confirmed، مدیران
۳۷٬۰۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش}} | {{ویرایش}} | ||
{{جعبه اطلاعات | {{جعبه اطلاعات مختار ثقفی | ||
| عنوان = | | عنوان = مختار ثقفی | ||
| تصویر = | | تصویر = مختار ثقفی.jpg | ||
| نام = | | نام = مختار بن ابی عبید بن مسعود ثقفی | ||
| سال تولد = | | سال تولد = سال اول هجری | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = سال اول هجری | ||
| محل تولد = | | محل تولد = طائف | ||
| سال درگذشت = | | سال درگذشت = سال ۶۷ق | ||
| تاریخ درگذشت = | | تاریخ درگذشت = چهاردهم رمضان | ||
| محل درگذشت = | | محل درگذشت = کوفه | ||
| استادان = | | استادان = | ||
| شاگردان = | | شاگردان = | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
}} | }} | ||
''' | '''مختار بن ابی عبید ثقفی''' در طائف به دنیا آمد. مختار پسر ابو عبید بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف بن عقده بن غیرة بن عوف بن ثقیف، کنیهاش <big>ابواسحاق</big> بود. لقب وی <big>کیسان</big> است. پیش از [[واقعه کربلا]] میزبان [[مسلم بن عقیل]] سفیر [[امام حسین علیه السلام]] در [[کوفه]] بود و تا زمان [[شهادت]] مسلم او را همراهی کرد اما در واقعه کربلا در زندان [[عبیدالله بن زیاد]] بود. مختار ثقفی پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با سه گروه یعنی [[مروانیان]] در [[شام]] و آل زبیر در [[حجاز]] و اشراف کوفه سرانجام در ۱۴ [[رمضان]] سال ۶۷قمری در حالی که ۶۷سال داشت به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید. | ||
== | ==خاندان مختار== | ||
مختار که فرزند چهره نامداری در [[صدر اسلام]] یعنی أبو عبید بن عمرو بن عمیر بن عوف ثقفی بود، در سال نخست هجری در منطقه [[طائف]] دیده به جهان گشود. پدرش ابوعبید در روزگار [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم]] اسلام آورد؛ اما هرگز به دیدار پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نرسید<ref> سیر أعلام النبلاء، ج ۳ ص ۵۳۹.</ref>. مادرش نیز بانویی به نام <big>دومة</big> دخت عمرو بن وهب بن منبه از همان قبیله بنی ثقیف بوده است. از این رو مختار هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر ثقفی بود و از تیرهای شریف در میان عرب به شمار میرفت. او از بزرگان این قبیله سرشناس عرب بود و سخنوری و دلاوری بالایش نیز شهرت داشت. | |||
عموی مختار یعنی [[سعد بن مسعود]] نیز چهرهای سرشناس بود. وی سمت فرمانداری مدائن از سوی [[امام علی بن أبیطالب (ع)|امام علی بن أبیطالب علیه السلام]] را داشت و در زمان خلافت کوتاه [[امام حسن مجتبی]] (پیش از جریان صلح امام علیه السلام با [[معاویه]] و آغاز خلافت فرزند [[أبی سفیان]] در سال ۴۱ هجری)، بر مسندش ابقا شد<ref>بررسی تحلیلی صلح امام حسن علیه السلام و آغاز خلافت اموی، ص ۴۸- ۴۳.</ref>. | |||
[[ | سعد بن مسعود هنگامی که [[امام مجتبی (ع)|امام مجتبی علیه السلام]] (در جریان آماده سازی ارتش [[عراق]] برای رویارویی با ارتش [[شام]] به سرکردگی معاویه بن أبی سفیان) توسط گروهی ناشناس از [[خوارج]] و یا اشخاص سست [[ایمان]] و دوچهره از لشکر خود مجروح شد با شجاعتی ستودنی به حمایت از امام علیه السلام همت گماشت و در دفاع از حریم ولایت جان فشانی کرد. <ref>الخلافة الأمویة ص ۵۹- ۵۷</ref> | ||
== | مختار خود نیز شخصیتی برجسته و دارای نفوذ فراوان بویژه در سرزمین عراق بود. آنچنان که [[مسلم بن عقیل]] پسر عمو نماینده و فرستاده امام حسین علیه السلام پس از رسیدن به شهر [[کوفه]]، برای مدتی در خانه او اقامت گزید. این مساله نشان از قابل اعتماد بودن مختار ثقفی در میان [[اهلبیت علیهمالسلام|اهلبیت علیه السلام]] است؛ آن چنان که مسلم بن عقیل او را شایسته میزبانی یافته و قدم در خانه او گذاشته و برای مدتی منزل او محل رفت و آمد دوستداران اهل بیت علیه السلام در کوفه بوده است. | ||
[[ | |||
==دلیل غیبت مختار در کربلا== | |||
پس از آنکه عبیدالله بن زیاد با حُکم [[یزید بن معاویه]] به کوفه قدم گذاشت و شرایط را به نفع [[امویان]] تغییر داد و توانست کوفیان را با تهدید و تطمیع از اطراف مسلم بن عقیل پراکنده سازد. به همین دلیل مسلم غریبانه در شهر کوفه دستگیر شد و به شهادت رسید. این میان مختار نیز سرنوشتی تلخ داشت و توسط کارگزاران [[ابن زیاد]] دستگیر و پس از ضرب و شتم به زندان کوفه افتاد. | |||
مختار بن أبی عبید ثقفی که برای مدتی در زندان کوفه بسر میبرد با میانجیگری [[عبدالله بن عمر بن خطاب]] که از چهرههای مطرح آن روزگار بود از بند رهایی یافت و از شهر کوفه خارج شد. مختار ثقفی که پس از آزادی از کوفه تبعید و راهی مکه شد و مدتی را در جوار [[خانه خدا]] روزگار گذراند<ref>نهضت مختار ثقفی، ص ۱۴۸.</ref>. | |||
مکه در آن هنگام تحت فرمان [[عبدالله بن زبیر]] بود و او نیز به شدت با امویان دشمنی میکرد و یزید را شایسته خلافت نمیدانست. <ref>به گفته [[قِرمانی]] مورخ برجسته [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، عبدالله بن زبیر هنگامی که در مکه قیام خود را علیه یزید بن معاویه آغاز کرد، خلیفه اموی را به دلیل نوشیدن مشروبات الکلی، سگ بازی و کوچک شمردن امور دینی و بی توجهی به شرع، شایسته خلافت نمیدانست(ر. ک: أخبار الدول و آثار الأول، ج ۲ ص ۱۱).</ref>. پس از مرگ یزید بن معاویة در سال ۶۴ هجری مختار شرایط را در کوفه مناسب یافت و از این رو به کوفه بازگشت. مختار بن أبی عبید در جریان [[قیام توابین]] با رهبر این جریان [[سلیمان بن صُرَد خزاعی]] همکاری نکرد و با آنکه از فنون نظامی و نبوغ جنگی بالا و قدرت مدیریتی قابل ملاحظهای برخوردار بود از همکاری با نهضت توابین سرباز زد و حمایت خود را از آنان دریغ داشت. <ref>خلافة عبدالملک بن مروان و دوره فی الفتوحات الاسلامیة، ص ۱۹</ref> | |||
==مختار در روایات== | |||
دو دسته [[احادیث]] درباره مختار وارد شده است. یک دسته احادیث به عنوان احادیث مدح و دسته دیگر روایاتی است که مختار در آن مذمت شده است. | |||
===احادیث در مدح مختار=== | |||
از [[امام سجاد|امام سجادعلیه السلام]] نقل شده که خدا به مختار جزای خیر دهد. <ref> تنقیح المقال، ج۳ص ۲۰۴</ref> | |||
[[امام محمد باقر|امام باقر]] در ملاقات با ابوالحکم فرزند مختار پس از تکریم وی از مختار نیز تمجید کرده و گفتند خدا پدرت را رحمت کند. [[مامقانی]] ترحم امام بر مختار را دلیل بر عقیده صحیح مختار دانسته و میگوید: اظهار رضایت و خشنودی [[ائمه|ائمه علیه السلام]] تابع و فرع بر خشنودی خداست، پس معلوم میشود مختار از نظر عقیده انحرافی نداشته که موجب خشنودی ائمه واقع شده است<ref>تنقیح المقال ج۳ص ۲۰۵.</ref>. | |||
[[امام صادق علیه السلام]] فرستادن سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد به مدینه توسط مختار را باعث شادی [[اهل بیت]] دانسته و فرمود: | |||
بعد از واقعه عاشورا، هیج زنی از زنان ما آرایش نکرد تا زمانی که مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما فرستاد. <ref> رجال کشی، ص۱۲۷</ref> | |||
===احادیث در ذم مختار=== | |||
از امام باقرعلیه السلام گزارش شده که امام سجادعلیه السلام فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کذاب خواند. این روایت متهم به ضعف میباشد. <ref>معجم الرجال ج۱۸ص ۹۶</ref> | |||
از امام صادق علیه السلام نقل شده که مختار بر امام سجادعلیه السلام دروغ میبست. <ref> رجال کشی، ص۱۲۵، ح۱۹۸</ref> این حدیث از نظر سندی ضعیف است. <ref>معجم الرجال، ج۱۸ص۹۶</ref> | |||
هنگامی که امام حسن علیه السلام در ساباط بود مختار به عمویش سعد بن مسعود پیشنهاد داد که امام را تحویل معاویه دهیم تا جایگاهمان متزلزل نشود. <ref>علل الشرائع، ج۱، ص: ۲۲۱</ref> | |||
[[آیتالله خویی]] به دلیل مرسل بودن روایت آن را غیرقابل اعتماد میداند و میافزاید بر فرض صحت نیز میتوان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند. <ref> معجم الرجال ج۱۸ص ۹۷</ref> [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است. <ref>اعیان الشیعه ج ۷ص ۲۳۰</ref> | |||
در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است ولی به وسیله امام حسین علیه السلام مورد [[شفاعت]] قرار میگیرد. <ref>تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج۱، ص: ۴۶۶</ref> این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف میباشد. <ref> معجم الرجال، ج۱۸ص ۹۷</ref> | |||
==نظر علمای اهل سنت در مورد مختار== | |||
[[ابن اثیر]] در [[اسدالغابه]] در صدد ذم مختار بر آمده است و روایات وی را قبول نمیکند. <ref>أسدالغابة،ج۴،ص:۳۴۷ </ref> حتی علیه وی حدیث از پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم جعل شده است که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: از ثقیف کذاب و جنایتکار به وجود خواهد آمد. <ref>الأنساب،ج۳،ص:۱۴۰</ref> | |||
راوی این روایت اسماء دختر [[ابوبکر]] مادر [[عبدالله بن زبیر]] است. <ref>الاستیعاب،ج۳،ص:۹۰۹</ref> به گفته اسماء منظور از کذاب در این روایت جعلی مختار است، <ref>تاریخ الإسلام،ج۵،ص:۲۲۶</ref> به نظر میرسد اولین بار لقب کذاب توسط حجاج بن یوسف برای مختار به کار رفت و وی مردم را به لعن حضرت علی علیه السلام و مختار امر میکرد. <ref>المعرفةوالتاریخ،ج۲،ص:۶۱۸</ref> [[مقریزی]] مختار را جزء خوارج میداند. <ref> إمتاع الأسماع،ج۱۴،ص:۱۵۷</ref> | |||
==سرانجام مختار== | |||
مختار 18 ماه در کوفه حکومت کرد و در این دوران با سه گروه مروانیان در [[شام (شامات)|شام]] و آل زبیر در [[حجاز]] و اشراف کوفه جنگید و سرانجام در 14 رمضان سال 67ق در حالی که 67سال داشت به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید<ref>أسدالغابة،ج 4،ص:347 ؛ المعرفة و التاریخ،ج 3،ص:.330</ref>. | |||
مصعب پسر زبیر دستور داد تا دست مختار را قطع کرده و از دیوار [[مسجد کوفه]] آویزان کنند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف]] بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به دفن آن داد<ref>الکامل،ج 4،ص:275.</ref>. | |||
پس از مختار هزاران نفر از طرفداران او که در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند اما مصعب دستور قتل عام آنها را داد. این جنایت به اندازه ای وحشتناک بود که [[عبدالله بن عمر]] با دیدن مصعب گفت: اگر این افراد گوسفندان پدرت بودند باز هم نباید این کار را انجام میدادی<ref>أنساب الأشراف،ج 6،ص:445.</ref>. | |||
==آرامگاه مختار در کوفه== | |||
پس از شهادت مختار توسط مصعب بن زبیر جسد پاک او در دیوار قصر الاماره نزدیک [[مسجد]] مدفون شد. این قبر سالها مخفی بود تا زمانی که [[سید محمد مهدی طباطبایی بحر العلوم|آیتالله العظمی سید مهدی بحر العلوم]] در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محرابهای مسجد پرداخت. او دستور داد تا مسجد کوفه با خاک پاک مدفون شود زیرا زمین مسجد پائینتر از اراضی دیگر بود. در نتیجه آبهای سطحی وارد مسجد میشدند. با دستور آیتالله بحر العلوم زمین مسجد کوفه که عمق آن مساوی مقام پیامبر وخانه [[حضرت نوح]] بود با خاک پاک پرشد تا از آلودگیها در امان نگه داشته شود در جای همان محرابها بر روی خاک محرابهای جدید ساخته شد همانگونه که اکنون هم نمایان است. | |||
در این جستجوها قبر پنهان شدهای یافته شد که جایگاه آن قبر انتهای راهرو در زیرزمین و به طرف خارج [[مسجد]] به سمت قصر الأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که روی آن نام و لقب مختار نوشته شده بود. پس از یافتن قبر محسنالحاج عبود شلاش ساخت حرم جدید و بزرگی برای مختار را بر عهده گرفت و آن را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد. او برای قبر پنجره آهنین قرار داده و درب راهرو که در گوشه مسجد کوفه قرار داشت را مسدود کرد. | |||
علامه امینی به نقل از کتاب مزار شهید زیارت نامهای برای مختار ثقفی نقل میکند که مشخص میشود قبر مختار از دیرزمان مورد علاقه [[شیعیان]] و آزادمردان بوده و [[ابن بطوطه]] نیز در سفرنامه خود به آن اشاره کرده است<ref>رحله، ابن بطوطه، ص 232.</ref>. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{پانویس|2}} | |||
[[رده: | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده: | [[رده:شخصیتهای تاریخی]] |