میرفندرسکی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۴۶۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:


شرح [[محمد صالح خلخالی]]، از دانشمندان سده 12ق، همراه با شرح دعای [[حضرت امیر(ع)]] و لوایح جامی در تهران در سال 1312ق به چاپ سنگی رسیده و شرح حکیم [[عباس شریف دارابی شیرازی]] به کوشش [[فضل‌الله لایق]] در تهران (1337ش) طبع و نشر شده است. در بعضی از تذکره‎ها و کتب تراجم تألیفات دیگری چون [[تاریخ صفویه]]، [[تحقیق المزله]] و برخی رسالات و نوشته‎های دیگر به نام میر ذکر کرده‌اند که تاکنون اثری از آن‎ها به دست نیامده است.  
شرح [[محمد صالح خلخالی]]، از دانشمندان سده 12ق، همراه با شرح دعای [[حضرت امیر(ع)]] و لوایح جامی در تهران در سال 1312ق به چاپ سنگی رسیده و شرح حکیم [[عباس شریف دارابی شیرازی]] به کوشش [[فضل‌الله لایق]] در تهران (1337ش) طبع و نشر شده است. در بعضی از تذکره‎ها و کتب تراجم تألیفات دیگری چون [[تاریخ صفویه]]، [[تحقیق المزله]] و برخی رسالات و نوشته‎های دیگر به نام میر ذکر کرده‌اند که تاکنون اثری از آن‎ها به دست نیامده است.  
=میرفندرسکی و آیین زرتشتی=
اینکه برخی فندرسکی را متاثر از [[آذرکیوان]] روحانی [[زرتشتی]] شیرازی مقیم هند و صاحب [[منظومه جام کیخسرو]] و شاگردان او دانسته‌اند، مقبول به نظر نمی‌رسد، زیرا شخصیتی که بسیار متشرع بود و بر بلندای تدریس و تحقیق عالی‌ترین سطوح فلسفه الهی قرار داشت و عقل‌ورزی و استقلال رأی رسم دیرین او محسوب می‌شد آنگونه که شخص آذرکیوان نیز از میرفندرسکی و صدرا به عنوان خردمندان [[ایران]] یاد می‌کند .  نمی‌توانست متاثر از تعالیم آنان باشد، هرچند که هنر میرفندرسکی این بود که فرازهای مثبت [[فرهنگ ملل]] دیگر را در دریای فرهنگ استوار و پر ظرفیت اسلام هضم و حل می‌نمود و بومی می‌کرد.
دلیل دیگر اینکه در آثار فندرسکی هیچ گونه ردپایی از تاثیرپذیری او نسبت به فرهنگ آذرکیوانان دیده نمی‌شود و در آثار و تألیفات آنها نیز هیچ اشاره‌ای به تابعیت میر از مرام آنها نگردیده است.
با این حال انواره‌هایی که از میر مبنی بر تاثیرپذیرفتن از فرهنگ هندی و زرتشتی نقل می‌نمایند، در صورت استناد تاریخی باید به گونه‌ای دیگر حمل کرد و آن، چیزی جز روح معرفت ‌دوستی و [[یکتاپرستی]] آن بزرگوار نیست. آن بزرگوار در یکی از حاشیه‌هایی که بر ترجمه [[کتاب جوگ باسشت]] نوشته است، با لحنی عتاب‌آلود به نکوهش مدعیان دانش می‌پردازد و می‌نگارد:
«جماعتی که غرضشان از علم، ریاست و اعتبار دنیا بوده نه کمال، هیچ از اینها نفهمیده‌اند و آنها را باطل و سخیف دانسته بر رأی خود معنا می‌گفته‌اند که طالبان حق را گمراه کرده‌اند». <ref>اسفندیار، کی‌خسرو بن آذرکیوان، دبستان مذاهب، ج۱، ص۴۷وص۲۱۵</ref>


=وفات میرفندرسکی=
=وفات میرفندرسکی=
confirmed، مدیران
۳۳٬۱۹۳

ویرایش