confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
|- | |- | ||
|درگذشت | |درگذشت | ||
|سال ۶۵ قمری یا ۶۶ و یا ۶۸ق • [[ | |سال ۶۵ قمری یا ۶۶ و یا ۶۸ق • [[کوفه]] • [[عراق]] | ||
|- | |- | ||
|حضور در جنگها | |حضور در جنگها | ||
|در ۱۹ جنگ که ۱۷ تای آنها از غزوات بوده است | |در ۱۹ جنگ که ۱۷ تای آنها از [[غزوات]] بوده است | ||
|- | |- | ||
|[[دین]] و [[مذهب]] | |[[دین]] و [[مذهب]] | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
|- | |- | ||
|فعالیتها | |فعالیتها | ||
|یاران [[امام | |یاران [[امام علی علیه السلام]] • راوی [[حدیث غدیر]] • شرکت در [[جنگ صفین]] • اعتراض به رفتار [[ابن زیاد]] با سر [[امام حسین علیه السلام]] | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''زید بن اَرقَم انصاری خزرجی''' فرزند [[زید بن قیس]] بن نعمان بن مالک انصاری خزرجی است. درباره کنیه او اختلاف بسیار است؛ عدهای او را [[أبا سعد]] و عده دیگر مثل [[هیثم]] او را ابا انیسه و نیز کنیههای ابوعمر؛ ابوعامر، ابوسعید براساس نقل واقدی درباره او وجود دارد. او با [[عبدالله بن رواحه]] بسیار مأنوس بود به گونهای که قبل از [[جنگ موته]] عبدالله بن رواحه اشعاری را سرود که در وصف | '''زید بن اَرقَم انصاری خزرجی''' فرزند [[زید بن قیس]] بن نعمان بن مالک انصاری خزرجی است. درباره کنیه او اختلاف بسیار است؛ عدهای او را [[أبا سعد]] و عده دیگر مثل [[هیثم]] او را ابا انیسه و نیز کنیههای ابوعمر؛ ابوعامر، ابوسعید براساس نقل واقدی درباره او وجود دارد. او با [[عبدالله بن رواحه]] بسیار مأنوس بود به گونهای که قبل از [[جنگ موته]] عبدالله بن رواحه اشعاری را سرود که در وصف شهادت طلبی بود و زید گریه کرد که ناگاه عبدالله ناراحت شده با شلاق به زید زد و گفت: وای بر تو من میخواهم [[شهید]] شوم و تو گریه میکنی! و سپس شعری را در وصف زید گفت. | ||
==نسب و کنیه== | ==نسب و کنیه== | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==اسلام آوردن== | ==اسلام آوردن== | ||
وی پیش از [[بلوغ]]، [[اسلام]] آورده. [[پیامبرصلی الله علیه]] به سبب خردسالی اش او را از حضور در [[جنگ احد]]، بازداشت<ref>تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.</ref>. زید، توطئه [[منافقان]] خزرج در خیانت به پیامبرصلی الله علیه را خبر داد و [[خداوند]] نیز از او در [[سوره منافقون]] در [[قرآن]]، تمجید کرد<ref>تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.</ref>. با مهاجرت [[ | وی پیش از [[بلوغ]]، [[اسلام]] آورده. [[پیامبرصلی الله علیه]] به سبب خردسالی اش او را از حضور در [[جنگ احد]]، بازداشت<ref>تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.</ref>. زید، توطئه [[منافقان]] خزرج در خیانت به پیامبرصلی الله علیه را خبر داد و [[خداوند]] نیز از او در [[سوره منافقون]] در [[قرآن]]، تمجید کرد<ref>تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.</ref>. با مهاجرت [[امیرمؤمنان علیه السلام]] به [[کوفه]]، وی نیز به آن جا رفت و در محلّه کِنْده، ساکن شد. او در مجلسی که [[ابن زیاد]] به سر بریده [[امام حسین علیه السلام]] جسارت کرد، زبان به اعتراض گشود و فضائل ایشان را برشمرد. وفات او را بیشتر سال ۶۸ ق، گفتهاند<ref> الطبقات الکبری: ج۶ ص۱۸، الاستیعاب: ج۲ ص۱۰۹.</ref>. | ||
==زید در زمان پیامبرصلی الله علیه== | ==زید در زمان پیامبرصلی الله علیه== | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==خلفای سهگانه== | ==خلفای سهگانه== | ||
از [[فضل بن شاذان]] نقل شده است که زید بن ارقم از نخستین کسانی بود که [پس از درگذشت پیامبرصلی الله علیه] به سوی [[امام | از [[فضل بن شاذان]] نقل شده است که زید بن ارقم از نخستین کسانی بود که [پس از درگذشت پیامبرصلی الله علیه] به سوی [[امام علی علیه السلام]] برگشتند<ref>الطوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۱۷۷-۱۸۲.</ref>. | ||
زید در [[واقعه سقیفه]] به طرفداری از امام | زید در [[واقعه سقیفه]] به طرفداری از امام علی علیه السلام معتقد بود اگر ایشان به جانشینی پیامبر مطرح شود اختلافی پیش نخواهد آمد<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۸.</ref>. | ||
==خلافت امام | ==خلافت امام علی علیه السلام== | ||
زید به همراه امام | زید به همراه امام علی علیه السلام در [[جنگ صفین]] شرکت کرد و از یاران ویژه او بود<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۵۳۶.</ref>. | ||
برخی گفتهاند در [[ماجرای رحبه]] هنگامی که [[ | برخی گفتهاند در [[ماجرای رحبه]] هنگامی که [[امیرالمؤمنین علیه السلام]] از [[صحابه]] خواست که شنیده خود از پیامبرصلی الله علیه را درباره حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه»<ref>علام الوری بأعلام الهدی، ص: 133 .</ref> گواهی دهند زید گواهی نداد و امام [[دعا]] کرد که او کور شود و چنین شد. | ||
[[سید محسن امین]] مینویسد از آنجا که چنین روایتی درباره [[براء بن عازب]] هم آمده است ظاهراً روایتهایی که کتمان شهادت را به زید نسبت دادهاند اشتباه با براء است؛ چرا که راویان بسیاری، [[حدیث غدیر]] را از زید نقل کردهاند. علاوه بر اینکه، زید از کسانی است که علی را بر دیگران برتر میدانست و از یاران ویژه آن حضرت بود<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۷، ص۸۸.</ref>. | [[سید محسن امین]] مینویسد از آنجا که چنین روایتی درباره [[براء بن عازب]] هم آمده است ظاهراً روایتهایی که کتمان شهادت را به زید نسبت دادهاند اشتباه با براء است؛ چرا که راویان بسیاری، [[حدیث غدیر]] را از زید نقل کردهاند. علاوه بر اینکه، زید از کسانی است که علی را بر دیگران برتر میدانست و از یاران ویژه آن حضرت بود<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۷، ص۸۸.</ref>. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
==اعتراض به ابن زیاد== | ==اعتراض به ابن زیاد== | ||
[[علامه مجلسی]] مینویسد: از [[سعید بن معاذ]] و [[عمرو بن سهل]] نقل شده است که در مجلس [[ابن زیاد]] حاضر بودیم و مشاهده کردیم که [[عبیدالله]] با | [[علامه مجلسی]] مینویسد: از [[سعید بن معاذ]] و [[عمرو بن سهل]] نقل شده است که در مجلس [[ابن زیاد]] حاضر بودیم و مشاهده کردیم که [[عبیدالله]] با چوبدستی خود به چشمها و لب [[امام حسین علیه السلام]] میزد و نسبت به آن حضرت جسارت میکرد؛ زید بن ارقم حاضر بود، با دیدن این صحنه گفت: ای ابن زیاد چوبدستیات را بردار، چرا که من [[رسول خداصلی الله علیه]] را دیدم که لبان مبارکش را بر این لب و دهان مینهاد، (و آنها را میبوسید) آنگاه با صدای بلند گریه کرد. | ||
در اینجا ابن زیاد گفت: ای دشمن خدا! خداوند چشمانت را گریان کند! اگر پیرمرد فرتوتی نبودی که عقلت را از دست دادهای، به یقین گردنت را میزدم<ref> گفتگوی زید و عبیدالله تا اینجا را شیخ مفید نیز در ارشاد (صص ۱۱۴-۱۱۵) با اندک اختلافی در عبارت، نقل کرده است.</ref>! | در اینجا ابن زیاد گفت: ای دشمن خدا! خداوند چشمانت را گریان کند! اگر پیرمرد فرتوتی نبودی که عقلت را از دست دادهای، به یقین گردنت را میزدم<ref> گفتگوی زید و عبیدالله تا اینجا را شیخ مفید نیز در ارشاد (صص ۱۱۴-۱۱۵) با اندک اختلافی در عبارت، نقل کرده است.</ref>! | ||
زید گفت: پس بگذار ماجرای دیگری را برای تو بگویم که از آنچه گفتم نیز مهمتر است و آن این است که من روزی رسول خداصلی الله علیه را دیدم که [[ | زید گفت: پس بگذار ماجرای دیگری را برای تو بگویم که از آنچه گفتم نیز مهمتر است و آن این است که من روزی رسول خداصلی الله علیه را دیدم که [[حسن علیه السلام]] را روی زانوی راست و [[حسین علیه السلام]] را روی زانوی چپ خود نشانده بود؛ دستان مبارک خود را بر سر آنها کشید و گفت: «أَللّهُمَّ إِنّی أسْتَوْدِعُکَ إیاهُما وَ صالِحَ الْمُؤمِنینَ»<ref>بحارالانوار، ج 45، ص 118 .</ref>؛ (خدایا من این دو و مؤمنان صالح را به تو میسپارم.) اکنون بگو با امانت رسول خدا چه کردهای<ref>المجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۸.</ref>؟ | ||
مطابق نقل طبری، زید بن ارقم پس از این گفتگو از مجلس ابن زیاد برخاست و بیرون رفت<ref>در بحارالانوار (ج ۴۵، ص۱۱۷) آمده است: او در حالی که صدایش به گریه بلند بود، از آنجا خارج شد.</ref>. وقتی که بیرون رفت، برخی از مردم گفتند: زید بن ارقم سخنان دیگری بر زبان جاری ساخت که اگر عبیدالله آنها را میشنید، حتماً او را به قتل میرساند. راوی این خبر میگوید: پرسیدم چه گفت؟ | مطابق نقل طبری، زید بن ارقم پس از این گفتگو از مجلس ابن زیاد برخاست و بیرون رفت<ref>در بحارالانوار (ج ۴۵، ص۱۱۷) آمده است: او در حالی که صدایش به گریه بلند بود، از آنجا خارج شد.</ref>. وقتی که بیرون رفت، برخی از مردم گفتند: زید بن ارقم سخنان دیگری بر زبان جاری ساخت که اگر عبیدالله آنها را میشنید، حتماً او را به قتل میرساند. راوی این خبر میگوید: پرسیدم چه گفت؟ | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
گفتند: زید هنگامی که از کنار ما میگذشت، گفت: «مَلِکَ عَبْدٌ حُرّاً; بردهای مالک آزادهای شده است»؛ سپس افزود: «یا مَعْشَرَ الْعَرَبِ! اَلْعَبیدُ بَعْدَ الْیوْمِ، قَتَلْتُمُ ابْنَ فاطِمَةَ وَ أَمَّرْتُمُ ابْنَ مَرْجانَةَ، فَهُوَ یقْتُلُ خِیارَکُمْ وَ یسْتَعْبِدُ شِرارَکُمْ، فَرَضیتُمْ بِالذُّلِّ، فَبُعْداً لِمَنْ رَضِی بِالذُّلِّ»؛ (ای مردم عرب! شما پس از این روز، برده اید! فرزند [[فاطمه]] را کشتید و [[پسر مرجانه]] را فرمانروا ساختید. او کسی است که خوبان شما را میکشد و بدان شما را به بردگی و فرمانبری میگیرد، از رحمت خدا دورباد آن کس که به ذلّت و خواری راضی شد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۶ و بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۶.</ref>.) | گفتند: زید هنگامی که از کنار ما میگذشت، گفت: «مَلِکَ عَبْدٌ حُرّاً; بردهای مالک آزادهای شده است»؛ سپس افزود: «یا مَعْشَرَ الْعَرَبِ! اَلْعَبیدُ بَعْدَ الْیوْمِ، قَتَلْتُمُ ابْنَ فاطِمَةَ وَ أَمَّرْتُمُ ابْنَ مَرْجانَةَ، فَهُوَ یقْتُلُ خِیارَکُمْ وَ یسْتَعْبِدُ شِرارَکُمْ، فَرَضیتُمْ بِالذُّلِّ، فَبُعْداً لِمَنْ رَضِی بِالذُّلِّ»؛ (ای مردم عرب! شما پس از این روز، برده اید! فرزند [[فاطمه]] را کشتید و [[پسر مرجانه]] را فرمانروا ساختید. او کسی است که خوبان شما را میکشد و بدان شما را به بردگی و فرمانبری میگیرد، از رحمت خدا دورباد آن کس که به ذلّت و خواری راضی شد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۶ و بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۶.</ref>.) | ||
==سر امام | ==سر امام حسین علیه السلام بر نیزه== | ||
روایت دیگری نیز از زید نقل شده است که میگوید: هنگامی که سر [[امام | روایت دیگری نیز از زید نقل شده است که میگوید: هنگامی که سر [[امام حسین علیه السلام]] در [[کوفه]] در حالی که بر نیزه بود در برابرم عبور داده شد من در غرفهای نشسته بودم. چون مقابل من رسید شنیدم میگفت: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیاتِنَا عَجَبًا<ref>سوره کهف–۹آیه </ref> (ترجمه: مگر پنداشتی [[اصحاب کهف]] و [[اصحاب رقیم]][خفتگان [[غار لوحهدار]]] از آیات ما شگفت بوده است؟)پس به خدا [[سوگند]] مو بر بدنم راست شد و صدا زدم: پسر رسول خدا! بخدا سوگند! سر تو شگفتتر و شگفتتر است<ref>المفید، الارشاد، ص۱۱۷.</ref>. | ||
==احادیث و آثار== | ==احادیث و آثار== | ||
زید بن اَرقَم، از جمله راویانی است که [[ | زید بن اَرقَم، از جمله راویانی است که [[علی علیه السلام]] را نخستین اسلام آورنده یاد کرده و ایشان را از دیگران برتر دانستهاند<ref> شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید: ج۴ ص۱۱۹.</ref>. وی علاوه بر [[حدیث غدیر]]<ref> الغدیر: ج۱ ص۲۹.</ref>، از راویان [[حدیث کسا]]<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید: ج۳ ص۲۰۷.</ref> نیز بوده است. [[نووی]] مینویسد: زید، هفتاد حدیث از پیامبرصلی الله علیه روایت کرده که برخی از آنها در باره فضیلت علی علیه السلام هستند<ref>تهذیب الأسماء و اللّغات: ج۱ ص۱۹۹.</ref>. احمد بن حنبل، روایات او را گزارش کرده که بیشتر آنها در باره فضائل [[اهل بیت علیه السلام]] است<ref>مسند ابن حنبل: ج۷ ص۷۴.</ref>. | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== |