شرک
شرک از جمله گناهان کبیره به معنای شریک قائل شدن برای خدا است. شرک در برابر توحید قرار دارد و نزد عالمان مسلمان مانند توحید به شرک در ذات، صفات و افعال و نیز شرک در عبادت تقسیم میشود. شرک بر دو قسم جلی و خفی است. از شرک جلی در اعتقادات و از شرک خفی در اخلاق بحث میشود.
تعریف شرک
"شرک"،[۱] در لغت به معنای "نصیب" قرار دادن و درهم آمیخته شدن دو شریک است.[۲] و در اصطلاح قرآنی در مقابل "حنفیت" به کار برده میشود و مراد از شرک شریک و مثل و مانند قراردادن برای خدای متعال است.
تعریف حنیف
"حنیف"، به معنای تمایل پیدا کردن از گمراهی به درستی و راستی است، و از آنجا که پیروان توحید خالص، از شرک رویگردان شده و به این اصل اساسی متمایل میشوند، به آنها حنیف گفته میشود و به همین دلیل، یکی از معانی حنیف، مستقیم و صاف است".[۳]
خدای متعال در قرآن کریم، به پیامبر خود میفرماید: "بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرد، آیینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا)، آیین ابراهیم(ع) که از آیینهای خرافی روی برگرداند و از مشرکان نبود".[۴]
همچنین میفرماید: "و به من دستور داده شد که روی خود را به آیینی متوجه ساز که از هرگونه شرک خالی است و از مشرکان مباش".[۵]
بنابراین از نظر قرآن، شرک، نقطۀ مقابل دین حنیف است و برای شناخت شرک باید دین حنیف را شناخت، از جهت: "تعرف الاشیاء باضدادها"؛ (اشیا به واسطۀ ضدشان شناخته میشوند).
عوامل شرک
هواپرستی، حسگرایی، شک و تردید و جهالت از عوامل شرک دانسته شده و در قرآن، حبط اعمال، محرومیت از آمرزش الهی، محرومیت از داخل شدن در بهشت و ورود به جهنم، از پیامدهای شرک به خدا معرفی شده است.
اقسام شرک
در یک جمله، میتوان گفت که شرک، ضد توحید است و همانطور که توحید اقسامیدارد، شرک نیز اینگونه است.
در یک تقسیمبندی کلی شرک به دو قسم "شرک در عقیده" و "شرک در عمل" تقسیم میشود.
شرک در عقیده
شرک در عقیده، بر سه قسم است:
شرک در الوهیت
شرک در الوهیت: اعتقاد به موجودی غیر از خداوند که به طور مستقل دارای تمام صفات جمال و کمال است. چنین اعتقادی موجب کفر میشود.[۶] به همین جهت خداوند در قرآن کریم میفرماید: "آنها که گفتند خدا، همان مسیح بن مریم است، به طور مسلم کافر شدند".[۷]
شرک در خالقیت
شرک در خالقیت: شرک در خالقیت، یعنی انسان دو مبدأ مستقل برای عالم قائل شود، به طوری که خلق و تصرف در شئونات عالم به دستشان است. همانگونه که مجوس(زرتشتیها) قائل به دو مبدأ خیر (یزدان) و شر (اهرمن) بودند.
شرک در ربوبیت
شرک در ربوبیت: شرک در ربوبیت، آن است که انسان معتقد شود در عالم، ارباب(پروردگاران) متعددی است و خداوند "رب الارباب" است. به این معنا که تدبیر عالم به هر یک از ارباب متفرق، به طور مستقل تفویض شده است. همانگونه که مشرکان عصر حضرت ابراهیم(ع) به این نوع شرک مبتلا بودند. گروهی ستارگان را مدبر عالم میدانستند و گروه دیگر ماه را و گروهی خورشید را.
شرک در عمل
شرک در مقام عمل را شرک در طاعت و عبادت مینامند و به این معنا است که انسان خضوع و خشوعش ناشی از اعتقاد به الوهیت، یا خالقیت و یا ربوبیت کسانی باشد که برای آنها خضوع و خشوع دارد و به آنها احترام میگذارد.
اینها ملاکها و معیارهای شرک است که از قرآن مجید استفاده میشود.
معیارهای غلط برای شرک
عدهای، از پیش خود معیارها و ملاکهایی برای شرک ابداع کردهاند و با آنها، دیگر مسلمان را به شرک متهم میکنند.
از نظر ما، ملاکها و معیارهایی که آنها برای شرک تعیین کردهاند، هیچگونه اعتباری ندارد؛ زیرا معیارهای آنان با آیات قرآن و سیرۀ پیامبر گرامی اسلام (صلیالله علیه و آله) و جانشینان ایشان (دوازده امام) منافات دارد.
برخی از معیارهای غلط
در اینجا به بعضی از معیارهای خودساختۀ آنها اشاره میکنیم:
اعتقاد به سلطۀ غیبی برای غیر خداوند: آنها میگویند: اگر کسی به پیامبر یا غیر او از اولیا الله استغاثه [و از آنها طلب یاری] کند و به این مسئله که او دعایش را میشنود و از احوالش با خبر است، یا حاجتش را برآورده میکند، معتقد باشد، اینها انواعی از شرک اکبر است.[۸]
حاجت خواستن از اموات: گفتهاند: از انواع شرک، حاجت خواستن از اموات و استعانت از آنان و توجه به آنان است و این اصل و اساس شرک در عالم است.[۹]
دعا و توسل نوعی عبادت است: گفتهاند: عبادت مخصوص خدا است و دعا هم نوعی عبادت است، پس درخواست از غیر خدا، شرک است.[۱۰]
زیارت قبرها شرک است.
تبرک جستن به آثار انبیا و صالحان، شرک است.
احتفال (جشن گرفتن) میلاد پیامبر شرک است.
ساختن گنبد و بارگاه بر روی قبرها شرک است.
تقسیم معیارهای غلط
این معیارهای خود ساخته و عقاید را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
شرک در عقیده
یک دسته از این معیارها و اعمال را، از آن جهت که شرک در عقیده میدانند، اعمال مشرکانه گفتهاند. در رد این دسته از عقاید آنها، میتوان گفت که اگر اعتقاد به سلطۀ غیبی، اعتقاد به شفا دادن و اعتقاد به بر آوردن حاجت و ... ، به این نحو باشد که تمامی این امور به خداوند مستند است و دیگران هرچه دارند از جانب خداوند متعال به آنها داده شده است، شرک نخواهد بود؛ زیرا هیچگونه استقلالی برای غیر خدا در نظر گرفته نشده است و ما در تعریف شرک در الوهیت و شرک در خالقیت و شرک در ربوبیت، گفتیم که انواع شرک در عقیده، در صورتی تحقق پیدا میکند که کسی عقیده داشته باشد، غیر خداوند به طور مستقل دارای صفات کمال و جلال باشد، یا به طور مستقل بتواند خلق کند و یا به طور مستقل بتواند تدبیر کند؛ اما اگر قدرت او یک قدرت وابسته به خداوند باشد، دیگر شرکی نخواهد بود. ما و سایر مسلمانهایی که از پیامبر اکرم(ص) و جانشینان ایشان حاجت میخواهیم و یا عقیده داریم آنها قدرت فوقالعادهای دارند و یا ... ، این مقام را برای آنها مقامی عطا شده از جانب پروردگار واحد متعال میدانیم. با این وصف، آیا باز هم شرک است؟
شرک در عمل
قسم دوم از کارهایی را که آنها شرک میدانند از آن جهت است که این اعمال را عبادت پنداشتند، مثل جشن گرفتن برای میلاد پیامبر(ص)، بنای گنبد و بارگاه روی قبرها، بوسیدن ضریح و... .
عبادت در اسلام
در مکتب اسلام عبادت، دارای ویژگیهایی است و با آن ویژگیها مخصوص خداوند است. عبادت، عبارت است از: خضوع و خشوعی که ناشی از اعتقاد به الوهیت، یا خالقیت و یا ربوبیت باشد.
اما اگر خضوع و خشوعی، ناشی از چنین اعتقاداتی نباشد، به هیچ وجه عبادت نخواهد بود. به همین جهت وقتی خداوند در سورۀ یوسف قرآن مجید، سجدۀ برادران یوسف(ع) در مقابل آنحضرت را نقل میکند، آن را شرک ندانسته است؛ زیرا آنان هیچگاه دربارۀ یوسف، اعتقاد به الوهیت، خالقیت و یا ربوبیت نداشتند.
خوشبختانه، علمای دین اسلام و دانشمندان بیدار به تمامی این موارد و معیارهای خودساخته جواب دادهاند.[۱۱]
پانویس
- ↑ «علت بخشیده نشدن شرک»، 97049؛ «شرک ورزیدن به خدا»، 85950؛ «تاریخ شرک و بتپرستی در روی زمین»، 34259.
- ↑ ر. ک: مجمع البحرین، ج 5، ص 274، واژه "شرک"؛ العین، ج 5، ص 293، واژه "شرک".
- ↑ حنیف از ماده حنف(بر وزن هدف) به معنای تمایل پیدا کردن از گمراهی به درستی و راستی است، در حالیکه جنف، عکس آن است؛ یعنی از راستی به کجی گرائیدن. و از آنجا که پیروان توحید خالص، از شرک، رویگردان شده و به این اصل اساسی متمایل میشوند، به آنها حنیف گفته میشود. و نیز به همین دلیل، یکی از معانی حنیف، مستقیم و صاف است. و از اینجا روشن میشود، تفسیرهایی که مفسران برای کلمۀ حنیف کردهاند؛ مانند حج خانۀ خدا، پیروی از حق، پیروی ابراهیم(ع) و اخلاص عمل، همگی به همان معنای کلی و جامع، بازگشت میکند و اینها هر یک، مصداقی از آن است. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 471، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
- ↑ "قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دیناً قیماً ملة ابراهیم حنیفاً و ما کان من المشرکین". انعام، 161.
- ↑ "و ان اقم وجهک للدین حنیفاً و لاتکونن من المشرکین". یونس، 105.
- ↑ گفتنی است که همه اقسام شرک، به نوعی موجب کفر خواهد شد. البته باید دقت کرد که مراد ما از کفر اعم از کفر کلامی و فقهی است.
- ↑ "لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح بن مریم". مائده، 17.
- ↑ مجموعه فتاوی بن باز، ج 2، ص 552.
- ↑ فتح المجید، ص 68.
- ↑ الرد علی الرافضة (طبق نقل شیعهشناسی)، رضوانی، علی اصغر، ص 135- 143.
- ↑ برای آگاهی بیشتر، ر. ک: سبحانی، جعفر، بحوث قرآنیة فی التوحید و الشرک.