اهل‌سنت جمهوری آذربایجان

از ویکی‌وحدت

این مقاله به جریان مذهبی و گرایش‌های جمعیت اهل سنت (حنفی، شافعی، سلفی‌ها و وهابی‌ها و طرفداران جنبش گولن) و رهبران و افراد تاثیر‌گذار در این مذاهب و تبیین برخی از اقدامات هریک از آنها توجه دارد.

اهل سنت جمهوری آذربایجان

اهل سنت در جمهوری آذربایجان در اقلیت‌اند. اکثریت آنان حنفی و تعدادی هم حنبلی‌ شافعی هستند. (البته مجامع طرفدار نقشبندی، مجامع دینی ترکیه و جمعیت‌های نورچی هم هستند). سنی‌ها در طول تاریخ در قسمت شمالی آذربایجان حایز اکثریت بوده‌اند و امروزه سنی‌های بومی یا قدیمی آذربایجان در مناطق مرزی زندگی می‌کنند. [۱] محل تمرکز فعالیت‌های اهل سنت در باکو، مسجد تاریخی اژدربیگ است. ترکیه، کویت و عربستان سعودی از چند دهه به این سو، فعالیت‌هایی برای ترویج عقاید مذهبی موردنظر خود در آذربایجان داشته و دارند.

رفتار آنان با شیعیان بسیار خوب است. تعداد کمی از آنان در جنوب و بخش عمده آنان در شمال زندگی می‌کنند. آنان مثل شیعیان مراسم خاص پرشکوهی ندارند. با این حال، اکنون آنان فعالیت بیشتری دارند و روز به روز زیادتر می‌شوند. حاج سلمان موسی‌اف معاون رئیس اداره مسلمانان قفقاز، رهبر سنّی‌های جمهوری آذربایجان است.

1.حنفی‌ها

در میان اهل سنت، حنفی‌ها بیشترین جمعیت را دارند. تعداد کمی از آنان در جنوب و بخش عمده آنان در شمال و بیشتر در شهرهای: قازاخ، تووز و آغستافا زندگی می‌کنند. آنان مثل شیعیان مراسم خاص پرشکوهی ندارند. با این حال، اکنون آنان فعالیت بیشتری دارند و روز به روز زیادتر می‌شوند. رفتار آنان با شیعیان بسیار خوب است.

2. شافعی‌ها

اگرچه پیش از تسلط شیعیان بر آذربایجان، بیشتر مسلمانان آذربایجان شافعی مذهب بودند، ولی امروزه بیشتر شافعی‌های آذربایجان، به دلیل عدم حمایت نیروهای خارجی از آنها و حمایت از مذاهب دیگر، شافعی‌ها جای خود را به حنفی‌ها و سلفی‌ها داده و از صحنه سیاسی اجتماعی دور می‌شوند. پیش از فروپاشی شوروی 65 تا 70 درصد اهل سنت آذربایجان را شافعی‌ها و 30 تا 35 درصد آنها را حنفی‌تشکیل می‌دادند، اما بعدها با توجه به نفوذ و تبلیغات ترک‌ها، تعداد حنفی‌ها به مراتب بیشتر از شافعی‌هاست. پیروان این مذهب بیشتر در شهرستانهای شمالی آذربایجان مثل قوبا، قصار، خاچماز، اسماعیلی، زاکاتالا، شکی، قاخ، بالاکن، قبله، آغوز زندگی می‌کنند. شافعی‌ها در حد مجمع دینی، چند روحانی بیشتر ندارند، با این حال، دروس فقهی مذهب شافعی امروزه در دانشگاه اسلامی باکو تدریس می‌شود.[۲]

3. سلفی‌ها و وهابیون

بعضی از پژوهش‌گران حوزه قفقاز معتقدند، در هیچ دوره تاریخی جریان سلفی در جمهور آذربایجان موجود نبوده است. اما، از اواخر عمر شوروی و بخصوص از اوایل دوره استقلال جمهوری آذربایجان جریان وهابی و سلفی با مساعدت‌هایی که از طرف عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عرب و نیز مصر و احیانا برخی دیگر از کشورهای عربی انجام شد و می‌شود، در این کشور شکل گرفته است. بنای اولیه جریان سلفی را شخصی بنام شیخ سلیم که یک فلسطینی الاصل و اهل غزّه بود ودر دوران شوروی در دانشکده باکو و در رشته حقوق تحصیل می‌کرد، گذاشته است. این جریان فعالیت و تبلیغات خود را از سال‌های 89-1988 که آن زمان ناشناخته بود، در باکو آغاز کرد. [۳]

در اوایل استقلال جمهوری آذربایجان عده‌ای از جوانان مسلمان که در پی هویت دینی خود بودند توسط روحانیون افراطی سلفی و وهابی با این ادعا که صاحب اسلام اصیل هستند بسوی خود جذب کرده و آنها را جهت آموزش به دانشگاه بین‌المللی اسلامی مدینه در عربستان، مرکز اصلی تربیت طلاب و مبلغان وهاب معرفی می‌کردند که اکنون در عرصه تبلیغات مذهبی در جمهور آذربایجان فعالند. عربستان سعودی در پوشش امضای توافق نامه همکاری در زمینه دینی با دولت جمهوری آذربایجان و نیز جلب همکاری اداره مسلمانان قفقاز توانسته است به حمایت از وهابی‌ها در جمهوری آذربایجان پوشش قانونی بدهد. [۴]

از چهره‌های شاخص آنها، می‌توان به قامت سلیمانوف، رهبر این جریان در آذربایجان و امام جماعت مسجد ابوبکرباکو، علیخان موسی‌اف، ویسل عروج‌اف، سهراب شیخعلی‌اف، ثامن محمدوف و...اشاره کرد که در عرصه اینترنت و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در تبلیغ آموزه‌های وهابی تحت نام سلفیت مشغول می‌باشند.[۵]

در مورد تعداد جمعیت وهابی‎های سلفی در جمهوری آذربایجان آمار دقیقی در دست نیست. رسانه‌های جمهوری آذربایجان از وجود 15 هزار نفر تا 65 هزار نفر در این کشور خبر می‌دهند. نشریه مشهور “Novoya qazeta” روسیه در سال ۲۰۱۳ میلادی در گزارشی درباره گسترش وهابیت در جمهوری آذربایجان با تلاش‌های عربستان سعودی، تعداد وهابی‌ها را در این کشور شیعه مذهب، بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر تخمین زده بود.[۶]

بعضی هم معتقدند: تعداد وهّابی‌ها در جمهوری آذربایجان حدود 50 هزار نفر است و آنها به چهار گروه خوارج امروز، جماعت، هجرت، تکفیر و اخوان تقسیم می‌شوند. [۷]

تراکم جمعیتی جریان وهابیت و محل سکونت آنها بیشتر در شمال این کشور- بخاطر اکثریت اهل سنت در آن‌جا- می‌باشد. اما، علاوه بر شمال جمهوری آذربایجان که به لحاظ همجواری با داغستان روسیه که منطقه مناسبی برای فعالیت جریان وهابیت می‌باشد، منطقه سومقائییت و نیز باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان می‌باشد.

بر اساس اطلاعات مطبوعات جمهوری آذربایجان، وهابیت از جمهوری‌های خودمختار داغستان و چچنستان روسیه به مناطق شمالی جمهوری آذربایجان سرایت داده می‌شود. از جمله شهرهایی که وهابیت در آنجا گسترش دارد شهرهای بالاکن، زاگاتالا، گوسار، خاچماز و گاخ است.[۸]

هرچند جریان وهابیت فعالیت‌های خود را در آذربایجان مخفیانه و زیر زمینی انجام می‌دهد امّا تحولات سویه و عراق و بروز جریان تکفیری و داعش در این کشورها، باعث بروز و ظهور این جریان در آذربایجان و آشکار شدن چهره واقعی آنها شد. گفته می‌شود حدود چهارصد الی هزار نفر از وهابی‌های جمهوری آذربایجان به سوریه اعزام شدند که به علت پرتعداد بودنشان «جمعیت آذری» وهابی‌ها در سوریه تشکیل شد.[۹]

فعالیت‌، تبلیغ و نفوذ جریان وهابیت در آذربایجان گسترده است. آنها در میان اساتید دانشگاه، دانشجویان، ورزشکاران، پزشکان، کارگران وحتی بیکاران، تبلیغ می‌کنند. و جوان و تحصیل‌کردگان زودتر و بیشتر جذب آنان می‌شوند. آنان درباره تمام اعتقادات شیعه، از نماز، صوم تا دفن و…، شبهه وارد می‌کنند و بر ضعف اعتقاد شیعیان فقط از قرآن دلیل می‌آورند. در ظاهر خوش‌رفتارند وچون مردم نسبت به وهابیت حساس هستند خود را نه وهابی که سنّی معرفی می‌کنند. سلفی‌های آذربایجان معمولاً آزادانه و آشکارا به اسم سنّی حنبلی (نه وهابی) ولی با اعتقادات وهابی به تبلیغ می‌پردازند.[۱۰]

سلفی‌های آذربایجان به دو گروه عمده تقسیم می‌شوند. یک گروه به رهبری قامت سلیمان‌اف و گروه دیگر که رادیکال‌تر است و از نظر گروه اول خوارج نامیده می‌شوند.

حاکمیت آذربایجان با هدف جلوگیری از فعالیت شیعیان اسلامگرا از تبلیغ وهابیت بویژه در مناطق شمالی آذربایجان و هم مرز با روسیه چشم پوششی نموده و مانع فعالیت دولت‌های عربستان سعودی و کویت که به اسم فعالیت‌های خیریه در آذربایجان وهابیت را تبلیغ می‌کنند، نمی‌گردد.

همچنین، تساهل اداره روحانیت مسلمانان قفقاز و القای کم اهمیت بودن عدّه و عُده وهابیت در آذربایجان، باعث نفوذ و گسترش این جریان شده است.

مهم‌ترین عامل در تسریع و قدرتمند شدن گروه‌های سلفی در آذربایجان، نفوذ کشورهای عربی به حوزه دینی آذربایجان و حمایت از سلفی‌گری است. آنها علاوه بر کادرسازی بین سنی مذهب‌ها، از نظر مالی هم سلفی‌ها را تقویت کرده و می‌کنند.[۱۱]

در کنار این‌ها، سه عامل مهم دیگر در گسترش وهابیت و سلفی‌گری در جمهوری آذربایجان، تأثیرگذار است: اولاً اکثریت آنها بومیِ سنی بوده و از اقلیت‌های قومی هستند؛ ثانیاً دوقطبی شدن سریع جامعه و فقر فزاینده جامعه آذربایجان منجر به شیفتگی فراگیر و جذب به نهادهای سنتی شده است. آنها از فقر و نارضایتی مردم و فساد حکومت استفاده کرده و دولت را نقد می‌کنند. ثالثاً سلفی‌ها ویژگی‌های جهانی ایدئولوژی‌شان را تبلیغ کرده و بنا را برصحت این فرضیه خود می‌گذارند که فراتر از همه سنتها و فرقه‌های اسلامی هستند.[۱۲]

4. جنبش گولن (نورچی‌ها)

جنبش گولن یا حزمت (خدمت) شبکه‌ای فرا ملی از نهادها و افرادی است که آموزه‌های واعظ مسلمان ترکیه‌ای، فتح الله گولن را سرلوحه کار خود قرار داده و از آن پیروی می‌کنند. خود گولن از پیروان سعید نورسی (1878-1960) است که یکی از شخصیت‌های بسیار مهم در اسلام مدرن در ترکیه بوده و جنبش احیاگر مذهبی نورچولار را در دوران پسا عثمانی در دهه 20 بنیان نهاده است.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این جنبش تمرکز خود را بر توسعه مذهبی خود در عرصه بین‌المللی نهاد و تلاش‌های خود را در جمهوری‌های تازه استقلال یافته کشورهای مشترک المنافع و جمعیت‌های مسلمان ساکن فدراسیون روسیه متمرکز کردند. این جنبش با گسترش خدمات و آموزشهای خود در این منطقه ترک زبان و کشورهایی که این جنبش در پی گسترش نفوذ خود در آنهاست، عملاً توانسته است طی چندین نسلی که توسط مراکز آموزشی خود تربیت کرده است، بسیاری از افراد با نفوذ را در دایره ارتباطی خود داشته باشد. برعکس کشورهای منطقه که نسبت به حضور این جنبش در کشورخود محتاط هستند، جمهوری آذربایجان همواره نسبت به این جنبش با آغوش باز به استقبال رفته است و این جنبش توانسته است در این کشور، بزرگ‌ترین موفقیت و نفوذ خود را بعد از ترکیه و تا به امروز کسب کند. فلذا، اندکی بعد از سقوط شوروی و استقلال آذربایجان، جنبش گولن در این کشور شروع به فعالیت کرد و جمهوری آذربایجان، بعد از ترکیه نخستین کشوری بود که جنبش گولن مدارس خود را در آنجا و در سال 1992 افتتاح کرد.

از زمان ورود این گروه به جمهوری آذربایجان، تلاش شده است که فرزندان نخبگان این کشور را جذب مراکز آموزشی این جنبش نمایند و نیز تلاش کرده‌اند که جوانانی را که در آینده احتمال دارد تبدیل به تکنوکراتها، تاجران و نخبگان سیاسی گردند، را به خود جلب نمایند و گفته‌ها و شنیده‌ها حاکی است که در این کار موفقیت بسیاری هم کسب کرده است. پیام جنبش گولن که ترکیبی از اسلام متعادل و ایده برادری ترک‌هاست برای بسیاری از آذری‌ها جذابیت دارد و محبوبیت این گروه مخصوصاً در بین نسل جوان که این گروه را به عنوان بدیلی برای رژیم سکولار باکو، اسلام سلفی وهابی عربستان سعودی و اسلام شیعه ایرانی در نطر می‌گیرند، بیشتر است. بنا به ادعای برخی از شواهد موجود، امروزه تعدادی از نمایندگان احزاب مختلف در پارلمان، مقامات رده بالای دفتر ریاست‌جمهوری و دیگر ارگانهای حکومتی به این شبکه وابسته و یا از آن حمایت می‌کنند.[۱۳] علاوه بر دیگر مقامات دولتی، این جنبش، شبکه‌ ای را برای دانش آموختگان نهادهای آموزشی و همچنین تجاری که روابط دوستانه‌ای با جنبش دارند، ایجاد کرده است. جنبش‌گولن که یکی از اهداف راهبردی خود را تربیت نسل طلایی معلمی (حدود 5 ملیون نفر در جهان)قرار داده در راستای تحقق آن‏‎، امروزه صدها شخصیت علمی در رشته‌های مختلف پرورش داده است. هرچند که فتح الله گولن پیروانش را از ورود به سیاست بر حذر می‌دارد، واقعیت این است که این جنبش سیاست را در ”خارج از دنیای سیاست“ جستجو می‌کند. بی‌شک در دهه‌های آینده در بخش‌هایی از جهان اسلام طرفداران و پیروان جنبش گولن از مرحله اثرگذاری، به مرحله روند سازی و در نهایت قدرت سازی نهادینه شده خواهند رسید‏‎ همان‌طوری که امروزه در ترکیه به این سطح رسیده‌اند.

جنبش گولن هدف اصلی خود را ایجاد جامعه اسلامی متعهد و در عین حال برخوردار از علم، معرفت و فن آوری نوین به منظور پایان تسلط غرب بر جهان اسلام اعلام کرده است."گولن" مهم‌ترین ناسیونالیست ترک –عثمانی است که ناسیونالیسم وی نه بر مبنای خون و نژاد، بلکه بر مبنای تاریخ مشترک، تجربه و توافق بر مبنای زندگی مشترک در درون یک حکوکت قوام گرفته است، جماعت او به منظور رسانیدن مذهب به سپهر عمومی، بر تسامح، مصالحه، مدرنیته و دموکراسی تاکید می‌کنند. در نهایت گولن در تلاش برای ساخت قرار داد اجتماعی جدیدی است که در آن سنت‌های چند فرهنگی ترکی-عثمانی نقش شکل دهنده‌ای را بازی می‌کنند. وی نگرش جدیدی از اسلام معاصر را باز تولید، مجموعه گزینه‌هایی را برای مسلمان بودن و مدرن بودن تئوریزه کرده است. همچنین گفتمان جهانی حقوق بشر و مناسبات سمبلیک توسعه یافته را با بورژوازی ملی و دولت تطبیق داده، تا این‌که جنبش ایده‌های درونی بسیج اجتماعی را با "دعوت" برای مشارکت در ساخت جامعه آرمانی خویش در مناطقی فراهم نموده است.

اجتماع گولن مرکب از سه حلقه است: که حلقه اول به صورت کاملا وفادارانه و داوطلبانه جنبش را راهنمایی و مدیریت می‌کند. (خدمت). این گروه اصلی شامل اعضای قابل توجهی از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی می‌باشند که به صورت ویژه‌ای برای آموزش در موضوعات فنی تخصصی یاقته و در مناطق روستایی و شهرهای کوچک ترکیه ریشه دارند. مهمترین هسته جنبش، مرکب از تقریبا 30 نفر (برادر بزرگ) می‌باشد. دومین حلقه، حامیان اهداف مذهبی – ناسیونالیستی بصورت مستقیم در ایجاد اعمال خوب و از طریق صدقات (همت) فعال بوده و حلقه سوم اهداف گولن را بصورت غیر مستقیم محقق می‌سازند اما ارتباط سازمانی و رسمی ندارند. در کل می‌توان گفت که سه عنصر بازار، رسانه و آموزش فضای جدی و مکانیزم عملیاتی در رسیدن به اهداف غایی جنبش گولن تشخیص داده شده و تمام فعالیت‌ها در راستای آن شکل گرفته است.[۱۴]

نورچی‌هایکی از بانفوذ‌ترین گروه‌های اجتماعی ـ سیاسی آذربایجان تبدیل هستند. نورچی‌ها با سوء‌استفاده از نام اسلام و قوم‌گرایی ترک، نفوذ زیادی در آذربایجان یافته و اکنون به عنوان شعبه‌ای از اداره دیانت ترکیه به طور رسمی در باکو فعالیت دارند. تعدادی از رسانه‌ها از جمله کانال تلویزیونی و خبرگزار سایبری خزر و روزنامه زمان در اختیار این فرقه است که رسانه‌های یادشده، مبلغ آیین‌های خرافه‌محوری این گروه هستند.[۱۵]

دانشگاه خزر به عنوان یکی از مراکز عمده آموزش عالی آذربایجان، از آموزشگاه‌های اقماری این فرقه است. برخی می‌گویند حتی عنوان اختصاری این دانشگاه که با حروف لاتینی f-g مشخص شده، برگرفته از حروف اول نام و نام خانوادگی فتح‌ا... گولن رهبر فرقه نورچی‌ها در ترکیه است. این گروه به‌ ترکیه وابسته است، اما در لباس روشن‌فکران ملی ظاهر می‌شوند و بیش‌تر فعالیت‌شان در مراکز دولتی و آموزشی است.[۱۶]

نورچی‌ها که پیروان فتح الله گولن هستند، در جمهوری آذربایجان توانسته است با جمعیت بسیار وسیعی به ویژه نخبگان شهری ارتباط برقرار کند. تفاوت این جنبش با سایر جنبش‌های اسلامی در این است که آموزه‌های دینی خود را نه از طریق تبلیغات آشکار، بلکه در قالب شبکه نهادهای آموزشی سکولار، رسانه‌های اجتماعی و ارتباطات حرفه‌ای ارائه می‌کند. از زمان ورود این جنبش به جمهوری آذربایجان، تلاش شده است که فرزندان نخبگان این کشور را جذب مراکز آموزشی این جنبش نمایند و نیز جوانانی که در آینده احتمال دارد تبدیل به تکنو کرات‌ها، تاجران و نخبگان سیاسی گردند، به خود جلب کنند و و در این کار موفق هم بوده‌اند. پیام جنبش گولن که ترکیبی از اسلام متعادل و ایده برادری ترک‌هاست برای بسیاری از آذری‌ها جذابیت دارد و محبوبیت این گروه مخصوصاً در بین جوانان که آن را به عنوان بدیلی برای رژیم سکولار باکو، اسلام سلفی وهابی و اسلام شیعه ایرانی درنظر می‌گیرند بیشتر است.

در حال حاضر چهارده مؤسسه آموزشی تأسیس شده توسط شبکه گولن که شامل دانشگاه قفقاز، دبیرستان ویژه ترکی در باکو و دوازده دبیرستان در بادکوبه، مدیریت دبیرستان دده قورقود، شیروان وشکی، سومگائییت، آقداش، مینگچویر، گوبا، لنکران، نخجوان، اوردوباد، شرور وگنجه می‌شود و رئیس جنبش در هر کشور ریاست نهادهای آموزشی را بر عهده دارد.[۱۷]

شیخ الاسلام جمهوری آذربایجان حاجی الله شکور پاشازاده، به خاطر انتقاداتش درباره نورچی و فعالیت‌هایشان مشهور است و رسانه‌های سکولار آذربایجان از شبکه نورچی به خاطر اغفال جوانان به شدت دانتقاد می‌کنند. نورچی‌ها خود را طرف دار گولن نمی‌دانند و خود را مریدان و پیرو سعید نورسی می‌دانند.[۱۸] مصطفی سونگور رهبر نورچی‌های آذربایجان که طرف داران بسیاری دارد، درس‌های سعید نورسی و آثار او را در محیط‌های غیر رسمی و در اقامتگاههای خصوصی دریافت می‌کنند.

برخلاف بسیاری از جنبش‌هایی اسلام‌گرا که با جامعه سکولار جمهوری آذربایجان درگیر شده‌اند، جنبش گولن همواره خود را به عنوان جنبشی اجتماعی مطرح کرده که به دنبال ادغام در نظم و ساختار سکولار جامعه است نه این‌که درپی سرنگونی این ساختار باشد. در واقع این جنبش از هر گونه مواجهه سیاسی خودداری کرده و از سویی با عزلت نشینی و دوری از جامعه هم مخالف است.

مخالفین جنبش معتقدند که ادعای جنبش مبنی بر تلاش برای ادغام در جامعه سکولار فریبی بیش نیست و این جنبش به دنبال این است که با استفاده از سرمایه‌های مالی، سیاسی و اجتماعی قدرت و نفوذ بیشتری به دست آورد تا بتواندبعداً به اسلامی‌کردن سیستیم قانونگذاری و جامعه مدنی بپردازد.

اما به رعم این دغدغه‌ها و نگرانی، تاکنون مدرک محکمی مبنی بر وجود یک دستور کار سیاسی پنهان در این شبکه در دست نیست. درواقع رهبران جنبش با نخبگان سیاسی تعامل داشته و آشکارا از حکومت الهام علی اف حمایت کرده و با آن همکاری می‌کنند. به همین دلیل است که دولت دلیلی برای تشکیک در تمایلات و گرایشات سکولاریستی این جنبش و یا وفاداری سیاسی‌اش ندارد. بنا به دلایل زیادی حکومت آذربایجان مانع فعالیت‌های این جنبش نمی‌شوند.

نخست این‌که به خاطر نفوذی که این جنبش در دستگاه‌های بروگکراتیک ترکیه دارد، هرگونه ناملایمتی با این شبکه می‌تواند آثار زیانباری بر روابط دو کشور داشته باشد.

دوم این است که این جنبشبیش از پیش درخاج از ترکیه قدرتمند و بانفوذ شده است که بر جمعیت ترک‌هایی که در اروپا، آمریکا و سایر کشوره زندگی می‌کنند، تأثرگذار است.

سوم، جنبش گولن می‌تواند به عنوان یک کنترل طبیعی در برابر جمعیت شیعه-که در اکثریت اند-و نفوذ ایران مورد استفاده قرار گیرد. فلذا برخی از محققین حکومت آذربایجان، گسترش نفوذ اسلام ترکی را به رقابت‌های داخلی و پویایی‌های رقیبی بنام ایران ترجیح می‌دهند. از طرفی این جنبش مانند سنگری در برابر رادیکالیسم سنی به شکل وهابیت نیز ایستاده است.

چهارم، این است که این جنبش، شبکه‌ای بسیار موفق از نهادهای آموزشی را اداره می‌کند که بسیاری از فرزندان نخبگان سیاسی جمهوری آذربایجان در این نهادها به تحصیل مشغولند
و در نهایت، این‌که تجارت و حساب و کتاب‌های بسیاری بین مقامات آذربایجانی، الیگارشی‌ها و سازمان‌های مرتبط با گولن درجریان است که بقای این جمهوری را در این کشور تضمین می‌کند.[۱۹] رابطه جنبش گولن و سایر گروه‌های مذهبی هم پرتنش است. فعالان شیعه معتقدند که این جنبش بیش از اندازه منفعل و سکولاراست و آن را متهم به ریاکاری و فقدان تقوای لازم می‌کنند و نیز این جنبش را متهم به تقیه صرفا برای دستیابی به قدرت سیاسی در آذربایجان می‌کنند. اسلام‌گرایان اهل سنت نیز به صورت خاص از این جنبش انتقاد دارند و آن را متهم به ایجاد بدعت در دین و نامسلمان خطاب می‌کنند. بنا به استانداردهای وهابیون برای اسلام ناب، تمایلات صوفیانه این جنبش و نیز تلاش‌هایی که این شبکه برای ادغام در یک جامعه سکولار انجام می‌دهد به عنوان تخطی آشکار از اسلام درنظر گرفته می‌شود. اما به رغم این انتقادات برخی از وهابیون به خاطر توسعه اسلام سنی به وسیله نهادهای سکولار بواسطه این جنبش وهمچنین به چالش کشیدن مفاهیم غالب و سنتهای شیعه توسط آن خشنود‌اند.

سازمان‌ها و نهادهای حامی وهابیت در جمهوری آذربایجان

1. جمعیت توسعه میراث اسلامی

یکی از سازمان‌هایی که آشکارا برای گسترش جریان وهابیت در جمهوری آذربایجان تلاش کرده است،"جمعیت توسعه میراث اسلامی " کویت است که از سال ۱۹۹۴ میلادی فعالیت خود را در جمهوری آذربایجان آغاز کرد. البته نمایندگی این جمعیت در جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۰۱ میلادی و در پی اعلام دولت آمریکا مبنی بر کشف ارتباطات نمایندگی این جمعیت در پاکستان و افغانستان با سازمان تروریستی القاعده تعطیل شد. نمایندگی این جمعیت در نقاط مرکزی جمهوری آذربایجان ۳۹ مسجد، در شمال این کشور ۱۷ مسجد و در باکو چهار مسجد را مرمت کرده و در باکو بازسازی " مسجد ابوبکر" را که تا سال ۲۰۰۸ میلادی مرکز اصلی تجمع وهابی‌ها و سلفی‌ها در جمهوری آذربایجان محسوب می‌شد، تامین مالی کرده است.

دولت کویت در سال‌های بعدی نیز تحت پوشش فعالیت‌های خیریه و انسان دوستانه و از طریق همکاری با نهادهای دولتی و بخصوص اداره روحانیت مسلمانان قفقاز، فعالیت‌های خود را به اشکال مختلف در جمهوری آذربایجان تداوم بخشیده است.[۲۰]

2. سازمان خیریه اسلامی

این سازمان نیمه مخفی سعودی، فعالیت خود را در سال 1993 و در همکاری با کمیته امور آوارگان جمهوری آذربایجان و توزیع مواد غذایی و لوازم پزشکی در میان آوارگان شهرهای «سومقائیت» و «برده» آذربایجان شروع کرد. اما با سوءظن به یکی از اعضای آن توسط وزارت امنیت آذربایجان و بازداشت وی، دفتر این سازمان خیریه در باکو درسال 2006 به ظاهرتعطیل شد ولی کارکنان آن به همراه «کمیته مسلمانان آسیا» که مربوط به کویت است، به فعالیت خود ادامه دادند که از جمله آنها انتقال کتب وهابیت به آذربایجان بود.[۲۱]

3. جمعیت خیریه «دارالبرّ»

این جمعیت خیریه‌ای اماراتی در سال 1979 در کشور امارات تشکیل شده است و از سال 1994 در جمهوری آذربایجان و درشهرهای باکو وسومقائیت فعال است وبصورت ناشناخته میان وهابیون (که اصطلاحاً گیشه وهابی گفته می‌شود) پول نقد و سایر کمک‌های مالی توزیع می‌کند. این سازمان‌ها فعالیت‌هایی نظیر تبلیغ دین، کلاس‌های آموزش قرآن، تحصیل جوانان در خارج از کشور و ساخت مساجد در جمهوری آذربایجان را در دستور کار داشته‌اند.[۲۲]

4. دیگر سازمان‌های خیریه

در کنار سازمان دارالبر، سازمان‌های«الاغاث»، «کنگره‌اسلام»، «دنیای‌اسلام»، «نجات» و«الخیریه»، دیگر سازمان‌های عربستانی تحت عنوان جمعیت‌های خیریه در آذربایجان هستند. فعالیت این مراکز به کمک مالی محدود نمی‌شود، بلکه توزیع کتاب، کتابچه، جزوه، نشریه و جذب طلبه برای تحصیل در مراکز آموزشی عربستان را هم شامل می‌شود.

گروه‌های مسلح وهابی در جمهوری آذربایجان

1. برادران جنگل

شبه نظامیان«برادران جنگل» گروهی مسلح از وهابیون هستند که در شمال جمهوری آذربایجان اعلام موجودیت کردند. این گروه حمله به اماکن عمومی و سرقت از فروشگاه‌ها و مراکز تبدیل ارز راظاهرا حلال می‌شمارند. بیشتر اعضای این گروه خطرناک در یکی از حملاتش توسط نیروهای امنیتی آذربایجان دستگیر شدند.

علاوه بر شمال جمهوری آذربایجان که به لحاظ همجواری با داغستان روسیه منطقه مناسبی برای فعالیت جریان‌های خطرناک وهابی است، منطقه سومقائییت و نیز باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان از مناطق اصلی فعالیت جریان‌های وهابی در این کشور می‌باشد. [۲۳]

2. الموحدون

این گروه که اطلاعات کمی در مورد آنها وجود دارد، یکی از گروهای مسلح وهابی فعال در آذربایجان هستند. بنا برگزارشات وزارت امنیت ملی آذربایجان، اعضای این گروه درصدد سفر به پاکستان و افغانستان و ترکیه جهت آموزش نظامی بودند که در 13ژوئیه 2005،دستگیر شدند. همچنین آنها متهم به برنامه‌ریزی برای حمله و بمب‌گذاری علیه سفارتخانه‌های آمریکا، اسرائیل و روسیه در باکو و ساختمان شرکت نفت، بانک ملی، حذف فیزیکی رهبران دولتی آذربایجان شده بودند.

در سال ۲۰۰۶ میلادی دادگاه جمهوری آذربایجان، جرایم سنگین باکو شش تن از اعضای «الموحدون» را که به اتهام خرید و فروش غیرقانونی سلاح و دزدی مسلحانه، عبور غیرقانونی از مرزها، جعل اسناد و مقاومت در مقابل اجرای قوانین جمهوری آذربایجان متهم شده بودند به زندان‌های ۱۰ تا ۱۵ ساله محکوم کرد.[۲۴]

3. جیش الله

جیش‌الله از دیگر گروه‌های افراطی وهابی است که توسط «مبارز علی اف» که یک افسر جدا شده از وزارت کشور بود در جمهوری آذربایجان بنیان‌گذاری شد و فعالیت خود را از اواخر دهه نود میلادی آغاز کرد. مبارز علی‌اف و گروه جیش الله متهم به چندین عملیات خرابکارانه از جمله حمله به یک معبدکریشنا و دفتر بانک بازسازی و توسعه اروپا در باکو شدند که بدان نیز اعتراف کردند. آنها با این اقدامات خود، قصد داشتند سلفی‌گری را هر چه بیشتر در جمهوری آذربایجان گسترش دهند. مبارز علی‌اف در سال ۲۰۰۰ بازداشت و به حبس ابد محکوم شد.[۲۵]

4 القاعده قفقاز

این گروه متشکل از شهروندان جمهوری آذربایجان، ترکیه، روسیه و یمن بودند که در دره پانکیسی در گرجستان آموزش‌های نظامی دیده بودند و در ماه آوریل سال ۲۰۰۶ میلادی ۱۶ عضو آن به اتهام خرید و فروش و نگهداری سلاح به زندان ابد محکوم شدند. [۲۶]

نتایج گسترش فعالیت وهابیت در جمهوری آذربایجان

با توجه به اینکه جمهوری آذربایجان از لحاظ مذهبی کشوری یک دست محسوب می‌گردد، ادامه فعالیت گروه‌های وهابی در این کشور می‌تواند آثار ناخوشایندی به‌جای بگزارد.

اولین اثر ناخوشایند آسیب جدی به ثبات دینی جمهوری آذربایجان است. گسترش سلفی‌گری می‌واند اقلیت سنی را رو در روی اکثریت شیعه قرار دهد موضوعی که نتیجه آن برای کشوری که بخشی از خاک آن در اشغال ارمنستان است خوشایند نخواهد بود.

از طرف دیگر ایجاد اختلاف میان دوگروه مسلمان مانع بزرگی برای وحدت است. زیرا با وجود گذشت صدها سال از سکونت شیعه و سنی در این منطقه، علیرغم وجود عوامل داخلی و خارجی برای تفرقه و ایجاد تنش بین شیعیان و اهل سنت، همچنان روابط مسالمت‌آمیز بین آنها برقرر است.

بعد از فروپاش شوروی، دولت‌های غربی طرح‌ها و توطئه‌های زیادی مستقیم و غیر مستقیم از قبیل چاپ مقاله‌های تند در روزنامه‌ها از زبان این دو مذهب علیه همدیگر، نتوانستند از همبستگی و وحدت میان مذاهب کاسته و اختلاف ایجاد کنند و امروز شیعیان و اهل سنت در فکر افزایش اتحاد و همبستگی بین خود هستند. [۲۷] علاوه بر این‌ها با توجه به روابط پیدا و پنهان فرقه وهابیت با آمریکا و پیوندهای موجود بین وهابیت با صهیونیسم و نیز نظر به خواستگاه استعماری این فرقه، گسترش فعالیت وهابی‌ها در جمهوری آذربایجان، زمینه‌های لازم جهت افزایش بهره‌برداری‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و... دولت‌های فرامنطقه‌ای مخصوصاً آمریکا و نیز رژیم صهیونیستی از جمهوری آذربایجان را فراهم خواهد کرد؛ ضمن اینکه ادامه فعالیت این فرقه در جمهوری آذربایجان، این فرصت را برای دولتمردان آذربایجان فراهم می‌کند تا به بهانه مبارزه با وهابیت گروه‌های اصیل اسلامی را مورد تهاجم قرار دهند. همچنین ادامه فعالیت این فرقه می‌تواند در درازمدت حاکمیت جمهوری آذربایجان را با چالش‌های جدی مواجه کند.

علاوه بر موارد گفته شده بایستی به این نکته نیز اشاره کرد که به دلیل اشتراکات فراوان مذهبی، تاریخی و فرهنگی دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان و نیز به دلیل مرزهای طولانی مشترک بین دو کشور گسترش وهابیت در جمهوری آذربایجان منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را نیز با چالش جدی مواجه خواهد کرد.

سخن آخر این‌که امروزه مردم مسلمان و شیعه جمهوری آذربایجان در کنار همه مشکلات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با مشکل اساسی دیگری به نام فعالیت فرقه وهابیت رو در روست و بر همه مسلمانان مخصوصاً علما و دانشگاهیان فرض است تا با معرفی اسلام اصیل به مردم جمهوری آذربایجان از گسترش بیش از پیش وهابیت جلوگیری کنند. ضمن اینکه دولت جمهوری اسلامی ایران نیز می‌تواند به منظور پیشگیری از به خطر افتادن منافع ملی خود توسط این جریان خطرناک، با لحاظ ارتباط عمیق تاریخی و فرهنگی بین ایران و آذربایجان همکاری‌های سودمندی را با دولت این کشور به عمل آورد.

شخصیت‌های مؤثر و مهم جریان وهابیت

  1. قامت سلیمانوف -وی رئیس سلفی‌های جمهوری آذربایجان و امام جماعت مسجد ابوبکر باکو است. وی تحصیل کرده دانشگاه اسلامی مدینه، یکی از مراکز مهم آموزشی سلفی‌گری است.

مسجد ابوبکر و شخص قامت سلیمان اف از طرف عربستان و سایر کشورهای عربی حمایت همه‌جانبه می‌شوند، او حدود پنج سال در شهر مدینه عربستان تحصیل‌کرده است. و پیروان و شاگردان بسیاری هم در اطراف خود دارد.

  1. شیخ علی عسکر(العسکر)

از وی به‌عنوان یکی از رهبران سلفی‌گری در جمهوری آذربایجان نام می‌برند. وی منکر توسل و شفاعت بوده و معتقد است: هیچ منجی بین خدا و انسان وجود ندارد و جز خدا را نم‌توان پرستید. شیخ العسکر تفاوت اسلام سنی و شیعه را در این می‌داند که شیعیان را بدعتگر دانسته و مخالف اسلام سیاسی و اسلام راستین است.[۲۸]

  1. علیخان موسی‌اف

موسی اف از فارغ‌التحصیلان مدرسه وهابیت در باکو می‌باشد که توسط عربستان تاسیس و اداره می‌شود. وی به عنوان رهبر تندروها در جمهوری آذربایجان شناخته می‌شود. در زمان حضور داعش در سوریه، فایل صوتی از سوی علی خان موسی اف منتشر شد که در آن از طرفداران خود خواسته بود تا برای شرکت در امر واجب جهاد راهی سرزمین‌های شام شوند و اعلام کرده بود هرکس که از این دعوت، سرپیچی کند در واقع از امر الهی فرار کرده است.[۲۹]

  1. ویسل اروج‌اف (اطلاعات زیادی جز آنچه در همکاری با دیگران است، یافت نشد).
  2. سهراب شیخعلی‌اف

سهراب شیخعلی اف " یکی از فعالان وهابی وابسته به عربستان سعودی در جمهوری آذربایجان اشاره کرد. وی در ماه نوامبر سال ۲۰۱۴ میلادی در پی اوج‌گیری مباحث مربوط به خطر وهابیت برای جمهوری آذربایجان دستگیر شد. اما طی زمان کمتر از یک سال و در پی تقویت مناسبات جمهوری آذربایجان با عربستان سعودی از زندان آزاد شد. " سهراب شیخعلی اف " از رهبران فعال جریان وهابیت در شهر سومقاییت جمهوری آذربایجان است. وی در ماه نوامبر سال ۲۰۱۴ میلادی، در پی کشف سلاح و مواد منفجره از منزلش بازداشت شد. وی از نزدیکان قامت سلیمانف رهبر جریان وهابیت در جمهوری آذربایجان است هر دو این فعالان وهابی در عربستان سعودی تحصیل کرده‌اند. در این زمینه، اداره مبارزه با جرایم سازمان یافته وزارت کشور جمهوری آذربایجان در نوامبر ۲۰۱۴ میلادی پس از دستگیری سهراب شیخعلی اف اعلام کرده بود، از منزل وی در قصبه "جورات" در حومه سومقاییت سه عدد نارنجک، ۴۸ گلوله سلاح کمری، شش عدد چاشنی انفجاری، دو عدد حافظه دوربین‌های دارای کاربرد امنیتی و نیز پانصد جلد کتاب حاوی مضامین افراطی دینی که بر اساس قوانین جمهوری آذربایجان ممنوع می‌باشد، کشف شده است.[۳۰] سهراب شیخ علی‌اف در سایه حمایت‌های وزارت امنیت ملی به طور غیرقانونی در ویلای شخصی خود اقدام به احداث مسجد کرده بود.[۳۱]

  1. ثامن محمد‌اف (اطلاعاتی از ایشان جزء همکاری با نامبردگان در بالا یافت نشد).

نامبردگان در عرصه اینترنت و شبکه‌های اجتماعی فعالیت بیشتری دارند و به تبلیغ آموزه‌های وهابیت تحت نام سلفیت مشغول هستند.

مساجد سلفی‌ها در جمهوری آذربایجان

مساجد مشهور سلفی‌ها به‌غیر از مسجد ابوبکر در باکو، عبارت‌ است از: مسجد شهدا؛ مسجد اژدربگ؛ مسجدی در نزدیکی «مترو قره‌قارایف». بنابر نقل روزنامه OLAYLAR آنان می‌خواهند 53 هزار دلار برای ساخت مساجد در اطراف باکو سرمایه‌گذاری کنند. سایت اینترنتی(azerislam.com) مال آنهاست. [۳۲] خطر وهابیت در آذربایجان در حال فزونی است و علیرغم اظهارات مسئولان دینی آذری مبنی بر نبود پایگاه در آذربایجان برای وهابیت، مساجد مختص به وهابیون در موقع نمازهای جماعت مملو از افراطیون آذری است. بدلیل بی تدبیری مسئولان دینی آذری، رهبران وهابی آذری بعنوان کارشناس دینی به جامعه معرفی شده و توانسته‌ند راه را برای تبلیغ وهابیت در آذربایجان هموار سازند. نکته قابل توجه در این است که رهبران وهابی آذری علیرغم اظهارات رسمی خویش مبنی بر مخالفت با افراط‌گرایی و تروریسم در مجالس خصوصی به تبلیغ افراط‌گرایی پرداخته و مردم را به جهاد و پیوستن به گروه تروریستی درسوری تحریک و تشویق می‌کردنند. وهابیت و عناصر افراطی در آذربایجان از پایگاه و ایدئولوژی پنهانی خوبی برخوردارند و رهبران وهابی آذری در خفا با استفاده از تبلیغات، اتباع آذربایجان را برای پیوستن به گروه تروریستی داعش در سوریه و عراق ترغیب می‌کنند و بدلیل شکل‌گیری خلاء مذهبی در آذربایجان آذریها به راحتی مجذوب اظهارات رهبران وهابی آذربایجان شده و بنام جهاد عازم سوریه و عراق می‌شوند. [۳۳]

پانویس

  1. ولی جباری، شیعیان جمهوری آذربایجان، قم: انتشارات شیعه‌شناسی، 1389.
  2. جباری، همان
  3. جباری، همان، صص 69.
  4. جنبش‌ها و جریان‌های وهابی و تکفیری در جمهوری آذربایجان، سه شنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۴: http://www.iiwfs.com/index.php/fa/iiwfs-news/889-2015
  5. همان
  6. بررسی موانع جریان‌های شیعی در تاریخ معاصر قفقاز(2): http://www.sedayeshia.com/fa/article/19508
  7. احمد کاظمی، همکاری‌های باکو و ریاض درپیشبرد پان آذریسم، دوفصلنامه سیاست و روابط بین الملل، سال سوم، شماره 5، بهار و تابستان1399.
  8. بررسی موانع جریان‌های شیعی در تاریخ معاصر قفقاز(2)
  9. همان
  10. http://www.iiwfs.com/index.php/fa/iiwfs-news/889-2015-10-26
  11. محسن خلیجی و ابراهیم مجیدی، رشد هویت اسلامی ـ شیعی در جمهور آذربایجان، فصلنامه شیعه‌شناسی شماره 27.
  12. محسن خلیجی و ابراهیم مجیدی، «رشد هویت اسلامی- شیعی در جمهوری آذربایجان»، فصلنامه علمی-پژوهشی شیعه‌شناسی، سال هفتم، شماره 26، تابستان 1388، ص45.
  13. احمد نکویی و میر هادی موسوی قرالری، جنبش گولن و عملکرد آن در جمهوری آذربایجان از منظر نظریه بسیج منابع مالی و تعهد اجتماعی، فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 88، سال 1393، ص125.
  14. رحمت اله فلاح، جنبش فتح‌الله گولن‎:واکاوی مولفه‌های هویتی: /www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921106000479
  15. پایگاه اطلاع‌رسانی مقاومت، 25 آذرماه 1393
  16. فلاح، همان
  17. سید احمد نکویی و میر هادی موسوی، «جنبش گولن و عملکرد آن در جمهوری آذربایجان»، فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 88 زمستان 1393
  18. همان، ص129
  19. همان
  20. بررسی موانع جریان‌های شیعی در تاریخ معاصر قفقاز(2): http://www.sedayeshia.com/fa/article/19508
  21. همان
  22. همان
  23. https://vista.ir/m/a/lisvv
  24. بررسی موانع جریان‌های شیعی در تاریخ معاصر قفقاز(2) http://www.sedayeshia.com/fa/article/19508
  25. همان
  26. همان
  27. 2008 .www.yenisharg.org
  28. رشد هویت اسلامی- شیعی در جمهوری آذربایجان، فصلنامه علمی – پژوهشی شیعه‌شناسی، شماره 26، سال1388.
  29. https://www.dana.ir/news/689316.htm
  30. بررسی موانع جریان‌های شیعی در تاریخ معاصر قفقاز(2) http://www.sedayeshia.com/fa/article/19508
  31. https://middleeastpress.com
  32. رضا انصاری مهر، «دین ومذهب در جمهوری آذربایجان»، نشریه طلوع، ش16،1384، با تلخیص صص155-174
  33. حلیلی بر نفوذ داعش در آذربایجان و تهدید آن بر علیه ایران: https://qafqaz.ir/fa