confirmed
۵٬۹۲۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==معنای جبر و تفویض در کلام== | ==معنای جبر و تفویض در کلام== | ||
جبر در علم کلام نیز معنای خاص خودش را دارد. نوشته اند:« الجبر عند أهل الكلام يستعمل كثيرا بمعنى إسناد فعل العبد إلى اللّه سبحانه، و هو خلاف القدر، و هو إسناد فعل العبد إليه لا إلى اللّه تعالى. فالجبر إفراط في تفويض الأمر إلى اللّه تعالى بحيث يصير العبد بمنزلة الجماد لا إرادة له و لا اختيار. و القدر تفريط في ذلك بحيث يصير العبد خالقا لأفعاله بالاستقلال، و كلاهما باطلان عند أهل الحق و هم أهل السّنة و الجماعه.»<ref>تهانوی محمد بن علی بن محمد، كشاف اصطلاحات الفنون، ج1، ص 549</ref> | جبر در علم کلام نیز معنای خاص خودش را دارد. نوشته اند:« الجبر عند أهل الكلام يستعمل كثيرا بمعنى إسناد فعل العبد إلى اللّه سبحانه، و هو خلاف القدر، و هو إسناد فعل العبد إليه لا إلى اللّه تعالى. فالجبر إفراط في تفويض الأمر إلى اللّه تعالى بحيث يصير العبد بمنزلة الجماد لا إرادة له و لا اختيار. و القدر تفريط في ذلك بحيث يصير العبد خالقا لأفعاله بالاستقلال، و كلاهما باطلان عند أهل الحق و هم أهل السّنة و الجماعه.»<ref>تهانوی محمد بن علی بن محمد، كشاف اصطلاحات الفنون، ج1، ص 549</ref> | ||
یعنی جبر نزد اهل کلام بیشتر به معنای اسناد افعال عباد به خدای متعال و نوعی زیاده روی در واگذار کردن امور بنده به خدای متعال است آن گونه که عبد همانند جماد فرض می شود که هیچ گونه اختیار و اراده ای از خود ندارد و قدر به معنای تفریط واگذاری امور عبد به خدای متعال است گویا که عبد مستقلا خالق افعال خویش است. و نیز نوشته اند:«الجبر و هو اسناد فعل العبد الى اللّه» جبر یعنی اسناد فعل بنده به خدا. اما تفویض ( اختیار) در لغت به معنای واگذار کردن امور جهت تصرف کردن در چیزی است. در مصادر لغت نوشته شده است: «والتفويض (فوّض) الأمر إليه جعل له التصرف فيه. » تفویض یعنی در اختیار قرار دادن امر یا کار به کسی برای تصرف کردن. علاوه نوشته اند: و«التَّفْويض رد الأمر إلى الغير» تفویض ارجاع امر به غیر است. هم چنین نوشته اند: تفویض به معنای تسلیم امور و حاکم کردن او بر آن امور و یا سپردن امری به شخصی دیگر است:« فَوَّضَ إليه الأمرَ أى ردَّه إليه.» و «فوَّضَ إليه أمرَه، إذا ردَّه» و «فَوَّضَأَمْرَهُ إِلَيْهِ تَفْوِيضاً سَلَّمَ أَمْرَهُ إِلَيْه» معنای هر سه جمله در این جمله خلاصه می شود که مقصود از تفویض، سپردن کار به شخص دیگر است. یعنی او را در انجام کار صاحب اختیار قرار داده است. | یعنی جبر نزد اهل کلام بیشتر به معنای اسناد افعال عباد به خدای متعال و نوعی زیاده روی در واگذار کردن امور بنده به خدای متعال است آن گونه که عبد همانند جماد فرض می شود که هیچ گونه اختیار و اراده ای از خود ندارد و قدر به معنای تفریط واگذاری امور عبد به خدای متعال است گویا که عبد مستقلا خالق افعال خویش است. و نیز نوشته اند:«الجبر و هو اسناد فعل العبد الى اللّه» .<ref>جرجانی میر سید شریف، التعریفات، ص 33</ref> | ||
جبر یعنی اسناد فعل بنده به خدا. اما تفویض ( اختیار) در لغت به معنای واگذار کردن امور جهت تصرف کردن در چیزی است. در مصادر لغت نوشته شده است: «والتفويض (فوّض) الأمر إليه جعل له التصرف فيه. » تفویض یعنی در اختیار قرار دادن امر یا کار به کسی برای تصرف کردن. علاوه نوشته اند: و«التَّفْويض رد الأمر إلى الغير» تفویض ارجاع امر به غیر است. هم چنین نوشته اند: تفویض به معنای تسلیم امور و حاکم کردن او بر آن امور و یا سپردن امری به شخصی دیگر است:« فَوَّضَ إليه الأمرَ أى ردَّه إليه.» و «فوَّضَ إليه أمرَه، إذا ردَّه» و «فَوَّضَأَمْرَهُ إِلَيْهِ تَفْوِيضاً سَلَّمَ أَمْرَهُ إِلَيْه» معنای هر سه جمله در این جمله خلاصه می شود که مقصود از تفویض، سپردن کار به شخص دیگر است. یعنی او را در انجام کار صاحب اختیار قرار داده است. | |||
==معنای لغوی اختیار== | ==معنای لغوی اختیار== | ||
اختیار در لغت به معنای برگزیدن است. نوشته اند: «و الاختيار الاصطفاء، كذلك التَّخَيُّر » اختیار یعنی بر گزیدن و تخیر نیز به همان معنا است. | اختیار در لغت به معنای برگزیدن است. نوشته اند: «و الاختيار الاصطفاء، كذلك التَّخَيُّر » اختیار یعنی بر گزیدن و تخیر نیز به همان معنا است. |