۲۱٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=زادگاه و زندگانی= | =زادگاه و زندگانی= | ||
'''[[کریستین بونو]]''' یکی از چهرههای برجستهٔ علوم اسلامی بود که در سال ۱۹۷۹ میلادی، با مطالعه آثار [[رنه گنون]] فیلسوف مسلمان فرانسوی، به [[دین اسلام]] درآمد. | '''[[کریستین بونو]]''' یکی از چهرههای برجستهٔ علوم اسلامی بود که در سال ۱۹۷۹ میلادی، با مطالعه آثار [[رنه گنون]] فیلسوف مسلمان فرانسوی، به [[دین اسلام]] درآمد. | ||
وی که نام خود را به ''یحیی علوی'' تغییر داده بود، در سال ۱۹۵۷ میلادی، در شهر <big>فرایبورگ</big> [[آلمان]] در خانوادهای ''مسیحی'' و ''کاتولیک''، متولد شد، به خاطر شغل پدر تا سن ۱۰ سالگی در آلمان و الجزایر میزیست و پس از آن راهی <big>استراسبورگ</big> [[فرانسه]] شد. میل به [[عرفان]] و آشنایی با ادیان شرقی در وجود او بود و از این رو به مطالعه آثار موجود در این زمینه و سفرهای متعدد به [[اسپانیا]]، [[مراکش]]، [[ایتالیا]]، [[بلژیک]]، [[هلند]] و آلمان پرداخت. | وی که نام خود را به ''یحیی علوی'' تغییر داده بود، در سال ۱۹۵۷ میلادی، در شهر <big>فرایبورگ</big> [[آلمان]] در خانوادهای ''[[مسیحی]]'' و ''[[کاتولیک]]''، متولد شد، به خاطر شغل پدر تا سن ۱۰ سالگی در آلمان و الجزایر میزیست و پس از آن راهی <big>استراسبورگ</big> [[فرانسه]] شد. میل به [[عرفان]] و آشنایی با ادیان شرقی در وجود او بود و از این رو به مطالعه آثار موجود در این زمینه و سفرهای متعدد به [[اسپانیا]]، [[مراکش]]، [[ایتالیا]]، [[بلژیک]]، [[هلند]] و آلمان پرداخت. | ||
=آشنایی باآثار «رنه گنون»= | =آشنایی باآثار «رنه گنون»= | ||
پس از آن او با آثار '''رنه گنون فیلسوف مسلمان فرانسوی''' آشنا شد و تحت تأثیر آثار او در سال ۱۹۷۹ میلادی، به دین اسلام درآمد. سپس در رشته زبان و ادبیات عرب و [[اسلامشناسی]] به تحصیل پرداخت و در دانشگاه با آثار [[هانری کربن]] آشنا شد. | پس از آن او با آثار '''رنه گنون فیلسوف مسلمان فرانسوی''' آشنا شد و تحت تأثیر آثار او در سال ۱۹۷۹ میلادی، به دین اسلام درآمد. سپس در رشته زبان و ادبیات عرب و [[اسلامشناسی]] به تحصیل پرداخت و در دانشگاه با آثار [[هانری کربن]] آشنا شد. | ||
علوی در سال ۱۹۸۷ میلادی، مدرک <big>پروفسور اگرژه</big> را اخذ کرد. | علوی در سال ۱۹۸۷ میلادی، مدرک <big>پروفسور اگرژه</big> را اخذ کرد. | ||
=پرداختن به نظرات «امام خمینی»= | =پرداختن به نظرات «امام خمینی»= | ||
'''«یحیی علوی»''' در سال ۱۹۹۵ میلادی، از رسالهٔ دکتری خود تحت عنوان: '''الهیات در آثار فلسفی و عرفانی [[امام خمینی]]''' در دانشگاه سوربون دفاع کرد که در سال ۱۹۹۹ میلادی، به عنوان پژوهش سال برگزیده شد. وی برای تدوین رسالهٔ خود از سال ۱۹۹۱ میلادی، به [[ایران]] آمد و مدت هفت سال از جلسات <big>سید جلالالدین آشتیانی</big> در [[مشهد]]، در زمینهٔ ''فلسفه و عرفان اسلامی'' استفاده برد. پس از آن هم حدود ۱۵ سال در مشهد اقامت گزید. | '''«یحیی علوی»''' در سال ۱۹۹۵ میلادی، از رسالهٔ دکتری خود تحت عنوان: '''الهیات در آثار فلسفی و عرفانی [[امام خمینی]]''' در دانشگاه سوربون دفاع کرد که در سال ۱۹۹۹ میلادی، به عنوان پژوهش سال برگزیده شد. وی برای تدوین رسالهٔ خود از سال ۱۹۹۱ میلادی، به [[ایران]] آمد و مدت هفت سال از جلسات <big>سید جلالالدین آشتیانی</big> در [[مشهد]]، در زمینهٔ ''[[فلسفه]] و [[عرفان اسلامی]]'' استفاده برد. پس از آن هم حدود ۱۵ سال در [[مشهد]] اقامت گزید. | ||
=ترجمه و تفسیر قرآن کریم= | =ترجمه و تفسیر قرآن کریم= | ||
علوی به تألیف، ترجمه و تفسیر [[قرآن کریم]] به [[زبان فرانسوی]] <ref>ر.ک: مقالهٔ؛ [[فرانسه و فرهنگ]] .</ref> هم مبادرت ورزیده است. | علوی به تألیف، ترجمه و [[تفسیر]] [[قرآن کریم]] به [[زبان فرانسوی]] <ref>ر.ک: مقالهٔ؛ [[فرانسه و فرهنگ]] .</ref> هم مبادرت ورزیده است. | ||
<ref>مؤسسه فرهنگی ترجمان وحی در قم در سال ۲۰۰۰ میلادی، ترجمه قرآن وی را منتشر ساخت.</ref> از ویژگیهای این ترجمه، روان بودن به همراهی تفسیری مختصر به ضمیمه واژهنامهٔ الفاظ قرآن است. <big>یحیی بونو</big> در مصاحبهای درباره سیر زندگی دینی و فکری خود میگوید: قبل از این که مسلمان بشوم، حتی مسیحی مذهب درستی نبودم. مثل همین اروپاییهای عادی و معمولی که بیشتر [[لامذهب]] هستند و در حقیقت، یعنی عنوان مسیحیت داریم ولی حقیقتش را نداریم. حتی انتصاب درستی به این آیین خیالی مسیحیت نداریم، ولی من تقریبا از مدرسه و از دوران دبیرستان در طلب چیزی بودم. ناراضی بودم از این راهی که جلوی من باز بود. یعنی راهی که درس میخوانیم برای یک کار. برای کار چرا؟ کار برای زندگی مادی؟ به این برنامه خیالی غرب قناعت نکردم و راضی نبودم. | <ref>مؤسسه فرهنگی ترجمان وحی در قم در سال ۲۰۰۰ میلادی، ترجمه قرآن وی را منتشر ساخت.</ref> از ویژگیهای این ترجمه، روان بودن به همراهی تفسیری مختصر به ضمیمه واژهنامهٔ الفاظ قرآن است. <big>یحیی بونو</big> در مصاحبهای درباره سیر زندگی دینی و فکری خود میگوید: قبل از این که مسلمان بشوم، حتی مسیحی مذهب درستی نبودم. مثل همین اروپاییهای عادی و معمولی که بیشتر [[لامذهب]] هستند و در حقیقت، یعنی عنوان [[مسیحیت]] داریم ولی حقیقتش را نداریم. حتی انتصاب درستی به این آیین خیالی مسیحیت نداریم، ولی من تقریبا از مدرسه و از دوران دبیرستان در طلب چیزی بودم. ناراضی بودم از این راهی که جلوی من باز بود. یعنی راهی که درس میخوانیم برای یک کار. برای کار چرا؟ کار برای زندگی مادی؟ به این برنامه خیالی غرب قناعت نکردم و راضی نبودم. | ||
=بررسی ادیان= | =بررسی ادیان= | ||
وی میگوید: بیشتر در آغاز حرکت آنچه در غرب رواج داشت از ادیان شرقی مخصوصا [[بودیسم]] و [[هندوئیسم]] بود و این آیینها را پیگیری میکردند. بررسی میکردند و دنبال میکردند. من نیز به همینگونه، رفتار میکردم. تماس من با فلسفهٔ شرق، اول توسط آیین بودیسم بوده. آن زمان دانشجو نبودم. من درس را اصلا ترک کرده بودم که منقطع بشوم، برای این بحث، در یک فلسفه ماورای طبیعت، یک چیزی که مهمتر از این دنیا و پایدارتر از این دنیا باشد. در جریان این بررسیها در بودیسم کتابهای شخصی را پیدا کردم به اسم «رنه گنون»، یک فیلسوف فرانسوی است که مسلمان شده، شاید از نخستین فرانسویها که در زمان معاصر مسلمان شدند. ایشان در سال ۱۹۵۱ میلادی، فوت کرده است. ایشان قبل از جنگ جهانی اول در اوج استعمار، اسلام آورد. این یک خصوصیت مهم بود. او کتابهای زیادی دربارهٔ اسلام و فلسفه و عرفان نوشته است. من تمام کتابهای ایشان را خواندم و با این مطالعات مسلمان شدم. یعنی توسط بحث فلسفی و عرفانی و شاید هم بیشتر عرفانی. آن وقت تصمیم گرفتم که زبان عربی را یاد بگیرم. | وی میگوید: بیشتر در آغاز حرکت آنچه در غرب رواج داشت از ادیان شرقی مخصوصا [[بودیسم]] و [[هندوئیسم]] بود و این آیینها را پیگیری میکردند. بررسی میکردند و دنبال میکردند. من نیز به همینگونه، رفتار میکردم. تماس من با فلسفهٔ شرق، اول توسط آیین بودیسم بوده. آن زمان دانشجو نبودم. من درس را اصلا ترک کرده بودم که منقطع بشوم، برای این بحث، در یک فلسفه ماورای طبیعت، یک چیزی که مهمتر از این دنیا و پایدارتر از این دنیا باشد. در جریان این بررسیها در بودیسم کتابهای شخصی را پیدا کردم به اسم «رنه گنون»، یک فیلسوف فرانسوی است که مسلمان شده، شاید از نخستین فرانسویها که در زمان معاصر مسلمان شدند. ایشان در سال ۱۹۵۱ میلادی، فوت کرده است. ایشان قبل از جنگ جهانی اول در اوج استعمار، اسلام آورد. این یک خصوصیت مهم بود. او کتابهای زیادی دربارهٔ اسلام و فلسفه و عرفان نوشته است. من تمام کتابهای ایشان را خواندم و با این مطالعات مسلمان شدم. یعنی توسط بحث فلسفی و عرفانی و شاید هم بیشتر عرفانی. آن وقت تصمیم گرفتم که زبان عربی را یاد بگیرم. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
«یحیی علوی» ابراز میکند: وقتی مسلمان شدم رفتم برای ادامهٔ تحصیل. از مسئلهٔ [[شیعه]] و [[سنی]] و فرق و اختلاف بین این دو هم من اصلا خبر نداشتم. رفتم مسجد برای مسلمان شدن و مسلمان شدم ولی خبر نداشتم که «سنی» چیست و «شیعه» چیست. در این یک سال اول که مسلمان شدم با کتابهای [[شهید مطهری]] که شاگرد [[آیت الله سید محمد حسین طباطبایی]] بودند، آشنا شدم. | «یحیی علوی» ابراز میکند: وقتی مسلمان شدم رفتم برای ادامهٔ تحصیل. از مسئلهٔ [[شیعه]] و [[سنی]] و فرق و اختلاف بین این دو هم من اصلا خبر نداشتم. رفتم مسجد برای مسلمان شدن و مسلمان شدم ولی خبر نداشتم که «سنی» چیست و «شیعه» چیست. در این یک سال اول که مسلمان شدم با کتابهای [[شهید مطهری]] که شاگرد [[آیت الله سید محمد حسین طباطبایی]] بودند، آشنا شدم. | ||
=انتخاب تشیع= | =انتخاب تشیع= | ||
با تشیع آشنا شدم و دانستم اول که مسلمان شدم، سنی بودم. به خاطر این به فلسفه و عرفان بیشتر گرایش پیدا کردم و به گروههای متصوفه که در جهان سنی مذهب هستند، مخصوصا در شمال آفریقا. در این بین با یکی از استادان بزرگ ـ که استاد من هم از کشور مالی بودـ آشنا شدم. ایشان با این که در گروه تیجانی بود اما در حقیقت شیعه بود و الان در گذشته است. ظاهرا آنها یک سلسله استادان بودند که تشیع را مخفیانه در بین شاگردان خصوصیشان ابلاغ میکردند. او به من هم توصیه کرد که توسط دامادش، تشیع را انتخاب کنم. من هم از طریق متون عرفانی اصیل شیعه، از متون عرفانی و فلسفی با شیعه آشنا شدم.<br> | با [[تشیع]] آشنا شدم و دانستم اول که مسلمان شدم، سنی بودم. به خاطر این به فلسفه و عرفان بیشتر گرایش پیدا کردم و به گروههای متصوفه که در جهان سنی مذهب هستند، مخصوصا در شمال آفریقا. در این بین با یکی از استادان بزرگ ـ که استاد من هم از کشور مالی بودـ آشنا شدم. ایشان با این که در گروه تیجانی بود اما در حقیقت شیعه بود و الان در گذشته است. ظاهرا آنها یک سلسله استادان بودند که تشیع را مخفیانه در بین شاگردان خصوصیشان ابلاغ میکردند. او به من هم توصیه کرد که توسط دامادش، تشیع را انتخاب کنم. من هم از طریق متون عرفانی اصیل شیعه، از متون عرفانی و فلسفی با شیعه آشنا شدم.<br> | ||
یک سال بعد از اسلام آوردن، من تشیع را انتخاب و تمرکز و تفحص در رشتهٔ فلسفی و عرفان شیعه کردم. اینطور بود که بعد از گرفتن لیسانس و فوقلیسانس، در رشتهٔ [[تصوف]] در فرانسه و دانشگاه سوربن تز فوقلیسانس خود را دربارهٔ تفسیر صوفی «احمد تیجانی» مؤسس گروه تیجانی در مراکش نوشتم. بعد هم برای دکترا انتخاب کردم که دربارهٔ عرفان اصیل شیعه و در مورد نظریات امام خمینی کار کنم.» | یک سال بعد از اسلام آوردن، من تشیع را انتخاب و تمرکز و تفحص در رشتهٔ فلسفی و عرفان شیعه کردم. اینطور بود که بعد از گرفتن لیسانس و فوقلیسانس، در رشتهٔ [[تصوف]] در فرانسه و دانشگاه سوربن تز فوقلیسانس خود را دربارهٔ تفسیر صوفی «احمد تیجانی» مؤسس گروه تیجانی در مراکش نوشتم. بعد هم برای دکترا انتخاب کردم که دربارهٔ عرفان اصیل شیعه و در مورد نظریات امام خمینی کار کنم.» |