یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
بدین رو وقتی معاویه پس از شهادت [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن (علیه السلام)]] اصرار داشت تا برای خلافت یزید از بزرگان [[بیعت]] گیرد، با مشکلاتی رو به رو شد و کسانی مانند امام حسین (علیه السلام)، [[عبدالله بن زبیر]] و عبدالله بن عمر تن به بیعت ندادند. از عبدالله بن عمر نقل است که دراین‌باره گفته است: بیعت کنیم با کسی که با میمون‌ها و سگ‌ها بازی می‌کند و شراب می‌ نوشد و آشکارا فسق می‌کند؟! عذر ما نزد خدا چیست<ref>یعقوبی، ج ۲، ص:۱۶۰</ref>؟!‌
بدین رو وقتی معاویه پس از شهادت [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن (علیه السلام)]] اصرار داشت تا برای خلافت یزید از بزرگان [[بیعت]] گیرد، با مشکلاتی رو به رو شد و کسانی مانند امام حسین (علیه السلام)، [[عبدالله بن زبیر]] و عبدالله بن عمر تن به بیعت ندادند. از عبدالله بن عمر نقل است که دراین‌باره گفته است: بیعت کنیم با کسی که با میمون‌ها و سگ‌ها بازی می‌کند و شراب می‌ نوشد و آشکارا فسق می‌کند؟! عذر ما نزد خدا چیست<ref>یعقوبی، ج ۲، ص:۱۶۰</ref>؟!‌


بنابر منابع تاریخی، در سال ۵۲ ق یزید با سپاهیان [[مسلمان]] که برخی بزرگان صحابه نیز در میان آنان بودند، به سوی [[روم]] رفت. او با همسرش ام‌کلثوم میان راه ایستاد و سرگرم عیاشی و می‌گساری شد. اما سپاهیان که از پیش رفته بودند، به وبا و آبله مبتلا گشتند و خسارت و تلفات سنگینی دیدند. هنگامی که یزید مطلع شد، شعری با این مضمون بر زبان آورد که او را باکی نیست اگر مسلمانان از تب و آبله و وبا هلاک شوند. خبر به معاویه رسید و او به خشم آمد و دستور داد تا یزید به اردوگاه ملحق شود<ref>یعقوبی،، ج ۲، ص:۱۶۰؛ بلاذری، ج۵، ص۸۶</ref>.
بنابر منابع تاریخی، در سال ۵۲ ق یزید با سپاهیان [[مسلمان]] که برخی بزرگان صحابه نیز در میان آنان بودند، به سوی روم رفت. او با همسرش ام‌کلثوم میان راه ایستاد و سرگرم عیاشی و می‌گساری شد. اما سپاهیان که از پیش رفته بودند، به وبا و آبله مبتلا گشتند و خسارت و تلفات سنگینی دیدند. هنگامی که یزید مطلع شد، شعری با این مضمون بر زبان آورد که او را باکی نیست اگر مسلمانان از تب و آبله و وبا هلاک شوند. خبر به معاویه رسید و او به خشم آمد و دستور داد تا یزید به اردوگاه ملحق شود<ref>یعقوبی،، ج ۲، ص:۱۶۰؛ بلاذری، ج۵، ص۸۶</ref>.


== یزید پیش از خلافت ==
== یزید پیش از خلافت ==
خط ۹۲: خط ۹۲:
ابن تیمیه برای اثبات خلافت و حقانیت امارت یزید می‌گوید که علماء [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] به این اعتقاد نیستند که یزید از [[خلفای راشدین]] است بلکه اعتقاد دارند که او حاکم جمهور مسلمین و خلیفه آنان بود و بعد از فوت معاویه مردم با او بیعت کرده بودند و متولی [[کشورهای اسلامی]] بود و حسین قبل از اینکه متولی چیزی شود به شهادت رسید<ref>منهاج السنه، ج۴ص۵۲۲٫</ref>.
ابن تیمیه برای اثبات خلافت و حقانیت امارت یزید می‌گوید که علماء [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] به این اعتقاد نیستند که یزید از [[خلفای راشدین]] است بلکه اعتقاد دارند که او حاکم جمهور مسلمین و خلیفه آنان بود و بعد از فوت معاویه مردم با او بیعت کرده بودند و متولی [[کشورهای اسلامی]] بود و حسین قبل از اینکه متولی چیزی شود به شهادت رسید<ref>منهاج السنه، ج۴ص۵۲۲٫</ref>.


او در جای دیگر می‌گوید: اگر حسین امارت را نمی‌خواست و جنگ را ترک می‌کرد و به شهر خود بر می‌گشت و یا امارت یزید را می‌پذیرفت مظلوم کشته نمی‌شد<ref> منهاج السنه، ج۴ص۵۳۵٫</ref>. از نظر این شیخ وهابی‌ها، یزید مانند سایر خلفاء به علت طاعت خداوند و [[رسول خدا]] در تمام امور عبادی مأجور است<ref>منهاج السنه، ج۴ص۵۴۴٫</ref> و از حکام اسلامی و خلیفه ای از خلفای مسلمین به شمار می‌آید هر چند کشته شدن حسین (علیه السلام) معصیت خدا و رسول اوست ولی در عین حال کشته شدنش برای او شهادت و علو منزلت و بالا رفتن درجه به حساب می‌آید و از طرف خداوند سعادت بزرگی نصیب او شده است. کشته شدن و مصیبت او که از کشته شدن انبیاء که به غیر حق کشته می‌شدند، بزرگتر نیست؛ بلکه کشته شدن علی و عثمان از حیث مصیبت بزرگتر از آن است<ref>منهاج السنهه، ج۴ص ۵۵۰</ref>. ابن تیمیه بعد از چندین صفحه بیان مطالب به طبق ذائقه و تفکر خود در تبرئه یزید و حمایت از او این نتیجه را می‌گیرد که لعن او جایز نیست<ref> منهاج السنه، ج۴ص۵۶۷٫</ref>.  
او در جای دیگر می‌گوید: اگر حسین امارت را نمی‌خواست و جنگ را ترک می‌کرد و به شهر خود بر می‌گشت و یا امارت یزید را می‌پذیرفت مظلوم کشته نمی‌شد<ref> منهاج السنه، ج۴ص۵۳۵٫</ref>. از نظر این شیخ وهابی‌ها، یزید مانند سایر خلفاء به علت طاعت خداوند و رسول خدا در تمام امور عبادی مأجور است<ref>منهاج السنه، ج۴ص۵۴۴٫</ref> و از حکام اسلامی و خلیفه ای از خلفای مسلمین به شمار می‌آید هر چند کشته شدن حسین (علیه السلام) معصیت خدا و رسول اوست ولی در عین حال کشته شدنش برای او شهادت و علو منزلت و بالا رفتن درجه به حساب می‌آید و از طرف خداوند سعادت بزرگی نصیب او شده است. کشته شدن و مصیبت او که از کشته شدن انبیاء که به غیر حق کشته می‌شدند، بزرگتر نیست؛ بلکه کشته شدن علی و عثمان از حیث مصیبت بزرگتر از آن است<ref>منهاج السنهه، ج۴ص ۵۵۰</ref>. ابن تیمیه بعد از چندین صفحه بیان مطالب به طبق ذائقه و تفکر خود در تبرئه یزید و حمایت از او این نتیجه را می‌گیرد که لعن او جایز نیست<ref> منهاج السنه، ج۴ص۵۶۷٫</ref>.  


آل الشیخ مفتی اعظم وهابیت معاصر آنگونه که در سایت‌های متعدد اینترنتی منعکس شده است، پرده را از سخن دل وهابیت برداشته و با کمال صراحت یزید را بر حق و امام حسین (علیه السلام) را باطل معرفی کرده است.
آل الشیخ مفتی اعظم وهابیت معاصر آنگونه که در سایت‌های متعدد اینترنتی منعکس شده است، پرده را از سخن دل وهابیت برداشته و با کمال صراحت یزید را بر حق و امام حسین (علیه السلام) را باطل معرفی کرده است.
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
== اذعان علمای اهل سنت به کفر یزید ==
== اذعان علمای اهل سنت به کفر یزید ==
# [[تفتازانی]] می‌گوید: «... حق این است که رضایت یزید بن معاویه به قتل حسین بن علی(علیه السلام) و اشاره او به این قتل و اهانت یزید به اهل بیت نبی اکرم صلی الله علیه و آله از چیزهای است که به تواتر رسیده است. پس ما برای یزید و ایمان وی ارزشی قائل نمی ‌باشیم. سپس می‌گوید: «لعنت خدا بر یزید و انصار و اعوان او باد<ref>شرح العقائد النَسَفِیَّه، ص181</ref>».
# [[تفتازانی]] می‌گوید: «... حق این است که رضایت یزید بن معاویه به قتل حسین بن علی(علیه السلام) و اشاره او به این قتل و اهانت یزید به اهل بیت نبی اکرم صلی الله علیه و آله از چیزهای است که به تواتر رسیده است. پس ما برای یزید و ایمان وی ارزشی قائل نمی ‌باشیم. سپس می‌گوید: «لعنت خدا بر یزید و انصار و اعوان او باد<ref>شرح العقائد النَسَفِیَّه، ص181</ref>».
#
# [[ابن خلدون]] نیز قتل امام حسین (علیه السلام) را جزء اعمال زشت یزید بن معاویه می‌شمارد<ref>المقدمة. ابن خلدون، ص 255 و 254، عند ذكر ولایة العهد</ref>.
# [[ابن خلدون]] نیز قتل امام حسین (علیه السلام) را جزء اعمال زشت یزید بن معاویه می‌شمارد<ref>المقدمة. ابن خلدون، ص 255 و 254، عند ذكر ولایة العهد</ref>.
#
# [[ابن مصلح حنبلی]] که یکی از بزرگان اهل تسنن است نیز یزید بن معاویه را عامل اصلی قتل امام حسین (علیه السلام)، سنگ‌باران [[كعبه|کعبه]] و قتل عام مردم مدینه می‌داند...<ref>الفروع، ج3، ص548 باب قتال اهل البغی، انتشارات المنار، سال 1345 ه</ref>».
# [[ابن مصلح حنبلی]] که یکی از بزرگان اهل تسنن است نیز یزید بن معاویه را عامل اصلی قتل امام حسین (علیه السلام)، سنگ‌باران [[كعبه|کعبه]] و قتل عام مردم مدینه می‌داند...<ref>الفروع، ج3، ص548 باب قتال اهل البغی، انتشارات المنار، سال 1345 ه</ref>».
#
# [[ابن حزم]] نیز بر قتل امام حسین (علیه السلام) به دست یزید بن معاویه تأکید می‌کند و چنین می‌گوید: «...قیام یزید بن معاویه لفرض دنیا فقط فلا تأویل له و هو بغی مجرد<ref>المُحَلّی، ج11، ص98</ref>».
# [[ابن حزم]] نیز بر قتل امام حسین (علیه السلام) به دست یزید بن معاویه تأکید می‌کند و چنین می‌گوید: «...قیام یزید بن معاویه لفرض دنیا فقط فلا تأویل له و هو بغی مجرد<ref>المُحَلّی، ج11، ص98</ref>».
#
# [[جاحظ]] از علمای اهل سنت که قتل امام حسین (علیه السلام) را به دستور یزید بن معاویه می‌شمارد و بر کافر بودن یزید بن معاویه و جواز لعن بر او فتوی می‌دهد، جاحظ می‌باشد. وی دراین‌باره چنین می‌گوید: «...از منکراتی که یزید انجام داد قتل حسین بن علی و اسارت دختران رسول خدا (صل الله عليه وسلم) و آله و اهانت به سرِ امام حسین (علیه السلام) بود و بعد از آن سنگ باران خانة خدا در مکه و اهانت به اهل مدینه و...» وی سپس می‌گوید: «...یزید بن معاویه از اهل اسلام خارج است» و «فالفاسق ملعون و من نهی عن شتمه الملعون» فاسق، ملعون است و کسی که از شماتت کردن فاسق، نهی کند، او هم ملعون است<ref>رسائل الجاحظ، ص298، رساله 11، در تاریخ بنی‌امیه</ref>.
# [[جاحظ]] از علمای اهل سنت که قتل امام حسین (علیه السلام) را به دستور یزید بن معاویه می‌شمارد و بر کافر بودن یزید بن معاویه و جواز لعن بر او فتوی می‌دهد، جاحظ می‌باشد. وی دراین‌باره چنین می‌گوید: «...از منکراتی که یزید انجام داد قتل حسین بن علی و اسارت دختران رسول خدا (صل الله عليه وسلم) و آله و اهانت به سرِ امام حسین (علیه السلام) بود و بعد از آن سنگ باران خانة خدا در مکه و اهانت به اهل مدینه و...» وی سپس می‌گوید: «...یزید بن معاویه از اهل اسلام خارج است» و «فالفاسق ملعون و من نهی عن شتمه الملعون» فاسق، ملعون است و کسی که از شماتت کردن فاسق، نهی کند، او هم ملعون است<ref>رسائل الجاحظ، ص298، رساله 11، در تاریخ بنی‌امیه</ref>.
#
# [[شیخ محمد عبده]]، قیام امام حسین (علیه السلام) را علیه یزید بن معاویه، نمونه قیام عدل بر ظلم می‌داند و یزید بن معاویه را مردی می‌شمارد که با مکر و نیرنگ بر مسلمانان حکومت می‌کرد و چندین مرتبه او را لعن می‌کند. یزید بن معاویه بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) نیز بارها خوشحالی خود را از قتل امام (علیه السلام) اظهار می‌کرد<ref>تفسیر المنار، ج1، ص367 در تفسیر سوره مباركه مائده، آیه 37‌، و جلد 12، ص183 و 185</ref>.
# [[شیخ محمد عبده]]، قیام امام حسین (علیه السلام) را علیه یزید بن معاویه، نمونه قیام عدل بر ظلم می‌داند و یزید بن معاویه را مردی می‌شمارد که با مکر و نیرنگ بر مسلمانان حکومت می‌کرد و چندین مرتبه او را لعن می‌کند. یزید بن معاویه بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) نیز بارها خوشحالی خود را از قتل امام (علیه السلام) اظهار می‌کرد<ref>تفسیر المنار، ج1، ص367 در تفسیر سوره مباركه مائده، آیه 37‌، و جلد 12، ص183 و 185</ref>.
#
# [[جلال‌الدین سیوطی|سیوطی]] موّرخ و مفسر جهان اسلام در کتاب خویش چنین می‌نویسد:
# [[جلال‌الدین سیوطی|سیوطی]] موّرخ و مفسر جهان اسلام در کتاب خویش چنین می‌نویسد:
# «..وقتی حسین بن علی کشته شد، یزید خوشحال شد و حال ابن زیاد پیش او خوب شد ولی بعداً پشیمان شد...<ref>تاریخ الخلفاء، سیوطی، ج1، ص139 -احوال یزید بن معاویه</ref>».
# «..وقتی حسین بن علی کشته شد، یزید خوشحال شد و حال ابن زیاد پیش او خوب شد ولی بعداً پشیمان شد...<ref>تاریخ الخلفاء، سیوطی، ج1، ص139 -احوال یزید بن معاویه</ref>».
#
# [[خوارزمی]] نیز نقل می‌کند: بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام)، یزید بن معاویه نسبت به این عمل خوشحال بود و به نعمان بن بشیر گفت: «الحمدالله الذی قتل الحسین<ref>مقتل خوارزمی، خوارزمی، ج2، ص59</ref>».
# [[خوارزمی]] نیز نقل می‌کند: بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام)، یزید بن معاویه نسبت به این عمل خوشحال بود و به نعمان بن بشیر گفت: «الحمدالله الذی قتل الحسین<ref>مقتل خوارزمی، خوارزمی، ج2، ص59</ref>».
#
# در این باره [[ابن مفلح الحنبلی]] چنین بیان می‌کند: «ابن عقیل و ابن‌جوزی خروج بر امام غیر عادل را به خاطر خروج حسین بن علی بر یزید بن معاویه برای اقامه حق، جایز دانسته‌اند؛ ... اگر ما اصل خلافت یزید را قبول کنیم، از او اموری ظاهر خواهد شد که موجب فسخ این بیعت می‌شود از اهانت به مردم مدینه، سنگ‌ باران مکه، کشتن حسین بن علی (علیه السلام) و اهل بیت آن حضرت، اسارت اهل بیت، زدن چوب به دندان‌های آن حضرت و حمل کردن سر آن حضرت بر نیزه...<ref>الفروع، ج3، ص548</ref>».
# در این باره [[ابن مفلح الحنبلی]] چنین بیان می‌کند: «ابن عقیل و ابن‌جوزی خروج بر امام غیر عادل را به خاطر خروج حسین بن علی بر یزید بن معاویه برای اقامه حق، جایز دانسته‌اند؛ ... اگر ما اصل خلافت یزید را قبول کنیم، از او اموری ظاهر خواهد شد که موجب فسخ این بیعت می‌شود از اهانت به مردم مدینه، سنگ‌ باران مکه، کشتن حسین بن علی (علیه السلام) و اهل بیت آن حضرت، اسارت اهل بیت، زدن چوب به دندان‌های آن حضرت و حمل کردن سر آن حضرت بر نیزه...<ref>الفروع، ج3، ص548</ref>».


Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش