پرش به محتوا

توحید: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ى' به 'ی'
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره')
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
خط ۷: خط ۷:
==معنای لغوی توحید==
==معنای لغوی توحید==
واژه «توحید» مصدر باب «تفعیل» و به معنای «یگانه دانستن» است. ریشه این کلمه از «وحد» و به معنای انفراد است و از این رو «واحد» به چیزی اطلاق می‌شود که جزء ندارد.<ref>کریمی، توحید از دیدگاه آیات و روایات، ۱۳۷۹ش، ص۱۹-۲۰.</ref>
واژه «توحید» مصدر باب «تفعیل» و به معنای «یگانه دانستن» است. ریشه این کلمه از «وحد» و به معنای انفراد است و از این رو «واحد» به چیزی اطلاق می‌شود که جزء ندارد.<ref>کریمی، توحید از دیدگاه آیات و روایات، ۱۳۷۹ش، ص۱۹-۲۰.</ref>
و باز تعریف کرده‌اند که توحید در لغت، یه معنای حکم به یکى بودن و علم به یکتایى چیزی است. <ref> میر سید شریف جرجانی،  التعریفات، ص 96، واژه التوحید
و باز تعریف کرده‌اند که توحید در لغت، یه معنای حکم به یکی بودن و علم به یکتایی چیزی است. <ref> میر سید شریف جرجانی،  التعریفات، ص 96، واژه التوحید
</ref>
</ref>


خط ۱۹: خط ۱۹:


'''توحید صفاتی'''
'''توحید صفاتی'''
توحید صفاتى‌ یعنى این که صفات خداوند مثل علم، قدرت، حیات، اراده، عین ذات خدا هستند و به ذات او بر می‌گردند.  
توحید صفاتی‌ یعنی این که صفات خداوند مثل علم، قدرت، حیات، اراده، عین ذات خدا هستند و به ذات او بر می‌گردند.  
[[امام علی ‌علیه‌السلام]] در‌این‌باره فرمود: «کل عزیز غیره ذلیل و کل قوى غیره ضعیف، و کل مالک غیره مملوک و کل عالم غیره متعلم و کل قادر غیره یقدر و یعجز یعنی هر چی غیر اوست، ذلیل است و هر قدرت مندی غیر او ناتوان است و هر مالکی جز او مملوک است و هر عالمى جز او نوآموز است و هر توانایى جز او گاه توانا و گاه ناتوان است» <ref> نهج البلاغه، خطبه 65.</ref> در این روایت تاکید شده است که اوصاف خداوند عین ذات او هستند و هیچ موجودی در آن شریک نخواهد بود.
[[امام علی ‌علیه‌السلام]] در‌این‌باره فرمود: «کل عزیز غیره ذلیل و کل قوی غیره ضعیف، و کل مالک غیره مملوک و کل عالم غیره متعلم و کل قادر غیره یقدر و یعجز یعنی هر چی غیر اوست، ذلیل است و هر قدرت مندی غیر او ناتوان است و هر مالکی جز او مملوک است و هر عالمی جز او نوآموز است و هر توانایی جز او گاه توانا و گاه ناتوان است» <ref> نهج البلاغه، خطبه 65.</ref> در این روایت تاکید شده است که اوصاف خداوند عین ذات او هستند و هیچ موجودی در آن شریک نخواهد بود.


'''توحید افعالی'''
'''توحید افعالی'''
خط ۲۷: خط ۲۷:


'''توحید در عبادت'''
'''توحید در عبادت'''
توحید در عبادت به این معنا است که جز خداوند هیچ موجود دیگری را نمی‌توان یافت که شایسته پرستش باشد.از امام علی ‌علیه‌السلام در تفسیر بخش‌هایی از  [[اذان]] نقل شده است که فرمود: «اما قوله «اشهد ان لا اله الاالله » کانه یقول: اعلم انه لامعبود الا الله (عزوجل) و ان کل معبود باطل سوى الله» یعنی قول کسی که می‌گوید من شهادت می‌دهم که خداوندی جز او را نمی‌شناسم به این معنا است  که معبودی جز خداوند وجود ندارد و هر معبودی به جز او باطل( غیر قابل پرستش) است.<ref> شیخ صدوق،  معانى الاخبار،  ص 39.</ref>
توحید در عبادت به این معنا است که جز خداوند هیچ موجود دیگری را نمی‌توان یافت که شایسته پرستش باشد.از امام علی ‌علیه‌السلام در تفسیر بخش‌هایی از  [[اذان]] نقل شده است که فرمود: «اما قوله «اشهد ان لا اله الاالله » کانه یقول: اعلم انه لامعبود الا الله (عزوجل) و ان کل معبود باطل سوی الله» یعنی قول کسی که می‌گوید من شهادت می‌دهم که خداوندی جز او را نمی‌شناسم به این معنا است  که معبودی جز خداوند وجود ندارد و هر معبودی به جز او باطل( غیر قابل پرستش) است.<ref> شیخ صدوق،  معانی الاخبار،  ص 39.</ref>


==جایگاه توحید در اسلام==
==جایگاه توحید در اسلام==
خط ۳۵: خط ۳۵:


==جایگاه توحید در تعالیم اسلام==
==جایگاه توحید در تعالیم اسلام==
در مباحث خداشناسی، توحید به معنای [[یکتاپرستی]] یکى از [[اصول اعتقادى اسلام]] و همه ادیان ابراهیمى است. اهمیت این اصل به این دلیل است که به نظر بسیاری از متکلمان مسلمان؛ دیگر [[اصول دین]] اسلام مبتنی بر اصل توحید می‌باشد. به همین دلیل است که امام علی(ع) در روایتی از رسول خدا (ص) نقل می‌کند که "التوحید نصف الدین" یعنی توحید نیمی از دین است.<ref> شیخ صدوق، التوحید، قم، نشر جامعه مدرسین، چاپ اول، ص 68، ح 24.</ref>و یا شخصی از رسول خدا(ص) پرسید اساس علم چیست؟ حضرت فرمودند: «معرفة الله حق معرفته» <ref>همان، ص 285</ref> یعنی [[شناخت خدا]] آن چنان که شایسته اوست. آن شخص دوباره پرسید حق معرفت خداوند چیست؟ حضرت فرمودند: این که بدانی او نه مثلی دارد و نه شبیهی و او را معبود واحد خالق و قادر و اول و آخر و ظاهر و باطن بشناسی که مثل و مانندی ندارد. این است حق معرفت خداوند.
در مباحث خداشناسی، توحید به معنای [[یکتاپرستی]] یکی از [[اصول اعتقادی اسلام]] و همه ادیان ابراهیمی است. اهمیت این اصل به این دلیل است که به نظر بسیاری از متکلمان مسلمان؛ دیگر [[اصول دین]] اسلام مبتنی بر اصل توحید می‌باشد. به همین دلیل است که امام علی(ع) در روایتی از رسول خدا (ص) نقل می‌کند که "التوحید نصف الدین" یعنی توحید نیمی از دین است.<ref> شیخ صدوق، التوحید، قم، نشر جامعه مدرسین، چاپ اول، ص 68، ح 24.</ref>و یا شخصی از رسول خدا(ص) پرسید اساس علم چیست؟ حضرت فرمودند: «معرفة الله حق معرفته» <ref>همان، ص 285</ref> یعنی [[شناخت خدا]] آن چنان که شایسته اوست. آن شخص دوباره پرسید حق معرفت خداوند چیست؟ حضرت فرمودند: این که بدانی او نه مثلی دارد و نه شبیهی و او را معبود واحد خالق و قادر و اول و آخر و ظاهر و باطن بشناسی که مثل و مانندی ندارد. این است حق معرفت خداوند.


==توحید در نگاه مذاهب اسلامی==
==توحید در نگاه مذاهب اسلامی==
مسئله توحید و مباحث مربوط به آن، معرکه آرای مذاهب اسلامی امامیه، [[معتزله]]، اشاعره و اهل حدیث است. با این حال تمامی مذاهب  یاد شده درباره توحید ذاتی و توحید در عبادت مناقشه ای ندارند. علاوه، در میان مکاتب اسلامی، توحید ذاتی و توحید در عبادت مورد قبول قطعی همه گرایش‌های فکری بوده است، ولی در مورد توحید صفاتی و توحید افعالی اختلافاتی وجود دارد. اشاعره، منکر توحید صفاتى‌ و معتزله منکر توحید افعالی اند. شهید [[مرتضی مطهری]] در این زمینه می‌گوید: «توحید جزء [[اصول پنجگانه معتزله]] نیز بود، همچنانکه جزء اصول‌ اشاعره نیز هست، با این تفاوت که توحید مورد نظر معتزله که مشخصه مکتب آنها بشمار می‌رود، توحید صفاتی است که مورد انکار اشاعره است و توحید مورد نظر اشاعره که مشخصه مکتب آنها بشمار می‌رود، توحید افعالی‌ است که مورد انکار معتزله است. <ref> مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ص 35</ref>
مسئله توحید و مباحث مربوط به آن، معرکه آرای مذاهب اسلامی امامیه، [[معتزله]]، اشاعره و اهل حدیث است. با این حال تمامی مذاهب  یاد شده درباره توحید ذاتی و توحید در عبادت مناقشه ای ندارند. علاوه، در میان مکاتب اسلامی، توحید ذاتی و توحید در عبادت مورد قبول قطعی همه گرایش‌های فکری بوده است، ولی در مورد توحید صفاتی و توحید افعالی اختلافاتی وجود دارد. اشاعره، منکر توحید صفاتی‌ و معتزله منکر توحید افعالی اند. شهید [[مرتضی مطهری]] در این زمینه می‌گوید: «توحید جزء [[اصول پنجگانه معتزله]] نیز بود، همچنانکه جزء اصول‌ اشاعره نیز هست، با این تفاوت که توحید مورد نظر معتزله که مشخصه مکتب آنها بشمار می‌رود، توحید صفاتی است که مورد انکار اشاعره است و توحید مورد نظر اشاعره که مشخصه مکتب آنها بشمار می‌رود، توحید افعالی‌ است که مورد انکار معتزله است. <ref> مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ص 35</ref>


==توحید در نگاه امامیه==
==توحید در نگاه امامیه==
خط ۵۴: خط ۵۴:
ایشان می‌فرماید: از قرآن کریم بدست می‌آید که توحید و شرک هر یک دارای مراتبی است:‌
ایشان می‌فرماید: از قرآن کریم بدست می‌آید که توحید و شرک هر یک دارای مراتبی است:‌


توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طى نکند، موحد واقعى نیست. آنگاه در تبیین مراتب توحید پرداخته و می‌فرماید:‌
توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طی نکند، موحد واقعی نیست. آنگاه در تبیین مراتب توحید پرداخته و می‌فرماید:‌


===1- توحید ذاتى‏===
===1- توحید ذاتی‏===
توحید ذاتى یعنى شناختن ذات حق به وحدت و یگانگى. توحید ذاتى یعنى این حقیقت «دویى» بردار و تعدّدپذیر نیست، مثل و مانند ندارد لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ ، در مرتبه وجود او موجودى نیست‏ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.... جهان نه از اصل‌هاى متعدّد پدید آمده و نه به اصل‌هاى متعدّد بازمی‌‏گردد، از یک اصل و از یک حقیقت پدید آمده‏ قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ و به همان اصل و همان حقیقت بازمی‌گردد أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ  و به تعبیر دیگر، جهان هستى، یک قطبى و یک کانونى و تک محورى است.
توحید ذاتی یعنی شناختن ذات حق به وحدت و یگانگی. توحید ذاتی یعنی این حقیقت «دویی» بردار و تعدّدپذیر نیست، مثل و مانند ندارد لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ ، در مرتبه وجود او موجودی نیست‏ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.... جهان نه از اصل‌های متعدّد پدید آمده و نه به اصل‌های متعدّد بازمی‌‏گردد، از یک اصل و از یک حقیقت پدید آمده‏ قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ و به همان اصل و همان حقیقت بازمی‌گردد أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ  و به تعبیر دیگر، جهان هستی، یک قطبی و یک کانونی و تک محوری است.


===2- توحید صفاتى‏===
===2- توحید صفاتی‏===
ایشان در معنای توحید صفاتی می‌فرماید:‌
ایشان در معنای توحید صفاتی می‌فرماید:‌
توحید صفاتى یعنى درک و شناسایى ذات حق به یگانگى عینى با صفات و یگانگى صفات با یکدیگر. توحید ذاتى به معنى نفى ثانى داشتن و نفى مثل و مانند داشتن است و توحید صفاتى به معنى نفى هرگونه کثرت و ترکیب از خود ذات است... براى وجود لایتناهى همچنان که دومى قابل تصور نیست، کثرت و ترکیب و اختلاف ذات و صفات نیز متصور نیست.
توحید صفاتی یعنی درک و شناسایی ذات حق به یگانگی عینی با صفات و یگانگی صفات با یکدیگر. توحید ذاتی به معنی نفی ثانی داشتن و نفی مثل و مانند داشتن است و توحید صفاتی به معنی نفی هرگونه کثرت و ترکیب از خود ذات است... برای وجود لایتناهی همچنان که دومی قابل تصور نیست، کثرت و ترکیب و اختلاف ذات و صفات نیز متصور نیست.


===3- توحید افعالى‏===  
===3- توحید افعالی‏===  
توحید افعالى یعنى درک و شناختن اینکه جهان، با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات، فعل او و کار او و ناشى از اراده اوست. موجودات عالم همچنان که در ذات استقلال ندارند و همه قائم به او و وابسته به او هستند و او به تعبیر قرآن «قیوم» همه عالم است، در مقام تأثیر و علّیت نیز استقلال ندارند، و در نتیجه خداوند همچنان که در ذات شریک ندارد در فاعلیّت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببى، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیّت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه حول ها حول‌ها و قوّه‌ها «به او» است (ما شاء اللّه و لا قوّة الّا به، لا حول و لا قوّة الّا باللّه).
توحید افعالی یعنی درک و شناختن اینکه جهان، با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات، فعل او و کار او و ناشی از اراده اوست. موجودات عالم همچنان که در ذات استقلال ندارند و همه قائم به او و وابسته به او هستند و او به تعبیر قرآن «قیوم» همه عالم است، در مقام تأثیر و علّیت نیز استقلال ندارند، و در نتیجه خداوند همچنان که در ذات شریک ندارد در فاعلیّت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببی، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیّت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه حول ها حول‌ها و قوّه‌ها «به او» است (ما شاء اللّه و لا قوّة الّا به، لا حول و لا قوّة الّا باللّه).


===4- توحید در عبادت===
===4- توحید در عبادت===
ایشان در ذیل تفسیر آیه (ایّاکَ نَعْبُدُ) که بیانگر توحید عبادی است می‌نویسد:‌ و اما توحید در عبد بودن و در عبادت به معنى این است که در مقابل هیچ موجود دیگر و هیچ فرمان دیگرى این حالت را نداشته باشد، بلکه نسبت به غیر خدا حالت عصیان و تمرد داشته باشد.
ایشان در ذیل تفسیر آیه (ایّاکَ نَعْبُدُ) که بیانگر توحید عبادی است می‌نویسد:‌ و اما توحید در عبد بودن و در عبادت به معنی این است که در مقابل هیچ موجود دیگر و هیچ فرمان دیگری این حالت را نداشته باشد، بلکه نسبت به غیر خدا حالت عصیان و تمرد داشته باشد.


پس همواره انسان باید دو حالت متضاد داشته باشد: تسلیم محض خدا، و عصیان محض غیر خدا. این است معنى‏ (ایّاکَ نَعْبُدُ) خدایا تنها تو را می‌پرستیم و غیر تو را نمی‌‏پرستیم. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه ‏آثار، ج‏26، ص:101- 102</ref>
پس همواره انسان باید دو حالت متضاد داشته باشد: تسلیم محض خدا، و عصیان محض غیر خدا. این است معنی‏ (ایّاکَ نَعْبُدُ) خدایا تنها تو را می‌پرستیم و غیر تو را نمی‌‏پرستیم. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه ‏آثار، ج‏26، ص:101- 102</ref>


ایشان در بیان فرق بین مراتب سه گانه با مرتبه اخیر – توحید در عبادت – می‌‌نویسد:‌
ایشان در بیان فرق بین مراتب سه گانه با مرتبه اخیر – توحید در عبادت – می‌‌نویسد:‌


مراتب سه‌‏گانه توحید ذاتی صفاتی و افعالی، توحید نظرى و از نوع شناختن است، اما توحید در عبادت، توحید عملى و از نوع «بودن» و «شدن» است. آن مراتب توحید، تفکر و اندیشه راستین است و این مرحله از توحید، «بودن» و «شدن» راستین. توحید نظرى بینش کمال است و توحید عملى جنبش در جهت رسیدن به کمال. توحید نظرى پى بردن به «یگانگى» خداست و توحید عملى «یگانه شدن» انسان است. توحید نظرى «دیدن» است و توحید عملى «رفتن».<ref>مطهری مرتضی، مجموعه ‏آثار، ج‏26، ص 103-99</ref>  
مراتب سه‌‏گانه توحید ذاتی صفاتی و افعالی، توحید نظری و از نوع شناختن است، اما توحید در عبادت، توحید عملی و از نوع «بودن» و «شدن» است. آن مراتب توحید، تفکر و اندیشه راستین است و این مرحله از توحید، «بودن» و «شدن» راستین. توحید نظری بینش کمال است و توحید عملی جنبش در جهت رسیدن به کمال. توحید نظری پی بردن به «یگانگی» خداست و توحید عملی «یگانه شدن» انسان است. توحید نظری «دیدن» است و توحید عملی «رفتن».<ref>مطهری مرتضی، مجموعه ‏آثار، ج‏26، ص 103-99</ref>  


2- پرستش لازمه شناخت خدای یگانه:‌  
2- پرستش لازمه شناخت خدای یگانه:‌  


شناخت خداى یگانه به عنوان کامل‌ترین ذات با کامل‌ترین صفات، منزه از هر گونه نقص و کاستى، و شناخت رابطه او با جهان که آفرینندگى و نگهدارى و فیاضیت، عطوفت و رحمانیت است، عکس العملى در ما ایجاد می‌‏کند که از آن به «پرستش» تعبیر می‌‏شود. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار، جهان‌‏بینى توحیدى، ج‏2، ص:-97 96</ref>
شناخت خدای یگانه به عنوان کامل‌ترین ذات با کامل‌ترین صفات، منزه از هر گونه نقص و کاستی، و شناخت رابطه او با جهان که آفرینندگی و نگهداری و فیاضیت، عطوفت و رحمانیت است، عکس العملی در ما ایجاد می‌‏کند که از آن به «پرستش» تعبیر می‌‏شود. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار، جهان‌‏بینی توحیدی، ج‏2، ص:-97 96</ref>


3- معنای پرستش:‌
3- معنای پرستش:‌
   
   
ایشان در معنای پرستش می‌نویسد:‌ پرستش نوعى رابطه خاضعانه و ستایشگرانه و سپاسگزارانه است که انسان با خداى خود برقرار می‌کند. این نوع رابطه را انسان تنها با خداى خود می‌تواند برقرار کند و تنها در مورد خداوند صادق است، در مورد غیر خدا نه صادق است نه جایز. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار، جهان‌‏بینى توحیدى، ج‏2، ص:-97 96</ref>  
ایشان در معنای پرستش می‌نویسد:‌ پرستش نوعی رابطه خاضعانه و ستایشگرانه و سپاسگزارانه است که انسان با خدای خود برقرار می‌کند. این نوع رابطه را انسان تنها با خدای خود می‌تواند برقرار کند و تنها در مورد خداوند صادق است، در مورد غیر خدا نه صادق است نه جایز. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار، جهان‌‏بینی توحیدی، ج‏2، ص:-97 96</ref>  


4- قرآن کریم تأکید و اصرار زیاد دارد بر اینکه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد، هیچ گناهى مانند شرک به خدا نیست. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار، جهان‌‏بینى توحیدى، ج‏2، ص:-97 96 </ref>
4- قرآن کریم تأکید و اصرار زیاد دارد بر اینکه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد، هیچ گناهی مانند شرک به خدا نیست. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار، جهان‌‏بینی توحیدی، ج‏2، ص:-97 96 </ref>


5- از منظر ایشان توحید در عبادت آنگاه محقق می‌گردد که انسان عبادتگر بداند که جز او کامل مطلق نیست، جز او هیچ ذاتى منزه از نقص نیست، جز او کسى منعم اصلى و منشأ اصلى نعمت‌ها که همه سپاس‌ها به او برگردد نیست، جز او هیچ موجودى استحقاق مطاع محض بودن و تسلیم محض در برابر او شدن را ندارد.  
5- از منظر ایشان توحید در عبادت آنگاه محقق می‌گردد که انسان عبادتگر بداند که جز او کامل مطلق نیست، جز او هیچ ذاتی منزه از نقص نیست، جز او کسی منعم اصلی و منشأ اصلی نعمت‌ها که همه سپاس‌ها به او برگردد نیست، جز او هیچ موجودی استحقاق مطاع محض بودن و تسلیم محض در برابر او شدن را ندارد.  


شهید مطهری در توسعه معنای توحید عبادی می‌نویسد:‌ هر اطاعتى مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعى اسلامى و پدر و مادر یا معلم باید به اطاعت از او و رضاى او منتهى شود وگرنه جایز نیست.این است عکس العملى که شایسته یک بنده در مقابل خداى بزرگ است و جز در مورد خداى یگانه در مورد هیچ موجودى دیگر نه صادق است نه جایز. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار، جهان‌‏بینى توحیدى، ج‏2، ص:-97 96</ref>
شهید مطهری در توسعه معنای توحید عبادی می‌نویسد:‌ هر اطاعتی مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعی اسلامی و پدر و مادر یا معلم باید به اطاعت از او و رضای او منتهی شود وگرنه جایز نیست.این است عکس العملی که شایسته یک بنده در مقابل خدای بزرگ است و جز در مورد خدای یگانه در مورد هیچ موجودی دیگر نه صادق است نه جایز. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار، جهان‌‏بینی توحیدی، ج‏2، ص:-97 96</ref>




6- توحید ذاتى و توحید در عبادت جزء اصول اولیه اعتقادى اسلامى است.  
6- توحید ذاتی و توحید در عبادت جزء اصول اولیه اعتقادی اسلامی است.  


یعنى اگر کسى در اعتقادش به یکى از این دو اصل خللى باشد جزء مسلمین محسوب نمی‌گردد. احدى از مسلمین با این دو اصل مخالف نیست. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار،  ج‏3، ص71</ref>
یعنی اگر کسی در اعتقادش به یکی از این دو اصل خللی باشد جزء مسلمین محسوب نمی‌گردد. احدی از مسلمین با این دو اصل مخالف نیست. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار،  ج‏3، ص71</ref>


7- نزاع اصلی [[وهابیت|وهابیت]] با مسلمین صغروی است:‌ ایشان معتقد است در مفهوم توحید و پرستش بین عالمان دینی اعم از وهابی و غیر وهابی اختلافی نیست اختلاف در مصادیق پرستش است:‌
7- نزاع اصلی [[وهابیت|وهابیت]] با مسلمین صغروی است:‌ ایشان معتقد است در مفهوم توحید و پرستش بین عالمان دینی اعم از وهابی و غیر وهابی اختلافی نیست اختلاف در مصادیق پرستش است:‌
‌ اختلاف وهابیّه با سایر مسلمین در این نیست که آیا یگانه موجود شایسته پرستش، خداوند است یا غیر خداوند، مثلًا انبیا و اولیا نیز شایسته پرستش‏‌اند؛ در این جهت تردید نیست که غیر خدا شایسته پرستش نیست، اختلاف در این است که آیا استشفاعات و توسلات‏، عبادت است یا نه؟ پس نزاع فیما بین، صغروى است نه کبروى. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار،  ج‏3، ص71</ref>
‌ اختلاف وهابیّه با سایر مسلمین در این نیست که آیا یگانه موجود شایسته پرستش، خداوند است یا غیر خداوند، مثلًا انبیا و اولیا نیز شایسته پرستش‏‌اند؛ در این جهت تردید نیست که غیر خدا شایسته پرستش نیست، اختلاف در این است که آیا استشفاعات و توسلات‏، عبادت است یا نه؟ پس نزاع فیما بین، صغروی است نه کبروی. <ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار،  ج‏3، ص71</ref>


==پانویس==
==پانویس==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش