۸٬۱۱۸
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
حارث بن سعید بن حمدان بن حارث بن لقمان عدوی تغلبی، ابوفراس حمدانی | حارث بن سعید بن حمدان بن حارث بن لقمان عدوی تغلبی، ابوفراس حمدانی از شعرای شیعه است که جد اعلای او «حارث بن لقمان بن راشد» از نوابغ عصر خود بوده. | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
حارث بن سعید بن حمدان بن حارث بن لقمان عدوی تغلبی، ابوفراس حمدانی | حارث بن سعید بن حمدان بن حارث بن لقمان عدوی تغلبی، ابوفراس حمدانی از شاعران توانا و بی پروای [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت (علیهالسلام)]] و از سرداران دلیر دولت [[مذهب شیعه|شیعی]] [[آل حمدان]] میباشد. در سال 320 هجری در «منبج» از بلاد [[شام (شامات)|شام]] متولد شد و طبق برخی از گزارشها در روز چهارشنبه 22[[جمادی الثانی|جمادیالثانی]] سال 357 هجری در سن 37 سالگی به دست «قرغویه» از سرداران سعدالدوله(فرزند سیفالدوله) در منطقهای به نام «صدد» از سرزمین شام به قتل رسید. وی در خانوادهای عربی و اصیل دیده به جهان گشود و بیشتر افراد خانواده و بستگانش طی چند سده، نه تنها از ملوک و فرمانروایان پاک سیرت سرزمینهای اسلامی بودند، بلکه همه آنها از شاعران و بدیعه سرایان عصر خویش بودند. | ||
وی چهار برادر داشت که از جمله آنها «ابوالهیجاء حرب بن سعید بن حمدان» است و همگی از شاعران زمان او بودند. جد اعلای او «حارث بن لقمان بن راشد» از نوابغ عصر خود بود. پدرش «سعیدبن حمدان» از شاعران بود و با مکر و حیله برادرزادهاش ناصرالدوله، در سال 323 هجری به قتل رسید. در آن هنگام وی کودکی سه ساله بود و مادرش پس از مرگ شوهرش، وی را نزد «سیفالدوله حمدانی» به حلب آورد و وی را تحت سرپرستی او قرار داد. در این فرصت سیفالدوله با خواهر ابوفراس ازدواج کرد تا بهتر بتواند تربیت او را بر عهده گیرد. سیفالدوله پسرعموی [[ابوفراس]] بود و علاقه فراوانی به او داشت از اینرو در پرورش او نقش اساسی ایفاء کرده است. ابوفراس این موضوع را به خوبی میدانست و سیفالدوله را همچون پدر مینگریست. پس از سپری شدن دوران بلوغ ابوفراس، در شانزدهسالگی از سوی سیفالدوله، به زادگاهش(منبج) منتقل شد و به عنوان فرمانده نظامی آنجا برگزیده شد و علیرغم سن کمی که داشت در نبرد با قبایل نزاری در صحرای شام، موفقیتهای زیادی کسب نمود. | وی چهار برادر داشت که از جمله آنها «ابوالهیجاء حرب بن سعید بن حمدان» است و همگی از شاعران زمان او بودند. جد اعلای او «حارث بن لقمان بن راشد» از نوابغ عصر خود بود. پدرش «سعیدبن حمدان» از شاعران بود و با مکر و حیله برادرزادهاش ناصرالدوله، در سال 323 هجری به قتل رسید. در آن هنگام وی کودکی سه ساله بود و مادرش پس از مرگ شوهرش، وی را نزد «سیفالدوله حمدانی» به حلب آورد و وی را تحت سرپرستی او قرار داد. در این فرصت سیفالدوله با خواهر ابوفراس ازدواج کرد تا بهتر بتواند تربیت او را بر عهده گیرد. سیفالدوله پسرعموی [[ابوفراس]] بود و علاقه فراوانی به او داشت از اینرو در پرورش او نقش اساسی ایفاء کرده است. ابوفراس این موضوع را به خوبی میدانست و سیفالدوله را همچون پدر مینگریست. پس از سپری شدن دوران بلوغ ابوفراس، در شانزدهسالگی از سوی سیفالدوله، به زادگاهش (منبج) منتقل شد و به عنوان فرمانده نظامی آنجا برگزیده شد و علیرغم سن کمی که داشت در نبرد با قبایل نزاری در صحرای شام، موفقیتهای زیادی کسب نمود. | ||
وی جوانی درخشان، جوانمرد و دلیر بود و کنیه «ابوفراس» نیز از همین روی به او داده شد. از آن پس در اثر پیروزیهای چشم گیرش، سیفالدوله او را در نبردهای خود با رومیان، پیوسته همراه داشت و احترام زیادی برای او قائل بود. ابوفراس در سال 348 هجری به دست رومیان اسیر و در قلعه «خرشنه» زندانی شد لکن با تهوری شجاعانه اسب خود را از فراز قلعه به رود فرات انداخت و از آن مهلکه نجات یافت<ref>الغدیر، ج3ص407.</ref>. | وی جوانی درخشان، جوانمرد و دلیر بود و کنیه «ابوفراس» نیز از همین روی به او داده شد. از آن پس در اثر پیروزیهای چشم گیرش، سیفالدوله او را در نبردهای خود با رومیان، پیوسته همراه داشت و احترام زیادی برای او قائل بود. ابوفراس در سال 348 هجری به دست رومیان اسیر و در قلعه «خرشنه» زندانی شد لکن با تهوری شجاعانه اسب خود را از فراز قلعه به رود فرات انداخت و از آن مهلکه نجات یافت<ref>الغدیر، ج3ص407.</ref>. |