مخالفان تقریب

از ویکی‌وحدت

تقریب بین مذاهب اسلامی ‌که زمینه‌ساز وحدت امت اسلام است پدیده مبارکی است که در دوقرن اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده است هر چند منادیان تقریب با عناوین مختلف بارها و بارها مقصود خویش را از تقریب بین مذاهب بیان کرده‌اند امّا با این وصف، هنوز دعوت تقریب در جهان اسلام با مخالفان جدّی‌ای روبروست که نه تنها تقریب را بی‌فایده بلکه آن را غیر‌ممکن و حتی موجب تضعیف مذهب می‌دانند بسیاری از مخالفان تقریب چه از جماعت اهل سنّت و چه از جماعت شیعه، کسانی هستند که برداشت صحیحی از تقریب بین مذاهب اسلامی ‌نداشته و یا شبهاتی در ذهنشان است که موجب شده عطای تقریب را به لقایش بخشیده و دعوت تقریب را دعوتی بر ضدّ مذهب بدانند. این گروه به داعیان تقریب با چشم بدبینی نگاه کرده و همین امر موجب شده که حرکت تقریب را حرکتی از پیش طراحی شده از جانب مذهبی خاص علیه مذهب دیگر بدانند.

مخالفان تقریب از اهل سنّت

برخی از برادران اهل سنّت با تندروی و سوءظن خاصی نسبت به شیعیان زبان اتّهام گشوده و تقریب با شیعیان را عملی غیر‌ممکن دانسته­‌اند که در ادامه،

دیدگاه‌­های مختلف مخالفان تقریب از اهل سنّت بیان می‌شود.

دیدگاه­‌های مخالفان تقریب با شیعه

محال بودن تقریب با شیعه

این گروه از مخالفان تقریب، معتقدند که اصولاً شیعیان به جهت انحرافات اعتقادی فراوانی که دارند حداقل لازم برای گفتگو و تقریب را ندارند و بنابراین تقریب با چنین کسانی اصولاً امکان ندارد.

طرفداران این نگاه عمدتاً سلفیان وهّابی هستند که با الهام گرفتن از تفکرات ابن تیمیه و محمّدبن عبدالوهّاب و تنگ کردن دایره­ اسلام، بسیاری از مسلمانان را خارج از دایره­ دین و اهل بدعت و حتی مشرک می‌­دانند که در رأس آنها شیعیان می‌­باشند.

این گروه معتقدند شیعیان بخاطر برخی از اعتقاداتشان از جمله قول به تحریف قرآن، شفاعت اولیاء خدا، توسل، زیارت قبور و ... در اولین اصل از اصول اسلام که اصل توحید است مبتلا به شرک هستند. به تعبیر دیگر تقریب در جایی ممکن است که فرقه‌هایی برحق در بین مسلمانان وجود داشته باشد ولی به جهت اختلاف سلیقه یا برخی از فروعات و نه اصول با یکدیگر اختلاف داشته باشند ولی شیعیان به جهت عقاید خاصی که در اصول دین، دارند مذهب­ حق محسوب نشده و اساساً جایی برای تقریب با آنان باقی نمی‌­ماند و این بدیهی است که مسلمان نمی‌تواند به تقریب با کفر و بدعت بیاندیشد.

این گروه از مخالفان تقریب در ذیل این بحث که مذهب شیعه، مذهبی اسلامی ‌نیست گاه به آثار «فجرالاسلام» و «ضحی الاسلام» اثر دکتر احمد­امین استناد می‌کنند که او موضوع عبداللّه بن­ سبا و ریشه ­های یهودی تکوین شیعه را از نگاه خویش با آب و تاب شرح داده است و دیدگاه او را دیدگاهی عالمانه و محقّقانه پنداشته­ و احمد امین را در نقد شیعه، عالمی‌بزرگ معرفی کرده­‌اند. این در حالی است که برخی از علمای شیعه همچون مرحوم کاشف‌الغطاء در کتاب «اصل الشیعة و اصولها» از مطالب غیر علمی‌ احمدامین انتقاد کرده­ و این نسبتهای ناروا را از ساحت مذهب شیعه­ امامیه دور ساخته­‌اند.

می‌توان گفت علمای وهّابی حجاز که در رأس آنها می‌توان از عبدالعزیز بن باز و شاگردانش نام برد و در مرحله­ بعد، عالمان سلفی شام که در رأس آنها ناصرالدین آلبانی و شاگردانش هستند و سلفیون مصر که عمدتاً تحت تأثیر دو مکتب سلفی حجاز و شام هستند به رغم تفاوت­های موجود میانشان، در ضدیّت با شیعه و مخالفت با تقریب مذاهب اسلامی ‌مشترک بوده وجزء پیشگامان مخالفان تقریب با شیعه به شمار می‌روند.

دعوت تقریب بدعتی بزرگ و تلاش برای ترویج عقائد شیعه

این گروه به داعیان و ترویج کنندگان جریان تقریب، با سوءظن نگاه کرده و دعوت تقریب را نوعی طرفند از طرف شیعیان برای تضعیف عقاید اهل سنّت و احیاناً وسیله­ای برای تبلیغ ترویج تشیع در بین جامعه­ اهل سنّت دانسته ­اند.

در بین این گروه می­ توان از دکتر ناصر بن­ عبداللّه القفاری نام برد. ایشان با تعصب خاصّی موضوع تقریب را مورد بحث قرار داده است و با توجه به این که پرچمداران تقریب در گذشته و حال را شیعیان می‌­داند، معتقد است که آنان با سپر تقیّه قصد نفوذ در میان اهل سنّت را دارند و تقریب را بهانه­ ای برای ترویج افکار و اندیشه ­ها و کتب خود می­ دانند و اهل سنّت خسارت بزرگی از این دعوت تقریب دیده­‌اند. وی معتقد است دعوت تقریب در واقع، بدعت بزرگی بود که امّت اسلام با آن روبرو شد و در کتاب خویش این گونه می‌­نویسد:

«دعوت تقریب هم همان «بدعت بزرگ»ی بود که می‌خواست به کفر، گمراهی و انحراف و الحاد مشروعیت و عنوان اسلام بدهد. دعوت تقریب خسارت و زیان بسیار بزرگی برای اهل سنت داشته است که به آن پی نمی‌برد و حتی تصور آن را نمی‌کند مگر کسی که بداند چه تعداد از قبایل - نه افراد - به صورت کامل و صد­در­صد به سبب آن به تشیع و رفض گرویده‌اند.»[۱]

این گروه از اهل سنّت سلفی که عمدتاً تفکر وهّابی داشته و دکتر ناصرالقفاری نماینده­ این طرز فکر محسوب می­‌شود، معتقد به تقریب به معنای مصطلح نبوده و تقریب را تقرّب به وهّابیّت معنا کرده‌­اند.

هر چند القفاری دیدگاه سلبی به معنای مسدود بودن هر گونه راه گفتگو با شیعه را دیدگاه مطلوبی ندانسته و تحریم گفتگو با شیعه را به ضرر اهل سنّت و موجب ادامه یافتن انحرافهای شیعه می‌­داند اما با این حال معتقد است که تقریب به معنایی که داعیان آن ادعا کرده‌اند ممکن نیست و باید از هر نوع مراوده با فرق مخالف پرهیز نمود و فقط آثاری در نقد آنان منتشر ساخت.[۲]

یکی دیگر از کسانی که به عنوان مخالفین تقریب از اهل سنّت به تقریب با سوء‌ظن نگریسته است، عبدالمنعم النمر است. ایشان کتابی دارد به نام «المؤامرة علی الکعبة من القرامطة إلی الخمینی» که در سال 1988میلادی در قاهره به چاپ رسیده است. نویسنده در این کتاب تقریب را تلاشی از سوی عالمان شیعه برای شیعه کردن اهل سنّت می‌داند.[۳]

مخالفان تقریب از شیعه

در بین شیعیان نیز عدّه­ ای ندای مخالفت با تقریب را سر­داده­ و مفاسدی را بر این امر مترتّب دانسته­‌اند وهمانطور که گذشت، عمده­ این جهت گیری‌ها ناشی از برداشت‌های ناصحیح از معنای تقریب و یا سوء­ظن نسبت به جریان تقریب بین مذاهب اسلامی ‌و داعیان آن می‌­باشد. بسیاری از ناهمسویان با تقریب چون تقریب مذاهب را مساوی با کمرنگ شدن مرزهای اعتقادی شیعه دانسته ­اند، از سر دلسوزی بر ابناء امّت و غیرت مذهبی و دینی با ندای تقریب مذاهب مخالفت کرده­اند.

همانطور که مخالفان تقریب، از میان اهل سنّت، به گروه‌های مختلفی تقسیم می­شدند، در بین مذهب شیعه نیز مخالفان تقریب طیف­های گوناگونی دارند. برخی از آنان را صرفاً باید ناهمسویان با تقریب نامید زیرا به دعوت تقریب، نگاه مثبتی نداشته و از طرفی با جماعت تقریب‌گرا نیز سر ستیز ندارند. گروه دیگر کسانی هستند که منتقد جریان تقریب هستند و گاه در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها به کاستی‌ها و آسیب‌های تقریب مذاهب پرداخته و حرکت تقریب را موجب ضعف اعتقادات شیعه می‌­دانند و گروه سوم کسانی هستند که علاوه بر مخالفت‌های نظری، در مقام عمل هم فعالیت‌های ضد تقریبی انجام می­‌دهند و به معنای واقعی کلمه تقریب ستیز هستند. بررسی تفصیلی تمام گروه‌های شیعه­ مخالف تقریب مذاهب، پژوهشی جداگانه می‌­طلبد و ما در این مجال صرفاً به اجمال به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

نکته قابل توجه این است که مخالفان تقریب در بین شیعه عمدتاً آثار مکتوبی از خود بجا نگذاشته و بسیاری از آنها صرفا در برخی از مصاحبه ­ها یا سخنرانی­‌ها مخالفت خود را ابراز کرده­اند هر چند برخی مخالفت‌های عملی گسترده­ای علیه جریان تقریب در جهان اسلام داشته ­اند و عملاً باعث شقاق بین امّت اسلامی ‌شده­اند همچون جریان یاسر الحبیب که مانند سلفی­های وهّابی، جزء تندروهای امّت اسلامی ‌محسوب شده وبه سبّ و تکفیر روی آورده ­اند و درنگاه خوش بینانه با کج فهمی‌­ها و با حرکت‌های ضد تقریبی خویش، به نام شیعه، وجهه مذهب و بلکه اسلام را در بین مردم دنیا مخدوش کرده­اند.

از آثار مکتوب در این زمینه می‌­توان به کتاب «گفتگوی یک دانشمند شیعی با یک عالم سنّی» یا «مناظره­ی پدر شیخ بهایی» ترجمه­ میرسیّد احمد روضاتی اشاره کرد که کتاب بسیار کم حجم و درواقع مباحثه­ای است میان نویسنده و یک عالم سنّی اهل حلب در سال 951ق. مترجم این کتاب در ضمن ترجمه به توضیحات و تعلیقات متعدّدی در این کتاب دست زده و در ضمن مقدّمه­ی این کتاب در چند نوبت به مسأله­ تقریب پرداخته و آن را نقد می‌کند. ایشان در جایی از این کتاب گفته است:

«فکر تقریب بین مذاهب اسلامی ‌از افکار علمای سنّی است که فقط برای جلوگیری از تبلیغات مذهب شیعه به وجود آمده و اوّلین فردی که در این راه قدم برداشته شافعی امام سنّیان است»[۴]

از دیگر آثار مکتوب در مخالفت و ضدیّت با تقریب مذاهب اسلامی ،کتابی است با عنوان «حقیقت وحدت در دین و حکمت عید الزهراء علیها السلام» که اثر یعسوب الدّین رستگار جویباری است. وی در این کتاب به مخالفت با امر وحدت و دعوت تقریب بین مذاهب برخاسته و حرکت تقریب را نقشه­ای شیطانی معرّفی کرده است. این کتاب نه تنها روش­مند، علمی‌و مستند نیست بلکه به جهت لحن سراسر توهین‌آمیز و روی­کرد تکفیری اش شایسته­ نشر و ترویج هم نمی­ باشد و شاید به همین جهت است که مجوز نشر رسمی‌از طرف جمهوری اسلامی ‌ایران پیدا نکرده است. در برخی از بخش‌های این کتاب می­ خوانیم:

«شعار بی شعور هفته­ وحدت بین شیعه و سنّی و تقریب ادیان و مذاهب و ... یک نقشه­ شیطانی برای خلط بین حقّ و باطل و تضعیف حق و تقویت باطل و سرانجام با نابودی حق منتهی می‌گردد، می‌باشد.»[۵]

'

  1. القفاری، مسألة التقریب بین اهل السنة و الشیعة، ج2، ص279-278
  2. فرمانیان، نشریه هفت آسمان، شماره47، ص 137
  3. «هذا التقریب الذی اعلنه علماء الشیعة عندنا (محمد تقی القمی) و ظل عشرات السنین یرددونه لم یتقدم خطوة و لم تر منه الا محاولات لتشییع علماء السنة و جرّهم الی مذهبه و کسبه تنازلات منهم باسم التقریب»؛ ر. ک: زقاقی، التقریب بین الشیعة و اهل السنة، ص 270
  4. ر. ک: مهریزی، نشریه هفت آسمان، شماره 47،ص13
  5. رستگار جویباری، حقیقت وحدت در دین وحکمت عیدالزهراء سلام اللّه علیها، ص 138