۸۵٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می خورد' به ' میخورد') |
جز (جایگزینی متن - ' می ج' به ' میج') |
||
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
[[ابن خلدون]] در کتاب «مقدمه» علم کلام را چنین تعریف میکند: «کلام علمی است که به وسیله ادله عقلی، عقاید ایمانی و دینی را اثبات میکند و دلایل گروهی از پیشینیان را که در اعتقادات خویش راه خطا پیمودهاند، رد میکند».<ref>ابن خلدون، مقدمه، ص 458 467.</ref> | [[ابن خلدون]] در کتاب «مقدمه» علم کلام را چنین تعریف میکند: «کلام علمی است که به وسیله ادله عقلی، عقاید ایمانی و دینی را اثبات میکند و دلایل گروهی از پیشینیان را که در اعتقادات خویش راه خطا پیمودهاند، رد میکند».<ref>ابن خلدون، مقدمه، ص 458 467.</ref> | ||
علمای اسلامی میگویند: مجموع تعلیمات اسلامی سه بخش است: عقاید، اخلاق و احکام؛ علمی که متصدی بخش اوّل است علم کلام است و علمی که | علمای اسلامی میگویند: مجموع تعلیمات اسلامی سه بخش است: عقاید، اخلاق و احکام؛ علمی که متصدی بخش اوّل است علم کلام است و علمی که عهدهدار بخش دوم است علم اخلاق و علمی که عهدهدار بخش سوم است علم فقه نام دارد. | ||
[[فارابی]] در تعریف علم کلام مینویسد: «صناعت کلام، ملکه ای است که انسان به کمک آن میتواند از راه گفتار، به یاری آرا و افعال محدود و معینی که صاحب شریعت، آنها را به صراحت بیان کرده است بپردازد؛ و هر چه را مخالف آن است باطل نماید».<ref>ابونصر محمد بن محمد فارابی، احصاء العلوم(انتشارات علمی و فرهنگی)، ص 114.</ref> | [[فارابی]] در تعریف علم کلام مینویسد: «صناعت کلام، ملکه ای است که انسان به کمک آن میتواند از راه گفتار، به یاری آرا و افعال محدود و معینی که صاحب شریعت، آنها را به صراحت بیان کرده است بپردازد؛ و هر چه را مخالف آن است باطل نماید».<ref>ابونصر محمد بن محمد فارابی، احصاء العلوم(انتشارات علمی و فرهنگی)، ص 114.</ref> | ||
از مجموع تعاریف، این گونه میتوان استنباط نمود که علم کلام دانشی است که به استنباط، تنظیم، تبیین معارف و مفاهیم دینی پرداخته و بر اساس | از مجموع تعاریف، این گونه میتوان استنباط نمود که علم کلام دانشی است که به استنباط، تنظیم، تبیین معارف و مفاهیم دینی پرداخته و بر اساس شیوههای مختلف استدلال، اعم از برهان، جدل، خطابه و ... گزارههای اعتقادی را اثبات و توجیه میکند و به اعتراض ها و شبهات مخالفان دینی پاسخ میدهد. | ||
=موضوع علم کلام= | =موضوع علم کلام= | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
=دلایل علم کلام= | =دلایل علم کلام= | ||
دلایل علم کلام دلایل یقینی است که عقل به آن حکم میکند و دلایل نقلی نیز موءید آن است. بنابراین گواهی عقل با تأیید نقل نهایت اطمینان و اعتماد را فراهم میسازد و در این صورت شبهه ای برای صحت دلیل، وجود نخواهد داشت. در نتیجه باید گفت که علوم دیگر از علم کلام استمداد | دلایل علم کلام دلایل یقینی است که عقل به آن حکم میکند و دلایل نقلی نیز موءید آن است. بنابراین گواهی عقل با تأیید نقل نهایت اطمینان و اعتماد را فراهم میسازد و در این صورت شبهه ای برای صحت دلیل، وجود نخواهد داشت. در نتیجه باید گفت که علوم دیگر از علم کلام استمداد میجویند وعلی الاطلاق، علم کلام را میتوان در رأس کلیه علوم شرعی قرار داد. | ||
=وجه تسمیه علم کلام= | =وجه تسمیه علم کلام= | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
4. چون اوّلین وسیله ای که تعلیم و تعلّم توسط آن صورت نمیگیرد، تکلم است، به این دلیل این اسم بر آن اطلاق شده و برای تمییز علم کلام از سایر علوم به آن اختصاص داده شده است. | 4. چون اوّلین وسیله ای که تعلیم و تعلّم توسط آن صورت نمیگیرد، تکلم است، به این دلیل این اسم بر آن اطلاق شده و برای تمییز علم کلام از سایر علوم به آن اختصاص داده شده است. | ||
5. علم کلام با مباحثه و گفتگو بین دو طرف تحقق | 5. علم کلام با مباحثه و گفتگو بین دو طرف تحقق مییابد، ولی علوم دیگر با مطالعه کتب. | ||
6. اختلافات و مجادلاتی که در اکثر علوم به وقوع | 6. اختلافات و مجادلاتی که در اکثر علوم به وقوع میپیوندد به کلام نیاز دارد.<ref>تحقیقی در مسائل کلامی از نظر متکلمان اشعری و معتزلی، دکتر اسعد شیخ الاسلامی، انتشارات امیرکبیر، 1363، صفحات 7و8.</ref> | ||
=اتکاء به عقل= | =اتکاء به عقل= | ||
متکلمین همانند فلاسفه مشاء صرفاً بر استدلال عقلی تکیه میکنند با این تفاوت که اصول و مبادی عقلی آنها با اصول و مبادی فلاسفه تفاوت عمده دارد. متکلّمین غالباً استدلال خود را بر اساس «حسن و قبح» عقلی استوار میکنند، یعنی در استدلال آنها قضایایی ذکر میشود که حکایت میکند از این که فلان چیز زشت و قبیح است و فلان چیز حَسن و خوب است. امّا حکما «حسن و قبح» را مربوط به زندگی انسان | متکلمین همانند فلاسفه مشاء صرفاً بر استدلال عقلی تکیه میکنند با این تفاوت که اصول و مبادی عقلی آنها با اصول و مبادی فلاسفه تفاوت عمده دارد. متکلّمین غالباً استدلال خود را بر اساس «حسن و قبح» عقلی استوار میکنند، یعنی در استدلال آنها قضایایی ذکر میشود که حکایت میکند از این که فلان چیز زشت و قبیح است و فلان چیز حَسن و خوب است. امّا حکما «حسن و قبح» را مربوط به زندگی انسان میدانند و درباره خداوند و جهان هستی با این معیارها قضاوت نمیکنند. از این رو حکما، کلام را حکمت جدلی و فلسفه را حکمت برهانی مینامند. | ||
=مبادی علم کلام= | =مبادی علم کلام= |