واقفیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[امام باقر' به '[[محمد بن علی (باقر العلوم)')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
</div>
</div>
'''واقفیه''' گروهی از [[شیعیان]] بودند که بر [[امامت]] [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام موسی کاظم (علیه السلام)]] توقف کردند و ایشان را همان [[حجت بن حسن (مهدی)]] می‌دانستند.
'''واقفیه''' گروهی از [[شیعیان]] بودند که بر [[امامت]] [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام موسی کاظم (علیه السلام)]] توقف کردند و ایشان را همان [[حجت بن حسن (مهدی)]] می‌دانستند.
بنیان‌گذاران واقفیه سه نفر به نام‌های: علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی از وکلای [[امام موسی کاظم]] بودند و به همین سبب اموال فراوان وی را دراختیار داشتند.  
بنیان‌گذاران واقفیه سه نفر به نام‌های: علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی از وکلای [[موسی بن جعفر (کاظم)]] بودند و به همین سبب اموال فراوان وی را دراختیار داشتند.  
آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که [[موسی بن جعفر (کاظم)]] زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت [[علی بن موسی (رضا)]] ناچار بودند آن اموال را تحویل وی دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه از این امکانات جهت فریب دادن [[شیعیان]] دیگر مانند: حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند.
آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که [[موسی بن جعفر (کاظم)]] زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت [[علی بن موسی (رضا)]] ناچار بودند آن اموال را تحویل وی دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه از این امکانات جهت فریب دادن [[شیعیان]] دیگر مانند: حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند.


خط ۱۱: خط ۱۱:
دنیا دریایی ژرف است که بسیاری را در خود غرق کرده است. [[پیامبران الهی]] و [[ائمه|ائمه(علیه السلام)]] هماره مردم را از این خطر بزرگ آگاه کرده‌اند و آن را ریشه همه گناهان دانسته‌اند و [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه)]] می‌فرمود: دنیا باعث هلاکت شما و گذشتگان از شما بوده و هست.
دنیا دریایی ژرف است که بسیاری را در خود غرق کرده است. [[پیامبران الهی]] و [[ائمه|ائمه(علیه السلام)]] هماره مردم را از این خطر بزرگ آگاه کرده‌اند و آن را ریشه همه گناهان دانسته‌اند و [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه)]] می‌فرمود: دنیا باعث هلاکت شما و گذشتگان از شما بوده و هست.


بنیان‌گذاران واقفیه سه نفر به نام‌های علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی ازوکلاء [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم(علیه السلام)]] بودند و اموال فراوانی که مربوط به آن حضرت بود را دراختیار داشتند. آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که موسی بن جعفر(علیه السلام) زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت [[علی بن ابی طالب بن موسی الرضا|حضرت رضا(علیه السلام)]] ناچار بودند آن اموال را تحویل ایشان دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه ازاین امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر مانند حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند.
بنیان‌گذاران واقفیه سه نفر به نام‌های علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی ازوکلاء [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم(علیه السلام)]] بودند و اموال فراوانی که مربوط به آن حضرت بود را دراختیار داشتند. آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که موسی بن جعفر(علیه السلام) زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت [[علی بن موسی (رضا)|حضرت رضا(علیه السلام)]] ناچار بودند آن اموال را تحویل ایشان دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه ازاین امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر مانند حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند.


[[یونس بن عبدالرحمان]] بر این حقیقت تصریح می‌کند و می‌گوید: در زمان رحلت امام کاظم(علیه السلام) وکلای حضرت اموال فراوانی را که مربوط به امام بود، در اختیار داشتند و این، سبب توقف آنان گردید. (زیاد قندی هفتادهزار دینار و علی بن حمزه سی هزار دینار) من با آنان مخالفت کردم و طبق وصی امام کاظم(علیه السلام) مردم را به طرف حضرت رضا(علیه السلام) دعوت کردم، روزی آن دو نزد من آمدند و گفتند: چرا چنین سخن می‌گویی؟! اگر مال و ثروت می‌خواهی بی‌نیازت می‌کنیم. ده هزار دینار به تو می‌دهیم و ساکت باش. به آن دو گفتم: ما از ائمه(علیه السلام)[[روایت]] داریم که هرگاه بدعت‌هایی آشکار شود، عالمان باید علم خود را اظهار کنند وگرنه نور [[ایمان]] از آنان سلب می‌شود و من در هر حال تلاش در راه خدا را رها نخواهم کرد. آن دو نفر کینه مرا در دل گرفتند و به من ناسزا گفتند.
[[یونس بن عبدالرحمان]] بر این حقیقت تصریح می‌کند و می‌گوید: در زمان رحلت امام کاظم(علیه السلام) وکلای حضرت اموال فراوانی را که مربوط به امام بود، در اختیار داشتند و این، سبب توقف آنان گردید. (زیاد قندی هفتادهزار دینار و علی بن حمزه سی هزار دینار) من با آنان مخالفت کردم و طبق وصی امام کاظم(علیه السلام) مردم را به طرف حضرت رضا(علیه السلام) دعوت کردم، روزی آن دو نزد من آمدند و گفتند: چرا چنین سخن می‌گویی؟! اگر مال و ثروت می‌خواهی بی‌نیازت می‌کنیم. ده هزار دینار به تو می‌دهیم و ساکت باش. به آن دو گفتم: ما از ائمه(علیه السلام)[[روایت]] داریم که هرگاه بدعت‌هایی آشکار شود، عالمان باید علم خود را اظهار کنند وگرنه نور [[ایمان]] از آنان سلب می‌شود و من در هر حال تلاش در راه خدا را رها نخواهم کرد. آن دو نفر کینه مرا در دل گرفتند و به من ناسزا گفتند.
خط ۳۰: خط ۳۰:


# گروهی که اکثریت را تشکیل می‌دادند و طبق سفارش حضرت رضا(علیه السلام) به امامت امام جواد(علیه السلام) معتقد شدند.
# گروهی که اکثریت را تشکیل می‌دادند و طبق سفارش حضرت رضا(علیه السلام) به امامت امام جواد(علیه السلام) معتقد شدند.
#
# گروهی که دست از اعتقاد به امامت حضرت رضا(علیه السلام) برداشتند و به واقفیه گرائیدند.
# گروهی که دست از اعتقاد به امامت حضرت رضا(علیه السلام) برداشتند و به واقفیه گرائیدند.
# گروه سوم که به امامت احمد بن موسی(علیه السلام) (فرزند دیگر امام کاظم(علیه السلام)) قائل شدند و گفتند: امام رضا(علیه السلام) به امامت او سفارش فرموده است.
# گروه سوم که به امامت احمد بن موسی(علیه السلام) (فرزند دیگر امام کاظم(علیه السلام)) قائل شدند و گفتند: امام رضا(علیه السلام) به امامت او سفارش فرموده است.
خط ۴۶: خط ۴۵:
=== غسل امام به وسیله امام ===
=== غسل امام به وسیله امام ===


از[[روایات]] استفاده می‌شود که امام را باید امام [[غسل]] دهد، در حالی که موسی بن جعفر(علیه السلام) در زندان [[بغداد]] به [[شهید|شهادت]] رسید و امام رضا(علیه السلام) در آن زمان در [[مدینه]] بسرمی برد. این موضع دستاویزی دیگر برای واقفیه گردید. [[ابوبصیر]] می‌گوید: یکی ازوصیت‌های [[محمد بن علی (باقر العلوم)(علیه السلام)]] به [[جعفر بن محمد (صادق‌)|امام صادق(علیه السلام)]] این بود که وقتی از دنیا رفتم، غیر ازتو مرا غسل ندهد زیرا امام را فقط امام غسل می‌دهد. و [[ابومعمر]] می‌گوید: از امام رضا(علیه السلام) سؤال کردم: آیا امام را فقط امام غسل می‌دهد؟ فرمود: این، سنتی است ازموسی بن عمران(علیه السلام).
از[[روایات]] استفاده می‌شود که امام را باید امام [[غسل]] دهد، در حالی که موسی بن جعفر(علیه السلام) در زندان [[بغداد]] به [[شهید|شهادت]] رسید و امام رضا(علیه السلام) در آن زمان در [[مدینه]] بسرمی برد. این موضع دستاویزی دیگر برای واقفیه گردید. [[ابوبصیر]] می‌گوید: یکی ازوصیت‌های [[محمد بن علی (باقر العلوم)|محمد بن علی (باقر العلوم)(علیه السلام)]] به [[جعفر بن محمد (صادق‌)|امام صادق(علیه السلام)]] این بود که وقتی از دنیا رفتم، غیر ازتو مرا غسل ندهد زیرا امام را فقط امام غسل می‌دهد. و [[ابومعمر]] می‌گوید: از امام رضا(علیه السلام) سؤال کردم: آیا امام را فقط امام غسل می‌دهد؟ فرمود: این، سنتی است ازموسی بن عمران(علیه السلام).


در مقابل این ادعای واقفیه، جوابی از سوی علی بن موسی الرضا(علیه السلام) نقل شده است احمد بن عمر حلال می‌گوید:
در مقابل این ادعای واقفیه، جوابی از سوی علی بن موسی الرضا(علیه السلام) نقل شده است احمد بن عمر حلال می‌گوید:
خط ۱۴۷: خط ۱۴۶:
«اینها معاند حق و برپا کننده گناه هستند و برگشت‌شان به طرف [[جهنم]] خواهد بود سرگردان زندگی می‌کنند و بی‌دین می‌میرند. لعنت خدا بر آنان باد که بسیار دروغ می‌گویند. آنانی که گفتند دست خدابسته است واقفی‌انند».
«اینها معاند حق و برپا کننده گناه هستند و برگشت‌شان به طرف [[جهنم]] خواهد بود سرگردان زندگی می‌کنند و بی‌دین می‌میرند. لعنت خدا بر آنان باد که بسیار دروغ می‌گویند. آنانی که گفتند دست خدابسته است واقفی‌انند».


2- تاکید بر ادامه داشتن امامت تا [[حضرت مهدی(عجل الله فرجه الشریف)]]این مطلب را در [[زیارتنامه]] هر یک از ائمه مشاهده می‌نماییم. تاکیدهای فراوان برزیارت قبر علی بن موسی الرضا(علیه السلام) نیز خود اعلام مبارزه‌ای آشکار علیه واقفیه می‌باشد.
2- تاکید بر ادامه داشتن امامت تا [[حجت بن حسن (مهدی)|حجت بن حسن (مهدی)(عجل الله فرجه الشریف)]] این مطلب را در [[زیارتنامه|زیارت‌نامه]] هر یک از ائمه مشاهده می‌نماییم. تاکیدهای فراوان برزیارت قبر علی بن موسی الرضا(علیه السلام) نیز خود اعلام مبارزه‌ای آشکار علیه واقفیه می‌باشد.


3- نبرد مالی و اقتصادی با واقفیان به گونه‌ای که شیعیان را از پرداخت [[زکات]] به واقفیه منع کردند.
3- نبرد مالی و اقتصادی با واقفیان به گونه‌ای که شیعیان را از پرداخت [[زکات]] به واقفیه منع کردند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۷۵۱

ویرایش