پرش به محتوا

علم غیب امام معصوم (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'انسان ها' به 'انسان‌ها')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


درباره علم غیب امامان دو نظر عمده حداقلی و حداکثری در بین متکلمان شیعه رواج داشته است. علمای متأخر شیعه بیشتر به علم غیب غیر محدود امامان معتقدند.
درباره علم غیب امامان دو نظر عمده حداقلی و حداکثری در بین متکلمان شیعه رواج داشته است. علمای متأخر شیعه بیشتر به علم غیب غیر محدود امامان معتقدند.
=تعریف غیب=
 
==تعریف غیب==
اجمالاً روشن است که غیب یک معنای کاملا نسبی است، یعنی هرچیزی نسبت به‌کسی می‌تواند غایب باشد و نسبت به دیگری حاضر. وقتی در این مباحث صحبت از علم غیب می‌کنیم، منظورمان از غیب آن مجموعه‌ای از عالم می‌باشد که از ادراک عموم مردم مخفی است؛ یعنی در زندگی متعارف و عادی انسان‌ها، مجموعه‌ای از اطلاعات وجود دارد که بین همه مشترک است و به‌وسیله ابزارهای ظاهری (حواس پنج‌گانه) و تفکر به‌دست می‌آید. ادراک ماورای این مسائل را معمولاً به ادراکات غیبی تعبیر می‌کنند (البته معمولاً به این‌شرط که از طریق نوعی حس باطن به دست آید، ونه با تفکر و تیزهوشی). لذا غیب مرز مشخص و دقیقی در این بحث ندارد. حتی برخی از انسان‌های عادی گاهی خواب‌های صادقه می‌بینند و حرف‌های خاصی می‌زنند و مقداری علومشان با علوم دیگران متفاوت است و بعضی‌ها ضعیف‌تر هستند و از همین مقدار علم هم محرومند؛ ولی اگر کسی دارای دریافتی، ماورای دریافت‌های عمومی باشد، می‌گویند فلانی علم غیب دارد و این حداقل معنای «علم غیب» است و اختصاصی هم به ائمه علیهم‌السلام و اولیاء‌الهی ندارد، حتی اختصاص به انسان‌های خوب هم نداشته و چه‌بسا در بعضی از انسان‌های بد هم وجود دارد.
اجمالاً روشن است که غیب یک معنای کاملا نسبی است، یعنی هرچیزی نسبت به‌کسی می‌تواند غایب باشد و نسبت به دیگری حاضر. وقتی در این مباحث صحبت از علم غیب می‌کنیم، منظورمان از غیب آن مجموعه‌ای از عالم می‌باشد که از ادراک عموم مردم مخفی است؛ یعنی در زندگی متعارف و عادی انسان‌ها، مجموعه‌ای از اطلاعات وجود دارد که بین همه مشترک است و به‌وسیله ابزارهای ظاهری (حواس پنج‌گانه) و تفکر به‌دست می‌آید. ادراک ماورای این مسائل را معمولاً به ادراکات غیبی تعبیر می‌کنند (البته معمولاً به این‌شرط که از طریق نوعی حس باطن به دست آید، ونه با تفکر و تیزهوشی). لذا غیب مرز مشخص و دقیقی در این بحث ندارد. حتی برخی از انسان‌های عادی گاهی خواب‌های صادقه می‌بینند و حرف‌های خاصی می‌زنند و مقداری علومشان با علوم دیگران متفاوت است و بعضی‌ها ضعیف‌تر هستند و از همین مقدار علم هم محرومند؛ ولی اگر کسی دارای دریافتی، ماورای دریافت‌های عمومی باشد، می‌گویند فلانی علم غیب دارد و این حداقل معنای «علم غیب» است و اختصاصی هم به ائمه علیهم‌السلام و اولیاء‌الهی ندارد، حتی اختصاص به انسان‌های خوب هم نداشته و چه‌بسا در بعضی از انسان‌های بد هم وجود دارد.


=مروری بر تاریخ عقاید شیعی در باب علم غیب=
==مروری بر تاریخ عقاید شیعی در باب علم غیب==
ما در تاریخ این بحث چند دوره را پشت سر گذاشته‌ایم:
ما در تاریخ این بحث چند دوره را پشت سر گذاشته‌ایم:


خط ۱۴: خط ۱۵:
دورۀ سوّم از قرن هفتم تا به امروز است که آرام آرام تفکر جدیدی حاکم شده است.
دورۀ سوّم از قرن هفتم تا به امروز است که آرام آرام تفکر جدیدی حاکم شده است.


==باور اصحاب ائمه(ع) نسبت به علم غیب داشتن ایشان==
===باور اصحاب ائمه(ع) نسبت به علم غیب داشتن ایشان===
از دوره اول (دوره اصحاب ائمه) گزارش‌های دقیقی به تفصیل نداریم، چون بزرگان آن عصر عموماً یا دارای تالیف نیستند یا تألیفاتشان به‌دست ما نرسیده است که انسان بتواند افکارشان را رصد کند. به عنوان مثال هیچ اطلاعی نداریم نظر جناب ابوذر راجع به علم غیب امام چگونه بوده است.
از دوره اول (دوره اصحاب ائمه) گزارش‌های دقیقی به تفصیل نداریم، چون بزرگان آن عصر عموماً یا دارای تالیف نیستند یا تألیفاتشان به‌دست ما نرسیده است که انسان بتواند افکارشان را رصد کند. به عنوان مثال هیچ اطلاعی نداریم نظر جناب ابوذر راجع به علم غیب امام چگونه بوده است.


خط ۲۷: خط ۲۸:
درست است که فضای مکه و مدینه سابقه انبیایی داشته است و آداب حنیفی و ابراهیمی در آن رایج بوده و یهود و نصاری هم بوده‌اند، ولی با همه این‌ها معاصرین نزول قرآن، تقریبا مردمانی خالی از هر علم و دانشی بوده‌اند و طبیعتا مطالبی که سطحش عالی بوده، در بین آن‌ها نفوذی نداشته است. البته هر‌چه جلوتر می‌رویم عقول رشد کرده، سطح معرفتی بالا رفته، و درصد کسانی‌که به مراتبی از علم غیب معتقد بوده‌اند بیشتر و منکرین کمتر شده‌اند.
درست است که فضای مکه و مدینه سابقه انبیایی داشته است و آداب حنیفی و ابراهیمی در آن رایج بوده و یهود و نصاری هم بوده‌اند، ولی با همه این‌ها معاصرین نزول قرآن، تقریبا مردمانی خالی از هر علم و دانشی بوده‌اند و طبیعتا مطالبی که سطحش عالی بوده، در بین آن‌ها نفوذی نداشته است. البته هر‌چه جلوتر می‌رویم عقول رشد کرده، سطح معرفتی بالا رفته، و درصد کسانی‌که به مراتبی از علم غیب معتقد بوده‌اند بیشتر و منکرین کمتر شده‌اند.


=سطح نگاه به ائمه علیهم السلام در عصر خودشان=
==سطح نگاه به ائمه علیهم السلام در عصر خودشان==
در این‌دوره چند سطح نگاه به ائمه وجود داشته است:
در این‌دوره چند سطح نگاه به ائمه وجود داشته است:


==سطح پایین==
===سطح پایین===
در سطح پائین و ابتدائی، افرادی را می‌بینیم که منکر علم غیب ائمه هستند و به تعبیر خودشان ائمه را علمای‌ابرار می‌دانند و حتّی بعضاً علم امام را اکتسابی دانسته و می‌گویند هر‌چه می‌دانند در آموزش‌های ظاهری از امام قبلی فراگرفته‌اند و امام قبلی هم در آموزش‌های ظاهری از رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم یاد گرفته‌اند.
در سطح پائین و ابتدائی، افرادی را می‌بینیم که منکر علم غیب ائمه هستند و به تعبیر خودشان ائمه را علمای‌ابرار می‌دانند و حتّی بعضاً علم امام را اکتسابی دانسته و می‌گویند هر‌چه می‌دانند در آموزش‌های ظاهری از امام قبلی فراگرفته‌اند و امام قبلی هم در آموزش‌های ظاهری از رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم یاد گرفته‌اند.


خط ۳۷: خط ۳۸:
به‌هر‌حال چنین تصوری در بین برخی از شیعیان بوده است و متاسفانه هنوز هستند کسانی‌که علوم ائمه را صرفا اکتسابی و تحصیلی و از طریق امامان قبلی می‌دانند، و اگر جایی اخباری از غیب باشد فکر می‌کنند به وحی الهی و فرود جبرائیل بر رسول خدا برمی‌گردد که خاطره‌اش سینه‌به‌سینه برای امامان بعدی نقل شده است.
به‌هر‌حال چنین تصوری در بین برخی از شیعیان بوده است و متاسفانه هنوز هستند کسانی‌که علوم ائمه را صرفا اکتسابی و تحصیلی و از طریق امامان قبلی می‌دانند، و اگر جایی اخباری از غیب باشد فکر می‌کنند به وحی الهی و فرود جبرائیل بر رسول خدا برمی‌گردد که خاطره‌اش سینه‌به‌سینه برای امامان بعدی نقل شده است.


==سطح متوسط==
===سطح متوسط===
در سطح دوّم، نگاه دیگری میان اصحاب بوده است، می‌گفتند ائمه علیهم‌السلام علوم غیر اکتسابی هم دارند و برخی علوم از قلب خودشان تراوش می‌کند ولی این‌ها محدود است، گهگاهی فرشته‌ای نازل می‌شود و دانشی را به حضرت عطا می‌کند، یا یک‌نوع الهاماتی شبیه وحی انبیاء برای ائمه هم وجود دارد، ولی این موارد محدود است و امام علیه‌السلام به همه چیز احاطه ندارند. (این همان نگاهی است که چند قرنی میان متکلمان شیعه رایج بود).
در سطح دوّم، نگاه دیگری میان اصحاب بوده است، می‌گفتند ائمه علیهم‌السلام علوم غیر اکتسابی هم دارند و برخی علوم از قلب خودشان تراوش می‌کند ولی این‌ها محدود است، گهگاهی فرشته‌ای نازل می‌شود و دانشی را به حضرت عطا می‌کند، یا یک‌نوع الهاماتی شبیه وحی انبیاء برای ائمه هم وجود دارد، ولی این موارد محدود است و امام علیه‌السلام به همه چیز احاطه ندارند. (این همان نگاهی است که چند قرنی میان متکلمان شیعه رایج بود).


==سطح عالی==
===سطح عالی===
در سطح عالی‌تر نگاه دیگری در همان دوره در جهان اسلام وجود دارد که می‌گفتند امام به همه چیز آگاه است، تمام علوم در نزد حضرت حاضر می‌باشد و هیچ جهلی برای امام متصوّر نیست. این گروه از افراد، همان کسانی هستند که از ائمه علیهم‌السلام روایت می‌کردند : إنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ مَا کَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَة[۱].
در سطح عالی‌تر نگاه دیگری در همان دوره در جهان اسلام وجود دارد که می‌گفتند امام به همه چیز آگاه است، تمام علوم در نزد حضرت حاضر می‌باشد و هیچ جهلی برای امام متصوّر نیست. این گروه از افراد، همان کسانی هستند که از ائمه علیهم‌السلام روایت می‌کردند : إنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ مَا کَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَة[۱].


خط ۲۱۸: خط ۲۱۹:
الجواب: ما ذکر المولى السید فی تأویل أخذ الذریة من صلب آدم علیه السلام فی غایة الاستبعاد، لان جمیع بنی آدم لم یؤخذوا من ظهر آدم.و أیضا فإن کان کالذر کیف یکلف أو یخاطب و یتوجه الیه طلب الشهادة منه، مع أن اللّه تعالى حکى أنه أخذ من ظهور بنی آدم لا من ظهر آدم علیه السلام. ‌و الوجه فی ذلک توجه الخطاب الى العقلاء البالغین الذین عرفوا اللّه تعالى بما شاهدوه من آثار الصانع فی أنفسهم و فی باقی الموجودات.و کلام الصوفیة فی هذا الباب هذیان ...»
الجواب: ما ذکر المولى السید فی تأویل أخذ الذریة من صلب آدم علیه السلام فی غایة الاستبعاد، لان جمیع بنی آدم لم یؤخذوا من ظهر آدم.و أیضا فإن کان کالذر کیف یکلف أو یخاطب و یتوجه الیه طلب الشهادة منه، مع أن اللّه تعالى حکى أنه أخذ من ظهور بنی آدم لا من ظهر آدم علیه السلام. ‌و الوجه فی ذلک توجه الخطاب الى العقلاء البالغین الذین عرفوا اللّه تعالى بما شاهدوه من آثار الصانع فی أنفسهم و فی باقی الموجودات.و کلام الصوفیة فی هذا الباب هذیان ...»


=پانویس=
==پانویس==
۱۰. سورۀ هود، آیۀ۴۹.
۱۰. سورۀ هود، آیۀ۴۹.