۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
#لعن و نفرین کردن یکدیگر، که میان دو نفر رخ میدهد. | #لعن و نفرین کردن یکدیگر، که میان دو نفر رخ میدهد. | ||
#نفرین | #نفرین برای هلاکت کسی <ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج۲، ص ۷۶۲ تا ۷۶۱.</ref>. | ||
در این آیه، «مباهله» به | در این آیه، «مباهله» به معنی نفرین کردن دو نفر نسبت به همدیگر است. به این صورت که وقتی استدلالات منطقی سودی نداشت، افرادی که با هم دربارهٔ یک مسأله مهم دینی گفتگو دارند، در یک جا جمع میشوند و به درگاه خدا تضرع میکنند و از او میخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند <ref>مکارم شیرازی،ناصر، پیام قرآن؛ ج۹، ص ۲۴۲.</ref>. | ||
در حدیثی از رسول خدا(ص) روایت شده که حضرت فرمود: | در حدیثی از رسول خدا(ص) روایت شده که حضرت فرمود: | ||
«خداوند عزوجل به من خبر داده که پس از مباهله عذاب بر گروه باطل نازل میشود و حق را از باطل مشخص میسازد»<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۱۶۷.</ref>. | «خداوند عزوجل به من خبر داده که پس از مباهله عذاب بر گروه باطل نازل میشود و حق را از باطل مشخص میسازد»<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۱۶۷.</ref>. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
=رویداد «مباهله»= | =رویداد «مباهله»= | ||
در سال دهم | در سال دهم هجری، افرادی از سوی رسول خدا(ص) مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران از بلاد [[یمن]] شدند. مسیحیانن نجران نیز افرادی را مانند سید و عاقب و اباحارثه، به نمایندگی از سوی خود برای گفتگو با پیامبر اسلام به مدینه گسیل داشتند. | ||
گروه نجران وارد مدینه شده و با پیامبر دیدار کردند. آنها گفتند: | گروه نجران وارد مدینه شده و با پیامبر دیدار کردند. آنها گفتند: ای محمد، آیا تو صاحب و سرور ما را میشناسی؟ | ||
پیامبرفرمودند: «سرور شما کیست»؟ | پیامبرفرمودند: «سرور شما کیست»؟ | ||
گفتند: | گفتند: عیسی بن مریم. | ||
پیامبر فرمودند:«او عبد و رسول خدااست. | پیامبر فرمودند:«او عبد و رسول خدااست. | ||
گفتند: به ما نشان بده | گفتند: به ما نشان بده کسی را که خدا مانند او آفریده باشد در آنچه دیده و شنیدهای... . | ||
جبرئیل بر پیامبراین آیه را نازل فرمود:«إِنّ مثل | جبرئیل بر پیامبراین آیه را نازل فرمود:«إِنّ مثل عیسی عنداللَّه کمثلِ آم خلقه من ترابٍ ثمّ قال له کن فیکون» <ref>سورهٔ آل عمران: ۵۹.</ref>؛ مثل عیسی(ع) در نزد خدا، همچون آدم (ع)است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: موجود باش. او هم فوراً موجود شد. | ||
بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیّت او نیست.آنان از پذیرفتن حقیقت سر باز زدند و لجاجت ورزیدند <ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل؛ ج۱، ص ۱۵۶-۱۵۵.</ref>. | بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیّت او نیست.آنان از پذیرفتن حقیقت سر باز زدند و لجاجت ورزیدند <ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل؛ ج۱، ص ۱۵۶-۱۵۵.</ref>. | ||
==مناظرهٔ پیامبر با مسیحیان و نزول آیه «مباهله»== | ==مناظرهٔ پیامبر با مسیحیان و نزول آیه «مباهله»== | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==مهلت خواستن مسیحیان نجران== | ==مهلت خواستن مسیحیان نجران== | ||
هنگامی که نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از رسول اکرم(ص) شنیدند، به یکدیگر نگاه کرده و متحیّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا دراینباره فکر و اندیشه و مشورت کنند. | |||
مسیحیان وقتی به بزرگان خود مراجعه کردند و از آنها مشورت خواستند، اسقف آنان گفت: فردا بنگرید اگر محمد(ص) با اهل و فرزند خود آمد، از مباهله بپرهیزید و اگر با اصحاب خویش آمد، پس مباهله کنید که | مسیحیان وقتی به بزرگان خود مراجعه کردند و از آنها مشورت خواستند، اسقف آنان گفت: فردا بنگرید اگر محمد(ص) با اهل و فرزند خود آمد، از مباهله بپرهیزید و اگر با اصحاب خویش آمد، پس مباهله کنید که کاری از او ساخته نیست<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج۲، ص۷۶۲.</ref>. | ||
طبق آیهٔ مباهله، پیامبر باید فرزندان و زنان خود و کسانی را که مانند نفس خویش باشند به همراه خود میآورد و اینان کسانی نبودند جز [[حسن بن علی]] (ع) و [[حسین بن علی]] (ع) و [[فاطمه]] (س) و [[علی بن ابیطالب]] (ع)<ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، مؤسسه طبع و نشر، ج۱، ص ۱۵۷.</ref>. | طبق آیهٔ مباهله، پیامبر باید فرزندان و زنان خود و کسانی را که مانند نفس خویش باشند به همراه خود میآورد و اینان کسانی نبودند جز [[حسن بن علی]] (ع) و [[حسین بن علی]] (ع) و [[فاطمه]] (س) و [[علی بن ابیطالب]] (ع)<ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، مؤسسه طبع و نشر، ج۱، ص ۱۵۷.</ref>. | ||
==روز «مباهله»== | ==روز «مباهله»== | ||
فردای آن روز پیامبر گرامی برای مباهله آمد در | فردای آن روز پیامبر گرامی برای مباهله آمد در حالی که دست حضرت [[علی]](ع) را گرفته بود و حضرت [[حسن]] (ع) و حضرت [[حسین]] (ع) در جلوی ایشان میآمدند و حضرت فاطمه (س) در پشت سر ایشان میآمد. مسیحیان نیز آمدند در حالی که اسقف در جلویشان بود. وقتی آنها، نبی اکرم را با این افراد دیدند، درخواست کردند که همراهان پیامبر معرفی شوند. به آنها گفته شد: «هذا ابن عمه و زوج ابنته و أحب الخلق إلیه و هذان ابنا بنته من علی و هذه الجاریة بنته فاطمة أعزالناس علیه و أقربهم إلی قلبه؛ <ref>محمد بن محمد بن نعمان(شیخ مفید)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ ج۱، ص ۱۶۸.</ref>؛ این پسر عم و داماد پیامبر و محبوب ترین مردم در نزد وی است و این دو پسر، نوه دختری پیامبر و از صلب علی (ع) هستند و این زن، فاطمه دختر وی است و عزیزترین مردم است نزد پیامبر.» | ||
سران نجران از مشاهده این صحنه به وحشت افتادند. یکی از آنها به همراهان خود گفت: به خدا سوگند من چهرههایی را میبینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را جابجا کند، چنین خواهد کرد. | سران نجران از مشاهده این صحنه به وحشت افتادند. یکی از آنها به همراهان خود گفت: به خدا سوگند من چهرههایی را میبینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را جابجا کند، چنین خواهد کرد. | ||
یکی از ایشان به ابوحارثه گفت: برای مباهله نزدیک برو. او گفت: من همانا مردی استوار و جدی برای مباهله میبینم و به راستی بیم دارم که راستگو باشد و اگر راستگو باشد یک سال نگذرد که یک نفر مسیحی در دنیا نماند»<ref>یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی؛ ترجمه محمدابراهیم آیتی، ص۴۵۱.</ref>. | یکی از ایشان به ابوحارثه گفت: برای مباهله نزدیک برو. او گفت: من همانا مردی استوار و جدی برای مباهله میبینم و به راستی بیم دارم که راستگو باشد و اگر راستگو باشد یک سال نگذرد که یک نفر مسیحی در دنیا نماند»<ref>یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی؛ ترجمه محمدابراهیم آیتی، ص۴۵۱.</ref>. | ||
سپس پیامبر پیش رفت و بر دو زانو نشست. ابا حارثه اسقف آنها گفت: به خدا قسم این مرد مثل انبیا نشسته است؛ پس به مباهله تن در ندادند. یکی از بزرگان نصاری گفت: | سپس پیامبر پیش رفت و بر دو زانو نشست. ابا حارثه اسقف آنها گفت: به خدا قسم این مرد مثل انبیا نشسته است؛ پس به مباهله تن در ندادند. یکی از بزرگان نصاری گفت: ای ابا حارثه! جلو برو و مباهله کن. ابا حارثه گفت: به خدا قسم که مباهله نمیکنم؛ زیرااو را بر مباهله پرجرأت میبینم و میترسم که راستگو باشد که در این صورت به خدا، هیچ نیرویی برای ما نباشد. چهرههایی میبینم که اگر از خدا بخواهند که کوهها را از جای بکند، حتماَ خواهد کند. با او مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و در همه جهان یک نصرانی زنده نخواهد ماند. | ||
سپس مسیحیان از پیامبر خواستند تا با آنان حاکمی فرستد تا میان ایشان حکومت(داوری) کند. پیامبر«ابوعبیده جراح» را فرستاد<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ص۴۶۱.</ref>. | سپس مسیحیان از پیامبر خواستند تا با آنان حاکمی فرستد تا میان ایشان حکومت(داوری) کند. پیامبر«ابوعبیده جراح» را فرستاد<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ص۴۶۱.</ref>. | ||
چندی بعد "عاقب و سید" به مدینه آمدند و اسلام آوردند. | چندی بعد "عاقب و سید" به مدینه آمدند و اسلام آوردند. | ||
مسیحیان از مباهله منصرف شدند و موافقت کردند که با رسول خدا (ص) صلح کنند گفتند: | مسیحیان از مباهله منصرف شدند و موافقت کردند که با رسول خدا (ص) صلح کنند گفتند: ای اباالقاسم ما مباهله نمیکنیم؛ لکن به مصالحه حاضریم. با ما مصالحه کن. [[جزیه]] بپردازند.<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد؛ ج۱، ص۱۶۸.</ref>. | ||
صلح نامهای نوشته شد و مقرر گردید مسیحیان همه ساله تعداد ۲۰۰۰ جامه به عنوان جزیه بپردازند و در این صورت مسیحیان نجران و وابستگان ایشان در پناه خدا و رسولش اهل ذمه خواهند بود، جان و آئین و اموال و زمینهای ایشان محفوظ خواهد بود. | صلح نامهای نوشته شد و مقرر گردید مسیحیان همه ساله تعداد ۲۰۰۰ جامه به عنوان جزیه بپردازند و در این صورت مسیحیان نجران و وابستگان ایشان در پناه خدا و رسولش اهل ذمه خواهند بود، جان و آئین و اموال و زمینهای ایشان محفوظ خواهد بود. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
==زمان و مکان «مباهله»== | ==زمان و مکان «مباهله»== | ||
مباهله، در ماه ذی الحجّه و محل آن در روزگار پیامبر در بیرون شهر [[مدینه]] بوده که اکنون داخل شهر قرار گرفته و در آن محل، | مباهله، در ماه ذی الحجّه و محل آن در روزگار پیامبر در بیرون شهر [[مدینه]] بوده که اکنون داخل شهر قرار گرفته و در آن محل، مسجدی به نام «مسجد الإجابة» ساخته شده است. فاصلهی این مسجد تا «[[مسجد النّبی]]» تقریباً دو کیلومتر است. | ||
مورخین، زمان وقوع این مباهله را ۲۴ ذی الحجه الحرام، سال دهم هجری بیان نمودهاند. | مورخین، زمان وقوع این مباهله را ۲۴ ذی الحجه الحرام، سال دهم هجری بیان نمودهاند. | ||
مکان مباهله، جایی است که اکنون به عنوان «مسجد الاجابه» در شهر مدینه و در نزدیکی [[بقیع]] مشهور است.<ref>احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول؛ ج۲، ص۴۹۷.</ref> | مکان مباهله، جایی است که اکنون به عنوان «مسجد الاجابه» در شهر مدینه و در نزدیکی [[بقیع]] مشهور است.<ref>احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول؛ ج۲، ص۴۹۷.</ref> | ||
==«مباهله» فضیلتی برای اهلبیت== | ==«مباهله» فضیلتی برای اهلبیت== | ||
در آیهٔ شریفه از اهلبیت تعبیر به «انفس» و «نساء» و «ابناء» شده است؛ | در آیهٔ شریفه از اهلبیت تعبیر به «انفس» و «نساء» و «ابناء» شده است؛ یعنی از میان همه مردان و زنان و فرزندان فقط این بزرگواران به این تعابیر خوانده شدهاند و این از مناقب ارزشمند برای آنان است؛ به خاطر همین حضرت علی (ع) در روز تعیین جانشین برای خلیفه دوم با این منقبت بر اهل شوری استدلال کرد که: «شما را سوگند میدهم به خدا که هیچ کدام از شما به رسول در نسب نزدیک تر از من هست و غیر از من کسی دیگر در میان شما هست که اولاد او، اولاد رسول الله و نساء او، نساء رسول اللَه باشد»؟ گفتند: نه هیچ کدام از ما این منزلت ندارد.<ref>میر حامد حسین، عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار؛ ج۱۷، ص ۷۴۶.</ref>. | ||
=منابع= | =منابع= |