۸٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مجوس''' یا پیروان آیین زرتشتی در تاریخ اسلام دارای بحثی با پیشینهای طولانی است. در زمان پیامبر ـ صلّیالله علیه و آله ـ این سؤال مطرح بود که آیا این دین الهی است و پیروان آن اهل کتاب شمرده میشوند یا نه؟ سالهای بعد نیز همچنان این سؤال مطرح گردیده است. | '''مجوس''' یا پیروان آیین زرتشتی در تاریخ اسلام دارای بحثی با پیشینهای طولانی است. در زمان پیامبر ـ صلّیالله علیه و آله ـ این سؤال مطرح بود که آیا این دین الهی است و پیروان آن اهل کتاب شمرده میشوند یا نه؟ سالهای بعد نیز همچنان این سؤال مطرح گردیده است. | ||
=مجوس در لغت= | ==مجوس در لغت== | ||
معرب مغ یونانی، ماگوس. لاتینی، مگوس. آرامی، مجوشا میباشد. معرب کلمه ٔ پارسی مگوش و مگو (پارسی باستان) که به یونانی ماگوس و به فارسی حالیه مغ گویند. به صورت مگو چندین بار در کتیبههای بیستون آمده و در [[اوستا]] به صورت مغو و در پهلوی مغ شدهاست. گروهی از ایرانیان قدیم که قائل به دومبداء نور و ظلمت و یزدان و اهرمن بودهاند و اینان پیش از ظهور [[زرتشتیان|زرتشت]] هم بودهاند و مجوس خوانده میشدند. در ادبیات عربی و فارسی به هر دو معنی استعمال شده اما از ملل و نحل شهرستانی چنین بر میآید که زرتشتی و مجوس را جدا دانسته و علمای اوایل اسلام نیز مجوس وزرتشتی را یکی نمیدانستند. به انگلیسی ماگوس: ماگوس Magus، جمع ماگیMagi، عضو یک قبیله باستانی ایرانی که در فعالیتهای فرقهای تخصص یافته بود. | معرب مغ یونانی، ماگوس. لاتینی، مگوس. آرامی، مجوشا میباشد. معرب کلمه ٔ پارسی مگوش و مگو (پارسی باستان) که به یونانی ماگوس و به فارسی حالیه مغ گویند. به صورت مگو چندین بار در کتیبههای بیستون آمده و در [[اوستا]] به صورت مغو و در پهلوی مغ شدهاست. گروهی از ایرانیان قدیم که قائل به دومبداء نور و ظلمت و یزدان و اهرمن بودهاند و اینان پیش از ظهور [[زرتشتیان|زرتشت]] هم بودهاند و مجوس خوانده میشدند. در ادبیات عربی و فارسی به هر دو معنی استعمال شده اما از ملل و نحل شهرستانی چنین بر میآید که زرتشتی و مجوس را جدا دانسته و علمای اوایل اسلام نیز مجوس وزرتشتی را یکی نمیدانستند. به انگلیسی ماگوس: ماگوس Magus، جمع ماگیMagi، عضو یک قبیله باستانی ایرانی که در فعالیتهای فرقهای تخصص یافته بود. | ||
این نام شکل لاتین شده ماگویی Magoi(برای نمونه هرودوتHerodotus 1:101) میباشد که ترجمه یونانی از اصل ایرانیستی. کلمه جادو Magic از همین لغت استخراج شده اینکه آیا مغان از ابتدا پیروان زرتشت بوده و مبلغین او بوده باشند جای جدل است. در کتیبه سه زبانه بیستون که در آن داریوش کبیر پیروزی سریع و نهایی خود را بر مغ که بر علیه قدرت او شوریده بود شرح میدهد (522 قبل از میلاد) چنین به نظر نمیرسد. در دایره المعارف اسلام اثر E.J. Brill به Madjus مراجعه شود. قاموس المحیط: مجوس؛ کصبور، رجل صغیر الاذنین | این نام شکل لاتین شده ماگویی Magoi(برای نمونه هرودوتHerodotus 1:101) میباشد که ترجمه یونانی از اصل ایرانیستی. کلمه جادو Magic از همین لغت استخراج شده اینکه آیا مغان از ابتدا پیروان زرتشت بوده و مبلغین او بوده باشند جای جدل است. در کتیبه سه زبانه بیستون که در آن داریوش کبیر پیروزی سریع و نهایی خود را بر مغ که بر علیه قدرت او شوریده بود شرح میدهد (522 قبل از میلاد) چنین به نظر نمیرسد. در دایره المعارف اسلام اثر E.J. Brill به Madjus مراجعه شود. قاموس المحیط: مجوس؛ کصبور، رجل صغیر الاذنین | ||
=ابهامات تعاریف مجوس در فرهنگ نامهها= | ==ابهامات تعاریف مجوس در فرهنگ نامهها== | ||
در خصوص اینکه آیا مجوسان تابعان زرتشت هستند یا نه در میان لغت نامه نویسان اختلافات زیادی وجود دارد آناندراج قوم آتش پرست که از تابعان زرتشت اند و در منتخب گوید پرستندگان ماه و آفتاب و آتش (این زرتشتیان نیستند که پرستندگان آفتاب و آتشند). رساله معربات نوشته که مجوس منجگوش یعنی صغیرالاذن. چون واضع دین مجوس مرد خردگوش بود لذا چنین گفتند (خوب اگر چنین کسی دین مجوس را وضع کرده پس با دین زرتشت متفاوت است). ناظم الاطباء گوید: معرب موی گوش و یا سیخگوش که نام کسی بوده که در آیین زردشت بدعتها گذاشته و اکنون پیروان زرتشت را گویند(پس مجوس حداقل قبلا به چیز دیگری اطلاق میشده). در انسان کامل گفته که مجوس گروه آتش پرستان را گویند و در شرح مواقف آورده که مجوس فرقهای از ثنویهاند که قائلند به فاعل خیر که او را یزدان خوانند و به فاعل شر که او را اهریمن نامند (به نظر میرسد این درک نادرستی از افکار زروانی مغان باشد). در ملل و نحل گفتهاست که مجوس طایفهای بودند که کتاب آسمانی داشتند مردی آن کتاب را تحریف و تبدیل کرد چون یک شب بگذشت بامدادکتاب اصل را ناپدید یافتند و گویند کتاب به آسمان برده شد و از این رو آنان را اهل کتاب نتوان شناخت اما در شرح مواقف گفته مجوس اهل کتاب باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). ایشان علما و دانشمندان قوم فارس بوده فلسفه و هیئت و علوم ریاضی و دیگر علوم را که در آن زمان معروف بود تعلیم میدادند (از قاموس کتاب مقدس) از ملل و نحل شهرستانی چنین بر میآید که زرتشتی و مجوس را جدا دانسته و علمای اوایل اسلام نیز مجوس وزرتشتی را یکی نمیدانستند (دهخدا). در دوران هخامنشی مجوسان مغان به یک رسته از روحانیان زرتشتی اطلاق میگردید که بدین لحاظ اختلاط واژ مغ با موبد (و طبقه روحانی) و از سوی دیگر یکی انگاری آیین مهر و زرتشتی پدید آمده. اینکه زرتشت پیامبر آیین مهر بوده که آموزههایش در ادوار هخامنشی و بخصوص ساسانی به انحراف کشیده شد، یا اینکه زرتشت دین جدیدی را با آموزههای کنونی با خود آورد جای تحقیق دارد. (همچنین ببینید: مغ) | در خصوص اینکه آیا مجوسان تابعان زرتشت هستند یا نه در میان لغت نامه نویسان اختلافات زیادی وجود دارد آناندراج قوم آتش پرست که از تابعان زرتشت اند و در منتخب گوید پرستندگان ماه و آفتاب و آتش (این زرتشتیان نیستند که پرستندگان آفتاب و آتشند). رساله معربات نوشته که مجوس منجگوش یعنی صغیرالاذن. چون واضع دین مجوس مرد خردگوش بود لذا چنین گفتند (خوب اگر چنین کسی دین مجوس را وضع کرده پس با دین زرتشت متفاوت است). ناظم الاطباء گوید: معرب موی گوش و یا سیخگوش که نام کسی بوده که در آیین زردشت بدعتها گذاشته و اکنون پیروان زرتشت را گویند(پس مجوس حداقل قبلا به چیز دیگری اطلاق میشده). در انسان کامل گفته که مجوس گروه آتش پرستان را گویند و در شرح مواقف آورده که مجوس فرقهای از ثنویهاند که قائلند به فاعل خیر که او را یزدان خوانند و به فاعل شر که او را اهریمن نامند (به نظر میرسد این درک نادرستی از افکار زروانی مغان باشد). در ملل و نحل گفتهاست که مجوس طایفهای بودند که کتاب آسمانی داشتند مردی آن کتاب را تحریف و تبدیل کرد چون یک شب بگذشت بامدادکتاب اصل را ناپدید یافتند و گویند کتاب به آسمان برده شد و از این رو آنان را اهل کتاب نتوان شناخت اما در شرح مواقف گفته مجوس اهل کتاب باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). ایشان علما و دانشمندان قوم فارس بوده فلسفه و هیئت و علوم ریاضی و دیگر علوم را که در آن زمان معروف بود تعلیم میدادند (از قاموس کتاب مقدس) از ملل و نحل شهرستانی چنین بر میآید که زرتشتی و مجوس را جدا دانسته و علمای اوایل اسلام نیز مجوس وزرتشتی را یکی نمیدانستند (دهخدا). در دوران هخامنشی مجوسان مغان به یک رسته از روحانیان زرتشتی اطلاق میگردید که بدین لحاظ اختلاط واژ مغ با موبد (و طبقه روحانی) و از سوی دیگر یکی انگاری آیین مهر و زرتشتی پدید آمده. اینکه زرتشت پیامبر آیین مهر بوده که آموزههایش در ادوار هخامنشی و بخصوص ساسانی به انحراف کشیده شد، یا اینکه زرتشت دین جدیدی را با آموزههای کنونی با خود آورد جای تحقیق دارد. (همچنین ببینید: مغ) | ||
=تفاوت مجوس (مغ) با زرتشتی= | ==تفاوت مجوس (مغ) با زرتشتی== | ||
منظور از مجوس (مغوس= مغ) پیروان آیین مهر یا میترا است که دین اقوام آریایی بوده و قدمت آن به پیش از زرتشت بازمیگردد. این نکته متاسفانه توسط کسانی که آشنایی کافی با این دو آیین نداشته اند معمولا مخلوط و مشتبه گردیده است. دکتر هاشم رضی مترجم وندیداد (اوستا) نوشتهاست: «آنچه که دَرَش، گمانی نیست، زرتشت در شرق ایران، - شمالشرقی- زاده شد و دین خود را ارایه کرد. جائی که زرتشت دین آورد، دین میترایی مورد ایمان و علاقهٔ مردم بود... میترائیسم یا مهرپرستی نام دین باستانی اقوام آریایی است که بنا بر اندیشههای زروانیسم خود هم نور و هم ظلمت را از قوای طبیعت و لازمه هستی میدانستند و بروز طبایع ایزد و اهریمن را در انسانها زاده جبر شرایط محیطی دانسته از این رو تلاش برای در ستیز انگاشتن این دو را همواره بسوی صلح سوق میدادند. اگر مجوس را تغییر شکل یافته کلمه مغ بدانیم، این کلمه سابقه بسیار طولانی دارد. در اوستا این کلمه یکبار به صورت موغو Moghu که همان مغ فارسی است[۳] آمده اما کلمات دیگری که از این ریشهاست مکرراً در خود گاتها به کار رفتهاست از جمله کلمه مگ که در یسنای ۲۹، قطعه ۱۱ و ۱۶ و یسنای ۵۳، قطعه ۵۳ آمدهاست (پورداود). لفظ موغو در یسنای ۶۵ قطعه ۷ در جزو کلمه موغوتبیش Maghu – Tbish به معنی مغ آزار آمدهاست: | منظور از مجوس (مغوس= مغ) پیروان آیین مهر یا میترا است که دین اقوام آریایی بوده و قدمت آن به پیش از زرتشت بازمیگردد. این نکته متاسفانه توسط کسانی که آشنایی کافی با این دو آیین نداشته اند معمولا مخلوط و مشتبه گردیده است. دکتر هاشم رضی مترجم وندیداد (اوستا) نوشتهاست: «آنچه که دَرَش، گمانی نیست، زرتشت در شرق ایران، - شمالشرقی- زاده شد و دین خود را ارایه کرد. جائی که زرتشت دین آورد، دین میترایی مورد ایمان و علاقهٔ مردم بود... میترائیسم یا مهرپرستی نام دین باستانی اقوام آریایی است که بنا بر اندیشههای زروانیسم خود هم نور و هم ظلمت را از قوای طبیعت و لازمه هستی میدانستند و بروز طبایع ایزد و اهریمن را در انسانها زاده جبر شرایط محیطی دانسته از این رو تلاش برای در ستیز انگاشتن این دو را همواره بسوی صلح سوق میدادند. اگر مجوس را تغییر شکل یافته کلمه مغ بدانیم، این کلمه سابقه بسیار طولانی دارد. در اوستا این کلمه یکبار به صورت موغو Moghu که همان مغ فارسی است[۳] آمده اما کلمات دیگری که از این ریشهاست مکرراً در خود گاتها به کار رفتهاست از جمله کلمه مگ که در یسنای ۲۹، قطعه ۱۱ و ۱۶ و یسنای ۵۳، قطعه ۵۳ آمدهاست (پورداود). لفظ موغو در یسنای ۶۵ قطعه ۷ در جزو کلمه موغوتبیش Maghu – Tbish به معنی مغ آزار آمدهاست: | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
اعتقاد به ثنویت و قدرت و تاثیرگذاری اهریمن، در آیین مغان بسیار شدیدتر ازعقایدی است که در دین ردشت به چشم میخورد. آفتاب پرستی و جادوگری نیز از ویژگیهای آنها بوده است ؛ تا جایی که مغان را به جادوگری میشناختند" | اعتقاد به ثنویت و قدرت و تاثیرگذاری اهریمن، در آیین مغان بسیار شدیدتر ازعقایدی است که در دین ردشت به چشم میخورد. آفتاب پرستی و جادوگری نیز از ویژگیهای آنها بوده است ؛ تا جایی که مغان را به جادوگری میشناختند" | ||
=تاریخ مجوس (مغ)= | ==تاریخ مجوس (مغ)== | ||
آرتور ایمانوئل کریستنسن (1875-1945) ـ ایرانشناس دانمارکی،پژوهش خود را از گاهان ( گاتها) کهن ترین متن دینی ایرانی آغاز میکند. اما پیش از ورود به این بحث به زمانی که کهنتر به نظر میافکند و مسئلهای را پیش میکشد که سرچشمه بسیاری از تحولات آتی در عرصه صفآرایی نمادهای نیک و بد در جامعه ایرانی است و آن اختلاف میان دو گروه از ایزدان قوم آریایی یعنی نیاکان مشترک ایرانیان و هندوان است. در یک سو ایزدانی صف آراستهاند که (دَئِوَه) نام داشتند و رزمجو بودند و در دیگر سو گروهی دیگر از ایزدان که (اَسَوره) خوانده میشدند. و از گونهای نیروی معجزآسا و جادویی برخوردار بودند. اختلاف میان این دو گروه از ایزدان شاید بازتاب اعتقاد کهن هند و اروپایی باشد که به موجب آن پایگاه خسروی در جهان اهورایی با پایگاه زمینی صلابت رزمی متفاوت بوده است. | آرتور ایمانوئل کریستنسن (1875-1945) ـ ایرانشناس دانمارکی،پژوهش خود را از گاهان ( گاتها) کهن ترین متن دینی ایرانی آغاز میکند. اما پیش از ورود به این بحث به زمانی که کهنتر به نظر میافکند و مسئلهای را پیش میکشد که سرچشمه بسیاری از تحولات آتی در عرصه صفآرایی نمادهای نیک و بد در جامعه ایرانی است و آن اختلاف میان دو گروه از ایزدان قوم آریایی یعنی نیاکان مشترک ایرانیان و هندوان است. در یک سو ایزدانی صف آراستهاند که (دَئِوَه) نام داشتند و رزمجو بودند و در دیگر سو گروهی دیگر از ایزدان که (اَسَوره) خوانده میشدند. و از گونهای نیروی معجزآسا و جادویی برخوردار بودند. اختلاف میان این دو گروه از ایزدان شاید بازتاب اعتقاد کهن هند و اروپایی باشد که به موجب آن پایگاه خسروی در جهان اهورایی با پایگاه زمینی صلابت رزمی متفاوت بوده است. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
پس از یورش بزرگ مادها و پارسها به ایران باختری دین ایرانی به تدریج از هیات ودایی خود جدا میشود (نگاه کنید به ودا). در خاور و باختر صف مزدا (فرزانه) به جای ورونه مینشیند و مهر مقام ارجمندی مییابد در حالی که ایندَره و ناستیه که در یشتها ناشناختهاند نزد مادها باقی میماند اما از آنان به عنوان دیو سخن میرود کریستنسن در این بخش از نظر بنونیست مبنی بر زردشتی نبودن مادها و ایرانیان عرصر داریوش و خشایارشا قاطعانه حمایت کرده است اما به قول او مغان مزداپرستی را به شیوهای که پیروان زردشت در مشرق ایران عمل میکردند پذیرفتند و در پی این گرایش متون دینی این آیین را نیز از آن خود ساختند که به پیدایش وندیداد انجامید. اما واقعا چطور میتوان تشخیص داد که آیا وندیداد نشانه تمایل یافتن مغان به تعالیم زرتشت است یا به عکس نشانه شروع انحراف زرتشتیان از تعالیم مغان؟ | پس از یورش بزرگ مادها و پارسها به ایران باختری دین ایرانی به تدریج از هیات ودایی خود جدا میشود (نگاه کنید به ودا). در خاور و باختر صف مزدا (فرزانه) به جای ورونه مینشیند و مهر مقام ارجمندی مییابد در حالی که ایندَره و ناستیه که در یشتها ناشناختهاند نزد مادها باقی میماند اما از آنان به عنوان دیو سخن میرود کریستنسن در این بخش از نظر بنونیست مبنی بر زردشتی نبودن مادها و ایرانیان عرصر داریوش و خشایارشا قاطعانه حمایت کرده است اما به قول او مغان مزداپرستی را به شیوهای که پیروان زردشت در مشرق ایران عمل میکردند پذیرفتند و در پی این گرایش متون دینی این آیین را نیز از آن خود ساختند که به پیدایش وندیداد انجامید. اما واقعا چطور میتوان تشخیص داد که آیا وندیداد نشانه تمایل یافتن مغان به تعالیم زرتشت است یا به عکس نشانه شروع انحراف زرتشتیان از تعالیم مغان؟ | ||
=مجوس در قرآن= | ==مجوس در قرآن== | ||
در قرآن کریم لفظ مجوس فقط یک بار در آیه زیر آمدهاست: «ان الذین امنوا و الذین هادوا و الصابئین و ا لنصاری و المجوس و الذین اشرکو ان الله یفصل بینهم یوم القیامه» (حج، آیه ۱۷). تفسیر این آیه از قرآن دو گونه ارائه شدهاست. یک نوع تفسیر این است که در این آیه مردم به سه گروه تقسیم شدهاند: ۱. مؤمنان ۲. اهل کتاب: یهود، نصاری، صائبان و مجوسان ۳. مشرکان، این سه فرقه با ذکر اسم موصول الذین از هم جدا شدهاند ولی چهار گروه اهل کتاب با حرف وصل به هم پیوستهاند. بنابراین مجوس از مشرکان مجزا شده و در ردیف یهود و نصاری و صابئان قرار دارند. این که الذین اشرکوا در مقابل چهار مذهب آمده نشان میدهد که مذهب مجوس در اصل مذهب شرک نبوده، و در ردیف ادیان توحیدی قرار داشتهاست و اخذ جزیه از آنها دلیل بارز این مطلب است. به نوشته علامه طباطبایی این آیه دلالت و یا حداقل اشعار دارد بر این که مجوسیان اهل کتابند زیرا در این آیه و سایر آیاتی که صاحبان ادیان آسمانی را میشمارد در ردیف آنان و در مقابل مشرکین به شمار آمدهاند. | در قرآن کریم لفظ مجوس فقط یک بار در آیه زیر آمدهاست: «ان الذین امنوا و الذین هادوا و الصابئین و ا لنصاری و المجوس و الذین اشرکو ان الله یفصل بینهم یوم القیامه» (حج، آیه ۱۷). تفسیر این آیه از قرآن دو گونه ارائه شدهاست. یک نوع تفسیر این است که در این آیه مردم به سه گروه تقسیم شدهاند: ۱. مؤمنان ۲. اهل کتاب: یهود، نصاری، صائبان و مجوسان ۳. مشرکان، این سه فرقه با ذکر اسم موصول الذین از هم جدا شدهاند ولی چهار گروه اهل کتاب با حرف وصل به هم پیوستهاند. بنابراین مجوس از مشرکان مجزا شده و در ردیف یهود و نصاری و صابئان قرار دارند. این که الذین اشرکوا در مقابل چهار مذهب آمده نشان میدهد که مذهب مجوس در اصل مذهب شرک نبوده، و در ردیف ادیان توحیدی قرار داشتهاست و اخذ جزیه از آنها دلیل بارز این مطلب است. به نوشته علامه طباطبایی این آیه دلالت و یا حداقل اشعار دارد بر این که مجوسیان اهل کتابند زیرا در این آیه و سایر آیاتی که صاحبان ادیان آسمانی را میشمارد در ردیف آنان و در مقابل مشرکین به شمار آمدهاند. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
در مورد آیه «و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن» (عنکبوت، ۴۶) در تفسیر المیزان آمدهاست از مجادله با اهل کتاب که شامل یهود و نصارا و مجوس و صابئین بپرهیز و میفرماید با این طوایف چند گانه مجادله نکن مگر به طریقی که بهترین مجادله بوده باشد در برخی از تفاسیر اصحاب اخدود را مجوسیان دانستهاند، به این صورت که یکی از پادشاهان آنها دین را تحریف کرده و ازدواج با محارم را رواج داد چون مؤمنین به این اعتراض کردند آنها را در آتش افکند که به اصحاب اخدود مشهور شدند. برای بررسی شباهت نگاه کنید به اردشیر بابکان، کرتیر، تنسر و موضوع ازدواج با محارم در دوره ساسانیان. | در مورد آیه «و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن» (عنکبوت، ۴۶) در تفسیر المیزان آمدهاست از مجادله با اهل کتاب که شامل یهود و نصارا و مجوس و صابئین بپرهیز و میفرماید با این طوایف چند گانه مجادله نکن مگر به طریقی که بهترین مجادله بوده باشد در برخی از تفاسیر اصحاب اخدود را مجوسیان دانستهاند، به این صورت که یکی از پادشاهان آنها دین را تحریف کرده و ازدواج با محارم را رواج داد چون مؤمنین به این اعتراض کردند آنها را در آتش افکند که به اصحاب اخدود مشهور شدند. برای بررسی شباهت نگاه کنید به اردشیر بابکان، کرتیر، تنسر و موضوع ازدواج با محارم در دوره ساسانیان. | ||
=مجوس در روایات اسلامی= | ==مجوس در روایات اسلامی== | ||
روایات متعددی وجود دارد که مجوس را اهل کتاب شمردهاست از جمله روایت اصبغ بن نباتهاست که نقل کرده، علی (ع) بر فراز منبر فرمود سلونی قبل ان تفقدونی، اشعث بن قیس برخاست و گفت ای امیرالمؤمنین چگونه از مجوس جزیه گرفته میشود در حالی که کتاب آسمانی بر آنها نازل نشده و پیامبری نداشتهاند. علی (ع) فرمود آنها کتابی داشتهاند و خداوند در میان آنها پیامبری مبعوث فرمود و در شریعت آن پیامبر ازدواج با محارم جایز نبود، یکی از پادشاهان آنها، در یک شب که مست بود، در حال مستی با دختر خویش در آمیخت مردم آگاه شدند و شورش کردند و گفتند اکنون لازم است بر تو حد جاری کنیم. آن پادشاه نیرنگی اندیشید و دستور داد همه جمع شوند وسخن او را بشنوند اگر نادرست بود هر تصمیمی خواستن بگیرند. مردم گرد آمدند، او گفت: شما همه میدانید که در میان مردم هیچ کس به پای پدر و مادر ما آدم و حوا نمیرسد، مگر نه این است که این دو تن که صاحب دختران و پسران شدند همه آنها با یکدیگر ازدواج کردند. مردم قانع شده و از آن پس ازدواج با محارم در بین آنها مرسوم شد. (برای اطلاعات بیشتر در این خصوص نگاه کنید به خویدوده). | روایات متعددی وجود دارد که مجوس را اهل کتاب شمردهاست از جمله روایت اصبغ بن نباتهاست که نقل کرده، علی (ع) بر فراز منبر فرمود سلونی قبل ان تفقدونی، اشعث بن قیس برخاست و گفت ای امیرالمؤمنین چگونه از مجوس جزیه گرفته میشود در حالی که کتاب آسمانی بر آنها نازل نشده و پیامبری نداشتهاند. علی (ع) فرمود آنها کتابی داشتهاند و خداوند در میان آنها پیامبری مبعوث فرمود و در شریعت آن پیامبر ازدواج با محارم جایز نبود، یکی از پادشاهان آنها، در یک شب که مست بود، در حال مستی با دختر خویش در آمیخت مردم آگاه شدند و شورش کردند و گفتند اکنون لازم است بر تو حد جاری کنیم. آن پادشاه نیرنگی اندیشید و دستور داد همه جمع شوند وسخن او را بشنوند اگر نادرست بود هر تصمیمی خواستن بگیرند. مردم گرد آمدند، او گفت: شما همه میدانید که در میان مردم هیچ کس به پای پدر و مادر ما آدم و حوا نمیرسد، مگر نه این است که این دو تن که صاحب دختران و پسران شدند همه آنها با یکدیگر ازدواج کردند. مردم قانع شده و از آن پس ازدواج با محارم در بین آنها مرسوم شد. (برای اطلاعات بیشتر در این خصوص نگاه کنید به خویدوده). | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
همان طور که ذکر شد علمای شیعه با توجه به روایات، مجوس را اهل کتاب شمردهاند اما در میان علمای اهل سنت حنفیها، همچنین ابو یوسف نویسنده کتاب الخراج آنان را اهل کتاب دانستهاند. شافعی (د ۲۰۴) هم با آوردن حدیثی به روایت حضرت علی (ع) از پیامبر (ص) آنها را اهل کتاب معرفی کردهاست. بسیاری از علمای اهل سنت مجوس را اهل کتاب نمیدانند اما کسانی هم که مجوس را اهل کتاب ندانسته به این که پیامبر (ص) و خلفای صدر اسلام از آنها جزیه میگرفتند معتقد هستند. در صحیح بخاری روایتی ذکر شده که پیامبر (ص) از مجوس جزیه میگرفت. ابن قیم جوزی بحثی نسبتاً طولانی درباره جزیه گرفتن از مجوس دارد. وی که به شدت ضد مجوس است و آنها را اهل کتاب نمیداند اظهار داشته که اجماع فقها این است که جزیه از اهل کتاب و مجوس گرفته شود.. در پایان لازم به یادآوری است که در تاریخ اسلام اخباری وجود دارد که نشان میدهد مسلمانان نسبت به مجوسیان احترام قائل بودند. البته رفتار حکام مسلمان در مقاطع مختلف فرق داشتهاست. ولی بطور کلی مجوسیان از نظر اخلاقی مقبولیتی نزد مسلمانان داشتهاند چنانچه دو خبر در کتاب بحارالانوار نقل شدهاست که در ازای کمک افراد مجوسی به نیازمند مسلمان، شخص مجوسی مورد توجه و عنایت پیامبر اسلام قرار گرفتهاست. | همان طور که ذکر شد علمای شیعه با توجه به روایات، مجوس را اهل کتاب شمردهاند اما در میان علمای اهل سنت حنفیها، همچنین ابو یوسف نویسنده کتاب الخراج آنان را اهل کتاب دانستهاند. شافعی (د ۲۰۴) هم با آوردن حدیثی به روایت حضرت علی (ع) از پیامبر (ص) آنها را اهل کتاب معرفی کردهاست. بسیاری از علمای اهل سنت مجوس را اهل کتاب نمیدانند اما کسانی هم که مجوس را اهل کتاب ندانسته به این که پیامبر (ص) و خلفای صدر اسلام از آنها جزیه میگرفتند معتقد هستند. در صحیح بخاری روایتی ذکر شده که پیامبر (ص) از مجوس جزیه میگرفت. ابن قیم جوزی بحثی نسبتاً طولانی درباره جزیه گرفتن از مجوس دارد. وی که به شدت ضد مجوس است و آنها را اهل کتاب نمیداند اظهار داشته که اجماع فقها این است که جزیه از اهل کتاب و مجوس گرفته شود.. در پایان لازم به یادآوری است که در تاریخ اسلام اخباری وجود دارد که نشان میدهد مسلمانان نسبت به مجوسیان احترام قائل بودند. البته رفتار حکام مسلمان در مقاطع مختلف فرق داشتهاست. ولی بطور کلی مجوسیان از نظر اخلاقی مقبولیتی نزد مسلمانان داشتهاند چنانچه دو خبر در کتاب بحارالانوار نقل شدهاست که در ازای کمک افراد مجوسی به نیازمند مسلمان، شخص مجوسی مورد توجه و عنایت پیامبر اسلام قرار گرفتهاست. | ||
=منبع= | ==منبع== | ||
[http://muslimbook.blogfa.com/post/23 وبلاگ قرآن کتاب مسلمانان] | [http://muslimbook.blogfa.com/post/23 وبلاگ قرآن کتاب مسلمانان] | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
[[رده: ادیان و آیینها]] | [[رده:ادیان و آیینها]] |