۲۱٬۸۹۸
ویرایش
جز (←معرفی اجمالی) |
|||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
در مقدمۀ محقق، به بیان زندگینامه و آثار ''ابن فورک'' پرداخته شده؛ نویسنده در مقدمۀ خویش آورده است: من بر درخواست شما مبنی بر شدت نیازتان به '''اصول مذهب''' [[ابوالحسن اشعری]] و آنچه ادله و حجج او در برابر مخالفین بر آن نهاده شده و جمع آن اصول و ادله، که در کتب وی بهصورت متفرق بود، مطلع شدم. درخواست شما را آنگونه که مناسب با اصول و قواعد وی بود، اجابت نمودم. ما در این اثر با توجه به اصول و قواعد [[ابوالحسن اشعری]]، مطالبی را برای شما عرضه و سعی کردیم آن اصول و قواعد را برای شما معرفی کنیم. در صورت مغایرت بین اصول و قواعد او، هر آنچه به مذهب و اصول ایشان نزدیکتر بود را انتخاب نمودیم؛ بنابراین ما با دقت فراوان، مطالب را گردآوری کردیم و آن را بهصورت بابباب درآوردیم تا در صورت نیاز بهراحتی به آن دست پیدا کنید؛ بنابراین سخن را با کلامی درباره علوم و مدارک و اقسام آن و... آغاز نمودیم و هیچیک از مذاهب مخالفین را در اینباره نیاوردیم. | در مقدمۀ محقق، به بیان زندگینامه و آثار ''ابن فورک'' پرداخته شده؛ نویسنده در مقدمۀ خویش آورده است: من بر درخواست شما مبنی بر شدت نیازتان به '''اصول مذهب''' [[ابوالحسن اشعری]] و آنچه ادله و حجج او در برابر مخالفین بر آن نهاده شده و جمع آن اصول و ادله، که در کتب وی بهصورت متفرق بود، مطلع شدم. درخواست شما را آنگونه که مناسب با اصول و قواعد وی بود، اجابت نمودم. ما در این اثر با توجه به اصول و قواعد [[ابوالحسن اشعری]]، مطالبی را برای شما عرضه و سعی کردیم آن اصول و قواعد را برای شما معرفی کنیم. در صورت مغایرت بین اصول و قواعد او، هر آنچه به مذهب و اصول ایشان نزدیکتر بود را انتخاب نمودیم؛ بنابراین ما با دقت فراوان، مطالب را گردآوری کردیم و آن را بهصورت بابباب درآوردیم تا در صورت نیاز بهراحتی به آن دست پیدا کنید؛ بنابراین سخن را با کلامی درباره علوم و مدارک و اقسام آن و... آغاز نمودیم و هیچیک از مذاهب مخالفین را در اینباره نیاوردیم. | ||
==ذکر برخی از 65 اصل ابوالحسن اشعری== | ==ذکر برخی از 65 اصل ابوالحسن اشعری== | ||
همان طور که بیان شد نویسنده، | همان طور که بیان شد نویسنده، شصت و پنج اصل و عقیده [[ابوالحسن اشعری]] را ذکر کرده که ما در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم: | ||
#اشعری معتقد است که عقل به معنای علم است؛ زیرا لغویان زمانی که میگویند: «عقلت کذا و لم أعقل کذا»، آن را به معنای علم اخذ نمودهاند. همچنین خلیل در کتاب «العین» خود میگوید: «إن العقل نقیض الجهل» و منظور از نقیض، ضد منافی است و آنچه با جهل منافات دارد، علم است. | #اشعری معتقد است که [[عقل]] به معنای علم است؛ زیرا لغویان زمانی که میگویند: «عقلت کذا و لم أعقل کذا»، آن را به معنای علم اخذ نمودهاند. همچنین ''خلیل'' در کتاب '''«العین»''' خود میگوید: «إن العقل نقیض الجهل» و منظور از نقیض، ضد منافی است و آنچه با جهل منافات دارد، علم است. | ||
# | #او معتقد به رؤیت [[خداوند]] بهوسیله چشم(بصر) بوده است؛ به این معنا که انسان بهوسیله چشم سر خداوند را میبیند و فرقی بین [[کافر]] و [[مؤمن]]، مکلف و غیر مکلف و... نیست... اما دربارۀ کیفیت دیده شدن خداوند، چون خداوند دارای اجزای مرکب نیست، پس دیده شدن وی، کیفیت ندارد؛ همانگونه که معلوم شدن وی بلاکیفیت است. | ||
#ایشان معتقد است که مؤمن واقعی کسی است که با توجه به علم خداوند متعال بر عاقبت امر اشخاص، او با ایمان از دنیا رود و خداوند از او راضی باشد و این همان موافاة است (به این معنا که بنده چگونه پروردگارش را در قیامت ملاقات میکند، در حال کفر یا در حال ایمان)؛ بنابراین چهبسا شخصی در نظر ما مؤمن باشد، ولی عاقبت او ایمان نباشد و شخص کافری که عاقبت او ایمان باشد. پس ممکن است شخصی نزد ما مؤمن باشد و نزد خداوند کافر و همچنین شخصی در نظر ما کافر باشد و نزد خداوند مؤمن | #ایشان معتقد است که [[مؤمن]] واقعی کسی است که با توجه به علم [[خداوند|خداوند متعال]] بر عاقبت امر اشخاص، او با [[ایمان]] از دنیا رود و خداوند از او راضی باشد و این همان موافاة است(به این معنا که بنده چگونه پروردگارش را در قیامت ملاقات میکند، در حال کفر یا در حال ایمان)؛ بنابراین چهبسا شخصی در نظر ما مؤمن باشد، ولی عاقبت او ایمان نباشد و شخص کافری که عاقبت او ایمان باشد. پس ممکن است شخصی نزد ما مؤمن باشد و نزد خداوند کافر و همچنین شخصی در نظر ما کافر باشد و نزد خداوند مؤمن بهشمار آید... بنابراین نباید کسی را بهیقین مؤمن یا کافر خطاب نمود. | ||
# | #وی معتقد بود: [[توبه]] از تمام گناهان اعم از کفر و فسق و... بر هر انسانی واجب است و هر زمان شخصی توبه کند و به آن عهدش(توبه) وفا کند، هرچند پذیرش و قبول آن بر خداوند عقلا واجب نیست، ولی نقلا خداوند بهخاطر فضل و کرمش آن را میپذیرد؛ زیرا اوست که بنده را از معصیت به طاعت متوجه میکند و او را بر ترک گناه و معصیت هشدار میدهد و بر اطاعتش تشویق میکند. | ||
#از دیگر معتقدات او درباره توبه این است: توبه از فلان گناه با اصرار بر غیر آن صحیح است... . | #از دیگر معتقدات او درباره توبه این است: توبه از فلان گناه با اصرار بر غیر آن صحیح است... . | ||
#بهوسیله توبه تمام حقوق خداوند ساقط میشود (خداوند از حق خود درمیگذرد)، اما نسبت به حقوق انسانها تا زمانی که حق | #بهوسیله توبه تمام حقوق خداوند ساقط میشود(خداوند از حق خود درمیگذرد)، اما نسبت به حقوق انسانها تا زمانی که حق آنها ادا نشده و برائت ذمه حاصل نگردد، پذیرفته نیست. | ||
#ایشان در موضوع روح معتقد است که روح به معنای ریح و باد است؛ به این معنا که روح جسمی لطیف است که در اعضای انسان ساری و جاری است و انسان با حیات زنده است، نه با روح؛ هرچند تا زمانی که زنده است بدن و جسم او محلی برای روح است. اینکه قوام بدن بهوسیله روح است یک مسئله معمولی است؛ همچون قوام بدن به غذا و آب. همچنانکه بدون آب و غذا نمیتوان زنده بود، بدون روح هم نمیتوان زنده بود و شرط وجود حیات، وجود روح و غذاست. | #ایشان در موضوع [[روح]] معتقد است که روح به معنای ریح و باد است؛ به این معنا که روح جسمی لطیف است که در اعضای انسان ساری و جاری است و انسان با حیات زنده است، نه با روح؛ هرچند تا زمانی که زنده است بدن و جسم او محلی برای روح است. اینکه قوام بدن بهوسیله روح است یک مسئله معمولی است؛ همچون قوام بدن به غذا و آب. همچنانکه بدون آب و غذا نمیتوان زنده بود، بدون روح هم نمیتوان زنده بود و شرط وجود حیات، وجود روح و غذاست. | ||
از دیگر مباحث کتاب، مطالبی درباره علم و مسائل مرتبط با آن، اسماء و صفات خداوند، اراده، قدر و خلق اعمال، استطاعت، آجال، رزق، وعد و وعید، عذاب قبر و مسائل مرتبط با آن، بقا و فنا، عرض و جوهر، جدل و احکام آن و... است. | از دیگر مباحث کتاب، مطالبی درباره علم و مسائل مرتبط با آن، اسماء و صفات خداوند، اراده، قدر و خلق اعمال، استطاعت، آجال، رزق، وعد و وعید، عذاب قبر و مسائل مرتبط با آن، بقا و فنا، عرض و جوهر، جدل و احکام آن و... است. |