confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
انقلاب الجزایر، تلاش مردمی است برای آزادی و رهایی. انقلابی که به اهداف اعلام شده خود رسید اما پس از رهایی از چنگ استعمار، تجربه تلخ کشمکشهای درونی و تصفیههای سیاسی را از سر گذراند. | انقلاب الجزایر، تلاش مردمی است برای آزادی و رهایی. انقلابی که به اهداف اعلام شده خود رسید اما پس از رهایی از چنگ استعمار، تجربه تلخ کشمکشهای درونی و تصفیههای سیاسی را از سر گذراند. | ||
در سوم ژوئیه ۱۹۶۲ (۱۲ تیر ۱۳۴۱) کشور الجزایر بعد از ۱۳۲ سال که تحت سلطه فرانسه بود به استقلال رسید و در هشت اکتبر همان سال به نام: جمهوریه الجزایره الدموکراتیه الشعبیه (جمهوری دموکراتیک مردمی الجزایر) به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. | در سوم ژوئیه ۱۹۶۲ (۱۲ تیر ۱۳۴۱) کشور الجزایر بعد از ۱۳۲ سال که تحت سلطه فرانسه بود به استقلال رسید و در هشت اکتبر همان سال به نام: جمهوریه الجزایره الدموکراتیه الشعبیه (جمهوری دموکراتیک مردمی الجزایر) به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. | ||
از ۱۹۵۴ تا روز استقلال یعنی مدت هشت سال | از ۱۹۵۴ تا روز استقلال یعنی مدت هشت سال [[جبهه آزادیبخش ملی]] مبارزه مسلحانه خود را علیه اشغالگران فرانسوی بهشدت ادامه داد. | ||
ملت الجزایر یک میلیون قربانی داد و در تاریخ کشورهای عرب و [[شمال آفریقا]]، الجزایر به عنوان «ارض میلیون شهید» سرزمین یک میلیون شهید معروف شد. | ملت الجزایر یک میلیون قربانی داد و در تاریخ کشورهای عرب و [[شمال آفریقا]]، الجزایر به عنوان «ارض میلیون شهید» سرزمین یک میلیون شهید معروف شد. | ||
این تعداد شهدای الجزایر غیر از شهدایی است که الجزایریها به رهبری [[امیر عبدالقادر]] در جنگ با ارتش فرانسه در آخر قرن نوزدهم در راه آزادی میهن خویش فدا ساختند. | این تعداد شهدای الجزایر غیر از شهدایی است که الجزایریها به رهبری [[امیر عبدالقادر]] در جنگ با ارتش فرانسه در آخر قرن نوزدهم در راه آزادی میهن خویش فدا ساختند. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
از قرن شانزدهم میلادی به بعد [[امپراتوری عثمانی]] بر سراسر شمال آفریقا از جمله الجزایر مسلط شد. حکام محلی با گرفتن لقب «بیک» از دربار [[قسطنطنیه]] و فرستادن مالیات سالیانه به دربار عثمانی، خلعتی به نام جبه قرمز دریافت میکردند که نمایانگر اطاعت از دربار عثمانی بود. | از قرن شانزدهم میلادی به بعد [[امپراتوری عثمانی]] بر سراسر شمال آفریقا از جمله الجزایر مسلط شد. حکام محلی با گرفتن لقب «بیک» از دربار [[قسطنطنیه]] و فرستادن مالیات سالیانه به دربار عثمانی، خلعتی به نام جبه قرمز دریافت میکردند که نمایانگر اطاعت از دربار عثمانی بود. | ||
فرمانروایان و به عبارتی بیکهای الجزایر در بعضی موارد مستقل بودند و با هر کشوری که قراردادی امضا میکردند، دربار عثمانی آن را تایید میکرد. در ۱۷۹۷ میلادی در زمان حکومت هیاتمدیره (دایرکتوار) بر [[فرانسه]]، دولت فرانسه گندمهای فراوانی به مبلغ پنج میلیون فرانک از «بیک حسین» فرمانروای الجزایر خریداری کرد ولی بعد از تحویل گندمها پول آن را نپرداخت. | فرمانروایان و به عبارتی بیکهای الجزایر در بعضی موارد مستقل بودند و با هر کشوری که قراردادی امضا میکردند، دربار عثمانی آن را تایید میکرد. در ۱۷۹۷ میلادی در زمان حکومت هیاتمدیره (دایرکتوار) بر [[فرانسه]]، دولت فرانسه گندمهای فراوانی به مبلغ پنج میلیون فرانک از «بیک حسین» فرمانروای الجزایر خریداری کرد ولی بعد از تحویل گندمها پول آن را نپرداخت. | ||
بیک حسین به کنسول فرانسه در الجزیره اعتراض کرد و ضمن صحبت در حال عصبانیت مگسپرانی را که در دست داشت به صورت کنسول فرانسه کوبید. دولت فرانسه که از دیرزمان قصد تصرف الجزایر را داشت، این امر را بهانه قرار داد و ارتش فرانسه با یکصد کشتی جنگی و ۳۶ هزار سرباز بنادر الجزایر را به گلوله بست و سپاهیان فرانسه شهر الجزیره را گرفتند و بیک حسین در پنج ژوئیه ۱۸۳۰ با تمام وجوه نقدی که میتوانست به آن دسترسی پیدا کند، به عثمانی فرار کرد. این واقعه در زمان سلطنت «شارل دهم» (charlesx) اتفاق افتاد. | |||
پس از سقوط شارل دهم، «لوئی فیلیپ» (Louis philippe) بخش عظیمی از سربازان خود را از الجزایر خارج کرد و فقط هشت هزار سرباز در آنجا نگه داشت. | پس از سقوط شارل دهم، «لوئی فیلیپ» (Louis philippe) بخش عظیمی از سربازان خود را از الجزایر خارج کرد و فقط هشت هزار سرباز در آنجا نگه داشت. | ||
در ۱۸۳۵ مقاومت مردم در برابر اشغالگران آغاز شد، لذا دولت فرانسه در ۱۸۳۶ تصمیم گرفت، ضمن سرکوب جنبش مردم الجزایر، همه خاک الجزایر را تصرف کند لذا شهر کنستانتین را تصرف کرد. فرانسویها در جریان تصرف این شهر سه هزار و ۵۰۰ نفر تلفات دادند (۱۳ اکتبر ۱۸۳۷) ولی برای تسخیر مناطق جنوبی الجزایر با مقاومت سردار رشیدی مانند «امیرعبدالقادر» که فردی [[مسلمان]] و وطنپرست بود روبهرو شدند. امیر عبدالقادر مدت ۱۴ سال با دولت فرانسه جنگید. | در ۱۸۳۵ مقاومت مردم در برابر اشغالگران آغاز شد، لذا دولت فرانسه در ۱۸۳۶ تصمیم گرفت، ضمن سرکوب جنبش مردم الجزایر، همه خاک الجزایر را تصرف کند لذا شهر کنستانتین را تصرف کرد. فرانسویها در جریان تصرف این شهر سه هزار و ۵۰۰ نفر تلفات دادند (۱۳ اکتبر ۱۸۳۷) ولی برای تسخیر مناطق جنوبی الجزایر با مقاومت سردار رشیدی مانند «امیرعبدالقادر» که فردی [[مسلمان]] و وطنپرست بود روبهرو شدند. امیر عبدالقادر مدت ۱۴ سال با دولت فرانسه جنگید. | ||
خط ۳۹: | خط ۴۰: | ||
او برای [[جهاد]] علیه فرانسویان قبایل الجزایری را متحد ساخت و شکست سختی به فرانسویان در ۱۸۳۷ وارد آورد به طوری که طی قرارداد ۲۸ می ۱۸۳۷ دولت فرانسه مجبور شد که به جز بخش ساحلی، بقیه الجزایر را به امیر عبدالقادر بسپارد. اما امیر عبدالقادر بعد از این قرارداد، اعلام کرد که قوای فرانسه باید ساحل الجزایر را نیز ترک کند، لذا دولت فرانسه نیرویی به فرماندهی ژنرال «بوژو» (Gen –Bugeaud) با ۱۱۵ هزار نیرو از طریق بندر «طنجه» در [[مراكش|مراکش]] قوای عبدالقادر را به محاصره درآورد و باعث شکست وی در ۱۸۴۵ شد. | او برای [[جهاد]] علیه فرانسویان قبایل الجزایری را متحد ساخت و شکست سختی به فرانسویان در ۱۸۳۷ وارد آورد به طوری که طی قرارداد ۲۸ می ۱۸۳۷ دولت فرانسه مجبور شد که به جز بخش ساحلی، بقیه الجزایر را به امیر عبدالقادر بسپارد. اما امیر عبدالقادر بعد از این قرارداد، اعلام کرد که قوای فرانسه باید ساحل الجزایر را نیز ترک کند، لذا دولت فرانسه نیرویی به فرماندهی ژنرال «بوژو» (Gen –Bugeaud) با ۱۱۵ هزار نیرو از طریق بندر «طنجه» در [[مراكش|مراکش]] قوای عبدالقادر را به محاصره درآورد و باعث شکست وی در ۱۸۴۵ شد. | ||
ولی عبدالقادر برای جمعآوری نیرو به کوهستانهای الجزایر رفت و توانست تجدیدقوا کرده و راه سپاهیان فرانسه را به سمت جنوب مسدود کند. اما بهواسطه | ولی عبدالقادر برای جمعآوری نیرو به کوهستانهای الجزایر رفت و توانست تجدیدقوا کرده و راه سپاهیان فرانسه را به سمت جنوب مسدود کند. اما بهواسطه آنکه امیر مراکش مرزهای کشور خویش را روی سربازان عبدالقادر بست، امیر عبدالقادر دچار شکست شد و سربازان فرانسوی او را اسیر کردند. با شکست او، الجزایر کاملا به تصرف فرانسه درآمد. امیر عبدالقادر به [[دمشق]] منتقل شد و تا آخر عمر در [[تبعید]] به سر برد و در ۱۸۸۳ در آن شهر درگذشت. | ||
دولت فرانسه از این جهت، اکثر کشورهای شمالی آفریقا بهویژه الجزایر را مستعمره خویش گردانید که از این سرزمین برای اسکان فرانسویان جهت «کوچنشینی» (colonizer) و چنگ انداختن به بارورترین زمینهای زراعتی استفاده کنند. از طرفی دولت فرانسه، هنگام بروز [[جنگ جهانی اول]]، جوانان الجزایری را به جبهههای جنگ [[اروپا]] میفرستاد. | دولت فرانسه از این جهت، اکثر کشورهای شمالی آفریقا بهویژه الجزایر را مستعمره خویش گردانید که از این سرزمین برای اسکان فرانسویان جهت «کوچنشینی» (colonizer) و چنگ انداختن به بارورترین زمینهای زراعتی استفاده کنند. از طرفی دولت فرانسه، هنگام بروز [[جنگ جهانی اول]]، جوانان الجزایری را به جبهههای جنگ [[اروپا]] میفرستاد. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۷: | ||
بعد از آنکه او به زندان افتاد فردی به نام «عبدالحمیدبن بادیس» به کمیسر عالی فرانسه در الجزایر پیشنهاد کرد که در تمامی مدارس و در همه سطوح [[قرآن]] و زبان عربی در کنار زبان فرانسه تدریس شود. او خواستههای خود را در مجلهای به نام «شهاب» منتشر کرد. | بعد از آنکه او به زندان افتاد فردی به نام «عبدالحمیدبن بادیس» به کمیسر عالی فرانسه در الجزایر پیشنهاد کرد که در تمامی مدارس و در همه سطوح [[قرآن]] و زبان عربی در کنار زبان فرانسه تدریس شود. او خواستههای خود را در مجلهای به نام «شهاب» منتشر کرد. | ||
در این هنگام به موازات مبارزات مصالی الحاج و عبدالحمیدبن بادیس، فرحت عباس | در این هنگام به موازات مبارزات مصالی الحاج و عبدالحمیدبن بادیس، فرحت عباس تحصیل کرده فرانسه و عضو حزب «اتحاد مردم الجزایر» که توانسته بود در ۱۹۴۶ به عضویت مجلس موسسان فرانسه پذیرفته شود، وارد صحنه شد. او ضمن آنکه پایبند افکار اسلامی بود، از افکار مصالی الحاج که دربردارنده شعار «اسلام دین ما، عربی زبان ما» و «زمین متعلق به زارعان»، پشتیبانی میکرد. | ||
فرحت عباس جنبش دانشجویان مسلمان را در پاریس تشکیل داده بود. وی برای جلب پشتیبانی سوسیالیستهای فرانسه از جنبش آزادیخواهی مردم الجزایر تمایلات سوسیال دموکراسی پیدا کرد. | فرحت عباس جنبش دانشجویان مسلمان را در پاریس تشکیل داده بود. وی برای جلب پشتیبانی سوسیالیستهای فرانسه از جنبش آزادیخواهی مردم الجزایر تمایلات سوسیال دموکراسی پیدا کرد. | ||