پرش به محتوا

مفهوم کفر از دیدگاه علامه طباطبائی و شهید مطهری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ']]↵<references />' به ']]')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


...كنایة عن إصرارهم على كفرهم و عنادهم و تعنتهم فی قبول الحق فإن من لا یدین بدین الحق لا لعناد و استكبار بل لعدم تبینه له لیس بكافر بحسب الحقیقة، بل مستضعف، أمره إلى الله،  
...كنایة عن إصرارهم على كفرهم و عنادهم و تعنتهم فی قبول الحق فإن من لا یدین بدین الحق لا لعناد و استكبار بل لعدم تبینه له لیس بكافر بحسب الحقیقة، بل مستضعف، أمره إلى الله،  


ایشان دلیل بر اطلاق فوق الذکر در کلمه کافر را تقیید کفر به تکذیب آیات الهی می‌داند:   
ایشان دلیل بر اطلاق فوق الذکر در کلمه کافر را تقیید کفر به تکذیب آیات الهی می‌داند:   
خط ۱۸: خط ۱۷:
فالمراد بالذین كفروا فی الآیة هم المكذبون المعاندون- و هم الكاتمون لما أنزل الله- و جازاهم الله تعالى بقوله: أُولئِكَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ‏، و هذا حكم من الله سبحانه أن یلحق بهم كل لعن لعن به ملك من الملائكة أو أحد من الناس جمیعا من غیر استثناء، فهؤلاء سبیلهم سبیل الشیطان، إذ قال الله سبحانه فیه: «وَ إِنَّ عَلَیْكَ اللَّعْنَةَ إِلى‏ یَوْمِ الدِّینِ»: الحجر- 35، فجعل جمیع اللعن علیه فهؤلاء- و هم العلماء الكاتمون لعلمهم- شركاء الشیطان فی اللعن العام المطلق و نظراؤه فیه، فما أشد لحن هذه الآیة و أعظم أمرها!<ref> رک به : الميزان فى تفسير القرآن، ج‏1، ص: 391-390-</ref>  
فالمراد بالذین كفروا فی الآیة هم المكذبون المعاندون- و هم الكاتمون لما أنزل الله- و جازاهم الله تعالى بقوله: أُولئِكَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ‏، و هذا حكم من الله سبحانه أن یلحق بهم كل لعن لعن به ملك من الملائكة أو أحد من الناس جمیعا من غیر استثناء، فهؤلاء سبیلهم سبیل الشیطان، إذ قال الله سبحانه فیه: «وَ إِنَّ عَلَیْكَ اللَّعْنَةَ إِلى‏ یَوْمِ الدِّینِ»: الحجر- 35، فجعل جمیع اللعن علیه فهؤلاء- و هم العلماء الكاتمون لعلمهم- شركاء الشیطان فی اللعن العام المطلق و نظراؤه فیه، فما أشد لحن هذه الآیة و أعظم أمرها!<ref> رک به : الميزان فى تفسير القرآن، ج‏1، ص: 391-390-</ref>  


بنابر این طبق تفسیری که از معنای کفر بیان گردید تنها کسانی که حقیقت را عامدانه و عالمانه انکار می‌کنند از منظر قرآن کافر شمرده می‌شوند.
بنابر این طبق تفسیری که از معنای کفر بیان گردید تنها کسانی که حقیقت را عامدانه و عالمانه انکار می‌کنند از منظر قرآن کافر شمرده می‌شوند.


خط ۳۰: خط ۲۸:


ولى ما از قرآن نمی‌‏توانیم این اصطلاح را به این شكل دربیاوریم كه هر كه مسلمان نیست كافر است، چون اگر بگوییم هر كه مسلمان نیست كافر است، كفر یك مفهوم سلبى است: مسلمان نبودن. اگر فردى یا قومى هیچ وقت اسلام بر او عرضه نشده است تا عكس العمل ایمانى یا عكس العمل مخالفى داشته باشد او مسلمان نیست ولى از نظر قرآن كافر هم نیست.
ولى ما از قرآن نمی‌‏توانیم این اصطلاح را به این شكل دربیاوریم كه هر كه مسلمان نیست كافر است، چون اگر بگوییم هر كه مسلمان نیست كافر است، كفر یك مفهوم سلبى است: مسلمان نبودن. اگر فردى یا قومى هیچ وقت اسلام بر او عرضه نشده است تا عكس العمل ایمانى یا عكس العمل مخالفى داشته باشد او مسلمان نیست ولى از نظر قرآن كافر هم نیست.


آنگاه در تبیین اینکه صرف مسلمان نبودن از منظر قرآن دلیل بر کفر نیست مفاهیم سه گانه‌ای برای مسلمان نبودن بیان می‌کند:  
آنگاه در تبیین اینکه صرف مسلمان نبودن از منظر قرآن دلیل بر کفر نیست مفاهیم سه گانه‌ای برای مسلمان نبودن بیان می‌کند:  
خط ۴۰: خط ۳۷:


ب‏طور مسلّم قرآن كفر را به معنى اول اطلاق نمی‌‏كند؛ یا خصوصِ معنى سوم است یعنى مفهوم انكار و طرد و حتى مبارزه در آن هست، یا حداكثر بگوییم كه مفهوم قبول نكردن و امتناع از قبول كردن در آن هست. این است كه به یك اصطلاح، كفر و ایمان، همچنین نفاق سه مفهومى است كه بعد از آمدن پیغمبر تحقق پیدا می‌‏كند.  
ب‏طور مسلّم قرآن كفر را به معنى اول اطلاق نمی‌‏كند؛ یا خصوصِ معنى سوم است یعنى مفهوم انكار و طرد و حتى مبارزه در آن هست، یا حداكثر بگوییم كه مفهوم قبول نكردن و امتناع از قبول كردن در آن هست. این است كه به یك اصطلاح، كفر و ایمان، همچنین نفاق سه مفهومى است كه بعد از آمدن پیغمبر تحقق پیدا می‌‏كند.  


ایشان توضیح می‌دهند:  
ایشان توضیح می‌دهند:  
خط ۴۶: خط ۴۲:
وقتى كه پیغمبرى با آیات و بیّنات (به تعبیر قرآن) به میان مردم می‌‏آید اینجاست كه مردم از نظر عكس العملى كه در مقابل او نشان می‌دهند دو گروه (و گاهى سه گروه) می‌‏شوند: یا مؤمن‏اند یعنى عكس العمل آنها در مقابل او این است كه گرایش پیدا می‌كنند و تسلیم می‌‏شوند و قبول می‌كنند. یا كافرند یعنى از قبول كردن امتناع می‌كنند و او را انكار و طرد می‌كنند. و یا احیاناً منافق‏اند یعنى افرادى هستند كه در باطن از گروه كافرها هستند ولى دورویى و دوچهرگى به خرج می‌دهند و خودشان را به ظاهر از گروه مسلمانها نشان می‌‏دهند. <ref> رک به : مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏15، ص: 988-957</ref>
وقتى كه پیغمبرى با آیات و بیّنات (به تعبیر قرآن) به میان مردم می‌‏آید اینجاست كه مردم از نظر عكس العملى كه در مقابل او نشان می‌دهند دو گروه (و گاهى سه گروه) می‌‏شوند: یا مؤمن‏اند یعنى عكس العمل آنها در مقابل او این است كه گرایش پیدا می‌كنند و تسلیم می‌‏شوند و قبول می‌كنند. یا كافرند یعنى از قبول كردن امتناع می‌كنند و او را انكار و طرد می‌كنند. و یا احیاناً منافق‏اند یعنى افرادى هستند كه در باطن از گروه كافرها هستند ولى دورویى و دوچهرگى به خرج می‌دهند و خودشان را به ظاهر از گروه مسلمانها نشان می‌‏دهند. <ref> رک به : مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏15، ص: 988-957</ref>


==منابع==
==پانویس==
 
[[پانویس]]


[[رده: مقالات]]
[[رده: مقالات]]
[[رده:تفسیری - فقهی ]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۳۲۹

ویرایش