نواب اربعه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
=نواب اربعه=
=نواب اربعه=


نايبان خاص<ref>در آن روزگار، به جاى «نيابت» و «نواب» بيشتر تعبير «سفارت» و «سفرأ» به كار برده میشد.</ref>[[حضرت مهدى]] در دوران غيبت صغرى، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پيشين و از علماى پارسا و بزرگ [[شيعه]] بودند كه «نوّاب اربعه» ناميده شده‏اند. اينان به ترتيب زمانى عبارت بودند از:
نایبان خاص<ref>در آن روزگار، به جاى «نیابت» و «نواب» بیشتر تعبیر «سفارت» و «سفرأ» به كار برده میشد.</ref>[[حضرت مهدى]] در دوران غیبت صغرى، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پیشین و از علماى پارسا و بزرگ [[شیعه]] بودند كه «نوّاب اربعه» نامیده شده‏اند. اینان به ترتیب زمانى عبارت بودند از:


# ابو عَمرو عثمان بن سعيد عَمرى،
# ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمرى،
#  
#  
# ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعيد عَمرى،
# ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمرى،
#  
#  
# ابوالقاسم حسين بن روح نوبختى،
# ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى،
#  
#  
# ابو الحسن على بن محمد سَمَرى.
# ابو الحسن على بن محمد سَمَرى.
#  
#  
البته [[امام زمان(عج)]] وكلاى ديگرى نيز در مناطق مختلف مانند: [[بغداد]]، [[كوفه]]، [[اهواز]]، [[همدان]]، [[قم]]، [[رى]]، [[آذربايجان]]، [[نيشابور]] و... داشت كه يا به وسيله اين چهار نفر، كه در رأس سلسله مراتب وكلاى امام قرار داشتند، امور مردم را به عرض حضرت میرساندند<ref>چنانكه طبق نقل شيخ طوسى، حدود ده نفر در بغداد به نمايندگى از طرف محمد بن عثمان فعاليّت میكردند (الغيبة، ص 225).</ref> و از سوى امام در مورد آنان «توقيع» هايى<ref>توقيع به معناى حاشيه نويسى است و در اصطلاح علماى شيعه به نامه‏ها و فرمانهايى كه در زمان غيبت صغرى از طرف امام به شيعيان میرسيده توقيع گفته میشود.</ref> صادر می‌شده است<ref> صدر، المهدى،، ص .189.</ref>. و يا - آن گونه كه بعضى از محققان احتمال داده‏اند - سفارت و وكالت اين چهار نفر، وكالتى عامّ و مطلق بوده ولى ديگران در موارد خاصى وكالت و نيابت داشته‏‌اند.<ref> امين، سيد محسن، أعيان الشيعة، ج 2، ص .48.</ref>. مانند:
البته [[امام زمان(عج)]] وكلاى دیگرى نیز در مناطق مختلف مانند: [[بغداد]]، [[كوفه]]، [[اهواز]]، [[همدان]]، [[قم]]، [[رى]]، [[آذربایجان]]، [[نیشابور]] و... داشت كه یا به وسیله این چهار نفر، كه در رأس سلسله مراتب وكلاى امام قرار داشتند، امور مردم را به عرض حضرت میرساندند<ref>چنانكه طبق نقل شیخ طوسى، حدود ده نفر در بغداد به نمایندگى از طرف محمد بن عثمان فعالیّت میكردند (الغیبة، ص 225).</ref> و از سوى امام در مورد آنان «توقیع» هایى<ref>توقیع به معناى حاشیه نویسى است و در اصطلاح علماى شیعه به نامه‏ها و فرمانهایى كه در زمان غیبت صغرى از طرف امام به شیعیان میرسیده توقیع گفته میشود.</ref> صادر می‌شده است<ref> صدر، المهدى،، ص .189.</ref>. و یا - آن گونه كه بعضى از محققان احتمال داده‏اند - سفارت و وكالت این چهار نفر، وكالتى عامّ و مطلق بوده ولى دیگران در موارد خاصى وكالت و نیابت داشته‏‌اند.<ref> امین، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 2، ص .48.</ref>. مانند:
محمد بن جعفر اسدى، احمد بن اسحاق اشعرى قمى، ابراهيم بن محمد همدانى، احمد بن حمزة بن اليسع<ref>طوسى،، الغيبة، ص 257، .258</ref>، محمد بن ابراهيم بن مهزيار<ref>كلينى،، اصول كافى،، ج 1، ص 518، ح .5.</ref>، حاجز بن يزيد، محمد بن صالح<ref>كلينى، همان كتاب، ص 521، ح 14 و .15.</ref>، ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى، محمد بن على بن بلال، عمر اهوازى، و ابو محمد و جنائى<ref>طبرسى،، اًعلام الورى، ص .444.</ref>.
محمد بن جعفر اسدى، احمد بن اسحاق اشعرى قمى، ابراهیم بن محمد همدانى، احمد بن حمزة بن الیسع<ref>طوسى،، الغیبة، ص 257، .258</ref>، محمد بن ابراهیم بن مهزیار<ref>كلینى،، اصول كافى،، ج 1، ص 518، ح .5.</ref>، حاجز بن یزید، محمد بن صالح<ref>كلینى، همان كتاب، ص 521، ح 14 و .15.</ref>، ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى، محمد بن على بن بلال، عمر اهوازى، و ابو محمد و جنائى<ref>طبرسى،، اًعلام الورى، ص .444.</ref>.


=ابو عَمرو عثمان بن سعيد عَمرى=
=ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمرى=


عثمان بن سعيد از [[قبيله بنى اسد]] بود و به مناسبت سكونت در شهر [[سامرا]]، «عسكرى» نيز ناميده مى‌شد. در محافل [[شيعه]] از او به نام «سمّان» (= روغن فروش) ياد مى‌‏شد، زيرا به منظور استتار فعاليتهاى سياسى، روغن فروشى میكرد و اموال متعلق به امام را، كه شيعيان به وى تحويل میدادند، در ظرفهاى روغن قرار داده به محضر امام عسكرى میرساند<ref>طوسى،، الغيبة، تهران، مكتبة نينوى الحديثة ص .214.</ref>. او مورد اعتماد و احترام عموم شيعيان بود<ref>طوسى، همان كتاب، ص 216.</ref>. گفتنى است كه عثمان بن سعيد قبلاً نيز از وكلا و ياران مورد اعتماد [[حضرت هادى]] و حضرت عسكرى(ع) بوده است. «احمد بن اسحاق» كه خود از بزرگان شيعه میباشد، میگويد:
عثمان بن سعید از [[قبیله بنى اسد]] بود و به مناسبت سكونت در شهر [[سامرا]]، «عسكرى» نیز نامیده مى‌شد. در محافل [[شیعه]] از او به نام «سمّان» (= روغن فروش) یاد مى‌‏شد، زیرا به منظور استتار فعالیتهاى سیاسى، روغن فروشى میكرد و اموال متعلق به امام را، كه شیعیان به وى تحویل میدادند، در ظرفهاى روغن قرار داده به محضر امام عسكرى میرساند<ref>طوسى،، الغیبة، تهران، مكتبة نینوى الحدیثة ص .214.</ref>. او مورد اعتماد و احترام عموم شیعیان بود<ref>طوسى، همان كتاب، ص 216.</ref>. گفتنى است كه عثمان بن سعید قبلاً نیز از وكلا و یاران مورد اعتماد [[حضرت هادى]] و حضرت عسكرى(ع) بوده است. «احمد بن اسحاق» كه خود از بزرگان شیعه میباشد، میگوید:
روزى به محضر [[امام هادى]] رسيدم و عرض كردم: من گاهى غايب و گاهى (در اينجا) حاضر و وقتى هم كه حاضرم هميشه نمیتوانم به محضر شما برسم. سخن چه كسى را بپذيرم و از چه كسى فرمان ببرم؟
روزى به محضر [[امام هادى]] رسیدم و عرض كردم: من گاهى غایب و گاهى (در اینجا) حاضر و وقتى هم كه حاضرم همیشه نمیتوانم به محضر شما برسم. سخن چه كسى را بپذیرم و از چه كسى فرمان ببرم؟
امام فرمود: «اين ابو عَمرو (عثمان بن سعيد عَمرى)، فردى امين و مورد اطمينان من است، آنچه به شما بگويد، از جانب من میگويد و آنچه به شما برساند، از طرف من میرساند».
امام فرمود: «این ابو عَمرو (عثمان بن سعید عَمرى)، فردى امین و مورد اطمینان من است، آنچه به شما بگوید، از جانب من میگوید و آنچه به شما برساند، از طرف من میرساند».
احمد بن اسحاق میگويد: پس از رحلت [[امام هادى(ع)]] روزى به حضور امام عسكرى(ع) شرفياب شدم و همان سؤال را تكرار كردم.
احمد بن اسحاق میگوید: پس از رحلت [[امام هادى(ع)]] روزى به حضور امام عسكرى(ع) شرفیاب شدم و همان سؤال را تكرار كردم.
حضرت مانند پدرش فرمود: اين ابو عَمرو مورد اعتماد و اطمينان امام پيشين، و نيز طرف اطمينان من در زندگى و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگويد از جانب من میگويد و آنچه به شما برساند از طرف من میرساند<ref>طوسى،، الغيبة، ص 215.</ref>.
حضرت مانند پدرش فرمود: این ابو عَمرو مورد اعتماد و اطمینان امام پیشین، و نیز طرف اطمینان من در زندگى و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید از جانب من میگوید و آنچه به شما برساند از طرف من میرساند<ref>طوسى،، الغیبة، ص 215.</ref>.


پس از رحلت امام عسكرى، مراسم تغسيل و تكفين و خاكسپارى آن حضرت را، در ظاهر، عثمان بن سعدى انجام داد<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .216.</ref>. نيز همو بود كه روزى در حضور جمعى از شيعيان به فرمان امام عسكرى(ع) و به نمايندگى از طرف آن حضرت، اموالى را كه گروهى از شيعيان [[يمن]] اورده بودند، از آنان تحويل گرفت و امام در برابر اظهارات حاضران مبنى بر اينكه با اين اقدام حضرت، اعتماد و احترامشان نسبت به عثمان بن سعيد افزايش يافته است، فرمود: گواه باشيد كه عثمان بن سعيد وكيل من است، و پسرش محمد نيز، وكيل پسرم مهدى خواهد بود<ref> طوسى،، همان كتاب، ص ..216</ref>. همچنين، در پايان ديدار چهل نفر از شيعيان با حضرت مهدى كه شرح آن در اوائل اين بخش گذشت - حضرت خطاب به حاضران فرمود:
پس از رحلت امام عسكرى، مراسم تغسیل و تكفین و خاكسپارى آن حضرت را، در ظاهر، عثمان بن سعدى انجام داد<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .216.</ref>. نیز همو بود كه روزى در حضور جمعى از شیعیان به فرمان امام عسكرى(ع) و به نمایندگى از طرف آن حضرت، اموالى را كه گروهى از شیعیان [[یمن]] اورده بودند، از آنان تحویل گرفت و امام در برابر اظهارات حاضران مبنى بر اینكه با این اقدام حضرت، اعتماد و احترامشان نسبت به عثمان بن سعید افزایش یافته است، فرمود: گواه باشید كه عثمان بن سعید وكیل من است، و پسرش محمد نیز، وكیل پسرم مهدى خواهد بود<ref> طوسى،، همان كتاب، ص ..216</ref>. همچنین، در پایان دیدار چهل نفر از شیعیان با حضرت مهدى كه شرح آن در اوائل این بخش گذشت - حضرت خطاب به حاضران فرمود:
آنچه عثمان (بن سعيد) میگويد، از او بپذيريد، مطيع فرمان او باشيد، سخنان او را بپذيريد، او نماينده امام شماست و اختيار با اوست<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .217.</ref>.
آنچه عثمان (بن سعید) میگوید، از او بپذیرید، مطیع فرمان او باشید، سخنان او را بپذیرید، او نماینده امام شماست و اختیار با اوست<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .217.</ref>.
تاريخ وفات عثمان بن سعيد روشن نيست. برخى احتمال داده‏اند او بين سالهاى 260 - 267 در گذشته باشد و برخى ديگر فوت او را در سال 280 دانسته‌‏اند<ref>دكتر حسين، جاسم، تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم، ترجمه دكتر سيد محمد تقى آيت اللّهى، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارات امير كبير، 1367 هـ. ش، ص 155 و .156.</ref>.
تاریخ وفات عثمان بن سعید روشن نیست. برخى احتمال داده‏اند او بین سالهاى 260 - 267 در گذشته باشد و برخى دیگر فوت او را در سال 280 دانسته‌‏اند<ref>دكتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دكتر سید محمد تقى آیت اللّهى، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارات امیر كبیر، 1367 هـ. ش، ص 155 و .156.</ref>.


=محمد بن عثمان بن سعيد عَمرى=
=محمد بن عثمان بن سعید عَمرى=


محمد بن عثمان نيز همچون پدر، از بزرگان شيعه و از نظر تقوا و عدالت و بزرگوارى مورد قبول و احترام شيعيان<ref>دكتر حسين، جاسم، تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم، ترجمه دكتر سيد محمد تقى آيت اللّهى، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارات امير كبير، 1367 هـ. ش، ص 155 و .156</ref> و از ياران مورد اعتماد [[امام عسكرى(ع)]] بود، چنانكه حضرت در پاسخ شؤال «احمد بن اسحاق» كه به چه كسى مراجعه كند؟ فرمود: عَمرى (عثمان بن سعيد)، و پسرش، هر دو، امين و مورد اعتماد هستند، آنچه به تو برسانند، از جانب من مى‏رسانند، و آنچه به تو بگويند از طرف من مى‏گويند. سخنان آنان را بشنو از آنان پيروى كن، زيرا اين دو تن مورد اعتماد و امين منند<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .221</ref>.
محمد بن عثمان نیز همچون پدر، از بزرگان شیعه و از نظر تقوا و عدالت و بزرگوارى مورد قبول و احترام شیعیان<ref>دكتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دكتر سید محمد تقى آیت اللّهى، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارات امیر كبیر، 1367 هـ. ش، ص 155 و .156</ref> و از یاران مورد اعتماد [[امام عسكرى(ع)]] بود، چنانكه حضرت در پاسخ شؤال «احمد بن اسحاق» كه به چه كسى مراجعه كند؟ فرمود: عَمرى (عثمان بن سعید)، و پسرش، هر دو، امین و مورد اعتماد هستند، آنچه به تو برسانند، از جانب من مى‏رسانند، و آنچه به تو بگویند از طرف من مى‏گویند. سخنان آنان را بشنو از آنان پیروى كن، زیرا این دو تن مورد اعتماد و امین منند<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .221</ref>.
پس از درگذشت عثمان، از جانب امام غايب توقيعى مبنى بر تسليت وفات او و اعلام نيابت فرزندش «محمد» صادر شد<ref> طوسى،، همان كتاب، ص .219</ref>.
پس از درگذشت عثمان، از جانب امام غایب توقیعى مبنى بر تسلیت وفات او و اعلام نیابت فرزندش «محمد» صادر شد<ref> طوسى،، همان كتاب، ص .219</ref>.
«عبد الله بن جعفر حِميَرى» مى‏گويد: وقتى كه عثمان بن سعيد در گذشت، نامه‏اى با هما خطى كه قبلاً امام با آن با ما مكاتبه مى‏كرد، براى ما آمد كه در آن ابو جعفر (محمد بن عثمان بن سعيد) به جاى پدر منصوب شده بود<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 219 - .220</ref>.
«عبد الله بن جعفر حِمیَرى» مى‏گوید: وقتى كه عثمان بن سعید در گذشت، نامه‏اى با هما خطى كه قبلاً امام با آن با ما مكاتبه مى‏كرد، براى ما آمد كه در آن ابو جعفر (محمد بن عثمان بن سعید) به جاى پدر منصوب شده بود<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 219 - .220</ref>.


همچنين اما، ضمن توقيعى در پاسخ سؤالات «اسحاق بن يعقوب»، چنين نوشت: خداوند از عثمان بن سعيد و پدرش، كه قبلاً مى‏زيست، راضى و خشنود باشد. او مورد وثوق و اعتماد من، و نوشته او نوشته من است<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 220 - بحار الأنوار، ج 51، ص .349</ref>.
همچنین اما، ضمن توقیعى در پاسخ سؤالات «اسحاق بن یعقوب»، چنین نوشت: خداوند از عثمان بن سعید و پدرش، كه قبلاً مى‏زیست، راضى و خشنود باشد. او مورد وثوق و اعتماد من، و نوشته او نوشته من است<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 220 - بحار الأنوار، ج 51، ص .349</ref>.
ابو جعفر تأليفاتى در فقه داشته است كه پس از وفاتش، به دست حسين بن روح، سومين نايب امام (و يا به دست ابو الحسن سمرى، نايب چهارم) رسيده است<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 220 - مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 350 - طبرسى اًعلام الورى، الطبعة الثالثة، ص 452 - على بن عيسى اربلى،، كشف الغمة، تبريز، مكتبة بنى هاشمى،، 1381 هـ. ق، ج 3، ص .322</ref>.
ابو جعفر تألیفاتى در فقه داشته است كه پس از وفاتش، به دست حسین بن روح، سومین نایب امام (و یا به دست ابو الحسن سمرى، نایب چهارم) رسیده است<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 220 - مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 350 - طبرسى اًعلام الورى، الطبعة الثالثة، ص 452 - على بن عیسى اربلى،، كشف الغمة، تبریز، مكتبة بنى هاشمى،، 1381 هـ. ق، ج 3، ص .322</ref>.
محمد بن عثمان، حدود چهل سال عهده دار سفارت و وكالت امام زمان بود و در طول اين مدّت، وكلاى محلّى و منطقه‏اى را سازماندهى و بر فعاليتشان نظارت مى‏كرد و به اداره امور شيعيان اشتغال داشت. توقيع‏هاى متعددى از ناحيه امام صادر، و توسط او به ديگران رسيد. او سرانجام در سال 304 يا 305 درگذشت<ref>طوسى، الغيبة، ص .221</ref>.
محمد بن عثمان، حدود چهل سال عهده دار سفارت و وكالت امام زمان بود و در طول این مدّت، وكلاى محلّى و منطقه‏اى را سازماندهى و بر فعالیتشان نظارت مى‏كرد و به اداره امور شیعیان اشتغال داشت. توقیع‏هاى متعددى از ناحیه امام صادر، و توسط او به دیگران رسید. او سرانجام در سال 304 یا 305 درگذشت<ref>طوسى، الغیبة، ص .221</ref>.
او پيش از مرگ، از تاريخ وفات خود خبر داد، و دقيقاً در همان تاريخى كه گفته بود، در گذشت<ref> طوسى، الغيبة، ص 222 - بحار الأنوار، ج 51، ص .351</ref>.
او پیش از مرگ، از تاریخ وفات خود خبر داد، و دقیقاً در همان تاریخى كه گفته بود، در گذشت<ref> طوسى، الغیبة، ص 222 - بحار الأنوار، ج 51، ص .351</ref>.


=ابو القاسم حسين بن روح نوبختى=
=ابو القاسم حسین بن روح نوبختى=


در روزهاى آخر عمر ابو‌جعفر، گروهى از بزرگان شيعه نزد او رفتند. او گفت: چنانچه از دنيا رفتم، به امر امام، جنشين من و نايب امام «ابو القاسم حسين بن روح نوبختى» خواهد بود. به او مراجعه كنيد و در كارهايتان به او اعتماد نماييد<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 226 و 227 - بحار الأنوار، ج 51، ص .355.</ref>.
در روزهاى آخر عمر ابو‌جعفر، گروهى از بزرگان شیعه نزد او رفتند. او گفت: چنانچه از دنیا رفتم، به امر امام، جنشین من و نایب امام «ابو القاسم حسین بن روح نوبختى» خواهد بود. به او مراجعه كنید و در كارهایتان به او اعتماد نمایید<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 226 و 227 - بحار الأنوار، ج 51، ص .355.</ref>.
حسين بن روح، از دستياران نزديك نايب دوم بود و عَمرى از مدتها پيش، براى تثبيت امر نيابت او زمينه سازى مى‏كرد و شيعيان را جهت تحويل اموال، به او ارجاع مى‏داد و او، رابط بين عثمان بن سعيد و شيعيان بود<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 224 و 225 و .227.</ref>.
حسین بن روح، از دستیاران نزدیك نایب دوم بود و عَمرى از مدتها پیش، براى تثبیت امر نیابت او زمینه سازى مى‏كرد و شیعیان را جهت تحویل اموال، به او ارجاع مى‏داد و او، رابط بین عثمان بن سعید و شیعیان بود<ref>طوسى،، همان كتاب، ص 224 و 225 و .227.</ref>.
حسين بن روح، كتابى در [[فقه]] [[شيعه]] به نام «التأديب» تأليف كرده بود. آن را جهت اظهار نظر، نزد فقهاى قم فرستاد. آنان پس از بررسى، در پاسخ نوشتند، جز در يك مسئله، همگى مطابق فتاواى فقهاى شيعه است<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .240.</ref>. بعضى از معاصرين او، عقل و هوش و درايت وى را تحسين كرده و مى‏گفتند: به تصديق موافق و مخالف، حسين بن روح از عاقلترين مردم روزگار است<ref>مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 356، ور.ك به: طوسى،، همان كتاب، ص .236</ref>. نوبختى در دوران حكومت «مقتدر»، خليفه عباسى، به خدت پنج سال به زندان افتاد و در سال 317 آزاد شد<ref>دكتر حسين، جاسم، تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم، چاپ اوّل، تهران، انتشارات امير كبير، 1367 هـ. ش، ص .199</ref>. و سرانجام، بعد از بيست و يك سال فعاليّت و سفارت، در سال 326 چشم از جهان فرو بست<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .238</ref>.
حسین بن روح، كتابى در [[فقه]] [[شیعه]] به نام «التأدیب» تألیف كرده بود. آن را جهت اظهار نظر، نزد فقهاى قم فرستاد. آنان پس از بررسى، در پاسخ نوشتند، جز در یك مسئله، همگى مطابق فتاواى فقهاى شیعه است<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .240.</ref>. بعضى از معاصرین او، عقل و هوش و درایت وى را تحسین كرده و مى‏گفتند: به تصدیق موافق و مخالف، حسین بن روح از عاقلترین مردم روزگار است<ref>مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 356، ور.ك به: طوسى،، همان كتاب، ص .236</ref>. نوبختى در دوران حكومت «مقتدر»، خلیفه عباسى، به خدت پنج سال به زندان افتاد و در سال 317 آزاد شد<ref>دكتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، چاپ اوّل، تهران، انتشارات امیر كبیر، 1367 هـ. ش، ص .199</ref>. و سرانجام، بعد از بیست و یك سال فعالیّت و سفارت، در سال 326 چشم از جهان فرو بست<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .238</ref>.


=ابو الحسن على بن محمد سَمَرى<ref>سَيمَرى و صَيٌمَرى نيز گفته شده است (صدر، محمد، تاريخ الغيبة الصغرى، ط 1، بيروت دار التعارف للمطبوعات، 1392 هـ. ق، ص 412).</ref>=
=ابو الحسن على بن محمد سَمَرى<ref>سَیمَرى و صَیٌمَرى نیز گفته شده است (صدر، محمد، تاریخ الغیبة الصغرى، ط 1، بیروت دار التعارف للمطبوعات، 1392 هـ. ق، ص 412).</ref>=


به فرمان امام عصر (ع) وبا [[وصيت]] و معرفى نوبختى، پس از حسين بن روح، على بن محمد سمرى منصب نيابت خاص و اداره امور شيعيان را عهده دار گرديد<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .442</ref>. سمرى از اصحاب و ياران امام عسكرى(ع) بوده است<ref>صدر، همان كتاب ص .412</ref>. او تا سال 329 كه ديده از جهان فرو بست، مسئوليت نيابت و وكالت خاص را به عهده داشت.  
به فرمان امام عصر (ع) وبا [[وصیت]] و معرفى نوبختى، پس از حسین بن روح، على بن محمد سمرى منصب نیابت خاص و اداره امور شیعیان را عهده دار گردید<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .442</ref>. سمرى از اصحاب و یاران امام عسكرى(ع) بوده است<ref>صدر، همان كتاب ص .412</ref>. او تا سال 329 كه دیده از جهان فرو بست، مسئولیت نیابت و وكالت خاص را به عهده داشت.  
چند روز پيش از وفات او توقيعى از ناحيه امام به اين مضمون خطاب به وى صادر شد:
چند روز پیش از وفات او توقیعى از ناحیه امام به این مضمون خطاب به وى صادر شد:
اى على بن محمد سمرى! خداوند در سوك فقدان تو پاداشى بزرگ به برادرانت عطا كند. تو تا شش روز ديگر از دنيا خواهى رفت. كارهايت را مرتب كن و هيچ كس را به جانشينى خويش مگمار. دوران غيبت كامل فرا رسيده است و من جز با اجازه [[خداوند]] متعال [[ظهور]] نخواهم كرد و ظهور من پس از گذشت مدتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمين ازستم خواهد بود. افرادى نزد [[شيعيان]] من مدّعى مشاهده من (ارتباط با من به عنوان نايب خاص) خواهند شد. آگاه باشيد كه هر كس پيش از خروج [[سفيانى]] و «صيحه آسمانى»<ref> چنانكه در بحث علائم ظهور گفته شده، قيام شخصى به نام سفيانى و صداى آسمانى از علامتهايى هستند كه در آستانه ظهور امام رخ خواهد داد.</ref> چنين ادعايى بكند، دروغگو و افترا زننده است و هيچ حركت و نيرويى جز به خداوند عظيم نيست<ref>طوسى،، الغيبة، ص 242 و 243 - مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 361 - طبرسى،، همان كتاب، ص 445 - صدر.</ref>.  
اى على بن محمد سمرى! خداوند در سوك فقدان تو پاداشى بزرگ به برادرانت عطا كند. تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهى رفت. كارهایت را مرتب كن و هیچ كس را به جانشینى خویش مگمار. دوران غیبت كامل فرا رسیده است و من جز با اجازه [[خداوند]] متعال [[ظهور]] نخواهم كرد و ظهور من پس از گذشت مدتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین ازستم خواهد بود. افرادى نزد [[شیعیان]] من مدّعى مشاهده من (ارتباط با من به عنوان نایب خاص) خواهند شد. آگاه باشید كه هر كس پیش از خروج [[سفیانى]] و «صیحه آسمانى»<ref> چنانكه در بحث علائم ظهور گفته شده، قیام شخصى به نام سفیانى و صداى آسمانى از علامتهایى هستند كه در آستانه ظهور امام رخ خواهد داد.</ref> چنین ادعایى بكند، دروغگو و افترا زننده است و هیچ حركت و نیرویى جز به خداوند عظیم نیست<ref>طوسى،، الغیبة، ص 242 و 243 - مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 361 - طبرسى،، همان كتاب، ص 445 - صدر.</ref>.  
در ششمين روز پس از صدور توقيع، ابو الحسن سمرى از دنيا رفت<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .243</ref>. پيش از مرگش از وى پرسيدند: نايب بعد از تو كيست؟ پاسخ داد: اجازه ندارم كسى را معرفى كنم<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .242 </ref>. با در گذشت ابو الحسن سمرى دوره جديدى در تاريخ شيعه آغاز گرديد كه به دوران غيبت كبرى معروف است.
در ششمین روز پس از صدور توقیع، ابو الحسن سمرى از دنیا رفت<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .243</ref>. پیش از مرگش از وى پرسیدند: نایب بعد از تو كیست؟ پاسخ داد: اجازه ندارم كسى را معرفى كنم<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .242 </ref>. با در گذشت ابو الحسن سمرى دوره جدیدى در تاریخ شیعه آغاز گردید كه به دوران غیبت كبرى معروف است.


=منبع=
=منبع=


[https://www.pasokh.org/fa/Article/View/4111/ برگرفته از رسایت نواب اربعه در غيبت صغري - مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهاتhttps://www.pasokh.org]  
[https://www.pasokh.org/fa/Article/View/4111/ برگرفته از رسایت نواب اربعه در غیبت صغری - مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهاتhttps://www.pasokh.org]  


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۸

÷

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در

نواب اربعه
نام نواب اربعه

نواب اربعه،‌ اصلاحی اسلامی است که بر چهار نائب خاص حجت بن الحسن در دوران غیبت اطلاق می‌شود. نایبان خاص امام مهدی(عج) در دوران غیبت صغرى، چهار تن از علماى پارسا و بزرگ شیعه (و بعضا از اصحاب با سابقه امامان پیشین) بودند. این افراد به «نواب اربعه» نامیده شده اند. این چهار نفر(عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سَمُری) به‌مدت هفتاد سال، نیابت امام را عهده‌دار بودند و با داشتن وکلایی در دورترین شهرهای اسلامی، پیام‌ها و خواسته‏‌های شیعیان را به امام و پاسخ‌های امام را به آنان می‌رساندند. از دیگر وظایف نایبان خاص، این بود که تردیدها را درباره حضرت مهدی از بین ببرند و محل زندگی امام و مشخصات او را پنهان دارند.

نواب اربعه

نایبان خاص[۱]حضرت مهدى در دوران غیبت صغرى، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پیشین و از علماى پارسا و بزرگ شیعه بودند كه «نوّاب اربعه» نامیده شده‏اند. اینان به ترتیب زمانى عبارت بودند از:

  1. ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمرى،
  2. ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمرى،
  3. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى،
  4. ابو الحسن على بن محمد سَمَرى.

البته امام زمان(عج) وكلاى دیگرى نیز در مناطق مختلف مانند: بغداد، كوفه، اهواز، همدان، قم، رى، آذربایجان، نیشابور و... داشت كه یا به وسیله این چهار نفر، كه در رأس سلسله مراتب وكلاى امام قرار داشتند، امور مردم را به عرض حضرت میرساندند[۲] و از سوى امام در مورد آنان «توقیع» هایى[۳] صادر می‌شده است[۴]. و یا - آن گونه كه بعضى از محققان احتمال داده‏اند - سفارت و وكالت این چهار نفر، وكالتى عامّ و مطلق بوده ولى دیگران در موارد خاصى وكالت و نیابت داشته‏‌اند.[۵]. مانند: محمد بن جعفر اسدى، احمد بن اسحاق اشعرى قمى، ابراهیم بن محمد همدانى، احمد بن حمزة بن الیسع[۶]، محمد بن ابراهیم بن مهزیار[۷]، حاجز بن یزید، محمد بن صالح[۸]، ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى، محمد بن على بن بلال، عمر اهوازى، و ابو محمد و جنائى[۹].

ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمرى

عثمان بن سعید از قبیله بنى اسد بود و به مناسبت سكونت در شهر سامرا، «عسكرى» نیز نامیده مى‌شد. در محافل شیعه از او به نام «سمّان» (= روغن فروش) یاد مى‌‏شد، زیرا به منظور استتار فعالیتهاى سیاسى، روغن فروشى میكرد و اموال متعلق به امام را، كه شیعیان به وى تحویل میدادند، در ظرفهاى روغن قرار داده به محضر امام عسكرى میرساند[۱۰]. او مورد اعتماد و احترام عموم شیعیان بود[۱۱]. گفتنى است كه عثمان بن سعید قبلاً نیز از وكلا و یاران مورد اعتماد حضرت هادى و حضرت عسكرى(ع) بوده است. «احمد بن اسحاق» كه خود از بزرگان شیعه میباشد، میگوید: روزى به محضر امام هادى رسیدم و عرض كردم: من گاهى غایب و گاهى (در اینجا) حاضر و وقتى هم كه حاضرم همیشه نمیتوانم به محضر شما برسم. سخن چه كسى را بپذیرم و از چه كسى فرمان ببرم؟ امام فرمود: «این ابو عَمرو (عثمان بن سعید عَمرى)، فردى امین و مورد اطمینان من است، آنچه به شما بگوید، از جانب من میگوید و آنچه به شما برساند، از طرف من میرساند». احمد بن اسحاق میگوید: پس از رحلت امام هادى(ع) روزى به حضور امام عسكرى(ع) شرفیاب شدم و همان سؤال را تكرار كردم. حضرت مانند پدرش فرمود: این ابو عَمرو مورد اعتماد و اطمینان امام پیشین، و نیز طرف اطمینان من در زندگى و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید از جانب من میگوید و آنچه به شما برساند از طرف من میرساند[۱۲].

پس از رحلت امام عسكرى، مراسم تغسیل و تكفین و خاكسپارى آن حضرت را، در ظاهر، عثمان بن سعدى انجام داد[۱۳]. نیز همو بود كه روزى در حضور جمعى از شیعیان به فرمان امام عسكرى(ع) و به نمایندگى از طرف آن حضرت، اموالى را كه گروهى از شیعیان یمن اورده بودند، از آنان تحویل گرفت و امام در برابر اظهارات حاضران مبنى بر اینكه با این اقدام حضرت، اعتماد و احترامشان نسبت به عثمان بن سعید افزایش یافته است، فرمود: گواه باشید كه عثمان بن سعید وكیل من است، و پسرش محمد نیز، وكیل پسرم مهدى خواهد بود[۱۴]. همچنین، در پایان دیدار چهل نفر از شیعیان با حضرت مهدى كه شرح آن در اوائل این بخش گذشت - حضرت خطاب به حاضران فرمود: آنچه عثمان (بن سعید) میگوید، از او بپذیرید، مطیع فرمان او باشید، سخنان او را بپذیرید، او نماینده امام شماست و اختیار با اوست[۱۵]. تاریخ وفات عثمان بن سعید روشن نیست. برخى احتمال داده‏اند او بین سالهاى 260 - 267 در گذشته باشد و برخى دیگر فوت او را در سال 280 دانسته‌‏اند[۱۶].

محمد بن عثمان بن سعید عَمرى

محمد بن عثمان نیز همچون پدر، از بزرگان شیعه و از نظر تقوا و عدالت و بزرگوارى مورد قبول و احترام شیعیان[۱۷] و از یاران مورد اعتماد امام عسكرى(ع) بود، چنانكه حضرت در پاسخ شؤال «احمد بن اسحاق» كه به چه كسى مراجعه كند؟ فرمود: عَمرى (عثمان بن سعید)، و پسرش، هر دو، امین و مورد اعتماد هستند، آنچه به تو برسانند، از جانب من مى‏رسانند، و آنچه به تو بگویند از طرف من مى‏گویند. سخنان آنان را بشنو از آنان پیروى كن، زیرا این دو تن مورد اعتماد و امین منند[۱۸]. پس از درگذشت عثمان، از جانب امام غایب توقیعى مبنى بر تسلیت وفات او و اعلام نیابت فرزندش «محمد» صادر شد[۱۹]. «عبد الله بن جعفر حِمیَرى» مى‏گوید: وقتى كه عثمان بن سعید در گذشت، نامه‏اى با هما خطى كه قبلاً امام با آن با ما مكاتبه مى‏كرد، براى ما آمد كه در آن ابو جعفر (محمد بن عثمان بن سعید) به جاى پدر منصوب شده بود[۲۰].

همچنین اما، ضمن توقیعى در پاسخ سؤالات «اسحاق بن یعقوب»، چنین نوشت: خداوند از عثمان بن سعید و پدرش، كه قبلاً مى‏زیست، راضى و خشنود باشد. او مورد وثوق و اعتماد من، و نوشته او نوشته من است[۲۱]. ابو جعفر تألیفاتى در فقه داشته است كه پس از وفاتش، به دست حسین بن روح، سومین نایب امام (و یا به دست ابو الحسن سمرى، نایب چهارم) رسیده است[۲۲]. محمد بن عثمان، حدود چهل سال عهده دار سفارت و وكالت امام زمان بود و در طول این مدّت، وكلاى محلّى و منطقه‏اى را سازماندهى و بر فعالیتشان نظارت مى‏كرد و به اداره امور شیعیان اشتغال داشت. توقیع‏هاى متعددى از ناحیه امام صادر، و توسط او به دیگران رسید. او سرانجام در سال 304 یا 305 درگذشت[۲۳]. او پیش از مرگ، از تاریخ وفات خود خبر داد، و دقیقاً در همان تاریخى كه گفته بود، در گذشت[۲۴].

ابو القاسم حسین بن روح نوبختى

در روزهاى آخر عمر ابو‌جعفر، گروهى از بزرگان شیعه نزد او رفتند. او گفت: چنانچه از دنیا رفتم، به امر امام، جنشین من و نایب امام «ابو القاسم حسین بن روح نوبختى» خواهد بود. به او مراجعه كنید و در كارهایتان به او اعتماد نمایید[۲۵]. حسین بن روح، از دستیاران نزدیك نایب دوم بود و عَمرى از مدتها پیش، براى تثبیت امر نیابت او زمینه سازى مى‏كرد و شیعیان را جهت تحویل اموال، به او ارجاع مى‏داد و او، رابط بین عثمان بن سعید و شیعیان بود[۲۶]. حسین بن روح، كتابى در فقه شیعه به نام «التأدیب» تألیف كرده بود. آن را جهت اظهار نظر، نزد فقهاى قم فرستاد. آنان پس از بررسى، در پاسخ نوشتند، جز در یك مسئله، همگى مطابق فتاواى فقهاى شیعه است[۲۷]. بعضى از معاصرین او، عقل و هوش و درایت وى را تحسین كرده و مى‏گفتند: به تصدیق موافق و مخالف، حسین بن روح از عاقلترین مردم روزگار است[۲۸]. نوبختى در دوران حكومت «مقتدر»، خلیفه عباسى، به خدت پنج سال به زندان افتاد و در سال 317 آزاد شد[۲۹]. و سرانجام، بعد از بیست و یك سال فعالیّت و سفارت، در سال 326 چشم از جهان فرو بست[۳۰].

ابو الحسن على بن محمد سَمَرى[۳۱]

به فرمان امام عصر (ع) وبا وصیت و معرفى نوبختى، پس از حسین بن روح، على بن محمد سمرى منصب نیابت خاص و اداره امور شیعیان را عهده دار گردید[۳۲]. سمرى از اصحاب و یاران امام عسكرى(ع) بوده است[۳۳]. او تا سال 329 كه دیده از جهان فرو بست، مسئولیت نیابت و وكالت خاص را به عهده داشت. چند روز پیش از وفات او توقیعى از ناحیه امام به این مضمون خطاب به وى صادر شد: اى على بن محمد سمرى! خداوند در سوك فقدان تو پاداشى بزرگ به برادرانت عطا كند. تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهى رفت. كارهایت را مرتب كن و هیچ كس را به جانشینى خویش مگمار. دوران غیبت كامل فرا رسیده است و من جز با اجازه خداوند متعال ظهور نخواهم كرد و ظهور من پس از گذشت مدتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین ازستم خواهد بود. افرادى نزد شیعیان من مدّعى مشاهده من (ارتباط با من به عنوان نایب خاص) خواهند شد. آگاه باشید كه هر كس پیش از خروج سفیانى و «صیحه آسمانى»[۳۴] چنین ادعایى بكند، دروغگو و افترا زننده است و هیچ حركت و نیرویى جز به خداوند عظیم نیست[۳۵]. در ششمین روز پس از صدور توقیع، ابو الحسن سمرى از دنیا رفت[۳۶]. پیش از مرگش از وى پرسیدند: نایب بعد از تو كیست؟ پاسخ داد: اجازه ندارم كسى را معرفى كنم[۳۷]. با در گذشت ابو الحسن سمرى دوره جدیدى در تاریخ شیعه آغاز گردید كه به دوران غیبت كبرى معروف است.

منبع

برگرفته از رسایت نواب اربعه در غیبت صغری - مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهاتhttps://www.pasokh.org

پانویس

  1. در آن روزگار، به جاى «نیابت» و «نواب» بیشتر تعبیر «سفارت» و «سفرأ» به كار برده میشد.
  2. چنانكه طبق نقل شیخ طوسى، حدود ده نفر در بغداد به نمایندگى از طرف محمد بن عثمان فعالیّت میكردند (الغیبة، ص 225).
  3. توقیع به معناى حاشیه نویسى است و در اصطلاح علماى شیعه به نامه‏ها و فرمانهایى كه در زمان غیبت صغرى از طرف امام به شیعیان میرسیده توقیع گفته میشود.
  4. صدر، المهدى،، ص .189.
  5. امین، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 2، ص .48.
  6. طوسى،، الغیبة، ص 257، .258
  7. كلینى،، اصول كافى،، ج 1، ص 518، ح .5.
  8. كلینى، همان كتاب، ص 521، ح 14 و .15.
  9. طبرسى،، اًعلام الورى، ص .444.
  10. طوسى،، الغیبة، تهران، مكتبة نینوى الحدیثة ص .214.
  11. طوسى، همان كتاب، ص 216.
  12. طوسى،، الغیبة، ص 215.
  13. طوسى،، همان كتاب، ص .216.
  14. طوسى،، همان كتاب، ص ..216
  15. طوسى،، همان كتاب، ص .217.
  16. دكتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دكتر سید محمد تقى آیت اللّهى، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارات امیر كبیر، 1367 هـ. ش، ص 155 و .156.
  17. دكتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دكتر سید محمد تقى آیت اللّهى، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارات امیر كبیر، 1367 هـ. ش، ص 155 و .156
  18. طوسى،، همان كتاب، ص .221
  19. طوسى،، همان كتاب، ص .219
  20. طوسى،، همان كتاب، ص 219 - .220
  21. طوسى،، همان كتاب، ص 220 - بحار الأنوار، ج 51، ص .349
  22. طوسى،، همان كتاب، ص 220 - مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 350 - طبرسى اًعلام الورى، الطبعة الثالثة، ص 452 - على بن عیسى اربلى،، كشف الغمة، تبریز، مكتبة بنى هاشمى،، 1381 هـ. ق، ج 3، ص .322
  23. طوسى، الغیبة، ص .221
  24. طوسى، الغیبة، ص 222 - بحار الأنوار، ج 51، ص .351
  25. طوسى،، همان كتاب، ص 226 و 227 - بحار الأنوار، ج 51، ص .355.
  26. طوسى،، همان كتاب، ص 224 و 225 و .227.
  27. طوسى،، همان كتاب، ص .240.
  28. مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 356، ور.ك به: طوسى،، همان كتاب، ص .236
  29. دكتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، چاپ اوّل، تهران، انتشارات امیر كبیر، 1367 هـ. ش، ص .199
  30. طوسى،، همان كتاب، ص .238
  31. سَیمَرى و صَیٌمَرى نیز گفته شده است (صدر، محمد، تاریخ الغیبة الصغرى، ط 1، بیروت دار التعارف للمطبوعات، 1392 هـ. ق، ص 412).
  32. طوسى،، همان كتاب، ص .442
  33. صدر، همان كتاب ص .412
  34. چنانكه در بحث علائم ظهور گفته شده، قیام شخصى به نام سفیانى و صداى آسمانى از علامتهایى هستند كه در آستانه ظهور امام رخ خواهد داد.
  35. طوسى،، الغیبة، ص 242 و 243 - مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 361 - طبرسى،، همان كتاب، ص 445 - صدر.
  36. طوسى،، همان كتاب، ص .243
  37. طوسى،، همان كتاب، ص .242