پرش به محتوا

ملا احمد نراقی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ نوامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۵: خط ۳۵:
این [[فقیه]] بزرگ سال (1185 هـ . ق) در شهر نراق از توابع شهرستان [[کاشان]] دیده به جهان گشود. وی مقدمات و بیشتر دروس متوسط و عالی را در محضر پدر دانشمندش مرحوم ملا محمد مهدی نراقی تحصیل نمود. سال (1205 هـ . ق) که بیست بهار از عمرش می گذشت همراه پدرش به شهر علم و حکمت [[نجف اشرف]] هجرت کرد و در آن جا مدتی از حوزه درسی عالم بزرگوار [[وحید بهبهانی]] بهره برد؛ اما پس از اندکی در همین سال استاد کل وحید بهبهانی به رحمت ایزدی پیوست و او همراه پدر خود به زادگاهش نراق بازگشت. تنها چهار سال از رحلت استادش گذشته بود که ملا احمد در سال (1209 هـ . ق) پدرش ملا مهدی را هم از دست داد؛ پدر اندیشمندی که وی بیشتر اندوخته های علمی خود را از او به [[ارث]] برده بود<ref>اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج3، ص 184.</ref>.
این [[فقیه]] بزرگ سال (1185 هـ . ق) در شهر نراق از توابع شهرستان [[کاشان]] دیده به جهان گشود. وی مقدمات و بیشتر دروس متوسط و عالی را در محضر پدر دانشمندش مرحوم ملا محمد مهدی نراقی تحصیل نمود. سال (1205 هـ . ق) که بیست بهار از عمرش می گذشت همراه پدرش به شهر علم و حکمت [[نجف اشرف]] هجرت کرد و در آن جا مدتی از حوزه درسی عالم بزرگوار [[وحید بهبهانی]] بهره برد؛ اما پس از اندکی در همین سال استاد کل وحید بهبهانی به رحمت ایزدی پیوست و او همراه پدر خود به زادگاهش نراق بازگشت. تنها چهار سال از رحلت استادش گذشته بود که ملا احمد در سال (1209 هـ . ق) پدرش ملا مهدی را هم از دست داد؛ پدر اندیشمندی که وی بیشتر اندوخته های علمی خود را از او به [[ارث]] برده بود<ref>اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج3، ص 184.</ref>.


ملا احمد نراقی سه سال پس از رحلت پدر در تاریخ (1212 هـ . ق) به قصد [[زیارت]] [[عتبات]] عالیات بار دیگر عزم سفر نمود و این بار به تنهایی به نجف اشرف هجرت کرد. در این شهر علم و حکمت، از حوزه درسی فقیهان بزرگی مانند: [[سید مهدی بحرالعلوم]] و [[شیخ جعفر کاشف الغطا]] استفاده‌های شایانی برد. این فقیه فرزانه مدتی هم در [[کربلا]] در جوار حرم حسینی ساکن شد و از محضر میرزا مهدی شهرستانی و آقا سید علی کربلایی بهره علمی برد<ref>مکارم الاثار، میرزا محمد علی معلم حبیب آبادی، ج4، ص 1235.</ref>. و در علوم و فنون مختلف از جمله: فقه، [[اصول عقاید]]، [[اخلاق]]، شعر، [[عرفان]]، [[فلسفه]]، [[منطق]]، حساب و هندسه و ... به مراتب عالی رسید و صاحب نظر شد.
ملا احمد نراقی سه سال پس از رحلت پدر در تاریخ (1212 هـ . ق) به قصد [[زیارت]] [[عتبات]] عالیات بار دیگر عزم سفر نمود و این بار به تنهایی به نجف اشرف هجرت کرد. در این شهر علم و حکمت، از حوزه درسی فقیهان بزرگی مانند: [[سید مهدی بحرالعلوم]] و [[شیخ جعفر کاشف الغطاء|شیخ جعفر کاشف الغطا]] استفاده‌های شایانی برد. این فقیه فرزانه مدتی هم در [[کربلا]] در جوار حرم حسینی ساکن شد و از محضر میرزا مهدی شهرستانی و آقا سید علی کربلایی بهره علمی برد<ref>مکارم الاثار، میرزا محمد علی معلم حبیب آبادی، ج4، ص 1235.</ref>. و در علوم و فنون مختلف از جمله: فقه، [[اصول عقاید]]، [[اخلاق]]، شعر، [[عرفان]]، [[فلسفه]]، [[منطق]]، حساب و هندسه و ... به مراتب عالی رسید و صاحب نظر شد.


=شاگردان=
=شاگردان=
خط ۸۱: خط ۸۱:


=ولایت مطلقه فقیه=
=ولایت مطلقه فقیه=
ملا احمد نراقی در حلقه نورانی آن سلسله از فقیهان شیعه قرار دارد که در طول تاریخ با افکار و اندیشه های نو و پویا، انقلاب بزرگ فقهی و فرهنگی ایجاد کردند و کارآمدی [[فقه شیعه]] و کارآیی [[اسلام]] و [[تشیع]] را برای همیشه تضمین نمودند و به اثبات رساندند و به همین سبب نیز خود در تاریخ زنده و جاوید به یادگار ماندند. در این بخش به چند نمونه از افکار و اندیشه های این عالم بزرگ نظر می افکنیم:
ملا احمد نراقی در حلقه نورانی آن سلسله از فقیهان شیعه قرار دارد که در طول تاریخ با افکار و اندیشه های نو و پویا، انقلاب بزرگ فقهی و فرهنگی ایجاد کردند و کارآمدی [[فقه|فقه شیعه]] و کارآیی [[اسلام]] و [[تشیع]] را برای همیشه تضمین نمودند و به اثبات رساندند و به همین سبب نیز خود در تاریخ زنده و جاوید به یادگار ماندند. در این بخش به چند نمونه از افکار و اندیشه های این عالم بزرگ نظر می افکنیم:


از مسائل مهمی که ملا احمد نراقی را از سایر فقیهان متمایز می سازد، بحث مبسوط و شفاف وی پیرامون «ولایت همه جانبه فقیه» جامع الشرایط است که او این موضوع سرنوشت ساز را برای نخستین بار به طور منسجم، مستدل و جامع در عائده 54 از کتاب «[[عوائد الایام]]» خویش مطرح کرده است. البته این هرگز بدان معنا نیست که این بحث در آثار فقیهان پیشین عنوان نشده و مورد غفلت آنان قرار گرفته باشد بلکه بر خلاف این توهم باطل بحث فوق همواره در کتاب‌های فقهی شیعه و در محافل علمی حوزه ها به طور پراکنده وجود داشته و مطرح شده است. چنان که خود مرحوم ملا احمد نراقی به این نکته توجه داشته و در آغاز این بحث چنین می نویسد:
از مسائل مهمی که ملا احمد نراقی را از سایر فقیهان متمایز می سازد، بحث مبسوط و شفاف وی پیرامون «ولایت همه جانبه فقیه» جامع الشرایط است که او این موضوع سرنوشت ساز را برای نخستین بار به طور منسجم، مستدل و جامع در عائده 54 از کتاب «[[عوائد الایام]]» خویش مطرح کرده است. البته این هرگز بدان معنا نیست که این بحث در آثار فقیهان پیشین عنوان نشده و مورد غفلت آنان قرار گرفته باشد بلکه بر خلاف این توهم باطل بحث فوق همواره در کتاب‌های فقهی شیعه و در محافل علمی حوزه‌ها به طور پراکنده وجود داشته و مطرح شده است. چنان که خود مرحوم ملا احمد نراقی به این نکته توجه داشته و در آغاز این بحث چنین می نویسد:


« ... به تحقیق، من فقها و نویسندگان کتب فقهی را دیدم که در زمان غیبت، بسیاری از اموری را به حاکم وقت ارجاع می دهند و ولایت او را در اکثر کارها امضا می کنند. اما در این خصوص هیچ دلیلی ارائه نمی دهند، اگر هم بعضی دلیل آوردند، دلیلشان ناتمام می باشد. از طرفی با این که این مسأله خیلی مهم و سرنوشت ساز است ولی متأسفانه منقح نشده است<ref>عوائد الایام، ملا احمد نراقی، ص 530.</ref>.»
« ... به تحقیق، من فقها و نویسندگان کتب فقهی را دیدم که در زمان غیبت، بسیاری از اموری را به حاکم وقت ارجاع می دهند و ولایت او را در اکثر کارها امضا می کنند. اما در این خصوص هیچ دلیلی ارائه نمی دهند، اگر هم بعضی دلیل آوردند، دلیلشان ناتمام می باشد. از طرفی با این که این مسأله خیلی مهم و سرنوشت ساز است ولی متأسفانه منقح نشده است<ref>عوائد الایام، ملا احمد نراقی، ص 530.</ref>.»


بنابر این هنر ملا احمد نراقی در این بود که با تیزبینی و شجاعت کم نظیر و با یک بینش نوین حکومتی وارد عرصه پرمخاطره [[اجتهاد]] و فقاهت شد و این موضوع ریشه دار و اصیل را از پراکندگی رهانید و بدان انسجام، استحکام و پویایی بخشید. او با تلاش فقیهانه، مقوله «[[ولایت فقیه]]» را از لابلای متون فقهی، اصولی و کلامی استنباط کرد و بیرون کشید و آن را برای اولین بار به شکل یک اصل، مبنا، پایه و قاعده، درآورد و به جامعه اسلامی تحویل داد. فاضل نراقی در این باب با استناد به نوزده روایت از امامان معصوم(ع) به تحلیل عقلی این احادیث می پردازد و می نویسد:
بنابر این هنر ملا احمد نراقی در این بود که با تیزبینی و شجاعت کم نظیر و با یک بینش نوین حکومتی وارد عرصه پرمخاطره [[اجتهاد]] و فقاهت شد و این موضوع ریشه دار و اصیل را از پراکندگی رهانید و بدان انسجام، استحکام و پویایی بخشید. او با تلاش فقیهانه، مقوله «[[ولایت فقیه]]» را از لابلای متون فقهی، اصولی و کلامی استنباط کرد و بیرون کشید و آن را برای اولین بار به شکل یک اصل، مبنا، پایه و قاعده، درآورد و به جامعه اسلامی تحویل داد. فاضل نراقی در این باب با استناد به نوزده روایت از امامان معصوم علیه السلام به تحلیل عقلی این احادیث می پردازد و می نویسد:
« ... براستی از مسائل آشکاری که هر عامی و عالمی آن را می فهمد و به آن حکم می کند، این است که: هرگاه پیامبری، هنگام سفر یا مرگ بگوید: فلانی وارث من، مانند من، در جای و مقام من است، جانشین، امین و حجت من است، از جانب من بر شما حق حاکمیت دارد و در همه رخدادها به او مراجعه کنید، گردش امور و قانونگزاری به دست اوست و او سرپرست رعیت من می باشد، هر ولایتی که در اداره امور مردم بر پیامبر بود، برای او نیز هست. به طوری که هیچ کس در کلام پیامبر شک نمی کند و این مطلب از آن گفتار فوری به ذهن تبادر می کند<ref>همان، ص 537.</ref> ...»
« ... براستی از مسائل آشکاری که هر عامی و عالمی آن را می فهمد و به آن حکم می کند، این است که: هرگاه پیامبری، هنگام سفر یا مرگ بگوید: فلانی وارث من، مانند من، در جای و مقام من است، جانشین، امین و حجت من است، از جانب من بر شما حق حاکمیت دارد و در همه رخدادها به او مراجعه کنید، گردش امور و قانونگزاری به دست اوست و او سرپرست رعیت من می باشد، هر ولایتی که در اداره امور مردم بر پیامبر بود، برای او نیز هست. به طوری که هیچ کس در کلام پیامبر شک نمی کند و این مطلب از آن گفتار فوری به ذهن تبادر می کند<ref>همان، ص 537.</ref> ...»
آن گاه در بخش دیگر از این بحث این گونه به [[ولایت مطلقه فقیه]] اشاره می کند:
آن گاه در بخش دیگر از این بحث این گونه به ولایت مطلقه فقیه اشاره می کند:
« ... کلما ان للنبی ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و الامام الذینهم سلاطین الانام و حصون الاسلام، فیه الولایه و کان لهم فللفقیه ایضاً ذلک الا ما اخرجه الدلیل من اجماع اونص او غیرهما <ref>همان، ص 536.</ref>...»
« ... کلما ان للنبی ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و الامام الذینهم سلاطین الانام و حصون الاسلام، فیه الولایه و کان لهم فللفقیه ایضاً ذلک الا ما اخرجه الدلیل من اجماع اونص او غیرهما <ref>همان، ص 536.</ref>...»
هر امری که پیامبر(ع)در آن ولایت دارند از این جهت که حاکم و حافظ جامعه اسلامی بودند، امروز در زمان غیبت تمام آن ولایت با همه ابعادش، به مجتهد و حاکم جامع الشرایط انتقال می یابد، چرا که آن حکومت و حفاظت را امروز اینان بر دوش گرفته اند.
هر امری که پیامبرعلیه السلامدر آن ولایت دارند از این جهت که حاکم و حافظ جامعه اسلامی بودند، امروز در زمان غیبت تمام آن ولایت با همه ابعادش، به مجتهد و حاکم جامع الشرایط انتقال می یابد، چرا که آن حکومت و حفاظت را امروز اینان بر دوش گرفته اند.


=درگذشت=
=درگذشت=
confirmed
۳۸٬۶۲۴

ویرایش