تومنیه
تومنیه | |
---|---|
![]() | |
نام | تومنیه |
موسس | ابومعاذ تومنی |
عقیده | شاخهای از مرجئه 1. ایمان باوری است که آدمی را از کفر حفظ میکند. 2. ایمان مجموعه خصلتهایی است که ترک همگی یا یکی از آنها موجب کفر میشود. |
تومَنیه پیروان «ابومعاذ تومنی» و شاخهای از فرقه «مرجئه» بهشمار میروند.
شرح حال موسس
ابومعاذ تومنی از روستای تومن مصر و از متکلمان مرجئه بوده است. گزارش قابل توجهی از سیر زندگی وی در دست نیست، مگر آن که اصالتش به روستای تومن در مصر باز میگردد[۱] و گویا ادامه زندگیاش را در بصره گذرانده است[۲]. وی رییس فرقه تومنیه از شاخههای مرجئه بود[۳][۴][۵]. با اینحال، برخی از محققین آنها را از مرجئۀ خالص دانستهاند[۶][۷][۸]. اما ابوالحسن اشعری با اینکه ابومعاذ را از مرجئه میدانست[۹] ولی معتقد بود که او و زهیربن عبدالله اثری در «قدر» با معتزله موافق بودهاند[۱۰]. البته بزدوی تومنیه را مرجئی نمی داند و او را ذیل مذهب قدریه و معتزله میآورد[۱۱][۱۲].
توجه به عقلگرایی
با توجه به مطالبی که در شرححال بیان شد، به علاوه گزارش افرادی چون مقریزی که ابومعاذ را فیلسوف میدانستند[۱۳] و ابن قیم جوزیه که هنگام تخطئۀ عقلگرایان، ابومعاذ را در میان آنها آورده است[۱۴]، به این نتیجه میرسیم که ابومعاذ، در کلام روش عقلگرایی را برگزیده است. او تلاش میکرد تا روش عقلگرایانهاش با نصّ و نقل تضاد پیدا نکند و علاوه از نقل نیز فاصله نگیرد. به همین دلیل در افکارش تناقض دیده میشود.
عقاید
ابومعاذ معتقد بود ایمان حالتی است که آدمی را از کفر نگه باز میدارد. از نگاه وی، ایمان مجموعه خصلتهایی است که ترک همگی یا یکی از آنها موجب کفر میشود. بنابراین، با وجود یک خصلت یا چند خصلت، ایمان محقق نمیشود مگر که تمام خصلتها با هم باشد. وی میگفت که صرفا به دلیل ترک فرایض، حکم به کفر کسی داده نمیشود مگر که راجع به کفرش اجماع شود. البته چنین شخصی از آیین ایمان خارج نمیشود هر چند داخل مومنان نخواهد بود. معتقد بود فریضه ای از ایمان نیست که ترکش «فسق» باشد. همچنین میگفت که اگر کسی پیامبری را بزند یا بکشد، بهتحقیق کافر است نه از این جهت که پیامبر را زده یا کشته باشد، بلکه بهدلیل دشمنی و کینهتوزی است که با او داشته و حق وی را پایمال کرده است[۱۵].
تفسیر ثواب و عذاب
ابومعاذ همچون برخی از معتزلیان در نظام ثواب و عذاب قائل به موازنه و مقایسه بود و میگفت که خداوند اعمال نیک و اعمال بد انسانها را با هم میسنجد و اگر هر یک از آن دو بر دیگری رجحان داشت، شخص به بهشت یا جهنم میرود.با اینحال ابومعاذ به عقاید مرجئی خود پایبند بوده و معقتد بود که کیفر و عذاب ابدی تنها برای کافران است، از اینرو، فضل الهی ممکن است شامل حال فرد شود و او را از عذاب برهاند و وارد بهشت کند[۱۶].
دیدن خدا
ابومعاذ رؤیت خداوند را ممکن میدانست و برآن بود که خداوند روز رستاخیز در حالیکه بر عرش خود تکیه زده است، دیده میشود. دراینباره نیز او قائل به «بلاکیف» بودن موضوع بود[۱۷]. نسفی از اشعری نقل میکند که ابومعاذ از آن دسته بصریانی بود که رؤیت خداوند را جدای از درک در آیۀ: لا تُدْرِکُهُ الْاَبْصارُ ... [انعام–103]
. میدانستند و معتقد بودند که انسان خدا را میبیند، اما نمیتواند او را درک کند.[۱۸].
پانویس
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۲، ص ۶۰.
- ↑ ابومعین نسفی، تبصرة الادلة، به کوشش کلود سلامه، دمشق، سال۱۹۹۰ م، ص ۴۳۷ - ۴۳۸ .
- ↑ عبدالقاهر بنطاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، قاهره، انتشارات مکتبه محمد علی صبیح، ج ۱، ص ۱۹۰.
- ↑ محمد بزدوی، اصولالدین، قاهره، سال 1383 ق، ج ۱، ص ۲۵۲.
- ↑ عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، قاهره، سال 1387 ق، ج ۱، ص ۱۶۶.
- ↑ عبدالقاهر بنطاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، قاهره، انتشارات مکتبه محمد علی صبیح، ج ۱، ص ۲۰۲.
- ↑ عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، قاهره، سال 1387 ق، ج ۱، ص ۱۶۶.
- ↑ همان، ص ۱۴۴.
- ↑ ، ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، سال 1400 ق، ج ۱، ص ۱۳۹.
- ↑ همان، ص ۲۹۹ - ۳۰۰.
- ↑ محمد بزدوی، اصولالدین، قاهره، سال 1383 ق، ج ۱، ص ۲۴۲.
- ↑ همان، ص ۲۵۲.
- ↑ احمد مقریزی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار ، قاهره، سال 1270 ق، ج ۲، ص ۳۵۰.
- ↑ ابن قیم جوزیه، الصواعق المرسلة، ریاض، سال 1412 ق، ج ۲، ص ۷۸۹.
- ↑ محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 129، همراه با ویرایش و اصلاح جملات.
- ↑ ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، سال 1400 ق، ج ۱، ص ۱۵۱.
- ↑ همان، ص ۲۹۹.
- ↑ ابومعین نسفی، تبصرة الادلة، به کوشش کلود سلامه، دمشق، سال۱۹۹۰ م، ص ۴۳۷ - ۴۳۸.