پرش به محتوا

خلیل ابو غضیب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'اخوان المسلمین' به 'اخوان‌المسلمین'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اخوان المسلمین' به 'اخوان‌المسلمین')
خط ۳۳: خط ۳۳:


==در صف اخوان==
==در صف اخوان==
ایشان در سال 1945 م، با مشاهده صداقت گفتار و کردار برادران [[اخوان المسلمین|اخوان]] به آنها ملحق شد و همکاری خود را شروع کرد. او در مورد پیوستنش به [[اخوان‌المسلمین]] چنین می‌گوید:
ایشان در سال 1945 م، با مشاهده صداقت گفتار و کردار برادران [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] به آنها ملحق شد و همکاری خود را شروع کرد. او در مورد پیوستنش به [[اخوان‌المسلمین]] چنین می‌گوید:
«من به دین گرایش داشتم و همیشه حسی به من انگیزه می‌داد و مرا به فکر دوری از گناهان وا می‌داشت. در سال 1945 م، در حالی که در خیابانی در [[بیسان]] قدم می‌زدم از رادیو خبر افتتاح بخش [[اخوان المسلمین|اخوان]] در [[اورشلیم]]، در یکی از مساجد شهر را شنیدم. که مرا ترغیب کرد تا بدانم اخوان چیست. پس از اینکه شعبه‌های [[اخوان‌المسلمین]] یکی پس از دیگری گشوده شد، هیجان زده بودم که درباره این جنبش بیشتر بدانم؛ لذا از طریق خواندن روزنامه‌ها و گوش دادن مداوم به رادیو، چیزهای زیادی در مورد این جنبش یاد گرفتم و یکی از کسانی شدم که مردم در مسجد را ترغیب می‌کردم که بخش [[اخوان المسلمین|اخوان]] را در [[بیسان]] باز کنند. پس از اینکه افراد زیادی دور ما جمع شدند، تصمیم گرفتیم شعبۀ [[اخوان المسلمین|اخوان]] را در [[بیسان]] افتتاح کنیم و این در اواخر سال 1945 م، بود؛ بنابراین با یکی از بنیانگذاران فعال [[اخوان المسلمین|اخوان]] در [[نابلس]] به نام ''عبدالعزیز الخیاط'' تماس گرفتیم و بنا شد خانه‌ای را اجاره کنیم و این خانه به مقر اخوان تبدیل شد و ''شیخ محمد فخرالدین''، یکی دیگر از نابلسی‌ها، به ریاست بخش [[اخوان المسلمین|اخوان]] منصوب شد».<br>
«من به دین گرایش داشتم و همیشه حسی به من انگیزه می‌داد و مرا به فکر دوری از گناهان وا می‌داشت. در سال 1945 م، در حالی که در خیابانی در [[بیسان]] قدم می‌زدم از رادیو خبر افتتاح بخش [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] در [[اورشلیم]]، در یکی از مساجد شهر را شنیدم. که مرا ترغیب کرد تا بدانم اخوان چیست. پس از اینکه شعبه‌های [[اخوان‌المسلمین]] یکی پس از دیگری گشوده شد، هیجان زده بودم که درباره این جنبش بیشتر بدانم؛ لذا از طریق خواندن روزنامه‌ها و گوش دادن مداوم به رادیو، چیزهای زیادی در مورد این جنبش یاد گرفتم و یکی از کسانی شدم که مردم در مسجد را ترغیب می‌کردم که بخش [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] را در [[بیسان]] باز کنند. پس از اینکه افراد زیادی دور ما جمع شدند، تصمیم گرفتیم شعبۀ [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] را در [[بیسان]] افتتاح کنیم و این در اواخر سال 1945 م، بود؛ بنابراین با یکی از بنیانگذاران فعال [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] در [[نابلس]] به نام ''عبدالعزیز الخیاط'' تماس گرفتیم و بنا شد خانه‌ای را اجاره کنیم و این خانه به مقر اخوان تبدیل شد و ''شیخ محمد فخرالدین''، یکی دیگر از نابلسی‌ها، به ریاست بخش [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] منصوب شد».<br>
   
   
وی در ادامه می‌افزاید: «نیروهای [[اخوان‌المسلمین]] [[مصر]] همیشه به [[فلسطین]] می‌آمدند و برای مردم سخنرانی می‌کردند و تصمیم گرفتیم که بخش [[اخوان المسلمین|اخوان]] در [[بیسان]] را رسما افتتاح کنیم. جایی که ''شیخ احمد عبدالعزیز'' از [[مصر]] آمد تا در رژۀ باشکوه که از [[یافا]] تا [[بیسان]]، بود شرکت کند... طلایه داران [[قرآن]] را پیش می‌بردند و مردم از شکوه این رژه شادی می‌کردند».<br>
وی در ادامه می‌افزاید: «نیروهای [[اخوان‌المسلمین]] [[مصر]] همیشه به [[فلسطین]] می‌آمدند و برای مردم سخنرانی می‌کردند و تصمیم گرفتیم که بخش [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] در [[بیسان]] را رسما افتتاح کنیم. جایی که ''شیخ احمد عبدالعزیز'' از [[مصر]] آمد تا در رژۀ باشکوه که از [[یافا]] تا [[بیسان]]، بود شرکت کند... طلایه داران [[قرآن]] را پیش می‌بردند و مردم از شکوه این رژه شادی می‌کردند».<br>


او می‌گوید: «پس از بررسی، محبوبیت [[اخوان المسلمین|اخوان]] افزایش یافت و بسیاری به ما پیوستند و علاوه بر دعوت، فاحشه‌خانه‌ها را آتش زدیم، مشروب‌فروشی‌ها را شکستیم و از هرگونه مظاهر فساد جلوگیری کردیم و آن هم در سال 1946 م، بود. در همان سال از کشورهای همسایه به ویژه [[مصر]] سلاح آوردند و اعضای [[اخوان المسلمین|اخوان]] آموزش دیدند و گروهی به مستعمرات حمله کردند و علیه [[یهودیان]] و استعمار عملیات انجام دادند و جوانان زیادی در این عملیات به [[شهادت]] رسیدند. و این وضعیت تا سال 1948 م ادامه داشت».
او می‌گوید: «پس از بررسی، محبوبیت [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] افزایش یافت و بسیاری به ما پیوستند و علاوه بر دعوت، فاحشه‌خانه‌ها را آتش زدیم، مشروب‌فروشی‌ها را شکستیم و از هرگونه مظاهر فساد جلوگیری کردیم و آن هم در سال 1946 م، بود. در همان سال از کشورهای همسایه به ویژه [[مصر]] سلاح آوردند و اعضای [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] آموزش دیدند و گروهی به مستعمرات حمله کردند و علیه [[یهودیان]] و استعمار عملیات انجام دادند و جوانان زیادی در این عملیات به [[شهادت]] رسیدند. و این وضعیت تا سال 1948 م ادامه داشت».


وی پس از ورود سلاح از کشورهای همسایه به ویژه [[مصر]] و حمله به مستعمرات انگلیسی و صهیونیستی در آموزش تسلیحات شرکت کرد و در فاجعه 1948 م، فلسطین بار دیگر به نابلس بازگشت.<br>
وی پس از ورود سلاح از کشورهای همسایه به ویژه [[مصر]] و حمله به مستعمرات انگلیسی و صهیونیستی در آموزش تسلیحات شرکت کرد و در فاجعه 1948 م، فلسطین بار دیگر به نابلس بازگشت.<br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۸۶

ویرایش