کیالیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ دسامبر ۲۰۲۲
جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - '==پانویس== ↵↵<references />↵↵[[رده: ' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:')
جز (تمیزکاری)
خط ۱: خط ۱:
'''کیالیه‏''' فرقه‌ای از [[غلات]] شیعه و پیروان [[احمد بن کیال|احمد بن کیّال]] بودند. بانی این فرقه مدعی [[امامت]] و سپس [[مهدویت]] بود.  
'''کیالیه‏''' فرقه‌ای از [[غلات]] شیعه و پیروان [[احمد بن کیال|احمد بن کیّال]] بودند. بانی این فرقه مدعی [[امامت]] و سپس [[مهدویت]] بود.  


==تاریخچه==
== تاریخچه ==
احمد بن کیّال در ابتدا مردم را به یکی از خاندان امام جعفر صادق (ع) می‌‏خواند و پس از آن، خود مدعی رسالت و قائمیت گردید. او کتب و مقالاتی به زبان عربی و فارسی درباره مذهب خویش نگاشت که در آنها مطالبی آمیخته از مطلب فلسفی و آرای دینی را آورده است و چون در گفتار خود مطالب مخالف شرع اظهار می‌داشت، پیشوایان شیعه از وی دوری جسته و پیروان خویش را به تبری از او امر کردند. بعد از آن که کیّال از جانب شیعه مطرود شد، خود ادعای امامت کرد و گفت که من قائم منتظر هستم.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 370 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>
احمد بن کیّال در ابتدا مردم را به یکی از خاندان امام جعفر صادق (ع) می‌‏خواند و پس از آن، خود مدعی رسالت و قائمیت گردید. او کتب و مقالاتی به زبان عربی و فارسی درباره مذهب خویش نگاشت که در آنها مطالبی آمیخته از مطلب فلسفی و آرای دینی را آورده است و چون در گفتار خود مطالب مخالف شرع اظهار می‌داشت، پیشوایان شیعه از وی دوری جسته و پیروان خویش را به تبری از او امر کردند. بعد از آن که کیّال از جانب شیعه مطرود شد، خود ادعای امامت کرد و گفت که من قائم منتظر هستم.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 370 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>


==خصوصیات رهبر فرقه==
== خصوصیات رهبر فرقه ==
احمد بن کیّال که به احمد کیّال نیز معروف است، بنیانگذار تفکراتی است که هیچ اساس و پایه عقلی و دینی ندارد، بلکه آن چه او بیان کرده است، بیشتر به مهملاتی شبیه است که از ذهن آشفته او تراوش کرده است.<ref>عفیفی، عبدالرزاق، مذکرة التوحید، ص۱۴۱، السعودیه، وزارة الشئون الاسلامیه والاوقاف والدعوة والارشاد، الاولی، ۱۴۲۰.</ref> بنا بر این، آثار او چیزی جز برداشت‌های شخصی و تاویلات باطل از نصوص دینی نیست. وی به تصنیف کتبی به زبان عربی و عجمی مشغول شده و در آن، به دیدگاه‌های خود اشاره کرده است.
احمد بن کیّال که به احمد کیّال نیز معروف است، بنیانگذار تفکراتی است که هیچ اساس و پایه عقلی و دینی ندارد، بلکه آن چه او بیان کرده است، بیشتر به مهملاتی شبیه است که از ذهن آشفته او تراوش کرده است.<ref>عفیفی، عبدالرزاق، مذکرة التوحید، ص۱۴۱، السعودیه، وزارة الشئون الاسلامیه والاوقاف والدعوة والارشاد، الاولی، ۱۴۲۰.</ref> بنا بر این، آثار او چیزی جز برداشت‌های شخصی و تاویلات باطل از نصوص دینی نیست. وی به تصنیف کتبی به زبان عربی و عجمی مشغول شده و در آن، به دیدگاه‌های خود اشاره کرده است.


==شخصیت‌شناسی احمد کیال نزد دیگران==
== شخصیت‌شناسی احمد کیال نزد دیگران ==
احمد کیّال در نگاه نویسندگان این گونه معرفی شده است:
احمد کیّال در نگاه نویسندگان این گونه معرفی شده است:


خط ۱۶: خط ۱۶:
۳- تصانیفی که از او به عربی و عجمی باقی مانده تماما مزخرفاتی است که هیچ گونه تایید شرعی و عقلی ندارد.<ref>شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ص۲۱۳، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴. </ref>
۳- تصانیفی که از او به عربی و عجمی باقی مانده تماما مزخرفاتی است که هیچ گونه تایید شرعی و عقلی ندارد.<ref>شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ص۲۱۳، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴. </ref>


==اعتقادات==
== اعتقادات ==
احمد بن کیّال معقتد است هر کسی که عالم آفاق را بر عالم انفس تطبیق و مناهج دو گیتی را بیان کند، او امام است.  
احمد بن کیّال معقتد است هر کسی که عالم آفاق را بر عالم انفس تطبیق و مناهج دو گیتی را بیان کند، او امام است.  


خط ۳۶: خط ۳۶:
عوالم اربعه همان مبادی و بسائط اند، پس در مقابل عوالم علویه، عوالم سفلیه جسمانی را قرار داد و گفت آسمان تهی‏ است و زیر آن آتش است و زیر آتش هوا و پایین ‏تر از هوا زمین و زیر زمین آب است و این چهار مقوله در مقابل عوالم اربعه‏‌اند.
عوالم اربعه همان مبادی و بسائط اند، پس در مقابل عوالم علویه، عوالم سفلیه جسمانی را قرار داد و گفت آسمان تهی‏ است و زیر آن آتش است و زیر آتش هوا و پایین ‏تر از هوا زمین و زیر زمین آب است و این چهار مقوله در مقابل عوالم اربعه‏‌اند.


وی معتقد بود که انسان در برابر آتش و پرندگان در برابر هوا و حیوان در برابر زمین و ماهی در برابر آب است و آب پایین ‏ترین مرکز و ماهی پست‏ ترین مرکب است. سپس عالم انسانی را که یکی از عوامل سه‏‌گانه است با آفاق دو عالم اول مقابله کرد و گفت حواس مرکبه پنج تا است، سمع در مقابل مکان الاماکن زیر آن خالی و در برابر آسمان است. بصر در مقابل نفس اعلی از عالم روحانی و در برابر آن آتش از عالم جسمانی است. در بصر مردمک چشم قرار دارد، زیرا انسان اختصاص به آتش دارد. حس شامه در برابر ( نفس) ناطقه از عالم روحانی است و هوا از عالم جسمانی است، زیرا حس شامه هوا را استشمام می‌کند، و حس ذائقه در برابر حیوان از عالم روحانی و زمین از عالم جسمانی است و حیوان مختص به زمین و چشیدن مختص به حیوان است. حس لامسه در مقابل عالم انسانی، روحانی و آب، جسمانی و ماهی مختص به آب و لمس مختص به ماهی است و بسا که از لمس تعبیر به کتابت می‌‏کند.
وی معتقد بود که انسان در برابر آتش و پرندگان در برابر هوا و حیوان در برابر زمین و ماهی در برابر آب است و آب پایین ‏ترین مرکز و ماهی پست‏ ترین مرکب است. سپس عالم انسانی را که یکی از عوامل سه‏‌گانه است با آفاق دو عالم اول مقابله کرد و گفت حواس مرکبه پنج تا است، سمع در مقابل مکان الاماکن زیر آن خالی و در برابر آسمان است. بصر در مقابل نفس اعلی از عالم روحانی و در برابر آن آتش از عالم جسمانی است. در بصر مردمک چشم قرار دارد، زیرا انسان اختصاص به آتش دارد. حس شامه در برابر (نفس) ناطقه از عالم روحانی است و هوا از عالم جسمانی است، زیرا حس شامه هوا را استشمام می‌کند، و حس ذائقه در برابر حیوان از عالم روحانی و زمین از عالم جسمانی است و حیوان مختص به زمین و چشیدن مختص به حیوان است. حس لامسه در مقابل عالم انسانی، روحانی و آب، جسمانی و ماهی مختص به آب و لمس مختص به ماهی است و بسا که از لمس تعبیر به کتابت می‌‏کند.


به اعتقاد وی، احمد همان الف و حا و میم و دال است و آن در مقابل دو عالم است. یکی عالم علوی و روحانی و دیگری عالم سفلای جسمانی است. الف دلالت بر انسان دارد و حا دلالت بر حیوان و میم دلالت بر پرنده و دال دلالت بر ماهی دارد امّا الف از حیث استقامت مثل انسان و حاء مثل حیوان است، زیرا آن کج و باژگونه است و حاء از ابتدا اسم حیوان بود و میم شبیه به سر پرنده و دال شبیه به دم ماهی است  
به اعتقاد وی، احمد همان الف و حا و میم و دال است و آن در مقابل دو عالم است. یکی عالم علوی و روحانی و دیگری عالم سفلای جسمانی است. الف دلالت بر انسان دارد و حا دلالت بر حیوان و میم دلالت بر پرنده و دال دلالت بر ماهی دارد امّا الف از حیث استقامت مثل انسان و حاء مثل حیوان است، زیرا آن کج و باژگونه است و حاء از ابتدا اسم حیوان بود و میم شبیه به سر پرنده و دال شبیه به دم ماهی است  
۴٬۹۳۳

ویرایش