نقش عالمان دین در ایجاد همبستگی پیروان مذاهب اسلامی (مقاله)

از ویکی‌وحدت
فصلنامه اندیشه تقریب - شماره هفتم، تابستان 1385
فصلنامه اندیشه تقریب
اطلاعات نشر سال دوم/ شماره ششم/تابستان 1385
عنوان مقاله نقش عالمان دین در ایجاد همبستگی پیروان مذاهب اسلامی
نویسنده محمد حسین فصیحی
تعداد صفحات 16
بخش اندیشه
زبان فارسی

نقش عالمان دین در ایجاد همبستگی پیروان مذاهب اسلامی عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه فصلنامه اندیشه تقریب در شماره هفتم می‌باشد که به قلم محمد حسین فصیحی [۱] تدوین و به اهتمام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1385 منتشر شده است.

چکیده

با توجه به اینکه انسجام مسلمانان در هر زمان به ویژه در شرایط فعلی (که مسلمانان لبنان و فلسطین آماج حملات بی‌رحمانه و ضد بشری اسرائیل غاصب با حمایت آشکار آمریکا قرار دارند. یک ضرورت عقلی و فریضه دینی است، امت اسلامی مکلف به ایجاد فضای اتحاد و برادری است. اما عالمان دین بیش از دیگران نسبت به این مهم تکلیف و نقش دارند.
در این نوشتار ابتدا به اهمیت و ضرورت اتحاد مسلمانان و مؤمنان
در قرآن و سنت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله)اشاره شده، سپس تعریفی از مسلمان و مؤمن ارایه گردیده است.
طبق تعریف شیعه و سنی، مسلمان و مؤمن کسی است که:

  1. ایمان به خدا و یگانگی او داشته باشد؛
  2. باور به نبوت و رسالت حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و هر آنچه او با خود آورده است داشته باشد؛
  3. عقیده به معاد داشته باشد.

آن گاه به اختصار به جایگاه عالمان دین در فرهنگ اسلام پرداخته شده است. در فرهنگ اسلامی علمای دینی از منزلت ویژه‌ای برخوردار بوده و از ایشان به عنوان جانشینان پیامبر و امینان خداوند و...یاد شده است. در پایان نیز به بیست راه‌کار علما در ایجاد همبستگی مسلمانان اشاره شده است، از جمله:

  1. پرهیز از جمود فکری و جلوگیری از خرافات و بدعت‌ها‌؛
  2. توجه به دستورهای قرآن و سنت نبوی درباره ضرورت اتحاد؛
  3. اقتدا به اهل‌بیت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)؛
  4. بیان واقعیات پرهیز از تحریف؛
  5. آگاهی از عقاید یک‌دیگر.

کلید واژه‌ها‌: قرآن، پیامبر اکرم، علمای دین، وحدت اسلامی، همبستگی، مذاهب اسلامی، اختلاف.

مقدمه

هماهنگی و انسجام میان پیروان مذاهب اسلامی به ویژه در عصر کنونی که دشمنان اسلام از راه‌ها‌ی گوناگون از جمله مبارزه با تروریسم و سلاح اتمی در صدد تضعیف و نابودی مکتب حیات بخش اسلام برآمده‌اند از مسایل بنیادی و بسیار با اهمیت است. از این‌رو تنها عامل تجدید عظمت اسلام و رهایی مسلمین و خنثی نمودن توطئه‌ها‌ی دشمن، اتحاد مسلمانان جهان است. اتحاد از راه‌کارهایی است که نه تنها در مسایل سیاسی راه‌گشا است که در عمران، آبادی، پیشرفت، ترقی و... نیز مؤثر است.
مراد از وحدت و تقریب، وحدت و تقریب اسلامی است نه سیاسی و مذهبی. به این معنا که همه مسلمانان با حفظ هویت مذهبی خود، علیه دشمنان اسلام در یک جبهه متحد شوند و از هویت دینی و فرهنگی خود دفاع کنند. چنین اتحادی عملی و شدنی است و هر مسلمان اعم از شیعه و سنی وظیفه دارد که در راه ایجاد آن به طور جدی قدم بردارد. وظیفه و رسالت علمای دینی دراین‌باره بسیار سنگین است و این مقاله در تبیین نقش آنان در این مورد می‌باشد.
پیش از تبیین نقش علما و دانشمندان دینی در ایجاد همبستگی بین پیروان مذاهب اسلامی، با دیدگاه قرآن و سنت درباره اهمیت و ضرورت اتحاد مسلمین آشنا می‌شویم.

وحدت در قرآن

آیات متعددی از قرآن با تعبیرهای گوناگون مسلمانان را به اتحاد و توحید صفوف فراخوانده و از اختلاف و دشمنی بر حذر داشته است، از جمله:

  1. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل‌عمران/103).
  2. «وَ لا تَکونُوا کالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیناتُ وَ أُولئِک لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ»؛ (آل‌عمران/105).
  3. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ» (حجرات/10).
  4. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الْکفّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ»(الفتح/29).
  5. «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ» (انبیاء/92).

وحدت در سنت و سیره نبوی(صلی‌الله‌علیه‌وآله)

با مطالعه سنت و تاریخ زندگانی پربار پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به موارد زیادی برمی‌خوریم که حضرت در قول و عمل پیروان خود را به اتحاد دعوت نموده و نسبت به تفرقه و اختلاف هشدار می‌داد و همواره مراقب بود تا مسلمانان با یک‌دیگر اختلاف نکنند و اگر کوچک‌ترین اختلاف و نزاعی بین آنها پیش می‌آمد با آن برخورد می‌کرد و آتش فتنه را خاموش می‌کرد. از اقوال پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دراین‌باره می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف ـ ذمه المسلین واحدة یسعی بها ادناهم و هم ید علی من سواهم فمن اخفر مسلما فعلیه لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین لا یقبل منه یوم القیامه صرف و لا عدل؛ عهد و امان مسلمانان یکی است و در زمینه پایین‌ترین آنها هم می‌توانند تلاش کنند و مسلمانان یک دست و متحد بر دیگران‌اند و هر کس به مسلمانی خیانت کند نفرین خدا، فرشتگان، و همه مردم بر او خواهد بود و خداوند در روز قیامت هیچ عذر و بهانه‌ای را از او نمی‌پذیرد». (منصور علی ناصف، 1382ق، ج4، ص 400).
ب ـ «المسلم اخو المسلم لایظلمه و لایسلمه (ای الی الهلاک) من کان فی حاجته اخیه کان الله فی حاجة و من فرج عن مسلم کربه فرج الله عنه کربه من کرب یوم القیامه و من ستر مسلما ستره الله یوم القیامه؛ مسلمان برادر مسلمان است، به او ستم نمی‌کند، او را رها نکرده و تنها نمی‌گذارد. هر کس در پی حاجت برادر خود باشد خدا در پی حاجت او است و هر که اندوهی را از مسلمانی برطرف کند خدا در روز قیامت اندوهی از اندوه‌ها‌ی قیامت را از او برطرف می‌کند. هر کس مؤمنی را بپوشاند خدا او را در روز قیامت می‌پوشاند». (پیشین، ج5، ص 20).
ج ـ «مثل المومن فی توادّهم و تعاطفهم و تراحمهم بمنزله الجسد اذ اشتکی منه شیء تداعی له سایر الجسد بسحر و الحمی؛ مؤمنین در دوستی، عطوفت و مهربانی خود نسبت به یک‌دیگر مانند اعضای پیکر یک انسان‌اند، هرگاه عضوی رنجور و دردمند گردد اعضای دیگری نیز از بی‌خوابی و سوز تب متأثر می‌گردد». (ابن حنبل، بی‌تا، ج 4، ص 270).
پیامبر اسلام علاوه بر توصیه‌ها‌ی قولی، در عمل نیز جهت ایجاد وحدت قدم برمی‌داشت. از جمله این موارد آشتی دادن دو قبیله اوس و خزرج است که سال‌ها‌ در مدینه با یک‌دیگر دشمنی و خصومت شدید داشتند. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در همان روزهای آغازین ورود خود به مدینه دشمنی و اختلاف دیرینه آنها را به دوستی و اتحاد تبدیل نمود. (سیوطی، ج2، ص 287 ذیل آیه 103 آل‌عمران؛ به نقل از بحوث قرانیه فی التوحید و الشرک، آیة‌الله سبحانی).
یکی دیگر از اقدامات عملی پیامبر اسلام جهت بر قراری اخوت و همدلی میان مسلمانان و ریشه کن کردن اسباب اختلاف، بستن عقد اخوت و برادری میان انصار و مهاجرین است. با توجه به اینکه میان انصار و مهاجرین از لحاظ قومی، نژادی و اقتصادی فاصله زیادی بود منافقان سعی می‌کردند از این طریق میان آنها اختلاف ایجاد کنند و جامعه نو بنیاد اسلامی را در مدینه به خطر‌اندازند، اما پیامبر از طریق ایجاد عقد و پیمان برادری میان آنها‌، امید منافقان را به یأس تبدیل کرد. (ابن هشام، 1363ش، ج2، ص150).

مسلمان و مؤمن کیست؟

از آنچه گفته شد، در ضرورت و اهمیت اتحاد مسلمانان برای هیچ مسلمانی تردید باقی نمی‌ماند اما جای این سؤال وجود دارد که به لحاظ کلامی و فقهی به چه کسی مسلمان و مؤمن گفته می‌شود. طبق روایات نبوی که شیعه و سنی در کتاب‌ها‌ی حدیثی معتبر خود آنها را نقل نموده‌اند، مسلمان کسی است که شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر خاتم بدهد و اعتقاد به معاد، نمازهای پنج گانه، روزه، زکات و حج داشته باشد.
«عن عکرمة بن خالد عن ابن عمر قال قال رسول الله: بنی الاسلام علی خمس: شهادة ان لااله الا الله و ان محمدا رسول الله و اقامه الصلاة و ایتاء الزکاة و الحج و صوم رمضان؛ پیامبر فرمود: اسلام بر پنج چیز بنا شده است: شهادت به وحدانیت خدا و رسالت حضرت محمد، بر پا داشتن نماز، دادن زکات و روز ماه رمضان». (نجاری، بی‌تا، ج1، ص 11).
«عن ابن عمر (رض) ان رسول الله قال امرت ان اقاتل الناس حتی یشهدوا ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و یقیم الصلاة و یؤتوا الزکاة فاذا فعلوا ذلک عصموا منی دمائهم و اموالهم؛ از ابن عمر نقل شده است که رسول خدا فرمود: ما مأمور شده‌ایم که با مردم بجنگیم تا اینکه شهادت به وحدانیت خدا و رسالت حضرت محمد بدهند و نماز را بر پا دارند و زکات بدهند، اگر چنین کردند خون و مالشان از ناحیه ما در امان است». (پیشین، ص 13).
«عن ابی عمر بن الخطاب (رض) سئل رجل عن النبی من الاسلام قال: یا محمد اخبرنی عن الاسلام، فقال رسول الله: الاسلام ان تشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و تقیم الصلاة و تؤتی الزکاة و تصوم رمضان و تحج البیت ان استطعت الیه سبیلا ... قال فاخبرنی عن الایمان، قال: ان تؤمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله والیوم الاخر و تؤمن بالقدر خیره و شره؛ مردی از پیامبر در مورد اسلام سؤال کرد، پیامبر فرمود: اسلام این است که شهادت بدهی خدایی جز خدای واحد نیست و اینکه محمد رسول خدا است و نماز بر پا داری و زکات بدهی و روزه ماه رمضان را بگیری و حج خانه خدا را در صورت استطاعت انجام دهی. سپس آن مرد از معنای ایمان پرسید، پیامبر فرمود: ایمان به خدا و ملائکه و کتاب‌ها‌ و انبیای خداوند و روز قیامت و قدر، خیر و شرش را باور داشته باشی». (قشیری، 261ق، ج1، ص 37).
«عن عجلان ابی صالح قال: قلت لابی عبدالله او قفنی علی حدود الایمان، فقال: شهادة ان لااله الا الله و ان محمدا رسول الله و الاقرار بماجاء به من عند الله و صلوات الخمس و اداء الزکاة و صوم شهر رمضان و حج البیت و ولایة ولینا و عداوة عدونا و الدخول مع الصادقین؛ عجلان می‌گوید خدمت امام صادق عرض کردم که مرا از حدود و تعریف ایمان آگاه کن، امام صادق فرمود: شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت حضرت محمد و اعتراف به اینکه آنچه پیامبر آورده است از جانب خدا می‌باشد و نمازهای پنج‌گانه و ادای زکات و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا و دوست داشتن دوستان و دشمنی دشمنان ما، و وارد شدن در جمع صادقین، ایمان است». (کلینی، بی‌تا، ج 1، ص 29).

تعریف عبدالقاهر بغدادی از مسلمان

عبدالقاهر بغدادی از متکلمان اهل‌سنت در تعریف مسلمان سنی می‌گوید: «والصحیح عندنا ان امة الاسلام تجمع المقرین بحدوث العالم و توحید صانعه و قدمه و صفاته و عدله و حکمته و نفی التشبیه عنه و نبوت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و رسالته الی الکافه و بتأبید شریعته و بان کل ما جاء به حق و بان القرآن منبع احکام الشریعه و ان الکعبة هی القبلة التی تجب الصلاة الیها فکل من اقر بذلک کله و لم یشبه ببدعة تود الی الکفر فهو السنی الموحد؛ صحیح در نزد ما این است که امت اسلام جمع می‌کند هرکسی که اقرار به حدوث عالم و یگانگی سازنده و خالق آن و قدیم بودن خدا و اینکه خدا دارای صفات و عادل و حکیم است و اینکه خدا شریک ندارد و نیز اقرار به نبوت و عمومیت رسالت حضرت محمد و ابدی و جاودانی بودن شریعت آن حضرت داشته باشد و معتقد باشد هر آنچه محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله)آورده است حق است و قرآن سرچشمه احکام شریعت و خانه کعبه همان قبله‌ای است که نماز خواندن به سمت آن واجب است. بنابراین هرکسی به آنچه ذکر شد اقرار و اعتراف داشته باشد و بدعت که منجر به کفر بشود انجام ندهد سنی موحد و یگانه‌پرست است». (بغدادی، بی‌تا، ص 13).
طبق تعریف بغدادی از سنی موحد، شیعیان نیز سنی موحداند، زیرا به همه آنچه در عبارت بغدادی ذکر شد اقرار و ایمان دارند.
از آنچه بیان شد دو مطلب به خوبی استفاده می‌شود:
1ـ وحدت و همبستگی مسلمانان علاوه بر اینکه واجب عقلی است یک فریضه و واجب دینی نیز می‌باشد و مسلمانان باید به این دستور و واجب دینی عمل نمایند.
2ـ مسلمان و مؤمن کسی است که:
الف ـ ایمان به خدا و یگانگی او داشته باشد؛
ب ـ ایمان به نبوت و رسالت حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و هر آنچه به همراه خود آورده است داشته باشد؛
ج ـ عقیده به معاد و روز قیامت داشته باشد.

نقش علمای دینی در ایجاد همبستگی و وحدت اسلامی

به طور کلی در فرهنگ اسلام، علما و دانشمندان دینی از جایگاه و قداست بسیار بالایی برخوردارند و به تعبیر قرآن، دارای درجات و مراتب بالاتری نسبت به دیگران می‌باشند؛ «یرْفَعِ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات» (مجادله/11). در احادیث نبوی، از علما و جانشینان پیامبر خاتم به وارثین انبیا و ستارگان آسمان و ... یاد شده است:
قال النبی(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رحم الله خلفائی، فقیل یا رسول الله و من خلفائک؟ قال: الذین یحیون سنتی و یعلمونها عباد الله؛ پیامبر فرمود: خداوند جانشینان مرا رحمت کند، عرض شد ای رسول خدا جانشینان شما چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که سنت مرا زنده نموده و به بندگان خدا آموزش می‌دهند». (هندی، 1405، ج 10، ص 229).
ان العلما ورثة الانبیاء ان الانبیاء لم یورثوا دینارا و لا درهما انما ورثوا العلم فمن اخذه فقد اخذ بحظ وافر؛ همانا عالمان وارثان پیامبران‌اند، پیامبران طلا و نقره به ارث نمی‌گذارند، بلکه ارث پیامبر جز علم و دانش چیز دیگری نیست، هرکه از آن بر دارد و استفاده کند بهره فراوانی برده است» (قزوینی، 1395ق، ج1، ص 81).
ان مثل العلماء فی الارض کمثل النجوم یهتدی بها فی ظلمات البر و البحر فاذا انطمست النجوم او شک ان تظل الهداة؛ علما در روی زمین همانند ستارگان در آسمان‌اند که به وسیله آنها مردم در تاریکی‌ها‌ی بیابان و دریا هدایت می‌شوند، اگر ستاره‌ها‌ غروب نمایند نزدیک است که راهنمایان راه را گم کنند. (منذری، 1388ق، ج1، ص 102ـ100).
با توجه به جایگاه و مقام معنوی و اجتماعی علما و پیشوایان دینی، آنان دارای مسئولیت خطیر و نقش کلیدی و محوری در ایجاد وحدت و هماهنگی بین مسلمانان و برطرف کردن اختلاف و نفاق از میان ایشان‌اند، زیرا نقش و مسئولیت هر کس به میزان ارزش وجودی و جایگاه و موقعیت او در جامعه است. بنابراین همان‌گونه که قرآن و پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) امت مسلمان را به انسجام و برادری فراخوانده و از اختلاف و دشمنی بر حذر داشته‌اند، علمای اسلام که طبق نص پیامبر وارث، جانشین و امین خدا و پیامبرند باید با تأسی از پیامبران اختلافات و تنش‌ها‌ی مذهبی، نژادی، منطقه‌ای و ملی را از راه‌ها‌ی مختلف از جمله خطابه و منبر، کتاب، مجله، روزنامه، اینترنت و سایر ابزار تبلیغاتی، از میان مسلمانان ریشه کن نمایند و در مقابل، بذر محبت، همدلی و برادری را در دل‌ها‌ی آنان بیافشانند.
اکنون وقت آن رسیده است که علما با درک زمان و شرایط حساس جهان اسلام با تمسک به کتاب و سنت و در نظر گرفتن اصول و مشترکات اسلام، از اختلافات و اعمال تفرقه‌انگیز پرهیز نمایند و جلوی کسانی که زمینه‌ها‌ی دشمنی میان مسلمین و جدایی آنان از یک‌دیگر را فراهم می‌کنند گرفته و نقشه‌ها‌ی خطرناک دشمنان اسلام را خنثی نمایند.
وحدت میان علمای اسلام رمز موفقیت، عظمت، پیشرفت و سربلندی مسلمین می‌باشد. اهمیت و ضرورت اتحاد و مدارای علمای مسلمان از آن رو است که همبستگی ایشان سبب انسجام، همدلی و همراهی سایر اقشار مسلمانان می‌شود؛ زیرا علما پیشوا و مقتدای امت اسلام‌اند و مردم از آنها تبعیت می‌کنند. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدوا فسدت امتی، قیل: یا رسول الله و من هما؟ قال: الفقهاء و الامراء؛ پیامبر فرمود: دو دسته از امت من اگر صالح و شایسته شدند امت من صالح و شایسته می‌شوند و اگر فاسد شدند امت فاسد می‌شوند، سؤال شد آن دو طایفه کدام‌اند، فرمود: دانشمندان دینی و حاکمان».

راه‌کارهای علما در اتحاد مسلمانان

عالمان دین با راه‌کارهای زیر به خوبی می‌توانند مسلمانان را با یک‌دیگر نزدیک و متحد و اختلافات را از میان آنها ریشه کن نمایند:

  1. ترویج فضایل اخلاقی و انسانی در میان جوامع اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر؛
  2. پرهیز از جمود فکری و کوته نظری و جلوی گیری از خرافات و بدعت‌ها‌؛
  3. اجتناب از تعصب ملی، نژادی، منطقه‌ای، قومی و مذهبی و توجه به این اصل که ملاک امتیاز و برتری در اسلام تقوای الهی است (إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکمْ) (حجرات/13) و نژاد، رنگ و قوم تنها وسیله شناسایی از یک‌دیگر است نه امتیاز معنوی (وَ جَعَلْناکمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا) (همان)؛
  4. توجه به دستورات قرآن و سنت درباره اتحاد؛
  5. خود داری از تفسیر به رأی آیات قرآن کریم؛
  6. اقتدا به اهل‌بیت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در برخورد با سران مذاهب اسلامی؛
  7. خودداری از سب و لعن و تکفیر و متهم نمودن یک‌دیگر؛
  8. اخلاص، حسن نیت، سعه صدر و رعایت آداب گفت‌وگو در مقام تفاهم و تبادل نظر و مباحث علمی (وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ) (نحل/125)؛
  9. ارتباط مداوم میان علمای مذاهب اسلامی از طریق برگزاری نشست‌ها‌ و سیمنارهای علمی و تحقیقی در فضای آزاد و صمیمی و تسلیم شدن در برابر منطق صحیح و قوی؛
  10. مقایسه و تطبیق موارد اشتراک و افتراق مکتب خلفا و اهل‌بیت(علیهم‌السلام)؛
  11. اجتناب از نقل روایات ضعیف و اسرائیلیات و اقوال نادر و اختلاف انگیز؛
  12. خودداری از صدور هر نوع فتوای تفرقه‌انگیز؛
  13. نقل روایات از کتاب‌ها‌ی حدیثی یک‌دیگر؛
  14. توجه به این نکته که اختلاف در مسایل فقهی امری طبیعی و مطلوب است و کم و بیش در میان همه مذاهب وجود دارد؛
  15. توجه به مغز و روح دین و پرهیز از قشری‌گری و ظاهرگرایی؛
  16. مبارزه با جهل و بی‌خبری و عقب ماندگی و تلاش برای فتح قله‌ها‌ی علوم و فنون مختلف؛
  17. پیروی از پیشگامان تقریب و منادیان وحدت اسلامی هم‌چون سید جمال‌الدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده، سید عبدالحسین شرف‌الدین، امام خمینی، شیخ محمود شلتوت و ... ؛
  18. توجه به این مطلب که شیعه و سنی دشمنی مشترک دارند؛
  19. بیان واقعیات و پرهیز از تحریف احکام؛
  20. آگاهی از مسایل اعتقادی و فقهی و اصطلاحات مذاهب اسلامی.

توجه عملی به راه‌کارها و پیشنهادات یاد شده، مسلمانان را به هم دیگر نزدیک و متحد نموده و سبب بازگشت عظمت از دسته رفته آنان و شکست دشمنان اسلام می‌شود.
توضیح، تحلیل و بیان میزان تأثیر یکایک راه‌کارهای ذکر شده فرصت و مجال دیگری می‌طلبد و در اینجا تنها به تبیین دو راه‌کار آخر به صورت خلاصه پرداخته می‌شود.

نقش بیان واقعیات و پرهیز از تحریف احکام اسلامی در همبستگی مسلمانان

مقصود از بیان واقعیات و پرهیز از تحریف احکام این است که علمای محترم مذاهب اسلامی هنگام بازگویی و تعلیم احکام و مسایل فقهی باید همان‌گونه که ائمه مذاهب اسلامی و مراجع تقلید در کتاب‌ها‌ی فقهی و رساله‌ها‌ی عملیه خود بیان نموده‌اند عمل نمایند. به عنوان مثال، اگر عملی طبق نظر رئیس مذهب و مرجع تقلیدی مستحب است، در موقع تعلیم از آن به عنوان مستحب، اگر واجب است به عنوان واجب و اگر اختلافی است به عنوان مورد اختلاف از آن نام ببرند.
در مواردی دیده می‌شود که برخی علما اعمالی را که طبق فتاوای رؤسای همه مذاهب اسلامی واجب نیست به گونه‌ای برای مردم بازگو می‌کنند که تداعی واجب بودن نزد تمام مذاهب می‌نماید؛ برای نمونه می‌توان به مسئله تکتف در نماز (گذاشتن دست روی دست در حال قیام در نماز) و شهادت به ولایت حضرت علی در اقامه اشاره کرد. برخی از علمای محترم اهل‌سنت تکتف را طوری به مردم آموزش داده و می‌دهند که گویا واجب است و بدون تکتف نماز باطل است. آنها‌ به این نکته اشاره نمی‌کنند که اولا همه مذاهب چهارگانه اهل‌سنت، تکتف در نماز را واجب نمی‌دانند؛ ثانیاً برخی از مذاهب اسلامی مانند مالکی نه تنها این عمل را واجب نمی‌دانند بلکهّ طبق بعضی از صورت‌ها‌ ارسال (رها کردن دست در حال قیام نماز) را مندوب و تکتف را مکروه می‌دانند و ثالثاً آنها‌یی هم که تکتف را سنت و مستحب می‌دانند در نحوه آن اختلاف دارند؛ حنفیه معتقد است باید دست راست را بر دست چپ در زیر ناف گذاشت. اما شافعیه می‌گوید باید دست را پشت ناف و در زیر سینه گذاشت. (ر. ک: جزیری، 1406 ق، ج1، ص 251؛ حنفی، بی‌تا، ج 1، ص 287 و مرغنیانی، بی‌تا، ج1، ص 47).
از طرفی دیگر، علمای شیعه اذان و اقامه را به گونه‌ای به مسلمانان شیعه آموزش می‌دهند که گویا شهادت به ولایت امیرالمؤمنین (اشهد ان علیا ولی الله) جزء اذان و اقامه است و بدون آن اذان و اقامه ناقص است. در حالی‌که هیچ یک از مراجع تقلید شیعه چنین فتوایی نداده‌اند. همه آن را مستحب می‌دانند و در رساله‌ها‌ی عملیه خود تصریح کرده‌اند اگر کسی شهادت ثالثه را به این نیت که جزء اذان و اقامه است بگوید بدعت انجام داده است. (بنی‌ها‌شمی، 1378ش، ج1، ص540). شیخ طوسی در کتاب مبسوط در این مورد می‌گوید: «الاذان و الاقامه خمسة و ثلاثون عشر فصلا ثمانیة عشر فصلا الاذان و سبعة عشر فصلا الاقامه ... فاما قول اشهد ان علیا امیر المومنین و آل محمد خیر البریه علی ما ورد فی شواذ الاخبار فلیس بمعول علیه فی الاذان و لو فعله الانسان یاثم به غیر انه لیس من فضیلة الاذان و لا کمال فصوله؛ اذان و اقامه 35 فصل است، هرکدام به ترتیب 18 و 17 جمله دارد، اما گفتن اشهد ان علیا امیر المومنین و آل محمد خیر البریه بنابر آنچه که در اخبار شاذ آمده است که فقها در بحث اذان به آنها عمل نکرده‌اند اگر آن جمله را در اذان بگوید [به قصد جزئیت] گناه کرده است». (شیخ طوسی، 1387ق، ج1، ص99).
بنابراین اختلاف در مسایل فقهی یک امری طبیعی است و هر مجتهدی که واجد شرایط باشد با توجه به مبانی و ادله شرعی که در اختیار دارد احکام اسلامی را از منابع آن استنباط و استخراج می‌کند. این اختلاف‌نظر تنها در میان علمای شیعه و سنی نیست بلکه در میان مذاهب اهل‌سنت و علمای شیعه نیز وجود دارد. مذاهب چهارگانه اهل‌سنت در بسیاری از جزئیات مسایل فقهی با هم اختلاف دارند که این امر هیچ مشکلی به وجود نمی‌آورد و چنین اختلافی مذموم نیست، بلکه موجب بالندگی و پویایی فقه می‌شود. برای نمونه می‌توان به اختلاف آنها در مقدار مسح سر در وضو و تکتف در نماز و نحوه آن و معنای سنت، مندوب، مستحب، تطوع، فضیلت، واجب و فرض اشاره کرد. [۲]
در نتیجه، اگر همه تعالیم اسلام را در سه بخش عقاید، اخلاق، و احکام فقهی خلاصه کنیم، شیعه و سنی در مسایل اعتقادی و اخلاقی یا با هم اختلاف ندارند و یا اگر اختلاف دارند اندک است. اما در مسایل فقهی اختلاف هم در میان خود مذاهب اهل‌سنت است و هم علمای شیعه در بعضی موارد با یک‌دیگر اختلاف‌نظر دارند.
اما نکته مهم این است که اختلاف علمی در مسایل فقهی و حتی اعتقادی اگر به خوبی هدایت و رهبری شود منجر به اختلاف سیاسی و دشمنی و مخاصمه نمی‌شود.

لزوم آگاهی علمای هر دو فرقه از مذاهب و عقاید یک‌دیگر

یکی از راه‌کارها و عوامل مهم اتحاد مسلمانان این است که علمای فرقه‌ها‌ی مختلف اسلامی از مذاهب و عقاید یک‌دیگر آگاهی و شناخت صحیح داشته باشند، در غیر این صورت ممکن است نسبت‌ها‌ی خلاف واقع به یک‌دیگر داده و هر کدام دیگری را متهم به داشتن عقاید غیر اسلامی و شرک‌آلود نمایند.
به عنوان مثال، برخی از شیعیان معتقدند برادران اهل‌سنت دشمن اهل‌بیت‌اند یا دست‌کم نظر مثبت به اهل‌بیت ندارند، در حالی‌که همه برادران اهل‌سنت با توجه به آیه مودت «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» (شوری/ 23) و آیه تطهیر «... إِنَّما یرِیدُ اللّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً (احزاب/33)، و روایاتی که در ذیل این دو آیه از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) درباره اهل‌بیت در کتاب‌ها‌ی تفسیری و حدیثی دو فرقه نقل شده است، اهل‌بیت پیامبر را دوست دارند.

دیدگاه اهل‌سنت درباره محبت اهل‌بیت

عبدالقاهر بغدادی از علمای بزرگ اهل‌سنت قرن پنجم، نظر اهل‌سنت را درباره محبت اهل‌بیت این‌گونه بیان می‌کند: «قالوا (اهل‌سنت) بمواله الحسن و الحسین و المشهورین من اسباط رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) کالحسن بن الحسن و عبدالله بن حسن و علی بن الحسین زین‌العابدین و محمد بن علی بن الحسین المعروف بالباقر و هو الذی بلغه جابر بن عبدالله الانصاری سلام رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و جعفر بن محمد المعروف با لصادق و موسی بن جعفر و علی بن موسی الرضا و کذلک قولهم فی سائر من درجه علی سنن ابائه الطاهرین؛ اهل‌سنت، امام حسن، امام حسین و معروفین از فرزندان پیامبر مانند حسن بن حسن و عبدالله بن حسن و زین‌العابدین و امام باقر، کسی که جابر بن عبدالله انصاری سلام رسول خدا را به او ابلاغ کرد، و جعفر بن محمد معروف به صادق و موسی بن جعفر و علی بن موسی الرضا را دوست دارند و نیز فرزندان دیگر اهل‌بیت را که بر سنت پدران طاهرین خود مشی می‌کنند دوست دارند». (بغدادی، بی‌تا، 360و362)
بنابراین شیعیان باید بدانند که محبت اهل‌بیت پیامبر اختصاص به شیعه ندارد بلکه برادران اهل‌سنت نیز آنان را دوست دارند. از این‌رو محبت اهل‌بیت، زمینه خوبی برای وحدت مسلمین و رهایی از دام اختلاف است.

دیدگاه امامان و علمای شیعه درباره غلات، تحریف قرآن و اصحاب پیامبر

در مقابل، تصور برخی از اهل‌سنت درباره شیعه چنین است: شیعیان اهل غلو (کسانی که حضرت علی و امامان و فرزندان او را به الوهیت و نبوت توصیف می‌کنند) و قائل به تحریف قرآن بوده و همه اصحاب پیامبر را سب و لعن می‌کنند و ... . در حالی‌که امامان و علمای شیعه با شدت با غلات بر خورد کرده و غالیان را تکفیر نموده‌اند. امام علی دراین‌باره فرموده است: «اللهم انی بریء من الغلات کبرائه عیسی بن مریم من النصاری اللهم اخذلهم ابدا و لا تنصر منهم احدا؛ خداوندا من از غلات بیزاری می‌جویم همان‌گونه که عیسی بن مریم از نصاری بیزاری جست، خدایا آنان را خار گردان و هیچ یک از آنان را یاری مکن». (علامه مجلسی، ج25، ص 346).
امام صادق نیز فرمود: «الغلات شر الخلق؛ بدترین مردم غالیان‌اند». (پیشین).
شیخ صدوق از محدثین و علمای بزرگ شیعه (381م) می‌گوید: اعتقاد ما درباره غلات و مفوضه این است که آنها کافر و بدتر از یهود و نصاری می‌باشند (شیخ صدوق، ص 17 به نقل از فرق و مذاهب ربانی گلپایگانی).
شیخ مفید از متکلمین معروف قرن چهارم (م413) نیز همین نظر را درباره غلات دارد. (شیخ مفید، ص 109).
بنابراین شیعه را با غلات یکی دانستن نشانه عدم اطلاع از دیدگاه شیعه درباره غلات است.
هم‌چنین شیعیان قول به تحریف قرآن را نمی‌پذیرند و می‌گویند قرآن موجود همان قرآنی است که خدا بر پیامبر اکرم نازل فرموده است. همه علمای شیعه از فضل بن شاذان گرفته تا علمای عصر حاضر هیچ کس قائل به تحریف قرآن نشده است. گرچه برخی از روایات شاذ و ضعیف درباره تحریف قرآن در برخی منابع فریقین وجود دارد ولی کسی به آنها عمل نکرده است.
برای نمونه تنها به نقل عبارت مرحوم شیخ صدوق درباره عدم تحریف قرآن اکتفا می‌شود. وی در رساله‌ای که در آن عقاید شیعه را بیان کرده است در مورد تحریف قرآن می‌نویسد: «اعتقادنا ان القرآن الذی انزله الله تعالی علی نبیه محمد هو ما بین الدفتین و هو ما بایدالناس لیس باکثر من ذلک و من نصب الینا انا نقول انه اکثر من ذلک فهو کاذب؛ اعتقاد شیعیان درباره قرآن این است: قرآنی که خداوند متعال بر پیامبر خود حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل کرده است همین قرآنی است که در دست مسلمانان است، بیش‌تر از این نبوده و نیست و هر کس به شیعه نسبت دهد که آنان معتقد به قرآنی هستند که بیش‌تر از قرآن موجود است، دروغ‌گو است.[۳] (شیخ صدوق، اعتقادات الامامیه، ضمیمه شرح باب حادی عشر، به نقل از رسائل و مقالات آيت‌الله سبحانی، ج1، ص 192)
دیدگاه شیعه درباره صحابه پیغمبر دیدگاهی معتدل و به دور از افراط و تفریط است؛ یعنی شیعه به اصحاب پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) احترام می‌گذارد، اما طبق آیات قرآن و برخی روایات، بعضی از اصحاب از مسیر پیامبر خارج شدند و شیعه نسبت به آنها حساس است.
بنابر آنچه گفته شد همه عوامل و راه‌کارهای یاد شده، به ویژه بیان واقعیات و دیدگاه‌ها‌ی اصلی صاحبان مذاهب اسلامی و علمای صاحب‌نظر هر مذهب و آگاهی از عقاید یک‌دیگر و معرفی عقاید پیروان مذاهب اسلامی از کتاب‌ها‌یی که مورد قبول آنان است نقش عمده در ایجاد وحدت و همبستگی مسلمانان دارد که عالمان دین با به کار بستن آنها می‌توانند جلوی تکفیر، طعن و اتهام بستن مسلمانان به یک‌دیگر را بگیرند و آنها را در یک صف قرار دهند.
علمای فعلی جهان اسلام باید با اقتدا به عالمان گذشته خود، کلام، فقه و اصول مقارن و بین‌المذاهب بنویسند و تدریس کنند و از یک‌دیگر کسب فیض نمایند و مجالس مناظره و گفت‌وگو را در فضای صمیمی فراهم نمایند؛ همان‌گونه که در قرن چهارم هجری شیخ مفید و قاضی ابوبکر باقلانی در فضای صمیمی با رعایت آداب و شرایط مناظره با یک‌دیگر مناظره می‌کردند و به همین دلیل شیخ مفید در میان اهل‌سنت از احترام زیادی برخوردار بود و وقتی رحلت کرد تشییع جنازه او یکی از باشکوه‌ترین و شلوغ‌تر ین مراسم تشییع جنازه بود با اینکه بیش‌تر مردم بغداد از اهل‌سنت بودند.
یا در قرن پنجم، مرحوم شیخ طوسی کتاب «الخلاف» در بیان دیدگاه‌ها‌ی مذاهب اسلامی نوشت و یا فاضل قوشجی، از علمای اهل‌سنت، بر کتاب «تجرید الاعتقاد» خواجه نصیرالدین طوسی شرح نوشت و نیز مرحوم فیض کاشانی (م1072) به تهذیب و تحقیق در مورد کتاب احیاء علوم الدین غزالی پرداخت.
هم‌چنین در گذشته نه چندان دور، سید جمال‌الدین افغانی، شیخ محمد عبده، علامه اقبال لاهوری، شیخ حسن بناء (رهبر اخوان‌المسلمین)، شیخ محمود شلتوت، آيت‌الله بروجردی، شرف الدین عاملی، شیخ سلیم بشری، و امام خمینی، از منادیان وحدت اسلامی بودند که از هیچ تلاشی در ایجاد وحدت و اخوت اسلامی فروگذار نکردند، بنابراین بسیار شایسته است که علمای فعلی جهان اسلام به آنان تأسی نموده و در راه وحدت و انسجام مسلمین تلاش شبانه روزی نمایند و نغمه‌ها‌ی شوم اختلاف را در نطفه خفه نمایند.

فتوای شیخ شلتوت بر جواز تقلید از مذهب شیعه

در پایان جهت حسن ختام، فتوای تاریخی و وحدت بخش شیخ محمود شلتوت رئیس وقت الازهر و نیز روایاتی را که حضرت امام خمینی در بحث تقیه مداراتی در کتاب رسائل خود نقل نموده است بیان می‌گردد:
شیخ محمود شلتوت در پاسخ این سؤال که آیا می‌شود از مذهب شیعه تقلید کرد چنین می‌گوید: «ان مذهب الجعفریه المعروف به مذهب الشیعة الامامیة الاثنا عشریة مذهب یجوز التعبد به شرعا کسائر مذاهب اهل السنه. فینبغی للمسلمین ان یعرف ذلک و یتخلصوا من العصبیة بغیر الحق لما مذاهب معینة؛ مذهب جعفری که معروف به مذهب شیعه دوازده امامی است مذهبی است که تقلید از آن و تعبد به آن شرعاً جایز است مانند سایر مذاهب اهل‌سنت. بنابراین سزاوار است که مسلمانان، مذهب شیعه امامیه را بشناسند و خود را از تعصب و دل بستن بدون دلیل از مذاهب خاص رها کنند». (بی‌آزار شیرازی، 1412ق).
امام خمینی در کتاب الرسائل خود در بحث تقیه مداراتی [۴] در مقام استدلال بر عدم اعاده اعمالی که به صورت تقیه مداراتی انجام شده است روایات زیر را، با به کار بردن تعبیر صحیحه و موثقه درباره آنها‌، نقل نموده است: عنوان باب چنین است: «فی الروایات الدالة علی صحة الصلاة مع العامه».

  1. 1ـ «صحیحه حماد بن عثمان عن ابی عبدالله انه قال: من صلی معهم فی الصف الاول کان کمن صلی خلف رسول الله فی الصف الاول». سپس امام در ذیل روایت اضافه می‌کند که: «و لاریب ان الصلاة معه صحیحة ذات فضیلة جمة فکذلک الصلاة معهم حال التقیة؛ امام صادق فرمود کسی که با اهل‌سنت در صف اول جماعت نماز بخواند مانند کسی است که در پشت سر رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در صف اول نماز خوانده است. بدون تردید نماز خواندن با پیامبر نه تنها صحیح است که دارای فضیلت بسیار بزرگ است، هم‌چنین نماز خواندن با اهل‌سنت در حال تقیه دارای فضیلت بزرگ است. (امام خمینی، 1385ق، ص 198).
  2. 2ـ «عن ابی عبدالله ... صلوا فی عشائرهم و عدودوا مرضاهم و اشهدوا جنائزهم؛ امام صادق به شیعیان خود فرمود: در میان طوائف و گروه‌ها‌ی اهل‌سنت نماز بگذارید و به عیادت بیماران آنها بروید و جنازه‌ها‌ی آنها را تشییع کنید». (پیشین، ص 195).

پانویس

  1. محقق، نويسنده و مدرس حوزه.
  2. جهت اطلاع از اختلاف نظر رؤساى مذاهب اهل سنت به کتاب الفقه على مذاهب الاربعه، تأليف عبدالرحمن الجزيرى مراجعه نماييد.
  3. جهت آگاهى بيش‌تر از ديدگاه شيعه درباره عدم تحريف قرآن به مقدمه تفسير البيان مرحوم آيت‌الله خوئى مراجعه نماييد.
  4. و المراد بالتقيه مداراة ان يکون المطلوب فيها نفس شمل الکلمة و وحدتها لاجل مدارات الناس و جلب محبتهم و جر مودتهم من غير خوف ضرر کما فى التقيه خوفا (امام خمينى).

منابع

  1. قرآن کریم
  2. ابن‌بابویه، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، 1414.
  3. ابن‌حنبل، احمد، مسند و بهامشه منتخب کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، دار الفکر، بی‌جا، بی‌تا.
  4. ابو محمد، عبدالملک (ابن‌هشام) السیرة النبویة، تحقیق عبدالحفیظ شبلی و دیگران، انتشارات ایران، قم، 1363ش.
  5. امام خمینی، روح‌الله، الرسائل، مؤسسه اسماعیلیان، تهران، 1385ق.
  6. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، دارالمعرفه، بیروت، بی‌تا.
  7. بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، تحقیق محیی الدین عبدالحمید، دارالمعرفه، بیروت، بی‌تا.
  8. بنی‌ها‌شمی، سید محمد حسن، توضیح المسائل مراجع، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ چهارم، 1378ش.
  9. بی‌آزار شیرازی، عبدالکریم، الوحدة الاسلامیه، موسسه الاعلمی، بیروت، چاپ دوم، 1412.
  10. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ هفتم، 1406.
  11. حنفی، ابن همام، شرح فتح القدیر علی الهدایه، دارالفکر، بیروت، چاپ دوم، بی‌تا.
  12. شیخ صدوق، الاعتقادات فی دین الامامیه.
  13. شیخ طوسی، محمد، المبسوط فی فقه الامامیه، تصحیح محمد تقی کشفی، المکتبة المرتضویه، تهران، 1387ق.
  14. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد.
  15. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 25.
  16. قزوینی، ابن ماجه، سنن ابن ماجه، تحقیق محمد فؤادعبدالباقی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1395ق.
  17. قشیری، مسلم، صحیح مسلم، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، دار احیاء الکتب العربی، بیروت، چاپ اول، 1374ق.
  18. کتاب الخصال، تحقیق علی اکبر غفاری، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1403.
  19. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، بی‌تا.
  20. مرغینانی، برهان الدین، الهدایه شرح بدایة المبتدی، المکتبة الاسلامیه، بی‌تا، بی‌جا.
  21. منذری، عبدالعظیم، الترغیب و الترهیب، تحقیق مصطفی محمد عمارة، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1388ق.
  22. منصور علی شیف ناصف، التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1382ق.
  23. هندی، متقی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح صفوة السقا، مؤسسه الرسالة، بیروت، چاپ پنجم، 1405ق.

مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره هفتم، تابستان 1385 می‌باشد.