۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اخوان المسلمین' به 'اخوانالمسلمین') |
جز (جایگزینی متن - 'بهره مند' به 'بهرهمند') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
نمونهای دیگر از نفوذ فرهنگ غربی، موضوع رقص غربی بود که در جامعه گسترش یافته بود. محمد نزیه نویسنده مجله «آخر ساعة» در 4 رمضان 1362ق (1943م.) از حکم رقص زن با مرد اجنبی، مرد با زن اجنبی و رقص مرد با زن خود در جمع مردم سؤال میکند و سلیم در پاسخ، میگوید: «هیچ مسلمانی در سرزمین اسلام شک ندارد که رقص فرنگی معروف که مرد و زن در آن شرکت دارند، شرعاً حرام است و حرمت آن به ضرورت و به طور بدیهی معلوم است و هر زنی که با اجنبی برقصد یا مردی که با زن اجنبی برقصد، با ارتکاب آن گناهکار است و مستحق عقوبت دنیا و آخرتی است که خداوند به فاسقان وعده دادهاست. همان طور که مردی که با زنش در منظر مردم برقصد، مرتکب این گناه شدهاست. این قضایا خیلی روشن است و نیاز به برهان و دلیل ندارد. و هر کس که به آن راضی شود، حاضر و غایب، گناهکار است، چون رضایت به گناه، گناه است. همان طور که رضایت به کفر، کفر است و کسی که بتواند این منکر را تغییر داده و از بین ببرد ولی اقدامی نکند، او هم گناهکار است. خداوند کمتر از این را حرام کرده است، چگونه این منکرات را حرام نکند و از آن نهی ننماید». (پیشین، ص 1292ـ1291).<br> | نمونهای دیگر از نفوذ فرهنگ غربی، موضوع رقص غربی بود که در جامعه گسترش یافته بود. محمد نزیه نویسنده مجله «آخر ساعة» در 4 رمضان 1362ق (1943م.) از حکم رقص زن با مرد اجنبی، مرد با زن اجنبی و رقص مرد با زن خود در جمع مردم سؤال میکند و سلیم در پاسخ، میگوید: «هیچ مسلمانی در سرزمین اسلام شک ندارد که رقص فرنگی معروف که مرد و زن در آن شرکت دارند، شرعاً حرام است و حرمت آن به ضرورت و به طور بدیهی معلوم است و هر زنی که با اجنبی برقصد یا مردی که با زن اجنبی برقصد، با ارتکاب آن گناهکار است و مستحق عقوبت دنیا و آخرتی است که خداوند به فاسقان وعده دادهاست. همان طور که مردی که با زنش در منظر مردم برقصد، مرتکب این گناه شدهاست. این قضایا خیلی روشن است و نیاز به برهان و دلیل ندارد. و هر کس که به آن راضی شود، حاضر و غایب، گناهکار است، چون رضایت به گناه، گناه است. همان طور که رضایت به کفر، کفر است و کسی که بتواند این منکر را تغییر داده و از بین ببرد ولی اقدامی نکند، او هم گناهکار است. خداوند کمتر از این را حرام کرده است، چگونه این منکرات را حرام نکند و از آن نهی ننماید». (پیشین، ص 1292ـ1291).<br> | ||
استفتای استاد مصطفی افندی وکیل از عبدالمجید سلیم هم اوضاع اسف بار آن روزگار را نشان میدهد. وی در نامهای از مسئله شراب در اسلام، فروش آن به غیر مسلمانان و مراکز مشروب فروشی در مقابل مساجد سؤال میکند. عبدالمجید، که خود مجسمه تقوا و مرزبانی از دین است، چنان عنان قلم از کف میدهد که هفت صفحه درباره این استفتا پاسخ مینویسد و با تقسیم وظایف پیرامون امر به معروف و نهی از منکر، در عمل کم کاری و تقصیر حاکمان را یادآور میشود. بخشی از پاسخ وی چنین است:<br> | استفتای استاد مصطفی افندی وکیل از عبدالمجید سلیم هم اوضاع اسف بار آن روزگار را نشان میدهد. وی در نامهای از مسئله شراب در اسلام، فروش آن به غیر مسلمانان و مراکز مشروب فروشی در مقابل مساجد سؤال میکند. عبدالمجید، که خود مجسمه تقوا و مرزبانی از دین است، چنان عنان قلم از کف میدهد که هفت صفحه درباره این استفتا پاسخ مینویسد و با تقسیم وظایف پیرامون امر به معروف و نهی از منکر، در عمل کم کاری و تقصیر حاکمان را یادآور میشود. بخشی از پاسخ وی چنین است:<br> | ||
«بهرهمند کردن غیر مسلمانان از شراب به طور علنی در شهرهای مسلمانان جایز نیست، چون اظهار فروش شراب، اظهار فسق است، از این کار منع میشوند، بلکه میتوانند پنهانی خود به هم بفروشند. به طور کلی تجارت شراب در شهرهای مسلمانان به طور عمومی جایز نیست». (پیشین، ص1572).<br> | |||
=ریشهیابی افکار ضد استعماری عبدالمجید= | =ریشهیابی افکار ضد استعماری عبدالمجید= | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
=مرحله مقدماتی تقریب= | =مرحله مقدماتی تقریب= | ||
مرحله آغازین تقریب از سال 1938م. (ورود قمی به مصر) تا سال 1946م. به طول کشید. در این دوره ریاست الازهر تا سال 1944م. با مراغی و بعد از آن (1945 تا 1948م.) با مصطفی عبدالرزاق بود. در این زمان جنگ جهانی دوم به فاصله یک سال پس از آغاز دعوت تقریب، تا سال 1945م. تداوم یافت و در کار تقریب وقفه پیش آورد. در این دوره عبدالمجید هم چنان مفتی دیار مصر بود و هر دو رئیس الازهر، با وی ارتباطات گرمی داشتند و در مراحل تمهید و تکوین از او یاری جستند. محمدتقی قمی درباره جایگاه شیخ مراغی در الازهر و آن گاه تمهید او برای ورود عبدالمجید سلیم به جریان تقریب مینویسد: <br> | مرحله آغازین تقریب از سال 1938م. (ورود قمی به مصر) تا سال 1946م. به طول کشید. در این دوره ریاست الازهر تا سال 1944م. با مراغی و بعد از آن (1945 تا 1948م.) با مصطفی عبدالرزاق بود. در این زمان جنگ جهانی دوم به فاصله یک سال پس از آغاز دعوت تقریب، تا سال 1945م. تداوم یافت و در کار تقریب وقفه پیش آورد. در این دوره عبدالمجید هم چنان مفتی دیار مصر بود و هر دو رئیس الازهر، با وی ارتباطات گرمی داشتند و در مراحل تمهید و تکوین از او یاری جستند. محمدتقی قمی درباره جایگاه شیخ مراغی در الازهر و آن گاه تمهید او برای ورود عبدالمجید سلیم به جریان تقریب مینویسد: <br> | ||
«مراغی مردی با وقار و با شخصیت و دارای فکری منظم و هماهنگ و بینشی وسیع بود. در اولین ملاقات، ایمان او را نسبت به اندیشه تقریب دریافتم، ولی به حکم مرکزیتی که داشت، نمیتوانست شخصاً این دعوت را به عهده گیرد، بلکه با زعامت و ریاستی که بر اهل سنت داشت، نمیتوانست در برابر محیطی که الازهر و در نتیجه این شهر عزیز از آن | «مراغی مردی با وقار و با شخصیت و دارای فکری منظم و هماهنگ و بینشی وسیع بود. در اولین ملاقات، ایمان او را نسبت به اندیشه تقریب دریافتم، ولی به حکم مرکزیتی که داشت، نمیتوانست شخصاً این دعوت را به عهده گیرد، بلکه با زعامت و ریاستی که بر اهل سنت داشت، نمیتوانست در برابر محیطی که الازهر و در نتیجه این شهر عزیز از آن بهرهمند میگشت چنین اندیشهای را به طور آشکار تأیید نماید. ولی او میدانست که چگونه به این اندیشه خدمت کند و بدین منظور میدان و محلی برای ایراد سخنرانی در دانشگاه الازهر و خارج از آن به روی ما گشود و تسهیلاتی برای ارتباط ما با رجال الازهر برای تفاهم فراهم ساخت و ما را با کسانی که به علم و استعدادشان نسبت به تحقیقات علمی اعتراف داشت و در آنها میل و علاقه به تقریب میدید آشنا کرد. <br> | ||
شیخ مراغی به سوی رحمت الهی رهسپار گردید... او مردی فعال بود و در ایجاد ارتباط میان اشخاص و اتفاق بر نقاط اساسی سهم بسزایی داشت. او محیط را برای بعضی از بزرگان و علمای دین که در صدر آنها شیخ مصطفی عبدالرزاق و شیخ عبدالمجید سلیم قرار داشتند آماده ساخت. با این که جنگ بسیاری از آثار را واژگون کرد و خانهها و شهرها و دلهای مردم را ویران ساخت، اما هیچ گونه تغییری در دوستی و تفاهم افراد رخ نداد بلکه روز به روز این دوستی و تفاهم گسترش یافت...» (بیآزار شیرازی، 1378، ص 66ـ45).<br> | شیخ مراغی به سوی رحمت الهی رهسپار گردید... او مردی فعال بود و در ایجاد ارتباط میان اشخاص و اتفاق بر نقاط اساسی سهم بسزایی داشت. او محیط را برای بعضی از بزرگان و علمای دین که در صدر آنها شیخ مصطفی عبدالرزاق و شیخ عبدالمجید سلیم قرار داشتند آماده ساخت. با این که جنگ بسیاری از آثار را واژگون کرد و خانهها و شهرها و دلهای مردم را ویران ساخت، اما هیچ گونه تغییری در دوستی و تفاهم افراد رخ نداد بلکه روز به روز این دوستی و تفاهم گسترش یافت...» (بیآزار شیرازی، 1378، ص 66ـ45).<br> | ||
خدمت بزرگی که مصطفی مراغی به جریان تقریب کرد، برگزیدن و شناساندن افرادی بود که میتوانستند در مسیر تقریب مفید واقع شوند و البته در این میان شخصیت علمی عبدالمجید سلیم چنان برجسته بود که در صدر فهرست پیشنهادی مراغی قرار گرفت.<br> | خدمت بزرگی که مصطفی مراغی به جریان تقریب کرد، برگزیدن و شناساندن افرادی بود که میتوانستند در مسیر تقریب مفید واقع شوند و البته در این میان شخصیت علمی عبدالمجید سلیم چنان برجسته بود که در صدر فهرست پیشنهادی مراغی قرار گرفت.<br> |