پرش به محتوا

محمد تقی بهجت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آیت الله' به 'آیت‌الله')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
|-
|-
|القاب و سایر نام‌ها
|القاب و سایر نام‌ها
|آیت‌الله العظمیٰ • العبد • فاضل گیلانی
|آیت‌الله العظمی • العبد • فاضل گیلانی
|-
|-
|زاده
|زاده
خط ۱۴: خط ۱۴:
|-
|-
|استادان
|استادان
|[[آقا ضیاءالدین عراقی]] • [[میرزا محمد حسین نائینی]] • سید علی آقا قاضی طباطبایی • سید حسین بادکوبه‌ای • سید محمد حجت کوه کمره‌ای • محمدحسین غروی اصفهانی • علی محمد بروجردی • [[سید ابوالحسن اصفهانی]] • محمدکاظم شیرازی • مرتضی طالقانی • [[سید حسین طباطبایی بروجردی]]
|[[آقا ضیاءالدین عراقی]] • [[میرزا محمد حسین نائینی]] • سید علی آقا قاضی طباطبایی • سید حسین بادکوبه‌ای • سید محمد حجت کوه کمره‌ای • [[محمدحسین غروی اصفهانی]] • علی محمد بروجردی • [[سید ابوالحسن اصفهانی]] • محمدکاظم شیرازی • مرتضی طالقانی • [[سید حسین طباطبایی بروجردی]]
|-
|-
|شاگردان
|شاگردان
|[[مرتضی مطهری]] • [[عبدالله جوادی آملی]] • محمد محمدی گیلانی • محمد یزدی • محمدتقی مصباح یزدی • علی پهلوانی تهرانی • مرتضی آقاتهرانی
|[[مرتضی مطهری]] • [[عبدالله جوادی آملی]] • محمد محمدی گیلانی • محمد یزدی • [[محمدتقی مصباح یزدی]] • علی پهلوانی تهرانی • مرتضی آقاتهرانی
• [[سید عبدالله فاطمی‌نیا]] • محمدحسن احمدی فقیه یزدی • حسن لاهوتی اشکوری • مختار امینیان • محمود امجد • کاظم صدیقی • نورالله عطاردی تهرانی و ...
• [[سید عبدالله فاطمی‌نیا]] • محمدحسن احمدی فقیه یزدی • حسن لاهوتی اشکوری • مختار امینیان • محمود امجد • کاظم صدیقی • نورالله عطاردی تهرانی و ...
|-
|-
خط ۳۲: خط ۳۲:


=تولد=
=تولد=
شب جمعه بیست‌وپنجم شوال سال ۱۳۳۴ هجری قمری برابر با دوم [[شهریور ماه]] ۱۲۹۵ خورشیدی، خانۀ کربلایی محمود، غرق نور و شادی شد. در آن شب نورانی، نوزادی پا به عرصۀ وجود گذاشت که سال‌ها بعد قلب انبوهی از شیفتگان علم و معرفت، و [[شیعیان]] خاندان عصمت و طهارت(ع) را روشن ساخت: آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی بهجت. کربلایی محمود مردی صالح، خوشنام و معتمَد مردم [[فومن]]، با الهام از‌هاتفی که در جوانی گوش جانش را نواخته بود، نام فرزند نو رسیده‌اش را «محمدتقی» گذاشت.
شب جمعه بیست‌وپنجم شوال سال ۱۳۳۴ هجری قمری برابر با دوم [[شهریور ماه]] ۱۲۹۵ خورشیدی، خانۀ کربلایی محمود، غرق نور و شادی شد. در آن شب نورانی، نوزادی پا به عرصۀ وجود گذاشت که سال‌ها بعد قلب انبوهی از شیفتگان علم و معرفت، و [[شیعیان]] خاندان عصمت و طهارت(ع) را روشن ساخت: آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی بهجت. کربلایی محمود مردی صالح، خوشنام و معتمَد مردم [[فومن]]، با الهام از‌هاتفی که در جوانی گوش جانش را نواخته بود، نام فرزند نو رسیده‌اش را «محمدتقی» گذاشت.


خط ۴۴: خط ۴۳:


=خاطره انتخاب نام=
=خاطره انتخاب نام=
درباره نام آیت‌الله بهجت خاطره‌ای شیرین از یکی از نزدیکان ایشان نقل شده است که ذکر آن در اینجا جالب می‌نماید، و آن اینکه: پدر آیت‌الله بهجت در سن ۱۷- ۱۶ سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری می‌افتد و حالش بد می‌شود به گونه‌ای که امید زنده ماندن او از بین می‌رود، وی می‌گفت: در آن حال ناگهان صدایی شنیدم که گفت: «با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا ایشان پدر محمد تقی است.» تا اینکه با آن حالت خوابش می‌برد و مادرش که در بالین او نشسته بود گمان می‌کند وی از دنیا رفته، اما بعد از مدتی پدر آقای بهجت از خواب بیدار می‌شود و حالش رو به بهبودی می‌رود و بالاخره کاملا [[شفا‌]] می‌یابد. چند سال پس از این ماجرا تصمیم به ازدواج‌ می‌گیرد و سخنی را که در حال بیماری به او گفته شده بود کاملا از یاد می‌برد. بعد از ازدواج نام اولین فرزند خود را به نام پدرش مهدی می‌گذارد، فرزند دومی دختر بوده، وقتی فرزند سومین را خدا به او می‌دهد، اسمش را «محمد حسین» می‌گذارد، و هنگامی که خداوند چهارمین فرزند را به او عنایت می‌کند به یاد آن سخن که در دوران بیماری‌اش شنیده بود می‌افتد، و وی را «محمد تقی» نام می‌نهد، ولی وی در کودکی در حوض آب‌ می‌افتد و از دنیا می‌رود، تا اینکه سرانجام پنجمین فرزند را دوباره «محمد تقی» نام می‌گذارد، و بدینسان نام آیت‌الله بهجت مشخص می‌گردد.
درباره نام آیت‌الله بهجت خاطره‌ای شیرین از یکی از نزدیکان ایشان نقل شده است که ذکر آن در اینجا جالب می‌نماید، و آن اینکه: پدر آیت‌الله بهجت در سن ۱۷- ۱۶ سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری می‌افتد و حالش بد می‌شود به گونه‌ای که امید زنده ماندن او از بین می‌رود، وی می‌گفت: در آن حال ناگهان صدایی شنیدم که گفت: «با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا ایشان پدر محمد تقی است.» تا اینکه با آن حالت خوابش می‌برد و مادرش که در بالین او نشسته بود گمان می‌کند وی از دنیا رفته، اما بعد از مدتی پدر آقای بهجت از خواب بیدار می‌شود و حالش رو به بهبودی می‌رود و بالاخره کاملا [[شفا‌]] می‌یابد. چند سال پس از این ماجرا تصمیم به ازدواج‌ می‌گیرد و سخنی را که در حال بیماری به او گفته شده بود کاملا از یاد می‌برد. بعد از ازدواج نام اولین فرزند خود را به نام پدرش مهدی می‌گذارد، فرزند دومی دختر بوده، وقتی فرزند سومین را خدا به او می‌دهد، اسمش را «محمد حسین» می‌گذارد، و هنگامی که خداوند چهارمین فرزند را به او عنایت می‌کند به یاد آن سخن که در دوران بیماری‌اش شنیده بود می‌افتد، و وی را «محمد تقی» نام می‌نهد، ولی وی در کودکی در حوض آب‌ می‌افتد و از دنیا می‌رود، تا اینکه سرانجام پنجمین فرزند را دوباره «محمد تقی» نام می‌گذارد، و بدینسان نام آیت‌الله بهجت مشخص می‌گردد.


=پای در راه=
=پای در راه=
محمدتقی در سیزده سالگی، دل به هجرت سپرد تا روح ناآرامش در بارگاه امامان معصوم(ع) آرام گیرد و ذهن جستجوگرش در حوزه علمیۀ آن سامان، قرار گیرد. پدر که شوق فرزند فاضلش را دید، همراه یکی از دوستان متمکّنش که قصد تشرف به [[عتبات]] داشت، او را به [[کربلا]] فرستاد.
محمدتقی در سیزده سالگی، دل به هجرت سپرد تا روح ناآرامش در بارگاه امامان معصوم(ع) آرام گیرد و ذهن جستجوگرش در حوزه علمیۀ آن سامان، قرار گیرد. پدر که شوق فرزند فاضلش را دید، همراه یکی از دوستان متمکّنش که قصد تشرف به [[عتبات]] داشت، او را به [[کربلا]] فرستاد.
اما محمدتقی در سفر اول، موفق به خروج از مرز نشد و مأموران مرزی به بهانه عدم همراهی والدین یا نداشتن جواز خروج، از ورودش به [[عراق]] جلوگیری کردند. این اتفاق اگرچه روح مشتاقش را آزرد، اما یادآوری رخدادی معنوی در دوران کودکی‌اش، او را مطمئن ساخت که به کربلا خواهد رفت و اینگونه نیز شد؛ سرانجام توانست خاک مقدس کربلا را ببوسد. این زمان، محمدتقی تا چهارده سالگی چند ماه فاصله داشت و به رغم بزرگی روح و انبوهی دانش، هنوز به سنّ تکلیف نرسیده بود.
اما محمدتقی در سفر اول، موفق به خروج از مرز نشد و مأموران مرزی به بهانه عدم همراهی والدین یا نداشتن جواز خروج، از ورودش به [[عراق]] جلوگیری کردند. این اتفاق اگرچه روح مشتاقش را آزرد، اما یادآوری رخدادی معنوی در دوران کودکی‌اش، او را مطمئن ساخت که به کربلا خواهد رفت و اینگونه نیز شد؛ سرانجام توانست خاک مقدس کربلا را ببوسد. این زمان، محمدتقی تا چهارده سالگی چند ماه فاصله داشت و به رغم بزرگی روح و انبوهی دانش، هنوز به سنّ تکلیف نرسیده بود.
خط ۵۵: خط ۵۲:


=مهاجرت به نجف=
=مهاجرت به نجف=
دوران سراسر شور در حوزۀ علمیه کربلا، به زمان سراسر شوق هجرت به [[حوزه علمیه نجف]] و مجاورت آستان ملکوتی امیر مؤمنان و مولای موحدان، علی(ع) بدل گشت. محمدتقی که بخشی از دروس سطح حوزه را خوانده بود، گمگشته خویش را در حوزه دیرسال و عظیم نجف می‌جست و سرانجام نیز درسال ۱۳۵۲ قمری، برابر با ۱۳۱۲ خورشیدی، پس از چهار سال حضور در کربلا، قدم در راه نجف گذاشت. حوزۀ پرشکوه و کهن‌سال نجف، در آن دوران اقامتگاه عالمان، مجلس فقیهان و مأوای عارفان بود.
دوران سراسر شور در حوزۀ علمیه کربلا، به زمان سراسر شوق هجرت به [[حوزه علمیه نجف]] و مجاورت آستان ملکوتی امیر مؤمنان و مولای موحدان، علی(ع) بدل گشت. محمدتقی که بخشی از دروس سطح حوزه را خوانده بود، گمگشته خویش را در حوزه دیرسال و عظیم نجف می‌جست و سرانجام نیز درسال ۱۳۵۲ قمری، برابر با ۱۳۱۲ خورشیدی، پس از چهار سال حضور در کربلا، قدم در راه نجف گذاشت. حوزۀ پرشکوه و کهن‌سال نجف، در آن دوران اقامتگاه عالمان، مجلس فقیهان و مأوای عارفان بود.


خط ۷۰: خط ۶۶:


=بازگشت به وطن و اقامت در قم=
=بازگشت به وطن و اقامت در قم=
سرانجام پس از شانزده سال سکونت در جوار مضجع نورانی ائمه هدی(ع) و حضور فعّال و تلاش خستگی‌ناپذیر در راه کسب علم و معرفت و شاگردی در محضر استادان طراز اول حوزه علمیه نجف و سال‌ها تدریس و تحقیق، همراه با کسب درجۀ [[اجتهاد]]، با سینه‌ای سرشار از علم و معرفت و قلبی لبریز از شوق و توجه، برای درمان و رفع کسالت‌های ناشی از ریاضت و سخت‌گیری برنفس، به زادگاه خویش بازگشت.
سرانجام پس از شانزده سال سکونت در جوار مضجع نورانی ائمه هدی(ع) و حضور فعّال و تلاش خستگی‌ناپذیر در راه کسب علم و معرفت و شاگردی در محضر استادان طراز اول حوزه علمیه نجف و سال‌ها تدریس و تحقیق، همراه با کسب درجۀ [[اجتهاد]]، با سینه‌ای سرشار از علم و معرفت و قلبی لبریز از شوق و توجه، برای درمان و رفع کسالت‌های ناشی از ریاضت و سخت‌گیری برنفس، به زادگاه خویش بازگشت.
ماه [[جمادی‌الثانی]] سال ۱۳۶۴ قمری، برابر با ۱۳۲۴ خورشیدی، تاریخ بازگشت آیت‌الله بهجت در سن کمتر از سی سالگی به [[ایران]] است. مدّت چندانی از ورودش به وطن نگذشته بود که به پیشنهاد خواهر بزرگتر که در حقّ او مادری کرده بود، ازدواج کرد.
ماه [[جمادی‌الثانی]] سال ۱۳۶۴ قمری، برابر با ۱۳۲۴ خورشیدی، تاریخ بازگشت آیت‌الله بهجت در سن کمتر از سی سالگی به [[ایران]] است. مدّت چندانی از ورودش به وطن نگذشته بود که به پیشنهاد خواهر بزرگتر که در حقّ او مادری کرده بود، ازدواج کرد.
خط ۹۱: خط ۸۶:


=آثار علمی=
=آثار علمی=
تلاش بی وقفۀ علمی، از دیگر خصایص آن مرجع بزرگوار شیعه بود. حضرت آیت‌الله بهجت، تألیفات متعددی در فقه و اصول دارند که خود برای چاپ اکثر آنها اقدام نکردند. وقتی گروهی از مؤمنان خواستند آثار ایشان را بدون استفاده از وجوه شرعی، چاپ کنند، خطاب به آنان فرمود: «هنوز بسیاری از کتاب‌های علمای بزرگ، سال‌ها است که مخطوط باقی مانده‌اند؛ آنها را چاپ کنید. این کتاب‌ها دیر نشده است.» اما همین مقدار که از قلم توانا و فکر نورانی آن بزرگ مرد بر صفحۀ کاغذ نشسته و چاپ شده است، حکایت از عمق اندیشه‌های فقهی او می‌کند.
تلاش بی وقفۀ علمی، از دیگر خصایص آن مرجع بزرگوار شیعه بود. حضرت آیت‌الله بهجت، تألیفات متعددی در فقه و اصول دارند که خود برای چاپ اکثر آنها اقدام نکردند. وقتی گروهی از مؤمنان خواستند آثار ایشان را بدون استفاده از وجوه شرعی، چاپ کنند، خطاب به آنان فرمود: «هنوز بسیاری از کتاب‌های علمای بزرگ، سال‌ها است که مخطوط باقی مانده‌اند؛ آنها را چاپ کنید. این کتاب‌ها دیر نشده است.» اما همین مقدار که از قلم توانا و فکر نورانی آن بزرگ مرد بر صفحۀ کاغذ نشسته و چاپ شده است، حکایت از عمق اندیشه‌های فقهی او می‌کند.


خط ۱۰۷: خط ۱۰۱:


=درگذشت=
=درگذشت=
روزهای پایانی اردیبهشت ۱۳۸۸، روزهای پایانی انتظار برای رسیدن به [[بهشت]] دیدار بود. در تمام سال‌های زندگی مبارکش با همه وجود و با جسم خسته و تکیده‌اش و روح تشنه و رنج‌دیده‌اش، آرزوی وصال سرمدی داشت. برای او که عبد صالح [[خداوند]] بود و در تمام دوران زندگی خویش جز به بندگی نمی‌اندیشید، لحظۀ دیدار معبود، آغاز لذت محض روحانی بود. دیدار با سفیر خوش‌روی حق، نتیجه نود سال مجاهدت در راه معشوق ازلی بود. آسودن در آغوش امن و رحمت الهی، نصیبه‌ای است که بهای آن پاکی و عبودیت است. اما روز فراغت او از دنیای خاکی، شب فراغ دوستان و یاران ارادتمندش بود. آن روز، در حالی‌که روحی بزرگ و شاد به آسمان‌ها پر می‌کشید، جان هزاران شیفته معنویت و پاکدامنی، اشک حسرت می‌ریخت.
روزهای پایانی اردیبهشت ۱۳۸۸، روزهای پایانی انتظار برای رسیدن به [[بهشت]] دیدار بود. در تمام سال‌های زندگی مبارکش با همه وجود و با جسم خسته و تکیده‌اش و روح تشنه و رنج‌دیده‌اش، آرزوی وصال سرمدی داشت. برای او که عبد صالح [[خداوند]] بود و در تمام دوران زندگی خویش جز به بندگی نمی‌اندیشید، لحظۀ دیدار معبود، آغاز لذت محض روحانی بود. دیدار با سفیر خوش‌روی حق، نتیجه نود سال مجاهدت در راه معشوق ازلی بود. آسودن در آغوش امن و رحمت الهی، نصیبه‌ای است که بهای آن پاکی و عبودیت است. اما روز فراغت او از دنیای خاکی، شب فراغ دوستان و یاران ارادتمندش بود. آن روز، در حالی‌که روحی بزرگ و شاد به آسمان‌ها پر می‌کشید، جان هزاران شیفته معنویت و پاکدامنی، اشک حسرت می‌ریخت.


خط ۱۱۵: خط ۱۰۸:


=منابع=
=منابع=
#[https://bahjat.ir/fa/content/1010 برگرفته از سایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله بهجت قدس‌سرهhttps://bahjat.ir]
#[https://bahjat.ir/fa/content/1010 برگرفته از سایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله بهجت قدس‌سرهhttps://bahjat.ir]
#
#
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴

ویرایش