُلْتُ: اْلأَرْبَعَةُ الَّتِی اشْتَاقَتْ إِلَیْهِمُ الْجَنَّةُ؟ قَالَ: نَعَمْ مِنْهُمْ سَلْمَانُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ<ref>الاختصاص، محمد بن نعمان المفید، علی اكبر الغفاری، جماعة المدرسین، بی‌تا، ص١١</ref>.


عمرو بن سعید مدائنی نقل کرده از قول عیسی بن حمزه که گفت:  
عمرو بن سعید مدائنی نقل کرده از قول عیسی بن حمزه که گفت:  
خط ۶۸: خط ۶۸:
[[عبدالله بن مسعود]] گوید: علی(علیه‌السلام) به نزد ابیی ثعلبه جهنی رفتند و دیناری برای رفع نیاز زندگی [[حضرت فاطمه زهرا|زهرا(سلام الله علیها)]] تهیه کردند. تا برای خانه چیزی فراهم نمایند؛ زیرا سه روز بود که چیزی در خانه برای رفع گرسنگی نداشتند. حضرت، پول را گرفت و به سمت بازار رفت تا چیزی تهیه کند.
[[عبدالله بن مسعود]] گوید: علی(علیه‌السلام) به نزد ابیی ثعلبه جهنی رفتند و دیناری برای رفع نیاز زندگی [[حضرت فاطمه زهرا|زهرا(سلام الله علیها)]] تهیه کردند. تا برای خانه چیزی فراهم نمایند؛ زیرا سه روز بود که چیزی در خانه برای رفع گرسنگی نداشتند. حضرت، پول را گرفت و به سمت بازار رفت تا چیزی تهیه کند.


فمرّ بالمقداد قاعداً فی ظلّ جدار قد غارتا عیناه من الجوع فقال له علی(علیه‌السلام): یا مقداد ما أقعدک فی هذه الظّهیرة فی ظلّ هذا الجدار؟ فقال: یا أبالحسن، أقول کما قال العبدالصالح لما تولّی إِلَی الظّلّ، ربّ إنّی لما أنزلت إلیّ من خیر فقیر، قال(علیه‌السلام) مذ کم؟ فقال: مذ أربع یا ابالحسن، قال علیّ(علیه‌السلام): فنحن منذ ثلاث و أنت منذ أربع، أنت أحقّ بالدینار. <ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بی‌تا، ص٢۶</ref>
فمرّ بالمقداد قاعداً فی ظلّ جدار قد غارتا عیناه من الجوع فقال له علی(علیه‌السلام): یا مقداد ما أقعدک فی هذه الظّهیرة فی ظلّ هذا الجدار؟ فقال: یا أبالحسن، أقول کما قال العبدالصالح لما تولّی إِلَی الظّلّ، ربّ إنّی لما أنزلت إلیّ من خیر فقیر، قال(علیه‌السلام) مذ کم؟ فقال: مذ أربع یا ابالحسن، قال علیّ(علیه‌السلام): فنحن منذ ثلاث و أنت منذ أربع، أنت أحقّ بالدینار<ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بی‌تا، ص٢۶</ref>.


حضرت هنگام گذر از راهی، دید که مقداد در سایه دیواری نشسته و چشمانش به کاسه سر رفته است. پرسید: ای مقداد! چرا وسط ظهر در این‌جا نشسته‌ای؟ مقداد گفت: ای [[علی بن ابی طالب|اباالحسن]]! به تو می‌گویم آنچه را که عبدصالح به [[خدا]] گفت؛ که ای خدا! من به لقمه‌ای نان محتاجم. حضرت پرسید: مقداد! از چه زمانی غذا نخورده‌ای؟ مقداد گفت: چهار روز است. حضرت فرمود: ما سه روز است که غذا نخورده‌ایم و تو چهار روز! پس آن دینار را به مقداد داده فرمودند: تو به این پول سزاوارتری.
حضرت هنگام گذر از راهی، دید که مقداد در سایه دیواری نشسته و چشمانش به کاسه سر رفته است. پرسید: ای مقداد! چرا وسط ظهر در این‌جا نشسته‌ای؟ مقداد گفت: ای [[علی بن ابی طالب|اباالحسن]]! به تو می‌گویم آنچه را که عبدصالح به [[خدا]] گفت؛ که ای خدا! من به لقمه‌ای نان محتاجم. حضرت پرسید: مقداد! از چه زمانی غذا نخورده‌ای؟ مقداد گفت: چهار روز است. حضرت فرمود: ما سه روز است که غذا نخورده‌ایم و تو چهار روز! پس آن دینار را به مقداد داده فرمودند: تو به این پول سزاوارتری.


مقداد درحالی که روزگار به عسرت و سختی می‌گذراند، همواره صابر، شکور و سپاسگزار بود؛ «وکان المقداد بن اسود، صبوراً قوّاماً شکوراً». <ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بی‌تا، ص٢۶</ref>
مقداد درحالی که روزگار به عسرت و سختی می‌گذراند، همواره صابر، شکور و سپاسگزار بود؛ «وکان المقداد بن اسود، صبوراً قوّاماً شکوراً<ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بی‌تا، ص٢۶</ref>».


صبر و بردباری مقداد به حدّی بود که سلمان با آن عظمت و مکانت، به‌پایش نمی‌رسید.
صبر و بردباری مقداد به حدّی بود که سلمان با آن عظمت و مکانت، به‌پایش نمی‌رسید.
خط ۷۸: خط ۷۸:
[[ابوبصیر]] از امام صادق(علیه‌السلام) نقل کرده ‌که پیامبر(صلی الله علیه) خطاب به سلمان فرمود:
[[ابوبصیر]] از امام صادق(علیه‌السلام) نقل کرده ‌که پیامبر(صلی الله علیه) خطاب به سلمان فرمود:


یا سلمان! لو عرض علمک علی المقداد لکفر، یا مقداد لو عرض صبرک علی سلمان لکفر. <ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بی‌تا، ص٢۶</ref>
یا سلمان! لو عرض علمک علی المقداد لکفر، یا مقداد لو عرض صبرک علی سلمان لکفر<ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بی‌تا، ص٢۶</ref>.


ای سلمان! اگر علم تو به مقداد عرضه شود، [[كافر|کافر]] می‌شود. ای مقداد! اگر صبر تو هم بر سلمان عرضه شود، کافر می‌گردد.
ای سلمان! اگر علم تو به مقداد عرضه شود، [[كافر|کافر]] می‌شود. ای مقداد! اگر صبر تو هم بر سلمان عرضه شود، کافر می‌گردد.
خط ۸۵: خط ۸۵:
مقداد بن اسود کندی، این صحابه والاقدر پیامبر و یار وفادار و صبور و بیدار [[علی بن ابی طالب|علی(علیه‌السلام)]] پس از عمری ایمان و هجرت و [[جهاد]] و مقاومت و طرف داری از [[ولایت]] و وفا به پیمان [[غدیر]]، در سال 33 هجری چشم از جهان فرو بست، در حالی که هفتاد سال از عمرش می‌گذشت.
مقداد بن اسود کندی، این صحابه والاقدر پیامبر و یار وفادار و صبور و بیدار [[علی بن ابی طالب|علی(علیه‌السلام)]] پس از عمری ایمان و هجرت و [[جهاد]] و مقاومت و طرف داری از [[ولایت]] و وفا به پیمان [[غدیر]]، در سال 33 هجری چشم از جهان فرو بست، در حالی که هفتاد سال از عمرش می‌گذشت.


وقتی که از دنیا رفت، در جُرُف (منطقه‌ای اطراف مدینه) بود. پیکر مطهّر او را از همان جا تشییع کردند و با احترام به مدینه آوردند. [[وصیت]] کرده بود که [[عمار یاسر]] بر او [[نماز]] بخواند. چنین عمل کردند و سپس در [[قبرستان بقیع]] به خاک سپرده شد. <ref>اسدالغابه, ج 4, ص 411؛ سیر اعلام النبلاء ج 3, ص 241؛ مستدرك حاكم, ج 3, ص 392</ref>
وقتی که از دنیا رفت، در جُرُف (منطقه‌ای اطراف مدینه) بود. پیکر مطهّر او را از همان جا تشییع کردند و با احترام به مدینه آوردند. [[وصیت]] کرده بود که [[عمار یاسر]] بر او [[نماز]] بخواند. چنین عمل کردند و سپس در [[قبرستان بقیع]] به خاک سپرده شد<ref>اسدالغابه, ج 4, ص 411؛ سیر اعلام النبلاء ج 3, ص 241؛ مستدرك حاكم, ج 3, ص 392</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
confirmed، مدیران
۳۲٬۹۱۵

ویرایش