اسلام هراسی
اسلام هراسی، از اصطلاحات تازه ای است که به طور خاص، در زمینه رابطه اسلام و غرب، تداوم یافته است و به پدیده پیش داوری با تبعیض علیه اسلام و مسلمانان گفته میشود. در واقع اسلام هراسی پدیده جدیدی نیست و غرب پس از فروپاشی شوروی و افزایش گرایش به اسلام در بسیاری از کشورهای غربی، به شکل گستردهای آن را در دستور کار خود قرار داده است.
مقدمه
اسلام هراسی، از اصطلاحات تازه ای است که به طور خاص، در زمینه رابطه اسلام و غرب، تداوم یافته است و به پدیده پیش داوری با تبعیض علیه اسلام و مسلمانان گفته میشود؛ ولی اسلام هراسی مسئله جدیدی نیست، چرا که شروع اسلام با اسلام هراسی توامان بوده است. در صدر اسلام همواره مخالفان و معاندانی وجود داشتند که به علت به خطر افتادن منافعشان به ستیز با اسلام برمی خواستند و با جدیت و شدت به گونهای عمل میکردند که مسلمانان و اهدافشان را مخدوش نمایند. تاریخ همواره شاهد چنین رفتارهایی در جهت نشان دادن اسلامی ناکارآمد بوده است. [۱]
تعریف موضوع
اسلامهراسی مفهومی است که به ترس، پیشداوری و تبعیض غیرعقلانی در قبال اسلام و مسلمانان اشاره دارد. سابقۀ این اصطلاح به دهۀ 1980 م. بازمیگردد، اما پس از 11 سپتامبر سال 2001 م. مورد استفادۀ وسیع قرار گرفت. مؤسسۀ رانیمدتراست انگلستان، که به امر تبعیض و نفرت در این کشور میپردازد، در سال 1997 م. اسلامترسی را به عنوان «ترس و نفرت از اسلام؛ و بنابراین ترس و نفرت از تمامی مسلمانان» تعریف کرد و همچنین ابراز داشت که این اصطلاح بر تبعیض و طرد (exclusion) مسلمانان از زندگی اقتصادی، اجتماعی و عمومی کشور نیز دالالت دارد. اسلامترسی همچنین دربردارندۀ این برداشت است که اسلام بدون ارزشی مشترک با دیگر فرهنگهاست، در مقایسه با غرب در موقعیتی فرودست قرار دارد، و بیش از اینکه دین باشد یک ایدئولوژی سیاسی است. [۲]
اهمیت موضوع
اسلام هراسی معضلی است که در اشکال مختلف تبعیض، خشونت، طرد، توهین نمایان میگردد و گسترش روزافزون این معضل و پیامدهای آن تاثیرات زیانباری بر جوامع مسلمان کشورهای غربی داشته است. گسترش و رشد اسلام هراسی در برخی از حوزهها نظیر رسانهها یا سطوح رسمی و دولتی به دلیل دامنه نفوذ گسترده، توانمندی و تاثیرات عمیقی که دارند، نیازمند توجه و بررسیهای جدی است.[۳]
عوامل ایجاد و رشد اسلام هراسی
اسلام هراسی یا منفی نماییهای غیرعقلانی از اسلام و مسلمانان، ریشه در فراز و فرودهای تاریخی، رویکردهای سیاسی هدایت شده و آسیبهای ابزارهای معرفت شناسانه غربی دارد. رویکردهای اسلام هراسی معاصر بر دو نحله: نئومحافظهکاری و لیبرالی تفکیک شده است. تئوری برخورد تمدنها، مبنای نظری رویکردهای افراطی نئومحافظهکار در اروپا شد، به نحوی که مفهوم «یورابیا» در این راستا از سوی برخی از نویسندگان اروپایی ابداع شد و بدون اینکه نتیجه ای از این لفاظیهای بی مبنا حاصل شود صرفاً بر احساسات غیرعقلانی اسلام هراسانه در اروپا افزود. اما اسلام هراسی در رویکرد لیبرال، با تمرکز حملات بر اسلام سیاسی و قراردادن برنامههایی در جهت لیبرال سازی مسلمانان اروپایی انجام شد. در این راستا سیاست چندفرهنگ گرایی به سیاست تک فرهنگ گرایی و انسجام فرهنگی تغییر داده شد. رویکرد معرفت شناسانه سکولار که به عنوان سازه ای اجتماعی ـ تاریخی در فضای معرفتی غرب تکوین یافته است به عنوان مهمترین سب آسیب گرایشات اسلا م هراسانه در اروپا محسوب میشود و از آنجا که در ذات تعالیم اسلامی و فرهنگ مسلمانان آمیختگی ساحتهای اجتماعی و سیاسی با بنیادهای مذهبی و اخلاقی وجود دارد، رویکرد سکولار غربی باید اسلام سیاسی را به عنوان «زبانی غیر غربی» از سیاست تلقی کند.[۴]
عواملی که بستر رشد اسلام هراسی را فراهم میآورد این گونه برشمردهاند:
- مهاجرت و تقابل فرهنگها
- ایدئولوژی اسلام سیاسی
- اروپا محوری یا نژادپرستی
- تأثیرات حادثۀ 11 سپتامبر [۵]
- جنگهای صلیبی
- عدم آگاهی کافی و مطمئن مردم اروپا و آمریکا از اسلام
دلیل نا آگاهی مردم اروپا و آمریکا از اسلام
نا آگاهی آمریکاییها و عموم غربیها به اسلام و انگارههای غلطشان نسبت به اسلام و مسلمانان در عواملی ریشه دارد که مهمترین آنها عبارت است از:
1. نقش لابی (گروه فشار) یهودی، در ارائه تصویری زشت از مسلمانان و تصویر اسرائیل به عنوان دولتی ضعیف که از سوی عربها و مسلمانان مورد تهدید واقع شده است.
2. اکتفا به سخن گفتن از اخلاق مسیحی و یهودی، به عنوان اخلاق جهانی مقبول و شایسته پیروی در جامعه آمریکایی و اجتناب از اشاره به اخلاق اسلامی و تصویر آن به شکلی منفی و نفرت آور، به گونهای که یهودیت و مسیحیت در نگاه آمریکاییها الگوی پیشرفت و تمدن و اخلاق جلوه میکند و اسلام به عنوان قدرتی عقب مانده و خطرناک نمایش داده میشود.
3. متصف کردن اسلام به تروریسم و تعصب و تحقیر زن، و عدم تسامح نسبت به غیر مسلمانان و رد دموکراسی و پرستش خدایی غریب و انتقام جو.
4. ترس غربیها از خطر رو به فزونی اسلامگرایی و بیم آنان از جنگ احتمالی اسلام و غرب در آینده و تغذیه این هراسها از سوی گروههای صهیونیست، به هدف اینکه پشتیبانی غربیها از رژیم صهیونیستی قطع نشود.[۶]
راه کارهای مقابله با این پدیده
در خصوص مقابله با راهبرد اسلام هراسی غرب چند نکته مهم وجود دارد: ۱- غرب ادعا میکند آزادی بیان از ارکان لیبرال دموکراسی است و نمیتوانند «آزادی بیان» را محدود کنند و جلوی این اقدامات را بگیرند اما نمونههای زیادی وجود دارد که نشان میدهد غرب در این زمینه «برخورد دوگانه» میکند. فقط یک نمونه آن برکناری موریس سینت است. به نوشته روزنامه تلگراف انگلیس در ۲۷ ژانویه ۲۰۰۹، سینت، کاریکاتوریست شارلی ابدو، به دلیل انتشار مطلب و نقل لطیفهای در مورد پسر نیکولا سارکوزی، نخستوزیر وقت فرانسه، برکنار شد؛ جرم موریس برانگیختن نفرت علیه یهودیها اعلام شد.
ممنوع بودن انتقاد از همجنس گرایی یا اظهارنظر، سوال و تحقیق و تردید درخصوص هولوکاست در برخی کشورهای غربی از دیگر نمونههای برخورد دوگانه با آزادی و حقوق بشر است، به گونهای که انتقاد از هولوکاست در فرانسه تا یک سال زندان و حدود سه هزار فرانک جریمه دارد.
۲- توهین به ادیان مختلف، غیراخلاقی و خلاف مقررات بینالمللی از جمله بند ۳ ماده ۱۹ و ۲۰ میثاق بینالمللی حقوق مدنی است. در بند ۳ ماده ۱۹، حق آزادی بیان نامحدود نیست و باید به حقوق حیثیت دیگران و حفظ نظم عمومی توجه شود. در ماده ۲۰همین میثاق، تبلیغ برای جنگ و ترغیب کینه ورزی از هر نوع ملی، مذهبی و نژادی ممنوع است. علاوه براین مواد، در اعلامیه حقوق بشر ملل متحد مصوب ۱۹۴۸، اعلامیه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد ۱۹۹۶، بیانیه اجلاسیه سران سازمان ملل متحد در ۱۲ دسامبر ۲۰۰۳ و بیانیه مصوب اجلاسیه دوربان سال ۲۰۰۳ نیز بندهایی به محکومیت توهین به ادیان و چهرههای آسمانی اختصاص یافته است.
۳- نخبگان و مسلمانان باید با استفاده از ظرفیتهای مختلف، مستند و پیوسته، مرز خود را از این نمایندگان جعلی جدا کنند و ریشههای تروریسم را خود بشناسند و به دیگران بشناسانند. افزایش سواد رسانهای، مخاطبان را در مقابل تبلیغات ضداسلامی رسانههای غربی واکسینه میکند.
۴- رسانههای غربی در چنین مواردی از تاکتیکهایی مانند تعمیم استفاده کرده و اقدامات گروههای تندرو نظیر القاعده و داعش را به عموم مسلمانان تعمیم میدهند. برای مقابله با این تاکتیک لازم است تفاوت این گروهها با اسلام و مسلمانان راستین بیان و نقاط قوت تمدن اسلامی بزرگ نمایی شود. ضمن اینکه از تاکتیکهای حساسیت زدایی، تقدم و تاخر، تحریف و ترس رسانههای غربی نیز نباید غافل بود.
۵- مسلمانان و رسانههای کشورهای اسلامی ضمن اینکه باید به وظایف خود در قبال این اقدامات موهن عمل کنند، نباید ناخواسته در مسیر اهداف استراتژیستهای ضد اسلامی غرب گام بردارند. یکی از اهداف و محتوای مصرح در اهانتهای مختلف (فیلم، کاریکاتور و...) به پیامبر رحمت (ص) و انعکاس واکنشهای مسلمانان، نسبت دادن خشونت و بی منطقی به مسلمانان و اسلام هراسی است. در پوشش خبری اعتراضات مسلمانان باید از نشان دادن اقدامات خشن و غیرمعقول خودداری شده و با برجسته کردن تصاویر منظم، شعارهای منطقی، مصاحبهها و تظاهرات علما، دانشجویان و فرهیختگان و افراد آرام، منطقی و مطلع و استناد به مقررات بینالمللی، هوشیاری کشورهای اسلامی به تصویر کشیده شود تا غربیها نتوانند هم اهانت کنند و هم اینکه خود را مظلوم معرفی سازند.
۶- معمولا در پوشش اخبار کشورهای اسلامی و مسلمانان، ارزش خبری، برخورد غالب است، که باید با واقع نمایی و بزرگ نمایی اقدامات مثبت این کشورها و کوچک نمایی جنگ، خشونت و درگیری و اختلافات آنها، اصل توازن در پرداخت به ارزشهای خبری رعایت شده و شعارها و باورهای حقوق بشری مسلمانان (مثل فرهنگ صلح، قانونمداری، نوع دوستی، بخشش و...) ترویج شود.[۷]
اسلام هراسی مدرن
از یک دهه بعد از جنگ سرد شکلی از اسلام هراسی در آثار پژوهشگران غربی تدوین شد که جدای از تبلیغ پروژه اسلام رادیکال و جهادی آن هم با قرائت غربی، به تبلیغ اسلام گرایی مدرن و لیبرالیستی پرداختهاند که میتوان از آن با نام استحاله اسلام از درون نام برد. در این مورد یکی از آثار مهم کتاب جهان پس از آمریکا اثر فرید زکریا است که به هر دو جنبه اسلام هراسی پرداخته است و صفحات این کتاب پیرامون بحث فوق الذکر تحت عنوان خطر اسلام در ادامه آمده است.