۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دانسته اند' به 'دانستهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
موته سرزمینی است در مرزهای [[شام]] <ref>معجم البلدان، ج ۸، ص۱۹۰</ref> و بلقاء پایین [[دمشق]] قرار دارد. <ref>طبقات ابن سعد، ج ۲، ص۱۲۸</ref> | موته سرزمینی است در مرزهای [[شام]] <ref>معجم البلدان، ج ۸، ص۱۹۰</ref> و بلقاء پایین [[دمشق]] قرار دارد. <ref>طبقات ابن سعد، ج ۲، ص۱۲۸</ref> | ||
موته | موته روستایی در نزدیکی [[بلقاء]] است که حارث بن عمیر نماینده رسول خدا(ص) را در آنجا شهید کردند. | ||
[[مسلمانا]]ن در این جنگ به معان که اکنون | [[مسلمانا]]ن در این جنگ به معان که اکنون یکی از استانهای کشور [[اردن]] و نیز نام شهر مرکزی استان است رسیدند. در شمال معان شهرکی است به نام کوک که درجنوب شرقی [[بحرالمیت|بحرالمیت]] واقع است، اکنون قبور شهدای موته در بیرون شهرک کوک واقع است . | ||
=علت جنگ موته= | =علت جنگ موته= | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
[[واقد]]ی درمورد علت جنگ روایت میکند: [[رسول الله (ص)]] نامهای را به وسیله حارث بن عمیر أزدی لهبی برای پادشاه [[بُصری]] <ref>بصری بر وزن کبری مرکز حوران و از توابع دمشق در شام بوده است</ref> فرستاد. او در میانه راه وقتی به موته رسید، [[شرحبیل بن عمرو غسّانی]] <ref> غسّان نیز از أزد میباشد، مغازی، ج ۲، ص۷۶۰</ref> که حاکم آنجا بود جلوی حارث را گرفت؛ زیرا گمان میکرد که از فرستادگان رسول خدا (ص) است. | [[واقد]]ی درمورد علت جنگ روایت میکند: [[رسول الله (ص)]] نامهای را به وسیله حارث بن عمیر أزدی لهبی برای پادشاه [[بُصری]] <ref>بصری بر وزن کبری مرکز حوران و از توابع دمشق در شام بوده است</ref> فرستاد. او در میانه راه وقتی به موته رسید، [[شرحبیل بن عمرو غسّانی]] <ref> غسّان نیز از أزد میباشد، مغازی، ج ۲، ص۷۶۰</ref> که حاکم آنجا بود جلوی حارث را گرفت؛ زیرا گمان میکرد که از فرستادگان رسول خدا (ص) است. | ||
برای همین از او پرسید: گویی که از فرستادگان [[محمد]] هستی؟ حارث گفت: بله من فرستاده رسول خدا(ص) هستم. شرحبیل دستور داد که او را بکشند. و این در حالی بود که هیچ پیکی غیر ازاو به قتل نرسیده بود. <ref> | برای همین از او پرسید: گویی که از فرستادگان [[محمد]] هستی؟ حارث گفت: بله من فرستاده رسول خدا(ص) هستم. شرحبیل دستور داد که او را بکشند. و این در حالی بود که هیچ پیکی غیر ازاو به قتل نرسیده بود. <ref>المغازی، ج ۲، ص ۷۵۶- ۷۵۵، طبقات الکبری، ج ۲، ۱۲۸؛ امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۳۴۵</ref> | ||
همزمان با این حادثه گروه ۱۵ نفرهای که از سوی پیامبر برای تبلیغ به سرزمین [[ذات الطلوع]] رفته بودند نیز مورد تهاجم قرار گرفتند و جز یک نفر که مجروح شد و به [[مدینه]] برگشت همگی آنها به [[شهادت]] رسیدند. <ref> الکامل فی التاریخ ج ۲ ص ۱۵۵ و عن تاریخ الأمم و الملوک ج ۲ ص ۳۱۳ عن الواقدی</ref> | همزمان با این حادثه گروه ۱۵ نفرهای که از سوی پیامبر برای تبلیغ به سرزمین [[ذات الطلوع]] رفته بودند نیز مورد تهاجم قرار گرفتند و جز یک نفر که مجروح شد و به [[مدینه]] برگشت همگی آنها به [[شهادت]] رسیدند. <ref> الکامل فی التاریخ ج ۲ ص ۱۵۵ و عن تاریخ الأمم و الملوک ج ۲ ص ۳۱۳ عن الواقدی</ref> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
پس از آنکه پیامبر اکرم (ص) [[نماز ظهر]] را به جای آورد در جای خود نشست و اصحابش دور او نشستند. <ref>مغازی واقدی، ج ۲، ص۷۵۵- ۷۵۶</ref> در روایت [[ابان بن عثمان بجلی کوفی]] از [[امام صادق (ع)]] آمده است که آن [[حضرت (ص)]] [[جعفربن ابیطالب]] را به فرماندهی آنها انتخاب کرد و پس از او [[زید بن حارثه کلبی]] و پس از او [[عبدالله بن رواحه]] را تعیین نمود <ref> إعلام الوری، ص۲۱۲ و مناقب آل ابیطالب، ج ۱، ص۲۰۵</ref> و فرمود که اگر عبدالله بن رواحه هم آسیبی دید، [[مسلمانان]] خودشان فرماندهی برای خودتعیین کنند... آنگاه رسول خدا (ص) پرچم سفیدی برای آنها که سه هزار نفر بودند بست. | پس از آنکه پیامبر اکرم (ص) [[نماز ظهر]] را به جای آورد در جای خود نشست و اصحابش دور او نشستند. <ref>مغازی واقدی، ج ۲، ص۷۵۵- ۷۵۶</ref> در روایت [[ابان بن عثمان بجلی کوفی]] از [[امام صادق (ع)]] آمده است که آن [[حضرت (ص)]] [[جعفربن ابیطالب]] را به فرماندهی آنها انتخاب کرد و پس از او [[زید بن حارثه کلبی]] و پس از او [[عبدالله بن رواحه]] را تعیین نمود <ref> إعلام الوری، ص۲۱۲ و مناقب آل ابیطالب، ج ۱، ص۲۰۵</ref> و فرمود که اگر عبدالله بن رواحه هم آسیبی دید، [[مسلمانان]] خودشان فرماندهی برای خودتعیین کنند... آنگاه رسول خدا (ص) پرچم سفیدی برای آنها که سه هزار نفر بودند بست. | ||
[[یعقوبی]] مینویسد: «پیامبر(ص) در سال هشتم، جعفر بن | [[یعقوبی]] مینویسد: «پیامبر(ص) در سال هشتم، جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه را با لشکری برای [[جنگ]] روم به [[شام]] فرستاد. <ref>تاریخ یعقوبی/ترجمه،ج۱،ص:۴۲۶ </ref> | ||
اما [[شیعه]] بر این باور بوده است که جعفر | اما [[شیعه]] بر این باور بوده است که جعفر فرماندهی نخست سپاه مزبور بر عهده داشته است. <ref> المبعث و المغازی، ابان بن عثمان احمر، صص ۹۲- ۹۴</ref> ابن ابی الحدید با اشاره به عقیده شیعه می گوید: او در اشعاری که ابن اسحاق آورده شواهدی بر عقیده شیعه یافته است. <ref> شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۵، ص ۶۲</ref> | ||
همچنین علامه جعفر مرتضی قسمت آخر روایت که در صورت کشته شدن هر سه فرمانده مسلمانان از میان خودشان یکی را انتخاب کنند را مردود دانستهاند. <ref>الصحیح من السیرة النبی الأعظم، | همچنین علامه جعفر مرتضی قسمت آخر روایت که در صورت کشته شدن هر سه فرمانده مسلمانان از میان خودشان یکی را انتخاب کنند را مردود دانستهاند. <ref>الصحیح من السیرة النبی الأعظم، مرتضی العاملی ،ج۱۹،ص:۲۸۰</ref> | ||
=سخنرانی پیامبر اکرم (ص)= | =سخنرانی پیامبر اکرم (ص)= | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
«شما را به [[تقوی]] و خیر و نیکی نسبت به مسلمانانی که با شما هستند توصیه میکنم... با نام [[خدا]] و در راه خدا حرکت کنید و با کسی که به خدا [[کفر]] میورزد بجنگید و پیمانشکنی و خیانت نکنید و بچهها را به قتل نرسانید و هنگامی که با دشمن مواجه میشوید، آنها را به یکی از این امور دعوت کنید که اگر به هر کدام پاسخ دادند بپذیرید و از آنها دست بکشید.آنها رابه [[اسلام]] دعوت کنید که اگر پذیرفتند از ایشان قبول کنید و آنها را رها کنید. اگر این را نپذیرفتند، آنها را به پرداخت [[جزیه]] دعوت کنید. و اگر قبول کردند، از آنها بپذیرید ودست از ایشان بردارید . اگراین را هم نپذیرفتند از خدا کمک بخواهید و با آنها بجنگید . <ref>ظاهرا این توصیه بعد از نماز ظهر در مسجد و خطاب به فرماندهان و به خصوص جعفر طیار بوده است.</ref> | «شما را به [[تقوی]] و خیر و نیکی نسبت به مسلمانانی که با شما هستند توصیه میکنم... با نام [[خدا]] و در راه خدا حرکت کنید و با کسی که به خدا [[کفر]] میورزد بجنگید و پیمانشکنی و خیانت نکنید و بچهها را به قتل نرسانید و هنگامی که با دشمن مواجه میشوید، آنها را به یکی از این امور دعوت کنید که اگر به هر کدام پاسخ دادند بپذیرید و از آنها دست بکشید.آنها رابه [[اسلام]] دعوت کنید که اگر پذیرفتند از ایشان قبول کنید و آنها را رها کنید. اگر این را نپذیرفتند، آنها را به پرداخت [[جزیه]] دعوت کنید. و اگر قبول کردند، از آنها بپذیرید ودست از ایشان بردارید . اگراین را هم نپذیرفتند از خدا کمک بخواهید و با آنها بجنگید . <ref>ظاهرا این توصیه بعد از نماز ظهر در مسجد و خطاب به فرماندهان و به خصوص جعفر طیار بوده است.</ref> | ||
آنگاه رسول خدا (ص) لشکر اسلام را تا [[ثنیة الوداع]] <ref>ثنیة الوداع در جهت شام قرار داشته است </ref> بدرقه کرد و در آنجا ایستاد و لشکریان هم اطراف آن حضرت (ص) ایستادند و او خطاب به آنها فرمود: «با نام خدا حرکت کنید و با دشمن خدا و دشمن خودتان در [[شام]] بجنگید. درآنجا افرادی را میبینید که در [[صومعه]]ها به عبادت مشغولند، متعرض آنها نشوید وافرادی را میبینید که سرشان آشیانه [[شیطان]] است، پس آن سرها را با شمشیر از تن جداکنید، زنان، بچهها، پیران را نکشید، نخلها را به آتش نکشید، درختها را قطع نکنید و خانهها را خراب نکنید» <ref> | آنگاه رسول خدا (ص) لشکر اسلام را تا [[ثنیة الوداع]] <ref>ثنیة الوداع در جهت شام قرار داشته است </ref> بدرقه کرد و در آنجا ایستاد و لشکریان هم اطراف آن حضرت (ص) ایستادند و او خطاب به آنها فرمود: «با نام خدا حرکت کنید و با دشمن خدا و دشمن خودتان در [[شام]] بجنگید. درآنجا افرادی را میبینید که در [[صومعه]]ها به عبادت مشغولند، متعرض آنها نشوید وافرادی را میبینید که سرشان آشیانه [[شیطان]] است، پس آن سرها را با شمشیر از تن جداکنید، زنان، بچهها، پیران را نکشید، نخلها را به آتش نکشید، درختها را قطع نکنید و خانهها را خراب نکنید» <ref>المغازی، ج ۲، صص ۷۵۸- ۷۵۷؛ امتاع الاسماع، ج ۱، صص ۳۴۶- ۳۴۵</ref> | ||
=تاریخ جنگ موته= | =تاریخ جنگ موته= |