موسی بن حسن بن فرات (ابن حنزابه): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۳: خط ۲۳:
جعفر بن فضل بن جعفر بن محمد بن موسی بن حسن بن فرات، معروف به «ابن حنزابه» و مشهور به «ابن فرات سوم». وی در 308هجری در [[بغداد]] دیده به جهان گشود. دانشمند شیعی، [[محدّث|محدث]] و شاعر. خاندانش از ناحیه «دجیل» (سواحل [[رود دجله]] در منطقه نهروان) به بغداد رفته و به نام «بنی‏ فرات» معروف بودند و در [[عباسیان|دستگاه عباسی]] مشاغلی یافتند. پدرش «فضل بن جعفر» نیز مشهور به «ابن حنزابه» و از وزیران «مقتدر عباسی» بود. مادر پدرش کنیزی رومی به نام «حنزابه»(یعنی زن کوتاه و فربه) بود و به همین سبب آنان را «ابن حنزابه» لقب داده‌‏اند.  
جعفر بن فضل بن جعفر بن محمد بن موسی بن حسن بن فرات، معروف به «ابن حنزابه» و مشهور به «ابن فرات سوم». وی در 308هجری در [[بغداد]] دیده به جهان گشود. دانشمند شیعی، [[محدّث|محدث]] و شاعر. خاندانش از ناحیه «دجیل» (سواحل [[رود دجله]] در منطقه نهروان) به بغداد رفته و به نام «بنی‏ فرات» معروف بودند و در [[عباسیان|دستگاه عباسی]] مشاغلی یافتند. پدرش «فضل بن جعفر» نیز مشهور به «ابن حنزابه» و از وزیران «مقتدر عباسی» بود. مادر پدرش کنیزی رومی به نام «حنزابه»(یعنی زن کوتاه و فربه) بود و به همین سبب آنان را «ابن حنزابه» لقب داده‌‏اند.  


وی بیشتر تحصیلات خود را در بغداد انجام داد و در [[سامرا]] نیز از [[احمد بن محمد مراجلی]] حدیث شنیده است. پس از آن ره‌سپار [[جمهوری عربی مصر|مصر]] گشته و در دوره «کافور اخشید» و «ابوالفوارس احمد بن علی بن اخشید» به مقام وزارت [[اخشیدیان]] رسید. وی پس از مرگ کافور از کار بر کنار شد و در 358هجری به [[شام (شامات)|شام]] گریخت که در جریان فرار او خانه و اموال او به تاراج رفت. ظاهراً وی در دوره «ابوالفوارس احمد اخشید» بار دیگر به کار گمارده شد و در 361هجری به دلیل خالی ‏شدن خزانه دولت و توقعات بی‌‏اندازه بنی‌‏اخشید، از مقام وزارت معزول گردید و بار دیگر متواری شد.  
وی بیشتر تحصیلات خود را در بغداد انجام داد و در [[سامرا]] نیز از [[احمد بن محمد مراجلی]] حدیث شنیده است. پس از آن ره‌سپار [[جمهوری عربی مصر|مصر]] گشته و در دوره «کافور اخشید» و «ابوالفوارس احمد بن علی بن اخشید» به مقام وزارت [[اخشیدیان]] رسید. وی پس از [[مرگ]] کافور از کار بر کنار شد و در 358هجری به [[شام (شامات)|شام]] گریخت که در جریان فرار او خانه و اموال او به تاراج رفت. ظاهرا وی در دوره «ابوالفوارس احمد اخشید» بار دیگر به کار گمارده شد و در 361هجری به دلیل خالی ‏شدن خزانه دولت و توقعات بی‌‏اندازه بنی‌‏اخشید، از مقام وزارت معزول گردید و بار دیگر متواری شد.  


در زمان غلبه امیر «جوهر صیقلی» سردار [[فاطمیان|فاطمی]] سپاه «المعز لدین الله» بر اخشیدیان، بار دیگر با احترام به مصر بازگردانده شد اما او از [[فاطمیان]] شغلی قبول نکرد و در زهد و عزلت به سر برد. وی مردی زاهد و نیکوکار بود و گذشته از فعالیت‏‌های سیاسی مردی با فرهنگ و دانشمند نیز بود که در این زمینه از شهرتی بسزا برخوردار بود به‌‏ویژه این‌که برخی از دانشمندان و مورخان غیر شیعی نیز او را ستوده‌‏اند. وی در راه علم و دانش و امور خیریه اموال بسیار صرف نمود. نسبت به علماء و دانشمندان عنایت ویژه‌‏ای داشت و از اموال خود، آنان را بی‏‌نیاز می‏‌نمود. زمانی که در مصر مقام وزارت داشت، مجلس درس او نیز دایر بود و در آن‌جا اعلام کرده بود هر کس نزد من آید او را بی‏‌نیاز خواهم کرد، به همین دلیل یکی از کسانی که به مصر رفت و از او حدیث شنید [[ابوالحسن دارقطنی]] بود و بدین‌وسیله از صلات و جوائز بی‏‌شمار او بهره‌‏مند گردید. همین امر موجب شد تا یافعی در [[مرآه الجنان دارقطنی]] را ملامت کند. وی همیشه عده‏ای از نویسندگان و صحافان هم‌چون «ابومسلم محمد بن احمد کاتب» و دیگران را در کنار خود داشت که مشغول نوشتن و استنساخ کتاب بودند و در این راستا کاغذهای مرغوب از سمرقند برای او فرستاده می‏‌شد. اما آنچه در باب وی مایه شگفتی بود علاقه وی به گردآوری موزه و کلکسیونی برای گزندگان و خزندگان بود که برای جمع‌‏آوری این مجموعه، جوایز کلانی به مارگیران مصری پرداخته است.  
در زمان غلبه امیر «جوهر صیقلی» سردار [[فاطمیان|فاطمی]] سپاه «المعز لدین الله» بر اخشیدیان، بار دیگر با احترام به مصر بازگردانده شد اما او از [[فاطمیان]] شغلی قبول نکرد و در زهد و عزلت به سر برد. وی مردی زاهد و نیکوکار بود و گذشته از فعالیت‏‌های سیاسی مردی با فرهنگ و دانشمند نیز بود که در این زمینه از شهرتی بسزا برخوردار بود به‌‏ویژه این‌که برخی از دانشمندان و مورخان غیر شیعی نیز او را ستوده‌‏اند. وی در راه علم و دانش و امور خیریه اموال بسیار صرف نمود. نسبت به علماء و دانشمندان عنایت ویژه‌‏ای داشت و از اموال خود، آنان را بی‏‌نیاز می‏‌نمود. زمانی که در مصر مقام وزارت داشت، مجلس درس او نیز دایر بود و در آن‌جا اعلام کرده بود هر کس نزد من آید او را بی‏‌نیاز خواهم کرد، به همین دلیل یکی از کسانی که به مصر رفت و از او حدیث شنید [[ابوالحسن دارقطنی]] بود و بدین‌وسیله از صلات و جوائز بی‏‌شمار او بهره‌‏مند گردید. همین امر موجب شد تا یافعی در [[مرآه الجنان دارقطنی]] را ملامت کند. وی همیشه عده‏ای از نویسندگان و صحافان هم‌چون «ابومسلم محمد بن احمد کاتب» و دیگران را در کنار خود داشت که مشغول نوشتن و استنساخ کتاب بودند و در این راستا کاغذهای مرغوب از سمرقند برای او فرستاده می‏‌شد. اما آنچه در باب وی مایه شگفتی بود علاقه وی به گردآوری موزه و کلکسیونی برای گزندگان و خزندگان بود که برای جمع‌‏آوری این مجموعه، جوایز کلانی به مارگیران مصری پرداخته است.


== مذهب ==
== مذهب ==
در باره [[مذهب شیعه|تشیع]] او اگرچه شواهد محکمی در دست نیست اما [[مذهب شیعه|شیعه]] ‏بودن خاندان بنوفرات چیزی نیست که بتوان آن را انکار نمود.  
در باره [[مذهب شیعه|تشیع]] او اگرچه شواهد محکمی در دست نیست اما [[مذهب شیعه|شیعه]] ‏بودن خاندان بنوفرات چیزی نیست که بتوان آن را انکار نمود.  
[[عبدالحسین امینی|علامه امینی]] با استفاده از منابع کهن، خاندان بنوفرات را تماماً شیعه معرفی کرده است.  
[[عبدالحسین امینی|علامه امینی]] با استفاده از منابع کهن، خاندان بنوفرات را تماما شیعه معرفی کرده است.  
[[ابن شهرآشوب]] نیز وی را در زمره مصنفان شیعه یاد کرده و کتاب «الغرر» را تألیف او دانسته است.  
[[ابن شهرآشوب]] نیز وی را در زمره مصنفان شیعه یاد کرده و کتاب «الغرر» را تألیف او دانسته است.  


وی در این کتاب ماجرای [[سقیفه بنی‏ ساعده]] را گزارش کرده و آتش ‏زدن خانه [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه زهرا (سلام الله علیها)]] به فرمان [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] را روایت نموده است.  
وی در این کتاب ماجرای [[سقیفه بنی‏ ساعده]] را گزارش کرده و آتش ‏زدن خانه [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه زهرا (سلام الله علیها)]] به فرمان [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] را روایت نموده است.


== اساتید ==
== اساتید ==
وی در بغداد در محضر عالمان [[اهل سنت و جماعت|سنی]] و [[مذهب شیعه|شیعی]] شاگردی نمود و اساتید زیادی دیده است. از جمله استادان او [[محمد بن هارون حضرمی]] و [[محمد بن سعید ترخمی]] هستند. وی همچنین سفری به [[اصفهان]] داشت و در آنجا از [[عبدالله بن محمد بن عبدالکریم]]، [[محمد بن حمزه بن عماره]] و [[حسن بن محمد دارکی]] حدیث شنیده است.  
وی در بغداد در محضر عالمان [[اهل سنت و جماعت|سنی]] و [[مذهب شیعه|شیعی]] شاگردی نمود و اساتید زیادی دیده است. از جمله استادان او [[محمد بن هارون حضرمی]] و [[محمد بن سعید ترخمی]] هستند. وی همچنین سفری به [[اصفهان]] داشت و در آنجا از [[عبدالله بن محمد بن عبدالکریم]]، [[محمد بن حمزه بن عماره]] و [[حسن بن محمد دارکی]] حدیث شنیده است.


==آثار ==
==آثار ==
از تألیفات او کتاب‌های «اسماء الرجال و الانساب»، «الأمالی» و «الغرر» هستند. هم‌چنین کتاب دیگر او با عنوان «المسند» است که به کمک «دارقطنی» و «حافظ عبدالغنی بن سعید» آن را به اتمام رسانده است.
از تألیفات او کتاب‌های:
* «اسماء الرجال و الانساب»،  
* «الأمالی»،
* «الغرر» هستند.
هم‌چنین کتاب دیگر او باعنوان «المسند» است که به کمک «دارقطنی» و «حافظ عبدالغنی بن سعید» آن را به اتمام رسانده است.


== فوت ==
== درگذشت ==
وی در 391هجری در مصر درگذشت. جنازه‌‏اش را به [[مکه|مکه مکرمه]] منتقل کردند و در [[کعبه|خانه خدا]] [[طواف]] دادند و سپس از آن‌جا به [[مدینه]] آوردند و در روضه مطهره در محلی که خود قبلاً برای این کار خریداری نموده و تربت [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین (علیه السلام)]] را در آن قرار داده بود، به خاک سپردند. گفته می‏‌شود وی سه تار موی [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)]] را به قیمت گزافی خریداری نمود و پس از [[غسل]]، این موها را از باب تبرک در [[کفن]] او قرار داده‏‌اند.
وی در 391هجری در مصر درگذشت. جنازه‌‏اش را به [[مکه|مکه مکرمه]] منتقل کردند و در [[کعبه|خانه خدا]] [[طواف]] دادند و سپس از آن‌جا به [[مدینه]] آوردند و در روضه مطهره در محلی که خود قبلاً برای این کار خریداری نموده و تربت [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین (علیه السلام)]] را در آن قرار داده بود، به خاک سپردند. گفته می‏‌شود وی سه تار موی [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)]] را به قیمت گزافی خریداری نمود و پس از [[غسل]]، این موها را از باب تبرک در [[کفن]] او قرار داده‏‌اند.
== جستارهای وابسته ==
* [[سمرقند]]
* [[بغداد]]
* [[سامرا]]
* [[جمهوری عربی مصر|مصر]]


== منابع ==
== منابع ==
# الغدیر، ج5ص78؛
* الغدیر، ج5ص78؛
# اعیان الشیعه(قطع بزرگ)، ج4ص134؛  
* اعیان الشیعه(قطع بزرگ)، ج4ص134؛  
# معالم العلماء، ص68 شماره 172؛  
* معالم العلماء، ص68 شماره 172؛  
# مرآه الجنان، یافعی، ج2ص426؛  
* مرآه الجنان، یافعی، ج2ص426؛  
# معجم الادباء، ج7ص163؛  
* معجم الادباء، ج7ص163؛  
# وفیات الاعیان، ج1صص346 تا 349؛  
* وفیات الاعیان، ج1صص346 تا 349؛  
# الانساب، سمعانی، ج5ص599، زیر کلمه وزیر؛  
* الانساب، سمعانی، ج5ص599، زیر کلمه وزیر؛  
# تاریخ بغداد، ج7ص241 شماره 3723؛  
* تاریخ بغداد، ج7ص241 شماره 3723؛  
# تذکره الحفاظ، ذهبی، ج3ص1022؛  
* تذکره الحفاظ، ذهبی، ج3ص1022؛  
# دائره المعارف تشیع، ج1ص316؛  
* دائره المعارف تشیع، ج1ص316؛  
# بحار الانوار، ج28ص339؛  
* بحار الانوار، ج28ص339؛  
# النص و الاجتهاد، ص16.
* النص و الاجتهاد، ص16.


{{علمای اسلام}}
{{علمای اسلام}}
confirmed، مدیران
۳۲٬۹۱۵

ویرایش