ولید بن عبدالملک: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۵: خط ۹۵:


ولید بالاى [[منبر]] رفت و مرگ پدرش را اعلام کرد و گفت: اى مردم بر شما باد به فرمان بردن و همراهى با جماعت. اگر کسی مخالفت کند سر از تن او جدا می کنم و هر کس خاموش بماند با [[اجل]] خویش بمیرد. سپس از منبر پایین آمد[13] اولین اقدام او آن بود که هر خانه‌اى را که بین قصر عبدالملک تا قبر او بود ویران ساخت. چنان که هیچ گونه بلندى بر پاى نماند. پس از آن‌نامه‌هایى را به گوشه و کنار سرزمین‌ها فرستاد و از آنان براى خود درخواست بیعت کرد. <ref>الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر (م 310)؛ تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ق1387 ، ج‌6، ص424</ref>
ولید بالاى [[منبر]] رفت و مرگ پدرش را اعلام کرد و گفت: اى مردم بر شما باد به فرمان بردن و همراهى با جماعت. اگر کسی مخالفت کند سر از تن او جدا می کنم و هر کس خاموش بماند با [[اجل]] خویش بمیرد. سپس از منبر پایین آمد[13] اولین اقدام او آن بود که هر خانه‌اى را که بین قصر عبدالملک تا قبر او بود ویران ساخت. چنان که هیچ گونه بلندى بر پاى نماند. پس از آن‌نامه‌هایى را به گوشه و کنار سرزمین‌ها فرستاد و از آنان براى خود درخواست بیعت کرد. <ref>الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر (م 310)؛ تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ق1387 ، ج‌6، ص424</ref>
=مرگ ولید=
ولید مى‌خواست برادر خود سلیمان را خلع کند و براى پسرش عبدالعزیز بیعت بگیرد. <ref>ابن الأثیر ؛پیشین ، ج‌5، ص13</ref> سلیمان تن به خلع خود نمى‌داد. ولید به عمال خود نامه نوشت تا مردم را بدین امر دعوت کنند. <ref>تاریخ‌ابن‌خلدون، ج‌3، ص87</ref>
جز حجاج و قتیبه و برخى از خواص او، هیچ کس او را اجابت ننمود. <ref>ابن الأثیر، پیشین ج5، ص13</ref> تا روزى سلیمان را نزد خود فراخواند و سلیمان در آمدن درنگ کرد. ولید تصمیم گرفت که نزد او رود و خلعش کند ولى قبل از رسیدن به آن‌جا، مرگ اورا در بر گرفت. <ref>ابن‌خلدون، پیشین، ج‌3، ص87</ref> چون ولید مرد در همان روز با سلیمان‌بن ‌عبدالملک بیعت کردند واین امر در [[رمله]] واقع شد. <ref>ابن کثیر، پیشین، ج9، ص167</ref>
=پانویس=
=پانویس=
{{پانویس|4}}
{{پانویس|4}}

نسخهٔ ‏۸ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۵۶


ولید بن عبدالملک
نام ولید بن عبدالملک
نام کامل ولید پسر عبدالملک (به عربی: أبو العباس الولید بن عبد الملک بن مروان بن الحکم الأموی القرشی) یا الولید خلیفه
دودمان امویان
سلطنت ۸۶-۹۶ ه.ق ۴ اکتبر ۷۰۵ - ۲۳ فوریه ۷۱۵
پدر عبدالملک مروان
مادر ولیده بنت العباس
دین و مذهب اسلام
زاد روز ۴۶ ه.ق ۶۶۸ م
درگذشت ۹۶ ه.ق ۲۳ فوریه ۷۱۵ (۴۷ سال)
فرزندان عبدالعزیز ، یزید سوم ، ابراهیم ، عباس و...

ولید بن‌ عبدالملک ‌بن‌مروان به سال 50 قمری و بنا به نقلی سال 47 قمری در زمان حکومت معاویه[۱] در مدینه[۲] متولد شد. کنیه‌اش ابوالعباس و مادرش ولاده دختر عباس‌ بن ‌جزء بن حارث عبسى بود.

او لهجه مغلوط داشت(به عربی خوب سخن نمی‌گفت) و هنگام غضب بى‌خود می‌شد و از نتیجه کار غافل می‌ماند و در خونریزى بی‌باک بود و او جبارى لجوج و ستمگرى نابکار بود.

او به کم خردى و نادانى معروف بود و مى‌گفت: شایسته نیست خلیفه[۳] را قسم دهند، و نباید او را بدروغ‌گویى نسبت دهند، و نباید کسى او را به نامش بخواند، و بر آن عقوبت کرد.

چهارده پسر از او ماند. یکى یزید بن ‌ولید ناقص که مدت پنج ماه حکومت کرد و درگذشت، دیگرى ابراهیم بن ‌الولید که دو ماه حکومت کرد و بعد خود را از خلافت خلع کرد و با مروان بن ‌ولید بیعت کرد.

مخنصری از زندگی‌ ولید بن عبدالملک

ولید بن عبدالملک بن مروان بن حکم از خاندان اموی است. او در سال ۵۰ قمری [۴] یا سال ۵۲ قمری در مدینه[۵] متولد شد. [۶] کنیه‌اش را ابوالعباس گفته‌اند. [۷] پدرش عبدالملک، پنجمین حاکم اموی و مادرش ولادة دختر عباس بن حزن بن حارث‏ بود. [۸] او پسر بزرگ عبدالملک بود و پدرش توجه ویژه‌ای به وی داشت.

ولید ۱۴ [۹] و بنابر نقلی ۱۹ پسر داشت [۱۰] و یکی از همسران او، نفیسه دختر زید بن حسن بوده است. [۱۱] حدود سی سال پس از مرگ او، دو تن از فرزندانش به نام‌های یزید و ابراهیم برای مدت کوتاهی به حکومت رسیدند. [۱۲]

ولید در سال ۹۶ق در دیر مران در نزدیکی دمشق درگذشت و بیرون قبرستان باب الصغیر دفن شد. [۱۳]

ولید بن عبدالملک قبل از خلافت

درباره زندگی ولید بن ‌عبدالملک در قبل از خلافتش اطلاعات زیادی در دست نیست فقط درباره شرکت ولید در چند جنگ در دوران خلافت پدرش عبدالملک اخباری رسیده از جمله:

در سال 77 قمری ولید بن‌ عبدالملک در نبرد با قوای روم شرکت کرد و از رومیان تعداد زیادی را کشت و بازگشت. [۱۴]

در جریان خیانت عبدالملک به عمرو بن ‌سعید، یکی از فرماندهان و متنفذین اموی، و ترور او، ولید از کسانی بود که برای کشتن او تلاش زیادی کرد و در جریان این توطئه زخمی شد. [۱۵]

دوران خلافت ولید بن عبدالملک

وقتی عبدالملک، مشرف به مرگ شد، ولید و سلیمان را فراخواند و به ولید گفت: فرزندم بشنو، موقع مرگ من فرا رسیده است، خدعه‌ها و نیرنگ‌ها ، رنگ خود را از دست داده‌اند، و قضاى الهى فرود آمده است. در این هنگام ولید گریه کرد، عبدالملک به او گفت: دو چشم خود را همچون کنیز فرزند مرده بر من تر مگردان. [۱۶]

پس از مرگ، مرا بشویید، کفنم کنید و بر من نماز بخوانید. عمر بن ‌عبدالعزیز را فراخوانید تا مرا در گور گذارد. تو به سوى مردم برو در حالى که پوست پلنگ بر تن کرده‌اى، بر منبر بنشین و مردم را به بیعت خود فرا خوان. هر کس از بیعت با تو خوددارى کرد او را با شمشیر بترسان. [۱۷]

در مورد دوست و کسى که نزدیک توست سختگیر باش و در مورد کسى که از تو دور است، آسان بگیر. در مورد حجاج خوش گمان باش، او کسى است که مى‌تواند فتنه‌ها را کنار زند و شرایط را براى خلافت تو آماده سازد. [۱۸]

ولید پس از مرگ عبدالملک و دفن پدر در همان روز به مسجد[۱۹] بزرگ دمشق رفت و مردم پیش او آمدند و با او بیعت کردند. [۲۰]

ولید بالاى منبر رفت و مرگ پدرش را اعلام کرد و گفت: اى مردم بر شما باد به فرمان بردن و همراهى با جماعت. اگر کسی مخالفت کند سر از تن او جدا می کنم و هر کس خاموش بماند با اجل خویش بمیرد. سپس از منبر پایین آمد[13] اولین اقدام او آن بود که هر خانه‌اى را که بین قصر عبدالملک تا قبر او بود ویران ساخت. چنان که هیچ گونه بلندى بر پاى نماند. پس از آن‌نامه‌هایى را به گوشه و کنار سرزمین‌ها فرستاد و از آنان براى خود درخواست بیعت کرد. [۲۱]

مرگ ولید

ولید مى‌خواست برادر خود سلیمان را خلع کند و براى پسرش عبدالعزیز بیعت بگیرد. [۲۲] سلیمان تن به خلع خود نمى‌داد. ولید به عمال خود نامه نوشت تا مردم را بدین امر دعوت کنند. [۲۳]

جز حجاج و قتیبه و برخى از خواص او، هیچ کس او را اجابت ننمود. [۲۴] تا روزى سلیمان را نزد خود فراخواند و سلیمان در آمدن درنگ کرد. ولید تصمیم گرفت که نزد او رود و خلعش کند ولى قبل از رسیدن به آن‌جا، مرگ اورا در بر گرفت. [۲۵] چون ولید مرد در همان روز با سلیمان‌بن ‌عبدالملک بیعت کردند واین امر در رمله واقع شد. [۲۶]

پانویس

  1. ر.ک:مقاله معاویه
  2. ر.ک:مقاله مدینه
  3. ر.ک:مقاله خلیفه
  4. ابن کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج۹، ص۱۶۱
  5. ر.ک:مقاله مدینه
  6. عصفری، تاریخ خلیفة بن خیاط، ۱۴۱۵، ص۲۳۲
  7. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹، ج۸، ص۱۲۱
  8. ابن کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج۹، ص۱۶۱
  9. مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹، ج۳، ص۱۵۷
  10. ابن کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج۹، ص۱۶۶
  11. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰، ج۵، ص۲۴۴
  12. ابن کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج‏۱۰، ص۱۲ و ۲۱
  13. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷، ج۶، ص۴۹۵
  14. عبد الرحمن بن محمد بن خلدون (م 808)، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، 1408/1988 ، ج‌3، ص90
  15. ابن کثیر، پیشین، ج‌8، ص310
  16. الدینورى، ابو حنیفه احمد بن داود (م 282)؛ الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضى، 1368ش، ص326
  17. الیعقوبى، پیشین، ج‌2، ص282
  18. أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة الدینوری (276) الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1410/، ج‌2، ص68
  19. ر.ک:مقاله مسجد
  20. الیعقوبى، پیشین ، ج‌2، ص284
  21. الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر (م 310)؛ تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ق1387 ، ج‌6، ص424
  22. ابن الأثیر ؛پیشین ، ج‌5، ص13
  23. تاریخ‌ابن‌خلدون، ج‌3، ص87
  24. ابن الأثیر، پیشین ج5، ص13
  25. ابن‌خلدون، پیشین، ج‌3، ص87
  26. ابن کثیر، پیشین، ج9، ص167