confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''فریدالدین ابوحامد محمد بن ابوبكر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری'''، یكی از شعرا و عارفان نامآور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. | '''فریدالدین ابوحامد محمد بن ابوبكر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری'''، یكی از شعرا و عارفان نامآور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. | ||
او در قریه كدكن یا شادیاخ كه در آن زمان از توابع شهر [[ | او در قریه كدكن یا شادیاخ كه در آن زمان از توابع شهر [[نیشابور]] بوده به دنیا آمد. او با علوم مختلفی مانند قرآن، حدیث، فقه، تفسیر، طب، نجوم و کلام آشنایی داشت. | ||
عطار اشعار بسیاری درباره فضیلت [[خلفا]] دارد که نشان میدهد بر مذهب [[اهل سنت]] بوده است؛ اما همچنین اشعار بسیاری در فضیلت [[حضرت علی علیه السلام]] و [[اهل بیت علیه السلام]] سروده است؛ چندان که سبب شده است کسانی او را [[شیعه]] بدانند. | عطار اشعار بسیاری درباره فضیلت [[خلفای راشدین|خلفا]] دارد که نشان میدهد بر مذهب [[اهل سنت]] بوده است؛ اما همچنین اشعار بسیاری در فضیلت [[علی بن ابی طالب|حضرت علی علیه السلام]] و [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل بیت علیه السلام]] سروده است؛ چندان که سبب شده است کسانی او را [[شیعه]] بدانند. | ||
الهینامه، اسرارنامه، خسرونامه و منطقالطیر از آثار منظوم عطارند و تذکرةالاولیا تنها اثر او به نثر است. | الهینامه، اسرارنامه، خسرونامه و منطقالطیر از آثار منظوم عطارند و تذکرةالاولیا تنها اثر او به نثر است. | ||
=ولادت= | =ولادت= | ||
در تاریخ سال ولادت عطار اختلاف است. برخی سال ولادت او را ۵۱۳ و بعضی سال ولادتش را ۵۳۷ هجری. ق، میدانند. مکان ولادت عطار قریه کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر [[نیشابور]] بوده، میباشد. کودکی عطار با طغیان غزها همراه شد و او در کودکی شکنجهها، تجاوزها، خرابیها، مرگ و درد و وحشت را اطراف خود مشاهده نمود. چند سال بعد، پس از فروکش فتنهٔ غز، عطار در مکتب مشغول آموختن شد. او داروسازی و داروشناسی را از پدرش آموخت و با علوم مختلفی مانند [[قرآن]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[تفسیر]]، طب، [[نجوم]] و [[کلام]] آشنایی داشت. | در تاریخ سال ولادت عطار اختلاف است. برخی سال ولادت او را ۵۱۳ و بعضی سال ولادتش را ۵۳۷ هجری. ق، میدانند. مکان ولادت عطار قریه کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر [[نیشابور]] بوده، میباشد. کودکی عطار با طغیان غزها همراه شد و او در کودکی شکنجهها، تجاوزها، خرابیها، مرگ و درد و وحشت را اطراف خود مشاهده نمود. چند سال بعد، پس از فروکش فتنهٔ غز، عطار در مکتب مشغول آموختن شد. او داروسازی و داروشناسی را از پدرش آموخت و با علوم مختلفی مانند [[قرآن]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[تفسیر]]، طب، [[نجوم]] و [[کلام]] آشنایی داشت. | ||
=شغل= | =شغل= | ||
پدر عطار به شغل دارو فروشی یا همان عطاری مشغول بوده است، فریدالدین بعد از پدر همان پیشه او یعنی عطاری را در پیش میگیرد و گاهی نیز طبابت میکند اما اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته است. او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا ماجرایی برای او اتفاق میافتد. | پدر عطار به شغل دارو فروشی یا همان عطاری مشغول بوده است، فریدالدین بعد از پدر همان پیشه او یعنی عطاری را در پیش میگیرد و گاهی نیز طبابت میکند اما اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته است. او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا ماجرایی برای او اتفاق میافتد. | ||
=ماجرای تغییر زندگی عطار به رسم سالکان= | =ماجرای تغییر زندگی عطار به رسم سالکان= | ||
روزی درویشی به دکان عطاری فریدالدین میآید و از او که مشغول به معامله بود، طلب کمک میکند اما او به [[درویش]] کمکی نمی کند. درویش به او میگوید: ای خواجه تو چگونه میخواهی از دنیا بروی؟ عطارمی گوید: همانگونه که تو از دنیا میروی. درویش میگوید: تو مانند من میتوانی بمیری؟ عطار میگوید: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر میگذارد و با گفتن کلمه الله از دنیا میرود. عطار با دیدن [[مرگ]] درویش شدیداً متغیر شده و دست از کسب و کار میکشد و راه زندگیش را تغییر میدهد. | روزی درویشی به دکان عطاری فریدالدین میآید و از او که مشغول به معامله بود، طلب کمک میکند اما او به [[درویش]] کمکی نمی کند. درویش به او میگوید: ای خواجه تو چگونه میخواهی از دنیا بروی؟ عطارمی گوید: همانگونه که تو از دنیا میروی. درویش میگوید: تو مانند من میتوانی بمیری؟ عطار میگوید: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر میگذارد و با گفتن کلمه الله از دنیا میرود. عطار با دیدن [[مرگ]] درویش شدیداً متغیر شده و دست از کسب و کار میکشد و راه زندگیش را تغییر میدهد. | ||
=سفرهای عطار و آشنایی با استادان برجسته= | =سفرهای عطار و آشنایی با استادان برجسته= | ||
عطار بعد از ماجرای مرگ درویش متحول شد و چند سالی در خدمت شیخ الشیوخ عارف رکنالدین اکاف بود و در آن سالها مشغول [[توبه]] و ریاضت و مجاهدت با نفس بود. به رسم سالکان عطار قسمتی از عمر خود را مشغول سفر بود و از مکه تا [[ماوراءالنهر]] به مسافرت پرداخت و در این سفرها با مشایخ و بزرگان زمان خود دیدار کرد و به خدمت مجدالدین بغدادی رسید. سپس به نیشابور بازگشت و تا پایان عمر در آنجا زیست. | عطار بعد از ماجرای مرگ درویش متحول شد و چند سالی در خدمت شیخ الشیوخ عارف رکنالدین اکاف بود و در آن سالها مشغول [[توبه]] و ریاضت و مجاهدت با نفس بود. به رسم سالکان عطار قسمتی از عمر خود را مشغول سفر بود و از مکه تا [[ماوراءالنهر]] به مسافرت پرداخت و در این سفرها با مشایخ و بزرگان زمان خود دیدار کرد و به خدمت مجدالدین بغدادی رسید. سپس به نیشابور بازگشت و تا پایان عمر در آنجا زیست. | ||
=هدیه نسخهای از اسرار نامه به جلالالدین= | =هدیه نسخهای از اسرار نامه به جلالالدین= | ||
بهاءالدین محمد پدر جلالالدین بلخی با پسر خود که خردسال بود به [[عراق]] سفر میکرد که در مسیر خود به نیشابور به زیارت شیخ عطار میرود، شیخ که در آن زمان کهنسال بوده، نسخهای از اسرار نامه خود را به جلالالدین که در آن زمان کودکی خردسال بود داد. | بهاءالدین محمد پدر جلالالدین بلخی با پسر خود که خردسال بود به [[عراق]] سفر میکرد که در مسیر خود به نیشابور به زیارت شیخ عطار میرود، شیخ که در آن زمان کهنسال بوده، نسخهای از اسرار نامه خود را به جلالالدین که در آن زمان کودکی خردسال بود داد. | ||
=آثار منظوم و منثور عطار= | =آثار منظوم و منثور عطار= | ||
عطار مدتی از عمر خود را مشغول عطاری و طبابت بود و بعد از ادامه زندگی به رسم سالکان و گوشه گیری از خلق به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است. آثار شیخ به دو دسته منظوم که عبارت است از دیوان اشعار که شامل غزلیات و قصاید و رباعیات است و آثار منثور که عبارت است از: الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بی سر نامه، منطق الطیر، جواهر الذات، حیدر نامه، مختار نامه، خسرو نامه، اشتر نامه و مظهر العجایب. | عطار مدتی از عمر خود را مشغول عطاری و طبابت بود و بعد از ادامه زندگی به رسم سالکان و گوشه گیری از خلق به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است. آثار شیخ به دو دسته منظوم که عبارت است از دیوان اشعار که شامل غزلیات و قصاید و رباعیات است و آثار منثور که عبارت است از: الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بی سر نامه، منطق الطیر، جواهر الذات، حیدر نامه، مختار نامه، خسرو نامه، اشتر نامه و مظهر العجایب. | ||
=ویژگی سخن عطار= | =ویژگی سخن عطار= | ||
سخن عطار ساده و گیرا و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است که خواننده را مجذوب مینماید. یکی دیگر از جاذبههای آثار او کمک گرفتن از تمثیلات و بیان داستانها و حکایات مختلف میباشد. | سخن عطار ساده و گیرا و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است که خواننده را مجذوب مینماید. یکی دیگر از جاذبههای آثار او کمک گرفتن از تمثیلات و بیان داستانها و حکایات مختلف میباشد. | ||
=مذهب= | =مذهب= | ||
درباره مذهب عطار نیشابوری اختلاف است. برخی از اشعار او درباره فضیلت خلفا، [[ابوحنیفه]] و [[شافعی]] نشان میدهد بر مذهب [[اهل سنت]] بوده است اما او اشعار بسیاری در فضیلت [[علی بن ابی طالب|امام علی علیه السلام]]، [[امام حسن |امام حسن علیه السلام]] و [[امام حسین علیه السلام]] و [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل بیت علیه السلام]] سروده که موجب شده است کسانی وی را [[شیعه]] بدانند. | |||
درباره مذهب عطار نیشابوری اختلاف است. برخی از اشعار او درباره فضیلت | |||
=وفات= | =وفات= | ||
سال وفات عطار مشخص نیست و برخی از تاریخ نویسان سال وفات او را ۶۲۷ هجری. ق، دانستهاند و برخی دیگر سال وفات او را ۶۳۲ و ۶۱۶ دانستهاند. عطار نیشابوری هنگام یورش [[مغولان]] به شهر نیشابور [[اسیر]] شد و به دست یک سرباز [[مغول]] به شهادت رسید. زمانی که ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد، شیخ قبل از مرگ با خون خود بر دیوار رباعی زیر را نوشت: | سال وفات عطار مشخص نیست و برخی از تاریخ نویسان سال وفات او را ۶۲۷ هجری. ق، دانستهاند و برخی دیگر سال وفات او را ۶۳۲ و ۶۱۶ دانستهاند. عطار نیشابوری هنگام یورش [[مغولان]] به شهر نیشابور [[اسیر]] شد و به دست یک سرباز [[مغول]] به شهادت رسید. زمانی که ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد، شیخ قبل از مرگ با خون خود بر دیوار رباعی زیر را نوشت: | ||
خط ۷۵: | خط ۶۵: | ||
=جزئیات قتل و قاتل عطار نیشابوری= | =جزئیات قتل و قاتل عطار نیشابوری= | ||
داستانهای زیادی درباره مرگ عطار نیشابوری وجود دارد، یکی از معروفترین داستانهایی که درباره این اتفاق نقل شده است، را دکتر [[عبدالحسین زرین کوب]] در کتاب با کاروان حله آورده است. در این روایت آمده است: | داستانهای زیادی درباره مرگ عطار نیشابوری وجود دارد، یکی از معروفترین داستانهایی که درباره این اتفاق نقل شده است، را دکتر [[عبدالحسین زرین کوب]] در کتاب با کاروان حله آورده است. در این روایت آمده است: |