۸۵٬۸۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پایه گذاری' به 'پایهگذاری') |
جز (جایگزینی متن - 'عقل گرا' به 'عقلگرا') |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
پس از واصل علمای معتزله به ترتیب شاگردی و استادی عبارتند از: بشر بن المعتمر، [[ابوالهذیل علاف]]، [[نظام شیبانی]]، ابویوسف، جاحظ، ابن ابی داود و [[جبائی]].<ref> تحقیقی در مسائل کلامی، ص 15.</ref> | پس از واصل علمای معتزله به ترتیب شاگردی و استادی عبارتند از: بشر بن المعتمر، [[ابوالهذیل علاف]]، [[نظام شیبانی]]، ابویوسف، جاحظ، ابن ابی داود و [[جبائی]].<ref> تحقیقی در مسائل کلامی، ص 15.</ref> | ||
معتزله به عنوان | معتزله به عنوان فرقهای کلامی و نهضتی سیاسی در اواخر قرن اوّل هجری و اوائل دومین قرن هجری پا به عرصه حیات نهادند. تقریباً همه محققین این مطلب را قبول دارند. امّا این واقعیت را نباید از یاد برد که شکل گیری یک نهضت و یا یک مذهب فکری و عقیدتی بدون مقدمات نبوده و مسلماً زمینههای لازم جهت بوجود آمدن و رشد آن در متن جامعه وجود داشته است. درست است که اوّلین تشکیلات رسمی معتزله، پس از واصل بن عطا بوجود آمد لیکن قبل از او هم عقایدی که بعدها به عنوان اصول اعتقادی معتزله مطرح شدند وجود داشت و به اشکال مختلف مطرح میشد. | ||
=== اصول معتزله === | === اصول معتزله === | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
1. اعتقاد به توحید و این که [[خداوند]] به هیچ یک از صفات آفریدگان، که نشانه حدوث است، متصف نیست. | 1. اعتقاد به توحید و این که [[خداوند]] به هیچ یک از صفات آفریدگان، که نشانه حدوث است، متصف نیست. | ||
2. خداوند قابل روءیت نیست، | 2. خداوند قابل روءیت نیست، چشمها او را نبینند و بصیرت ها او را درنیابند. | ||
3. در امر آفرینش، تفاوتی وجود ندارد. آفریدن چیزی از چیز دیگر برای او دشوارتر نیست و برای او در این کار سود و زیان، شادمانی و لذت نباشد. | 3. در امر آفرینش، تفاوتی وجود ندارد. آفریدن چیزی از چیز دیگر برای او دشوارتر نیست و برای او در این کار سود و زیان، شادمانی و لذت نباشد. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
=== جایگاه عقل نزد معتزله === | === جایگاه عقل نزد معتزله === | ||
باید توجه داشت که معتزله به اصالت [[عقل]]، اعتقاد کاملی داشتند. اینان | باید توجه داشت که معتزله به اصالت [[عقل]]، اعتقاد کاملی داشتند. اینان عقلگرایانی بودند که میخواست، هر آنچه را که از طریق وحی رسیده است به محک عقل خویش بسنجند و در این مقصود راه افراط و زیاده روی در پیش گرفتند تا جایی که اگر چیزی را در قرآن و حدیث نمیتوانستند با عقل خود تطبیق کنند آن را انکار میکردند. این ظاهربینی و زیاده روی در مشی استدلالی سبب عکسالعمل شدیدی در عالم اسلام گردید وابوالحسن اشعری که خود عمری در اعتزال گذرانده بود، بر علیه معتزله شورید و عقاید آنها را مخالف دین دانست و پیروان زیادی پیدا کرد. | ||
گروهی از معتزله در اواخر قرن سوم هجری و اوائل قرن چهارم تبدیل به یک جامعه نخبه روشنفکر شده بودند که مردم به آنها با سوءظن و تردید | گروهی از معتزله در اواخر قرن سوم هجری و اوائل قرن چهارم تبدیل به یک جامعه نخبه روشنفکر شده بودند که مردم به آنها با سوءظن و تردید مینگریستند. چرا که در آثار و افکارشان، دوری از قرآن و حدیث و تقرب به مفاهیم نظری و کاملاً ذهنی [[فلسفه]] [[هند]] و [[یونان]] مشهود و محسوس بود. آنان، با بینشی روشنفکرانه و ذهنی گرایانه، از واقعیتهای جامعه غافل شده و در عوالم خاصی سیر میکردند. تداوم این شرایط، سقوط و اضمحلال محتوم معتزله را به دنبال داشت. | ||
== اشاعره == | == اشاعره == | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
== شیعه == | == شیعه == | ||
سومین مکتب برجسته کلامی، مکتب کلامی شیعی میباشد. کلام شیعه در عین بهره گیری از خرد، از نقل قطعی بهرهمند میباشد. احادیث شیعه بر خلاف احادیث اهل تسنن مشتمل است بر یک سلسله احادیثی که در آنها منطقاً مسائل عمیق ماوراء الطبیعی یا اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است. | سومین مکتب برجسته کلامی، مکتب کلامی شیعی میباشد. کلام شیعه در عین بهره گیری از خرد، از نقل قطعی بهرهمند میباشد. احادیث شیعه بر خلاف احادیث اهل تسنن مشتمل است بر یک سلسله احادیثی که در آنها منطقاً مسائل عمیق ماوراء الطبیعی یا اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است. | ||
این گروه پیروان ائمه اهل بیت | این گروه پیروان ائمه اهل بیت علیهمالسلام هستند و معارف دین را از مکتب امامان معصوم علیهمالسلام آموخته اند و به نام امامیه اثنا عشریه معروف گشته اند، | ||
=== | === شخصیتهای کلامی شیعه === | ||
در قرن نخست | در قرن نخست شخصیتهای کلامی آنان عبارتند از: | ||
[[عبدالله بن عباس]]، [[ابوذر غفاری]]، [[سلمان فارسی]]، [[عدی بن حاتم]]. | [[عبدالله بن عباس]]، [[ابوذر غفاری]]، [[سلمان فارسی]]، [[عدی بن حاتم]]. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
ارکان اعتقادی اصول تفکر شیعه پنج اصل میباشد: توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت. | ارکان اعتقادی اصول تفکر شیعه پنج اصل میباشد: توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت. | ||
علاوه بر این پنج رکن که از آنان به اصول دین تعبیر میشود، اصول مشترک اعتقادی شیعه عبارتند از: اختیار و آزادی، حسن و قبح ذاتی، لطف و انتخاب اصلح، حجیت عقل، غرض و هدف در فعل حق، جواز بداء در فعل حق، ایمان فاسق، عصمت انبیاء و اولیاء و شفاعت به معنی مغفرت گناهان. | علاوه بر این پنج رکن که از آنان به اصول دین تعبیر میشود، اصول مشترک اعتقادی شیعه عبارتند از: اختیار و آزادی، حسن و قبح ذاتی، لطف و انتخاب اصلح، حجیت عقل، غرض و هدف در فعل حق، جواز بداء در فعل حق، ایمان فاسق، عصمت انبیاء و اولیاء و شفاعت به معنی مغفرت گناهان. | ||
متکلّمین شیعی به قدری جامع و مفصل بحث نمودهاند که حتی شرح مختصری از آن مباحث در این نوشتار | متکلّمین شیعی به قدری جامع و مفصل بحث نمودهاند که حتی شرح مختصری از آن مباحث در این نوشتار نمیگنجد. | ||
== | == مسئولیتهای متکلم == | ||
== الف) تنسیق و بیان گزارههای اعتقادی == | == الف) تنسیق و بیان گزارههای اعتقادی == | ||
ضرورت چنین کاری تنها در مرحله رویارویی با ادیان و اندیشههای بیگانه احساس میشود. در این مرحله «حفاظت» از عقاید دینی، محتاج «مرزبندی» دقیق اعتقادات درست و اعتقادات باطل است. از این رو اوّلین وظیفه متکلّم این است که این گزارهها را استخراج، تنظیم، تنسیق و تبویب کند. | ضرورت چنین کاری تنها در مرحله رویارویی با ادیان و اندیشههای بیگانه احساس میشود. در این مرحله «حفاظت» از عقاید دینی، محتاج «مرزبندی» دقیق اعتقادات درست و اعتقادات باطل است. از این رو اوّلین وظیفه متکلّم این است که این گزارهها را استخراج، تنظیم، تنسیق و تبویب کند. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
=== ج) پاسخ به شبهات و دفاع از باورهای دینی === | === ج) پاسخ به شبهات و دفاع از باورهای دینی === | ||
شاید اساسیترین وظیفه یک متکلم در زمان ما دفع شبهاتی باشد که از ناحیه متکلمان و پیروان ادیان دیگر و نیز ملحدان و شکاکان و در اثر | شاید اساسیترین وظیفه یک متکلم در زمان ما دفع شبهاتی باشد که از ناحیه متکلمان و پیروان ادیان دیگر و نیز ملحدان و شکاکان و در اثر پیشرفتهای علمی و تکنیکی، پیرامون باورهای دینی پدید میآید. | ||
== منابع == | == منابع == |