پرش به محتوا

خلق افعال عباد (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «معنا شناسی خلق افعال عباد از منظر ابن تیمیه ابن تیمیه(احمد بن عبدالحلیم بن ت...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
معنا شناسی  
=معنا شناسی خلق افعال عباد از منظر ابن تیمیه=
خلق افعال عباد از منظر ابن تیمیه
ابن تیمیه(احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی.641-707)یکی دیگر از مشاهیر اهل حدیث و صاحب آثار کلامی است. وی به طور مکرر به این نکته اشاره می کند که افعال عباد به طور واقعی  منسوب به خود آن ها است و علاوه این ادعا را مذهب اکثر اهل سنت و جماعت می داند و می نویسد: «و اما سایر اهل السنه فیقولون ان افعال العباد فعل لهم حقیقه» <ref>ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 1، ص 459</ref>
ابن تیمیه(احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی.641-707)یکی دیگر از مشاهیر اهل حدیث و صاحب آثار کلامی است. وی به طور مکرر به این نکته اشاره می کند که افعال عباد به طور واقعی  منسوب به خود آن ها است و علاوه این ادعا را مذهب اکثر اهل سنت و جماعت می داند و می نویسد: «و اما سایر اهل السنه فیقولون ان افعال العباد فعل لهم حقیقه» . ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 1، ص 459
 
و اما سایر اهل سنت ( به جز گروهی اندک) معتقدند که افعال عباد، فعل حقیقی آن ها است. این ادعای ابن تیمه کاملا صحیح است که اهل سنت نیز همانند امامیه، انتساب فعل به فاعل را انتسابی حقیقی می دانند. بنا بر این، در اصل مدعا با امامیه اختلافی ندارند. وی در جای دیگر در نحوه ارتباط فعل با فاعل توضیح بیشتری می دهد و می نویسد:«و اما جمهور اهل السنه المتبعون للسلف و الائمه فیقولون ان فعل العبد فعل له حقیقه و لکنه مخلوق لله و مفعول لله لا یقولون هو نفس فعل الله و یفرقون بین الخلق و المخلوق و الفعل و المفعول ...و هو قول الحنفیه و جمهور المالکیه و الشافعیه و الحنبلیه و حکاه البغوی عن اهل السنه قاطبه» همان  
و اما سایر اهل سنت ( به جز گروهی اندک) معتقدند که افعال عباد، فعل حقیقی آن ها است. این ادعای ابن تیمه کاملا صحیح است که اهل سنت نیز همانند امامیه، انتساب فعل به فاعل را انتسابی حقیقی می دانند. بنا بر این، در اصل مدعا با امامیه اختلافی ندارند. وی در جای دیگر در نحوه ارتباط فعل با فاعل توضیح بیشتری می دهد و می نویسد:«و اما جمهور اهل السنه المتبعون للسلف و الائمه فیقولون ان فعل العبد فعل له حقیقه و لکنه مخلوق لله و مفعول لله لا یقولون هو نفس فعل الله و یفرقون بین الخلق و المخلوق و الفعل و المفعول ...و هو قول الحنفیه و جمهور المالکیه و الشافعیه و الحنبلیه و حکاه البغوی عن اهل السنه قاطبه» <ref>همان</ref>
یعنی جهمور اهل سنت که تابع سلف و بزرگان هستند، معتقدند که فعل عبد فعل حقیقی اوست لکن( از جهت خلق) مخلوق و مفعول خدا است نه نفس فعل خدا. همچنین اهل سنت میان خلق و مخلوق و فعل و مفعول فرق قایل اند به این معنا که خلق را به خدا و مخلوق را به عبد منتسب می کنند. ابن تیمیه در ادامه می نویسد این همان اعتقاد حنفیه و جمهور مالکیه و شافعیه و حنبلیه است و بغوی می گوید تمام اهل سنت دارای چنین اعتقادی هستند.
یعنی جهمور اهل سنت که تابع سلف و بزرگان هستند، معتقدند که فعل عبد فعل حقیقی اوست لکن( از جهت خلق) مخلوق و مفعول خدا است نه نفس فعل خدا. همچنین اهل سنت میان خلق و مخلوق و فعل و مفعول فرق قایل اند به این معنا که خلق را به خدا و مخلوق را به عبد منتسب می کنند. ابن تیمیه در ادامه می نویسد این همان اعتقاد حنفیه و جمهور مالکیه و شافعیه و حنبلیه است و بغوی می گوید تمام اهل سنت دارای چنین اعتقادی هستند.
ابن تیمیه در جای دیگر می نویسد:«فان ائمه اهل السنه یقولون ان الله خالق الاشیاء با الاسباب و انه خلق للعبد قدره یکون بها فعله و ان العبد فاعل لفعله حقیقه فقولهم فی خلق فعل العبد بارادته و قدرته کقولهم فی خلق سایرالحوادث باسبابها و لکن لیس هذا قول من ینکر الاسباب و القوی التی فی الاجسام و ینکر تاثیر القدره التی للعبد التی بها یکون الفعل و یقول انه لا اثر لقدره العبد اصلا فی فعله کما یقول ذلک جهم و اتباعه و الاشعری و من وافقه و لیس قول هولاء قول ائمه السنه و لا جمهورهم بل اصل هذا القول هو قول جهم بن صفوان فانه کان یثبت مشیه الله تعالی و ینکر ان یکون له حکمه و رحمه و ینکر ان یکون للعبد فعل او قدره موثره» همان، ج 3، ص 31  
 
ابن تیمیه در جای دیگر می نویسد:«فان ائمه اهل السنه یقولون ان الله خالق الاشیاء با الاسباب و انه خلق للعبد قدره یکون بها فعله و ان العبد فاعل لفعله حقیقه فقولهم فی خلق فعل العبد بارادته و قدرته کقولهم فی خلق سایرالحوادث باسبابها و لکن لیس هذا قول من ینکر الاسباب و القوی التی فی الاجسام و ینکر تاثیر القدره التی للعبد التی بها یکون الفعل و یقول انه لا اثر لقدره العبد اصلا فی فعله کما یقول ذلک جهم و اتباعه و الاشعری و من وافقه و لیس قول هولاء قول ائمه السنه و لا جمهورهم بل اصل هذا القول هو قول جهم بن صفوان فانه کان یثبت مشیه الله تعالی و ینکر ان یکون له حکمه و رحمه و ینکر ان یکون للعبد فعل او قدره موثره» <ref>همان، ج 3، ص 31</ref>
 
به تحقیق، بزرگان اهل سنت معتقدند که خدا اشیاء را با اسباب و وسایلش خلق می کند. اوست که برای بنده اش قدرتی را خلق می کند تا بتواند فعل خود را انجام دهد. بنا بر این، عبد فاعل حقیقی آن فعل است. پس قول اهل سنت مبنی بر این که عبد فعل خود را با اراده و قدرتش انجام می دهد، مثل این است که سایر حوادث را به کمک اسبابش خلق می کند. ابن تیمیه در این جا به جبریون محض چون جهم بن صفوان و نیز اشعری که منکر اسباب و نیز قدرت و اراده عبد هستند طعنه می زند و می گوید عقیده قاطبه اهل سنت با کسانی که برای بنده هیچ اراده و قدرتی را قبول ندارند، موافق نیست آن گونه که جهم و پیروانش و نیز اشعری و موافقانش به آن اعتقاد دارند. زیرا جهم بن صفوان، منکر مشیت، حکمت و رحمت الهی است و نیز هر گونه فعل و قدرت موثر برای عبد را انکار می کند.
به تحقیق، بزرگان اهل سنت معتقدند که خدا اشیاء را با اسباب و وسایلش خلق می کند. اوست که برای بنده اش قدرتی را خلق می کند تا بتواند فعل خود را انجام دهد. بنا بر این، عبد فاعل حقیقی آن فعل است. پس قول اهل سنت مبنی بر این که عبد فعل خود را با اراده و قدرتش انجام می دهد، مثل این است که سایر حوادث را به کمک اسبابش خلق می کند. ابن تیمیه در این جا به جبریون محض چون جهم بن صفوان و نیز اشعری که منکر اسباب و نیز قدرت و اراده عبد هستند طعنه می زند و می گوید عقیده قاطبه اهل سنت با کسانی که برای بنده هیچ اراده و قدرتی را قبول ندارند، موافق نیست آن گونه که جهم و پیروانش و نیز اشعری و موافقانش به آن اعتقاد دارند. زیرا جهم بن صفوان، منکر مشیت، حکمت و رحمت الهی است و نیز هر گونه فعل و قدرت موثر برای عبد را انکار می کند.
با توجه به متن فوق می توان نتیجه گرفت که تمایزی آشکار میان اعتقاد بزرگان اهل سنت با کسانی چون جهم و جالب تر اشعری که قایل به نظریه کسب و نوعی دفاع از انتساب فعل به انسان است؛ وجود دارد. زیرا بر شمردن شخصی چون اشعری و پیروانش به عنوان مخالف اعتقادات اهل سنت با این که اشعری انسان را نسبت به فعلش کاملا مجبور و دست بسته نمی داند؛ این نکته را ثابت می کند که اهل حدیث و سنت در ادعای خود مبنی بر این که انسان واقعا فاعل افعال خویش است صادق اند. ابن تیمیه در فرازی دیگر می نویسد: «ان العبد فاعل لفعله حقیقه و محدثا لفعله و الله سبحانه فاعلا له محدثا له و هذا قول جماهیر اهل السنه من جمیع الطوائف و هذا قول کثیر من اصحاب الاشعری کابی اسحاق الاسفرایینی و ابی المعالی الجوینی الملقب بامام الحرمین و غیرهما» همان، ص 74
 
  عبد به طور حقیقی فاعل و محدث فعل خویش است و خدای متعال نیز فاعل و محدث فعل عبد است. این عقیده تمام اهل سنت از همه طایفه ها می باشد. وی این اعتقاد را به بخش بزرگی از اشاعره نسبت می دهد و می گوید بسیاری از اصحاب اشعری چون ابی اسحاق اسفراینی و جوینی و غیر این دو، با اهل سنت همراه هستند. به نظر می رسد نکته ای مهم در این بخش از کلمات ابن تیمیه وجود دارد و آن اعتراف به منحصر نبودن یک فاعل برای ایجاد یک فعل به نام خدا و انسان با انتساب حقیقی است، یعنی همان طور که انسان به طور واقعی فاعل و محدث فعل خویش است، هم زمان خدا نیز فاعل و محدث همان فعلی است که به طور حقیقی به انسان منتسب است. ابن تیمیه این قول را به کثیری از اصحاب اشعری منتسب می کند. این ادعا ثابت می کند که مکتب اشعری در زمان های پس از او تغییرات وسیعی داشته و به نوعی تکامل یافته و به قرابت اندیشه با دیگر مذاهب چون امامیه و اهل حدیث رسیده است. البته در فصل گذشته و ذیل نظریه کسب، مباحث مربوط به اشاعره و ماتریدیه به طور مفصل بیان شده است و هدف در این فصل اشاره به همسویی یا قرابت آرای اهل حدیث در بخش افعال عباد با اشاعره، ماتریدیه، امامیه و همه کسانی است که معتقد به انتساب حقیقی افعال به عباد هستند.
با توجه به متن فوق می توان نتیجه گرفت که تمایزی آشکار میان اعتقاد بزرگان اهل سنت با کسانی چون جهم و جالب تر اشعری که قایل به نظریه کسب و نوعی دفاع از انتساب فعل به انسان است؛ وجود دارد. زیرا بر شمردن شخصی چون اشعری و پیروانش به عنوان مخالف اعتقادات اهل سنت با این که اشعری انسان را نسبت به فعلش کاملا مجبور و دست بسته نمی داند؛ این نکته را ثابت می کند که اهل حدیث و سنت در ادعای خود مبنی بر این که انسان واقعا فاعل افعال خویش است صادق اند. ابن تیمیه در فرازی دیگر می نویسد: «ان العبد فاعل لفعله حقیقه و محدثا لفعله و الله سبحانه فاعلا له محدثا له و هذا قول جماهیر اهل السنه من جمیع الطوائف و هذا قول کثیر من اصحاب الاشعری کابی اسحاق الاسفرایینی و ابی المعالی الجوینی الملقب بامام الحرمین و غیرهما» <ref>همان، ص 74</ref>
ابن تیمیه در جای دیگر آورده است: «و با الجمله فجمهور اهل السنه من السلف و الخلف یقولون ان العبد له قدره و اراده و فعل و هو فاعل حقیقه و الله خالق ذلک کله کما هو خالق کل شی کما دل علی ذلک الکتاب و السنه» همان ص 110  
 
عبد به طور حقیقی فاعل و محدث فعل خویش است و خدای متعال نیز فاعل و محدث فعل عبد است. این عقیده تمام اهل سنت از همه طایفه ها می باشد. وی این اعتقاد را به بخش بزرگی از اشاعره نسبت می دهد و می گوید بسیاری از اصحاب اشعری چون ابی اسحاق اسفراینی و جوینی و غیر این دو، با اهل سنت همراه هستند. به نظر می رسد نکته ای مهم در این بخش از کلمات ابن تیمیه وجود دارد و آن اعتراف به منحصر نبودن یک فاعل برای ایجاد یک فعل به نام خدا و انسان با انتساب حقیقی است، یعنی همان طور که انسان به طور واقعی فاعل و محدث فعل خویش است، هم زمان خدا نیز فاعل و محدث همان فعلی است که به طور حقیقی به انسان منتسب است. ابن تیمیه این قول را به کثیری از اصحاب اشعری منتسب می کند. این ادعا ثابت می کند که مکتب اشعری در زمان های پس از او تغییرات وسیعی داشته و به نوعی تکامل یافته و به قرابت اندیشه با دیگر مذاهب چون امامیه و اهل حدیث رسیده است. البته در فصل گذشته و ذیل نظریه کسب، مباحث مربوط به اشاعره و ماتریدیه به طور مفصل بیان شده است و هدف در این فصل اشاره به همسویی یا قرابت آرای اهل حدیث در بخش افعال عباد با اشاعره، ماتریدیه، امامیه و همه کسانی است که معتقد به انتساب حقیقی افعال به عباد هستند.
 
ابن تیمیه در جای دیگر آورده است: «و با الجمله فجمهور اهل السنه من السلف و الخلف یقولون ان العبد له قدره و اراده و فعل و هو فاعل حقیقه و الله خالق ذلک کله کما هو خالق کل شی کما دل علی ذلک الکتاب و السنه» <ref>همان ص 110  
</ref>
 
یعنی با الجمله جمهور اهل سنت از پیشینیان تا بزرگان حاضر معتقدند که عبد دارای قدرت بوده و فاعل فعل خویش است، با این حال خدا خالق تمام این ها (موارد منتسب به عبد) است، همان طور که خالق هر چیزی است و کتاب و سنت (مطابق با آیات فراوان) بر این ادعا دلالت دارد. وی در ادامه به آیات بسیاری استشهاد می کند که علاوه بر سیطره فاعلیت الهی بر تمامی افعال و اشیاء، بر فاعلیت واقعی انسان نیز دلالت دارد.
یعنی با الجمله جمهور اهل سنت از پیشینیان تا بزرگان حاضر معتقدند که عبد دارای قدرت بوده و فاعل فعل خویش است، با این حال خدا خالق تمام این ها (موارد منتسب به عبد) است، همان طور که خالق هر چیزی است و کتاب و سنت (مطابق با آیات فراوان) بر این ادعا دلالت دارد. وی در ادامه به آیات بسیاری استشهاد می کند که علاوه بر سیطره فاعلیت الهی بر تمامی افعال و اشیاء، بر فاعلیت واقعی انسان نیز دلالت دارد.
اعتقاد صریح اهل سنت  
 
ابن تیمیه قول صریح اهل سنت را چنین بیان می کند:« هذا صریح قول اهل السنه فی اثبات مشیه العبد و انها لاتکون الا بمشیه الرب و قد اخبر ان العباد یفعلون و یصنعون و یعملون و یومنون و یکفرون و یتقون و یفسقون و یصدقون ... و نحو ذلک فی مواضع کثیره ... و ائمه اهل السنه و جمهورهم یقولون ان الله خالق هذا کله » همان ص 111
==اعتقاد صریح اهل سنت==
این صریح اعتقاد اهل سنت در اثبات مشیت و اراده  عبد است و این مشیت جز با مشیت الهی نمی تواند سامان بگیرد و به تایید آیات الهی خبر داده شده است که عباد هم فاعل اند هم صانع، اهل عمل هستند، اهل ایمان هستند، کافر می شوند، فاسق می شوند، راست می گویند و ... با این حال، همه بزرگان اهل سنت معتقدند خدا خالق همه این افعال است.  
 
تصریح به مسئولیت انسان نسبت به افعالش با اجرای عدل الهی و نشانه های واضح امر بین الامرین
ابن تیمیه قول صریح اهل سنت را چنین بیان می کند:« هذا صریح قول اهل السنه فی اثبات مشیه العبد و انها لاتکون الا بمشیه الرب و قد اخبر ان العباد یفعلون و یصنعون و یعملون و یومنون و یکفرون و یتقون و یفسقون و یصدقون ... و نحو ذلک فی مواضع کثیره ... و ائمه اهل السنه و جمهورهم یقولون ان الله خالق هذا کله » <ref>همان ص 111</ref>
ابن تیمیه به صراحت از عدل الهی دفاع و مستقیما آن را به مسئولیت انسان نسبت به فعل اختیاری و جزای عمل مرتبط می کند و می نویسد:«ان قول القایل ان الله اعدل من ان یظلم عبده و یواخذه بما لم یفعل فنحن نقول بموجبه فان الله لم یظلم عبده و لم یواخذه الا بما فعله العبد باختیاره و قوته لا بفعل غیره من المخلوقین و اما کون الرب خالق کل شی فذلک لا یمنع کون العبد هو الملوم علی ذلک کما ان غیره من المخلوقین یلومه علی ظلمه و عدوانه مع اقراره بان الله خالق افعال العباد» همان، ص 149
 
این صریح اعتقاد اهل سنت در اثبات مشیت و اراده  عبد است و این مشیت جز با مشیت الهی نمی تواند سامان بگیرد و به تایید آیات الهی خبر داده شده است که عباد هم فاعل اند هم صانع، اهل عمل هستند، اهل ایمان هستند، کافر می شوند، فاسق می شوند، راست می گویند و ... با این حال، همه بزرگان اهل سنت معتقدند خدا خالق همه این افعال است.
==تصریح به مسئولیت انسان نسبت به افعالش با اجرای عدل الهی و نشانه های واضح امر بین الامرین==
 
ابن تیمیه به صراحت از عدل الهی دفاع و مستقیما آن را به مسئولیت انسان نسبت به فعل اختیاری و جزای عمل مرتبط می کند و می نویسد:«ان قول القایل ان الله اعدل من ان یظلم عبده و یواخذه بما لم یفعل فنحن نقول بموجبه فان الله لم یظلم عبده و لم یواخذه الا بما فعله العبد باختیاره و قوته لا بفعل غیره من المخلوقین و اما کون الرب خالق کل شی فذلک لا یمنع کون العبد هو الملوم علی ذلک کما ان غیره من المخلوقین یلومه علی ظلمه و عدوانه مع اقراره بان الله خالق افعال العباد» <ref>همان، ص 149</ref>
 
ما نیز بر مبنای این سخن(عقیده) که خدا عادل تر از آن است که به بنده اش ظلم و او را به دلیل فعلی که انجام نداده است مواخذه کند، می گوییم خدا ظالم نیست و بدون جهت بنده اش را مواخذه نمی کند، مگر آن که عبد فعل را با قدرت و اختیارش انجام داده باشد. علاوه، خالقیت مطلق الهی دلیل نمی شود که بنده بر آن چه(به خطا) انجام می دهد سر زنش نشود، هم چنان که دیگر مخلوقات نیز به دلیل ظلم و دشمنی شان ملامت می شوند، با این که اقرار دارند  که خدا خالق افعال عباد است.
ما نیز بر مبنای این سخن(عقیده) که خدا عادل تر از آن است که به بنده اش ظلم و او را به دلیل فعلی که انجام نداده است مواخذه کند، می گوییم خدا ظالم نیست و بدون جهت بنده اش را مواخذه نمی کند، مگر آن که عبد فعل را با قدرت و اختیارش انجام داده باشد. علاوه، خالقیت مطلق الهی دلیل نمی شود که بنده بر آن چه(به خطا) انجام می دهد سر زنش نشود، هم چنان که دیگر مخلوقات نیز به دلیل ظلم و دشمنی شان ملامت می شوند، با این که اقرار دارند  که خدا خالق افعال عباد است.
باید گفت در بیان فوق، نشانه های واضح امر بین الامرین دیده می شود آن جا که می گوید اولا خدا عادل است و بر مبنای عدلش حکم می کند، پس جزای عمل نتیجه التزام و پذیرش افعال اختیاری بنده است. ثانیا معتقد است خالقیت مطلق الهی موجب نمی شود که بندگان نسبت به افعال شان هیچ مسئولیتی نداشته باشند، پس اگر خطایی انجام دادند باید منتظر ملامت و جزا  باشند، چون آن ها فاعل واقعی افعال شان هستند و این به معنای پذیرش دو فاعل بر یک فعل است که می تواند در فهم امر بین الامرین موثر باشد، زیرا در این فراز خدا و انسان هر دو در فاعلیت فعل به عنوان خالق و فاعل، شریک اند به این معنا که خدا خالق فعل و انسان فاعل آن است و جمع میان این دو فقط با قبول و فهم  نظریه امر بین الامرین امکان پذیر است.
باید گفت در بیان فوق، نشانه های واضح امر بین الامرین دیده می شود آن جا که می گوید اولا خدا عادل است و بر مبنای عدلش حکم می کند، پس جزای عمل نتیجه التزام و پذیرش افعال اختیاری بنده است. ثانیا معتقد است خالقیت مطلق الهی موجب نمی شود که بندگان نسبت به افعال شان هیچ مسئولیتی نداشته باشند، پس اگر خطایی انجام دادند باید منتظر ملامت و جزا  باشند، چون آن ها فاعل واقعی افعال شان هستند و این به معنای پذیرش دو فاعل بر یک فعل است که می تواند در فهم امر بین الامرین موثر باشد، زیرا در این فراز خدا و انسان هر دو در فاعلیت فعل به عنوان خالق و فاعل، شریک اند به این معنا که خدا خالق فعل و انسان فاعل آن است و جمع میان این دو فقط با قبول و فهم  نظریه امر بین الامرین امکان پذیر است.
ادعای بزرگ ابن تیمه:
==ادعای بزرگ ابن تیمه==
ابن تیمیه در جایی دیگر می نویسد:«و جماهیر الامم مقره با القدر و ان الله خالق کل شی و هم مع هذا یذمون الظالمین و یعاقبونهم لدفع ظلمهم و عدوانهم » همان، ص 150
ابن تیمیه در جایی دیگر می نویسد:«و جماهیر الامم مقره با القدر و ان الله خالق کل شی و هم مع هذا یذمون الظالمین و یعاقبونهم لدفع ظلمهم و عدوانهم » <ref>همان، ص 150</ref>
یعنی همه امت ها به قدر اقرار دارند و خدا را خالق همه اشیاء می دانند، با این حال ظالمین به دلیل ظلم و دشمنی شان مذمت و  عقاب می شوند. این بیان نیز به نوعی تکرار مطالب سابق و تایید امر بین الامرین و در رد جبر و اختیار محض است.
یعنی همه امت ها به قدر اقرار دارند و خدا را خالق همه اشیاء می دانند، با این حال ظالمین به دلیل ظلم و دشمنی شان مذمت و  عقاب می شوند. این بیان نیز به نوعی تکرار مطالب سابق و تایید امر بین الامرین و در رد جبر و اختیار محض است.
وی در پاسخ به ادعای امامیه که می گویند اهل سنت مطابق با مبانی اعتقادی اشان که قایل به قدر و نیز توحید افعالی هستند، در این صورت خدا فاعل معاصی و قبایح است و در نتیجه انسان هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش ندارد؛ می گوید در واقع این گونه نیست، بلکه اهل سنت و جماعت در تفاسیری که از خود ارایه کردند، مثل امامیه در مسیر میان جبر و اختیار قرار دارند و مبنای اعتقادی اشان چیزی جز آن چه که آن ها به آن معتقدند نیست. می نویسد:« نقله عن الاکثر ان العبد لا تاثیر له فی الکفر و المعاصی نقل باطل بل جمهور اهل السنه المثبته للقدر من جمیع الطوایف یقولون ان العبد فاعل لفعله حقیقه و ان له قدره حقیقیه و استطاعه حقیقیه و هم لا ینکرون تاثیر الاسباب الطبیعیه بل یقرون بما دل علیه الشرع و العقل من ان الله یخلق السحاب با الریاح و ینزل الماء باالسحاب و ینبت النبات با الماء و لا یقولون ان القوی و الطبایع الموجوده فی المخلوقات لا تاثیر لها بل یقرون ان لها تاثیرا لفظا و معنا» همان، ص 12.
وی در پاسخ به ادعای امامیه که می گویند اهل سنت مطابق با مبانی اعتقادی اشان که قایل به قدر و نیز توحید افعالی هستند، در این صورت خدا فاعل معاصی و قبایح است و در نتیجه انسان هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش ندارد؛ می گوید در واقع این گونه نیست، بلکه اهل سنت و جماعت در تفاسیری که از خود ارایه کردند، مثل امامیه در مسیر میان جبر و اختیار قرار دارند و مبنای اعتقادی اشان چیزی جز آن چه که آن ها به آن معتقدند نیست. می نویسد:« نقله عن الاکثر ان العبد لا تاثیر له فی الکفر و المعاصی نقل باطل بل جمهور اهل السنه المثبته للقدر من جمیع الطوایف یقولون ان العبد فاعل لفعله حقیقه و ان له قدره حقیقیه و استطاعه حقیقیه و هم لا ینکرون تاثیر الاسباب الطبیعیه بل یقرون بما دل علیه الشرع و العقل من ان الله یخلق السحاب با الریاح و ینزل الماء باالسحاب و ینبت النبات با الماء و لا یقولون ان القوی و الطبایع الموجوده فی المخلوقات لا تاثیر لها بل یقرون ان لها تاثیرا لفظا و معنا» همان، ص 12.
confirmed
۵٬۹۱۷

ویرایش