یونس بن عبدالرحمن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۶: خط ۶۶:


امام کاظم علیه السلام در روایتی به یونس فرمودند: يَا يُونُسُ ارْفُقْ بِهِمْ فَإِنَّ كَلَامَكَ يَدِقُّ عَلَيْهِم. قال: قلت إنهم يقولون لي زنديق . قال: و ما يضرّك أن تكون في يدك لؤلؤة فيقول لك النّاس هي حصاة، و ما كان ينفعك اذا كان في يدك حصاة فيقول النّاس هي لؤلؤة» . <ref>رجال الکشی  ج۱ ص۴۸۸؛ نوادر الأخبار  ج۱ ص۵۶؛ بحار الأنوار  ج۲ ص۶۶.</ref>
امام کاظم علیه السلام در روایتی به یونس فرمودند: يَا يُونُسُ ارْفُقْ بِهِمْ فَإِنَّ كَلَامَكَ يَدِقُّ عَلَيْهِم. قال: قلت إنهم يقولون لي زنديق . قال: و ما يضرّك أن تكون في يدك لؤلؤة فيقول لك النّاس هي حصاة، و ما كان ينفعك اذا كان في يدك حصاة فيقول النّاس هي لؤلؤة» . <ref>رجال الکشی  ج۱ ص۴۸۸؛ نوادر الأخبار  ج۱ ص۵۶؛ بحار الأنوار  ج۲ ص۶۶.</ref>
البته یونس بن عبدالرحمن با روح بلند خود بر اهل ولایت خرده نمی‌گرفت و آنان را بخشیده بود: عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ حَدَّثَنِي الْفَضْلُ، قَالَ حَدَّثَنِي عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا أَنَّ يُونُسَ بْنَ عبدالرحمن قِيلَ لَهُ: إِنَّ كَثِيراً مِنْ هَذِهِ الْعِصَابَةِ يَقَعُونَ فِيكَ وَ يَذْكُرُونَكَ بِغَيْرِ الْجَمِيلِ! فَقَالَ: أُشْهِدُكُمْ أَنَّ كُلَّ مَنْ لَهُ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ‏علیه السلام نَصِيبٌ فَهُوَ فِي حِلٍّ مِمَّا قَالَ. <ref>(رجال الكشي- إختيار معرفة الرجال، النص، ص: 488)</ref>  
البته یونس بن عبدالرحمن با روح بلند خود بر اهل ولایت خرده نمی‌گرفت و آنان را بخشیده بود: عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ حَدَّثَنِي الْفَضْلُ، قَالَ حَدَّثَنِي عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا أَنَّ يُونُسَ بْنَ عبدالرحمن قِيلَ لَهُ: إِنَّ كَثِيراً مِنْ هَذِهِ الْعِصَابَةِ يَقَعُونَ فِيكَ وَ يَذْكُرُونَكَ بِغَيْرِ الْجَمِيلِ! فَقَالَ: أُشْهِدُكُمْ أَنَّ كُلَّ مَنْ لَهُ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ‏علیه السلام نَصِيبٌ فَهُوَ فِي حِلٍّ مِمَّا قَالَ. <ref>(رجال الكشي- إختيار معرفة الرجال، النص، ص: 488)</ref>  
البته باید توجه داشت که در برخی موارد ائمه (ع) عمدا از برخی از اصحاب خاص بدگویی می کردند تا دشمنان دست از سرشان بردارند و آنان را به خاطر قربشان به ائمه اذیت نکنند؛ چنانکه در مورد زراره این قضیه صادق است که امام صادق (ع) عمدا از زراره بدگویی می کرد تا او را از گزند دشمنان حفظ کند و خود امام صادق (ع) نیز به این امر تصریح نموده است:
البته باید توجه داشت که در برخی موارد ائمه (ع) عمدا از برخی از اصحاب خاص بدگویی می کردند تا دشمنان دست از سرشان بردارند و آنان را به خاطر قربشان به ائمه اذیت نکنند؛ چنانکه در مورد زراره این قضیه صادق است که امام صادق (ع) عمدا از زراره بدگویی می کرد تا او را از گزند دشمنان حفظ کند و خود امام صادق (ع) نیز به این امر تصریح نموده است:
خط ۷۱: خط ۷۲:
از امام صادق (ع) روایت شده که به فرزند زراره فرمود:
از امام صادق (ع) روایت شده که به فرزند زراره فرمود:
” عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَهَ، قَالَ، قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) اقْرَأْ مِنِّی عَلَى وَالِدِکَ السَّلَامَ، وَ قُلْ لَهُ إِنِّی إِنَّمَا أَعِیبُکَ دِفَاعاً مِنِّی عَنْکَ، فَإِنَّ النَّاسَ وَ الْعَدُوَّ یُسَارِعُونَ إِلَى کُلِّ مَنْ قَرَّبْنَاهُ وَ حَمِدْنَا مَکَانَهُ لِإِدْخَالِ الْأَذَى فِی مَنْ نُحِبُّهُ وَ نُقَرِّبُهُ، وَ یَرْمُونَهُ لِمَحَبَّتِنَا لَهُ وَ قُرْبِهِ وَ دُنُوِّهِ مِنَّا، وَ یَرَوْنَ إِدْخَالَ الْأَذَى عَلَیْهِ وَ قَتْلَهُ، وَ یَحْمَدُونَ کُلَّ مَنْ عِبْنَاهُ نَحْنُ وَ إِنْ نَحْمَدَ أَمْرَهُ، فَإِنَّمَا أَعِیبُکَ لِأَنَّکَ رَجُلٌ اشْتَهَرْتَ بِنَا وَ لِمَیْلِکَ إِلَیْنَا …. ” <ref>رجال کشی ج ١ ص ٣۴٩</ref>
” عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَهَ، قَالَ، قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) اقْرَأْ مِنِّی عَلَى وَالِدِکَ السَّلَامَ، وَ قُلْ لَهُ إِنِّی إِنَّمَا أَعِیبُکَ دِفَاعاً مِنِّی عَنْکَ، فَإِنَّ النَّاسَ وَ الْعَدُوَّ یُسَارِعُونَ إِلَى کُلِّ مَنْ قَرَّبْنَاهُ وَ حَمِدْنَا مَکَانَهُ لِإِدْخَالِ الْأَذَى فِی مَنْ نُحِبُّهُ وَ نُقَرِّبُهُ، وَ یَرْمُونَهُ لِمَحَبَّتِنَا لَهُ وَ قُرْبِهِ وَ دُنُوِّهِ مِنَّا، وَ یَرَوْنَ إِدْخَالَ الْأَذَى عَلَیْهِ وَ قَتْلَهُ، وَ یَحْمَدُونَ کُلَّ مَنْ عِبْنَاهُ نَحْنُ وَ إِنْ نَحْمَدَ أَمْرَهُ، فَإِنَّمَا أَعِیبُکَ لِأَنَّکَ رَجُلٌ اشْتَهَرْتَ بِنَا وَ لِمَیْلِکَ إِلَیْنَا …. ” <ref>رجال کشی ج ١ ص ٣۴٩</ref>
به پدرت از قول من سلام برسان، و بگو اگر من در بعضى از مجالس از تو بدگویى مى‏کنم بخاطر آن است که دشمنان ما مراقب این هستند که ما نسبت به چه کسى اظهار محبت مى‏کنیم، تا او را بخاطر محبتى که ما به او داریم مورد آزار قرار دهند، بعکس اگر ما از کسى مذمت کنیم آنها از او ستایش مى‏کنند، من اگر گاهى پشت سر تو بدگویى مى‏کنم بخاطر آن است که تو در میان مردم به ولایت و محبت ما مشهور شده‏اى، و به همین جهت مخالفان ما از تو مذمت مى‏کنند، من دوست داشتم عیب بر تو نهم تا دفع شر آنها شود، آن چنان که خداوند از زبان دوست عالم موسى مى‏فرماید أَمَّا السَّفِینَهُ فَکانَتْ لِمَساکِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِیبَها وَ کانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَهٍ غَصْباً … این مثل را درست درک کن، اما به خدا سوگند تو محبوب‏ترین مردم نزد منى، و محبوب‏ترین یاران پدرم اعم از زندگان و مردگان تویى، تو برترین کشتى‏هاى این دریاى خروشانى و پشت سر تو پادشاه ستمگر غاصبى است که دقیقا مراقب عبور کشتى‏هاى سالمى است که از این اقیانوس هدایت مى‏گذرد، تا آنها را غصب کند، رحمت خدا بر تو باد در حال حیات و بعد از ممات”<ref>تفسیر نمونه، ج‏ ۱۲، ص: ۵۱۸</ref>
به پدرت از قول من سلام برسان، و بگو اگر من در بعضى از مجالس از تو بدگویى مى‏کنم بخاطر آن است که دشمنان ما مراقب این هستند که ما نسبت به چه کسى اظهار محبت مى‏کنیم، تا او را بخاطر محبتى که ما به او داریم مورد آزار قرار دهند، بعکس اگر ما از کسى مذمت کنیم آنها از او ستایش مى‏کنند، من اگر گاهى پشت سر تو بدگویى مى‏کنم بخاطر آن است که تو در میان مردم به ولایت و محبت ما مشهور شده‏اى، و به همین جهت مخالفان ما از تو مذمت مى‏کنند، من دوست داشتم عیب بر تو نهم تا دفع شر آنها شود، آن چنان که خداوند از زبان دوست عالم موسى مى‏فرماید أَمَّا السَّفِینَهُ فَکانَتْ لِمَساکِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِیبَها وَ کانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَهٍ غَصْباً … این مثل را درست درک کن، اما به خدا سوگند تو محبوب‏ترین مردم نزد منى، و محبوب‏ترین یاران پدرم اعم از زندگان و مردگان تویى، تو برترین کشتى‏هاى این دریاى خروشانى و پشت سر تو پادشاه ستمگر غاصبى است که دقیقا مراقب عبور کشتى‏هاى سالمى است که از این اقیانوس هدایت مى‏گذرد، تا آنها را غصب کند، رحمت خدا بر تو باد در حال حیات و بعد از ممات<ref>تفسیر نمونه، ج‏ ۱۲، ص: ۵۱۸</ref>.
 
روایاتی که بر مذمت ایشان دلالت دارد. برخی دال بر لعن و برائت امام رضا علیه‌السلام از وی  و برخی نسبت کذب و غیره به ایشان می‌دهند: مثلاً: روایت ضعیف کتاب مستطرفات چنین است که محمّد بن فضل بصرى می‌گوید:
روایاتی که بر مذمت ایشان دلالت دارد. برخی دال بر لعن و برائت امام رضا علیه‌السلام از وی  و برخی نسبت کذب و غیره به ایشان می‌دهند: مثلاً: روایت ضعیف کتاب مستطرفات چنین است که محمّد بن فضل بصرى می‌گوید:
” حضرت رضا علیه‌السلام شبى به بصره آمد نماز مغرب را بالاى پشت‌بامی خواند شنیدم در سجده می‌گفت: «اللهم العن الفاسق بن الفاسق» از نماز که فراغت حاصل کرد گفتم: آقا چه کسى را لعنت فرمودید در سجده. گفت: یونس غلام ابن یقطین را. عرض کردم: او گروهى از دوستان شما را گمراه کرده فتوا می‌داد به آنها که نماز بعد از طلوع فجر تا طلوع خورشید و بعد از عصر تا خورشید غروب کند اشکالى ندارد فرمود: خدا او را لعنت کند دروغ بسته بر پدرم یا فرمود: پدرانم، چه ارزشى دارد یک غلام بیابانى. ” ” نَزَلَ بِنَا أَبُو الْحَسَنِ ع بِالْبَصْرَهِ ذَاتَ لَیْلَهٍ فَصَلَّى الْمَغْرِبَ فَوْقَ سَطْحٍ مِنْ سُطُوحِنَا فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ فِی سُجُودِهِ بَعْدَ الْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْفَاسِقَ بْنَ الْفَاسِقِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ مَنْ هَذَا الَّذِی لَعَنْتَهُ فِی سُجُودِکَ فَقَالَ هَذَا یُونُسُ مَوْلَى ابْنِ یَقْطِینٍ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّهُ قَدْ أَضَلَّ خَلْقاً مِنْ مَوَالِیکَ إِنَّهُ کَانَ یُفْتِیهِمْ عَنْ آبَائِکَ ع أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاهِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلَى أَنْ تَغِیبَ الشَّمْسُ فَقَالَ کَذَبَ لَعَنَهُ اللَّهُ عَلَى أَبِی أَوْ قَالَ عَلَى آبَائِی وَ مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ قِیمَهُ عَبْدٍ مِنْ أَهْلِ السَّوَادِ <ref>السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (و المستطرفات)، ج‏۳، ص: ۵۸۰</ref>
” حضرت رضا علیه‌السلام شبى به بصره آمد نماز مغرب را بالاى پشت‌بامی خواند شنیدم در سجده می‌گفت: «اللهم العن الفاسق بن الفاسق» از نماز که فراغت حاصل کرد گفتم: آقا چه کسى را لعنت فرمودید در سجده. گفت: یونس غلام ابن یقطین را. عرض کردم: او گروهى از دوستان شما را گمراه کرده فتوا می‌داد به آنها که نماز بعد از طلوع فجر تا طلوع خورشید و بعد از عصر تا خورشید غروب کند اشکالى ندارد فرمود: خدا او را لعنت کند دروغ بسته بر پدرم یا فرمود: پدرانم، چه ارزشى دارد یک غلام بیابانى. ” ” نَزَلَ بِنَا أَبُو الْحَسَنِ ع بِالْبَصْرَهِ ذَاتَ لَیْلَهٍ فَصَلَّى الْمَغْرِبَ فَوْقَ سَطْحٍ مِنْ سُطُوحِنَا فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ فِی سُجُودِهِ بَعْدَ الْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْفَاسِقَ بْنَ الْفَاسِقِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ مَنْ هَذَا الَّذِی لَعَنْتَهُ فِی سُجُودِکَ فَقَالَ هَذَا یُونُسُ مَوْلَى ابْنِ یَقْطِینٍ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّهُ قَدْ أَضَلَّ خَلْقاً مِنْ مَوَالِیکَ إِنَّهُ کَانَ یُفْتِیهِمْ عَنْ آبَائِکَ ع أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاهِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلَى أَنْ تَغِیبَ الشَّمْسُ فَقَالَ کَذَبَ لَعَنَهُ اللَّهُ عَلَى أَبِی أَوْ قَالَ عَلَى آبَائِی وَ مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ قِیمَهُ عَبْدٍ مِنْ أَهْلِ السَّوَادِ <ref>السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (و المستطرفات)، ج‏۳، ص: ۵۸۰</ref>
 
مرحوم آیت الله خویی تمامی این روایات را ضعیف می‏دانند و تنها دو روایت ذم را صحیح السند می‏دانند اما می‏فرمایند علم آن را باید به اهلش واگذار کرد. علاوه بر این که اين دو روایت توان معارضه با روایات مستفیضه متعاضده با تسالم فقها و بزرگان بر جلالت امر یونس را ندارد. <ref>معجم ‏رجال‏ الحديث ج : 20 ص : 215</ref>
مرحوم آیت الله خویی تمامی این روایات را ضعیف می‏دانند و تنها دو روایت ذم را صحیح السند می‏دانند اما می‏فرمایند علم آن را باید به اهلش واگذار کرد. علاوه بر این که اين دو روایت توان معارضه با روایات مستفیضه متعاضده با تسالم فقها و بزرگان بر جلالت امر یونس را ندارد. <ref>معجم ‏رجال‏ الحديث ج : 20 ص : 215</ref>


confirmed
۲٬۱۹۰

ویرایش