نزاریه: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «نزاريه‏ از پیروان شاخه‌ای از فرقه اسماعیلیه‌اند که در سال ۴۸۸ قمری در پی اخ...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
نزاريه‏ از پیروان شاخه‌ای از فرقه اسماعیلیه‌اند که در سال ۴۸۸ قمری در پی اختلاف مستعلی و نزار بر سر جانشینی پدرشان مستنصر (۴۲۷-۴۸۸) خلیفه فاطمی، امامت را حق نزار دانستند و به همین دلیل به نزاریان مشهور شدند.
'''نزاریه‏''' از پیروان شاخه‌ای از فرقه [[اسماعیلیه|اسماعیلیه‌]]<nowiki/>اند که در سال ۴۸۸ قمری در پی اختلاف مستعلی و نزار بر سر جانشینی پدرشان مستنصر (۴۲۷-۴۸۸) خلیفه فاطمی، امامت را حق نزار دانستند و به همین دلیل به نزاریان مشهور شدند.


==رهبر فرقه==
==رهبر فرقه==
خط ۷: خط ۷:
در سال ۴۸۸ با مرگ مستنصر هشتمین خلیفه فاطمیان مصر، بر سر جانشینی او اختلافی در قاهره روی داد. گروهی از درباریان به رهبری افضل پسر بدر جمالی وزیر مقتدر فاطمیان، اعلام کردند که مستنصر، پسرش مستعلی را برای خلافت بعد از خود انتخاب کرده است، در حالی که نزار فرزند بزرگ‌تر مستنصر پیشتر از سوی او به عنوان جانشن انتخاب شده بود و خلافت را حق خود می‌دانست. افضل که در آن دوران قدرت اصلی دربار فاطمیان بود، مستعلی را بر تخت خلافت نشاند. در پی این واقعه نزار از قاهره گریخت و سعی کرد قیامی را از اسکندریه برای بازگشت به خلافت ساماندهی کند اما شکست خورد و دستگیر و زندانی شد. <ref>با استفاده از فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 441</ref>  <ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲۳۷- 238</ref> با اینکه مردم شمال افریقا و مصر به خلافت مستعلی گردن نهادند و او را خلیفه بر حق دانستند، اسماعیلیه ایران، نزار را امام می‌دانستند و امامت مستعلی را نمی‌پذیرفتند. در پی این ماجرا اسماعیلیه ایران که در آن زمان تحت رهبری داعی بزرگ اسماعیلی، حسن صباح بودند با فاطمیان مصر قطع رابطه کرده و مستقل شدند و از آنجا که به امامت نزار معتقد بودند به نزاریان مشهور شدند.<ref>با استفاده از فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، مشهد،  نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول،  ص 441</ref>نزاری‌ها و مستعلی‌ها تا ۹ خلیفهٔ اول فاطمی را به‌عنوان امام پذیرفته اند، اما در جانشینی نزار با مستعلی اختلاف نظر دارند. جانشین المستنصر بنابر حکم آشکار خود او، پسر بزرگش، نزار بود اما امیر سپاه مصر که به مستعلی (پسر دیگر خلیفه)، ارادت داشت وی را به خلافت نشاند و او را امام مخصوص خواند. البته چون این قول، حکم آشکار خلیفهٔ پیشین نبود نتوانست تمام اسماعیلیه را راضی و خشنود کند.  https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%87
در سال ۴۸۸ با مرگ مستنصر هشتمین خلیفه فاطمیان مصر، بر سر جانشینی او اختلافی در قاهره روی داد. گروهی از درباریان به رهبری افضل پسر بدر جمالی وزیر مقتدر فاطمیان، اعلام کردند که مستنصر، پسرش مستعلی را برای خلافت بعد از خود انتخاب کرده است، در حالی که نزار فرزند بزرگ‌تر مستنصر پیشتر از سوی او به عنوان جانشن انتخاب شده بود و خلافت را حق خود می‌دانست. افضل که در آن دوران قدرت اصلی دربار فاطمیان بود، مستعلی را بر تخت خلافت نشاند. در پی این واقعه نزار از قاهره گریخت و سعی کرد قیامی را از اسکندریه برای بازگشت به خلافت ساماندهی کند اما شکست خورد و دستگیر و زندانی شد. <ref>با استفاده از فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 441</ref>  <ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲۳۷- 238</ref> با اینکه مردم شمال افریقا و مصر به خلافت مستعلی گردن نهادند و او را خلیفه بر حق دانستند، اسماعیلیه ایران، نزار را امام می‌دانستند و امامت مستعلی را نمی‌پذیرفتند. در پی این ماجرا اسماعیلیه ایران که در آن زمان تحت رهبری داعی بزرگ اسماعیلی، حسن صباح بودند با فاطمیان مصر قطع رابطه کرده و مستقل شدند و از آنجا که به امامت نزار معتقد بودند به نزاریان مشهور شدند.<ref>با استفاده از فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، مشهد،  نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول،  ص 441</ref>نزاری‌ها و مستعلی‌ها تا ۹ خلیفهٔ اول فاطمی را به‌عنوان امام پذیرفته اند، اما در جانشینی نزار با مستعلی اختلاف نظر دارند. جانشین المستنصر بنابر حکم آشکار خود او، پسر بزرگش، نزار بود اما امیر سپاه مصر که به مستعلی (پسر دیگر خلیفه)، ارادت داشت وی را به خلافت نشاند و او را امام مخصوص خواند. البته چون این قول، حکم آشکار خلیفهٔ پیشین نبود نتوانست تمام اسماعیلیه را راضی و خشنود کند.  https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%87


بعد از مرگ نزار، پيروانش از مصر و شام به يمن و ايران گريختند و در الموت به پيشوايى حسن صباح دولت اسماعيليه نزارى را تشكيل دادند.
بعد از مرگ نزار، پیروانش از مصر و شام به یمن و ایران گریختند و در الموت به پیشوایى حسن صباح دولت اسماعیلیه نزارى را تشكیل دادند.
برخى از «نزاريه» معتقد بودند كه نزار كشته نشده بلكه پنهانى از مصر بگريخت و به ايران آمد و دولت نزاريه را در جبال طالقان تأسيس كرد.
برخى از «نزاریه» معتقد بودند كه نزار كشته نشده بلكه پنهانى از مصر بگریخت و به ایران آمد و دولت نزاریه را در جبال طالقان تأسیس كرد.
گويند: پس از كشته شدن نزار (در سال 448 ه) پسرش هادى به امامت نشست و در سال 530 درگذشت و او را در لمبسر به خاك سپردند.
گویند: پس از كشته شدن نزار (در سال 448 ه) پسرش هادى به امامت نشست و در سال 530 درگذشت و او را در لمبسر به خاك سپردند.
بعد از هادى پسرش محمد المهدى مقر خود را در الموت قرار داد و در 552 هجری قمری درگذشت. سپس «نزاريه» بساط امامت خود را در شام گستردند و در زمان ملك رضوان بن تتش بن الب ارسلان سلجوقى كيش خود را در حلب گسترش دادند در آن زمان بود كه حسن صباح يكى از داعيان خود را به شام فرستاد و وى ملك رضوان را به كيش خود خواند و مذهب ايشان در حلب رواج يافت.در سال 520 هجرى قمری داعى ديگرى كه ايرانى بود از فرقه «باطنيه نزارى» به نام بهرام به شام رفت و امور «اسماعيليه» را در آن بلاد به دست گرفت و بر بندر بانياس مسلط شد و عده‏اى از كشاورزان به هوا خواهى او برخاستند و بسيارى از مخالفان خود را از ميان برد و بر برق بن جندل كه از مخالفان اسماعيليه بود ظفر يافت.طرفداران وى به پيشوايى برادرش ضحاك بن جندل لشكرى آراسته و سپاه بهرام را شكست دادند و او را کشتند. پس از بهرام، داعى ديگرى به نام‏ اسماعيل به جاى او نشست و چون قادر به حفظ بندر بانياس نبود آن را به صليبيان فرنگى تسليم كرد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 442 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref>  
بعد از هادى پسرش محمد المهدى مقر خود را در الموت قرار داد و در 552 هجری قمری درگذشت. سپس «نزاریه» بساط امامت خود را در شام گستردند و در زمان ملك رضوان بن تتش بن الب ارسلان سلجوقى كیش خود را در حلب گسترش دادند در آن زمان بود كه حسن صباح یكى از داعیان خود را به شام فرستاد و وى ملك رضوان را به كیش خود خواند و مذهب ایشان در حلب رواج یافت.در سال 520 هجرى قمری داعى دیگرى كه ایرانى بود از فرقه «باطنیه نزارى» به نام بهرام به شام رفت و امور «اسماعیلیه» را در آن بلاد به دست گرفت و بر بندر بانیاس مسلط شد و عده‏اى از كشاورزان به هوا خواهى او برخاستند و بسیارى از مخالفان خود را از میان برد و بر برق بن جندل كه از مخالفان اسماعیلیه بود ظفر یافت.طرفداران وى به پیشوایى برادرش ضحاك بن جندل لشكرى آراسته و سپاه بهرام را شكست دادند و او را کشتند. پس از بهرام، داعى دیگرى به نام‏ اسماعیل به جاى او نشست و چون قادر به حفظ بندر بانیاس نبود آن را به صلیبیان فرنگى تسلیم كرد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 442 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref>  


==جمعیت نزاریان==
==جمعیت نزاریان==
خط ۲۴: خط ۲۴:
[[رده: کلام اسلامی]]
[[رده: کلام اسلامی]]
[[رده: فرقه های دینی ]]
[[رده: فرقه های دینی ]]
<references />
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۴۵

ویرایش