۵٬۵۶۷
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «یکی از مباحث مهم اجتماع بشری کیفیت ارضاء امور شهوانی است که دیدگاه لیبرالیسم...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
||
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ازدواج موقّت''' یا '''عقد موقت''' نوعی ازدواج است که در آن زن با قرائت صیغهای خود را برای زمانی معین و محدود به ازدواج مرد در میآورد. | |||
== اهمیت ازدواج == | |||
در این عقیده عدّه کمی از اهلسنت با ما موافقاند و عدّه بیشتری مخالف و همیشه آن را به رخ ما | یکی از مباحث مهم اجتماع بشری کیفیت ارضاء امور شهوانی است که دیدگاه [[لیبرالیسم]] و [[کمونیسم]] هر کدام برای ان نظری دارند و هر دو پای بر حکم الهی نهادهاند. اما در نگاه اسلامی همه افعال حکم الهی دارد و باید آن حکم اعمال شود. معلوم است که دین اسلام برای ارضای قوه شهوانی انسان راههای مشخصی دارد که در بحث نکاح به ان پرداخته میشود. اما یکی از این راهها نکاح موقت است که مقبول شیعه و برادران اهل سنت قائل به نسخ آن هستند. | ||
== سابقه ی نکاح موقّت در اسلام == | |||
همه علمای اسلام معتقدند که ازدواج موقّت در بُرههای از زمان در عصر پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) وجود داشت. گروهی میگویند در عصر خلیفه دوّم و به وسیله او و گروه دیگری میگویند در عصر خود پیامبر (صلیالله علیه و آله) تحریم شد و ما پیروان مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) به اتّفاق معتقدیم که هرگز تحریم نشده و طبق شرایطی به قوّت خود باقی است. <br> | |||
در این عقیده عدّه کمی از اهلسنت با ما موافقاند و عدّه بیشتری مخالف و همیشه آن را به رخ ما میکشند و ایراد میکنند، درحالیکه نهتنها جای ایراد نیست، بلکه نقطه قوّتی است برای حلّ بسیاری از مشکلات اجتماعی. | |||
== شرح این مطلب در چند مبحث == | == شرح این مطلب در چند مبحث == | ||
=== 1- ضرورتها و نیازها === | ===1- ضرورتها و نیازها === | ||
بسیاری از مردم - بهویژه جوانان - به ازدواج دائم دسترسی ندارند، زیرا ازدواج دائم به طور معمول نیاز به مقدّمات و هزینهها و قبول مسئولیتهای مختلفی دارد که آمادگی آن برای گروهی حاصل نیست، بهعنوانمثال: | بسیاری از مردم - بهویژه جوانان - به ازدواج دائم دسترسی ندارند، زیرا ازدواج دائم به طور معمول نیاز به مقدّمات و هزینهها و قبول مسئولیتهای مختلفی دارد که آمادگی آن برای گروهی حاصل نیست، بهعنوانمثال: | ||
# بسیاری از جوانان در دوران تحصیل - بهخصوص در عصر ما که زمان تحصیل طولانی شده - قادر به ازدواج دائم نیستند، زیرا نه شغلی دارند، نه مسکن مناسبی و نه هزینه های دیگر و هرقدر بخواهند مراسم خود را ساده برگزار کنند، باز وسایل لازم فراهم نیست.<br> | |||
# افرادی هستند که متأهّل میباشند، ولی در سفرهای خارج که گاهی به طول میانجامد، گرفتار محرومیت شدید جنسی میشوند، نه همسران خود را میتوانند با خود ببرند و نه قدرت ازدواج مجدّد دائم در آن دیار دارند.<br> | |||
# کسانی هستند که همسران آنها گرفتار بیماریهای مختلف و مشکلات دیگری میباشند و توان رفع نیاز جنسی همسران خود را ندارند.<br> | |||
# سربازانی هستند که به مأموریتهای طولانی، برای حفظ مرزها و مانند آن میروند و از خانوادههای خود دورند و گرفتار مشکل جنسی هستند و چنان که خواهیم دید در عصر پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) همین مشکل برای بسیاری از سربازان اسلام پیش آمد و همان سبب تشریع ازدواج موقّت شد.<br> | |||
# گاه در دوران بارداری و شرایط خاصّ آن، مرد مجبور است با همسر باردارش روابط جنسی نداشته باشد و چهبسا جوان است و گرفتار مشکل محرومیت.<br> | |||
اینگونه | اینگونه ضرورتهای اجتماعی و مشکلات، همیشه بوده و خواهد بود و مخصوص عصر پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) نبوده است، بلکه در عصر ما باتوجهبه عوامل مختلف تحریک، بسیار شدیدتر شده است.<br> | ||
در اینگونه مواقع افراد بر سر دوراهی قرار دارند: آلودگی به فحشا (العیاذ بالله) یا استفاده از نوعی ازدواج ساده و موقّت که مشکلات ازدواج دائم در آن نیست و به طور موقّت پاسخگوی نیازهای جنسی میباشد.<br> | در اینگونه مواقع افراد بر سر دوراهی قرار دارند: آلودگی به فحشا (العیاذ بالله) یا استفاده از نوعی ازدواج ساده و موقّت که مشکلات ازدواج دائم در آن نیست و به طور موقّت پاسخگوی نیازهای جنسی میباشد.<br> | ||
پیشنهاد پارسایی و چشمپوشی از هر دو، پیشنهاد خوبی است، ولی برای بسیاری قابل عمل نیست و حداقل برای عدّهای جنبه خیالی دارد. | پیشنهاد پارسایی و چشمپوشی از هر دو، پیشنهاد خوبی است، ولی برای بسیاری قابل عمل نیست و حداقل برای عدّهای جنبه خیالی دارد. | ||
=== راهحل اهلسنت: ازدواج مسیار! === | === راهحل اهلسنت: ازدواج مسیار!=== | ||
جالب این که حتّی منکران ازدواج موقّت (یعنی غالب برادران اهلسنت) هنگامی که تحتفشار جوانان و اقشار دیگر محروم قرار گرفتهاند، تدریجاً بهنوعی ازدواج - شبیه ازدواج موقّت - تن دردادهاند و آن را «ازدواج مسیار» مینامند، هرچند نام آن را ازدواج موقّت نمیگذارند، ولی در عمل هیچ تفاوتی با ازدواج موقّت ندارد؛ بهاینترتیب که اجازه میدهند فرد نیازمند به ازدواج، با زنی ازدواج دائم کند درحالیکه قصد دارد بعد از مدّت کوتاهی او را طلاق دهد و با او شرط میکند که نه حقّ نفقه داشته باشد و نه شبخوابی و نه ارث! یعنی دقیقاً شبیه ازدواج موقّت، با این تفاوت که در اینجا با طلاق از هم جدا میشوند و در ازدواج موقّت با بخشیدن باقیمانده مدّت یا سرآمدن مدّت و هر دو از آغاز زمان محدودی را در نظر دارند.<br> | جالب این که حتّی منکران ازدواج موقّت (یعنی غالب برادران اهلسنت) هنگامی که تحتفشار جوانان و اقشار دیگر محروم قرار گرفتهاند، تدریجاً بهنوعی ازدواج - شبیه ازدواج موقّت - تن دردادهاند و آن را «ازدواج مسیار» مینامند، هرچند نام آن را ازدواج موقّت نمیگذارند، ولی در عمل هیچ تفاوتی با ازدواج موقّت ندارد؛ بهاینترتیب که اجازه میدهند فرد نیازمند به ازدواج، با زنی ازدواج دائم کند درحالیکه قصد دارد بعد از مدّت کوتاهی او را طلاق دهد و با او شرط میکند که نه حقّ نفقه داشته باشد و نه شبخوابی و نه ارث! یعنی دقیقاً شبیه ازدواج موقّت، با این تفاوت که در اینجا با طلاق از هم جدا میشوند و در ازدواج موقّت با بخشیدن باقیمانده مدّت یا سرآمدن مدّت و هر دو از آغاز زمان محدودی را در نظر دارند.<br> | ||
جالبتر این که اخیراً بعضی از جوانان اهلسنت که گرفتار مشکل ازدواج شده و در فشار بودهاند، از طریق اینترنت با ما تماس گرفتند که ما میخواهیم در مسئله ازدواج موقّت از فتوای شیعه پیروی کنیم، آیا مانعی دارد؟<br> | جالبتر این که اخیراً بعضی از جوانان اهلسنت که گرفتار مشکل ازدواج شده و در فشار بودهاند، از طریق اینترنت با ما تماس گرفتند که ما میخواهیم در مسئله ازدواج موقّت از فتوای شیعه پیروی کنیم، آیا مانعی دارد؟<br> | ||
گفتیم: هیچ مانعی ندارد!<br> | گفتیم: هیچ مانعی ندارد!<br> | ||
آنها که ازدواج موقّت را انکار میکنند، ولی به «نکاح مسیار» روی میآورند، در واقع اسمش را نمیآورند ولی خودش را میآورند! | آنها که ازدواج موقّت را انکار میکنند، ولی به «نکاح مسیار» روی میآورند، در واقع اسمش را نمیآورند ولی خودش را میآورند! | ||
آری «ضرورتها» سرانجام انسان را وادار به پذیرش «واقعیتها» میکند، هرچند نام آن را بر زبان نیاورد. | آری «ضرورتها» سرانجام انسان را وادار به پذیرش «واقعیتها» میکند، هرچند نام آن را بر زبان نیاورد. | ||
بنابراین نتیجه میگیریم آنها که اصرار بر مخالفت با ازدواج موقّت دارند، دانسته یا ندانسته جاده را برای فحشا صاف میکنند، مگر این که نوع مشابه آن، یعنی نکاح مسیار را پیشنهاد کنند و به همین جهت در روایات اهلبیت (علیهمالسلام) آمده که «اگر با ازدواج موقّت اسلامی مخالفت نکرده بودند، هیچکس به زنا آلوده نمیشد». امام صادق( علیهالسلام) میفرماید: | بنابراین نتیجه میگیریم آنها که اصرار بر مخالفت با ازدواج موقّت دارند، دانسته یا ندانسته جاده را برای فحشا صاف میکنند، مگر این که نوع مشابه آن، یعنی نکاح مسیار را پیشنهاد کنند و به همین جهت در روایات اهلبیت (علیهمالسلام) آمده که «اگر با ازدواج موقّت اسلامی مخالفت نکرده بودند، هیچکس به زنا آلوده نمیشد». امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:«لو لا ما نهی عنها عمر ما زنی إلّا شقی»<ref>(وسائلالشیعه، جلد 14، صفحه 440، حدیث 24).</ref> در کتاب اهلسنت نیز این حدیث به طور گسترده آمده است. قال علی(علیهالسلام):«لو لا ان عمر نهی عن المتعه ما زنی الّا شقی»<ref>(تفسیر طبری، جلد 5، صفحه 119؛ تفسیر در المنثور، جلد 2، صفحه 140 و تفسیر قرطبی، جلد 5، صفحه 130)</ref>.<br> | ||
همچنین آنها که با سوءاستفاده از «ازدواج موقّت» که برای ضرورتها و نیازهای واقعی محرومان تشریع شده، چهره آن را در نظرها زشت نشان داده و آن را وسیله هوسرانی خود ساختند، آنها نیز جاده را برای آلودگی جامعه اسلامی به زنا صاف کردند و در گناه آلودگان شریک هستند، چرا که عملاً مانع استفاده صحیح از ازدواج موقّت شدند.<br> | همچنین آنها که با سوءاستفاده از «ازدواج موقّت» که برای ضرورتها و نیازهای واقعی محرومان تشریع شده، چهره آن را در نظرها زشت نشان داده و آن را وسیله هوسرانی خود ساختند، آنها نیز جاده را برای آلودگی جامعه اسلامی به زنا صاف کردند و در گناه آلودگان شریک هستند، چرا که عملاً مانع استفاده صحیح از ازدواج موقّت شدند.<br> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۰: | ||
ازدواج موقّت در غالب شرایط و احکام همچون ازدواج دائم است:<br> | ازدواج موقّت در غالب شرایط و احکام همچون ازدواج دائم است:<br> | ||
# | # زن و شوهر باید با کمال رضایت و اختیار، بدون اجبار یکدیگر را به همسری انتخاب کنند. | ||
# | # صیغه عقد با لفظ «نکاح» و «ازدواج» یا لفظ «متعه» باید جاری شود و الفاظ دیگر کارساز نیست. | ||
# | # اگر زوجه باکره است اجازه ولی لازم است و در غیر باکره لازم نیست. | ||
# | # مدّت عقد و مهریه باید دقیقاً تعیین شود و اگر ذکر مدّت فراموش شود، به فتوای بسیاری از فقها تبدیل به عقد دائم خواهد شد (و این خود دلیل بر آن است که ماهیت هر دو نوع از نکاح یکی است و تنها فرق در ذکر مدّت و عدم ذکر آن است)، (دقّت فرمایید). | ||
# | # پایان مدّت به منزله طلاق است و بلافاصله زن باید عدّه نگه دارد، (هرگاه آمیزش صورت گرفته باشد). | ||
# | # عدّه عقد دائم سه بار عادت ماهیانه دیدن است که با دیدن مرحله سوّم عدّه تمام میشود، ولی عدّه عقد موقّت دو بار بیشتر نیست. | ||
# | # فرزندان متولّد شده از عقد موقّت فرزندانی مشروع هستند و تمام احکام فرزند متولّد از عقد دائم را - بدون استثنا - دارند و از پدر و مادر و برادران و سایر بستگان ارث میبرند و هیچ تفاوتی در سایر حقوق میان این دو گروه از فرزندان نیست. | ||
فرزندان عقد موقّت، باید تحت تکفّل پدر و مادر باشند و نفقه و تمام هزینه های آنها - همانند فرزندان عقد دائم - باید پرداخته شود.<br> | فرزندان عقد موقّت، باید تحت تکفّل پدر و مادر باشند و نفقه و تمام هزینه های آنها - همانند فرزندان عقد دائم - باید پرداخته شود.<br> | ||
*** شاید بعضی از شنیدن این سخنان در شگفتی فرو روند، آنها حق دارند، زیرا ذهنیت نادرست و کاملاً | *** شاید بعضی از شنیدن این سخنان در شگفتی فرو روند، آنها حق دارند، زیرا ذهنیت نادرست و کاملاً عوامانه ای درباره عقد موقّت دارند و شاید آن را یک ازدواج قاچاق و نیمبند و خارج از محدوده قوانین و در یک کلمه شبیه زنا میپندارند درحالیکه ابداً چنین نیست. | ||
=== تفاوتهای دو نوع عقد از جمله: === | |||
# | === تفاوتهای دو نوع عقد از جمله:=== | ||
# | |||
# | # زن در عقد موقّت نفقه و ارث ندارد، ولی جمعی از فقها گفتهاند این در صورتی است که شرط نفقه و ارث نکنند و اگر شرط کنند باید بر طبق آن عمل شود. | ||
# زن در عقد موقّت آزاد است که کاری در خارج خانه برای خود انتخاب کند و اجازه همسر برای او شرط نیست مادام که مزاحم حقّ شوهر نباشد، ولی در عقد دائم بدون توافق این امر جایز نیست. | |||
# بر مرد لازم نیست شبها نزد همسر موقّت خود باشد.<br> | |||
*** بادقت در شرح احکامی که در بالا گفته شد، پاسخ بسیاری از پرسشها و داوریهای ظالمانه و شبهات و افتراها داده خواهد شد و ذهنیتهای کاذب و نادرست، در مورد این حکم مقدّس و حکیمانه اسلامی مرتفع میشود، این حقیقت نیز آشکار است که ازدواج موقّت هیچ نسبتی با زنا و اعمال منافی عفّت ندارد و آنها که این دو را با هم مقایسه میکنند، بهیقین افرادی ناآگاهاند که هیچ اطّلاعی از ماهیت نکاح موقّت و شرایط آن ندارند. | *** بادقت در شرح احکامی که در بالا گفته شد، پاسخ بسیاری از پرسشها و داوریهای ظالمانه و شبهات و افتراها داده خواهد شد و ذهنیتهای کاذب و نادرست، در مورد این حکم مقدّس و حکیمانه اسلامی مرتفع میشود، این حقیقت نیز آشکار است که ازدواج موقّت هیچ نسبتی با زنا و اعمال منافی عفّت ندارد و آنها که این دو را با هم مقایسه میکنند، بهیقین افرادی ناآگاهاند که هیچ اطّلاعی از ماهیت نکاح موقّت و شرایط آن ندارند. | ||
=== | === سوءاستفادهها === | ||
همیشه سوءاستفاده از امور مثبت، زبان بدگویان را باز میکند و بهانه به دست بهانهجویان میدهد، تا با استناد به آن بر کارها و برنامههای مثبت بتازند و ضربات خویش را بر آن وارد سازند.<br> | همیشه سوءاستفاده از امور مثبت، زبان بدگویان را باز میکند و بهانه به دست بهانهجویان میدهد، تا با استناد به آن بر کارها و برنامههای مثبت بتازند و ضربات خویش را بر آن وارد سازند.<br> | ||
خط ۷۷: | خط ۷۳: | ||
بههرحال ما اعتراف میکنیم که بعضی، از این حکم حساب شده اسلامی سوءاستفاده کردهاند، ولی هرگز نمیتوان بهخاطر جمعی بینماز، درِ مسجد را بست یا بهخاطر دستمالی قیصریهای را آتش زد.<br> | بههرحال ما اعتراف میکنیم که بعضی، از این حکم حساب شده اسلامی سوءاستفاده کردهاند، ولی هرگز نمیتوان بهخاطر جمعی بینماز، درِ مسجد را بست یا بهخاطر دستمالی قیصریهای را آتش زد.<br> | ||
باید راه را بر هوسبازان ببندیم و برای ازدواج موقّت | باید راه را بر هوسبازان ببندیم و برای ازدواج موقّت برنامهریزی صحیحی کنیم.<br> | ||
بهخصوص در عصر و زمان ما، انجام این کار بدون برنامهریزی دقیق و صحیح امکانپذیر نیست. لازم است جمعی از نخبگان و خبرگان آییننامهای کاربردی و اجرایی برای آن بنویسند تا دست شیاطین را از آن قطع کنند و چهره زیبای این حکم حکیمانه را آشکار سازند، تا راه را بر دو گروه ببندند: گروه هوسباز و گروه منتقد کینهتوز! | |||
این سخن دو ایراد روشن دارد:<br> | == ازدواج موقّت در کتاب و سنّت و اجماع امّت== | ||
در کتابالله ازدواج موقّت بهعنوان «متعه» در آیه 24 سوره نساء آمده است، میفرماید: «(فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَفَرِیضَةً)؛ زنانی را که متعه میکنید باید مهر آنها را بپردازید».<br>نکته مهم اینجاست که در روایات زیادی که از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) نقل شده، تعبیر به متعه به معنای ازدواج موقّت است (و در بحثهای آینده بسیاری از این روایات از نظر محترم شما میگذرد).<br>بهعلاوه در کتب فقهای اسلام اعمّ از شیعه و اهلسنت همهجا از ازدواج موقّت تعبیر به «متعه» شده و انکار این مطلب از قبیل انکار مسلّمات است (بخشی از کلمات فقها نیز در آینده از نظر شما میگذرد).<br>بااینحال بعضی اصرار دارند که استمتاع در آیه را به معنای لذّت بردن و نزدیکی کردن تفسیر کنند و گفتهاند مفهوم آیه این است که هنگامی که از زنان بهرهگیری جنسی کردید مهر آنها را بدهید.<br>این سخن دو ایراد روشن دارد:<br> | |||
# اولاً: وجوب ادای مهر بهمقتضای عقد است یعنی همین که عقد حاصل شد زن میتواند تمام مهریه خود را مطالبه کند، هرچند دخولی حاصل نشده و حتّی ملاعبهای صورت نگرفته باشد (آری اگر طلاقی قبل از دخول واقع شد، بعد از طلاق مهر نصف میشود). (دقّت فرمایید) | # اولاً: وجوب ادای مهر بهمقتضای عقد است یعنی همین که عقد حاصل شد زن میتواند تمام مهریه خود را مطالبه کند، هرچند دخولی حاصل نشده و حتّی ملاعبهای صورت نگرفته باشد (آری اگر طلاقی قبل از دخول واقع شد، بعد از طلاق مهر نصف میشود). (دقّت فرمایید) | ||
# ثانیاً: واژه متعه چنان که گفتیم در عرف شرع و کلمات فقهای شیعه و اهلسنت و در لسان روایات به معنای عقد موقّت است که مدارک آن را به طور گسترده خواهید دید.<br> | # ثانیاً: واژه متعه چنان که گفتیم در عرف شرع و کلمات فقهای شیعه و اهلسنت و در لسان روایات به معنای عقد موقّت است که مدارک آن را به طور گسترده خواهید دید.<br> | ||
مفسّر معروف مرحوم طبرسی در مجمعالبیان در تفسیر این آیه تصریح میکند که در آیه دو نظریه وجود دارد، نظریه کسانی که استمتاع را در اینجا به معنای لذّت بردن تفسیر کردهاند و گروهی از صحابه یا تابعین و مانند آنها را میشمرد و نظریه کسانی که میگویند مراد از این آیه عقد متعه و ازدواج موقّت است و آن را عقیده ابن عبّاس و سدی و ابن مسعود و جماعتی از تابعین | مفسّر معروف مرحوم طبرسی در مجمعالبیان در تفسیر این آیه تصریح میکند که در آیه دو نظریه وجود دارد، نظریه کسانی که استمتاع را در اینجا به معنای لذّت بردن تفسیر کردهاند و گروهی از صحابه یا تابعین و مانند آنها را میشمرد و نظریه کسانی که میگویند مراد از این آیه عقد متعه و ازدواج موقّت است و آن را عقیده ابن عبّاس و سدی و ابن مسعود و جماعتی از تابعین میداند. او در ادامه میگوید: نظریه دوّم واضح است، زیرا لفظ متعه و استمتاع در عرف شرع اشاره به ازدواج موقّت است، بهعلاوه وجوب مهر برای زنان مشروط به لذّت بردن نیست. <ref>مجمعالبیان، جلد 3، صفحه 60.</ref> | ||
قرطبی در تفسیر خود میگوید: منظور از این آیه به عقیده جمهور همان نکاح موقت است که در صدر اسلام بوده است. <ref>تفسیر قرطبی، جلد 5، صفحه 120 و فتح الغدیر، جلد 1، صفحه 449.</ref><br> | قرطبی در تفسیر خود میگوید: منظور از این آیه به عقیده جمهور همان نکاح موقت است که در صدر اسلام بوده است. <ref>تفسیر قرطبی، جلد 5، صفحه 120 و فتح الغدیر، جلد 1، صفحه 449.</ref><br> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۹۰: | ||
این مسئله میان تمام علمای اسلام - اعمّ از شیعه و اهلسنت - مسلّم است که ازدواج موقّت در عصر پیامبر (صلیالله علیه و آله) وجود داشته، ولی گروه زیادی از فقهای تسنّن معتقدند که این حکم بعداً نسخ شده است و این که در چه زمانی نسخ شده، اختلاف زیادی وجود دارد که قابلتوجه است؛ از جمله به گفته دانشمند معروف «نووی» در شرح صحیح مسلم:<br> | این مسئله میان تمام علمای اسلام - اعمّ از شیعه و اهلسنت - مسلّم است که ازدواج موقّت در عصر پیامبر (صلیالله علیه و آله) وجود داشته، ولی گروه زیادی از فقهای تسنّن معتقدند که این حکم بعداً نسخ شده است و این که در چه زمانی نسخ شده، اختلاف زیادی وجود دارد که قابلتوجه است؛ از جمله به گفته دانشمند معروف «نووی» در شرح صحیح مسلم:<br> | ||
# | # بعضی میگویند در غزوه خیبر نخست حلال شد و سپس تحریم گردید. | ||
# | # فقط در عمرة القضاء حلال بود. | ||
# | # در روز فتح مکه نخست حلال و سپس تحریم شد. | ||
# | # در غزوه تبوک (در سال نهم هجری) تحریم شد. | ||
# | # فقط در جنگ اوطاس (در سال هشتم هجری) مباح شد. | ||
# | # در حجّة الوداع (در سال دهم هجری) حلال شد. <ref>شرح صحیح مسلم، جلد 9، صفحه 191.</ref> | ||
و جالب اینکه روایات متناقض و متعارضی در این زمینه نقل شده، بهخصوص روایت تحریم آن در خیبر و تحریم آن در حجّة الوداع معروف است که جمعی از فقهای اهلسنت برای جمع میان این روایات به زحمت افتاده و راهحل مناسبی هم ارائه ندادهاند.<ref>. شرح صحیح مسلم، جلد 9، صفحه 191.</ref><br> | و جالب اینکه روایات متناقض و متعارضی در این زمینه نقل شده، بهخصوص روایت تحریم آن در خیبر و تحریم آن در حجّة الوداع معروف است که جمعی از فقهای اهلسنت برای جمع میان این روایات به زحمت افتاده و راهحل مناسبی هم ارائه ندادهاند.<ref>. شرح صحیح مسلم، جلد 9، صفحه 191.</ref><br> | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۰۳: | ||
این در حالی است که ابن حجر از سهیلی نقل میکند که تحریم متعه در روز خیبر چیزی است که احدی از ارباب تاریخ و راویان اخبار نقل نکرده است. <ref>فتح الباری، جلد 9، صفحه 138.</ref><br> | این در حالی است که ابن حجر از سهیلی نقل میکند که تحریم متعه در روز خیبر چیزی است که احدی از ارباب تاریخ و راویان اخبار نقل نکرده است. <ref>فتح الباری، جلد 9، صفحه 138.</ref><br> | ||
# قول دیگر این که متعه در عصر رسول خدا (صلیالله علیه و آله) حلال بود و سپس عمر از آن نهی کرد، چنان که در صحیح مسلم که از معتبرترین کتب حدیث نزد برادران اهلسنت است، میخوانیم: «ابن ابی نضرة» میگوید: نزد جابر بن عبدالله انصاری بودم، گفت: ابن عبّاس و ابن زبیر با هم در مسئله متعه زنان و متعه حج (حج تمتّع که میان عمره و حج فاصله باشد)، اختلاف دارند (تو چه میگویی؟) گفت: ما هر دو را در زمان رسول خدا انجام دادیم تا عمر از آن دو نهی کرد و ما خودداری کردیم!». <ref>صحیح مسلم، جلد 4، صفحه 59، حدیث 3307، دار الفکر بیروت.</ref><br> | |||
با وجود این نصّ صریح آن هم در صحیح مسلم، بازهم میتوان گفت متعه در عصر رسولالله (صلیالله علیه و آله) تحریم شده است. | با وجود این نصّ صریح آن هم در صحیح مسلم، بازهم میتوان گفت متعه در عصر رسولالله (صلیالله علیه و آله) تحریم شده است. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۱۴: | ||
منظور از متعه حج آن است که نخست عمره را بجا آورده و از احرام خارج شوند و بعد از مدّتی کوتاه یا طولانی مجدّداً احرام به حج ببندند. | منظور از متعه حج آن است که نخست عمره را بجا آورده و از احرام خارج شوند و بعد از مدّتی کوتاه یا طولانی مجدّداً احرام به حج ببندند. | ||
این حدیث از احادیث مشهور است که با مختصر تفاوتی از عمر نقل شده که در بالای منبر در حضور مردم بیان کرد که ذیلاً به هفت منبع از منابع حدیث، فقه و تفسیر اهلسنت اشاره میکنیم: | این حدیث از احادیث مشهور است که با مختصر تفاوتی از عمر نقل شده که در بالای منبر در حضور مردم بیان کرد که ذیلاً به هفت منبع از منابع حدیث، فقه و تفسیر اهلسنت اشاره میکنیم: | ||
# | |||
# | # مسند احمد، جلد 3، صفحه 325. | ||
# | # سنن بیهقی، جلد 7، صفحه 206. | ||
# | # المبسوط سرخسی، جلد 4، صفحه 27. | ||
# | # المغنی ابن قدامه، جلد 7، صفحه 571. | ||
# | # محلی ابن حزم، جلد 7، صفحه 107. | ||
# | # کنز العمّال، جلد 16، صفحه 521. | ||
=== *** [نتایج حدیث عمر متعتان کانتا مشروعتین فی عهد رسولالله ص ...] === | # تفسیر کبیر فخر رازی، جلد 10، صفحه 52. | ||
===*** [نتایج حدیث عمر متعتان کانتا مشروعتین فی عهد رسولالله ص ...]=== | |||
این حدیث پرده از روی مسائل متعدّدی بر میدارد: | این حدیث پرده از روی مسائل متعدّدی بر میدارد: | ||
==== الف) حلیت متعه در دوران خلیفه اوّل ==== | ==== الف) حلیت متعه در دوران خلیفه اوّل==== | ||
متعه (ازدواج موقّت) در تمام دوران حیات پیامبر (صلیالله علیه و آله) حتّی در دوران خلیفه اوّل مباح بوده و خلیفه دوّم از آن نهی کرده است! | متعه (ازدواج موقّت) در تمام دوران حیات پیامبر (صلیالله علیه و آله) حتّی در دوران خلیفه اوّل مباح بوده و خلیفه دوّم از آن نهی کرده است! | ||
==== ب) اجتهاد در مقابل نصّ ==== | ==== ب) اجتهاد در مقابل نصّ==== | ||
خلیفه به خود اجازه میداد که در برابر نصّ صریح پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) قانونگذاری کند، حال آن که قرآن میگوید: «وَ ما آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ آنچه را پیامبر (صلیالله علیه و آله) برای شما آورده بگیرید و آنچه را نهی کرده خودداری کنید». سوره حشر، آیه 7. | خلیفه به خود اجازه میداد که در برابر نصّ صریح پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) قانونگذاری کند، حال آن که قرآن میگوید: «وَ ما آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ آنچه را پیامبر (صلیالله علیه و آله) برای شما آورده بگیرید و آنچه را نهی کرده خودداری کنید». سوره حشر، آیه 7. | ||
آیا کسی جز پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) حقّ تصرّف در احکام الهی را دارد؟ آیا کسی میتواند بگوید رسول خدا چنین کرد و من چنین میکنم؟ | آیا کسی جز پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) حقّ تصرّف در احکام الهی را دارد؟ آیا کسی میتواند بگوید رسول خدا چنین کرد و من چنین میکنم؟ | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۴۴: | ||
این پندار از پندار اوّل سستتر است، چرا که بهعکس، ممنوع کردن عقد متعه موجب گسترش زنا و بیعفّتی است، زیرا همان گونه که پیشازاین هم اشاره شد، بسیارند جوانانی که قادر بر ازدواج دائم نیستند یا کسانی که از همسران خود دورند و بر سر دوراهی ازدواج موقّت و زنا قرار دارند. بدیهی است جلوگیری از ازدواج موقّتی که با برنامهریزی صحیحی انجام میشود، آنها را در وادی پرگناه و آلوده زنا و بیعفّتی میافکند.<br> | این پندار از پندار اوّل سستتر است، چرا که بهعکس، ممنوع کردن عقد متعه موجب گسترش زنا و بیعفّتی است، زیرا همان گونه که پیشازاین هم اشاره شد، بسیارند جوانانی که قادر بر ازدواج دائم نیستند یا کسانی که از همسران خود دورند و بر سر دوراهی ازدواج موقّت و زنا قرار دارند. بدیهی است جلوگیری از ازدواج موقّتی که با برنامهریزی صحیحی انجام میشود، آنها را در وادی پرگناه و آلوده زنا و بیعفّتی میافکند.<br> | ||
و به همین جهت در حدیث معروفی از علی (علیهالسلام) نقل شده است که «اگر عمر از متعه نهی نکرده بود، هیچ فردی جز بیبند و باران آلوده زنا | و به همین جهت در حدیث معروفی از علی (علیهالسلام) نقل شده است که «اگر عمر از متعه نهی نکرده بود، هیچ فردی جز بیبند و باران آلوده زنا نمیشد» ؛(لَوْ لَا أنّ عُمَر نَهَی النَّاسَ عَنِ الْمُتْعَةِ مَا زَنَی إِلّا شَقِی). <ref>تفسیر کبیر فخر رازی، جلد 10، صفحه 50.</ref> | ||
==== د) غوغای عجیب در مورد «زمان تحریم متعه» ==== | ==== د) غوغای عجیب در مورد «زمان تحریم متعه» ==== | ||
از روایت فوق که گروه عظیمی از محدّثان و مفسّران و فقیهان اهلسنت آن را نقل کردهاند، بهخوبی استفاده میشود که تحریم متعه در زمان عمر بود نه در عصر پیامبر (صلیالله علیه و آله) و روایات متعدّد دیگری که در همان منابع نقل شده نیز آن را تأیید میکند، بهعنوان نمونه: | از روایت فوق که گروه عظیمی از محدّثان و مفسّران و فقیهان اهلسنت آن را نقل کردهاند، بهخوبی استفاده میشود که تحریم متعه در زمان عمر بود نه در عصر پیامبر (صلیالله علیه و آله) و روایات متعدّد دیگری که در همان منابع نقل شده نیز آن را تأیید میکند، بهعنوان نمونه:<br> | ||
# ترمذی محدّث معروف نقل میکند که مردی از اهل شام از عبدالله بن عمر از متعه زنان سؤال کرد، گفت: حلال است. سؤالکننده گفت: پدرت عمر از آن نهی کرده، عبدالله گفت: «أ رأیت إن کانأبی قد نهی عنها و قد سنّها رسولالله، أ نترک السنّة و نتبع قول أبی؟!؛ آیا اگر پدرم از آن نهی کند ولی رسول خدا آن را سنّت قرار داده باشد، ما سنّت آن حضرت را ترک کنیم و از سخن پدرم پیروی کنیم؟!». <ref>(این حدیث در صحیح ترمذی که امروز در دسترس ماست به این صورت وجود ندارد بلکه بهجای متعة النساء متعة الحج آمده، ولی زینالدین معروف به شهید ثانی از علمای قرن دهم در کتاب شرح اللمعة الدمشقیة و سید بن طاووس از علمای قرن هفتم هجری در کتاب الطرائف آن را در مورد متعة النساء آوردهاند و به نظر میرسد در نسخههای قدیمی صحیح ترمذی به همین صورت بوده و در نسخههای بعد به علل معلومی آن را تغییر دادهاند! (و کم له من نظیر!)</ref><br> | |||
# در حدیث دیگر (در صحیح مسلم) از جابر بن عبدالله میخوانیم که میگوید ما در عصر پیامبر (صلیالله علیه و آله) با مهریه مختصری از خرما و آرد برای چند روز متعه میکردیم و در عصر أبوبکر نیز ادامه داشت تا آن که عمر آن را بهخاطر جریان «عمرو بن حریث» نهی کرد. <ref>صحیح مسلم، جلد 2، صفحه 131.</ref><br> | |||
# در حدیث دیگری در همان کتاب آمده است که ابن عباس و ابن زبیر در مورد متعه زنان و متعه حج اختلاف کردند (و از جابر بن عبدالله داوری خواستند)، جابر گفت: ما، هر دو را در زمان پیامبر (صلیالله علیه و آله) انجام دادیم، سپس عمر ما را نهی کرد و ما خودداری کردیم! <ref>صحیح مسلم، جلد 2، صفحه 131.</ref><br> | |||
# ابن عبّاس که او را «حبر الأمّة» (عالم و دانشمند امّت اسلام) نامیدهاند نیز، از طرفداران عدم نسخ حکم متعه در عصر رسول خدا (صلیالله علیه و آله) بود، شاهد آن مشاجرهای است که میان او و عبدالله بن زبیر رخ داد که در صحیح مسلم آمده است: | |||
عبدالله بن زبیر در مکه اقامت کرده بود. روزی (در میان جمعی از مردم که ابن عبّاس هم در میان آنها بود) گفت: بعضی از کسانی که خداوند چشم و دل آنها را، مانند چشم سر آنها کور کرده، فتوا به جواز متعه میدهند - منظور او ابن عبّاس بود که در آن زمان نابینا شده بود - ابن عبّاس که این سخن را شنید، گفت: تو آدم جلف نادانی هستی، به جانم سوگند در عصر رسول خدا (صلیالله علیه و آله) ما این کار را میکردیم. | |||
عبدالله بن زبیر در مکه اقامت کرده بود. روزی (در میان جمعی از مردم که ابن عبّاس هم در میان آنها بود) گفت: بعضی از کسانی که خداوند چشم و دل آنها را، مانند چشم سر آنها کور کرده، فتوا به جواز متعه میدهند - منظور او ابن عبّاس بود که در آن زمان نابینا شده بود - ابن عبّاس که این سخن را شنید، گفت: تو آدم جلف نادانی هستی، به جانم سوگند در عصر رسول خدا (صلیالله علیه و آله) ما این کار را | |||
ابن زبیر (بیاعتنا به نام رسول خدا) گفت: تو آزمایش کن، به خدا سوگند اگر انجام دهی تو را سنگسار میکنم! <ref>صحیح مسلم، جلد 4، صفحه 59، حدیث 3307، چاپ دارالفکر.</ref>یعنی منطق را با زور و تهدید پاسخ گفت!<br> | ابن زبیر (بیاعتنا به نام رسول خدا) گفت: تو آزمایش کن، به خدا سوگند اگر انجام دهی تو را سنگسار میکنم! <ref>صحیح مسلم، جلد 4، صفحه 59، حدیث 3307، چاپ دارالفکر.</ref>یعنی منطق را با زور و تهدید پاسخ گفت!<br> | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۵۹: | ||
البتّه چنین موضعگیری زشتی، از سوی جوان نادان و جسوری مثل عبدالله بن زبیر بعید نیست! | البتّه چنین موضعگیری زشتی، از سوی جوان نادان و جسوری مثل عبدالله بن زبیر بعید نیست! | ||
جالب این که راغب در کتاب محاضرات ... نقل میکند که فرزند عبدالله بن زبیر با لحنی آمیخته به سرزنش به ابن عباس گفت: چرا «متعه» را حلال میشمری. ابن عباس گفت از مادرت بپرس! به سراغ مادر آمد مادرش گفت: «ما ولدتک الا فی المتعة؛ تولد تو در زمانی بود که من متعه پدرت بودم!». <ref>محاضرات، جلد 2، صفحه 214 و شرح | جالب این که راغب در کتاب محاضرات ... نقل میکند که فرزند عبدالله بن زبیر با لحنی آمیخته به سرزنش به ابن عباس گفت: چرا «متعه» را حلال میشمری. ابن عباس گفت از مادرت بپرس! به سراغ مادر آمد مادرش گفت: «ما ولدتک الا فی المتعة؛ تولد تو در زمانی بود که من متعه پدرت بودم!». <ref>محاضرات، جلد 2، صفحه 214 و شرح نهجالبلاغه ابن أبی الحدید، جلد 20، صفحه 130.</ref><br> | ||
# در مسند احمد میخوانیم که «ابن حصین» میگوید: آیه متعه در کتاب خدا نازل شد و ما به آن عمل کردیم و آیهای که آن را نسخ کند، نازل نشد تا پیامبر (صلیالله علیه و آله) چشم از دنیا فروبست. <ref>مسند احمد، جلد 4، صفحه 436.</ref> | |||
اینها نمونه روایاتی است که با صراحت عدم نسخ حکم متعه را بیان میکند. در برابر این روایات، روایات دیگری نقل کردهاند که نشان میدهد این حدیث در عصر رسول خدا (صلیالله علیه و آله) نسخ شده، ولی ایکاش این روایات یکصدا و متّفق بودند، معالأسف هر کدام زمانی غیر از دیگری را نقل میکند:<br> | |||
# در بعضی از این روایات آمده است که حکم تحریم متعه در روز جنگ خیبر (در سال هفتم هجری) صادر شده است. <ref>درّ المنثور، جلد 2، صفحه 486.</ref><br> | |||
# در بعضی دیگر از روایات میخوانیم: رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در عام الفتح (سال فتح مکه، سال 8 هجری) در مکه اجازه متعه داد و بعد از مدّت کوتاهی در همان سال از آن نهی فرمود. <ref>صحیح مسلم، جلد 4، صفحه 133.</ref><br> | |||
# در بعضی دیگر آمده است که در غزوه اوطاس (بعد از فتح مکه) در سرزمین هوازن (در نزدیکی مکه) سه روز اجازه داد و سپس نهی کرد. <ref>همان مدرک، صفحه 131.</re | |||
f><br> | |||
امّا اگر حوصله بررسی اقوال مختلف در این بحث را داشته باشیم مسئله از این هم فراتر میرود، زیرا فقیه معروف اهلسنت «نَووَی» در «شرح صحیح مسلم» شش قول، در مسئله نقل میکند که هر کدام با روایتی هماهنگ است: | امّا اگر حوصله بررسی اقوال مختلف در این بحث را داشته باشیم مسئله از این هم فراتر میرود، زیرا فقیه معروف اهلسنت «نَووَی» در «شرح صحیح مسلم» شش قول، در مسئله نقل میکند که هر کدام با روایتی هماهنگ است: | ||
# | |||
# | # متعه در جنگ خیبر حلال و سپس (بعد از چند روز) تحریم شد. | ||
# | # در عمرة القضاء حلال شد، (سپس تحریم شد). | ||
# | # در روز فتح مکه حلال و سپس تحریم شد. | ||
# | # رسول خدا (صلیالله علیه و آله) آن را در غزوه تبوک تحریم فرمود. | ||
# | # در جنگ هوازن (در سرزمین اوطاس) حلال شد. | ||
# در حجّة الوداع در سال آخر عمر پیامبر (صلیالله علیه و آله) حلال شمرده شد. <nowiki><ref>شرح صحیح مسلم، از نووی، جلد 9، صفحه 1</nowiki></ref>91. | |||
و از همه شگفتانگیزتر کلام شافعی است که میگوید: «من نیافتم چیزی را که خداوند آن را حلال کند، سپس حرام نماید، بازهم حلال کند و سپس حرام نماید، مگر «متعه» را!». <ref>المغنی ابن قدامه، جلد 7، صفحه 572.</ref><br> | و از همه شگفتانگیزتر کلام شافعی است که میگوید: «من نیافتم چیزی را که خداوند آن را حلال کند، سپس حرام نماید، بازهم حلال کند و سپس حرام نماید، مگر «متعه» را!». <ref>المغنی ابن قدامه، جلد 7، صفحه 572.</ref><br> | ||
هر محقّقی با مشاهده این روایات ضدونقیض به مجعول بودن آنها مطمئن میشود و آن را نشانه یک حرکت سیاسی | هر محقّقی با مشاهده این روایات ضدونقیض به مجعول بودن آنها مطمئن میشود و آن را نشانه یک حرکت سیاسی میداند. | ||
== بهترین راهحل == | == بهترین راهحل== | ||
بهراستی که این اقوال مختلف و متعارض، هرکسی را وادار به مطالعه جدّی میکند، مگر چه چیزی رخداده که در این مسئله اینقدر روایات ضدونقیض است و چرا هر محدّث یا فقیهی راهی برای خود برگزیده است؟ | بهراستی که این اقوال مختلف و متعارض، هرکسی را وادار به مطالعه جدّی میکند، مگر چه چیزی رخداده که در این مسئله اینقدر روایات ضدونقیض است و چرا هر محدّث یا فقیهی راهی برای خود برگزیده است؟ | ||
چگونه میتوان میان این روایات متعارض را جمع کرد؟<br> | چگونه میتوان میان این روایات متعارض را جمع کرد؟<br> | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۰۶: | ||
در اینجا بحث ازدواج موقّت را پایان میدهیم و از همگان انتظار داریم که بدون پیشداوریها و نسبتهای ناصواب، بار دیگر این بحث را مورد دقّت قرار دهند و داوری کنند. بهیقین مطمئن میشوند که متعه هنوز هم یک حکم الهی و با حفظ شرایطش، حلّال بسیاری از مشکلات است. | در اینجا بحث ازدواج موقّت را پایان میدهیم و از همگان انتظار داریم که بدون پیشداوریها و نسبتهای ناصواب، بار دیگر این بحث را مورد دقّت قرار دهند و داوری کنند. بهیقین مطمئن میشوند که متعه هنوز هم یک حکم الهی و با حفظ شرایطش، حلّال بسیاری از مشکلات است. | ||
== | == منابع == | ||
مکارم شیرازی، ناصر، شیعه پاسخ میگوید، 1جلد، مدرسة الإمام علی بن | مکارم شیرازی، ناصر، شیعه پاسخ میگوید، 1جلد، مدرسة الإمام علی بن أبیطالب علیهالسلام - قم - ایران، چاپ: 114 تا 141 | ||
<references /> | |||
[[رده:مقالهها]] | |||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] | |||
[[رده:فقه]] |