ملاصدرا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۱: خط ۲۱:


== زندگی‌نامه ملاصدرا ==
== زندگی‌نامه ملاصدرا ==
ولادت ملاصدرا در سال ۹۷۹ بوده است. پدرش میرزا ابراهیم بن یحیی قوامی شیرازی از کارگزاران ولایت فارس یا بازرگانی سرشناس و امین در بازار بود. وی با انتخاب معلمان و اساتید خوب و مجرب در تربیت یگانه فرزندش کوشید و در آموزش علوم متعارف زمان کوتاهی نکرد تا آن‌که در ۱۶ سالگی او را به کار تجارت به [[بصره]] فرستاد و محمد در مدت سه ماهی که آنجا بود به [[زیارت]] [[عتبات]] نیز مشرف شد و با شنیدن خبر مرگ پدر به [[شیراز]] برگشت و مدتی مشغول رسیگی به امور دارایی‌های پدر شد اما در همه این مدت دل در گرو تحصیل داشت تا سرانجام با سپردن مغازه و املاک پدر به دایی خود که مردی درستکار بود برای ادامه تحصیل راهی [[اصفهان]] شد<ref>هانری کربن، ملاصدرا، ترجمه ذبیح الله منصوری، ص۲۸</ref>.
ولادت ملاصدرا در سال ۹۷۹ بوده است. پدرش میرزا ابراهیم بن یحیی قوامی شیرازی از کارگزاران ولایت فارس یا بازرگانی سرشناس و امین در بازار بود. وی با انتخاب معلمان و اساتید خوب و مجرب در تربیت یگانه فرزندش کوشید و در آموزش علوم متعارف زمان کوتاهی نکرد تا آن‌که در ۱۶ سالگی او را به کار تجارت به [[بصره]] فرستاد و محمد در مدت سه ماهی که آنجا بود به [[زیارت]] [[عتبات]] نیز مشرف شد و با شنیدن خبر [[مرگ]] پدر به [[شیراز]] برگشت و مدتی مشغول رسیگی به امور دارایی‌های پدر شد اما در همه این مدت دل در گرو تحصیل داشت تا سرانجام با سپردن مغازه و املاک پدر به دایی خود که مردی درستکار بود برای ادامه تحصیل راهی [[اصفهان]] شد<ref>هانری کربن، ملاصدرا، ترجمه ذبیح الله منصوری، ص۲۸</ref>.


اصفهان در زمان او پایتخت [[ایران]] و مرکز فرهنگی آن بود. او در این شهر از محضر دو استاد برجسته حکمت یعنی شیخ بهائی و میرداماد بهره گرفت و به تکمیل معارف عقلی و نقلی پرداخت<ref>خواجوی، مقدمه تفسیر القرآن الكریم ملاصدرا، ص16</ref> که در علوم عقلی بیشتر از [[میرداماد]] و در علوم نقلی بیشتر از [[شیخ بهایی|شیخ بهائی]] استفاده علمی برد<ref>خواجوی، مقدمه تفسیر القرآن الكریم ملاصدرا، ص87</ref>.
اصفهان در زمان او پایتخت [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] و مرکز فرهنگی آن بود. او در این شهر از محضر دو استاد برجسته حکمت یعنی شیخ بهائی و میرداماد بهره گرفت و به تکمیل معارف عقلی و نقلی پرداخت<ref>خواجوی، مقدمه تفسیر القرآن الكریم ملاصدرا، ص16</ref> که در علوم عقلی بیشتر از [[میرداماد]] و در علوم نقلی بیشتر از [[شیخ بهایی|شیخ بهائی]] استفاده علمی برد<ref>خواجوی، مقدمه تفسیر القرآن الكریم ملاصدرا، ص87</ref>.


ملاصدرا پس از چندی به کهک [[قم]] رفت و گوشه انزوا گزید. برخی گفته‏‌اند او قبل از رفتن به کهک قم به [[شیراز]] بازگشته بود و از آنجا به کهک رفت. در این مورد آیت‌الله [[سید ابوالحسن قزوینی]] در شرح حال ملاصدرا می‌نویسد:... پس از مراجعت به شیراز چنانچه عادت دیرینه ابنای عصر قدیم و [[حدیث]] همین است محسود بعضی از مدعیان علم قرار گرفت و به قدری مورد تعدی و ایذاء و اهانت آنان قرار گرفت که در نتیجه از شیراز خارج و در نواحی قم در یکی از قرا منزل گزید و به ریاضات شرعیه از ادای نوافل و [[مستحب|مستحبات]] اعمال و صیام روز و قیام در شب، اوقات خود را صرف می‌نمود<ref>گلشن ابرار، ج۱، مقاله "ملاصدرا؛ خورشید اندیشه" از محمود لطیفی</ref>.
ملاصدرا پس از چندی به کهک [[قم]] رفت و گوشه انزوا گزید. برخی گفته‏‌اند او قبل از رفتن به کهک قم به [[شیراز]] بازگشته بود و از آنجا به کهک رفت. در این مورد آیت‌الله [[سید ابوالحسن قزوینی]] در شرح حال ملاصدرا می‌نویسد:... پس از مراجعت به شیراز چنانچه عادت دیرینه ابنای عصر قدیم و [[حدیث]] همین است محسود بعضی از مدعیان علم قرار گرفت و به قدری مورد تعدی و ایذاء و اهانت آنان قرار گرفت که در نتیجه از شیراز خارج و در نواحی قم در یکی از قرا منزل گزید و به ریاضات شرعیه از ادای نوافل و [[مستحب|مستحبات]] اعمال و صیام روز و قیام در شب، اوقات خود را صرف می‌نمود<ref>گلشن ابرار، ج۱، مقاله "ملاصدرا؛ خورشید اندیشه" از محمود لطیفی</ref>.
خط ۳۰: خط ۳۰:


== تحصیلات ملاصدرا ==
== تحصیلات ملاصدرا ==
وی تحصیلات مقدماتی را در کنار پدرش که از اشراف بود، به پایان رساند. پس از فوت پدر به اصفهان رفت. اصفهان در آن دوران پایتخت صفویان بود و از جهت علوم نقلی و عقلی رونق داشت. وی [[علوم عقلی]] را نزد [[میرداماد|سید محمدباقر میرداماد]] (متوفی ۱۰۴۱ق) و [[علوم نقلی]] را از [[شیخ بهایی|شیخ بهاءالدین عاملی]] (متوفی ۱۰۳۰ ق) فراگرفت و از این دو اجازه دریافت کرد<ref>صدرالدین شیرازی، شرح اصول کافی، ذیل حدیث اول، ص۱۶</ref>. هنگامی که وی به اصفهان می‌رفت دارای مقام علمی و عملی ممتازی بوده است؛ زیرا در ابتدای ورود به حوزه اصفهان در درس شیخ بهاءالدین عاملی (۱۰۳۱-۹۵۳ق) شرکت نمود<ref>مقدمه محمدرضا مظفر بر الحکمة المتعالیة، ص۵</ref>.
وی تحصیلات مقدماتی را در کنار پدرش که از اشراف بود، به پایان رساند. پس از فوت پدر به اصفهان رفت. اصفهان در آن دوران پایتخت [[صفویه|صفویان]] بود و از جهت علوم نقلی و عقلی رونق داشت. وی [[علوم عقلی]] را نزد [[میرداماد|سید محمدباقر میرداماد]] (متوفی ۱۰۴۱ق) و [[علوم نقلی]] را از [[شیخ بهایی|شیخ بهاءالدین عاملی]] (متوفی ۱۰۳۰ ق) فراگرفت و از این دو اجازه دریافت کرد<ref>صدرالدین شیرازی، شرح اصول کافی، ذیل حدیث اول، ص۱۶</ref>. هنگامی که وی به اصفهان می‌رفت دارای مقام علمی و عملی ممتازی بوده است؛ زیرا در ابتدای ورود به حوزه اصفهان در درس شیخ بهاءالدین عاملی (۱۰۳۱-۹۵۳ق) شرکت نمود<ref>مقدمه محمدرضا مظفر بر الحکمة المتعالیة، ص۵</ref>.


پس از اصفهان، دوباره به شیراز بازگشت. وی در شیراز در مدرسه خان تدریس می‌کرد<ref>تاریخ آثار العجم، ص۴۹۵، ذیل مدرسه خان شیراز</ref>. در شیراز برخی از علما وی را آزار دادند و او شیراز را به سوی کهک یکی از روستاهای اطراف قم ترک کرد<ref>سید ابوالحسن قزوینی، سه مقاله و دو نامه، بی تا، ص۲</ref> و سال‌ها در انزوا به ریاضت و تزکیه پرداخت. پس از این دوران وی به تألیف و تأسیس مکتب فلسفی خود روی آورد و تا پایان عمر بدان مشغول بود. مطابق برخی اسناد وی بخش پایانی زندگی را در قم گذراند.
پس از اصفهان، دوباره به شیراز بازگشت. وی در شیراز در مدرسه خان تدریس می‌کرد<ref>تاریخ آثار العجم، ص۴۹۵، ذیل مدرسه خان شیراز</ref>. در شیراز برخی از علما وی را آزار دادند و او شیراز را به سوی کهک یکی از روستاهای اطراف قم ترک کرد<ref>سید ابوالحسن قزوینی، سه مقاله و دو نامه، بی تا، ص۲</ref> و سال‌ها در انزوا به ریاضت و تزکیه پرداخت. پس از این دوران وی به تألیف و تأسیس مکتب فلسفی خود روی آورد و تا پایان عمر بدان مشغول بود. مطابق برخی اسناد وی بخش پایانی زندگی را در قم گذراند.
خط ۴۰: خط ۴۰:


=== مرحله دوم ===
=== مرحله دوم ===
در این مرحله گوشه‌نشینی و دوری از مردم و روی آوردن به [[عبادت]] را در بعضی از کوه‌های دور دست واقع در کهک از روستاهای قم برمی‌گزیند. این انزوا پانزده سال به طول انجامید. در مقدمه اسفار داستان این دوره را بیان می‌کند: چون از سوی مردم در تنگنا بود و از اهل دانش و معرفت کسی را نمی‌یافت و نظریه‌های اشتباه، بسیار رواج داشت از مردم دوری گزید و به کوهستان پناه برد و به عبادت خداوند مشغول گردید، نه دیگر درسی القا می‌کرد و نه به تألیفی می‌پرداخت. در این زمان دراز جز عبادت و مجاهده و ریاضت، اشتغالی نداشت.  
در این مرحله گوشه‌نشینی و دوری از مردم و روی آوردن به [[عبادت]] را در بعضی از کوه‌های دور دست واقع در کهک از روستاهای قم برمی‌گزیند. این انزوا پانزده سال به طول انجامید. در مقدمه [[اسفار]] داستان این دوره را بیان می‌کند: چون از سوی مردم در تنگنا بود و از اهل دانش و معرفت کسی را نمی‌یافت و نظریه‌های اشتباه، بسیار رواج داشت از مردم دوری گزید و به کوهستان پناه برد و به عبادت خداوند مشغول گردید، نه دیگر درسی القا می‌کرد و نه به تألیفی می‌پرداخت. در این زمان دراز جز عبادت و مجاهده و ریاضت، اشتغالی نداشت.  


=== مرحله سوم ===  
=== مرحله سوم ===  
خط ۵۲: خط ۵۲:
# زبیده خاتون متولد ۱۰۲۴، سومین فرزند صدرالمتألهین، عالمی ادیب و فاضل و حافظ [[قرآن]]، همسر دانشمند بزرگ میرزا معین الدین فسائی و مادر علامه ادیب میرزا کمال الدین فسائی (میرزا کمالا) داماد مجلسی اول است. او حدیث و تفسیر قرآن را از پدر و خواهر بزرگ خود آموخت و در ادبیات استاد فرزند خود بود.  
# زبیده خاتون متولد ۱۰۲۴، سومین فرزند صدرالمتألهین، عالمی ادیب و فاضل و حافظ [[قرآن]]، همسر دانشمند بزرگ میرزا معین الدین فسائی و مادر علامه ادیب میرزا کمال الدین فسائی (میرزا کمالا) داماد مجلسی اول است. او حدیث و تفسیر قرآن را از پدر و خواهر بزرگ خود آموخت و در ادبیات استاد فرزند خود بود.  
# زینب سومین دختر صدرالمتألهین است که عالمی فاضل و متکلمی اندیشمند و فیلسوفی عارف و عابد و زاهد و از ستارگان درخشان فصاحت و بلاغت و ادب بود. در محضر پدر و برادرش بهره‌ها برد و پس از ازدواج با جناب فیض کاشانی تحصیل خود را در محضر همسرش به کمال رساند. سال تولد زینب در کتب تراجم نیامده ولی تاریخ وفاتش را ۱۰۹۷ نوشته‌اند<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۳ (مستدرک).</ref>.
# زینب سومین دختر صدرالمتألهین است که عالمی فاضل و متکلمی اندیشمند و فیلسوفی عارف و عابد و زاهد و از ستارگان درخشان فصاحت و بلاغت و ادب بود. در محضر پدر و برادرش بهره‌ها برد و پس از ازدواج با جناب فیض کاشانی تحصیل خود را در محضر همسرش به کمال رساند. سال تولد زینب در کتب تراجم نیامده ولی تاریخ وفاتش را ۱۰۹۷ نوشته‌اند<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۳ (مستدرک).</ref>.
# دومین پسر صدرالمتألهین نظام الدین احمد دانشمندی ادیب و حکیمی متأله و شاعری عارف است که در سال ۱۰۳۱ در شهر کاشان به دنیا آمد و در رجب ۱۰۷۴ وفات یافت. وی کتابی به نام مضمار دانش به زبان فارسی دارد<ref>مقدمه معادن الحکمه، ص۱۵</ref>.
# دومین پسر صدرالمتألهین نظام الدین احمد دانشمندی ادیب و حکیمی متأله و شاعری عارف است که در سال ۱۰۳۱ در شهر کاشان به دنیا آمد و در [[رجب]] ۱۰۷۴ وفات یافت. وی کتابی به نام مضمار دانش به زبان فارسی دارد<ref>مقدمه معادن الحکمه، ص۱۵</ref>.
# آخرین فرزند صدرالمتألهین معصومه خاتون همسر علامه بزرگ میرزا قوام‌الدین تبریزی از شاگردان به نام صدرالمتألهین و حاشیه نویس کتاب اسفار است. او در تاریخ ۱۰۳۳ به دنیا آمد و ۱۰۹۳ وفات یافت. بانویی دانشمند و ادب دوست، حدیث‌شناس و عابد و زاهد و حافظ قرآن کریم بود که در محضر پدر و سپس خواهرانش زبیده و ام کلثوم علوم و معارف روز را فراگرفت<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۳ (مستدرک)</ref>.
# آخرین فرزند صدرالمتألهین معصومه خاتون همسر علامه بزرگ میرزا قوام‌الدین تبریزی از شاگردان به نام صدرالمتألهین و حاشیه نویس کتاب اسفار است. او در تاریخ ۱۰۳۳ به دنیا آمد و ۱۰۹۳ وفات یافت. بانویی دانشمند و ادب دوست، حدیث‌شناس و عابد و زاهد و حافظ قرآن کریم بود که در محضر پدر و سپس خواهرانش زبیده و ام کلثوم علوم و معارف روز را فراگرفت<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۳ (مستدرک)</ref>.


خط ۵۸: خط ۵۸:
ملاصدرا در سن ۶ سالگی به همراه پدرش در پی شاه محمد خدابنده به [[قزوین]] پایتخت آن دوران صفویان رفت و دوران نوجوانی و جوانی‌اش را در آن سامان سپری کرد، او درمدرسه التفاتیه قزوین حجره‌ای داشت که هم‌اکنون نیز برای بازدید طلبه‌ها و گردشگرا پابرجااست، سنگ بنای پیشرفت علمی او در حوزه‌های علمیه قزوین بود. در همان‌جا با شیخ بهایی و میرداماد آشنا شد و پس از انتقال پایتخت به اصفهان، با استادانش به اصفهان مهاجرت نمود.  
ملاصدرا در سن ۶ سالگی به همراه پدرش در پی شاه محمد خدابنده به [[قزوین]] پایتخت آن دوران صفویان رفت و دوران نوجوانی و جوانی‌اش را در آن سامان سپری کرد، او درمدرسه التفاتیه قزوین حجره‌ای داشت که هم‌اکنون نیز برای بازدید طلبه‌ها و گردشگرا پابرجااست، سنگ بنای پیشرفت علمی او در حوزه‌های علمیه قزوین بود. در همان‌جا با شیخ بهایی و میرداماد آشنا شد و پس از انتقال پایتخت به اصفهان، با استادانش به اصفهان مهاجرت نمود.  


او در مدرسه خواجواصفهان نیز از محضر درس استادانش شیخ بهایی، میرداماد (معلم ثالث) و [[میرفندرسکی]] بهره جست. ملاصدرا دروس [[فقه]]، علوم حدیث و تفسیر را از شیخ بهایی، حکمت الهی و حکمت شرق و غرب را از میرداماد و علم ملل و نحل را از میرفندرسکی آموخت.  
او در مدرسه خواجواصفهان نیز از محضر درس استادانش شیخ بهایی، میرداماد (معلم ثالث) و [[میرفندرسکی]] بهره جست. ملاصدرا دروس [[فقه]]، [[علوم حدیث]] و تفسیر را از شیخ بهایی، حکمت الهی و حکمت شرق و غرب را از میرداماد و علم ملل و نحل را از میرفندرسکی آموخت.  


به هر حال [[شاه عباس اول]] در پایان سال ۹۹۹ هجری قمری (به روایتی ۱۰۰۶)<ref>پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا</ref>، از قزوین به اصفهان نقل مکان کرد و این شهر را به پایتختی خویش برگزید.  
به هر حال [[شاه عباس اول]] در پایان سال ۹۹۹ هجری قمری (به روایتی ۱۰۰۶)<ref>پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا</ref>، از قزوین به اصفهان نقل مکان کرد و این شهر را به پایتختی خویش برگزید.  
خط ۶۵: خط ۶۵:


== دوران تبعید ملاصدرا ==
== دوران تبعید ملاصدرا ==
ملاصدرا پس از کسب درجهٔ [[اجتهاد]]، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعت‌گذاری در [[دین]] متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان [[تبعید]] شد. او راه مورچه خورت را در پیش گرفت و از آن‌جا راهی کهک قم گشت<ref>هانری کربن، ص ۱۳۸ و ۱۳۹</ref>.
ملاصدرا پس از کسب درجهٔ [[اجتهاد]]، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعت‌گذاری در [[دین]] متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از [[اصفهان]] [[تبعید]] شد. او راه مورچه خورت را در پیش گرفت و از آن‌جا راهی کهک قم گشت<ref>هانری کربن، ص ۱۳۸ و ۱۳۹</ref>.


ملاصدرا در دوران تبعید به حوزه‌هایی رفت اما به او اجازه نمی‌دادند. جلوی او را می‌گرفتند و او را مرتد می‌خواندند. ملاصدرا به مدت ۵ یا ۷ سال در کهک قم و در تبعید زیست، اما هرگز کار تدریس و پژوهش را رها نکرد و در همان روستای کوچک و دورافتاده به برگزاری جلسات درس مبادرت نمود. دروس وی بیشتر دربارهٔ افکار و باورهای حکیمان و دانشمندان ایرانی مانند [[شهاب‌الدین سهروردی]]، [[ابوعلی سینا|ابن سینا]] و [[ابویعقوب الکندی]] و برخی از دانشمندان اندلسی همچون [[ابن عربی|ابن‌عربی]] و [[ابن‌ رشد|ابن رشد]] بودند<ref>کربن، هانری، صص ۱۴۶–۱۸۳</ref>. به روایتی دیگر، او در این مدت به ریاضت و عبادت پرداخت و مدتی را نیز در شهر قم سپری نمود<ref> پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا</ref>.
ملاصدرا در دوران تبعید به حوزه‌هایی رفت اما به او اجازه نمی‌دادند. جلوی او را می‌گرفتند و او را مرتد می‌خواندند. ملاصدرا به مدت ۵ یا ۷ سال در کهک قم و در تبعید زیست، اما هرگز کار تدریس و پژوهش را رها نکرد و در همان روستای کوچک و دورافتاده به برگزاری جلسات درس مبادرت نمود. دروس وی بیشتر دربارهٔ افکار و باورهای حکیمان و دانشمندان ایرانی مانند [[شهاب‌الدین سهروردی]]، [[ابوعلی سینا|ابن سینا]] و [[ابویعقوب الکندی]] و برخی از دانشمندان اندلسی همچون [[ابن عربی|ابن‌عربی]] و [[ابن‌ رشد|ابن رشد]] بودند<ref>کربن، هانری، صص ۱۴۶–۱۸۳</ref>. به روایتی دیگر، او در این مدت به ریاضت و عبادت پرداخت و مدتی را نیز در شهر قم سپری نمود<ref> پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا</ref>.
خط ۷۴: خط ۷۴:
من نمی‌توانم به کهک بیایم تا بتوانم از محضر درس شما استفاده کنم و به همین جهت در شیراز بنای مدرسه‌ای را برای شما شروع کرده‌ام و همین که تمام شد اطلاع می‌دهم که بیایید و در این مدرسه تدریس کنید.  
من نمی‌توانم به کهک بیایم تا بتوانم از محضر درس شما استفاده کنم و به همین جهت در شیراز بنای مدرسه‌ای را برای شما شروع کرده‌ام و همین که تمام شد اطلاع می‌دهم که بیایید و در این مدرسه تدریس کنید.  


الله‌وردی خان در وقف‌نامه مدرسه تصریح کرد که اختیار تدریس را به ملاصدرا واگذار می‌کنم تا اینکه هر درسی را که می‌خواهد در برنامه دروس مدرسه قرار دهد<ref>مولیانی، جایگاه گرجی‌ها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۲۴۹–۲۵۰</ref>.
الله‌وردی خان در [[وقف|وقف‌نامه]] مدرسه تصریح کرد که اختیار تدریس را به ملاصدرا واگذار می‌کنم تا اینکه هر درسی را که می‌خواهد در برنامه دروس مدرسه قرار دهد<ref>مولیانی، جایگاه گرجی‌ها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۲۴۹–۲۵۰</ref>.


[[صفویه|حکومت صفوی]] و در راس آنان شاه عباس تمایلی به تبعید ملاصدرا از اصفهان نداشتند و شاه عباس صفوی به اجبار علمای اصفهان به این کار تن داد. از این رو، الله‌وردی خان گرجی حاکم فارس، بر آن شد که برای این دانشمند در شیراز مدرسه‌ای ساخته و از او برای تدریس در این مدرسه دعوت کند. با پایان یافتن ساخت و ساز بخش مهمی از این مدرسه که بعدها به مدرسه خان نامی شد، الله‌وردی خان چشم از جهان بست و به دیار باقی شتافت. پس از او فرزند وی امام قلی خان که از دوستان دوران جوانی ملاصدرا بود پس از پدرش به حکومت فارس رسیده بود، پس از فتح هرمز و بیرون راندن پرتغالی‌ها از [[خلیج فارس]]، و در پی پیروزی حکم رفع تبعید ملاصدرا را از شاه عباس گرفته و ملاصدرا را به شیراز دعوت کرد.  
[[صفویه|حکومت صفوی]] و در راس آنان شاه عباس تمایلی به تبعید ملاصدرا از اصفهان نداشتند و شاه عباس صفوی به اجبار علمای اصفهان به این کار تن داد. از این رو، الله‌وردی خان گرجی حاکم فارس، بر آن شد که برای این دانشمند در شیراز مدرسه‌ای ساخته و از او برای تدریس در این مدرسه دعوت کند. با پایان یافتن ساخت و ساز بخش مهمی از این مدرسه که بعدها به مدرسه خان نامی شد، الله‌وردی خان چشم از جهان بست و به دیار باقی شتافت. پس از او فرزند وی امام قلی خان که از دوستان دوران جوانی ملاصدرا بود پس از پدرش به حکومت فارس رسیده بود، پس از فتح هرمز و بیرون راندن پرتغالی‌ها از [[خلیج فارس]]، و در پی پیروزی حکم رفع تبعید ملاصدرا را از شاه عباس گرفته و ملاصدرا را به شیراز دعوت کرد.  
خط ۸۶: خط ۸۶:
== اساتید ملاصدرا ==
== اساتید ملاصدرا ==
در عصر صدرالمتالهین اصفهان ـ و پس از آن قزوین ـ پایتخت و مرکز علمی ایران بود و اکثر اساتید بزرگ در این شهرها اقامت داشتند و جاذبه ویژه‌ای برای دانش دوستان داشت.  
در عصر صدرالمتالهین اصفهان ـ و پس از آن قزوین ـ پایتخت و مرکز علمی ایران بود و اکثر اساتید بزرگ در این شهرها اقامت داشتند و جاذبه ویژه‌ای برای دانش دوستان داشت.  
صدرالمتالهین ابتدا در محضر درس شیخ الاسلام شهر بهاءالحق والدین [[شیخ بهایی|محمد بن عبدالصمد عاملی]] ـ معروف به [[شیخ بهایی|شیخ بهائی]] ـ که در علوم نقلی مورد اعتماد و دانشمند زمان و برنای عصر خویش بود حاضر شد و سنگ بنای شخصیت علمی و اخلاقی ملاصدرا توسط این دانشمند جهاندیده کم‌نظیر و علامه رهرو ذیفنون عصر بنا نهاده شد و تکمیل این بنای معنوی را استاد دیگرش دانشمند سترگ و استاد علوم دینی و الهی و معارف حقیقی و اصول یقینی سید بزرگوار و پاک نهاد حکیم الهی و فقیه ربانی [[میرداماد|امیر محمد باقر بن شمس الدین]] مشهور به ـ [[میرداماد]] ـ عهده‌دار گشت. این نوجوان خوش استعداد و پر شور حدیث و درایه و [[رجال]] و [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را از شیخ بهائی و [[فلسفه]] و [[کلام]] و [[عرفان و تصوف اسلامی|عرفان]] و دیگر علوم ذوقی را از محضر میرداماد آموخت و علوم طبیعی و ریاضی و نجوم و هیئت را نیز از محضر این دو استاد و احتمالا نزد حکیم ابوالقاسم میر فندرسکی عارف زاهد و ریاضی دان بنام عصر فراگرفت<ref>زندگی‌نامه ملاصدرا (صدرالمتالهین) | مشاهیر تاریخ ما
صدرالمتالهین ابتدا در محضر درس شیخ الاسلام شهر بهاءالحق والدین [[شیخ بهایی|محمد بن عبدالصمد عاملی]] ـ معروف به [[شیخ بهایی|شیخ بهائی]] ـ که در علوم نقلی مورد اعتماد و دانشمند زمان و برنای عصر خویش بود حاضر شد و سنگ بنای شخصیت علمی و اخلاقی ملاصدرا توسط این دانشمند جهاندیده کم‌نظیر و علامه رهرو ذیفنون عصر بنا نهاده شد و تکمیل این بنای معنوی را استاد دیگرش دانشمند سترگ و استاد علوم دینی و الهی و معارف حقیقی و اصول یقینی سید بزرگوار و پاک نهاد حکیم الهی و فقیه ربانی [[میرداماد|امیر محمد باقر بن شمس الدین]] مشهور به ـ [[میرداماد]] ـ عهده‌دار گشت. این نوجوان خوش استعداد و پر شور حدیث و درایه و [[رجال]] و [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را از شیخ بهائی و [[فلسفه]] و [[کلام]] و [[عرفان و تصوف اسلامی|عرفان]] و دیگر علوم ذوقی را از محضر میرداماد آموخت و علوم طبیعی و ریاضی و نجوم و هیئت را نیز از محضر این دو استاد و احتمالا نزد حکیم [[میرفندرسکی|ابوالقاسم میر فندرسکی]] عارف زاهد و ریاضی دان بنام عصر فراگرفت<ref>زندگی‌نامه ملاصدرا (صدرالمتالهین) | مشاهیر تاریخ ما
https://mandegar.tarikhema.org › mo....</ref>
https://mandegar.tarikhema.org › mo....</ref>


خط ۹۴: خط ۹۴:
نام وی [[فیض کاشانی|محمدبن المرتضی]] و ملقّب به محسن ولی مشهور به [[فیض کاشانی|فیض]] است. وی بیشتر به فقه و حدیث و اخلاق و عرفان معروف شده است. پدر او یکی از علمای [[کاشان]] بود. فیض در بیست سالگی به [[اصفهان]] (پایتخت آن زمان ایران) و سپس شیراز رفت و علوم آن زمان را فراگرفت و سپس به شهر قم آمد که ملاصدرا در آنجا حوزه درس گسترده‌ای داشت، و با آشنایی با ملاصدرا حدود ده سال (تا زمان بازگشت ملاصدرا به شیراز) نزد وی درس خواند و به دامادی او مفتخر شد و حتی همراه او به شیراز رفت و دو سال دیگر هم در آنجا ماند ولی چون در آن زمان (نزدیک به چهل سالگی خود) دانشمندی توانا و جامع علوم شده بود به شهر خود کاشان بازگشت و در آنجا حوزه درس برپا کرد.  
نام وی [[فیض کاشانی|محمدبن المرتضی]] و ملقّب به محسن ولی مشهور به [[فیض کاشانی|فیض]] است. وی بیشتر به فقه و حدیث و اخلاق و عرفان معروف شده است. پدر او یکی از علمای [[کاشان]] بود. فیض در بیست سالگی به [[اصفهان]] (پایتخت آن زمان ایران) و سپس شیراز رفت و علوم آن زمان را فراگرفت و سپس به شهر قم آمد که ملاصدرا در آنجا حوزه درس گسترده‌ای داشت، و با آشنایی با ملاصدرا حدود ده سال (تا زمان بازگشت ملاصدرا به شیراز) نزد وی درس خواند و به دامادی او مفتخر شد و حتی همراه او به شیراز رفت و دو سال دیگر هم در آنجا ماند ولی چون در آن زمان (نزدیک به چهل سالگی خود) دانشمندی توانا و جامع علوم شده بود به شهر خود کاشان بازگشت و در آنجا حوزه درس برپا کرد.  


وی در طول زندگی علاوه بر پرورش شاگردان بسیار، کتاب‌هایی را در فقه و حدیث و اخلاق و عرفان تألیف نموده است. روش او در علم اخلاق بگونه‌ای بود که او را غزالی ثانی می‌گفتند; اگرچه وی در ذوق عرفانی و عمق علمی خود بمراتب از ابوحامد غزالی طوسی برتر است.  
وی در طول زندگی علاوه بر پرورش شاگردان بسیار، کتاب‌هایی را در فقه و حدیث و اخلاق و عرفان تألیف نموده است. روش او در علم اخلاق بگونه‌ای بود که او را غزالی ثانی می‌گفتند؛ اگرچه وی در ذوق عرفانی و عمق علمی خود بمراتب از ابوحامد غزالی طوسی برتر است.  


وی شاعر بوده و دیوان شعری بفارسی از او باقی مانده که دارای‌ اشعار ـ و بیشتر غزلیات ـ عرفانی و اخلاقی لطیفی است و نام او را در فهرست شعرا قرار داده است.  
وی شاعر بوده و دیوان شعری بفارسی از او باقی مانده که دارای‌ اشعار ـ و بیشتر غزلیات ـ عرفانی و اخلاقی لطیفی است و نام او را در فهرست شعرا قرار داده است.  
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:


=== فیّاض لاهیجی ===
=== فیّاض لاهیجی ===
نام وی عبدالرزاق فرزند علی لاهیجی ملقب به فیّاض است. فیاض بیشتر به فلسفه و کلام مشهور است و یکی از شاعران توانای زمان خود بوده است.  
نام وی [[عبدالرزاق فرزند علی لاهیجی]] ملقب به [[فیاض]] است. فیاض بیشتر به فلسفه و کلام مشهور است و یکی از شاعران توانای زمان خود بوده است.  


وی بخشی از زندگی خود را در شهر [[مشهد]] (مرکز استان خراسان) بتحصیل گذراند و سپس در حدود سال 1030 (یا کمی بعد از آن) به قم آمد و در آنجا با درس ملاصدرا آشنا و یکی از شاگردان وفادار او شده و پیش از بازگشت ملاصدرا به شیراز، به دامادی او مفتخر گردید (احتمالا حدود سال 1035).  
وی بخشی از زندگی خود را در شهر [[مشهد]] (مرکز استان خراسان) بتحصیل گذراند و سپس در حدود سال 1030 (یا کمی بعد از آن) به قم آمد و در آنجا با درس ملاصدرا آشنا و یکی از شاگردان وفادار او شده و پیش از بازگشت ملاصدرا به شیراز، به دامادی او مفتخر گردید (احتمالا حدود سال 1035).  
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
یکی دیگر از شاگردان مشهور ملاصدرا ملاحسین تنکابنی یا گیلانی است. تنکابن یکی از شهرهای استان [[مازندران]] در شمال ایران و در ساحل دریاست<ref>در غرب به دریای مازندران Caspian (یا دریای قزوین) می‌گویند</ref>، از این شهر فلاسفه و دانشمندان مشهوری برخاسته است.  
یکی دیگر از شاگردان مشهور ملاصدرا ملاحسین تنکابنی یا گیلانی است. تنکابن یکی از شهرهای استان [[مازندران]] در شمال ایران و در ساحل دریاست<ref>در غرب به دریای مازندران Caspian (یا دریای قزوین) می‌گویند</ref>، از این شهر فلاسفه و دانشمندان مشهوری برخاسته است.  


در زندگی او ابهام فراوان وجود دارد ولی آنچه که مسلم است مهارت او در مکتب ملاصدرا بوده و بتدریس فلسفه و عرفان اشتغال داشته است. مرگ یا شهادت او بصورت غم انگیزی واقع شده است. او در سفر [[حج]] و زیارت [[کعبه]] (در شهر [[مکه]] در [[حجاز]] [[عربستان سعودی|عربستان]])، در حالتی عرفانی، خانه [[کعبه]] را بطور عاشقانه‌ای در آغوش گرفته و رخ بر آن می‌سائیده ولی مردم عوام گمان می‌کنند که به حریم کعبه توهین می‌کند، از اینرو او را بشدت می‌زنند. وی بر اثر ناراحتی آن حادثه در شهر مکه از دنیا می‌رود.  
در زندگی او ابهام فراوان وجود دارد ولی آنچه که مسلم است مهارت او در مکتب ملاصدرا بوده و بتدریس فلسفه و عرفان اشتغال داشته است. مرگ یا شهادت او بصورت غم انگیزی واقع شده است. او در سفر [[حج]] و زیارت [[کعبه]] (در شهر [[مکه]] در [[حجاز]] [[عربستان سعودی|عربستان]])، در حالتی عرفانی، خانه [[کعبه]] را بطور عاشقانه‌ای در آغوش گرفته و رخ بر آن می‌سائیده ولی مردم عوام گمان می‌کنند که به حریم کعبه توهین می‌کند، از این‌رو او را بشدت می‌زنند. وی بر اثر ناراحتی آن حادثه در شهر مکه از دنیا می‌رود.  


از وی چند کتاب در فلسفه باقی مانده است. و مرگ او در سال 1105 هـ (1695م) واقع شده است.
از وی چند کتاب در فلسفه باقی مانده است. و [[مرگ]] او در سال 1105 هـ (1695م) واقع شده است.


=== حکیم آقاجانی ===
=== حکیم آقاجانی ===
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:


== تألیفات ملاصدرا ==
== تألیفات ملاصدرا ==
 
# اسفار اربعه؛
# اسفار اربعه
# التصور و التصدیق؛
# التصور و التصدیق
# الشواهد الربوبیه؛
# الشواهد الربوبیه
# العرشیه؛
# العرشیه
# اللمعات المشرقیه؛
# اللمعات المشرقیه
# المبدا و المعاد؛
# المبدا و المعاد
# تفسیر القرآن الکریم؛
# تفسیر القرآن الکریم
# سه رساله؛
# سه رساله
# المشاعر؛
# المشاعر
# شرح اصول کافی
# شرح اصول کافی
# اسفار اربعه
# اسفار اربعه؛


به تعبیر [[حسن حسن زاده آملی|علامه حسن زاده]] آملی کتاب اسفار اربعه امّ الکتاب مؤلفات ملاصدراست که در اواخر دوره اقامتش در کهک شروع به تألیف آن نموده و از نظر دامنه و گسترش مطالب بی‌گمان بر شفای بوعلی سینا و فتوحات مکیّه ابن‌عربی مقدم است. این کتاب به یک معنا نقطه اتصال و حلقه جامع دایره المعارف مشائی ابن سینا و اقیانوس اسرار باطنی ابن‌عربی است و به تعبیر دیگر، هم اوج هزار سال تفکر و تأمل دانشمندان و حکمای اسلامی است و هم شالوده بنای عقلانی تازه و اصیلی است که از متن معارف اسلامی سرچشمه گرفته است<ref>تاریخ فلسفه در اسلام، انتشارات سمت، ج۱، ص۴۹۶</ref>».
به تعبیر [[حسن حسن زاده آملی|علامه حسن زاده]] آملی کتاب اسفار اربعه امّ الکتاب مؤلفات ملاصدراست که در اواخر دوره اقامتش در کهک شروع به تألیف آن نموده و از نظر دامنه و گسترش مطالب بی‌گمان بر شفای بوعلی سینا و فتوحات مکیّه [[محیی‌الدین‌ محمد بن‌ علی‌ بن عربی حاتمی‌|ابن‌عربی]] مقدم است. این کتاب به یک معنا نقطه اتصال و حلقه جامع دایره المعارف مشائی [[ابوعلی سینا|ابن سینا]] و اقیانوس اسرار باطنی ابن‌عربی است و به تعبیر دیگر، هم اوج هزار سال تفکر و تأمل دانشمندان و حکمای اسلامی است و هم شالوده بنای عقلانی تازه و اصیلی است که از متن معارف اسلامی سرچشمه گرفته است<ref>تاریخ فلسفه در اسلام، انتشارات سمت، ج۱، ص۴۹۶</ref>».


صدرالمتألهین در این کتاب بزرگ با صراحت تمام رابطه حکمت و دین و عقل و [[وحی]] را بیان می‌دارد که: حاشا الشریعه الحقه الالهیه البیضاء ان تکون احکامها مصادمه للمعارف الیقینیه الضروریه و تباً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه<ref>اسفار، ج۸، ص۳۰۳</ref>؛ حاشا که احکام و مقررات بر حق و تابناک شرعی با معارف بدیهی و یقینی عقلانی ناهماهنگ باشد و نابود باد فلسفه و حکمتی که قواعد و یافته‌هایش مطابق با کتاب الهی و [[سنت پیامبر|سنت نبوی]] نباشد».  
صدرالمتألهین در این کتاب بزرگ با صراحت تمام رابطه حکمت و دین و عقل و [[وحی]] را بیان می‌دارد که: حاشا الشریعه الحقه الالهیه البیضاء ان تکون احکامها مصادمه للمعارف الیقینیه الضروریه و تباً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه<ref>اسفار، ج۸، ص۳۰۳</ref>؛ حاشا که احکام و مقررات بر حق و تابناک شرعی با معارف بدیهی و یقینی عقلانی ناهماهنگ باشد و نابود باد فلسفه و حکمتی که قواعد و یافته‌هایش مطابق با کتاب الهی و [[سنت پیامبر|سنت نبوی]] نباشد».  


=== تفسیر قرآن ===
=== تفسیر قرآن ===
صدرالمتألهین در درک ظاهر و فهم اسرار قرآن و حدیث تبحّری ویژه داشت و گرچه در اکثر کتب فلسفی خود به قرآن و حدیث تمسک نموده و گاهی نیز به شرح آیات و احادیث پرداخته اما کتاب‌هایی نیز به تفسیر آیات و احادیث اختصاص داده و [[سوره‌ سجده]]، [[سوره یس]]، [[سوره واقعه]]، [[سوره حدید]]، [[سوره جمعه]]، [[سوره طارق]]، [[سوره اعلی]]، [[سوره زلزال]] و [[سوره بقره]] تا آیه ۶۵ و آیة‌الکرسی و آیه نور و. . . را تفسیر نموده که از تفاسیر ارزشمند فلسفی به شمار می‌آیند. این تفسیر با عنوان "تفسیر القرآن الکریم" تاکنون چندین بار چاپ شده است.
صدرالمتألهین در درک ظاهر و فهم اسرار قرآن و حدیث تبحّری ویژه داشت و گرچه در اکثر کتب فلسفی خود به قرآن و حدیث تمسک نموده و گاهی نیز به شرح آیات و احادیث پرداخته اما کتاب‌هایی نیز به تفسیر آیات و احادیث اختصاص داده و [[سوره سجده|سوره‌ سجده]]، [[سوره یس]]، [[سوره واقعه]]، [[سوره حدید]]، [[سوره جمعه]]، [[سوره طارق]]، [[سوره اعلی]]، [[سوره زلزال]] و [[سوره بقره]] تا آیه ۶۵ و [[آیت الکرسی|آیة‌الکرسی]] و آیه نور و. . . را تفسیر نموده که از تفاسیر ارزشمند فلسفی به شمار می‌آیند. این تفسیر با عنوان "تفسیر القرآن الکریم" تاکنون چندین بار چاپ شده است.


=== شرح اصول کافی ===
=== شرح اصول کافی ===
شرح اصول کافی ملاصدرا اولین شرحی است که بر کتاب بی‌نظیر اصول کافی پس از حدود شش قرن نوشته شده و سنت شرح نویسی بر روایات عمیق اعتقادی را باب نموده و بدون شک یکی از مهمترین متون اعتقادی شیعی دوره صفوی است که در هماهنگی بین حکمت و عرفان یکی از بهترین و بلکه اولین کلید است. مؤلف کتاب روضات الجنات در مورد این کتاب می‌گوید: و عندی انّه ارفع شرح کتب علی احادیث اهل البیت علیهم السّلام و ارجحها فائده و اجلّها قدراً<ref>روضات الجنات، ج۴، ص۱۲۰</ref>.
شرح اصول کافی ملاصدرا اولین شرحی است که بر کتاب بی‌نظیر [[اصول کافی (کتاب)|اصول کافی]] پس از حدود شش قرن نوشته شده و سنت شرح نویسی بر روایات عمیق اعتقادی را باب نموده و بدون شک یکی از مهم‌ترین متون اعتقادی شیعی دوره صفوی است که در هماهنگی بین حکمت و عرفان یکی از بهترین و بلکه اولین کلید است. مؤلف کتاب روضات الجنات در مورد این کتاب می‌گوید: و عندی انّه ارفع شرح کتب علی احادیث اهل البیت علیهم السّلام و ارجحها فائده و اجلّها قدراً<ref>روضات الجنات، ج۴، ص۱۲۰</ref>.


== وفات ملاصدرا در سفر حج ==
== وفات ملاصدرا در سفر حج ==
خط ۱۶۲: خط ۱۶۱:
وفات ملاصدرا در [[بصره]] بود ولی او را به شهر [[نجف]] که آرامگاه [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه السلام)]] در آن قرار دارد بردند و بنابر گفته نوه او ـ علامه علم الهدی ـ او را در طرف چپ صحن حرم امام علی (علیه السلام) دفن کردند<ref>ملاصدرا که بود و چه بر او گذشت؟ - خبرگزاری برنا
وفات ملاصدرا در [[بصره]] بود ولی او را به شهر [[نجف]] که آرامگاه [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه السلام)]] در آن قرار دارد بردند و بنابر گفته نوه او ـ علامه علم الهدی ـ او را در طرف چپ صحن حرم امام علی (علیه السلام) دفن کردند<ref>ملاصدرا که بود و چه بر او گذشت؟ - خبرگزاری برنا
https://www.borna.news › استان‌ها</ref>.
https://www.borna.news › استان‌ها</ref>.
== جستارهای وابسته ==
* [[شیخ بهایی]]
* [[فیض کاشانی]]
* [[میرداماد|سید محمدباقر میرداماد]]
* [[تبعید]]
* [[صفویه]]


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{علمای اسلام}}


[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:محدثان شیعه]]
[[رده:محدثان شیعه]]
confirmed، مدیران
۳۲٬۹۱۵

ویرایش