میرفندرسکی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' های ' به '‌های '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' های ' به '‌های ')
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۷: خط ۲۷:


== نسب میرفندرسکی ==
== نسب میرفندرسکی ==
پدران او از بزرگان [[سادات]] استرآباد بودند و جدش میرصدرالدین در ناحیه فِندِرسک از شهرهای استرآباد صاحب املاکی بود و بعد از جلوس شاه‌عباس اول (۹۶۶ق) به دربار او پیوست. پدرش میرزابیک نیز در دستگاه [[شاه‌عباس]] خدمت می‌کرد و مورد تکریم بود. <ref>افندی، ریاض العلماء، ج۵، ص۵۰۰؛ قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، صص۳۵-۳۶</ref>  
پدران او از بزرگان [[سادات]] استرآباد بودند و جدش میرصدرالدین در ناحیه فِندِرسک از شهرهای استرآباد صاحب املاکی بود و بعد از جلوس شاه‌عباس اول (۹۶۶ق) به دربار او پیوست. پدرش میرزابیک نیز در دستگاه [[شاه‌عباس]] خدمت می‌کرد و مورد تکریم بود<ref>افندی، ریاض العلماء، ج۵، ص۵۰۰؛ قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، صص۳۵-۳۶</ref>.


== زندگی‌نامه میرفندرسکی ==
== زندگی‌نامه میرفندرسکی ==
ابوالقاسم در شهر کوچکِ فندرسک به دنیا آمد <ref>اوحدی، ۱۵۱؛ افندی، ج۵، ص۵۰۱-۵۰۲</ref> و گویا مقدمات علوم را در همان نواحی فراگرفت، ‌ ولی بعداً برای تحصیل به اصفهان رفت و نزد [[علامه چلبی بیک تبریزی]] (درگذشت۱۰۴۱) که خود از شاگردان [[افضل‌الدین محمد ترکه اصفهانی]] بود به تحصیل حکمت و علوم پرداخت. <ref>اوحدی، عرفات العاشقین، صص۱۵۱، ۱۶۸، ۲۸۲</ref> وی سپس در همانجا به تدریس مشغول شد.
ابوالقاسم در شهر کوچکِ فندرسک به دنیا آمد<ref>اوحدی، ۱۵۱؛ افندی، ج۵، ص۵۰۱-۵۰۲</ref> و گویا مقدمات علوم را در همان نواحی فراگرفت، ‌ ولی بعداً برای تحصیل به اصفهان رفت و نزد [[علامه چلبی بیک تبریزی]] (درگذشت۱۰۴۱) که خود از شاگردان [[افضل‌الدین محمد ترکه اصفهانی]] بود به تحصیل حکمت و علوم پرداخت<ref>اوحدی، عرفات العاشقین، صص۱۵۱، ۱۶۸، ۲۸۲</ref>. وی سپس در همانجا به تدریس مشغول شد.


ظاهراً محیط فکری و علمی آن روزگار با روحیه آزادی‌طلب و تقلیدناپذیر او سازگار نبود و او نیز چون استادش چلبی بیک تبریزی و بسیاری دیگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر عازم [[هندوستان]] شد. <ref>اوحدی، عرفات العاشقین، ص۱۵۱؛ نصرآبادی، ۱۵۳</ref>
ظاهراً محیط فکری و علمی آن روزگار با روحیه آزادی‌طلب و تقلیدناپذیر او سازگار نبود و او نیز چون استادش چلبی بیک تبریزی و بسیاری دیگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر عازم [[هندوستان]] شد<ref>اوحدی، عرفات العاشقین، ص۱۵۱؛ نصرآبادی، ۱۵۳</ref>.


هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست صلح کل او، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی مردمان نقاط دیگر را به سوی خود می‌کشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیین‌ها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه‌ای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود.
هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست صلح کل او، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی مردمان نقاط دیگر را به سوی خود می‌کشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیین‌ها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه‌ای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود.


ظاهراً سفر اول میر به [[هند]] در ۱۰۱۵ق و به همراهی [[اوحدی بلیانی]] (مؤلف [[تذکره عرفات العاشقین]] و [[عرصات العارفین]]) بوده است. <ref> اوحدی، عرفات العاشقین، صص۱۲، ۱۵۱</ref>
ظاهراً سفر اول میر به [[هند]] در ۱۰۱۵ق و به همراهی [[اوحدی بلیانی]] (مؤلف [[تذکره عرفات العاشقین]] و [[عرصات العارفین]]) بوده است<ref> اوحدی، عرفات العاشقین، صص۱۲، ۱۵۱</ref>.


به گفته اوحدی هنگامی که میر به هند رسید به دستگاه [[میرزا جعفر آصف خان]] (۹۵۸-۱۰۲۱ق) که خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت کرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود نزدیک شد. آصف‌ خان با رعایت احوال او، وسایل بازگشت او را به [[ایران]] فراهم نمود.
به گفته اوحدی هنگامی که میر به هند رسید به دستگاه [[میرزا جعفر آصف خان]] (۹۵۸-۱۰۲۱ق) که خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت کرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود نزدیک شد. آصف‌ خان با رعایت احوال او، وسایل بازگشت او را به [[ایران]] فراهم نمود.


ولی دیری نگذشت که میر دوباره عازم سفر هند شد نخست به [[گجرات]] و از آنجا به [[دکن]] رفت. اوحدی در هنگامی که مشغول نوشتن عرفات العاشقین بوده یعنی در فاصله سالهای ۱۰۲۱ تا ۱۰۲۴ق ـ می‌نویسد که میر فندرسکی بعد از این تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر می‌کرده و ظاهراً یک بار در ۱۰۳۷ق و بار دیگر در ۱۰۴۶ق به معرفی [[ابوالحسن اصفهانی]] وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات کرده است.  
ولی دیری نگذشت که میر دوباره عازم سفر هند شد نخست به [[گجرات]] و از آنجا به [[دکن]] رفت. اوحدی در هنگامی که مشغول نوشتن عرفات العاشقین بوده یعنی در فاصله سال‎های ۱۰۲۱ تا ۱۰۲۴ق ـ می‌نویسد که میر فندرسکی بعد از این تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر می‌کرده و ظاهراً یک بار در ۱۰۳۷ق و بار دیگر در ۱۰۴۶ق به معرفی [[ابوالحسن اصفهانی]] وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات کرده است.  


میرفندرسکی در دربار ایران نیز مورد تکریم بود و به گفته نصرآبادی هنگامی که از هند به اصفهان بازگشت شاه صفی به دیدنش رفت. <ref>مقدمه تحفه المراد، چاپ 1372، انتشارات الزهراء</ref>
میرفندرسکی در دربار ایران نیز مورد تکریم بود و به گفته نصرآبادی هنگامی که از هند به اصفهان بازگشت شاه صفی به دیدنش رفت<ref>مقدمه تحفه المراد، چاپ 1372، انتشارات الزهراء</ref>.


== استادان و شاگردان میرفندرسکی ==
== استادان و شاگردان میرفندرسکی ==
وی از شاگردان علامه چلبی بیک تبریزی بود و نقل شده که شفای [[ابوعلی سینا|شیخ الرئیس بو علی سینا]] را از محضر [[فیلسوف]] مدقّق، مرحوم میرداماد صاحب [[قبسات]] فراگرفت. <ref>مقدمه تحفة المراد، چاپ 1372</ref>
وی از شاگردان علامه چلبی بیک تبریزی بود و نقل شده که شفای [[ابوعلی سینا|شیخ الرئیس بو علی سینا]] را از محضر [[فیلسوف]] مدقّق، مرحوم میرداماد صاحب [[قبسات]] فراگرفت<ref>مقدمه تحفة المراد، چاپ 1372</ref>.


شاگردانی که از محضر حکیم فندرسکی بهره گرفته‏‌اند، از چهره‏ های برجسته و دارای شهرت ‏اند. همانند:
شاگردانی که از محضر حکیم فندرسکی بهره گرفته‏‌اند، از چهره‏‌های برجسته و دارای شهرت ‏اند. همانند:


# آقا حسین خوانساری که صاحب تألیفات و حواشی متعدد در [[فقه]] و فلسفه است وی [[منقول]] را در نزد علامه [[محمدتقی مجلسی]] فراگرفت. <ref>فلاسفه شیعه، ص 272</ref>
# آقا حسین خوانساری که صاحب تألیفات و حواشی متعدد در [[فقه]] و فلسفه است وی [[منقول]] را در نزد علامه [[محمدتقی مجلسی]] فراگرفت<ref>فلاسفه شیعه، ص 272</ref>.
# [[محقق سبزواری]] صاحب ذخیره.
# [[محقق سبزواری]] صاحب ذخیره.
# شیخ رجبعلی تبریزی. <ref>جلال آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران از میرداماد و میرفندرسکی تا عصر حاضر، شرح حال میرفندرسکی</ref>
# شیخ رجبعلی تبریزی<ref>جلال آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران از میرداماد و میرفندرسکی تا عصر حاضر، شرح حال میرفندرسکی</ref>.


== آثار میرفندرسکی ==
== آثار میرفندرسکی ==
مهم‎ترین اثر میر، رساله فارسی معروف به <big>صناعیه</big> است که به‎عنوان <big>حقایق الصنایع</big> نیز شهرت دارد. وی در این رساله صناعت را به مفهومی بسیار گسترده و به معنی هرچیز که از قوای عاقله و عامله آدمی به ظهور و حصول پیوندد، گرفته و در 24 باب و یک خاتمه به بیان حد صناعت انواع آن ارتباط صناعات مختلف با هم فایده و غایت هریک درجات سودمندی و شرف و خست آن‎ها و سهم و محل هریک از اهل حرف و صنایع در جامعه پرداخته ترتیب و ترتیب صنایع را برحسب شرف و غایت تا صناعتی که خود غایت غائی است و برای آن غایتی نیست تعیین نموده است. <ref>پایگاه تبیان</ref>
مهم‎ترین اثر میر، رساله فارسی معروف به <big>صناعیه</big> است که به‎عنوان <big>حقایق الصنایع</big> نیز شهرت دارد. وی در این رساله صناعت را به مفهومی بسیار گسترده و به معنی هرچیز که از قوای عاقله و عامله آدمی به ظهور و حصول پیوندد، گرفته و در 24 باب و یک خاتمه به بیان حد صناعت انواع آن ارتباط صناعات مختلف با هم فایده و غایت هریک درجات سودمندی و شرف و خست آن‎ها و سهم و محل هریک از اهل حرف و صنایع در جامعه پرداخته ترتیب و ترتیب صنایع را برحسب شرف و غایت تا صناعتی که خود غایت غائی است و برای آن غایتی نیست تعیین نموده است<ref>پایگاه تبیان</ref>.


برخی دیگر آثار وی عبارتند از:
برخی دیگر آثار وی عبارتند از:
خط ۶۹: خط ۶۹:
# رسالة فی حقیقة الوجود
# رسالة فی حقیقة الوجود
# رسالة فی معقولات العشر
# رسالة فی معقولات العشر
# و... . <ref>مهدوی، مصلح‎الدین، ج1، ص351</ref>
# و... <ref>مهدوی، مصلح‎الدین، ج1، ص351</ref>.


در اغلب تذکره‎ها، اشعاری از میرفندرسکی نقل کرده‌اند. آنچه از او برجای‌مانده دو قصیده است و چند رباعی و چند قطعه. یکی از قصاید شکوائیه‌ای است از روزگار نامساعد و قدرناشناسی ایام و دیگری منظومه‌ای است در [[فلسفه]] و [[حکمت]] الهی که به <big>قصیده لائیه</big> معروف است و آن را چند تن شرح کرده‌اند.  
در اغلب تذکره‎ها، اشعاری از میرفندرسکی نقل کرده‌اند. آنچه از او برجای‌مانده دو قصیده است و چند رباعی و چند قطعه. یکی از قصاید شکوائیه‌ای است از روزگار نامساعد و قدرناشناسی ایام و دیگری منظومه‌ای است در [[فلسفه]] و [[حکمت]] الهی که به <big>قصیده لائیه</big> معروف است و آن را چند تن شرح کرده‌اند.  


شرح [[محمد صالح خلخالی]]، از دانشمندان سده 12ق، همراه با شرح دعای [[علی بن ابی طالب|حضرت امیر(علیه السلام)]] و لوایح جامی در تهران در سال 1312ق به چاپ سنگی رسیده و شرح حکیم عباس شریف دارابی شیرازی به کوشش فضل‌الله لایق در تهران (1337ش) طبع و نشر شده است. در بعضی از تذکره‎ها و کتب تراجم تألیفات دیگری چون [[تاریخ صفویه]]، [[تحقیق المزله]] و برخی رسالات و نوشته‎های دیگر به نام میر ذکر کرده‌اند که تاکنون اثری از آن‎ها به دست نیامده است.  
شرح [[محمد صالح خلخالی]]، از دانشمندان سده 12ق، همراه با شرح دعای [[علی بن ابی طالب|حضرت امیر(علیه‌السلام)]] و لوایح جامی در تهران در سال 1312ق به چاپ سنگی رسیده و شرح حکیم عباس شریف دارابی شیرازی به کوشش فضل‌الله لایق در تهران (1337ش) طبع و نشر شده است. در بعضی از تذکره‎ها و کتب تراجم تألیفات دیگری چون [[تاریخ صفویه]]، [[تحقیق المزله]] و برخی رسالات و نوشته‎های دیگر به نام میر ذکر کرده‌اند که تاکنون اثری از آن‎ها به دست نیامده است.  


== میرفندرسکی و آیین زرتشتی ==
== میرفندرسکی و آیین زرتشتی ==
خط ۸۲: خط ۸۲:
با این حال انواره‌هایی که از میر مبنی بر تاثیرپذیرفتن از فرهنگ هندی و زرتشتی نقل می‌نمایند، در صورت استناد تاریخی باید به گونه‌ای دیگر حمل کرد و آن چیزی جز روح معرفت ‌دوستی و [[یکتاپرستی]] آن بزرگوار نیست. آن بزرگوار در یکی از حاشیه‌هایی که بر ترجمه [[کتاب جوگ باسشت]] نوشته است، با لحنی عتاب‌آلود به نکوهش مدعیان دانش می‌پردازد و می‌نگارد:
با این حال انواره‌هایی که از میر مبنی بر تاثیرپذیرفتن از فرهنگ هندی و زرتشتی نقل می‌نمایند، در صورت استناد تاریخی باید به گونه‌ای دیگر حمل کرد و آن چیزی جز روح معرفت ‌دوستی و [[یکتاپرستی]] آن بزرگوار نیست. آن بزرگوار در یکی از حاشیه‌هایی که بر ترجمه [[کتاب جوگ باسشت]] نوشته است، با لحنی عتاب‌آلود به نکوهش مدعیان دانش می‌پردازد و می‌نگارد:


«جماعتی که غرضشان از علم، ریاست و اعتبار دنیا بوده نه کمال، هیچ از اینها نفهمیده‌اند و آنها را باطل و سخیف دانسته بر رأی خود معنا می‌گفته‌اند که طالبان حق را گمراه کرده‌اند». <ref>اسفندیار، کی‌خسرو بن آذرکیوان، دبستان مذاهب، ج۱، ص۴۷وص۲۱۵</ref>
«جماعتی که غرضشان از علم، ریاست و اعتبار دنیا بوده نه کمال، هیچ از اینها نفهمیده‌اند و آنها را باطل و سخیف دانسته بر رأی خود معنا می‌گفته‌اند که طالبان حق را گمراه کرده‌اند<ref>اسفندیار، کی‌خسرو بن آذرکیوان، دبستان مذاهب، ج۱، ص۴۷وص۲۱۵</ref>».


== وفات میرفندرسکی ==
== وفات میرفندرسکی ==
وفات او در 1050ق در [[اصفهان]] روی داد و در همانجا در مقبره بابا رکن‎الدین در محلی که امروز به تخت فولاد و تکیه میر معروف است به خاک سپرده شد. او [[وصیت]] کرد که تمام کتاب‌هایش را به [[شاه صفی]] بدهند. <ref> نعمه، عبدالله، ص506؛ پایگاه تبیان</ref>
وفات او در 1050ق در [[اصفهان]] روی داد و در همانجا در مقبره بابا رکن‎الدین در محلی که امروز به تخت فولاد و تکیه میر معروف است به خاک سپرده شد. او [[وصیت]] کرد که تمام کتاب‌هایش را به [[شاه صفی]] بدهند<ref> نعمه، عبدالله، ص506؛ پایگاه تبیان</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==